راهنمای کتاب/ کاوش در اقیانوس بیکران روابط رسانهای
لیلا زارعی
«روانشناسی رسانه اجتماعی»
نوشته: کیوران مکمائن
ترجمه: ماندانا افتخار
ناشر: فرهنگ نشر نو، 1402
143 صفحه، 120000 تومان
#روانشناسی #نشرنو
رسانه اجتماعی مفهومی است که در دو دههی اخیر و با پیشرفت برقآسای فناوریهای ارتباطی باب شده و روز به روز کاربرد آن گسترش و تکرار بیشتری یافته است. این پدیده با خود رخدادهایی به همراه داشته که تحلیل هر کدام از آنها به زمان و تحقیقات دامنهداری نیاز دارد. گاهی این رخدادها به همان سرعتی که ظهور کردهاند به افول رسیده و به کلی از عرصهی رسانههای اجتماعی محو شدهاند و گاه چنان وسعتی پیدا کرده و همهگیر شدهاند که بحث دربارهی آنها سالها زمان میطلبد و نمونههای متنوعی از گوشههای مختلف جهان را در برمیگیرد. در این میان مبحث روانشناسیِ رسانه اجتماعی همانند بسیاری از موضوعاتی که روانشناسیِ عمومی به آن وارد میشود، هم برای محققین و هم برای اغلب مردم جذاب و قابل پیگیری است. کتاب «روانشناسیِ رسانه اجتماعی» درصدد دنبال کردن چنین مباحثی است.
روانشناسی به سبب تکیهای که بر مسائل ارتباطی دارد، میتواند در حوزههای گوناگونی وارد شود و تحلیلهایی ارائه دهد که به درک بهتر روابط انسانی و موضوعات بین فردی می انجامند. در حیطهی رسانه، به ویژه آنجایی که مخاطبان مشارکتی تقریباً همسان با تولیدکنندگان محتوا دارند و گاه جایشان با هم عوض میشود، این موضوع اهمیتی فوقالعاده پیدا میکند. به کمک رسانههای اجتماعی میلیاردها انسان در سراسر جهان نه تنها به یکدیگر مرتبط میشوند، بلکه مدیریت کیفیت این ارتباط را نیز به دست میگیرند و پدیدههای مختلفی از قبیل اشتراکگذاری عکس، فیلم و اطلاعات را تحت تأثیر خود قرار میدهند. این مطلبی است که کتاب، مقدمهی خود را با آن آغاز میکند.
اما مسألهی حضور در رسانه اجتماعی آنچنان دامنهی گستردهای دارد که نمیتوان همهی ابعاد آن را در کتابی صد و چند صفحهای گرد آورد و بررسی کرد. به همین خاطر است که نویسنده به بعضی از شاخصترین این حوزه موضوعات بسنده کرده و کوشیده با آوردن شواهد و مثالهایی بحث خود را برای مخاطبان روشنتر و فهمپذیرتر سازد. او بر مفاهیمی تأکید کرده که به طور معمول همهی کاربران رسانه اجتماعی با آنها سر و کار دارند و ممکن است دربارهی آنها دچار معضلات و سوءتفاهمهایی باشند.
نویسنده در گام اول سعی کرده با ارائهی تعریفی جامع و مشخص از برخی مفاهیم رایج در حوزه رسانه اجتماعی رفع ابهام کند. مهمترینِ این تعاریف مربوط به خود کلمه «رسانه اجتماعی» است که گاه به اشتباه به جای «شبکه اجتماعی» استفاده میشود. از مباحث کتاب اینگونه استنباط میشود که شبکه اجتماعی میتواند با فنآوری ارتباط مستقیمی نداشته باشد، بلکه به مجموعه روابطی مربوط باشد که افرادی که یکدیگر را میشناسند به هم پیوند میدهد. شبکه اجتماعی به این معنا میتواند مجموعههای حیوانات و حتی گیاهان را در بر بگیرد. این شبکههای اجتماعی میتوانند هر کدام بخشی از یک شبکه اجتماعی دیگر باشند.
ادامه....
https://www.alef.ir/news/4030228102.html
لیلا زارعی
«روانشناسی رسانه اجتماعی»
نوشته: کیوران مکمائن
ترجمه: ماندانا افتخار
ناشر: فرهنگ نشر نو، 1402
143 صفحه، 120000 تومان
#روانشناسی #نشرنو
رسانه اجتماعی مفهومی است که در دو دههی اخیر و با پیشرفت برقآسای فناوریهای ارتباطی باب شده و روز به روز کاربرد آن گسترش و تکرار بیشتری یافته است. این پدیده با خود رخدادهایی به همراه داشته که تحلیل هر کدام از آنها به زمان و تحقیقات دامنهداری نیاز دارد. گاهی این رخدادها به همان سرعتی که ظهور کردهاند به افول رسیده و به کلی از عرصهی رسانههای اجتماعی محو شدهاند و گاه چنان وسعتی پیدا کرده و همهگیر شدهاند که بحث دربارهی آنها سالها زمان میطلبد و نمونههای متنوعی از گوشههای مختلف جهان را در برمیگیرد. در این میان مبحث روانشناسیِ رسانه اجتماعی همانند بسیاری از موضوعاتی که روانشناسیِ عمومی به آن وارد میشود، هم برای محققین و هم برای اغلب مردم جذاب و قابل پیگیری است. کتاب «روانشناسیِ رسانه اجتماعی» درصدد دنبال کردن چنین مباحثی است.
روانشناسی به سبب تکیهای که بر مسائل ارتباطی دارد، میتواند در حوزههای گوناگونی وارد شود و تحلیلهایی ارائه دهد که به درک بهتر روابط انسانی و موضوعات بین فردی می انجامند. در حیطهی رسانه، به ویژه آنجایی که مخاطبان مشارکتی تقریباً همسان با تولیدکنندگان محتوا دارند و گاه جایشان با هم عوض میشود، این موضوع اهمیتی فوقالعاده پیدا میکند. به کمک رسانههای اجتماعی میلیاردها انسان در سراسر جهان نه تنها به یکدیگر مرتبط میشوند، بلکه مدیریت کیفیت این ارتباط را نیز به دست میگیرند و پدیدههای مختلفی از قبیل اشتراکگذاری عکس، فیلم و اطلاعات را تحت تأثیر خود قرار میدهند. این مطلبی است که کتاب، مقدمهی خود را با آن آغاز میکند.
اما مسألهی حضور در رسانه اجتماعی آنچنان دامنهی گستردهای دارد که نمیتوان همهی ابعاد آن را در کتابی صد و چند صفحهای گرد آورد و بررسی کرد. به همین خاطر است که نویسنده به بعضی از شاخصترین این حوزه موضوعات بسنده کرده و کوشیده با آوردن شواهد و مثالهایی بحث خود را برای مخاطبان روشنتر و فهمپذیرتر سازد. او بر مفاهیمی تأکید کرده که به طور معمول همهی کاربران رسانه اجتماعی با آنها سر و کار دارند و ممکن است دربارهی آنها دچار معضلات و سوءتفاهمهایی باشند.
نویسنده در گام اول سعی کرده با ارائهی تعریفی جامع و مشخص از برخی مفاهیم رایج در حوزه رسانه اجتماعی رفع ابهام کند. مهمترینِ این تعاریف مربوط به خود کلمه «رسانه اجتماعی» است که گاه به اشتباه به جای «شبکه اجتماعی» استفاده میشود. از مباحث کتاب اینگونه استنباط میشود که شبکه اجتماعی میتواند با فنآوری ارتباط مستقیمی نداشته باشد، بلکه به مجموعه روابطی مربوط باشد که افرادی که یکدیگر را میشناسند به هم پیوند میدهد. شبکه اجتماعی به این معنا میتواند مجموعههای حیوانات و حتی گیاهان را در بر بگیرد. این شبکههای اجتماعی میتوانند هر کدام بخشی از یک شبکه اجتماعی دیگر باشند.
ادامه....
https://www.alef.ir/news/4030228102.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«روانشناسی رسانه اجتماعی»؛ کیوران مکمائن؛ ترجمه ماندانا افتخار؛ نشر نو کاوش در اقیانوس بیکران روابط رسانهای
«روانشناسی رسانه اجتماعی»
راهنمای کتاب/ راهی به پیوند میان تن و روان
دریا امامی
«تئاتر بکت و نورولوژی احساس»
نوشته: عبدالرحمن نجل رحیم
ناشر: چرخ، 1402
110 صفحه، 98000 تومان
#نقدادبی #نشرچرخ
زبان بدن در تئاتر اهمیت فوقالعادهای دارد، به گونهای که اگر نادیده گرفته شود، ارتباط معناداری میان بازیگر و تماشاچی برقرار نخواهد شد. بنابراین میتوان دو کفهی ترازو در کنشهای بازیگران تئاتر متصور شد که یک کفه کلام است و دیگری حرکات بدنی. بکت در تئاتر، تنها داعیهی متن نداشت و به جزئیات اجرا اهمیت خاصی میداد و همچنین بر حرکات بدنی نیز تمرکز کرده بود. او این حرکات را نه تنها از جنبهی تناسبشان با شخصیت مورد نظرش، بلکه از جهت نورولوژی و روانپزشکی نیز مورد توجه قرار میداد. کتاب «تئاتر بکت و نورولوژی احساس» بر این جنبه از کار بکت تعمق کرده و نویسندهی آن که خود یک متخصص مغز و اعصاب است به مطالعهی ابعاد عصبشناسی آثار او پرداخته است.
ساموئل بکت نویسندهای چندبعدی بود و برای خلق یک اثر داستانی یا نمایشی تأملات بسیاری در موسیقی، هنرهای تجسمی، روانکاوی و حتی علوم پزشکی و فیزیولوژی داشت. به همین خاطر میتوان در نمایشنامهای همچون «در انتظار گودو» جنبههای مختلفی از جمله حرکت، ریتم و موسیقی کلام را در نظر گرفت که با ظرافت و هوشمندی بکت در آن گنجانده شده است. این مسأله نشان از نبوغ و تسلط این نمایشنامهنویس ایرلندی در خلق یک متن نمایشی دارد. متنی که از وجوه بسیار در خور تأمل است و مایهی اتصال علوم مختلفی از جمله روانشناسی، عصبشناسی، فلسفه و جامعهشناسی است.
در این کتاب ابتدا دربارهی اینکه چگونه میتوان جهان بکت را به نورولوژی مرتبط دانست بحث میشود. بکت از کودکی تنشهای روانی بسیاری را بهویژه با مادرش تجربه کرده بود که منجر به سلسله آشفتگیهای دوران بزرگسالیاش شد. او ناچار به مراجعه به یک روانکاو برای حل مشکلش بود، امکانی که در دوبلین برایش فراهم نشد و او را مجبور به سفر به لندن کرد. درگیر شدن با علم روانکاوی او را به سمت رابطهی ذهن و بدن سوق داد و تمرکزش را به سمت روانشناسی، عصبشناسی و ارتباط میان آنها برد.
بکت رمانی به نام مورفی دارد که بر رابطهی آشفته و بیمارگونهی تن و روان قهرمانانش تأکید میکند. آنها به شکلی خاص مشکلات نورولوژی دارند که در حرکات و رفتارشان نمود پیدا کرده و ویژگیهای شخصیتشان را نیز تحتالشعاع قرار داده است. این کتاب تجربهی داستانی ناب بکت برای ارزیابی عمیق پیوند ذهن و بدن بود. اما این تجربه در دورهای نگاشته شده بود که بکت هنوز از سایهی تأثیر جویس و پروست در نوشتن بیرون نیامده بود و سیالیت ذهن، بسیار بیشتر از واکاوی رابطهی تن و روان برایش اهمیت داشت. عبور از دو دهه و پشت سر گذاشتن جنگ جهانی توجه او را به سوی تجزیه و تحلیل عمیقتر روانی شخصیتهایش، چه در تئاتر و چه در عرصهی داستان سوق داد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4030230053.html
دریا امامی
«تئاتر بکت و نورولوژی احساس»
نوشته: عبدالرحمن نجل رحیم
ناشر: چرخ، 1402
110 صفحه، 98000 تومان
#نقدادبی #نشرچرخ
زبان بدن در تئاتر اهمیت فوقالعادهای دارد، به گونهای که اگر نادیده گرفته شود، ارتباط معناداری میان بازیگر و تماشاچی برقرار نخواهد شد. بنابراین میتوان دو کفهی ترازو در کنشهای بازیگران تئاتر متصور شد که یک کفه کلام است و دیگری حرکات بدنی. بکت در تئاتر، تنها داعیهی متن نداشت و به جزئیات اجرا اهمیت خاصی میداد و همچنین بر حرکات بدنی نیز تمرکز کرده بود. او این حرکات را نه تنها از جنبهی تناسبشان با شخصیت مورد نظرش، بلکه از جهت نورولوژی و روانپزشکی نیز مورد توجه قرار میداد. کتاب «تئاتر بکت و نورولوژی احساس» بر این جنبه از کار بکت تعمق کرده و نویسندهی آن که خود یک متخصص مغز و اعصاب است به مطالعهی ابعاد عصبشناسی آثار او پرداخته است.
ساموئل بکت نویسندهای چندبعدی بود و برای خلق یک اثر داستانی یا نمایشی تأملات بسیاری در موسیقی، هنرهای تجسمی، روانکاوی و حتی علوم پزشکی و فیزیولوژی داشت. به همین خاطر میتوان در نمایشنامهای همچون «در انتظار گودو» جنبههای مختلفی از جمله حرکت، ریتم و موسیقی کلام را در نظر گرفت که با ظرافت و هوشمندی بکت در آن گنجانده شده است. این مسأله نشان از نبوغ و تسلط این نمایشنامهنویس ایرلندی در خلق یک متن نمایشی دارد. متنی که از وجوه بسیار در خور تأمل است و مایهی اتصال علوم مختلفی از جمله روانشناسی، عصبشناسی، فلسفه و جامعهشناسی است.
در این کتاب ابتدا دربارهی اینکه چگونه میتوان جهان بکت را به نورولوژی مرتبط دانست بحث میشود. بکت از کودکی تنشهای روانی بسیاری را بهویژه با مادرش تجربه کرده بود که منجر به سلسله آشفتگیهای دوران بزرگسالیاش شد. او ناچار به مراجعه به یک روانکاو برای حل مشکلش بود، امکانی که در دوبلین برایش فراهم نشد و او را مجبور به سفر به لندن کرد. درگیر شدن با علم روانکاوی او را به سمت رابطهی ذهن و بدن سوق داد و تمرکزش را به سمت روانشناسی، عصبشناسی و ارتباط میان آنها برد.
بکت رمانی به نام مورفی دارد که بر رابطهی آشفته و بیمارگونهی تن و روان قهرمانانش تأکید میکند. آنها به شکلی خاص مشکلات نورولوژی دارند که در حرکات و رفتارشان نمود پیدا کرده و ویژگیهای شخصیتشان را نیز تحتالشعاع قرار داده است. این کتاب تجربهی داستانی ناب بکت برای ارزیابی عمیق پیوند ذهن و بدن بود. اما این تجربه در دورهای نگاشته شده بود که بکت هنوز از سایهی تأثیر جویس و پروست در نوشتن بیرون نیامده بود و سیالیت ذهن، بسیار بیشتر از واکاوی رابطهی تن و روان برایش اهمیت داشت. عبور از دو دهه و پشت سر گذاشتن جنگ جهانی توجه او را به سوی تجزیه و تحلیل عمیقتر روانی شخصیتهایش، چه در تئاتر و چه در عرصهی داستان سوق داد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4030230053.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«تئاتر بکت و نورولوژی احساس»؛ عبدالرحمن نجل رحیم؛ نشر چرخ راهی به پیوند میان تن و روان
«تئاتر بکت و نورولوژی احساس»
راهنمای کتاب/ نگاهی موشکافانه به جامعه
میلاد شاملو
«راز اِدوین دِرود»
نوشته: چارلز دیکنز
ترجمه: لیدا طرزی
ناشر: نیستان، 1402
180 صفحه، 175000 تومان
#رمان #نشرنیستان
اگر بنا بر ترسیم چشماندازی کلی از عصر ویکتوریایی باشد، آثار دیکنز در این باره کمک شایانی میکنند. آنها آینهی تمامنمای سبک زندگی و طبقهبندیهای اجتماعی در قرن نوزدهم و دوران استیلای ملکه ویکتوریا بر بریتانیا هستند. دورانی که قدرت این کشور و گسترهی فرمانرواییاش به اوج خود رسیده بود، اما چیزی از نابهسامانیهای اجتماعی و اختلافات طبقاتی کم نشده بود. این مسأله در کتابهای دیکنز نمودی چشمگیر دارد؛ گاهی از جنبهی روانکاوانه به آن میپردازد و گاه نگاهی جامعهشناسانه دربارهاش پیدا میکند. به همین دلیل برای آثار دیکنز طیف گستردهای از موضوعات را میتوان در نظر گرفت که در همگی آنها سبک خاص نوشتاری دیکنز و طنز تلخ و گزندهی او را با خود دارند. کتاب «راز اِدوین دِرود» آخرین اثر دیکنز و با ویژگیهای سبکی و نگاه انتقادی منحصربهفرد اوست.
رمان «راز اِدوین دِرود» را میتوان اثری چندوجهی نامید، زیرا علاوه بر انعکاس جامعهی ویکتوریایی و تمرکز بر مسائل روز آن دوره، بُعدی معمایی نیز دارد. دیکنز در این کتاب به موشکافی بافت اجتماعی لندن روزگار خودش میپردازد و در کنار آن جنبهای ماجراجویانه نیز به داستانش میبخشد. به همین خاطر آدمها در این کتاب از دو جنبهی متفاوت زندگی فردی و اجتماعی قابل ارزیابیاند. نویسنده هم مسائل شخصی و عاطفی آنها را واکاوی میکند و هم حضور آنها را در عرصهی اجتماعی پی میگیرد و همیشه هم در این دو حوزه موضوعات متنوعی میتوان یافت که به قصههای دیکنز غنا ببخشند و برای خوانندگان جذابیت داشته باشند.
گرچه کتاب نام اِدوین دِرود را بر خود دارد، اما داستان آن بیشتر بر دایی او، آقای جاسپر تمرکز دارد. او مردی است که وجوه مختلف و گاه متناقض شخصیتی از خود نشان میدهد. گرچه معلم موسیقی و سرپرست گروه کر کلیسا و همواره همراه و همنشین کشیش و اسقف است، اما زندگی شخصیاش چندان روال مذهبی را طی نمیکند. او اغلب به محلی برای مصرف تریاک میرود و گاهی نمیتوان برای مناسبات اجتماعیاش توجیهی منطقی پیدا کرد. فصل آغازین کتاب نیز گریزی به این زندگی پررمز و راز دارد و زمینه را برای مطرح شدن معماهای بعدی دربارهی او فراهم میکند.
جاسپر چهرهای موجه و عموماً محبوب جامعه از خود نشان میدهد و همه از خواهرزادهاش اِدوین گرفته تا کشیشها و آدمهای واسطهی خانهای که برای مصرف تریاک به آنجا میرود، شیفتهی معاشرت با او هستند و اخبارش را دنبال میکنند. اما شاید بیش از همه جاسپر برای خواهرزادهاش جذابیت داشته باشد. اِدوین با اینکه تفاوت سنی چندانی با داییاش ندارد و در برخی موارد منتقد کارهای اوست، اما اعتراف میکند که در بسیاری مسائل دنبالهرو اوست و تحسینش میکند. شاید همین موضوع به معماهایی که بعدها دربارهی ارتباط اِدوین و جاسپر مطرح میشود، ماهیت پیچیدهتری هم میبخشد.
اِدوین دِرود که حضور نه چندان بلندی در داستان دارد نیز از شخصیتهای کلیدی این رمان به شمار میآید. اِدوین در گردابی از عواطف و جاهطلبیها غوطه میخورد و در مورد مسائل بسیاری از جمله نامزدیاش با دختری به نام رزا باد که در مدرسه راهبهها درس میخواند، دچار تردید است. ملاقاتهای کوتاه این زوج اغلب به دعوا و کدورت منجر میشود و اِدوین را دربارهی آینده مرددتر میسازد. رزا روحیهای حساس دارد و درصدد است اِدوین را متوجه تمامی دغدغههای خود نماید. اما اِدوین حوصله و مجال گوش دادن به او را ندارد و اغلب از شکل گرفتن گفتوگویی سازنده و عمیق میگریزد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4030301091.html
میلاد شاملو
«راز اِدوین دِرود»
نوشته: چارلز دیکنز
ترجمه: لیدا طرزی
ناشر: نیستان، 1402
180 صفحه، 175000 تومان
#رمان #نشرنیستان
اگر بنا بر ترسیم چشماندازی کلی از عصر ویکتوریایی باشد، آثار دیکنز در این باره کمک شایانی میکنند. آنها آینهی تمامنمای سبک زندگی و طبقهبندیهای اجتماعی در قرن نوزدهم و دوران استیلای ملکه ویکتوریا بر بریتانیا هستند. دورانی که قدرت این کشور و گسترهی فرمانرواییاش به اوج خود رسیده بود، اما چیزی از نابهسامانیهای اجتماعی و اختلافات طبقاتی کم نشده بود. این مسأله در کتابهای دیکنز نمودی چشمگیر دارد؛ گاهی از جنبهی روانکاوانه به آن میپردازد و گاه نگاهی جامعهشناسانه دربارهاش پیدا میکند. به همین دلیل برای آثار دیکنز طیف گستردهای از موضوعات را میتوان در نظر گرفت که در همگی آنها سبک خاص نوشتاری دیکنز و طنز تلخ و گزندهی او را با خود دارند. کتاب «راز اِدوین دِرود» آخرین اثر دیکنز و با ویژگیهای سبکی و نگاه انتقادی منحصربهفرد اوست.
رمان «راز اِدوین دِرود» را میتوان اثری چندوجهی نامید، زیرا علاوه بر انعکاس جامعهی ویکتوریایی و تمرکز بر مسائل روز آن دوره، بُعدی معمایی نیز دارد. دیکنز در این کتاب به موشکافی بافت اجتماعی لندن روزگار خودش میپردازد و در کنار آن جنبهای ماجراجویانه نیز به داستانش میبخشد. به همین خاطر آدمها در این کتاب از دو جنبهی متفاوت زندگی فردی و اجتماعی قابل ارزیابیاند. نویسنده هم مسائل شخصی و عاطفی آنها را واکاوی میکند و هم حضور آنها را در عرصهی اجتماعی پی میگیرد و همیشه هم در این دو حوزه موضوعات متنوعی میتوان یافت که به قصههای دیکنز غنا ببخشند و برای خوانندگان جذابیت داشته باشند.
گرچه کتاب نام اِدوین دِرود را بر خود دارد، اما داستان آن بیشتر بر دایی او، آقای جاسپر تمرکز دارد. او مردی است که وجوه مختلف و گاه متناقض شخصیتی از خود نشان میدهد. گرچه معلم موسیقی و سرپرست گروه کر کلیسا و همواره همراه و همنشین کشیش و اسقف است، اما زندگی شخصیاش چندان روال مذهبی را طی نمیکند. او اغلب به محلی برای مصرف تریاک میرود و گاهی نمیتوان برای مناسبات اجتماعیاش توجیهی منطقی پیدا کرد. فصل آغازین کتاب نیز گریزی به این زندگی پررمز و راز دارد و زمینه را برای مطرح شدن معماهای بعدی دربارهی او فراهم میکند.
جاسپر چهرهای موجه و عموماً محبوب جامعه از خود نشان میدهد و همه از خواهرزادهاش اِدوین گرفته تا کشیشها و آدمهای واسطهی خانهای که برای مصرف تریاک به آنجا میرود، شیفتهی معاشرت با او هستند و اخبارش را دنبال میکنند. اما شاید بیش از همه جاسپر برای خواهرزادهاش جذابیت داشته باشد. اِدوین با اینکه تفاوت سنی چندانی با داییاش ندارد و در برخی موارد منتقد کارهای اوست، اما اعتراف میکند که در بسیاری مسائل دنبالهرو اوست و تحسینش میکند. شاید همین موضوع به معماهایی که بعدها دربارهی ارتباط اِدوین و جاسپر مطرح میشود، ماهیت پیچیدهتری هم میبخشد.
اِدوین دِرود که حضور نه چندان بلندی در داستان دارد نیز از شخصیتهای کلیدی این رمان به شمار میآید. اِدوین در گردابی از عواطف و جاهطلبیها غوطه میخورد و در مورد مسائل بسیاری از جمله نامزدیاش با دختری به نام رزا باد که در مدرسه راهبهها درس میخواند، دچار تردید است. ملاقاتهای کوتاه این زوج اغلب به دعوا و کدورت منجر میشود و اِدوین را دربارهی آینده مرددتر میسازد. رزا روحیهای حساس دارد و درصدد است اِدوین را متوجه تمامی دغدغههای خود نماید. اما اِدوین حوصله و مجال گوش دادن به او را ندارد و اغلب از شکل گرفتن گفتوگویی سازنده و عمیق میگریزد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4030301091.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«راز اِدوین دِرود»؛ چارلز دیکنز؛ ترجمه لیدا طرزی؛ نشر نیستان نگاهی موشکافانه به جامعه
«راز اِدوین دِرود»
راهنمای کتاب/ دولت مستعجل
دکتر علی غزالیفر
«روانشناسیِ سلبریتی»
نویسنده: گیل استیوِر
مترجم: تهمینه زاردشت
ناشر: نشر نو، چاپ اول 1402
149 صفحه، 100000 تومان
#روانشناسی #نشرنو
اینستاگرام. اکسپلورر. آقا، که حالا حسابی مشهور شده، یک کت براق عجیب و غریب پوشیده که به نظر کاملاً زنانه میآید. بعد با آن شکل و شمایل ناهنجار از چیزی تعریف میکند که از آن پوشش کذائی هم مسخرهتر است، و صدای بچهگربه درمیآورد. ملت آریایی همیشه حاضر در اینستاگرام نیز در کامنتها سنگ تمام میگذارند و غش و ضعف میکنند. لایک هم بیشمار. احتمالاً بیشتر افراد به حال این وضعیت تأسف میخورند و سلبریتی را پدیدهای بد، مضرّ، مخرّب و حتی مزخرف میدانند. شاید؛ اما حتی اگر خود سلبریتی امری مزخرف باشد، تأمل در آن و بررسیاش مزخرف نیست. بهعلاوه، گیریم که سلبریتی سطحی است. اما انسان باید بسیار عمیق باشد تا بتواند سطحی بودن این پدیده را خوب درک کند. اگر کسی در این مطلب شک دارد، این کتاب را بخواند؛ خواهد دید که سلبریتی بهعنوان مسئله چقدر جدی است و جای نظریهپردازی دارد. ناگفته نماند که فهمیدن این پدیده هم البته ساده نیست. فهمیدنش، هم کار میبرد و هم نتیجهاش آموزنده است.
روشن است که سلبریتی را میتوان از منظرهایی گوناگون بررسی کرد. در این کتاب با نگاهی روانشناختی واکاوی شده است. فصل اول، «سلبریتی»، به سرشت خود این موضوع میپردازد و مسائلی از ایندست را پاسخ میدهد: سلبریتی حالت است یا خصلت؟ شهرت و سلبریتی چه شباهتها و چه تفاوتهایی دارند؟ آیا سلبریتی پدیدهای مدرن است یا در گذشته هم وجود داشته است؟ سلبریتی چه ارتباطی با ظهور جوامع صنعتی دارد؟
نویسنده در فصل دوم، «روانشناسی و سلبریتی»، از آراء روانشناسان بزرگ بهره گرفته تا این پدیده را بیشتر روشن سازد؛ کسانی همچون، آلبرت بندورا، اریک اریکسون، جان بالبی، اروینگ گافمن، هانری تایفل، و الوین تافلر. در فصل سوم، «سلبریتی در مقایسه با شهرت»، به پرسشهایی برمیخوریم که از رابطۀ میان آن دو مفهوم برمیخیزند: سلبریتی مقدم بر شهرت است یا برعکس؟ آیا سلبریتی میتواند بدون شهرت باشد یا برعکس؟ رابطۀ میان سلبریتی و برندسازی (در سیاست و تجارت) چیست؟
مفصلترین بخشِ کتاب فصل چهارم است: «چالشهای زندگی سلبریتی». نویسنده در این فصل به سراغ این مسئله میرود که سلبریتیها بهعلت سلبریتی بودن چگونه زندگی میکنند. به عبارت دیگر، مسئله این است: سلبریتی بودن چه تأثیری بر زندگی سلبریتیها میگذارد؟ پاسخ مشروح این مسئلۀ بزرگ و جذاب مبتنی بر دو نوع داده است: تجربههای بازگوشدۀ سلبریتیهایی که دوستان نویسنده هستند، و خودزندگینامههای بعضی از سلبریتیها. نکات جالب زیادی در این فصل هست که خواننده در نهایت به این نتیجه میرسد که سلبریتی بودن هم چندان آش دهنسوزی نیست.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4030305112.html
دکتر علی غزالیفر
«روانشناسیِ سلبریتی»
نویسنده: گیل استیوِر
مترجم: تهمینه زاردشت
ناشر: نشر نو، چاپ اول 1402
149 صفحه، 100000 تومان
#روانشناسی #نشرنو
اینستاگرام. اکسپلورر. آقا، که حالا حسابی مشهور شده، یک کت براق عجیب و غریب پوشیده که به نظر کاملاً زنانه میآید. بعد با آن شکل و شمایل ناهنجار از چیزی تعریف میکند که از آن پوشش کذائی هم مسخرهتر است، و صدای بچهگربه درمیآورد. ملت آریایی همیشه حاضر در اینستاگرام نیز در کامنتها سنگ تمام میگذارند و غش و ضعف میکنند. لایک هم بیشمار. احتمالاً بیشتر افراد به حال این وضعیت تأسف میخورند و سلبریتی را پدیدهای بد، مضرّ، مخرّب و حتی مزخرف میدانند. شاید؛ اما حتی اگر خود سلبریتی امری مزخرف باشد، تأمل در آن و بررسیاش مزخرف نیست. بهعلاوه، گیریم که سلبریتی سطحی است. اما انسان باید بسیار عمیق باشد تا بتواند سطحی بودن این پدیده را خوب درک کند. اگر کسی در این مطلب شک دارد، این کتاب را بخواند؛ خواهد دید که سلبریتی بهعنوان مسئله چقدر جدی است و جای نظریهپردازی دارد. ناگفته نماند که فهمیدن این پدیده هم البته ساده نیست. فهمیدنش، هم کار میبرد و هم نتیجهاش آموزنده است.
روشن است که سلبریتی را میتوان از منظرهایی گوناگون بررسی کرد. در این کتاب با نگاهی روانشناختی واکاوی شده است. فصل اول، «سلبریتی»، به سرشت خود این موضوع میپردازد و مسائلی از ایندست را پاسخ میدهد: سلبریتی حالت است یا خصلت؟ شهرت و سلبریتی چه شباهتها و چه تفاوتهایی دارند؟ آیا سلبریتی پدیدهای مدرن است یا در گذشته هم وجود داشته است؟ سلبریتی چه ارتباطی با ظهور جوامع صنعتی دارد؟
نویسنده در فصل دوم، «روانشناسی و سلبریتی»، از آراء روانشناسان بزرگ بهره گرفته تا این پدیده را بیشتر روشن سازد؛ کسانی همچون، آلبرت بندورا، اریک اریکسون، جان بالبی، اروینگ گافمن، هانری تایفل، و الوین تافلر. در فصل سوم، «سلبریتی در مقایسه با شهرت»، به پرسشهایی برمیخوریم که از رابطۀ میان آن دو مفهوم برمیخیزند: سلبریتی مقدم بر شهرت است یا برعکس؟ آیا سلبریتی میتواند بدون شهرت باشد یا برعکس؟ رابطۀ میان سلبریتی و برندسازی (در سیاست و تجارت) چیست؟
مفصلترین بخشِ کتاب فصل چهارم است: «چالشهای زندگی سلبریتی». نویسنده در این فصل به سراغ این مسئله میرود که سلبریتیها بهعلت سلبریتی بودن چگونه زندگی میکنند. به عبارت دیگر، مسئله این است: سلبریتی بودن چه تأثیری بر زندگی سلبریتیها میگذارد؟ پاسخ مشروح این مسئلۀ بزرگ و جذاب مبتنی بر دو نوع داده است: تجربههای بازگوشدۀ سلبریتیهایی که دوستان نویسنده هستند، و خودزندگینامههای بعضی از سلبریتیها. نکات جالب زیادی در این فصل هست که خواننده در نهایت به این نتیجه میرسد که سلبریتی بودن هم چندان آش دهنسوزی نیست.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4030305112.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«روانشناسیِ سلبریتی»؛ گیل استیوِر؛ ترجمه تهمینه زاردشت؛ نشر نو دولت مستعجل
«روانشناسیِ سلبریتی»
راهنمای کتاب/ در بزرخی میان نیستی و نامیرایی
دریا امامی
«در اهمیت مرگ بیمورد آقای بادیاری»
نوشته: میلاد روشنی پایان
ناشر: چشمه، 1402
144 صفحه، 125000 تومان
#رمان #نشرچشمه
مرگ یکی از بزرگترین معماهایی است که انسان در طی زندگیاش با آن مواجه میشود. او مدام با چیستی و چگونگی این پدیده دست و پنجه نرم میکند و در هر برهه و موقعیت خاصی از زندگیاش به پاسخهایی متفاوت دربارهی آن میرسد. گاه مرگ برای انسان به شکل یک فرآیند جلوه میکند که به مراحل مختلفی برای تکمیل شدن نیاز دارد و گاه خود را به شکل یک اتفاق ناگهانی و یکباره نشان میدهد. در هر حال انسان میکوشد استدلالهای موجهی برای مرگ پیدا کند و مفاهیمی همچون قطعیت، برگشتناپذیری و پایان را دربارهی آن مورد تحلیل قرار دهد تا از هراس خود در رویارویی با آن بکاهد.
مسألهی فنا و میرایی یکی از اساسیترین موضوعات در برخورد با مرگ است و بشر همواره تلاش کرده راهی بیابد تا مرگ را دور بزند و بر نیستی غلبه کند. یکی از بزرگترین این تلاشها در ساحت داستان رخ داده و انسان در طی تاریخ کوشیده با ساختن افسانهها و ترسیم فانتزیها بر امکان تجدید حیات و نامیرایی تأکید کند و کابوس فنا را پس براند. این مسأله اغلب به وسواسی غریب در آدمها ختم میشود، بهویژه آنانکه از نزدیک با مرگ روبهرو میشوند. وسواسی که به راحتی راهی برای خلاصی از آن نمیتوان یافت. میلاد روشنی پایان در رمان کوتاه «در اهمیت مرگ بیمورد آقای بادیاری» با محوریت همین دغدغهها به روایت داستانی دربارهی مرگ میپردازد.
کتاب ضربهی وقایع را به شکلی برقآسا و ناگهانی وارد میآورد و مرگ و همهی حواشیای که حول آن رخ میدهد نیز چنین خاصیتی دارند. آقای بادیاری خودکشی میکند. مرگی که جدی، قطعی و برگشتناپذیر به نظر میآید و اطرافیان باید با این فقدان کنار بیایند. آنها با آقای بادیاری رابطهی چندان نزدیک و گرمی نداشتهاند و بنابراین انتظار میرود که فرآیند سازگاریشان با این اتفاق به راحتی طی شود. اما هرچه داستان پیش میرود مسأله دامنههای پیچیدهتری پیدا میکند و معلوم میشود که در عمل همه چیز آنطور که انتظار میرفته نبوده است.
در آغاز، این شکل مرگ است که در محوریت مضامین کتاب قرار میگیرد. آقای بادیاری خودکشی کرده، اما دلایل چندان قانعکنندهای برای این کار او نمیتوان یافت. به نظر میرسد از زندگیاش راضی بوده و آخرین اتفاق تروماتیک زندگیاش جدایی از همسرش، طاهره تالشی بوده که دو سال از آن گذشته است. این جدایی هم در نهایت مسالمت و آرامش رخ داده و از شواهد پیداست که هر دو طرف از آن راضی بودهاند و بالغانه به آن تن دادهاند. وضعیت فرزندان آقای بادیاری، که دو پسر و یک دختر هستند نیز به گونهای نبوده که در او احساس ضعف و شکست ایجاد کند. بنابراین راوی احتمال سرخوردگیهای عاطفی را که منجر به خودکشی آقای بادیاری شده باشد، منتفی میداند. اما این تنها یک سوی قضیه است و در ادامهی داستان مشخص میشود که روابط شخصیتهای داستان چهقدر ابعاد گسترده و پیچیدهای دارد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4030306120.html
دریا امامی
«در اهمیت مرگ بیمورد آقای بادیاری»
نوشته: میلاد روشنی پایان
ناشر: چشمه، 1402
144 صفحه، 125000 تومان
#رمان #نشرچشمه
مرگ یکی از بزرگترین معماهایی است که انسان در طی زندگیاش با آن مواجه میشود. او مدام با چیستی و چگونگی این پدیده دست و پنجه نرم میکند و در هر برهه و موقعیت خاصی از زندگیاش به پاسخهایی متفاوت دربارهی آن میرسد. گاه مرگ برای انسان به شکل یک فرآیند جلوه میکند که به مراحل مختلفی برای تکمیل شدن نیاز دارد و گاه خود را به شکل یک اتفاق ناگهانی و یکباره نشان میدهد. در هر حال انسان میکوشد استدلالهای موجهی برای مرگ پیدا کند و مفاهیمی همچون قطعیت، برگشتناپذیری و پایان را دربارهی آن مورد تحلیل قرار دهد تا از هراس خود در رویارویی با آن بکاهد.
مسألهی فنا و میرایی یکی از اساسیترین موضوعات در برخورد با مرگ است و بشر همواره تلاش کرده راهی بیابد تا مرگ را دور بزند و بر نیستی غلبه کند. یکی از بزرگترین این تلاشها در ساحت داستان رخ داده و انسان در طی تاریخ کوشیده با ساختن افسانهها و ترسیم فانتزیها بر امکان تجدید حیات و نامیرایی تأکید کند و کابوس فنا را پس براند. این مسأله اغلب به وسواسی غریب در آدمها ختم میشود، بهویژه آنانکه از نزدیک با مرگ روبهرو میشوند. وسواسی که به راحتی راهی برای خلاصی از آن نمیتوان یافت. میلاد روشنی پایان در رمان کوتاه «در اهمیت مرگ بیمورد آقای بادیاری» با محوریت همین دغدغهها به روایت داستانی دربارهی مرگ میپردازد.
کتاب ضربهی وقایع را به شکلی برقآسا و ناگهانی وارد میآورد و مرگ و همهی حواشیای که حول آن رخ میدهد نیز چنین خاصیتی دارند. آقای بادیاری خودکشی میکند. مرگی که جدی، قطعی و برگشتناپذیر به نظر میآید و اطرافیان باید با این فقدان کنار بیایند. آنها با آقای بادیاری رابطهی چندان نزدیک و گرمی نداشتهاند و بنابراین انتظار میرود که فرآیند سازگاریشان با این اتفاق به راحتی طی شود. اما هرچه داستان پیش میرود مسأله دامنههای پیچیدهتری پیدا میکند و معلوم میشود که در عمل همه چیز آنطور که انتظار میرفته نبوده است.
در آغاز، این شکل مرگ است که در محوریت مضامین کتاب قرار میگیرد. آقای بادیاری خودکشی کرده، اما دلایل چندان قانعکنندهای برای این کار او نمیتوان یافت. به نظر میرسد از زندگیاش راضی بوده و آخرین اتفاق تروماتیک زندگیاش جدایی از همسرش، طاهره تالشی بوده که دو سال از آن گذشته است. این جدایی هم در نهایت مسالمت و آرامش رخ داده و از شواهد پیداست که هر دو طرف از آن راضی بودهاند و بالغانه به آن تن دادهاند. وضعیت فرزندان آقای بادیاری، که دو پسر و یک دختر هستند نیز به گونهای نبوده که در او احساس ضعف و شکست ایجاد کند. بنابراین راوی احتمال سرخوردگیهای عاطفی را که منجر به خودکشی آقای بادیاری شده باشد، منتفی میداند. اما این تنها یک سوی قضیه است و در ادامهی داستان مشخص میشود که روابط شخصیتهای داستان چهقدر ابعاد گسترده و پیچیدهای دارد.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4030306120.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«در اهمیت مرگ بیمورد آقای بادیاری»؛ میلاد روشنی پایان؛ نشر چشمه در بزرخی میان نیستی و نامیرایی
«در اهمیت مرگ بیمورد آقای بادیاری»
راهنمای کتاب/ فیلمفارسی زنده و سرحال به راهش ادامه میدهد!
حمید رضا امیدی سرور
«فیلمفارسی چیست؟»
نویسنده: حسین معززی نیا
ناشر: هرمس، چاپ اول 1402
366 صفحه، 240 هزار تومان
از میانهی دهه سی که دکتر هوشنگ کاووسی برای نخسیتین بار واژه فیلمفارسی را در مورد تولیدات نازل سینمای ایران بکار برد تا امروز ، هیچ واژه ای تا این اندازه برای تحقیر و تخفیف تولیدات سینمای ایران بکار نرفته است. لقبی که نسبت دادنش به یک فیلم، موجب برافروختگی و خشم تولیدکنندگان آن میشود؛ چنانکه گویی با الفاظی رکیک نوامیس سازندگان این اثر سینمایی را نواخته باشی!
چرا بکاربردن این صفت، چنین واکنشی را در طرف مقابل بر می انگیزد؟ در حالی که ظاهرا فیلمفارسی تنها به فیلم بودن و فارسی بودن اشاره دارد! ماجرا زمانی اتفاق میافتد که این دو واژه کنار هم قرار گرفته، به هم چسبیده و به ترکیبی بدل میشود که بکاربردن مکرر آن برای نوع خاصی از فیلمها، بار معنایی ویژه ای برای آن به ارمغان آورده است. اتفاقی که ابداع کننده این واژه نیز توضیحاتی درباره اش داده است. همانطور که «گلاب» دیگر نه آب است و نه گل و یا آبگوشت که پس از پخته شدن، دیگر نه آب است و نه گوشت؛ «فیلمفارسی» نیز نه به لحاظ هنری فیلم است و نه به لحاظ فرهنگی ایرانی!
در کتاب «فیلمفارسی چیست؟» که به همت نشر هرمس منتشر شده است، حسین معززی نیا به سراغ این مفهوم کلیدی و مهم در تاریخ سینمای ایران رفته است. اما چرا تا این اندازه مهم؟ چون از گذشته تا به امروز بخش مهمی از تولیدات سینمای ایران با چنین صفتی شناخته شده و همچنان نیز بخش قابل توجهی تولیدات سینمای ایران با همین صفت شناسایی میشوند. بنابرای با قاطعیت می توان گفت، فیلمفارسی صفتی است که مفهوم آن در سیر زمان ثابت نمانده و متاثر از تغییر و تحولات، شکل عوض کردهست. از این منظر در همان شکل نازل خود از نوعی پویایی برخوردار است! اما این پویایی نه رو به جلو که به سمت اضمهلال بیشتر است. شاید از همین روست که برخی فیلمفارسیهای این روزگار را، به مراتب بدتر از اشکال سنتی تر آن میدانند.
با این اوصاف پر بیراه نیست اگر بگوییم، معززینیا یکی از مهمترین جریانهای سینمای ایران را در کتاب خود مورد توجه و واکاوی قرار داده است. باید اشاره کرد که کتاب حاضر سالها پیش توسط ناشر دیگری به بازارآمده بود، چاپ تازه آن توسط ناشر جدید فرصتی است برای بهتر دیده شدن اثر حاضر که از ظرفیت و اهمیت آن نیز برخوردار است. «فیلمفارسی چیست؟» سوای مقدمه و پیشگفتار نویسنده برای تجدید چاپ آن، از سه فصل اصلی و یک جمع بندی کوتاه در انتهای کتاب برخوردار است.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4030309036.html
حمید رضا امیدی سرور
«فیلمفارسی چیست؟»
نویسنده: حسین معززی نیا
ناشر: هرمس، چاپ اول 1402
366 صفحه، 240 هزار تومان
از میانهی دهه سی که دکتر هوشنگ کاووسی برای نخسیتین بار واژه فیلمفارسی را در مورد تولیدات نازل سینمای ایران بکار برد تا امروز ، هیچ واژه ای تا این اندازه برای تحقیر و تخفیف تولیدات سینمای ایران بکار نرفته است. لقبی که نسبت دادنش به یک فیلم، موجب برافروختگی و خشم تولیدکنندگان آن میشود؛ چنانکه گویی با الفاظی رکیک نوامیس سازندگان این اثر سینمایی را نواخته باشی!
چرا بکاربردن این صفت، چنین واکنشی را در طرف مقابل بر می انگیزد؟ در حالی که ظاهرا فیلمفارسی تنها به فیلم بودن و فارسی بودن اشاره دارد! ماجرا زمانی اتفاق میافتد که این دو واژه کنار هم قرار گرفته، به هم چسبیده و به ترکیبی بدل میشود که بکاربردن مکرر آن برای نوع خاصی از فیلمها، بار معنایی ویژه ای برای آن به ارمغان آورده است. اتفاقی که ابداع کننده این واژه نیز توضیحاتی درباره اش داده است. همانطور که «گلاب» دیگر نه آب است و نه گل و یا آبگوشت که پس از پخته شدن، دیگر نه آب است و نه گوشت؛ «فیلمفارسی» نیز نه به لحاظ هنری فیلم است و نه به لحاظ فرهنگی ایرانی!
در کتاب «فیلمفارسی چیست؟» که به همت نشر هرمس منتشر شده است، حسین معززی نیا به سراغ این مفهوم کلیدی و مهم در تاریخ سینمای ایران رفته است. اما چرا تا این اندازه مهم؟ چون از گذشته تا به امروز بخش مهمی از تولیدات سینمای ایران با چنین صفتی شناخته شده و همچنان نیز بخش قابل توجهی تولیدات سینمای ایران با همین صفت شناسایی میشوند. بنابرای با قاطعیت می توان گفت، فیلمفارسی صفتی است که مفهوم آن در سیر زمان ثابت نمانده و متاثر از تغییر و تحولات، شکل عوض کردهست. از این منظر در همان شکل نازل خود از نوعی پویایی برخوردار است! اما این پویایی نه رو به جلو که به سمت اضمهلال بیشتر است. شاید از همین روست که برخی فیلمفارسیهای این روزگار را، به مراتب بدتر از اشکال سنتی تر آن میدانند.
با این اوصاف پر بیراه نیست اگر بگوییم، معززینیا یکی از مهمترین جریانهای سینمای ایران را در کتاب خود مورد توجه و واکاوی قرار داده است. باید اشاره کرد که کتاب حاضر سالها پیش توسط ناشر دیگری به بازارآمده بود، چاپ تازه آن توسط ناشر جدید فرصتی است برای بهتر دیده شدن اثر حاضر که از ظرفیت و اهمیت آن نیز برخوردار است. «فیلمفارسی چیست؟» سوای مقدمه و پیشگفتار نویسنده برای تجدید چاپ آن، از سه فصل اصلی و یک جمع بندی کوتاه در انتهای کتاب برخوردار است.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4030309036.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«فیلمفارسی چیست؟»؛ حسین معززی نیا؛ نشر هرمس فیلمفارسی زنده و سرحال به راهش ادامه میدهد!
«فیلمفارسی چیست؟»
راهنمای کتاب/ در جستوجوی رؤیاهای تحققنیافته
لیلا زارعی
«گورهای بیسنگ»
(نُه جستار دربارهی نازایی)
نوشته: بنفشه رحمانی
ناشر: چشمه، 1402
131صفحه، 110000 تومان
#نشرچشمه #ناداستان #کتاب
انسان در طی زندگی همواره نگاهی به راهی که پیموده و دستاوردهایی که داشته میافکند و بر مبنای آن ثمربخش بودن زیستِ خود را ارزیابی میکند و اغلب هم بر همین اساس است که خود را موجودی مولد و مفید یا ناکارآمد و بیکفایت توصیف مینماید. معیارهای بسیار گستردهای برای سنجش درجهی ارزشمندی زندگی میتوان یافت که گاه اهمیتی حیاتی دارند و زمانی اولویت پایینتری به آنها داده میشود. در میان این معیارها، تولید نسل ممکن است برای بسیاری از افراد جایگاهی ویژه پیدا کند.
آدمی به شکلی غریزی تمایلی شدید به تحقق رؤیاهای خویش در فرزندانش دارد. گویی انسان با فرزندآوری رسیدن به اهداف و آرزوهایی را که خود از آنها بازمانده، ممکن میسازد و فرصتی دوباره برای زیستن مییابد. به همین خاطر است که گاه احساس مثمر ثمر بودن با چنین معیاری برای آدمها معنا پیدا میکند. اما اگر انسان توان تولید نسل را نداشته باشد، این مسأله برای او چه شکلی پیدا خواهد کرد؟ بنفشه رحمانی در مجموعه جستاری که در کتاب «گورهای بیسنگ» گرد آورده به این موضوع از ابعاد مختلف نگریسته است.
مجموعهی «گورهای بیسنگ» به سلسله تجاربی اختصاص دارد که نویسنده در مسألهی ناباروری با آنها مواجه شده و جنبههای مختلفی از زندگی شخصی، اجتماعی و حرفهای او را تحت تأثیر قرار داده است. اینکه انسان امتداد وجود خود را در فرزندش میبیند و برای هر کسی ممکن است در برههای از زندگیاش این مسأله چنان اهمیتی پیدا کند که بسیاری از ضروریات زندگیاش را زیر سایهی آن قرار گیرد. گاه از آن به راحتی عبور میکند و برخی اوقات برای مدتی طولانی و به شکلی عمیق درگیر آن میشود و نمیتواند به سادگی از آن بگذرد.
بخش آغازین کتاب به مواجهههای اول با مسألهی نازایی اختصاص دارد و آن را از منظر زنی نشان میدهد که در ابتدا با پیشینههای ذهنی و احساساتی گاه متناقض با مسأله برخورد میکند. بیش از هر چیز مفهوم زنانگی و زن توانمند برای او چالشبرانگیز میشود، شاید چون یکی از معیارهای کهن و سنتی ارزیابی یک زن، قدرت زایش اوست. نویسنده در شروع بحث از تصویری میگوید که هم جامعه و هم خودِ زنان دربارهی مولد بودن دارند. او این پرسشها را نیز مطرح مینماید که آیا اگر زنی نتواند صاحب فرزند شود باید احساس شکست و بیکفایتی کند؟ باید به هر ترتیبی که شده راهی برای مادر شدن بیابد؟ باید غریزهی تولید نسل را نادیده بگیرد و این مسأله را به کلی فراموش کند؟ باید جایگزینهایی برای احساس مفید بودن در زندگی بیابد؟ کدام راه است که بهترین پاسخ برای حل مسألهی نازایی است؟
نویسنده که راوی تجارب دست اول خود است، در آغاز از فعالیتی میگوید که کوشیده آن را جایگزین مادر شدن کند؛ پرداختن به نوعی ورزش به نام اریال که سخت است و کسب مهارت در آن میتواند به انسان حس توانمندی و موفقیت بسیار بالایی بدهد. اما آنقدر موضوعاتی متعدد حول مسألهی تولید نسل برای او شکل میگیرد که ناگزیر به اندیشیدن و غور در این باره میشود و به عرصهای پا میگذارد که دیدگاه متفاوت و متکاملی دربارهی نازایی به او میدهد. مسألهای که در آغاز صرفاً به عنوان یک فقدان دیده شده بود، به تدریج و در طی مسیر روایت، اشکال دگرگونهای پیدا میکند و دامنهی آن تمام جهانبینی راوی را در برمیگیرد و او را به گونهای به یک مسیر تحولی سوق میدهد . ارتباط نزدیک با مادران، متخصصان و افرادی که در این موضوع سوابق ذهنی و تجارب متفاوتی دارند نیز به شکلدهی و قوام بخشیدن این تحول کمک شایانی میکند و این اتفاقی است که در این مجموعه در مقیاسی گسترده رخ میدهد.
https://www.alef.ir/news/4030318069.html
لیلا زارعی
«گورهای بیسنگ»
(نُه جستار دربارهی نازایی)
نوشته: بنفشه رحمانی
ناشر: چشمه، 1402
131صفحه، 110000 تومان
#نشرچشمه #ناداستان #کتاب
انسان در طی زندگی همواره نگاهی به راهی که پیموده و دستاوردهایی که داشته میافکند و بر مبنای آن ثمربخش بودن زیستِ خود را ارزیابی میکند و اغلب هم بر همین اساس است که خود را موجودی مولد و مفید یا ناکارآمد و بیکفایت توصیف مینماید. معیارهای بسیار گستردهای برای سنجش درجهی ارزشمندی زندگی میتوان یافت که گاه اهمیتی حیاتی دارند و زمانی اولویت پایینتری به آنها داده میشود. در میان این معیارها، تولید نسل ممکن است برای بسیاری از افراد جایگاهی ویژه پیدا کند.
آدمی به شکلی غریزی تمایلی شدید به تحقق رؤیاهای خویش در فرزندانش دارد. گویی انسان با فرزندآوری رسیدن به اهداف و آرزوهایی را که خود از آنها بازمانده، ممکن میسازد و فرصتی دوباره برای زیستن مییابد. به همین خاطر است که گاه احساس مثمر ثمر بودن با چنین معیاری برای آدمها معنا پیدا میکند. اما اگر انسان توان تولید نسل را نداشته باشد، این مسأله برای او چه شکلی پیدا خواهد کرد؟ بنفشه رحمانی در مجموعه جستاری که در کتاب «گورهای بیسنگ» گرد آورده به این موضوع از ابعاد مختلف نگریسته است.
مجموعهی «گورهای بیسنگ» به سلسله تجاربی اختصاص دارد که نویسنده در مسألهی ناباروری با آنها مواجه شده و جنبههای مختلفی از زندگی شخصی، اجتماعی و حرفهای او را تحت تأثیر قرار داده است. اینکه انسان امتداد وجود خود را در فرزندش میبیند و برای هر کسی ممکن است در برههای از زندگیاش این مسأله چنان اهمیتی پیدا کند که بسیاری از ضروریات زندگیاش را زیر سایهی آن قرار گیرد. گاه از آن به راحتی عبور میکند و برخی اوقات برای مدتی طولانی و به شکلی عمیق درگیر آن میشود و نمیتواند به سادگی از آن بگذرد.
بخش آغازین کتاب به مواجهههای اول با مسألهی نازایی اختصاص دارد و آن را از منظر زنی نشان میدهد که در ابتدا با پیشینههای ذهنی و احساساتی گاه متناقض با مسأله برخورد میکند. بیش از هر چیز مفهوم زنانگی و زن توانمند برای او چالشبرانگیز میشود، شاید چون یکی از معیارهای کهن و سنتی ارزیابی یک زن، قدرت زایش اوست. نویسنده در شروع بحث از تصویری میگوید که هم جامعه و هم خودِ زنان دربارهی مولد بودن دارند. او این پرسشها را نیز مطرح مینماید که آیا اگر زنی نتواند صاحب فرزند شود باید احساس شکست و بیکفایتی کند؟ باید به هر ترتیبی که شده راهی برای مادر شدن بیابد؟ باید غریزهی تولید نسل را نادیده بگیرد و این مسأله را به کلی فراموش کند؟ باید جایگزینهایی برای احساس مفید بودن در زندگی بیابد؟ کدام راه است که بهترین پاسخ برای حل مسألهی نازایی است؟
نویسنده که راوی تجارب دست اول خود است، در آغاز از فعالیتی میگوید که کوشیده آن را جایگزین مادر شدن کند؛ پرداختن به نوعی ورزش به نام اریال که سخت است و کسب مهارت در آن میتواند به انسان حس توانمندی و موفقیت بسیار بالایی بدهد. اما آنقدر موضوعاتی متعدد حول مسألهی تولید نسل برای او شکل میگیرد که ناگزیر به اندیشیدن و غور در این باره میشود و به عرصهای پا میگذارد که دیدگاه متفاوت و متکاملی دربارهی نازایی به او میدهد. مسألهای که در آغاز صرفاً به عنوان یک فقدان دیده شده بود، به تدریج و در طی مسیر روایت، اشکال دگرگونهای پیدا میکند و دامنهی آن تمام جهانبینی راوی را در برمیگیرد و او را به گونهای به یک مسیر تحولی سوق میدهد . ارتباط نزدیک با مادران، متخصصان و افرادی که در این موضوع سوابق ذهنی و تجارب متفاوتی دارند نیز به شکلدهی و قوام بخشیدن این تحول کمک شایانی میکند و این اتفاقی است که در این مجموعه در مقیاسی گسترده رخ میدهد.
https://www.alef.ir/news/4030318069.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«گورهای بیسنگ»؛ بنفشه رحمانی ؛ نشر چشمه در جستوجوی رؤیاهای تحققنیافته
«گورهای بیسنگ»
راهنمای کتاب / فراتر از خاطرات!
حمیدرضا امیدی سرور
«خاطرات ریمون آرون»
(پنجاه سال اندیشه سیاسی)
ترجمه: عبدالحسین نیک گهر
ناشر: هرمس، چاپ اول
دو جلد، 998 صفحه، 720000 تومان
#خاطرات #نشرهرمس
یک کتاب عالی، چیزی فراتر از زندگی نامه خود نوشت یا خاطرات یک اندیشمند نام آشنا و تاثیر گذار در میانهی قرن بیستم که با ترجمه ای عالی به فارسی برگردانده شده و به شکلی کم و بیش مقبول نیز به دست مخاطب رسیده است. عبدالحسین نیک گهرکه در فرانسه تحصیل کرده، تجربه حضور در کلاس های ریمون آرون را داشت: استادی به تمام معنا، متعهد در تدریس و دقیق که تصویر او به عنوان یک اندیشمند و چهره آکادمیک برجسته همچنان در اذهان باقی مانده است. چشیدن طعم این کلاسها که با گذر دههها از آن، همچنان طعم مطبوع آن در خاطر نیک گهر مانده و در یادداشت مفصلی که برای ویراست تازه کتاب نوشته به شکلی جذاب به این خاطرات پرداخته است.
ترجمه این کتاب اما خود سرگذشتی پر فراز و نشیب داشته است. نیک گهر در میانهی دهه شصت به اجبار زمانه، از کار دانشگاهی معاف شده و برای گذران زندگی در ادارهای دولتی به کار مترجمی میپردازد و در اوقات فراغتش به ترجمه کتاب حاضر پرداخته است. چاپ نخست کتاب در همان ایام توسط ناشری با سابقه، اما بدون آن دقتی که لازمهی ویراستگی و پیراستگی چنین اثریست، منتشر شد. با این حال بازهم با استقبال رو به رو شد و پنج هزار نسخه از آن در یک چاپ به فروش رفت. اما نیک گهر دیگر به تجدید چاپ آن رضایت نداد تا زمانی که به شکل شایسته و دلخواهش به دست مخاطب چنین اثر ارزندهای، برسد. اتفاقی که سرانجام به همت نشر هرمس افتاده و مترجم نیز بر زحمت و دقت ویراستار چاپ حاضر (زهرا عالی) صحه گذاشته و آن را ستوده است. او علاوه بر ترجمه دوباره بخشهای زیادی از کتاب، مقدمهای طولانی نیز برای آن نوشته است.
در این مقدمه ابتدا با بیان خاطره شخصی خود از آرون در سوربن به این موضوع پرداخته که آرون چگونه استادی بوده همچنین از تأثیرگذاری و میراث فکریاش سخن گفته و به اختلاف آرون با سارتر و این که چگونه این دو رفیق دوره دانشسرا دشمن هم شدهاند، اشاره کرده و سرانجام نفوذ فکری میراث آرون و این که بر چه کسانی تاثیر گذاشته را شرح داده است.
خلاصه اینکه مترجم چنان به کتاب علاقمند بوده که آن را اصلی ترین یادگارش برای نسلهای بعد می داند. بی شک تاکیدی چنین بر اهمیت یک کتاب، از مترجمی فرهیخته چون نیگ گهر، خود ضامنی است غیر قابل انکار برای اهمیت کتابی که باید آن را خواند، به خصوص آنها که علاقمند فلسفه و جامعه شناسی هستند؛ اما خود کتاب نویسندهای دارد که وزنهای بزرگ در اندیشهی فلسفی و جامعه شناختی بوده و بر عالم دیپلماسی دوران حیات خود نیز تاثیرات غیر قابل انکاری گذاشته است. بخصوص که آرون علاوه بر کسوت استادی در دانشگاه معتبری چون سوربون، مفسری سیاسی هم بود که به مدت سه دهه در روزنامه «فیگارو» هر روز یک سرمقاله مینوشت و در مجله «اکسپرس» نیز به مدت یک دهه هر هفته یک سرمقاله از او منتشر میشد.
این حجم فعالیت فکری و نویسندگی، سوای آثار اصلی او که در قالب کتاب نوشته شده اند، به روشنی حکایت از اندیشمندی با میراث فکری عظیم دارد که این مهم در خاطرات او نیز به خوبی منعکس شده و کتاب خاطرات او در واقع ترکیبی از فلسفه، جامعهشناسی، تاریخ، روزنامهنگاری و علوم سیاسی و...است.
اما سوای همه بخشی که خاطرات ریمون آرون را تا این اندازه مهم و جذاب می کند، زیست فکری او در یکی از مهم ترین دورههای تاریخ اروپاست که با جنگ جهانی دوم و سالهای پس از آن و بخصوص روزگار جنگ سرد همراه بود. افزون بر این یکی از مهمترین فرازهای زندگی او دوستی و نشست و برخاستش با ژان پل سارتر بوده. آنها بسیار جوان بودند (میانهی دههی بیست) که در اکول نورمال با هم آشنا شدند. زمانی که این دانشکده به واسطه حضور نویسندگان و فیلسوفان بزرگی، چون ژرژ کانگیلم، پل نیزان و دانیل لَگش، مکانی جذاب برای هر دانشجوی علاقمندِ دارای ذهنی جستجوگر بود. آرون در کتاب خاطراتش نیز به این دوستی و جنبههای مختلفش بسیار پرداخته است: من بهترین مخاطـب او بودم. او، هر هفته، هر ماه، نظریهای تازه داشت که در اختیارم میگذاشت و ما دربارهاش بحث میکردیم. او به بسط اندیشهها میپرداخت و من درباره آنها بحث میکردم...
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4030320100.html
حمیدرضا امیدی سرور
«خاطرات ریمون آرون»
(پنجاه سال اندیشه سیاسی)
ترجمه: عبدالحسین نیک گهر
ناشر: هرمس، چاپ اول
دو جلد، 998 صفحه، 720000 تومان
#خاطرات #نشرهرمس
یک کتاب عالی، چیزی فراتر از زندگی نامه خود نوشت یا خاطرات یک اندیشمند نام آشنا و تاثیر گذار در میانهی قرن بیستم که با ترجمه ای عالی به فارسی برگردانده شده و به شکلی کم و بیش مقبول نیز به دست مخاطب رسیده است. عبدالحسین نیک گهرکه در فرانسه تحصیل کرده، تجربه حضور در کلاس های ریمون آرون را داشت: استادی به تمام معنا، متعهد در تدریس و دقیق که تصویر او به عنوان یک اندیشمند و چهره آکادمیک برجسته همچنان در اذهان باقی مانده است. چشیدن طعم این کلاسها که با گذر دههها از آن، همچنان طعم مطبوع آن در خاطر نیک گهر مانده و در یادداشت مفصلی که برای ویراست تازه کتاب نوشته به شکلی جذاب به این خاطرات پرداخته است.
ترجمه این کتاب اما خود سرگذشتی پر فراز و نشیب داشته است. نیک گهر در میانهی دهه شصت به اجبار زمانه، از کار دانشگاهی معاف شده و برای گذران زندگی در ادارهای دولتی به کار مترجمی میپردازد و در اوقات فراغتش به ترجمه کتاب حاضر پرداخته است. چاپ نخست کتاب در همان ایام توسط ناشری با سابقه، اما بدون آن دقتی که لازمهی ویراستگی و پیراستگی چنین اثریست، منتشر شد. با این حال بازهم با استقبال رو به رو شد و پنج هزار نسخه از آن در یک چاپ به فروش رفت. اما نیک گهر دیگر به تجدید چاپ آن رضایت نداد تا زمانی که به شکل شایسته و دلخواهش به دست مخاطب چنین اثر ارزندهای، برسد. اتفاقی که سرانجام به همت نشر هرمس افتاده و مترجم نیز بر زحمت و دقت ویراستار چاپ حاضر (زهرا عالی) صحه گذاشته و آن را ستوده است. او علاوه بر ترجمه دوباره بخشهای زیادی از کتاب، مقدمهای طولانی نیز برای آن نوشته است.
در این مقدمه ابتدا با بیان خاطره شخصی خود از آرون در سوربن به این موضوع پرداخته که آرون چگونه استادی بوده همچنین از تأثیرگذاری و میراث فکریاش سخن گفته و به اختلاف آرون با سارتر و این که چگونه این دو رفیق دوره دانشسرا دشمن هم شدهاند، اشاره کرده و سرانجام نفوذ فکری میراث آرون و این که بر چه کسانی تاثیر گذاشته را شرح داده است.
خلاصه اینکه مترجم چنان به کتاب علاقمند بوده که آن را اصلی ترین یادگارش برای نسلهای بعد می داند. بی شک تاکیدی چنین بر اهمیت یک کتاب، از مترجمی فرهیخته چون نیگ گهر، خود ضامنی است غیر قابل انکار برای اهمیت کتابی که باید آن را خواند، به خصوص آنها که علاقمند فلسفه و جامعه شناسی هستند؛ اما خود کتاب نویسندهای دارد که وزنهای بزرگ در اندیشهی فلسفی و جامعه شناختی بوده و بر عالم دیپلماسی دوران حیات خود نیز تاثیرات غیر قابل انکاری گذاشته است. بخصوص که آرون علاوه بر کسوت استادی در دانشگاه معتبری چون سوربون، مفسری سیاسی هم بود که به مدت سه دهه در روزنامه «فیگارو» هر روز یک سرمقاله مینوشت و در مجله «اکسپرس» نیز به مدت یک دهه هر هفته یک سرمقاله از او منتشر میشد.
این حجم فعالیت فکری و نویسندگی، سوای آثار اصلی او که در قالب کتاب نوشته شده اند، به روشنی حکایت از اندیشمندی با میراث فکری عظیم دارد که این مهم در خاطرات او نیز به خوبی منعکس شده و کتاب خاطرات او در واقع ترکیبی از فلسفه، جامعهشناسی، تاریخ، روزنامهنگاری و علوم سیاسی و...است.
اما سوای همه بخشی که خاطرات ریمون آرون را تا این اندازه مهم و جذاب می کند، زیست فکری او در یکی از مهم ترین دورههای تاریخ اروپاست که با جنگ جهانی دوم و سالهای پس از آن و بخصوص روزگار جنگ سرد همراه بود. افزون بر این یکی از مهمترین فرازهای زندگی او دوستی و نشست و برخاستش با ژان پل سارتر بوده. آنها بسیار جوان بودند (میانهی دههی بیست) که در اکول نورمال با هم آشنا شدند. زمانی که این دانشکده به واسطه حضور نویسندگان و فیلسوفان بزرگی، چون ژرژ کانگیلم، پل نیزان و دانیل لَگش، مکانی جذاب برای هر دانشجوی علاقمندِ دارای ذهنی جستجوگر بود. آرون در کتاب خاطراتش نیز به این دوستی و جنبههای مختلفش بسیار پرداخته است: من بهترین مخاطـب او بودم. او، هر هفته، هر ماه، نظریهای تازه داشت که در اختیارم میگذاشت و ما دربارهاش بحث میکردیم. او به بسط اندیشهها میپرداخت و من درباره آنها بحث میکردم...
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4030320100.html
راهنمای کتاب/ سفر پرماجرا
حمیدرضا امیدی سرور
«ناخدای پانزده ساله»
نویسنده: ژول ورن
ترجمه: مرضیه کردبچه
ناشر: ققنوس، چاپ اول 1402
516 صفحه، 420000 تومان
#رمان #نشرققنوس
ژول ورن در قرن نوزدهم زیست و در نیمه دوم آن عمدهی آثارش را نوشت. تازه قرن بیستم شروع شده بود که درگذشت (1905) از جمله نویسندگانی بود که در زمان حیات طعم شهرت و محبوبیت را چشید و اگر عمری طولانیتر داشت؛ شاهد آن میشد که چطور تخیلش رنگ واقعیت به خود میگیرد.
این موفقیت بیدلیل نبود، چراکه او روح زمانهی خود بود. روزگاری که پیشرفت علم شدت گرفته و در آمیختن آن با صنعت، به رشد چشمگیری در زندگی مردم انجامیده بود. تخیل بشر مرز نمی شناخت و زمانه اختراعات ریز درشتی بود که هریک سعی داشتند به شکلی زندگی بشر را دگرگون کرده یا شرایط رفاه و آسایش آدمی را به همراه داشته باشند.
ژول ورن فرزند راستین روزگار خود بود، نویسندهای که تخیل نیرومندش در ساحت داستان ظهور و بروز پیدا میکرد. قدرت داستانگویی این امکان را به او میداد که تخیل و ایدهآل هایش را در دل داستانهایی پراز فراز و فرود با بافتی حادثهپردازانه ثبت و ضبط کند. داستانهایی که در زمان خود طرفداران بسیاری داشت و هنوز هم طرفدارانش پرشمارند. از این منظرموفقیت و ماندگاری آثار ژول ورن صرفا به دلیل تخیل قدرتمند و پیشگوییهای علمی اش که بعدا رنگ واقعیت به خود گرفتند نیست، بلکه کیفیت ادبی، جذابیت های روایی و بافت به هم تنیدهی حادثه پردازانهی آن (با منطق علی و معلولی درست در جهان داستانی) آثار اوست که ضامن ماندگاری این آثار بوده است
رمان «ناخدای پانزده ساله» از این نقطه نظر یکی از شاخصترین رمان های کارنامهی او محسوب می شود. در این رمان اگر همچنان تخیل نویسنده به شکلی برجسته خود را به رخ می کشد، اما با اثری روبه رو هستیم که فضای آن از جهان واقعی چندان دور نیست و در واقع به دسته ای از آثار ژول ورن تعلق دارد که در زمرهآثار علمی و تخیلی او جای نمیگیرند.
این رمان اگرچه پیشتر نیز به فارسی برگردانده شده است، اما متاسفانه همچون بسیاری از آثار ژول ورن ترجمه مقبول و شایسته ای از آن به دست مخاطبان نرسیده بود. معضلی که این نویسنده را به عنوان یکی از قربانیان ترجمه های ضعیف و مخدوش از آثارش به زبان فارسی بدل کرده است. متاسفانه حال و هوای آثار حادثه پردازانه ژول ورن و طیف اصلی مخاطبانش که اغلب نوجوانان شناخته می شوند باعث شده ناشران بازاری و یا سودجو اغلب ترجمه هایی شتابزده، بدون دقت و مخدوش از این رمانها منتشر کنند. اما خوشبختانه نشر آفرینگان (وابسته به نشر ققنوس) در سالهای اخیرمهمترین آثار کارنامهی ژول ورن را با ترجمه ای پاکیزه و مقبول و با کتاب پردازی بسیار خوب به بازار فرستاده است. مجموعهای که امیدواریم در آینده ای نه چندان دور کامل شده و شامل همه آثار این نویسنده بزرگ فرانسوی شود.
ناخدای پانزده ساله با ترجمه مرضیه کردبچه که اخیرا منتشر شده در همین مجموعه جای میگیرد. از ویژگی های این ترجمه علاوه بر کیفیت آن و همچنین کامل بودن متن کتاب [1] تصویرهای بسیار خوبی (اثر هنری مایر) است که به متن کتاب افزوده شده که علاوه بر زیبایی در ارتباط بهتر مخاطب با کتاب نیز بسیار تاثیرگذارند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4030322071.html
حمیدرضا امیدی سرور
«ناخدای پانزده ساله»
نویسنده: ژول ورن
ترجمه: مرضیه کردبچه
ناشر: ققنوس، چاپ اول 1402
516 صفحه، 420000 تومان
#رمان #نشرققنوس
ژول ورن در قرن نوزدهم زیست و در نیمه دوم آن عمدهی آثارش را نوشت. تازه قرن بیستم شروع شده بود که درگذشت (1905) از جمله نویسندگانی بود که در زمان حیات طعم شهرت و محبوبیت را چشید و اگر عمری طولانیتر داشت؛ شاهد آن میشد که چطور تخیلش رنگ واقعیت به خود میگیرد.
این موفقیت بیدلیل نبود، چراکه او روح زمانهی خود بود. روزگاری که پیشرفت علم شدت گرفته و در آمیختن آن با صنعت، به رشد چشمگیری در زندگی مردم انجامیده بود. تخیل بشر مرز نمی شناخت و زمانه اختراعات ریز درشتی بود که هریک سعی داشتند به شکلی زندگی بشر را دگرگون کرده یا شرایط رفاه و آسایش آدمی را به همراه داشته باشند.
ژول ورن فرزند راستین روزگار خود بود، نویسندهای که تخیل نیرومندش در ساحت داستان ظهور و بروز پیدا میکرد. قدرت داستانگویی این امکان را به او میداد که تخیل و ایدهآل هایش را در دل داستانهایی پراز فراز و فرود با بافتی حادثهپردازانه ثبت و ضبط کند. داستانهایی که در زمان خود طرفداران بسیاری داشت و هنوز هم طرفدارانش پرشمارند. از این منظرموفقیت و ماندگاری آثار ژول ورن صرفا به دلیل تخیل قدرتمند و پیشگوییهای علمی اش که بعدا رنگ واقعیت به خود گرفتند نیست، بلکه کیفیت ادبی، جذابیت های روایی و بافت به هم تنیدهی حادثه پردازانهی آن (با منطق علی و معلولی درست در جهان داستانی) آثار اوست که ضامن ماندگاری این آثار بوده است
رمان «ناخدای پانزده ساله» از این نقطه نظر یکی از شاخصترین رمان های کارنامهی او محسوب می شود. در این رمان اگر همچنان تخیل نویسنده به شکلی برجسته خود را به رخ می کشد، اما با اثری روبه رو هستیم که فضای آن از جهان واقعی چندان دور نیست و در واقع به دسته ای از آثار ژول ورن تعلق دارد که در زمرهآثار علمی و تخیلی او جای نمیگیرند.
این رمان اگرچه پیشتر نیز به فارسی برگردانده شده است، اما متاسفانه همچون بسیاری از آثار ژول ورن ترجمه مقبول و شایسته ای از آن به دست مخاطبان نرسیده بود. معضلی که این نویسنده را به عنوان یکی از قربانیان ترجمه های ضعیف و مخدوش از آثارش به زبان فارسی بدل کرده است. متاسفانه حال و هوای آثار حادثه پردازانه ژول ورن و طیف اصلی مخاطبانش که اغلب نوجوانان شناخته می شوند باعث شده ناشران بازاری و یا سودجو اغلب ترجمه هایی شتابزده، بدون دقت و مخدوش از این رمانها منتشر کنند. اما خوشبختانه نشر آفرینگان (وابسته به نشر ققنوس) در سالهای اخیرمهمترین آثار کارنامهی ژول ورن را با ترجمه ای پاکیزه و مقبول و با کتاب پردازی بسیار خوب به بازار فرستاده است. مجموعهای که امیدواریم در آینده ای نه چندان دور کامل شده و شامل همه آثار این نویسنده بزرگ فرانسوی شود.
ناخدای پانزده ساله با ترجمه مرضیه کردبچه که اخیرا منتشر شده در همین مجموعه جای میگیرد. از ویژگی های این ترجمه علاوه بر کیفیت آن و همچنین کامل بودن متن کتاب [1] تصویرهای بسیار خوبی (اثر هنری مایر) است که به متن کتاب افزوده شده که علاوه بر زیبایی در ارتباط بهتر مخاطب با کتاب نیز بسیار تاثیرگذارند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4030322071.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«ناخدای پانزده ساله»؛ ژول ورن؛ ترجمه مرضیه کردبچه؛ نشر ققنوس سفر پرماجرا
«ناخدای پانزده ساله»
راهنمای کتاب/ عارفی از همدان
دکتر علی غزالیفر
«آینۀ جانان»
(شرح احوال و آثار و اندیشههای شمسالدین دیلمی)
نویسنده: سعید کریمی
ناشر: فرهنگ معاصر، چاپ اول 1402
354 صفحه، 285000 تومان
#ادبیات_کهن #نشرنو
«و من سخت این طایفۀ صوفیه را انکار میکردم، تا آنجا که بر ایشان لعن میفرستادم و در کتابها و آثارم نیز این لعنها را مینوشتم و حتی در این انکار احساس غرور میکردم. ولی حواسّم با آنچه در این سالها احساس کردم موافق نبود. پس چون این انکار به درازا کشید و دارویی بر دفع آن نیافتم، به معالجه روی آوردم و به نزد طبیبان رفتم، چه گمان میکردم که از غلبۀ سودا بدین حال افتادهام. پس این حال در من فزونی میگرفت تا آنکه گاه در اعلی علیین سیر میکردم و گاه به اسفل السافلین فرو میرفتم و گاه به عوالم ملکوت و جبروت فرا میرفتم... پس از سخنان عرفا و احوال اولیا پیروی کردم و دریافتم که احوالم همچون احوال ایشان و مواجیدم مانند مواجید آنان است.»
این اتفاق، این تنبّه و تغییر، به اعتراف خود شمسالدین دیلمی در سال 549 هجری قمری برای او رخ داد. او که اهل درس و بحث رسمی بود و از عارفان بیزار، در بیستوچهار سالگی دچار انقلاب روحی میشود و به عرصۀ عرفان پا میگذارد. در این مسیر جدی و ثابتقدم پیش میرود. شاگردی بزرگان را میکند و خود استاد میشود. شاگردانش هم نه کم بودند و نه کمکسانی. نجمالدین کبری یکی از آنان است. آثار فراوانی به رشتۀ تحریر درمیآورد که بعضی از آنها مطوّلاند. برخی هم مفقودند یا از بین رفتهاند. نظریات خاصی هم دارد که گسترۀ عرفان را پوشش میدهند؛ هم در زمینۀ عرفان نظری و هم در ساحت عرفان عملی. با همۀ این اوصاف و احوال، شمسالدین دیلمی یکی از عارفان گمنام قرن ششم هجری است. این کتاب اولین اثری است که به او اختصاص دارد. و البته میتوان گفت تاحدی جبران همۀ کاستیهاست، زیرا بهنحو جامع به معرفی او میپردازد، طوری که هیچکدام از امور مهم مربوط به او را از قلم نینداخته است.
کتاب از دو بخش کلی تشکیل شده است: بخش اول به «احوال و آثار» شمسالدین دیلمی میپردازد و بخش دوم به «اندیشههای عرفانی» او. بخش اول با گزارشی مشروح از سنت تصوف در همدان آغاز میشود. فصل دوم به زندگی شمسالدین دیلمی اختصاص دارد که از ولادت تا وفات او را در بر میگیرد. فصل سوم معرفی مبسوط آثار اوست. چهار فصل بخش دوم به ترتیب به این حوزهها میپردازند: معرفتشناسی، خداشناسی، انسانشناسی، و سیروسلوک. کتاب با یک نتیجهگیری به پایان میرسد. اما چه سود از آشنایی با این مباحث؟
عرفان با اصالت و نوآوری و حتی چهبسا خلاقیت گره خورده است. به همین دلیل، هر عارفی ابداعاتی خاص خود دارد. در باغ عرفان نیز هر گلی بویی دارد. دیلمی نیز چنین است. شناخت او نکات آموزندهای در پی دارد که در جاهای دیگر نیست. برای نمونه، در حوزۀ عرفان نظری، میتوان دیدگاه بدیع او، نظریۀ زمان و مکان الهی، را نام برد. از نظر این عارف همانگونه که مخلوقات زمان و مکان دارند، خالقشان نیز چنین است. خداوند نیز زمان و مکان دارد، اما زمان و مکان او خاص خود اوست و با زمان و مکان دیگر موجودات تفاوت دارد. زمان خداوند آزال و آباد (جمع ازل و ابد) و مکان او عرش و کرسی است. ریزبینیهای جزئی دیلمی نیز کم نیستند.
ولی آشنایی با شمسالدین دیلمی کار سادهای نیست. برای عموم افراد که یک کار نشدنی به شمار میآید. به سه دلیل: اولاً، آثار دیلمی زیادند؛ ثانیاً، این آثار زیاد در دسترس نیستند و هنوز – جز دو سه مورد – به صورت نسخۀ خطی هستند؛ ثالثاً، آثارش به زبان عربیاند، که این هم بهشکلی دیگر آنها را از دسترس خارج میسازد. این کتاب کار خواننده را آسان کرده است.
البته این اثر تحقیقی صرفاً جنبۀ گزارشی و توصیفی ندارد، بلکه سویۀ نقدی آن هم پررنگ است. نویسنده در هر موردی همۀ جوانب را بررسی، و نقادانه سبک و سنگین میکند. چراکه گزارشها نادقیق است. گاهی خالی از ناسازگاری هم نیست. در بخش مربوط به اندیشههای عرفانی شمسالدین دیلمی هم انتقاد ادامه مییابد. نویسنده دیدگاههای دیلمی را صرفاً بازگو نمیکند. در مواردی که دیلمی تند میشود، نویسنده حتی موضع مخالف میگیرد. در کل، این کتاب یک اثر تحقیقی خیلی خوب است. بهعلاوه، ارزش عملی هم دارد و برای امروز نیز حرف برای گفتن دارد، بهویژه آنجا که با مسائل اخلاقی و عملی سروکار داریم.
ادامه....
https://www.alef.ir/news/4030323131.html
دکتر علی غزالیفر
«آینۀ جانان»
(شرح احوال و آثار و اندیشههای شمسالدین دیلمی)
نویسنده: سعید کریمی
ناشر: فرهنگ معاصر، چاپ اول 1402
354 صفحه، 285000 تومان
#ادبیات_کهن #نشرنو
«و من سخت این طایفۀ صوفیه را انکار میکردم، تا آنجا که بر ایشان لعن میفرستادم و در کتابها و آثارم نیز این لعنها را مینوشتم و حتی در این انکار احساس غرور میکردم. ولی حواسّم با آنچه در این سالها احساس کردم موافق نبود. پس چون این انکار به درازا کشید و دارویی بر دفع آن نیافتم، به معالجه روی آوردم و به نزد طبیبان رفتم، چه گمان میکردم که از غلبۀ سودا بدین حال افتادهام. پس این حال در من فزونی میگرفت تا آنکه گاه در اعلی علیین سیر میکردم و گاه به اسفل السافلین فرو میرفتم و گاه به عوالم ملکوت و جبروت فرا میرفتم... پس از سخنان عرفا و احوال اولیا پیروی کردم و دریافتم که احوالم همچون احوال ایشان و مواجیدم مانند مواجید آنان است.»
این اتفاق، این تنبّه و تغییر، به اعتراف خود شمسالدین دیلمی در سال 549 هجری قمری برای او رخ داد. او که اهل درس و بحث رسمی بود و از عارفان بیزار، در بیستوچهار سالگی دچار انقلاب روحی میشود و به عرصۀ عرفان پا میگذارد. در این مسیر جدی و ثابتقدم پیش میرود. شاگردی بزرگان را میکند و خود استاد میشود. شاگردانش هم نه کم بودند و نه کمکسانی. نجمالدین کبری یکی از آنان است. آثار فراوانی به رشتۀ تحریر درمیآورد که بعضی از آنها مطوّلاند. برخی هم مفقودند یا از بین رفتهاند. نظریات خاصی هم دارد که گسترۀ عرفان را پوشش میدهند؛ هم در زمینۀ عرفان نظری و هم در ساحت عرفان عملی. با همۀ این اوصاف و احوال، شمسالدین دیلمی یکی از عارفان گمنام قرن ششم هجری است. این کتاب اولین اثری است که به او اختصاص دارد. و البته میتوان گفت تاحدی جبران همۀ کاستیهاست، زیرا بهنحو جامع به معرفی او میپردازد، طوری که هیچکدام از امور مهم مربوط به او را از قلم نینداخته است.
کتاب از دو بخش کلی تشکیل شده است: بخش اول به «احوال و آثار» شمسالدین دیلمی میپردازد و بخش دوم به «اندیشههای عرفانی» او. بخش اول با گزارشی مشروح از سنت تصوف در همدان آغاز میشود. فصل دوم به زندگی شمسالدین دیلمی اختصاص دارد که از ولادت تا وفات او را در بر میگیرد. فصل سوم معرفی مبسوط آثار اوست. چهار فصل بخش دوم به ترتیب به این حوزهها میپردازند: معرفتشناسی، خداشناسی، انسانشناسی، و سیروسلوک. کتاب با یک نتیجهگیری به پایان میرسد. اما چه سود از آشنایی با این مباحث؟
عرفان با اصالت و نوآوری و حتی چهبسا خلاقیت گره خورده است. به همین دلیل، هر عارفی ابداعاتی خاص خود دارد. در باغ عرفان نیز هر گلی بویی دارد. دیلمی نیز چنین است. شناخت او نکات آموزندهای در پی دارد که در جاهای دیگر نیست. برای نمونه، در حوزۀ عرفان نظری، میتوان دیدگاه بدیع او، نظریۀ زمان و مکان الهی، را نام برد. از نظر این عارف همانگونه که مخلوقات زمان و مکان دارند، خالقشان نیز چنین است. خداوند نیز زمان و مکان دارد، اما زمان و مکان او خاص خود اوست و با زمان و مکان دیگر موجودات تفاوت دارد. زمان خداوند آزال و آباد (جمع ازل و ابد) و مکان او عرش و کرسی است. ریزبینیهای جزئی دیلمی نیز کم نیستند.
ولی آشنایی با شمسالدین دیلمی کار سادهای نیست. برای عموم افراد که یک کار نشدنی به شمار میآید. به سه دلیل: اولاً، آثار دیلمی زیادند؛ ثانیاً، این آثار زیاد در دسترس نیستند و هنوز – جز دو سه مورد – به صورت نسخۀ خطی هستند؛ ثالثاً، آثارش به زبان عربیاند، که این هم بهشکلی دیگر آنها را از دسترس خارج میسازد. این کتاب کار خواننده را آسان کرده است.
البته این اثر تحقیقی صرفاً جنبۀ گزارشی و توصیفی ندارد، بلکه سویۀ نقدی آن هم پررنگ است. نویسنده در هر موردی همۀ جوانب را بررسی، و نقادانه سبک و سنگین میکند. چراکه گزارشها نادقیق است. گاهی خالی از ناسازگاری هم نیست. در بخش مربوط به اندیشههای عرفانی شمسالدین دیلمی هم انتقاد ادامه مییابد. نویسنده دیدگاههای دیلمی را صرفاً بازگو نمیکند. در مواردی که دیلمی تند میشود، نویسنده حتی موضع مخالف میگیرد. در کل، این کتاب یک اثر تحقیقی خیلی خوب است. بهعلاوه، ارزش عملی هم دارد و برای امروز نیز حرف برای گفتن دارد، بهویژه آنجا که با مسائل اخلاقی و عملی سروکار داریم.
ادامه....
https://www.alef.ir/news/4030323131.html