نفرین به شما مردم در خانه نشسته
در خانهٔ دل آدم بیگانه نشسته
ای مدعی غیرت و آزادگی و عشق
ننگ است عقابی که به کاشانه نشسته

از غیرتتان مانده سکوتی که زوال است
خاموشی بی موردتان نقص کمال است
یک طایفه تاراج نموده وطنت را
آبادی این خانه ز بیگانه محال است

قافل شدی از مهر وطن مرد حیا کن
دست از سر این سفرهٔ نا اهل جدا کن
خون دل آزادترین‌ها تهه جام است
از خانه برون آی و خود از بند رها کن

در خانهٔ متروکه نشستن چه امیدی است؟
این زندگی مرگ صفت اوج پلیدی است 
مردی تو اگر مرد بمان خانه رها کن
در سرخی خون روزنهٔ نور سپیدی است

تا کی به دل خانه بمانیم و دل آزار
بگشای دهانی که فرو مانده به گفتار
شب آمده و گرگ سر گله نشسته
قوچ وطنت مانده به چنگال گرفتار

آگاهی از این میهن ویرانه نداریم
در خانه نشستیم، ولی خانه نداریم
تا چند در این ذلت خونبار نشستن؟
بوی نفس همت مردانه نداریم

تف بر تو که در میهن و بیگانه پرستی
خون دیدی و در حادثه آرام نشستی
جز ناله و نفرین به شما حرف نمانده
چون پشت وطن را تو به یک باره شکستی

#علی_رضا_جعفری(آزادی)

وقتی تفکر قشر فرهنگی ملتی بجای صلح و دوستی و احترام به عقاید دیگران،
تعصب ورزی و جنگ است باید فاتحه فرهنگ آن ملت را بخوانیم.
نرود میخ آهنین در سنگ

#علی_رضا_جعفری(آزادی)

کشورم شد پایمال چکمهٔ بیگانگان
نیست از اسفندیار و رستم دستان نشان

ظلم ضحاکان به اوج خود رسیده، پس کجاست-
کاوهٔ نام‌آوری؟ تا بر دَرد این داستان

گوسفندان را چه امیدی به جا می‌ماند؟ آه!
گرگ وقتی می‌شود هم‌کاسه با مرد شبان

باغبان در صبح پاییزی به کاج پیر گفت:
تا کجا باید ببینم روز و شب مرگ جوان؟!

رودها خشکید و دریاها کویر لوت شد
شد دماوند کُهن آمادهٔ آتشفشان

باد، شد آبستنِ طوفانِ خشمی ناگزیر
بس که چاقوی ستم رفته است در این استخوان!

گردن ما را طناب جهلِ ملّایان برید
کی می‌یابد سرزمین ما خلاص از جاهلان؟

#علی_رضا_جعفری (آزادی)

http://telegram.me/Alijaffari

کاسبکار است

شعر و خوانش
علی رضا جعفری(آزادی)

تو از نگاه غزل‌های مست لبریزی 
تو انتهای شب دردهای پاییزی

تو از سلالهٔ گلهای ارغوان هستی
که مثل چشمه‌ای از روشنی، دل‌انگیزی

شراب خُلّر شیرازی و طهور بهشت
که اصفهان لبت را به جام می‌ریزی

بیا و تلخی کامم به بوسه شیرین کن
که در قلمرو این دل هنوز پرویزی

دوباره جنگل ما را خزان مکن امشب
که در شکستن هر شاخه چون تبر تیزی

چقدر خرمن مویت شبیه گندم‌هاست
اگر میان علف‌ها دوباره برخیزی

#علی_رضا_جعفری (آزادی)

http://telegram.me/Alijaffari

#علی_رضا_جعفری (آزادی)

جهان در خون و خاکستر، جهان میدان بی‌سنگر
چه می‌خواهید، ای مردم! از این جنگ و جنون آخر؟!

گرفته غم همه عالم نگاه خلق پر ماتم
کجا رفت است عدل و داد تو؟ ای حضرت داور!

به هر سو بنگری یک حاکم خون‌ریز بر تخت است!
کجایی ای خدا!؟ اینان نمی‌ترسند از کیفر!

ببین، این ناخدایان، بی‌خبر از ورطه و طوفان
به گرداب فنا بردند این کشتی پر گوهر

وطن در فقر آویزان، شده ویرانه‌ای ایران
ببین در بیشهٔ شیران کنون کفتارِ تن‌پرور

بترس، ای حاکم خودسر! که در آن عرصهٔ محشر
فرو خواهد شد این تخت ستم در خون و خاکستر!

بدان پایانِِ کاری هست! غم ما را قراری هست!
خزان را هم بهاری هست! ندارم صحبتی دیگر

#علی_رضا_جعفری (آزادی)

http://telegram.me/Alijaffari

خشت خشتِ خانهٔ این خلق، ویران می‌کنند
خانهٔ بیگانگان را نقشبندان می‌کنند

جمله دارایی ما صرف اجانب می‌شود
دشمنی با مردم افتاده، از جان، می‌کنند

نفت ما شد کاخ‌ مزدوران در اقصای جهان
سفره‌ٔ اهل وطن را خالی از نان می‌کنند

غرق اشک از دیدن این صحنه‌های دلخراش
چشم میهن‌ را ببین! هر لحظه گریان می‌کنند

یک وجب از خانهٔ خود را نداریم، ای دریغ!
حق آب و خاک ما را نیز، کتمان می‌کنند

*هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا*
*آنچه این نامردمان با جان انسان می‌کنند*

بعد از این آرام ماندن، کی روا باشد؟ رفیق!
دست خون‌آلود را در جیب، پنهان می‌کنند!

#علی_رضا_جعفری(آزادی)

#علی_رضا_جعفری(آزادی)

#علی_رضا_جعفری(آزادی)

ای خفته در خون فرزند میهن
ای ایستاده در چشم دشمن

بر عهد و پیمان تو استواری
یاد تو باقی است در کوی و برزن

مردانگی و غیرت کجا رفت
دشمن شده دوست در خانهٔ من

ننگ سیاست بر چهرهٔ ماست
مائیم بغض راز نگفتن

آری برادر از تو گذشتند
آنان که امروز هستند ایمن

می‌دیدی ای کاش، همرزم‌ها را
با قاتل تو گشتند یک تن

تو زیر خاک و ما مانده بر خاک!…
آتش گرفته سر تا به دامن

#علی_رضا_جعفری

http://telegram.me/Alijaffari

چیزی نیاورد از تو جز خاکستری را
زیرا نمی‌خواهی حجاب روسری را

شلاق طوفان بر سر و روی تو، ای باغ!
رویانده گل‌های بنفشِ محشری را!

در زیر آوار مصیبت، در دل شب 
دیدم در آغوش زمستان پیکری را

من با لب بی‌رحم خنجر حرف دارم
وقتی که می‌بندد دهان دختری را

عبرت بگیر امروز، زیرا سخت دیر است
وقتی هوس سوزاند مُلک قیصری را!

در ساحل هر چشم موج اشک دیدم-
دندان‌به‌هم‌ساییده این ناداوری‌ را

تا کی گنه در بلخ و در شُشتر مجازات؟!
تا کی بگیرد بی گناهی کیفری را؟!

از ظالمان هم تاب خون‌خواهی ندارم
چون خوش ندارم گریه‌های مادری را!

#علی_رضا_جعفری(آزادی)

بی گناهی نیست… در این ظلم و جور
ما همه هم دست هستیم، ای دریغ

وقتی رنج می‌کشی
وقتی راه نفست را می‌بندند
وقتی تمام باورهایت را
یکی یکی سرمی‌برند...
زمان یک جوک بی مزه و تلخ می‌شود
از کجای راه اشتباه آمدیم که حالا 
در این کویر وحشت گرفتاریم؟

#علی_رضا_جعفری (آزادی)

هر دم از این باغ بری میرسد

هر روز تصاویر و فیلمهایی جدیدی از مملکت زرخیز ایران زمین به دست میرسد که همانند شعله‌ای تمام وجود انسان را میسوزاند و لبخند را خاکستر میکند.
هیچ کس پاسخگوی این فجایع نیست و گوشی را هم بدهکار این مصائب نمی بینیم.
بیایید علاج واقعه را قبل از وقوع حادثه‌ای تدبیر کنیم که خاک جسممان را در آغوش نکشد. 
با سایه ها که حرکت میکنم درد بر تار و پودم زخمه میزند و طنین موسیقی من آهنگ خون ملتی را که در شیشهٔ جانشان ریخته، مینوازد. در ورای اندیشه‌ام گلهایی شکفته که با پرچم خون افراشته میشود، این زخمهای کاری راکدام مرهم است که آرامم کند چون خنجرهایی که در استخوان فرو رفته.
نمیدانم به کدام نفرین و نادانی گرفتاریم…
این است مملکتی که با شعار برابری روی کار آمد و بنیان آن از روز اول با دروغ بود و هنوز دروغ است.
خشت اول چون نهد معمار کج
تا ثریا میرود دیوار کج

نشستن و لب فرو بستن در برابر ظلم، ظلامی بزرگتر است و ننگی بر چهرهٔ انسان.

علی رضا جعفری(آزادی)

#علی_رضا_جعفری

#علی_رضا_جعفری (آزادی)

چشم را بر عقل بستیم، ای دریغ!
قامت میهن شکستیم، ای دریغ!
از جنون و جهل مستیم، ای دریغ!
زیر خاکستر نشستیم، ای دریغ!
بی‌گناهی نیست... در این ظلم و جور-
ما همه هم دست هستیم، ای دریغ!

ابر، سایه بر رُخ مهتاب داد
غفلت ما دسته گل بر آب داد
چشم ما را، شب، به دست خواب داد
خانهٔ ما را به این اعراب داد
بی‌گناهی نیست... در این ظلم و جور-
ما همه هم دست هستیم، ای دریغ!

نو‌جوان‌هامان سرِ دارِ بلا
از گلویی هم نمی‌آید صدا
فتنه می‌کارند در هر ماجرا
دشمنان، مکّار و ما سر در هوا
بی‌گناهی نیست... در این ظلم و جور-
ما همه هم دست هستیم، ای دریغ!

جرم را بر دوش هم انداختیم
حکمت اجداد خود را باختیم
قدر این کاشانه را نشناختیم
با ستمکارانِ خود درساختیم
بی‌گناهی نیست... در این ظلم و جور-
ما همه هم دست هستیم، ای دریغ!

باید آری چشم‌ها را وا کنیم
چکمه‌های آهنین بر پا کنیم
دشمنان را یک به یک رسوا کنیم
پای عهد دوست را امضا کنیم
بی‌گناهی نیست... در این ظلم و جور-
ما همه هم دست هستیم، ای دریغ!

#علی_رضا_جعفری(آزادی)

http://telegram.me/Alijaffari

در زمانی که مردان دنیا در تفکر آرامش و رفا بیشتر 
بشر هستند و با دستاورد علمی جدید راهگشای مشکلات روز دنیا هستند، هنوز عده ای جاهل خرد ستیز به جنگ و خونریزی فکر میکنند و دامن میزنند.
 این جای بسی تاسف است که در جامعهٔ متمدن 
امروز هنوز انسانهای عصر جاهلیت وجود دارند و 
با بی خردی ،همانند ویروسی دنیای ما را آلوده 
مینمایند.

#علی_رضا_جعفری آزادی)

http://telegram.me/Alijaffari