دوستان و همراهان عزیز،
اگر در خصوص هر یک از محصولات و خدمات ما در زمینه انتقال فعالیتهای کسب و کار جاری به بستر دیجیتال و آنلاین و راه اندازی کسب و کار الکترونیکی یا فروشگاه اینترنتی یا ایجاد و تغییر وب سایت فرمایشی داشتند با رعایت محدودیتهای تحریمی (عدم توانایی ارائه خدمات به دامنه های ir و ارائه مستقیم به شرکتهای ایرانی) با کمال افتخار در خدمتتان هستیم
اگر هم میتوانید در فروش خدمات در کشورهای دیگر همراهی نمایید با کمال میل استقبال میکنیم

#️⃣ #کسب_و_کار

🆔 t.me/AlirezaMojahedi
🌐 AlirezaMojahedi.com

از صبح اینترنت درست حسابی نداریم.

کمی پیش وبینار Digital Transformation in Education  را که به عنوان سخنران دعوت بودم از دست دادم.
روی زوم برگزار میشد و بعد از کلی اختلال در اتصال آنقدر سرعت پایین بود که عملا نه صدایی و تصویری رفت نه چیزی آمد.
من شرمنده شدم. و خسته.
چند بار یادآوری و کانفرم و ریکانفرم و آخرش هم این.
عدم اتصال یک طرف خستگی تلاش نافرجام برای ارتباط یک طرف
اعصاب مفت مفت دچار تنش می‌شود

#️⃣ #کسب_و_کار #اجتماعی

🆔 t.me/AlirezaMojahedi
🌐 AlirezaMojahedi.com

سازمانها چقدر باید تاوان کافی نبودن آموزش، تصمیم یا رفتار اشتباه کارکنان در مواجهه با رویداد طبیعی یا استثنا را بدهند؟ چقدر باید روی مهارتهای کارکنان برای آموزش و بازآموزی وقت و هزینه صرف کرد؟ به هر حال خطای انسانی را چه باید کرد؟ سلیقه های رفتاری که ریشه در فرهنگ فرد دارند چطور؟
چطور یک سلول بیولوژیک بدون هوش و فقط بر اساس پارامترهای فیزیکی و شیمیایی چنان هوشمندانه و پیچیده رفتار میکند؟ (احتمالا ویدئوهایی از این رفتارها را دیده اید. بدون اینکه متوجه باشیم آنها اصلا حافظه برای بادگیری اینکه چطور باید رفتار کنند ندارند)
به لطف ارائه مختصری که دختر بیوشیمیست من در خصوص دارو رسانی به سلول به من داشت، طراحی رفتار هوشمندانه در سیستم بدون هوش، چنان هیجان و شوری در من ایجاد کرده است که مدام ذهنم به سمتش میرود.
چرا هوش انسان در نقش کارکنان سازمان باید به کاری جز خلاقیت صرف شود؟ و آیا واقعا به این تعداد هوش در یک سازمان نیاز داریم وقتی حتی میتوان بدون هوش نیز به تصمیم گیری های دقیقی رسید؟
حالا اگر حافظه یا همان در اصل دیتای گذشته را به آن اضافه کنیم چه؟
به عبارتی طراحی رفتار در سیستم با استفاده از تعداد زیادی شرط اگر آنگاه در غیر این صورت.
چیزی شبیه به عملکرد هوش مصنوعی البته بدون استفاده از حافظه.
شبیه کردن عناصر سیستم به چیزی شبیه به رفتار سلولهای بیولوژیکی بدون حافظه که رفتارشان چنین هوشمندانه به نظر میرسد.
چیزی شبیه به Poka-Yoke پیچیده.

#️⃣ #کسب_و_کار

🆔 t.me/AlirezaMojahedi
🌐 AlirezaMojahedi.com

برای انتقال تجربه عرض کنم که:
نتایج فیدبکهایی که از ملاقاتهای مختلف در محافل مختلف (داخلی یا خارجی) داشتم اینه که خیلی از مدیران تصویری از تحول دیجیتال و یا حتی کسب و کار الکترونیکی ندارند! (جدی عرض میکنم!)
حداکثر دایره اطلاعات بسیاری از آنها محدود میشود به نرم افزارهای اتوماسیون داخلی شرکت که خیلی از شرکتهای نرم افزاری از آنها به عنوان ERP یاد میکنند چرا که مثلا کنار حسابداری و انبار و حقوق و دستمزد سی آر ام هم دارد و ...
خیلی جلوتر بروند میرسند به اینکه با همین نرم افزارها بتوانند به صورت آنلاین و از راه دور کار کنند.

خب کسب و کار الکترونیکی کجای داستان است؟ بدیهی است که خیلی تصویر روشنی از این بخش ندارند.
متعاقب آن تحول دیجیتال که دور تر از ذهن پر مشغله آنها است.
برای همین در eBiziner با چالشی مواجه شده ام که دارم روی آن فکر میکنم.
وقتی کسی نداند کسب و کار الکترونیکی چیست قطعا یا دنبالش نمیگردد یا اگر هم راهش به سمت وب سایت ما کج شده باشد، عنوان برایش گنگ و مبهم است و فقط کنجکاو میشود که ببیند داستان چیست.
ولی این، برای تبدیل کردن این کنجکاوی به سفارش و دریافت پول 🤩، کافی نیست.
اما یک نکته حساس را پیدا کرده ام. اکثرا دیگر میدانند وب سایت چیست و میدانند که میشود روی آن خدمات هم ارائه داد (عجب!!!) (اولین بار چنین کاری را سال 80-81 انجام دادم و برایم خیلی خیلی عجیبه بعد از 20 و اندی سال هنوز این موضوع برای خیلی ها جالب و عجیب است)
برای همین قصد دارم صورت مسئله را ساده کنم:
یک وب سایت که کارهایتان را انجام میدهد!
این مفهوم ساده تر درک میشود. پشت سرش پرسش پیش میاد که چطوری؟
پاسخش در حین یک گفتگو خیلی ساده تر داده میشود ولی من قراره بدون گفتگو این پاسخ را از طریق وب سایتمان به مخاطب در سطح جهانی با فرهنگهای مختلف و رویکردهای مختلف بدهم.
چاره را در باز هم ساده سازی میبینم.

اما ساده سازی هم یک مشکل دیگری دارد.
اگر خیلی ساده سازی کنم مشتری های از نوع کسب و کارهای بزرگ و شاید حتی متوسط، ممکن است اعتماد نکنند.
یعنی فکر کنند یک کار خیلی ساده دارد صورت میگیرد و اصلا با نیازهایشان ممکن است تطابق نداشته باشد.
برای حل این موضوع به زمان نیاز دارم. زمان برای ایجاد سابقه همکاری در رزومه eBiziner.
به این سادگی نیست که الکی اسم چند شرکت را در پروفایل درج کنیم و تمام شود. باید بتوانند با آن مشتری ما تماس بگیرند. اینجا یکی از مشکلاتم هم همین است که عمده مشتریان من در طول همه این نزدیک به 30 سال، ایرانی هستند و ما عملا باید تحریمها را رعایت کنیم پس باید فقط به مشتریان غیر ایرانی اشاره کنیم که فعلا تعدادشان بسیار کم است و همانها هم اصلا نام مشهوری نیستند.

از سویی دیگر متوجه شده ام که راهکارهای ما برای کسب و کارهای کوچک و متوسط مناسب است و برای کسب و کارهای بزرگ، دیگر موضوع e-Business نیست.
همگی شما خوب میدانید که e-Business بخشی از ماجرای تحول دیجیتال است. ما در e-Business عمدتا تمرکزمان بر روی آنلاین کردن فرایندها و عملیات برون سازمانی است تا سازمانها بتوانند بدون نیاز به ایجاد شعب متعدد به گستره بیشتری از مشتریان پاسخ بدهند. حتی از هر گوشه دنیا.

برای کسب و کارهای بزرگ باید پروژه Digital transformation یا تحول دیجیتال تعریف کرد که البته حتما متخصصین محلی برای استقرار را لازم دارد و فعلا در سایز شرکت کوچک ما نمیگنجد ولی خیلی دور نیست که مثل مثلا SAP در هر کشوری دفتری داشته باشیم و کارکنان و متخصصان محلی که بتوانند در استقرار این تحول در سازمانهای مختلف کمکشان باشند.
چون همه فرایندها و فعالیتهای درون سازمانی را نیز باید با فعالیتهای برون سازمانی آمیخته کرد و به یکپارچگی رسید. این یکپارچگی از جنس ارتباط دیجیتالی جریان داده در واحدهای سازمان نیست. یکپارچگی و ارتباط بین نرم افزارهای مختلف و حتی نصب و پیاده سازی ERP به معنی تحول دیجیتال نیست.

در تحول دیجیتالی مهمترین موضوع فرهنگ است.
به عنوان یکی از مثالهای ساده، دورکاری یکی از گزینه های تغییر و تحول دیجیتالی است. چند درصد سازمانهای ما آمادگی دارند (چه در ذهن مدیران و چه از نظر ابزاری) که پرسنل اداری از هر جایی که دلشان خواست وظایف محول را انجام دهند؟
فعلا تا پیاده سازی تحول دیجیتال فاصله زیادی هست.
حتما در خصوص تحول دیجیتالی و اینکه چیست و چگونه تحولی است بیشتر خواهم نوشت.
اگر سوالهایی در این خصوص داشتید برایم بنویسید. به آنها هم پاسخ خواهم داد.

تجاربمان در این مسیر را بیشتر با شما در میان خواهم گذاشت.

#️⃣ #کسب_و_کار #تحول_دیجیتال

🆔 t.me/AlirezaMojahedi
🌐 AlirezaMojahedi.com

پیرو این پست که چند روز قبلتر نوشته بودم، هنوز در خلوت ذهنم دنبال طراحی سیستمی هستم که اسمش را گذاشته ام:
"سیستم هوشمند غیر هوشمند"
یعنی چه؟ یعنی درست مانند هوش مصنوعی رفتار هوشمندانه ای بروز میدهد در حالیکه مانند هوش مصنوعی هم خودش در اصل هوش ندارد بلکه ترکیبی پیچیده ای است از "اگر - آنگاه - در غیر اینصورت" های متفاوت و مختلف
در همان پست هم به پوکایوکه اشاره کردم. (فکر میکنم کرده بودم) اگر نه خیلی خلاصه عرض کنم که پوکایوکه عبارت ژاپنی به معنی "ضد خطا" است.
به عبارتی ترتیبی بدهیم که حتی به صورت عمدی هم نتوان خطا کرد چه برسد به خطای غیر عمد.
به این تصویر نگاه کنید. هرگز نمیتوانید این دو فیش را به جای همدیگر به اشتباه متصل کنید.
یا هرگز نمیتوانیم تلفن را با این در اصل سه شاخه اش اشتباه به پریز برق بزنیم
به همین سادگی
دنبال این هستم که در سازمان کارکنان نتوانند خطای رفتاری داشته باشند حتی اگر بخواهند. سازمان مصون از رفتار سلیقه ای کارکنان و بی نیاز از هزینه گزاف آموزش بشود
نمیدانم روی آن در دنیا کار شده است یا خیر. باید سر فرصت یک سرچی در مقالات بکنم
#️⃣ #کسب_و_کار

🆔 t.me/AlirezaMojahedi
🌐 AlirezaMojahedi.com

هر کسی که از کارآفرینی حرف زد کارآفرین نیست. به جای تمرکز روی حاشیه ها فقط روی توسعه کسب و کار خودت تمرکز کن

وقتی حسرت شرکت کنندگان در خیلی از محافل و نشستها و کنفرانسها و مصاحبه های مختلف را میبینم که افسوس میخورند ما چرا اینطور کارآفرینی نیستیم و اینقدر مشکل داریم ناراحت میشم.
رو راست خیلی از افرادی که از خارج از ایران آمده اند در ایران کارآفرینی کنند را دو دو تا چهار تا کنید. این فرد در آن بستر آزاد کارآفرینی نکرده و آمده در بستری که ارتباطات جهانی اش روز به روز محدودتر شده است کارآفرینی کند؟ بازار چند میلیاردی را رها کرده آمده از بازار 80 میلیونی کاسبی کند؟
صحبت من برای تلنگر زدن به خود است که اینقدر موفقیتهای نمایشی دیگران را بزرگ نکنید
جدای از اینکه کلی دلیل میتوان بر شمرد که چرا طرف پا شده آمده ایران، یکی از بزرگترین دلایل عدم توانایی در پایداری در فضای رقابتی است که بازار هر چند محدود و در عین حال کم رقیب پر از رابطه (منظورم آشنا و ... است) را ترجیح داده اند. آنوقت این افراد میشوند الگوی کارآفرینی برای ما؟ البته که همیشه درسهای زیادی از تجربه دیگران میتوان آموخت و خودم هم همیشه تشویق کرده ام بروید تاریخچه دیگر کسب و کارها را بخوانید و ببینید فلسفه فلان تصمیم چه بوده و اگر شما جای او بودید چه میکردید ولی افسوس خوردن دیگر درست نیست
یا برعکسش که خیلی از افراد امثال من که دم از کارآفرینی میزنیم و ولی بعد از مهاجرت هنوز یک سبزی فروش موفق راه ننداختیم میشویم الگوی شما؟
قصدم توهین به هیچ کسی نیست. قصدم فقط تلنگر زدن به شما خواننده جوانی است که به دنبال الگو برداری از افراد موفق هستید در حالیکه به توانایی درونی خودتان پی نبرده اید.
فراموش نکنید که در پشت هر یک داستان موفقیتی، صدها داستان عدم موفقیت وجود دارد.
فکر میکنید اقای علی دایی چطور آقای گل شد؟
درست حدس زدید، با بیشمار گلهای نزده اش!
ولی دست از تکرار و تمرین و سعی مجدد برنداشتن و درس آموختن از عدم موفقیت قبلی است که ما را موفق میکند.

برای موفق شدن در هر کسب و کاری شما به دانش مدیریت نیاز دارید نه به داستانهای موفقیت.
امروزه دانش مدیریت فراتر از دوره های مدیریتی به وفور در دسترس است. کتابهای بسیار ارزشمند، ویدئوهای بسیار آموزنده و دهها و صدها منبع آموزشی مختلف.
بدون یاد گرفتن روشها و تکنیکهای مربوط با گردش پول و سرمایه، روش کار کردن با انسانهایی که در این مسیر همراهتان خواهند شد، روش کار کردن با سازمانها و افرادی که قرار است تامین کننده ما باشند، روشها و اصول برنامه ریزی، بازار و روانشانسی بازار و هر آنچه مربوط به بازاریابی است و دها و صدها موضوع مختلف که هر چقدر بیشتر بیاموزیم بیشتر و بیشتر فقط یک چیز را می آموزیم و آن اینکه "نمیدانیم" موفقیتی حاصل نخواهد شد
پس وقتتان را اینجا و آنجا تلف نکنید. به اصول اولیه اداره کردن یک کسب و کار مسلط شوید و تمرکز کنید روی کارتان.
هر کاری هم اولش دوران سختی را دارد که اصطلاحا در بازار به آن گفته میشود خاک کار را خوردن. باید کم کم مشتری ها شما را بشناسند و به شما اعتماد کنند.
اگر بتوانید در جایی حتی شش ماه یا یکسال شاگردی کنید و بعد کسب و کارتان را در آن حوزه راه بیندازید که چه بهتر.
چند پیشنهاد هم از پورتر اضافه کنم. البته ایشان معتقدند یکی از اینها ولی من عرض میکنم هر سه را با هم دنبال کنید:
1- حتما روی کارتان تمرکز کنید
2- تا حداکثر ممکن هزینه های ثابت را کاهش دهید و به متغیر تغییر دهید. مثلا اگر دفتر کار 50-60 متری اجاره ثابت ماهانه اش فلان تومان است، از دفاتری که بتوان در صورت نیاز فقط 4 متر از آن فضا را استفاده کرد و اجاره روزانه ای بابتش پرداخت استفاده کنید. (این یک مثال است برای تغییر ذهنیت. خودم هم نمیدانم اصلا چنین امکانی هست یا خیر ولی چیزی در مقابل خواست و اراده ما دوام نمیاورد)
3- تمایز ایجاد کنید. پرایدی که موتورش را عوض کرده باشید، شاسی اش تقویت شده باشد و ... دیگر توسط خریدار قابل مقایسه با بقیه پرایدها نیست. این پراید فرق دارد. وجه تمایزی دارد نسبت به بقیه پرایدها. (نکته کنکوری گفتم بقیه را خودتان بروید)

اصلا بروید مدل الماس پورتر که سال 1990 معرفی شده را بخوانید:
Https://alirezamojahedi.com/مدل-الماس-پورتر/
یا 5 نیروی رقابتی او را:
Https://alirezamojahedi.com/پنج-نيروی-پنج-گانه-پورتر-porter-five-forces/
قدیمی هم باشد اصل است و هنوز کار میکند.
خودتان را به دانش مسلط کنید و با اعتماد به نفس و توکل به خدا پیش بروید
خیلی هم درگیر نمایشها نشوید. چند نفرمان میدانیم مدیر عامل فعلی ولوو یا جنرال الکتریک یا جنرال موتورز یا تویوتا موتورز کیست و چه دستاوردهایی کسب کرده است؟

#️⃣ #کسب_و_کار

🆔 t.me/AlirezaMojahedi
🌐 AlirezaMojahedi.com

صبر کنید ایده کمی دم بکشد!

هر وقت میخواهید چای یا دمنوش میل بفرمایید ناچار هستید زمانی را صبر کنید تا چای داخل آب جوش کمی بماند و خاصیتش را بروز دهد و به اصطلاح دم بکشد.
وقتی میخواهید غذا میل بفرمایید ناچار هستید تا پخته شدن غذا صبر کنید. مواد خام داخل ظرف پخت تا تبدیل شدنش به غذای لذیذ نیاز به زمان دارد.

ایده هم همینطور است. منظورم صرفا ایده کسب و کار و فرستادن موشک به مریخ نیست. در هر کاری فکری به سرمان میزند که اگر این کار را اینطور انجام دهم یا فلان جا را اینطور تغییر بدهم بهتر میشود هم ایده است.
ایده صرفا در آفریدن و خلق کردن نیست. در بهبود، مستمرا و دائما فکرهایی به ذهنمان میرسد.
برخی از این ایده ها ناشی از آموختن موضوع جدیدی است. حتی یک سکانس از یک فیلم یا پاراگراف کوچکی از یک کتاب چند صد صفحه ای یا جمله ای از مصاحبت با فردی میتواند جرقه ای در ذهن ما ایجاد کند
چرا زودتر به فکرم نرسیده بود! پس زود برویم اجرا کنیم
نه صبر کنید
کمی صبر کنید این ایده و جرقه ای که به ذهنتان رسیده است دم بکشد!
یک هفته ای دست دست کنید. برای کاهش هیجان پیشنهاد میکنم تا تنور داغ است فوری شروع کنید هر چه میتوانید سرچ کنید و منابع مختلف را مطالعه کنید و ویدئو در موردش ببینید و عکس ببینید و بخوانید و بشنوید.
بعد اجازه دهید این ایده بیشتر و بیشتر در ذهنم شما پرواز کند. در این جا شما به ناگهان و مرور و البته بیشتر و بیشتر، به مسائل و حاشیه هایی پی خواهید برد که در روز اول فکرش را هم نمیکردید
آیا راه حلی برای آن بخش قضیه که تازه روز چهارم برایتان آشکار شده است داریم؟
این دم کشیدن همانطور که خاصیت مثبت دارد زیاد طولانی شدنش هم آسیب میزند.
اگر پس از پخته شدن ایده هنوز به این باور هستیم که فکر خوبی است، پس آستینها را بالا بزنید و شروع کنید

#️⃣ #کسب_و_کار

🆔 t.me/AlirezaMojahedi
🌐 AlirezaMojahedi.com

در ادامه تجربه قبلی خدمتتان عرض کنم که:

آنقدر همه چیز را ساده کردم که رسیدم فقط به یک محصول و فقط یک پلن.

این کار یک مزیتی بزرگی که داشت اول اینکه فهمیدم بالاخره چه کاره ایم!
قبلتر گاها فکر میکردم نکند فعالیت اصلی ما هاستینگ است. به هر حالا بالا بریم پایین بریم آخرش باید سرور و هاست بفروشم. انگار داریم روی هاست رنگ قناری میزنیم میگیم هاست هست ولی برایت نغمه هم سر میدهد.
گاها فکر میکردم خدمات جانبی سایت فروش هستیم
گاها فکر میکردم خود سایت فروش هستیم. اصلا نکند یک شرکت طراحی سایت هستیم؟

و دوم اینکه به مزیتهای رقابتی بیشتری رسیدم که کمک میکند بهتر بتوانیم مشتری جذب کنیم.

لذا یکی دو اصلاح جزئی دیگر صورت گرفت. هنوز هم مطمئن نیستم پخته شده ایم ولی همین که چند چیز مشخص شد خیلی روش موثری بود.
اکنون مجدد به دلیل تکنیک خاصی که در همه کسب و کارهایم به کار برده ام و یک جورایی مزیت رقابتی خاص خودمه 😎 چند پلن داریم و چند محصول. در اصل بعد از رسیدن به یک محصول، حالا تصویر روشنتری از بقیه محصولاتی که از این محصول اصلی استخراج میشوند رسیده ام.
همین اتفاق کمک کرد در آنجا که در پاسخ به این سوال که دقیقا ای بیزینس چیه و کسب و کار الکترونیکی چی هست به پاسخ خلاصه تری برسم:
"شعبه الکترونیکی کسب و کار شما"
ما در eBiziner در اصل یک چیزی فراتر از فرایندهای درون سازمانی که شرکتهای SAP ارائه میکنند را میتوانیم ارائه کنیم. شعبه الکترونیکی یک کسب و کار کلی ظرافت و ریزه کاری دارد. حتی یک ماژول برای دو کسب و کار کاملا مشابه کارایی یکسانی ندارد.
خصوصا اینکه بستر وب است و آنلاین و به عبارتی جهان گستر.
چیزی که ما را از ERP متمایز میکند و فرق اساسی دارد با ERP های درون سازمانی. یک جورایی مکمل هم هستیم.
تجربه های شرکت معظمی مثل SAP خیلی جذاب است. آن شرکت بزرگترین ارائه کننده ERP در جهان است که همه تان میشناسیدش.
تمامی راهکارها مبتنی بر تجارب مشتریانش است
فوق العاده است
ما هم در همان مسیر هستیم ولی با سرمایه و امکانات و بازار بسیار بسیار کوچک و محدود که البته همین فرصت هم هست.
گرچه از نظر زمانی هم خیلی عقبیم. آن شرکتها سالها تجربه مشتریانش را از سراسر جهان جمع آوری و مدیریت کرده است و روی آنها مطالعه میکند. ما هنوز به 100 مشتری هم نرسیدیم. 30 و اندی سال تجربه من شاید راهگشا باشد ولی به صورت تجربه فردی دارد در سازمان لحاظ میشود و هنوز سیستمی نیست
اینها از مصائب و مشکلات سازمانهای نوپا هستند که کلی کار روی سرشان ریخته تا تازه شکل و شمایل یک شرکتی که باید باشند را بگیرند. منظورم ساختار و سیستم است.
به هر حال در حرکت و در طول زمان است که رشد هم دارد صورت میگیرد.
مبتنی بر آنچه بدست آوردم طراحی مجددی صورت گرفته و امیدوار پیش میرویم.
هرچند دل هر ذره ای از اینهایی که نوشتم را گر بشکافی جهانی اندرون بینی که گر بنویسم مثنوی هفتاد من کاغذ شود، ولی شما به همین خلاصه بسنده بفرمایید. شاید فرصتی پیش آمد بیشتر توضیح دادم
تجربیات بیشتری را با شما در میان خواهم گذاشت

#️⃣ #کسب_و_کار #تحول_دیجیتال

🆔 t.me/AlirezaMojahedi
🌐 AlirezaMojahedi.com

یک کسب و کار آنلاین، تنها یک وب سایت نیست
حتی فروشگاه اینترنتی هم نیست
گرچه صرف نظر از اینکه شما وب سایتی به عنوان بروشور معرفی فعالیتتان درست کرده اید یا یک فروشگاه اینترنتی دارید که به صورت آنلاین محصولاتی را از آن طریق میفروشید یا کسب و کارتان به صورت آنلاین و روی اینترنت فعالیت میکند، به هر حال که یک وب سایت خواهید داشت.
حالا روی این وب سایت اگر فروش اینترنتی برقرار کنیم که بتوانیم سفارشات را از همان طریق دریافت کنیم، یک فروشگاه اینترنتی یا آنلاین برای خودمان راه انداخته ایم. گرچه از طریق دیگری مثل حضور در بازارگاهها (همان market place) هم میتوان سفارشات اینترنتی را دریافت کرد.
ولی حالا اگر بیاییم علاوه بر فروش محصولات (اعم از کالا، خدمات، داده) تمامی فعالیتهایی که با خارج از سازمان داریم را از طریق اینترنت و همان وب سایتمان انجام دهیم و هر کاری که مشتری یا تامین کننده یا پرسنل ما لازم است برای انجام دادنش با یکی از واحدهای سازمان ما در ارتباط باشد را از طریق اینترنت انجام دهیم در آن صورت است که شعبه آنلاینی از کسب و کارمان را راه اندازی کرده ایم.
برای این منظور ارتباط سیستمهای نگهداری و گردش داده های مختلف درون سازمانی با این بستر باید فراهم و مدیریت شود.
مدیریت کردنش به این مفهوم که تعریف کنیم کدام اطلاعات باید در اختیار وب سایت قرار داده شود و دروازه های تردد داده های ورودی و خروجی چگونه کنترل شوند که هم سلامت و هم ایمنی داده ها حفظ شود.
یکی از جنبه هایی که پیچیدگی این بخش را زیاد میکند یکسان نبودن و مشابه هم نبودن نیازهای مشتریان این نوع خدمات است.
مثلا تصور کنید دو فروشنده قطعات یدکی در یک شهر ممکن است حتی در صورت یکسان بودن استراتژی ها و روشهای کسب و کاری، نیازهای مختلفی داشته باشند که عمدتا به دلیل تفاوت نوع مشتریان و نوع خدمات ارائه شده است. مثلا یکی دوست دارد قسطی هم بفروشد ولی مدل فروش اقساطی اش متفاوت باشد. یا خدمات اشتراک ایجاد کند که حدودا 12 مدل برای کسب و کار اشتراکی داریم.
همین عامل به ظاهر ساده، نیازسنجی اولیه برای طراحی سیستم کسب و کار آنلاین را بسیار با اهمیت میکند. بدون بررسی نیازهای جاری نمیتوان راه حل مناسب ارائه کرد.
بنابر این تجربه سازمان پیاده کننده این خدمات بسیار بسیار نقش پررنگ و مهمی دارد.

#️⃣ #کسب_و_کار

🆔 t.me/AlirezaMojahedi
🌐 AlirezaMojahedi.com

پیش از این در خصوص استفاده شرکتهای استخدام کننده (شرکتهای پیمانکاری که کار جذب متخصصین برای شرکتهای مشتریانشان را انجام میدهند تا نهایتا چند کاندید نهایی را به مشتری معرفی کنند) از شبکه های اجتماعی و تحلیل داده های ماحصل از رفتارهای کاندید در شبکه های اجتماعی صحبت کرده بودم.
اینکه مثلا کاندید مدیر فروش یک شرکت فروشنده لبنیات، چقدر دوست دار طبیعت است، چقدر نسبت به خشونت علیه زنان عکس الفمل نشان میدهد، چه نوع عکس العملی نشان میدهد و ....
و با بررسی آنها میتوان از لایه های روان شناختی فرد تا حدودی اطلاع حاصل کرد.
امروز ورژن جدیدی از مونیکا که مبتنی بر توانایی GPT-4o و Claude 3.5 است منتشر شد.

شما میتوانید اطلاعاتی در مورد فرد مورد نظر از طریق تحلیل پستها و رفتارهای شخص در شبکه های اجتماعی توییتر، اینستاگرام و لینکداین بدست بیاورید.
ادبیات شوخش البته ممکن است خوشایندتان نباشد. حقایق را لابلای عبارتهای شوخ و تلخ میپیچد.
هنوز نباید خیلی هم روی تحلیلهایش حساب باز کنیم ولی این تازه شروع داستان است.

کافی است به لینک زیر رفته و اکانت خودتان را بررسی کنید:
https://roast.monica.im/


#️⃣ #کسب_و_کار

🆔 t.me/AlirezaMojahedi
🌐 AlirezaMojahedi.com

گزارش سال ۱۴۰۲ دیجی‌کالا منتشر شد. در این گزارش، دستاوردهای‌ دیجی‌کالا و اطلاعات مختلفی درباره کاربران، مشتریان و همکاران فروشنده دیجی‌کالا منتشر شده است.

گزارش سالانه دیجی‌کالا در ۱۳ فصل منتشر شده و «ما و نسل Z»، «ما و آنهایی که ما را می‌سازند»، «ما و کسب‌وکارهای کوچک»، «ما و همکاران فروشنده»، «دیجی‌کالا فقط تهران نیست» و «ما در مسیر خانه شما»، فصل‌های تازه و متفاوت این گزارش نسبت به گزارش‌های پیشین دیجی‌کالا است.

در این فصل‌ها اطلاعات جالبی چون آمار بازدید کاربران در سال ۱۴۰۲، رفتار خرید نسل Z، اشتغالزایی دیجی‌کالا، فعالیت کسب‌وکارهای بومی و محلی، آمار مربوط به فعالیت و فروش همکاران فروشنده در دیجی‌کالا، فعالیت دیجی‌کالا در شهرها و روستاهای مختلف غیر از تهران، مسیر تامین کالا و توزیع سفارش‌ها در دیجی‌کالا، جست‌وجوی کالاها توسط کاربران، پرسفارش‌ترین و پربازدیدترین روزهای دیجی‌کالا و… را می‌خوانید.

گزارش سال 1402 دیجی‌کالا را می‌توانید با مراجعه به این لینک مطالعه کرده یا از طریق لینک زیر دانلود کنید:

دانلود نسخه PDF گزارش سال 1402

#️⃣ #کسب_و_کار

🆔 t.me/AlirezaMojahedi
🌐 AlirezaMojahedi.com

گزارش اکالا در ۵ شهریور ۱۴۰۳ منتشر شد. این بازارگاه اینترنتی (مارکت پلیس) که در سال ۱۳۹۶ آغاز به کار کرده است، از سال ۱۴۰۲ به‌عنوان سال رشد، تحول و بنیان نهادن پایه‌های محکم برای آینده‌ای روشن یاد کرده است.

مطابق با این گزارش اکالا با ۱۹ میلیون کاربر فعال، رشد ۱۴۷ درصدی نسبت به سال ۱۴۰۱ داشته است.

گزارش سال 1402 اکالا را می‌توانید از طریق لینک زیر دانلود کنید:

دانلود نسخه PDF گزارش سال 1402

#️⃣ #کسب_و_کار

🆔 t.me/AlirezaMojahedi
🌐 AlirezaMojahedi.com

قبل از کرونا تور بازدید از دیجیکالا را در کنار دوره تخصصی مدیریت انبار تجارت الکترونیکی برگزار میکردم و بسیار آموزنده بود.
ولی فعلا میتوانید از تماشای این ویدئو که بخشهای مختلفی از عملیات پردازش سفارش در دیجیکالا را به نمایش گذاشته است بهره ببرید:

https://www.youtube.com/watch?v=Enxxe4VN-jk

#️⃣ #کسب_و_کار #ویدئو

🆔 t.me/AlirezaMojahedi
🌐 AlirezaMojahedi.com

طی ایمیلی دعوت شدم برای سخنرانی در کنفرانس ایکامرس برلین در فوریه سال 2025
قبلتر برای اینکه eBiziner غرفه ای در نمایشگاه آنجا داشته باشد دعوت شده بودیم. که خب یک کار عادی از واحد بازاریابی آنها است. و من خوشحال از اینکه اسم شرکتمان در لیست هدف بازاریابی هم که شده قرار گرفته است :)

ولی اینبار خوشحالم که به عنوان سخنران دعوت شده ام و برایم دعوتنامه فرستاده اند.

یادمه یکی دو سال پیش در کنفرانس داخلی که دست اندر کار هم بودم و مرا می‌شناختند در پنل تاثیر حکمرانی در تحول دیجیتالی خلاصه مقاله ای داده بودم با عنوان در باغ لاله روید و در بیابان خس.
بعدا زنگ زدند که چی میخوای بگی و ... خلاصه در نهایت انگار تایید نشدم.
اینجا اول سوابقم را بررسی کرده‌اند بعد دعوت کرده‌اند برای سخنرانی و حالا از من خواسته اند بگویم در مورد چه میخواهم صحبت کنم!
تفاوت جالبی بود برایم
فعلا فرمهایی که برایم ایمیل شده است را پر کنم تا ببینم چه پیش میاد.

https://ecommerceberlin.com/

#️⃣ #کسب_و_کار #اجتماعی

🆔 t.me/AlirezaMojahedi
🌐 AlirezaMojahedi.com

اصطلاح B2C مخفف Business To Consumer یعنی معامله ای که بین شرکت عرضه کننده و مصرف کننده صورت میگیرد تقریبا برای همه ما آشنا است
ولی معمولا در مورد B2B ابهام داریم. چرا که مخفف Business to Business است یعنی دو طرف معامله کسب و کار هستند.
تا اینجای کار درست. اما موضوع اصلی ماهیت خریدار نیست که حقیقی (فرد) یا حقوقی (شرکت) بودنش مشخص کند که معامله B2B بوده یا B2C.
بلکه نوع استفاده مصرف کننده تعریف کننده آن است.
من معمولا از مثال صندلی استفاده میکنم:
تصور کنید شما تولید کننده صندلی هستید و یک موسسه آموزشی برای پرسنلش نیاز به تعدادی صندلی دارد.
این معامله B2C است یا B2B؟

ممکن است بگوییم چون خریدار موسسه است پس معامله از نوع B2B است. ولی این پاسخ اشتباه است.
ما در تعریف نوع معامله کاری نداریم خریدار شرکت است یا فرد. بلکه با این کار داریم که خریدار میخواهد آنرا مورد مصرف و استفاده خودش قرار دهد یا برای تکمیل محصول خودش یا فروش مجدد لازمش دارد؟
اینجا چون موسسه آنرا برای استفاده کارکنان خودش نیاز دارد در اصل دارد صندلی ها را استفاده و مصرف میکند پس علیرغم اینکه یک شرکت است ولی معامله از نوع B2C است.

اما اگر همین موسسه آموزشی تعدادی صندلی برای چیدن در کلاسهای درسش بخرد، اینجا مورد استفاده از صندلی، از مصرف تغییر کرد به تکمیل کننده محصول. به عبارتی آن موسسه برای اینکه دوره های آموزشی اش (محصولش) بهتر فروش بروند ناچار است از محصول شما به عنوان تکمیل کننده محصول خودش استفاده کند. پس معامله B2B است.

اگر شما ناشر کتابی هستید که همین موسسه آموزشی آنرا میخرد که بین دانش پذیران برای تکمیل محتوای آموزشی توزیع کند و در اصل بسته آموزشی خودش را تکمیل کند آن معامله از نوع B2B است.
کیفیت و ارزش مطالب کتاب شما به موفقیت آن موسسه در فروش محصولات آموزشی اش کمک میکند. (نکته مهم) پس ما باید نقش یک تامین کننده خوب برای آن موسسه را داشته باشیم.

اگر چند جلد بخرد که بین پرسنلش توزیع کند که سطح آگاهی آنان برای ارتقا مهارتهای فردی بالاتر برود آن معامله B2C است. چون موسسه آموزشی آنها را خریداری کرده است که مورد استفاده داخلی خودش قرار دهد.

بنابر این ماهیت خریدار نیست که نوع معامله را تعریف میکند بلکه ماهیت کاربرد محصول است که نوع معامله را تعریف میکند.

این موضوع چرا اهمیت دارد؟
چون در معاملات B2B ما در اصل نقش تامین کننده را بازی میکنیم. لذا باید مقرون به صرفه و مناسب باشیم که انتخاب شویم. اینجا بحث انواع تخفیفها، مدیریت کیفیت، مدیریت لجستیک و حتی روشهای تسویه حساب به میان می آید و ما ناچار هستیم اگر میخواهیم وارد حوزه B2B شویم از قبل برایش تدارک دیده باشیم نمیتوانیم با همان ساختار و قیمت گذاری و روش تحویلی و ... که برای B2C تدارک دیده ایم وارد معاملات B2B شویم.
دقیقا شبیه به موضوع تعامل با نمایندگی و شبکه توزیع و فروش است. باید با مقرون به صرفه تر بودن منفعت بیشتری نسبت به رقبا ایجاد کنیم که ارتباط پایدار بماند. و این با ارزان فروشی تفاوت بسیاری دارد.
قبلا هم اشاره کرده ام که قیمت ارزان با مقرون به صرفه بودن تفاوت دارد و ما باید همیشه سعی کنیم مقرون به صرفه باشیم. شاید قیمتمان هم ارزانتر باشد یا نباشد.

#️⃣ #کسب_و_کار

🆔 t.me/AlirezaMojahedi
🌐 AlirezaMojahedi.com

قسمتهای دوم و سوم را هم ببینید.
علیرغم اینکه مرحوم ترکان تلاشهای بسیاری در کشور داشتند، آنچه باعث تاسفم از تماشای این ویدئو شد این بود که مدیریت پروژه با همه ابزارها و تکنیکهایش بحث مفصلی است که اتفاقا فارغ التحصیلان مهندسی صنایع و کمتر از آنها مدیریت صنعتی به خوبی با مباحث آن آشنا هستند.
آن وقت در بدنه دولت، حتی استفاده از نرم افزار پریماورا برایشان جالب بوده!!
واقعا چرا همیشه چرخ را با هزینه بسیار بسیار زیاد و از دست دادن فرصتهای بسیار گران قیمت از ابتدا اختراع کردند؟
چرا واقعا؟
تکلیف آن چند کانتینر مستنداتی که حتی آداب تشریفات در حد درست کردن قهوه برای مدیر عامل را شامل میشد چه شده است؟ این دانشی که با 3 کانتینر در زونکنهای مختلف وارد کشور شده است در اختیار همه قرار دارد؟
مدیریت دانش هم لابد مثل مدیریت پروژه یک عبارت دکوری است.
به همین سادگی. به همین صراحت.
توقع داشتیم (دیگه خیلی وقته نداریم) با این بدنه دانش مدیریت چه اتفاق خاصی بیفتد؟


#️⃣ #کسب_و_کار

🆔 t.me/AlirezaMojahedi
🌐 AlirezaMojahedi.com