✧⋄𝑨𝒍𝒊𝒌𝒉𝒂𝒏𝒊 𝑺𝒕𝒂𝒓!
542 subscribers
5.73K photos
2.79K videos
92 files
425 links
✧⋄حَسبی‌اَللّٰه⋄✧
⋄⋄چنلي‌برای‌هوادارانِ‌سوپراستارِجعبهِ‌جادويی ִ⋄⋄
「احـسـان‌عـلـیخـانـےツ💌
⋄پیــج‌ِاینســتاگِــرام ☇⑇
@alikhanii_star
⋄ارتبـــاط‌با‌اَدمــین ☇⑇
@Alikhani_star_bot
⋄آیدي‌گَـپ ☇⑇
@alikhanistar
⋄استارت↫𝟒/𝟏𝟐/𝟗𝟗.⑇
Download Telegram
🟡 📢#گزارش_فصل_یک_و_دو

ملت هی سوال میپرسیدن که افطار چیه؟
احسان یه چند لحظه سکوت کرد بعد گفت :
شماها سفارشاتونو بنویسید به نظرم😂


❦︎┅┅┅•[›[🌟]‹]•┅┅┅࿐
‹|| @alikhani_star ||›
🟡 📢#گزارش_فصل_یک_و_دو

اجرای اول عمو فخرالدین بود برای اینک تقلب نشه گفت میخوام دعوت کنم از‌آقای عظیمی‌نژاد😂آریا گفت اصلا به هیچ وجه گفت نههه کار خاصی نمیخوام بکنم میخوام شاهد باشین که چشمام بستس بازم قانع نشد و نرفت. و گفت خانوم نونهالیییییی گفتن از جام تکون نخورم🙈🙈🙈😜❤️
😂💔بشیر رفت و امین بعد اینک اجرا تموم شد اقای فخرالدین گفت ایشالا وقت دیگ اومدم میخوام احسان و با چشمام ۲۰ سانت از زمین بلندش کنم😂احسان گفت یعنی میخوای منو دار بزنی مگه مجری احمقه که اینهمه رای جمع کنه بعد به دار آویزون شم😂🤦🏻‍♀

پ.ن ؛ واقعا آریا این قدر حرف گوش کنه؟؟؟
❦︎┅┅┅•[›[🌟]‹]•┅┅┅࿐
‹|| @alikhani_star ||›
🟡 📢#گزارش_فصل_یک_و_دو

یه چالش اول برنامه قرار بود انجام بشه
که رفته بودن از مردم در مورد داورا گزارش گرفته بودن
یکی گفت حق مردم خوردن نداره آه مردم میگرت چرا من فیلم فرستادم قبولم نکردی
با احسان بود😂😐


❦︎┅┅┅•[›[🌟]‹]•┅┅┅࿐
‹|| @alikhani_star ||›
🟡 📢#گزارش_فصل_یک_و_دو

بین دوتا اجرا، آقای علیخانی کنار میز داورا ایستاده بودن،
دوتا از دخترایی که بین تماشاگرا بودن ایشونو صدا زدن؛
و آقای علیخانی قشنگ خودشونو زدن به اون راه، که مثلا چیزی نشنیدن 😂😐
بعد برای بار دوم هم دوباره خودشونو زدن به نشنیدن؛ 🚶‍♀️
بار سوم یکی از اون دخترا با صدای خیلی بلندی ايشون و صدا کرد که آقای علیخانی چنددرجه به سمتشون متمایل شد با یه نگاه عاقل اندر سفیهانه 😂🤭
دختره گفت :میشه یه لحظه بیاید اینجا 💁‍♀
بعد آقای علیخانی همون چند درجه رو برگشت به حالت قبل و انگار که چیزی نشنیده باشه 😂💔
دختره بنده خدا بد ضایعه شد🤦‍♀️

❦︎┅┅┅•[›[🌟]‹]•┅┅┅࿐
‹|| @alikhani_star ||›
🟡 📢#گزارش_فصل_یک_و_دو

در فصل ۲ دوتا دختر شرکت کننده بودن که ورزش رزمی انجام میدادن
یکیشون میگفتش ک من هرجا میرم بابام باهام هست . 👨‍👧فاطمه بود اسمش ، می‌گفت من هرجا میرم اردو بابام باهام هست یعنی تا سر کوچم می‌خوام برم بابام باهام میاد .
بعد که حرفاشو زدو اینا نوبت اون یکی دختره شد ک صحبت کنه علیخانی ازش پرسید ک شما چی شما جایی ک میرین باباتون باهاتون نمیاد؟
گفتش ک نه من مامانم باهام میاد. 👩‍👧 بعد آقای علیخانی یه چند لحظه با مکث گفت ک اهان ینی بابای فاطمه و مامان تو اینو خیلی بامزه گف ک کل سالن ترکید ازخنده 🤣🤣🤣بعدش که کارشو کردو همه خندیدن و اینا می‌گفت اقا بی جنبه نباشید😉 نخندید 😂😂

❦︎┅┅┅•[›[🌟]‹]•┅┅┅࿐
‹|| @alikhani_star ||›
#گزارش_فصل_یک_و_دو

خاطره یکی از فن پیجا درمورد رفتنش به عصرجدید:

حدود چهار بعدازظهر وارد استودیو شدیم
و تا پنج صیح فرداش اونجا بودیم( قسمت یک و دو فصل دو) اولش حاجی اومد پیشمون باهامون صحبت کرد درباره اینکه از کجا اومدیم و هوا چقدر سرده و اینها بعد گفت من میرم وقتی برای ضبط وارد شدم یجوری ذوق کنید انگار اولین باره منو میبینید
همه چی عالی بود حاجی بشدت مهربون و خون گرم
تو کارش خیلی جدی بودد ولی به موقعش شوخی هم میکرد ...

ادامه دارد🙂🤣
══ıııı══✮══ıııı══

➳⌇ ᥴꫝꪖꪀꪀꫀꪶ : @Alikhani_Star
#گزارش_فصل_یک_و_دو

همش میگفت ببخشید پشتم به شماست ...
میگفتیم خسته ایم میگفت یکم دیگه ضبط کنیم میریم شام باشه!؟🥲
به مردمی که آب میخواستن خودش بطری هارو پخش میکرد
میگفتیم سرده به پشت صحنه تذکر میداد
که درهارو ببندن.

پ.ن: چقدر غر زدن🤣🥲

══ıııı══✮══ıııı══

➳⌇ ᥴꫝꪖꪀꪀꫀꪶ : @Alikhani_Star
#گزارش_فصل_یک_و_دو

یکی از تماشگرا دادو بیداد کرد که اب میخوایم و فلان و دعوا داشت😐ولی حاجی بشدت اروم و مهربون رفتار کرد و من متعجب بودم که چطور انقدر ارومه 🥲

══ıııı══✮══ıııı══

➳⌇ ᥴꫝꪖꪀꪀꫀꪶ : @Alikhani_Star
#گزارش_فصل_یک_و_دو
بشدت مدیر خوبی بود و حواسش به هزارجا بود و اخرش گفت این دوازده ساعت واقعا شماها مثل خانواده من بودین🥲🥺

══ıııı══✮══ıııı══

➳⌇ ᥴꫝꪖꪀꪀꫀꪶ : @Alikhani_Star
✧⋄𝑨𝒍𝒊𝒌𝒉𝒂𝒏𝒊 𝑺𝒕𝒂𝒓!
#گزارش_فصل_سه دوسه بار واسش قهوه اوردن...یجا هم ضبطم گفته ضبطو زودتر بگیرن انقد قهوه خوردم دیگه نمیتونم...:) ══ıııı══✮══ıııı══ ➳⌇ ᥴꫝꪖꪀꪀꫀꪶ : @Alikhani_Star
#گزارش_فصل_یک_و_دو
بچه ها میگن فصل اول که رفته بودن
گفته : یه وقتهایی اینقدر مجبورم که قهوه بخورم، تپش قلب گرفتم. جدیدا زیاد شده، کی سکته کنم خدا میدونه!

پ.ن: خدانکنه خب:)اوف

══ıııı══✮══ıııı══

➳⌇ ᥴꫝꪖꪀꪀꫀꪶ : @Alikhani_Star
🧷≥راهنمای‌جست‌و‌جو‌در‌چنل!
🥂باهردوهشتگ‌توی‌چنل‌پست‌گذاشته‌شده!


#اسکرین_شات: #آلشات

#گیف :#گیفینی

#توییت: #توییتانوس

≛استوري با متن: #تکست_استوری

#ادیت‌_عکس: #ادیتانوس

#دیالوگ

≛ عکس نوشته: #میموسا

#ادیت_فیلم : #ویدیو_ادیت

#فلش_بک / #ویدئو_کات :•#بکروکس

#فکت

#مصاحبه

#عکس: #عکسرونوس / #photo

#والپیپر: #بکرندس

#موزیک : #شباهنگ

#تیکه_کتاب : #بوک_استار

#تم#فونت

#وویس : #سیگنال_رادیویی

#ادیت_استوری : #فان_استوری

#استوری_آهنگ: #لاو_استوری

#کلاژ [سایزِ استوري]

#استوری / #پست

#گزارش

#فان_استار

#سکانس_طلایی

#عصرجدید3

#هشتگ_عصر_جدید
.............................................................

🎬 زیر مجموعه ی فلش بک ها:
#جشن_حافظ / #دورهمی
#سال_تحویل / #سال_تحویل_۱۴۰۱ / #تحویل_سال_۹۸/#تحویل_سال_۱۴۰۲
#ماه_عسل۹۷
#اعلام_نتایج /#عصرجدید1
#عصرجدید2 / #عصرجدید3 #حضوردرکنسرت / #کنسرت
#گلخانه / #برنامه_ممیزی / #سه_ستاره
.............................................................

🎁تولدها :
#تولد1400/ #تولد99 / #تولد98
#تولد97 /#تولد96
#زادروز_یک_ستاره
.............................................................

📑گزارشات :
#گزارش_فصل_یک_و_دو/#گزارش_فینال (فصل دوم) !
#گزارش_فصل_سه
............................................................

🎭جوکر :
#جوکرتایم
#جوکر_تایم
.............................................................

📌سایر موضوعات :
#لایو /#برف_آخر / #اکران_برف_آخر
#پشت_صحنه
#کمتر_دیده_شده
#خاطره_بازی
#درخواستی
#ارسالی
#شب_قدر
#سفر_لرستان
#محرم
#خوی ( سفر به شهر خوی )

#پیشنهاد
#گزارش_فصل_یک_و_دو

الان که دارم فکر میکنم توی اون قسمت که من بودم هر چی بود رو پخش کردن
چیز عجیبی نبود

فقط یادمه قبل ضبط اول که خیلی شلوغ شده بود انقدر که حتی توی صحنه هم ادم نشسته بود.
علیخانی یکم عصبی میزد انگاری ، اخه سرشو انداخت پایین بدون سلام اومد رفت پشت میزش و شروع کرد وارسی های اولیه خودش.
انگار یکی اون پایین سلام داده باشه برگشت جواب اونو داد به بقیه هم یه سلامی کرد😁😁

اومد کنار امین ایستاد و نور صحنه رو اعلام میکرد کم کنن و زیاده و فلان و ...
یکی هی سوت میزد تو تماشاچیا
یهو برگشت با حالتی براق شده گفت
کی سوت زد!؟
همه ساکت!
دوباره رو برگردوند به صحنه
دوباره طرف شروع کرد سوت زدن! علیخانی اهمیت نداد
تا اینکه وسط این سوت زدن ها یکی اون طرف خندید ریز ریز صدای خنده ی زنی دختری کسی بود ( من از جایگاه علیخانی دور بودم اونور سالن نشسته بودم)
علیخانی دیگه برگشت انگار طرف رو پیدا کرده باشه با خنده گفت کی بود سوت زد راستشو بگو کاریش ندارم
بعد یه پسره تو اون ردیف گفت اقا شما ناراحت نباش خودم ساکتش میکنم 😂😂
علیخانی هم به شوخی گفت نکنید اینجا ورزشگاه نیست خانم نشسته مادر نشسته و .. یهو داستان میشه منم نمیتونم کاری بکنم بد میشه.😂😬🫢
•˗ˏˋ𖤐! 𝐂𝐡𝐚𝐧𝐧𝐞𝐥 . ⁀➷
⸤  @ALIKHANI_STAR
#گزارش_فصل_یک_و_دو

و تنها چیزی که دوباره یادم میاد گیج بودن سید بشیر بین ضبط ها بود
یادته ال ای دی ها رو؟
هی مثل این گیج ها میرفت پشت یکی از پشت اون یکی درمیامد به ما نگاه میکرد دوباره میرفت پشت اون یکی🤣🤣🫤

امینم که دائما ضبط تموم میشد بدو دستشویی😂😂🤭

•˗ˏˋ𖤐! 𝐂𝐡𝐚𝐧𝐧𝐞𝐥 . ⁀➷
⸤  @ALIKHANI_STAR