به روایت نویسنده/ ادای دین به شرافت و شأن والای معلم
سیروس همتی
«آینه»*
نویسنده: سیروس همتی
ناشر: کتاب نیستان، چاپ اول 1400
64 صفحه، 18000 تومان
#فیلمنامه #نشرنیستان
«آینه»
دینی به معلم
بالغ بر سه دهه دبیر آموزش و پرورش یکی از مدارس منطقه جنوب تهران هستم
در طول این سه دهه، به موارد و اتفاقات زیادی برخوردکردم
در بعضی از موارد جایگاه معلم حفظ نمی شد
و در بعضی موارد مقام و منزلت معلم حفظ می شد.
سالهاست که در ذهنم قصه خانم ادیب نقش بسته بود
ولی به دلیل مشغله های کاری سراغش نمی رفتم
دروغ چرا ....
خانم ادیب هم سراغی از من نمی گرفت
انگار همه چیز را میدانست و یواشکی بهم میگفت
« بذار تو ذهنت ته نشین بشم،بذار جا بیفتم ...بعد»
تا این که در پنج-شش سال اخیر شخصیت معلم بخاطر مشکلات اقتصادی،پوست انداختن قشر جوان،فضای مجازی و...
دچار چالش و حتی بحران جدی شد
انگار وقتش بود. به قولی تا تنور داغه باید چسبوند
گر چه قبول دارم در بعضی از موارد به حق و به جا، معلمان دچار تغییر شده اند
بی انگیزه شده اند
بی حوصله شده اند و اعصاب ندارند
حالشان خوب نیست.
چند کار همزمان میکنند
حاضر به تکرار درس نیستند.
همان اول کلاس گربه را دم حجله می کشند و ...
به انها حق می دهم
اما دنبال کسی بودم که در هر مقطعی از زمان زود گذر،حرف برای گفتن داشته باشد
محترم باشد و با وقار
و ان کسی نبود چز خانم "ادیب"
مدپر و مالک ساختمان شش طبقه ی"آینه"
*تم فیلمنامه"آینه"
تم فیلمنامه پلیسی-جنایی است
ادیب معلم بازنسته ای است که ابروی یک جوان را که برای دزدی به واحد او امده نگه میدارد
[چیزی تو مایه های پدر-کشیش- و دزد شمعدانی درآن رمان معروف ]
«آینه»
اینه،اینه تمام نمای ادمهاست
آدمهایی که در واحدهای مختلف ساختمان شش طبقه به نام«آینه» زندگی میکنند
در برابر اتفاق-دزدی که مرده است- سکوت میکنند
و حاضر به جواب درست به بازپرس نیستند.یادرصورت جواب-بعنوان شاهد-جواب پرت میدهند و طفره می روند
اما ّّّّ....
بازپرس و دستیارش با دلیل و فکت و سند به خانم ادیب مظنون میشوند
وقتی همه چیز رو و برملا شد
شک و ظن ما-خواننده- نیز برملا میشود
تمام تلاش خانم ادیب برای حفظ ابروی دزد-که چه بسا در زمانی دور شاگرد ادیب بوده- است
زمان فاش شدن حقیقت(گره)
همان زمانی است که خواننده نفس راحتی میکشد
چرا که اصلا دوست ندارد خانم ادیب این معلم،این خطاط و نقاش،این نشان ادب،این بازنشسته و شوی مرده و دارای پنج دختر و چند نوه به زندان بیفتد
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4011004128.html
سیروس همتی
«آینه»*
نویسنده: سیروس همتی
ناشر: کتاب نیستان، چاپ اول 1400
64 صفحه، 18000 تومان
#فیلمنامه #نشرنیستان
«آینه»
دینی به معلم
بالغ بر سه دهه دبیر آموزش و پرورش یکی از مدارس منطقه جنوب تهران هستم
در طول این سه دهه، به موارد و اتفاقات زیادی برخوردکردم
در بعضی از موارد جایگاه معلم حفظ نمی شد
و در بعضی موارد مقام و منزلت معلم حفظ می شد.
سالهاست که در ذهنم قصه خانم ادیب نقش بسته بود
ولی به دلیل مشغله های کاری سراغش نمی رفتم
دروغ چرا ....
خانم ادیب هم سراغی از من نمی گرفت
انگار همه چیز را میدانست و یواشکی بهم میگفت
« بذار تو ذهنت ته نشین بشم،بذار جا بیفتم ...بعد»
تا این که در پنج-شش سال اخیر شخصیت معلم بخاطر مشکلات اقتصادی،پوست انداختن قشر جوان،فضای مجازی و...
دچار چالش و حتی بحران جدی شد
انگار وقتش بود. به قولی تا تنور داغه باید چسبوند
گر چه قبول دارم در بعضی از موارد به حق و به جا، معلمان دچار تغییر شده اند
بی انگیزه شده اند
بی حوصله شده اند و اعصاب ندارند
حالشان خوب نیست.
چند کار همزمان میکنند
حاضر به تکرار درس نیستند.
همان اول کلاس گربه را دم حجله می کشند و ...
به انها حق می دهم
اما دنبال کسی بودم که در هر مقطعی از زمان زود گذر،حرف برای گفتن داشته باشد
محترم باشد و با وقار
و ان کسی نبود چز خانم "ادیب"
مدپر و مالک ساختمان شش طبقه ی"آینه"
*تم فیلمنامه"آینه"
تم فیلمنامه پلیسی-جنایی است
ادیب معلم بازنسته ای است که ابروی یک جوان را که برای دزدی به واحد او امده نگه میدارد
[چیزی تو مایه های پدر-کشیش- و دزد شمعدانی درآن رمان معروف ]
«آینه»
اینه،اینه تمام نمای ادمهاست
آدمهایی که در واحدهای مختلف ساختمان شش طبقه به نام«آینه» زندگی میکنند
در برابر اتفاق-دزدی که مرده است- سکوت میکنند
و حاضر به جواب درست به بازپرس نیستند.یادرصورت جواب-بعنوان شاهد-جواب پرت میدهند و طفره می روند
اما ّّّّ....
بازپرس و دستیارش با دلیل و فکت و سند به خانم ادیب مظنون میشوند
وقتی همه چیز رو و برملا شد
شک و ظن ما-خواننده- نیز برملا میشود
تمام تلاش خانم ادیب برای حفظ ابروی دزد-که چه بسا در زمانی دور شاگرد ادیب بوده- است
زمان فاش شدن حقیقت(گره)
همان زمانی است که خواننده نفس راحتی میکشد
چرا که اصلا دوست ندارد خانم ادیب این معلم،این خطاط و نقاش،این نشان ادب،این بازنشسته و شوی مرده و دارای پنج دختر و چند نوه به زندان بیفتد
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4011004128.html
راهنمای کتاب/ سرخوشی و بیپروایی در پاریس
سعیده امینزاده
«من از یادت نمیکاهم، مارتیتا»
نوشته: ساندرا سیسنِروس
ترجمه: اسدالله امرایی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1401
77 صفحه، 38000 تومان
***
ساندرا سیسنِروس، متولد 1954، نویسندهی آمریکایی است که به سبب نگاه مینیمال و تمرکزش بر جزئیات زندگی مهاجران در داستانهایش شهرت یافته است. پرطرفدارترین اثرش، «خانهی خیابان مانگو» است که در آن موضوعاتی همچون فرهنگ آمریکای لاتین، تبعیضهای جنسیتی، طبقاتی و نژادی نمود ویژه پیدا کردهاند. این کتاب برندهی جایزهی بهترین کتاب آمریکا شد و مورد اقبال منتقدین و مخاطبان آمریکایی و مکزیکی قرار گرفت. او به علت تجربهی زیست در مکزیک، داستانهای بسیاری نوشته که تعلق خاطرش را به فرهنگ و خلقیات مردمان این کشور نشان میدهد. اما رشد و تکامل در شیکاگو، زادگاهاش، نیز در داستانهای او اثرگذار بوده است و در مجموع تلفیقی از روحیات آمریکایی و لاتینی را میتوان در نوشتههایش دید. رمان کوتاه «من از یادت نمیکاهم، مارتیتا» نمونهی بارزی از همین آثار اوست که علایق چندملیتیاش را به نمایش میگذارد.
سیسنِروس در کتاب «من از یادت نمیکاهم، مارتیتا»، زن میانسالی را به تصویر میکشد که خلأ زندگی کنونیاش را با بازگشت به گذشتهای سرشار از شور و نشاط پر میکند. او به سالهای دوری برمیگردد که با دو دوست ماجراجویش اوقات خوشی را در پاریس سپری کرده است. سرخوشی و بیپروایی آن سالها همچنان در ذهن این زن، که کورینا نام دارد، پررنگ است و از رکود و کسالت حال حاضرش میکاهد. کورینا در آغاز دوران جوانی به همراه دو دختر دیگر که پیشینهی فرهنگی و اجتماعی مشابهی با او داشتهاند، در پاریس درس خوانده و خیابانها، کافهها، سینماها، فروشگاهها و کتابخانههای آن را زیر پا گذاشته است.
کورینا رفقایش را اغلب با نامههای به جا مانده از آنها به یاد میآورد؛ پائولای بازیگوش و مارتای پرشروشوری که مدام برای او ماجراهایی هیجانانگیز خلق میکردهاند. آنها میکوشیدهاند فرهنگ لاتین خود را با فانتزیهای اروپاییشان درآمیزند تا به زندگی روزمره نور و رنگ تازهای ببخشند. گردش در مترو، گرفتن عکسهای فوری سهنفره، خواندن شعرهای کودکانه، همراهی با گروههای موسیقی دورهگرد، دید زدن ویترین فروشگاههای بزرگ و خریدهایی پرماجرا، تصاویری است که در قاب ذهن سه رفیق جاودانه میشود.
مراسمها در مناسبتهای مختلف پاریس، تفاوتهایی اساسی با سرزمین مادری این سه دوست دارد و برای کورینا فرصتی فراهم میشود که این آداب و رسوم را با شیکاگو، شهری که در آن متولد و بزرگ شده بسنجد. برای مارتا این فاصلههای فرهنگی به مراتب بیشتر است، زیرا او به آرژانتین تعلق دارد. پائولا نیز همچون کودکی که وارد شهربازی بزرگی شده با پاریس رفتار میکند. آنها میکوشند شکل نویی از مناسبات اجتماعی را تجربه کنند. دلبستگیها در این نقطه از جهان برای آنها طور دیگری تعریف میشود. لاتینتبارها گرچه انسانهایی خونگرم و زودجوشاند، اما پایبندیهای خاصی به برخی آداب معاشرت دارند که در فرانسه ممکن است بیمعنی به نظر آید. زندگی مدرن در اروپا میطلبد که این دختران جوان شکل دگوگونهای از ارتباطات را با آدمها تجربه کنند. این وقایع گاه برای هر سهی آنها هراسانگیز و پرتنش است و باعث میشود از بعضی جمعهای دوستانه و مراودات معمول دوری بجویند. اما در هر حال اینجا جنگلی پر از قواعد ارتباطی متفاوت است که باید با آن سازگاری حاصل کنند تا این دوره را راحتتر از سر بگذارنند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4011008088.html
سعیده امینزاده
«من از یادت نمیکاهم، مارتیتا»
نوشته: ساندرا سیسنِروس
ترجمه: اسدالله امرایی
ناشر: چشمه، چاپ اول 1401
77 صفحه، 38000 تومان
***
ساندرا سیسنِروس، متولد 1954، نویسندهی آمریکایی است که به سبب نگاه مینیمال و تمرکزش بر جزئیات زندگی مهاجران در داستانهایش شهرت یافته است. پرطرفدارترین اثرش، «خانهی خیابان مانگو» است که در آن موضوعاتی همچون فرهنگ آمریکای لاتین، تبعیضهای جنسیتی، طبقاتی و نژادی نمود ویژه پیدا کردهاند. این کتاب برندهی جایزهی بهترین کتاب آمریکا شد و مورد اقبال منتقدین و مخاطبان آمریکایی و مکزیکی قرار گرفت. او به علت تجربهی زیست در مکزیک، داستانهای بسیاری نوشته که تعلق خاطرش را به فرهنگ و خلقیات مردمان این کشور نشان میدهد. اما رشد و تکامل در شیکاگو، زادگاهاش، نیز در داستانهای او اثرگذار بوده است و در مجموع تلفیقی از روحیات آمریکایی و لاتینی را میتوان در نوشتههایش دید. رمان کوتاه «من از یادت نمیکاهم، مارتیتا» نمونهی بارزی از همین آثار اوست که علایق چندملیتیاش را به نمایش میگذارد.
سیسنِروس در کتاب «من از یادت نمیکاهم، مارتیتا»، زن میانسالی را به تصویر میکشد که خلأ زندگی کنونیاش را با بازگشت به گذشتهای سرشار از شور و نشاط پر میکند. او به سالهای دوری برمیگردد که با دو دوست ماجراجویش اوقات خوشی را در پاریس سپری کرده است. سرخوشی و بیپروایی آن سالها همچنان در ذهن این زن، که کورینا نام دارد، پررنگ است و از رکود و کسالت حال حاضرش میکاهد. کورینا در آغاز دوران جوانی به همراه دو دختر دیگر که پیشینهی فرهنگی و اجتماعی مشابهی با او داشتهاند، در پاریس درس خوانده و خیابانها، کافهها، سینماها، فروشگاهها و کتابخانههای آن را زیر پا گذاشته است.
کورینا رفقایش را اغلب با نامههای به جا مانده از آنها به یاد میآورد؛ پائولای بازیگوش و مارتای پرشروشوری که مدام برای او ماجراهایی هیجانانگیز خلق میکردهاند. آنها میکوشیدهاند فرهنگ لاتین خود را با فانتزیهای اروپاییشان درآمیزند تا به زندگی روزمره نور و رنگ تازهای ببخشند. گردش در مترو، گرفتن عکسهای فوری سهنفره، خواندن شعرهای کودکانه، همراهی با گروههای موسیقی دورهگرد، دید زدن ویترین فروشگاههای بزرگ و خریدهایی پرماجرا، تصاویری است که در قاب ذهن سه رفیق جاودانه میشود.
مراسمها در مناسبتهای مختلف پاریس، تفاوتهایی اساسی با سرزمین مادری این سه دوست دارد و برای کورینا فرصتی فراهم میشود که این آداب و رسوم را با شیکاگو، شهری که در آن متولد و بزرگ شده بسنجد. برای مارتا این فاصلههای فرهنگی به مراتب بیشتر است، زیرا او به آرژانتین تعلق دارد. پائولا نیز همچون کودکی که وارد شهربازی بزرگی شده با پاریس رفتار میکند. آنها میکوشند شکل نویی از مناسبات اجتماعی را تجربه کنند. دلبستگیها در این نقطه از جهان برای آنها طور دیگری تعریف میشود. لاتینتبارها گرچه انسانهایی خونگرم و زودجوشاند، اما پایبندیهای خاصی به برخی آداب معاشرت دارند که در فرانسه ممکن است بیمعنی به نظر آید. زندگی مدرن در اروپا میطلبد که این دختران جوان شکل دگوگونهای از ارتباطات را با آدمها تجربه کنند. این وقایع گاه برای هر سهی آنها هراسانگیز و پرتنش است و باعث میشود از بعضی جمعهای دوستانه و مراودات معمول دوری بجویند. اما در هر حال اینجا جنگلی پر از قواعد ارتباطی متفاوت است که باید با آن سازگاری حاصل کنند تا این دوره را راحتتر از سر بگذارنند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4011008088.html
راهنمای کتاب/ تجلی جدال خیر و شر در وجود آدمی
حمیدرضا امیدیسرور
«دکتر جکیل و آقای هاید و دو داستان دیگر»
نویسنده: رابرت لویی استیونسون
ترجمه: مهرداد وثوقی
ناشر : ققنوس، چاپ اول 1401
228 صفحه، 95000 تومان
#رمان #نشرققنوس
ادبیات وحشت یا آنچه ما به عنوان داستانهای ترسناک میشناسیم، از محبوب ترین گونه ها در میان مخاطبان ادبیات روایی شناخته میشود. توانایی بیدار کردن ترسهای خفتهای که در درون هریک از ما میتواند وجود داشته باشد و برانگیختن واکنشهای احساسی از مهمترین عوامل ایجاد ارتباط قوی با مخاطب و استقبال آنان از چنین آثاری است. همین مسئله باعث شده نویسندگان بسیاری که بخش عمدهای از آنها در گروه عامهپسند نویسان قرار میگیرند، به این حوزه وارد شوند. با وجود این نویسندگان برجستهی معاصری که آثاری ارزشمند در این گونه مینویسند نیز کم نیستند. از طرفی شکل گیری ادبیات وحشت در سدههای پیش از این و همچنین بالیدن و اوج گرفتن آن با آثاری ارزنده شکل گرفته که به عنوان نمونههای شاخص و جریان ساز ادبیات داستانی گوتیک در سده نوزدهم (عصر ویکتوریایی) بوده است.
«دکتر جکیل و آقای هاید» اثر رابرت لوییس استیونسون یکی از شاخصترین آثار در همین زمینه است. این داستان بلند در سال 1886 نوشته شده، امروزه به عنوان یکی از معروف ترین آثار داستانی در گونه وحشت شناخته میشودکه نه تنها به عنوان اثری کلاسیک شده و جریان ساز بر ادبیات وحشت پس از خود تاثیر گذاشته، در سینما و تئاتر نیز بارها و بارها مورد اقتباس قرار گرفته است.
دامنه شهرت و تاثیرگذاری این اثر به حدی بوده که پا از حوزه ادبیات و یا هنر فراتر نهاده و وارد حافظه جمعی مردم سرزمین های مختلف شده است. از همین روست که گاه حتی کسانی که نه کتاب را خواندهاند و نه فیلم های ساخته شده براساس آن را دیده اند، از آن برای اشاره به رفتارهای اسکیزوفرنیک یا دو شخصیتی بودن استفاده میکنند.
به همین ترتیب در ایران نیز داستان «دکتر جکیل و آقای هاید» و اقتباسهای سینمایی ساخته شده براساس آن، برای علاقمندان ادبیات و سینما شناخته شده هستند. در سالهای دور و نزدیک داستان «دکتر جکیل و آقای هاید» بارها توسط مترجمان مختلف به فارسی برگردانده شده است . نشر ققنوس اخیرا ترجمهی تازهای از این اثر خواندنی را که توسط مهرداد وثوقی انجام شده به علاقمندان عرضه کرده است که هم برگردانی روان و متناسب با زبان معیار این سالهاست و هم اینکه از حیث کتابپردازی از الگویی پیروی میکند که برای انتشار دو اثر دیگر در همین گونه یعنی «دراکولا» و «فرانکشتاین» توسط همین ناشر استفاده شده است. با توجه به حجم کوتاه رمان مهرداد وثوقی دو داستان دیگر از«رابرت لوئیس استیونسون» را که تقریبا از حال و هوای مشابه برخوردار هستند، با عناوین «مرده دزد» و «اولایا» به فارسی برگردانده و به انتهای اثر حاضر افزوده است. از دیگر ویژگی های این چاپ کتاب میتوان به استفاده از نقاشیهای مرتبط با متن کتاب اشاره کرد که برای تزئین و ارتباط بهتر با مخاطب استفاده شده است.
رابرت لویی استیونسون، نویسنده و شاعر اسکاتلندی، در سال ۱۸۵۰ میلادی، در ادینبورو به دنیا آمد و چهل و چهار سال بعد در ۱۸۹۴، چشم از جهان فرو بست. در طول زندگی مدام با بیماری سل درگیر بود. از این سبب برای یافتن آب و هوایی که با سلامتیاش سازگار باشد مدام در سفر بود؛ نه فقط در اروپا که به آمریکا نیز سفر کرد و پس از ازدواج با زنی امریکایی که چند سالی هم از خودش بزرگتر بود به اسکاتلند برگشت. نوشتن را از زمانی که بسیار جوان بود آغاز کرد، اما آثار مهمش را در آخرین دهه عمر کوتاهش زمانی که به شدت از سل رنج میبرد، نوشت. درمیان مقاله، رمان، سفرنامه، شرح حال و داستانهایکوتاهی که منتشر میکرد؛ شهرتش برای نخستین بار با رمان «جزبره گنج» در سال 1883 فراگیر شد. در واپسین روزهای عمر مشغول نوشتن اثری بود که خود آن را شاهکارش مینامید، اما به دلیل سکته مغزی مجال به پایان رساندن شاهکارش را نیافت.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4011004129.html
حمیدرضا امیدیسرور
«دکتر جکیل و آقای هاید و دو داستان دیگر»
نویسنده: رابرت لویی استیونسون
ترجمه: مهرداد وثوقی
ناشر : ققنوس، چاپ اول 1401
228 صفحه، 95000 تومان
#رمان #نشرققنوس
ادبیات وحشت یا آنچه ما به عنوان داستانهای ترسناک میشناسیم، از محبوب ترین گونه ها در میان مخاطبان ادبیات روایی شناخته میشود. توانایی بیدار کردن ترسهای خفتهای که در درون هریک از ما میتواند وجود داشته باشد و برانگیختن واکنشهای احساسی از مهمترین عوامل ایجاد ارتباط قوی با مخاطب و استقبال آنان از چنین آثاری است. همین مسئله باعث شده نویسندگان بسیاری که بخش عمدهای از آنها در گروه عامهپسند نویسان قرار میگیرند، به این حوزه وارد شوند. با وجود این نویسندگان برجستهی معاصری که آثاری ارزشمند در این گونه مینویسند نیز کم نیستند. از طرفی شکل گیری ادبیات وحشت در سدههای پیش از این و همچنین بالیدن و اوج گرفتن آن با آثاری ارزنده شکل گرفته که به عنوان نمونههای شاخص و جریان ساز ادبیات داستانی گوتیک در سده نوزدهم (عصر ویکتوریایی) بوده است.
«دکتر جکیل و آقای هاید» اثر رابرت لوییس استیونسون یکی از شاخصترین آثار در همین زمینه است. این داستان بلند در سال 1886 نوشته شده، امروزه به عنوان یکی از معروف ترین آثار داستانی در گونه وحشت شناخته میشودکه نه تنها به عنوان اثری کلاسیک شده و جریان ساز بر ادبیات وحشت پس از خود تاثیر گذاشته، در سینما و تئاتر نیز بارها و بارها مورد اقتباس قرار گرفته است.
دامنه شهرت و تاثیرگذاری این اثر به حدی بوده که پا از حوزه ادبیات و یا هنر فراتر نهاده و وارد حافظه جمعی مردم سرزمین های مختلف شده است. از همین روست که گاه حتی کسانی که نه کتاب را خواندهاند و نه فیلم های ساخته شده براساس آن را دیده اند، از آن برای اشاره به رفتارهای اسکیزوفرنیک یا دو شخصیتی بودن استفاده میکنند.
به همین ترتیب در ایران نیز داستان «دکتر جکیل و آقای هاید» و اقتباسهای سینمایی ساخته شده براساس آن، برای علاقمندان ادبیات و سینما شناخته شده هستند. در سالهای دور و نزدیک داستان «دکتر جکیل و آقای هاید» بارها توسط مترجمان مختلف به فارسی برگردانده شده است . نشر ققنوس اخیرا ترجمهی تازهای از این اثر خواندنی را که توسط مهرداد وثوقی انجام شده به علاقمندان عرضه کرده است که هم برگردانی روان و متناسب با زبان معیار این سالهاست و هم اینکه از حیث کتابپردازی از الگویی پیروی میکند که برای انتشار دو اثر دیگر در همین گونه یعنی «دراکولا» و «فرانکشتاین» توسط همین ناشر استفاده شده است. با توجه به حجم کوتاه رمان مهرداد وثوقی دو داستان دیگر از«رابرت لوئیس استیونسون» را که تقریبا از حال و هوای مشابه برخوردار هستند، با عناوین «مرده دزد» و «اولایا» به فارسی برگردانده و به انتهای اثر حاضر افزوده است. از دیگر ویژگی های این چاپ کتاب میتوان به استفاده از نقاشیهای مرتبط با متن کتاب اشاره کرد که برای تزئین و ارتباط بهتر با مخاطب استفاده شده است.
رابرت لویی استیونسون، نویسنده و شاعر اسکاتلندی، در سال ۱۸۵۰ میلادی، در ادینبورو به دنیا آمد و چهل و چهار سال بعد در ۱۸۹۴، چشم از جهان فرو بست. در طول زندگی مدام با بیماری سل درگیر بود. از این سبب برای یافتن آب و هوایی که با سلامتیاش سازگار باشد مدام در سفر بود؛ نه فقط در اروپا که به آمریکا نیز سفر کرد و پس از ازدواج با زنی امریکایی که چند سالی هم از خودش بزرگتر بود به اسکاتلند برگشت. نوشتن را از زمانی که بسیار جوان بود آغاز کرد، اما آثار مهمش را در آخرین دهه عمر کوتاهش زمانی که به شدت از سل رنج میبرد، نوشت. درمیان مقاله، رمان، سفرنامه، شرح حال و داستانهایکوتاهی که منتشر میکرد؛ شهرتش برای نخستین بار با رمان «جزبره گنج» در سال 1883 فراگیر شد. در واپسین روزهای عمر مشغول نوشتن اثری بود که خود آن را شاهکارش مینامید، اما به دلیل سکته مغزی مجال به پایان رساندن شاهکارش را نیافت.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4011004129.html
راهنمای کتاب/ هنر نازل را بفهمیم و از آن لذت ببریم!
دکتر علی غزالیفر
«زیباییشناسیِ زندگیِ روزمره»
(دیویی و هنر پاپ)
نویسنده: نادر شایگانفر
ناشر: هرمس، چاپ چهارم 1401
166 صفحه، 55000 تومان
#هنر #فلسفه #نشرهرمس
یکی از دوستان فاضل، هنردوست و هنرشناس برایم دو فایل صوتی فرستاد با این توضیح و منّت که اینها بخشی از آلبوم جدید یکی از موسیقیدانان طراز اول کشور هستند که هنوز ناشناخته است. در باب لزوم شنیدنشان هم متذکر شد که باید همیشه و مرتب موسیقی خوب گوش بدهیم تا ... تا ذوق موسیقایی (به گمانم همین باشد!) خودمان را بپرورانیم و بشویم فرهیخته. همان چیز مشهور، بیلدونگ. (مطمئنم خودش است!)
با خوشحالی فایلها را دانلود کردم و خودم را به خلسه زدم و منتظر آوای سحرانگیز موسیقی فاخر شدم. صدایی نیامد. یکی از چشمانم را باز کردم و دیدم که بله، دارد پخش میشود، اما صدایی به گوشم نمیرسید. هندزفری، حداکثر ولوم، فشردن چشمان... خیر، افاقه نکرد. اصلاً چیزی، صدایی، آهنگی نبود که افاقهاش کند. گوشی را نزدیک گوشم بردم و صدایی بسیار آهسته و دور شنیدم. پیانو بود. گویی نوازنده پنجۀ دست چپ خود را روی شاسیهای پیانو رها کرده و هر از گاهی که باد کولر به یکی از سرانگشتانش میخورد تکانی میخورد و یکی از شاسیها را لمس میکرد و صدایی خفیف درمیکرد. بعد سکوت میشد تا کی دوباره بادی، هوایی، نسیمی، چیزی دوباره بوزد. بیشتر آدم را عصبی میکرد تا فرهیخته. (بعداً به دوستم گفتم به دوستش بگوید اسم آلبومش را بگذارد پچپچۀ مورچگان.) برای جبران، رفتم وبگردی برای یافتن ترانههایی که صدادار باشند. زود یافتم.
خواننده از مغز استخوانش نعره میزد و برای اینکه کمترین شائبهای نباشد چند نفر همراه او جیغ میکشیدند. همگی با هم و با کل تیر و طایفهشان، هر کدام یک جفت گوشتکوب گرفته بودند و به هر چیزی که اطرافشان بود میکوفتند. حال کردم. حالم خوب شد. قوۀ شنوایی و ذوق موسیقایی نیاز به آموزش و پرورش و بیلدونگ نداشت؛ قشنگ شیرفهم میشد. موسیقی یعنی این!
من از رپ، از پاپ، از جاز، و از همۀ موسیقیهای غیرفاخر – دروغ چرا – لذت میبرم. اینطور نیست که الّا و لابد باید به هنر فاخر عشق بورزیم؛ حتی میتوانیم با خیال راحت و بدون عذاب وجدان از آن متنفر باشیم. برای نمونه، ادوارد سعید (1935-2003) که خود موسیقیشناسی قابل و جهانی بود، دربارۀ امکلثوم، خورشید عالمتاب جهان موسیقی و ستارۀ شرق و صاحب حنجرۀ طلایی، مینویسد: «بهطرز فجیعی یکنواخت و خستهکننده و انباشته از زنجمورههای بیوقفه و دلخراش و ضجههای بیحاصل است، مثل داد و فغان کسی که گرفتار دلپیچهای بهشدت طولانی باشد.» بله، اگر ادوارد سعید را تکفیر نکنند، باید بگوییم که از آوازهای امکلثوم بدش میآمد. پس شما هم اگر موسیقی یا هر هنر غیرفاخری لذت میبرید، خجالت نکشید. چنین احساسی بدون پشتوانه و بیحسابوکتاب نیست. اگر میخواهید بدانید چرا اینگونه است و چگونه میتوان از این موضع دفاع کرد، توصیه میکنم حتماً این کتاب خوب را خوب بخوانید. این کتاب نشان میدهد که این هنرهایِ خزوخیل فلسفه دارند، متافیزیک دارند. آن هم چه فلسفهای! چه متافیزیکی! یک فلسفۀ درستودرمان، و اینهوا متافیزیک!
البته که شهرت و محبوبیت هنرهای سطح پائین، بهویژه هنر پاپ، مورد پسند طبقۀ فرهیخته نیست. لذا با آن سر ستیز دارند و به شکلهای مختلف به آن ضربه میزنند. اما رد و انکار و انگ زدن به آن تأثیری در تأثیرش ندارد. هنرمندان پاپ برای فعالیت خود و خلق آثار پاپ چشم به راه احکامی نیستند که منتقدان فرهیخته قرار است صادر کنند. لذا چنین هنر فراگیر و محبوبی شایسته است که فهمیده شود، نه اینکه رد و انکار شود. در هر صورت، به نظر میرسد که به رسمیت شناختن هنر پاپ از سوی فرهنگ سطح بالا و فلسفۀ هنر هم لازم است و هم مطلوب. البته درافتادن طبقۀ فرهیخته با موسیقی پاپ صرفاً یک واکنش احساسی و سلیقهای نیست، بلکه در بیشتر موارد لازمۀ دیدگاههای نظری آنان است. به رسمیت شناختن هنر نازلی مثل پاپ بهسادگی میسر نمیشود؛ چراکه نیاز به پشتوانۀ نظری خاصی دارد که بسیار کمیاب است. در این میان جان دیویی (1859-1952)، یکی از پدران پایهگذار پراگماتیسم آمریکایی، چنین زمینهای را فراهم کرده است.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4011011099.html
دکتر علی غزالیفر
«زیباییشناسیِ زندگیِ روزمره»
(دیویی و هنر پاپ)
نویسنده: نادر شایگانفر
ناشر: هرمس، چاپ چهارم 1401
166 صفحه، 55000 تومان
#هنر #فلسفه #نشرهرمس
یکی از دوستان فاضل، هنردوست و هنرشناس برایم دو فایل صوتی فرستاد با این توضیح و منّت که اینها بخشی از آلبوم جدید یکی از موسیقیدانان طراز اول کشور هستند که هنوز ناشناخته است. در باب لزوم شنیدنشان هم متذکر شد که باید همیشه و مرتب موسیقی خوب گوش بدهیم تا ... تا ذوق موسیقایی (به گمانم همین باشد!) خودمان را بپرورانیم و بشویم فرهیخته. همان چیز مشهور، بیلدونگ. (مطمئنم خودش است!)
با خوشحالی فایلها را دانلود کردم و خودم را به خلسه زدم و منتظر آوای سحرانگیز موسیقی فاخر شدم. صدایی نیامد. یکی از چشمانم را باز کردم و دیدم که بله، دارد پخش میشود، اما صدایی به گوشم نمیرسید. هندزفری، حداکثر ولوم، فشردن چشمان... خیر، افاقه نکرد. اصلاً چیزی، صدایی، آهنگی نبود که افاقهاش کند. گوشی را نزدیک گوشم بردم و صدایی بسیار آهسته و دور شنیدم. پیانو بود. گویی نوازنده پنجۀ دست چپ خود را روی شاسیهای پیانو رها کرده و هر از گاهی که باد کولر به یکی از سرانگشتانش میخورد تکانی میخورد و یکی از شاسیها را لمس میکرد و صدایی خفیف درمیکرد. بعد سکوت میشد تا کی دوباره بادی، هوایی، نسیمی، چیزی دوباره بوزد. بیشتر آدم را عصبی میکرد تا فرهیخته. (بعداً به دوستم گفتم به دوستش بگوید اسم آلبومش را بگذارد پچپچۀ مورچگان.) برای جبران، رفتم وبگردی برای یافتن ترانههایی که صدادار باشند. زود یافتم.
خواننده از مغز استخوانش نعره میزد و برای اینکه کمترین شائبهای نباشد چند نفر همراه او جیغ میکشیدند. همگی با هم و با کل تیر و طایفهشان، هر کدام یک جفت گوشتکوب گرفته بودند و به هر چیزی که اطرافشان بود میکوفتند. حال کردم. حالم خوب شد. قوۀ شنوایی و ذوق موسیقایی نیاز به آموزش و پرورش و بیلدونگ نداشت؛ قشنگ شیرفهم میشد. موسیقی یعنی این!
من از رپ، از پاپ، از جاز، و از همۀ موسیقیهای غیرفاخر – دروغ چرا – لذت میبرم. اینطور نیست که الّا و لابد باید به هنر فاخر عشق بورزیم؛ حتی میتوانیم با خیال راحت و بدون عذاب وجدان از آن متنفر باشیم. برای نمونه، ادوارد سعید (1935-2003) که خود موسیقیشناسی قابل و جهانی بود، دربارۀ امکلثوم، خورشید عالمتاب جهان موسیقی و ستارۀ شرق و صاحب حنجرۀ طلایی، مینویسد: «بهطرز فجیعی یکنواخت و خستهکننده و انباشته از زنجمورههای بیوقفه و دلخراش و ضجههای بیحاصل است، مثل داد و فغان کسی که گرفتار دلپیچهای بهشدت طولانی باشد.» بله، اگر ادوارد سعید را تکفیر نکنند، باید بگوییم که از آوازهای امکلثوم بدش میآمد. پس شما هم اگر موسیقی یا هر هنر غیرفاخری لذت میبرید، خجالت نکشید. چنین احساسی بدون پشتوانه و بیحسابوکتاب نیست. اگر میخواهید بدانید چرا اینگونه است و چگونه میتوان از این موضع دفاع کرد، توصیه میکنم حتماً این کتاب خوب را خوب بخوانید. این کتاب نشان میدهد که این هنرهایِ خزوخیل فلسفه دارند، متافیزیک دارند. آن هم چه فلسفهای! چه متافیزیکی! یک فلسفۀ درستودرمان، و اینهوا متافیزیک!
البته که شهرت و محبوبیت هنرهای سطح پائین، بهویژه هنر پاپ، مورد پسند طبقۀ فرهیخته نیست. لذا با آن سر ستیز دارند و به شکلهای مختلف به آن ضربه میزنند. اما رد و انکار و انگ زدن به آن تأثیری در تأثیرش ندارد. هنرمندان پاپ برای فعالیت خود و خلق آثار پاپ چشم به راه احکامی نیستند که منتقدان فرهیخته قرار است صادر کنند. لذا چنین هنر فراگیر و محبوبی شایسته است که فهمیده شود، نه اینکه رد و انکار شود. در هر صورت، به نظر میرسد که به رسمیت شناختن هنر پاپ از سوی فرهنگ سطح بالا و فلسفۀ هنر هم لازم است و هم مطلوب. البته درافتادن طبقۀ فرهیخته با موسیقی پاپ صرفاً یک واکنش احساسی و سلیقهای نیست، بلکه در بیشتر موارد لازمۀ دیدگاههای نظری آنان است. به رسمیت شناختن هنر نازلی مثل پاپ بهسادگی میسر نمیشود؛ چراکه نیاز به پشتوانۀ نظری خاصی دارد که بسیار کمیاب است. در این میان جان دیویی (1859-1952)، یکی از پدران پایهگذار پراگماتیسم آمریکایی، چنین زمینهای را فراهم کرده است.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4011011099.html
به روایت نویسنده/ چگونه همسرمان را با دشمن فرضی اشتباه نگیریم؟
حسین رستمی
«هوای دونفره؛ مهارتهای همسرداری»
(جلد اول)
مؤلف: حسین رستمی
ناشر: شرکت چاپ و نشر بینالملل، چاپ اول: پاییز 1401
200 صفحه، 70000 تومان
#روانشناسی
همة افراد پیش از ازدواج، آرزوهای شیرینی را دربارة زندگی مشترک در ذهنشان میپرورانند؛ اما پس از ازدواج، بیشتر آن آرزوها در حد رؤیا باقی میمانند و هیچگاه برآورده نمیشوند. مشکل اینجاست که همسران در آغاز زندگی زناشویی، بسیار ساده به آن مینگرند، درحالیکه مسیر پرفرازونشیبی را در پیشرو دارند. بیشک عوامل متعددی، موجب میشود که زندگی مشترک بهطور معمول با تنشها و چالشهایی همراه شود و دائم بستری برای تعارضها باشد؛ اما درحقیقت مشکل اصلی، به ناتوانی زوجین برمیگردد؛ چراکه مقابله با عوامل چالشآفرین، نیازمند مهارتهایی است که همسران آنها را بلد نیستند؛ یعنی زوجین تکنیکهای لازم برای پیشگیری و مقابله با چالشها را نیاموختهاند؛ ازاینرو نمیتوانند بحرانهای زندگی مشترک را مدیریت کنند. برای همین، زندگی مشترک را با میدان جنگ اشتباه میگیرند و پیوسته یکدیگر را تخریب میکنند. ادامة این روند، رفتهرفته کار را به خشم، کینه، درگیری، قهر یا طلاق میکشاند. بنابراین تنها راه نجات، فراگیری مهارتهای زندگی زناشویی است.
کتاب «هوای دونفره؛ مهارتهای همسرداری» در راستای رفع همین نیاز تدوین شده است. این کتاب در سه جلد بهطور جامع، علمی و درعینحال کاربردی به آموزش مهارتهای همسرداری میپردازد. نویسنده در جلد نخست مهارتهای «ارتباط مؤثر»، «گوش دادن فعال»، «بیان درست خواستهها»، «انتقاد سازگارانه» و «اصلاح خطاهای فکری» را توضیح میدهد. در جلد دوم نیز از مهارتهای «انجام رفتارهای خوشایند همسر»، «انتقادپذیری»، «مقابلة شناختمدار با مشکلات»، «تصمیمگیری درست»، «مذاکرة موفق» و «حل مسئله» گفتوگو میکند. جلد سوم نیز بهطور کامل به بحث از «مهار خشم در زندگی مشترک» اختصاص دارد. نویسنده در این سه جلد، درمجموع دوازده مهارت را توضیح میدهد. گرچه امروزه کتابهای فراوانی در موضوع مهارتهای همسرداری موجود است، اما اثر حاضر ویژگیهایی دارد که آن را از بقیه ممتاز میسازد؛
ویژگی نخست، اعتبار آن است؛ چراکه منابع اصلی این اثر، کتابهای روانشناسی برجسته و معتبریاند؛ برای مثال، کتابهای «مهارتهای زندگی زناشویی» و «رهایی از مشکلات هیجانی» و «رهایی از زندان ذهن» اثر متیو مککی، «زندگی خود را دوباره بیافرینید» اثر جفری یانگ، «کنترل خشم» اثر روژه پیره، «مجموعة کامل مهارتهای زندگی» اثر کریس کلینکه، «راهنمای عملی شادکام زیستن» اثر سونیا لوبامیرسکی، «رهایی از خشم و پرخاشگری» اثر شهربانو قهاری و «رهایی از نگرانی» اثر گیورکو کوین، برخی از این منابعاند.
ویژگی دوم، اختصار آن است. اثر حاضر درعینحال که بهطور کامل دوازده مهارت را شرح میدهد، بسیار مختصر و جمعوجور است. و به بحثهای نظری و پژوهشی و بررسی نظریههای مختلف، که اغلب خستهکننده و کمفایدهاند، نمیپردازد.
ویژگی سوم، سادگی آن است. گرچه بسیاری از مطالب این اثر کاملاً علمیاند، بااینحال از بیان اصطلاحات تخصصی روانشناسی پرهیز شده است.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4011012113.html
حسین رستمی
«هوای دونفره؛ مهارتهای همسرداری»
(جلد اول)
مؤلف: حسین رستمی
ناشر: شرکت چاپ و نشر بینالملل، چاپ اول: پاییز 1401
200 صفحه، 70000 تومان
#روانشناسی
همة افراد پیش از ازدواج، آرزوهای شیرینی را دربارة زندگی مشترک در ذهنشان میپرورانند؛ اما پس از ازدواج، بیشتر آن آرزوها در حد رؤیا باقی میمانند و هیچگاه برآورده نمیشوند. مشکل اینجاست که همسران در آغاز زندگی زناشویی، بسیار ساده به آن مینگرند، درحالیکه مسیر پرفرازونشیبی را در پیشرو دارند. بیشک عوامل متعددی، موجب میشود که زندگی مشترک بهطور معمول با تنشها و چالشهایی همراه شود و دائم بستری برای تعارضها باشد؛ اما درحقیقت مشکل اصلی، به ناتوانی زوجین برمیگردد؛ چراکه مقابله با عوامل چالشآفرین، نیازمند مهارتهایی است که همسران آنها را بلد نیستند؛ یعنی زوجین تکنیکهای لازم برای پیشگیری و مقابله با چالشها را نیاموختهاند؛ ازاینرو نمیتوانند بحرانهای زندگی مشترک را مدیریت کنند. برای همین، زندگی مشترک را با میدان جنگ اشتباه میگیرند و پیوسته یکدیگر را تخریب میکنند. ادامة این روند، رفتهرفته کار را به خشم، کینه، درگیری، قهر یا طلاق میکشاند. بنابراین تنها راه نجات، فراگیری مهارتهای زندگی زناشویی است.
کتاب «هوای دونفره؛ مهارتهای همسرداری» در راستای رفع همین نیاز تدوین شده است. این کتاب در سه جلد بهطور جامع، علمی و درعینحال کاربردی به آموزش مهارتهای همسرداری میپردازد. نویسنده در جلد نخست مهارتهای «ارتباط مؤثر»، «گوش دادن فعال»، «بیان درست خواستهها»، «انتقاد سازگارانه» و «اصلاح خطاهای فکری» را توضیح میدهد. در جلد دوم نیز از مهارتهای «انجام رفتارهای خوشایند همسر»، «انتقادپذیری»، «مقابلة شناختمدار با مشکلات»، «تصمیمگیری درست»، «مذاکرة موفق» و «حل مسئله» گفتوگو میکند. جلد سوم نیز بهطور کامل به بحث از «مهار خشم در زندگی مشترک» اختصاص دارد. نویسنده در این سه جلد، درمجموع دوازده مهارت را توضیح میدهد. گرچه امروزه کتابهای فراوانی در موضوع مهارتهای همسرداری موجود است، اما اثر حاضر ویژگیهایی دارد که آن را از بقیه ممتاز میسازد؛
ویژگی نخست، اعتبار آن است؛ چراکه منابع اصلی این اثر، کتابهای روانشناسی برجسته و معتبریاند؛ برای مثال، کتابهای «مهارتهای زندگی زناشویی» و «رهایی از مشکلات هیجانی» و «رهایی از زندان ذهن» اثر متیو مککی، «زندگی خود را دوباره بیافرینید» اثر جفری یانگ، «کنترل خشم» اثر روژه پیره، «مجموعة کامل مهارتهای زندگی» اثر کریس کلینکه، «راهنمای عملی شادکام زیستن» اثر سونیا لوبامیرسکی، «رهایی از خشم و پرخاشگری» اثر شهربانو قهاری و «رهایی از نگرانی» اثر گیورکو کوین، برخی از این منابعاند.
ویژگی دوم، اختصار آن است. اثر حاضر درعینحال که بهطور کامل دوازده مهارت را شرح میدهد، بسیار مختصر و جمعوجور است. و به بحثهای نظری و پژوهشی و بررسی نظریههای مختلف، که اغلب خستهکننده و کمفایدهاند، نمیپردازد.
ویژگی سوم، سادگی آن است. گرچه بسیاری از مطالب این اثر کاملاً علمیاند، بااینحال از بیان اصطلاحات تخصصی روانشناسی پرهیز شده است.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4011012113.html
به روایت مترجم/ بازتاب هموارۀ تاریخ
زهرا سادات روحالامین
«جامعهشناسی تاریخی بازتابی»
نویسنده: آرپاد ساکولچای
مترجم: زهرا سادات روحالامین
ناشر: کتاب نیستان، سال انتشار: 1401
304 صفحه، 140000 تومان
#جامعه_شناسی #نشرنیستان
کتاب جامعهشناسی تاریخی بازتابی، یکی از جدیدترین موضوعات جامعهشناسی تاریخی در جهان معاصر را مورد بحث و بررسی قرار میدهد. علاوهبراین خواندن این کتاب برای مخاطب علاقهمند به جامعهشناسی تاریخی میتواند مفید باشد چرا که با سیر زندگی و صیروریت تفکر افرادی چون «نوربرت الیاس»، «فرانتس بورکنائو»، «اریک ووگلین»، «لوئیس مامفورد» آشنا میشود. در بخش دوم کتاب نظریات این اندیشمندان با اشخاصی چون وبر و فوکو مورد مقایسه قرار میگیرد. اما کتاب ورای مفهوم جامعهشناسی تاریخی موضوعات و مفاهیم دیگری را نیز بهطور مستقیم و غیرمستقیم مورد بحث قرار میدهد.
تاریخ چیست؟
فقط کافی است کلمه «تاریخ» یا «History» را در جستجوگر گوگل بنویسید. هزاران پیشنهاد برای تعریف از انواع متخصصین و جامعهشناسان به شما پیشنهاد میشود. و بعد از چند ساعت مطالعه دست آخر پاسخ این سوال که «تاریخ چیست؟» و «نسبت انسان با تاریخ چگونه است؟» را شاید دقیقا نتوان بیان کرد. امروزه برخی از صاحبنظران معتقدند تاریخ، گذشتهای است برای دورانی دور که تمام شده است. «تاریخ» در این دیدگاه به معنای وقایع و حوادث، سرگذشت و سرنوشت سلسلهها، حکومتها، اقوام، تمدنها، فرهنگها و سنتهای گذشته است. دیگر صاحبنظران بر این عقیده هستند که تاریخ، گذشتهای است که تمام نشده است و این تاریخ است که آینده را میسازد. بهعقیده دیلتای «ما از قبل، محصول تاریخ هستیم زیرا در میان شیوههایی میبالیم که روح گذشته در آنها تعین عینی یافته و در زمان و زمینۀ حال ما حضور دارد». در این دیدگاه، آینده تاریخ است و گذشته، حال و آینده، نقاط منفصل از یکدیگر نیستند بلکه در یک طیف قرار دارند و بر یکدیگر تاثیر میگذارند. نگاه به گذشته به عنوان یک علم و یا یک دانستنی صرف تغییر کرده است. اسلاوتر معتقد است تاریخ، هویت و دستاوردهای گذشته، بر ادراک، فهم و توجه ما در زمان حال تاثیر دارد و این به نوبۀ خود، طرحها، برنامهها و اهداف آیندهمان تاثیر میگذارد. تاریخ در این کتاب نیز با چنین نگاهی پیوند دارد.
در دهههای 1950 و 1960 هنگامی که به راحتی و بهگونهای امپریالیستی تصور میشد جامعهشناسی رشتهای است که مستعد تدوین نظریهای عام دربارۀ جامعه و قابل کاربرد به شکل جهانشمول است و جامعهشناسان، تاریخ را به نحوی خفتآمیز مجموعهای از پژوهشهای آرشیوی تلقی میکردند که مختص گردآوری «فاکتها (Facts)» دربارۀ زمانها و مکانهای خاص در گذشته است، کاربست الگوی عام دربارۀ یک یا چند مورد تاریخی و نوع جامعهشناسی تاریخی بود که در جریان اصلی محافل علمی و دانشگاهی چونان دقیقترین و مناسبترین حوزۀ تجربی و نظری به رسمیت شناخته میشد. این موج جدید اهمیت به جامعهشناسی تاریخی نسل به نسل مواجتر شد تا جاییکه سیرایت میلز در اهمیت نقش تاریخ در جامعهشناسی مینویسد: «هر علمالاجتماعی یا به عبارت بهتر هرگونه مطالعۀ اجتماعی درست و حسابی، نیازمند درک و فهمی تاریخی و کاربرد کامل سازمایههای تاریخی است». در مجموع به کمک بازسازی تاریخ و جامعهشناسی بهعنوان «جامعهشناسی تاریخی» میتوان به درک تازهای از جامعه دست یافت.
تاریخ با جامعه چه میکند؟
تاریخ را میتوان «حافظۀ ملتها» دانست و البته در این تعریف بسیار کوتاه واقعیتهای زیادی نهفته است. ما سازندۀ تاریخیم و خود نیز محصول تاریخ جامعۀ خویشیم. انسان در طول زمان با باورهای گذشتگان خود زندگی کردهاست. آنگونه که آگوست کنت اعتقاد داشت، این رفتگاناند که بر زندهها حکومت میکنند. هایدگر نیز میگوید ما درون فضایی واقع شدهایم که میتوان آن را حاصل تفکرات و اندیشههای پیشنیان دانست. مفهومی که بعدها فوکو از آن بهعنوان اپیستمه(Episteme) یاد کرد. تاریخ به جامعه هویت ملی(National Identity)، حافظۀ جمعی(Collective Memory)، حافظۀ تاریخی(Historical Memory) و در نهایت همبستگی اجتماعی(Social Solidarity) میدهد. جامعۀ بدون تاریخ، جامعهای بدون هویت است و ناآگاهی درباره گذشته و تاریخ، منجر به تصمیمگیری اشتباه افراد جامعه برای لحظات سرنوشتساز برای آینده میشود.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4011014107.html
زهرا سادات روحالامین
«جامعهشناسی تاریخی بازتابی»
نویسنده: آرپاد ساکولچای
مترجم: زهرا سادات روحالامین
ناشر: کتاب نیستان، سال انتشار: 1401
304 صفحه، 140000 تومان
#جامعه_شناسی #نشرنیستان
کتاب جامعهشناسی تاریخی بازتابی، یکی از جدیدترین موضوعات جامعهشناسی تاریخی در جهان معاصر را مورد بحث و بررسی قرار میدهد. علاوهبراین خواندن این کتاب برای مخاطب علاقهمند به جامعهشناسی تاریخی میتواند مفید باشد چرا که با سیر زندگی و صیروریت تفکر افرادی چون «نوربرت الیاس»، «فرانتس بورکنائو»، «اریک ووگلین»، «لوئیس مامفورد» آشنا میشود. در بخش دوم کتاب نظریات این اندیشمندان با اشخاصی چون وبر و فوکو مورد مقایسه قرار میگیرد. اما کتاب ورای مفهوم جامعهشناسی تاریخی موضوعات و مفاهیم دیگری را نیز بهطور مستقیم و غیرمستقیم مورد بحث قرار میدهد.
تاریخ چیست؟
فقط کافی است کلمه «تاریخ» یا «History» را در جستجوگر گوگل بنویسید. هزاران پیشنهاد برای تعریف از انواع متخصصین و جامعهشناسان به شما پیشنهاد میشود. و بعد از چند ساعت مطالعه دست آخر پاسخ این سوال که «تاریخ چیست؟» و «نسبت انسان با تاریخ چگونه است؟» را شاید دقیقا نتوان بیان کرد. امروزه برخی از صاحبنظران معتقدند تاریخ، گذشتهای است برای دورانی دور که تمام شده است. «تاریخ» در این دیدگاه به معنای وقایع و حوادث، سرگذشت و سرنوشت سلسلهها، حکومتها، اقوام، تمدنها، فرهنگها و سنتهای گذشته است. دیگر صاحبنظران بر این عقیده هستند که تاریخ، گذشتهای است که تمام نشده است و این تاریخ است که آینده را میسازد. بهعقیده دیلتای «ما از قبل، محصول تاریخ هستیم زیرا در میان شیوههایی میبالیم که روح گذشته در آنها تعین عینی یافته و در زمان و زمینۀ حال ما حضور دارد». در این دیدگاه، آینده تاریخ است و گذشته، حال و آینده، نقاط منفصل از یکدیگر نیستند بلکه در یک طیف قرار دارند و بر یکدیگر تاثیر میگذارند. نگاه به گذشته به عنوان یک علم و یا یک دانستنی صرف تغییر کرده است. اسلاوتر معتقد است تاریخ، هویت و دستاوردهای گذشته، بر ادراک، فهم و توجه ما در زمان حال تاثیر دارد و این به نوبۀ خود، طرحها، برنامهها و اهداف آیندهمان تاثیر میگذارد. تاریخ در این کتاب نیز با چنین نگاهی پیوند دارد.
در دهههای 1950 و 1960 هنگامی که به راحتی و بهگونهای امپریالیستی تصور میشد جامعهشناسی رشتهای است که مستعد تدوین نظریهای عام دربارۀ جامعه و قابل کاربرد به شکل جهانشمول است و جامعهشناسان، تاریخ را به نحوی خفتآمیز مجموعهای از پژوهشهای آرشیوی تلقی میکردند که مختص گردآوری «فاکتها (Facts)» دربارۀ زمانها و مکانهای خاص در گذشته است، کاربست الگوی عام دربارۀ یک یا چند مورد تاریخی و نوع جامعهشناسی تاریخی بود که در جریان اصلی محافل علمی و دانشگاهی چونان دقیقترین و مناسبترین حوزۀ تجربی و نظری به رسمیت شناخته میشد. این موج جدید اهمیت به جامعهشناسی تاریخی نسل به نسل مواجتر شد تا جاییکه سیرایت میلز در اهمیت نقش تاریخ در جامعهشناسی مینویسد: «هر علمالاجتماعی یا به عبارت بهتر هرگونه مطالعۀ اجتماعی درست و حسابی، نیازمند درک و فهمی تاریخی و کاربرد کامل سازمایههای تاریخی است». در مجموع به کمک بازسازی تاریخ و جامعهشناسی بهعنوان «جامعهشناسی تاریخی» میتوان به درک تازهای از جامعه دست یافت.
تاریخ با جامعه چه میکند؟
تاریخ را میتوان «حافظۀ ملتها» دانست و البته در این تعریف بسیار کوتاه واقعیتهای زیادی نهفته است. ما سازندۀ تاریخیم و خود نیز محصول تاریخ جامعۀ خویشیم. انسان در طول زمان با باورهای گذشتگان خود زندگی کردهاست. آنگونه که آگوست کنت اعتقاد داشت، این رفتگاناند که بر زندهها حکومت میکنند. هایدگر نیز میگوید ما درون فضایی واقع شدهایم که میتوان آن را حاصل تفکرات و اندیشههای پیشنیان دانست. مفهومی که بعدها فوکو از آن بهعنوان اپیستمه(Episteme) یاد کرد. تاریخ به جامعه هویت ملی(National Identity)، حافظۀ جمعی(Collective Memory)، حافظۀ تاریخی(Historical Memory) و در نهایت همبستگی اجتماعی(Social Solidarity) میدهد. جامعۀ بدون تاریخ، جامعهای بدون هویت است و ناآگاهی درباره گذشته و تاریخ، منجر به تصمیمگیری اشتباه افراد جامعه برای لحظات سرنوشتساز برای آینده میشود.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4011014107.html
راهنمای کتاب/ دانشجویان، پیشرو در جنبشهای اجتماعی
حمیدرضا امیدیسرور
«جنبش دانشجویی دهه ١٩٦٠»
نویسنده: الکساندر کرودن
ترجمه: فاطمه شاداب
ناشر: ققنوس، چاپ اول 1401
١٥٢ صفحه، 65000 تومان
#تاریخ_جهان #نشرققنوس
از نیمه دوم قرن بیستم بدین سو، در اکثریت قریب به اتفاق جنبش های اجتماعی که جهان شاهد آن بوده، دانشجویان حضوری پررنگ و کلیدی داشتند. جنبش سیاسی و اجتماعی اواخر دهه شصت نه تنها از این قاعده مستثنی نبود، بلکه دانشجویان چنان دست بالا را در آن داشتند که به عنوان «جنبش دانشجویی 1968» در تاریخ شناخته میشود.سومین کتاب از مجموعه «چشماندازهایی از تاریخ معاصر جهان» که به همت نشر ققنوس منتشر میشود به همین موضوع میپردازد. در این مجموعه رویدادهای تاریخی دنیا (از قرن بیستم به بعد) با رویکردی تحلیلی، از دیدگاههای مختلف مورد بررسی قرار میگیرند. در این مجموعه به دانشآموزان، دانشجویان و علاقهمندانی که میخواهند آشنایی مقدماتی با تاریخ معاصر جهان داشته باشند ، گزیدهای از رویدادهای مهم تاریخ را به صورتی موضوع محور ارائه میکنند. بیان و زبان کتاب از طراحی آن برای طیف وسیعی از مخاطبان حکایت دارد. در مجموعهی «چشم اندازهایی از تاریخ معاصر جهان» از دیدگاههای مختلفی برای روایت رویدادهای سرنوشت ساز تاریخ معاصر استفاده شده است. ساختار هریک از کتابهای این مجموعه، با استفاده از منابع دست اول و دوم، اطلاعات زمینهای، مباحث پیرامونی و روایتهای اول شخص افراد شکل گرفته است. کتابهای این مجموعه دارای فهرست مطالب توضیحی، گاهشمار، کتابشناسی و نمایه نیز هستند.
کتاب «جنبش دانشجویی دهه ١٩٦٠» به یکی از پرشورترین جنبشهای اعتراضی میپردازد که در اواخر این دهه اوج گرفت و بر همین اساس نیز به عنوان جنبش اعتراضی 1968 دانشجویان معروف شد. البته این بدان معنا نیست که تنها دانشجویان در این جنبش حضور داشتند بلکه آنها توانستند به عنوان جریان پیشرو دیگر گروهها را هم به دنبال خود بکشند. در این کتاب به روایت حرکت خارقالعاده کنشگران جوانی پرداخته شده که از منظری تازه و متفاوت به دموکراسی آمریکایی متعهد بودند.نگاهی که با روش و منش سیاستمداران عمدتا سالخورده آن روزگار تفاوت داشت. آنها برای ایجاد این تغییرات و رسیدن به اهداف خود هزینه بسیاری کردند؛ برخی به قیمت به خطر انداختن بورس تحصیلی، مدرک دانشگاهی، شغل و حتی زندگی خود در این مسیر گام برداشتند. آنها برای مبارزه و کسب حقوق مدنی خویش به صورتی منطقی ، با شجاعت اما با پرهیز از خشونت، خواستههای خود را دنبال کردند.
اما این جریان چرا و چگونه شکل گرفت؟ در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم زاد و ولد به طرز چشمگیری در قیاس با گذشته رشد پیدا کرد. کودکانی که در این سالها متولد می شدند، به تدریج به نسل جوان پرتعدادی در دهه شصت بدل شدند که نیازها و خواسته های آنها توسط دولت مردانی که اغلب پا به سن گذاشته بودند، قابل درک نبود. به همین دلیل ناگهان شرایط تغییر کرد چنان که گویی انفجاری دگرگون کننده رخ داده است. دانشجویان که دیگر کاسه صبرشان لبریز شده بود به میدان آمدند و نظم سیاسی موجود را برهم زدند و رهبری جنبشهای معترض را به عهده گرفتند. در تمام سالهای این دهه دانشجویان برای حمایت از حقوق بشر، صلح، آزادی و اصلاحات آموزشی، علیه کاستیهای موجود مبارزه کردند. بلوغ فکری گروهی از این دانشجویان بود که در جایگاه رهبری جنبش آن را به پیش میراندند. این سالها را به دورانی استثنایی بدل ساخت که هنوز در اذهان باقی مانده است.
ادامه....
https://www.alef.ir/news/4011017080.html
حمیدرضا امیدیسرور
«جنبش دانشجویی دهه ١٩٦٠»
نویسنده: الکساندر کرودن
ترجمه: فاطمه شاداب
ناشر: ققنوس، چاپ اول 1401
١٥٢ صفحه، 65000 تومان
#تاریخ_جهان #نشرققنوس
از نیمه دوم قرن بیستم بدین سو، در اکثریت قریب به اتفاق جنبش های اجتماعی که جهان شاهد آن بوده، دانشجویان حضوری پررنگ و کلیدی داشتند. جنبش سیاسی و اجتماعی اواخر دهه شصت نه تنها از این قاعده مستثنی نبود، بلکه دانشجویان چنان دست بالا را در آن داشتند که به عنوان «جنبش دانشجویی 1968» در تاریخ شناخته میشود.سومین کتاب از مجموعه «چشماندازهایی از تاریخ معاصر جهان» که به همت نشر ققنوس منتشر میشود به همین موضوع میپردازد. در این مجموعه رویدادهای تاریخی دنیا (از قرن بیستم به بعد) با رویکردی تحلیلی، از دیدگاههای مختلف مورد بررسی قرار میگیرند. در این مجموعه به دانشآموزان، دانشجویان و علاقهمندانی که میخواهند آشنایی مقدماتی با تاریخ معاصر جهان داشته باشند ، گزیدهای از رویدادهای مهم تاریخ را به صورتی موضوع محور ارائه میکنند. بیان و زبان کتاب از طراحی آن برای طیف وسیعی از مخاطبان حکایت دارد. در مجموعهی «چشم اندازهایی از تاریخ معاصر جهان» از دیدگاههای مختلفی برای روایت رویدادهای سرنوشت ساز تاریخ معاصر استفاده شده است. ساختار هریک از کتابهای این مجموعه، با استفاده از منابع دست اول و دوم، اطلاعات زمینهای، مباحث پیرامونی و روایتهای اول شخص افراد شکل گرفته است. کتابهای این مجموعه دارای فهرست مطالب توضیحی، گاهشمار، کتابشناسی و نمایه نیز هستند.
کتاب «جنبش دانشجویی دهه ١٩٦٠» به یکی از پرشورترین جنبشهای اعتراضی میپردازد که در اواخر این دهه اوج گرفت و بر همین اساس نیز به عنوان جنبش اعتراضی 1968 دانشجویان معروف شد. البته این بدان معنا نیست که تنها دانشجویان در این جنبش حضور داشتند بلکه آنها توانستند به عنوان جریان پیشرو دیگر گروهها را هم به دنبال خود بکشند. در این کتاب به روایت حرکت خارقالعاده کنشگران جوانی پرداخته شده که از منظری تازه و متفاوت به دموکراسی آمریکایی متعهد بودند.نگاهی که با روش و منش سیاستمداران عمدتا سالخورده آن روزگار تفاوت داشت. آنها برای ایجاد این تغییرات و رسیدن به اهداف خود هزینه بسیاری کردند؛ برخی به قیمت به خطر انداختن بورس تحصیلی، مدرک دانشگاهی، شغل و حتی زندگی خود در این مسیر گام برداشتند. آنها برای مبارزه و کسب حقوق مدنی خویش به صورتی منطقی ، با شجاعت اما با پرهیز از خشونت، خواستههای خود را دنبال کردند.
اما این جریان چرا و چگونه شکل گرفت؟ در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم زاد و ولد به طرز چشمگیری در قیاس با گذشته رشد پیدا کرد. کودکانی که در این سالها متولد می شدند، به تدریج به نسل جوان پرتعدادی در دهه شصت بدل شدند که نیازها و خواسته های آنها توسط دولت مردانی که اغلب پا به سن گذاشته بودند، قابل درک نبود. به همین دلیل ناگهان شرایط تغییر کرد چنان که گویی انفجاری دگرگون کننده رخ داده است. دانشجویان که دیگر کاسه صبرشان لبریز شده بود به میدان آمدند و نظم سیاسی موجود را برهم زدند و رهبری جنبشهای معترض را به عهده گرفتند. در تمام سالهای این دهه دانشجویان برای حمایت از حقوق بشر، صلح، آزادی و اصلاحات آموزشی، علیه کاستیهای موجود مبارزه کردند. بلوغ فکری گروهی از این دانشجویان بود که در جایگاه رهبری جنبش آن را به پیش میراندند. این سالها را به دورانی استثنایی بدل ساخت که هنوز در اذهان باقی مانده است.
ادامه....
https://www.alef.ir/news/4011017080.html
راهنمای کتاب/ مفهومی فراتر از قومیت و تاریخ
دریا امامی
«آشنایی با وایکینگها»
نوشته: جولین ریچاردز
ترجمه: منوچهر بیگدلی خمسه
ناشر: فرهنگ معاصر
201 صفحه، 96000 تومان
#تاریخ_جهان #نشرفرهنگ_معاصر
عنوان «وایکینگ» نهتنها به یک قوم یا قلمرو، بلکه به بخش بزرگی از تاریخ اروپا تعلق دارد. این تاریخ با مهاجرتها، جنگها و تجزیه یا تلفیق سرزمینها گره خورده و خاستگاه اقوام و فرهنگهای متنوعی در نیمهی شمالی اروپاست. ذهنیتها و پیشداوریهای بسیاری حول وایکینگها شکل گرفته و درک متناقضی از آنها برای دنیای امروز بهوجود آورده است. آنها را اغلب با تهاجم، چپاول، سوداگری و جنگاوری به یاد میآورند و کشتیهای فانتزی و لباس و آرایش خاص چهره و مویشان، منبع الهام بسیاری از تصویرپردازان بوده است. همچنین روحیهی ماجراجویی و مبارزطلبیشان به فیلمسازان و انیماتورهای زیادی ایده بخشیده و آثار سینمایی متنوعی دربارهی آنها ساخته شده است. اما همواره این پرسش به قوت خود باقی است که «وایکنیگها» دقیقاً چه کسانی بودهاند و چه نقشی در ساختن اروپایی که امروز شاهد آن هستیم، داشتهاند. کتاب «آشنایی با وایکینگها» درصدد ارائهی چهرهای مشخصتر و روشنتر از وایکینگهاست و با نگاهی جامع به بررسی ابعاد مختلف حیات تاریخی آنها میپردازد.
جولین ریچاردز که پژوهشگر حوزهی فرهنگشناسی در داشنگاه وارویک بریتانیاست، دهههاست که به تحقیق دربارهی وایکینگها پرداخته است و حاصل این تلاشهای او در کتاب «آشنایی با وایکینگها» گرد آمده است. او «وایکینگ» را مفهومی فراتر از قومیت، جغرافیا و حتی تاریخ میداند و معتقد است دامنهی تأثیرات آن به قرنهای متمادی و سرزمینهای بسیاری گسترش یافته است. ریچاردز در این کتاب آنها را از جنبههای زبانشناختی، تاریخی، جامعهشناختی، اقتصادی و فرهنگی مورد بررسی دقیق قرار داده است. اما این ارزیابی چندبعدی باعث پیچیدگی در مطالعهی آن نشده و نویسنده از نثری روان و عامهفهم برای بیان مطلب بهره جسته است. از اینرو کتاب حاضر برای طیف وسیعی از مخاطبان نوجوان تا بزرگسال قابلیت استفاده دارد و منبعی خلاصه اما در عینحال جامع برای شناخت «وایکینگ»هاست.
در آغاز کار، نویسنده به بررسی معنای وایکینگ در فرهنگ تاریخی و جغرافیایی اروپا میپردازد. این واژه ابتدا در زبان انگلیسی کهن به کار رفته است. در وقایعنگاری آنگلوساکسن از آنها با عنوان چپاولگران ساحلی یاد شده است. اما در بسیاری از فرهنگنامههای اسکاندیناوی آنان را با دریانوردی و پیشرو بودنشان در ساختن فرهنگ اروپای شمالی یاد کردهاند. واژهی وایکینگ با معنای اولیهی عزیمت و ترک گفتن در ارتباط است و با ویک به معنای خلیج در زبان ایسلندی هم قرابتهایی دارد و به کسانی اشاره میکند که از منطقهی ویک یا ویکن در حواشی اُسلوفیورد، که نروژ امروزی در آن قرار دارد، به انگلستان حمله کردند تا از سلطهی دانمارک سر باز زنند. همچنین ویک به پاروزنی و تغییر نوبت پاروزنها هم اشاره دارد، زیرا وایکینگها قایقرانانی قهار و دریانوردانی متبحر بودهاند و از این امتیاز خود برای غلبه بر بسیاری از اقوام اروپایی بهره بردهاند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4011018127.html
دریا امامی
«آشنایی با وایکینگها»
نوشته: جولین ریچاردز
ترجمه: منوچهر بیگدلی خمسه
ناشر: فرهنگ معاصر
201 صفحه، 96000 تومان
#تاریخ_جهان #نشرفرهنگ_معاصر
عنوان «وایکینگ» نهتنها به یک قوم یا قلمرو، بلکه به بخش بزرگی از تاریخ اروپا تعلق دارد. این تاریخ با مهاجرتها، جنگها و تجزیه یا تلفیق سرزمینها گره خورده و خاستگاه اقوام و فرهنگهای متنوعی در نیمهی شمالی اروپاست. ذهنیتها و پیشداوریهای بسیاری حول وایکینگها شکل گرفته و درک متناقضی از آنها برای دنیای امروز بهوجود آورده است. آنها را اغلب با تهاجم، چپاول، سوداگری و جنگاوری به یاد میآورند و کشتیهای فانتزی و لباس و آرایش خاص چهره و مویشان، منبع الهام بسیاری از تصویرپردازان بوده است. همچنین روحیهی ماجراجویی و مبارزطلبیشان به فیلمسازان و انیماتورهای زیادی ایده بخشیده و آثار سینمایی متنوعی دربارهی آنها ساخته شده است. اما همواره این پرسش به قوت خود باقی است که «وایکنیگها» دقیقاً چه کسانی بودهاند و چه نقشی در ساختن اروپایی که امروز شاهد آن هستیم، داشتهاند. کتاب «آشنایی با وایکینگها» درصدد ارائهی چهرهای مشخصتر و روشنتر از وایکینگهاست و با نگاهی جامع به بررسی ابعاد مختلف حیات تاریخی آنها میپردازد.
جولین ریچاردز که پژوهشگر حوزهی فرهنگشناسی در داشنگاه وارویک بریتانیاست، دهههاست که به تحقیق دربارهی وایکینگها پرداخته است و حاصل این تلاشهای او در کتاب «آشنایی با وایکینگها» گرد آمده است. او «وایکینگ» را مفهومی فراتر از قومیت، جغرافیا و حتی تاریخ میداند و معتقد است دامنهی تأثیرات آن به قرنهای متمادی و سرزمینهای بسیاری گسترش یافته است. ریچاردز در این کتاب آنها را از جنبههای زبانشناختی، تاریخی، جامعهشناختی، اقتصادی و فرهنگی مورد بررسی دقیق قرار داده است. اما این ارزیابی چندبعدی باعث پیچیدگی در مطالعهی آن نشده و نویسنده از نثری روان و عامهفهم برای بیان مطلب بهره جسته است. از اینرو کتاب حاضر برای طیف وسیعی از مخاطبان نوجوان تا بزرگسال قابلیت استفاده دارد و منبعی خلاصه اما در عینحال جامع برای شناخت «وایکینگ»هاست.
در آغاز کار، نویسنده به بررسی معنای وایکینگ در فرهنگ تاریخی و جغرافیایی اروپا میپردازد. این واژه ابتدا در زبان انگلیسی کهن به کار رفته است. در وقایعنگاری آنگلوساکسن از آنها با عنوان چپاولگران ساحلی یاد شده است. اما در بسیاری از فرهنگنامههای اسکاندیناوی آنان را با دریانوردی و پیشرو بودنشان در ساختن فرهنگ اروپای شمالی یاد کردهاند. واژهی وایکینگ با معنای اولیهی عزیمت و ترک گفتن در ارتباط است و با ویک به معنای خلیج در زبان ایسلندی هم قرابتهایی دارد و به کسانی اشاره میکند که از منطقهی ویک یا ویکن در حواشی اُسلوفیورد، که نروژ امروزی در آن قرار دارد، به انگلستان حمله کردند تا از سلطهی دانمارک سر باز زنند. همچنین ویک به پاروزنی و تغییر نوبت پاروزنها هم اشاره دارد، زیرا وایکینگها قایقرانانی قهار و دریانوردانی متبحر بودهاند و از این امتیاز خود برای غلبه بر بسیاری از اقوام اروپایی بهره بردهاند.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4011018127.html
راهنمای کتاب/ چرا باید از مدرسه فرار کنیم و آن را منهدم سازیم!
دکتر علی غزالیفر
«یادگیری آزاد»
نویسنده: پیتر گری
مترجم: مهدی غلامی
ناشر: نشر نو، چاپ اول 1401
382 صفحه، 190000 تومان
#فلسفه #نشرنو
مدیر مدرسۀ «مدیر مدرسۀ» جلال آلاحمد میگوید: «از معلمی هم اُقّم نشسته بود. ده سال الف. ب. درس دادن و قیافههای بهتزدۀ بچههای مردم برای مزخرفترین چرندی که میگویی... و استغناء با غین و استقراء با قاف و خراسانی و هندی و قدیمیترین شعر دری و صنعت ارسال مثل و رد العجز... و از این مزخرفات! دیدم دارم خر میشوم. گفتم بروم مدیر بشوم. مدیر دبستان!» و شد؛ و در نهایت کارش با یک دانشآموز نرّهخر به اینجا کشید که «جلوی روی بچهها کشیدمش زیر مشت و لگد و بعد سهتا از ترکهها را که فرّاش جدید فوری از باغ همسایه آورده بود، به سر و صورتش خرد کردم. چنان وحشی شده بودم که اگر ترکهها نمیرسید، پسرک را کشته بودم.»
آن طرف دنیا هم همین آش و همین کاسه بود. یک مدیر آلمانی، پس از بازنشستگی، فهرستی از دستاوردهای خود را منتشر کرده بود که بخشی از آن بدین قرار است: «7905 سیلی، 10235 تودهنی، 20989 ضربه با خطکش، 124010 ضربه با ترکۀ چوبی، 136715 ضربه با دست، 911527 ضربه با میله، 1118800 پسگردنی.» چیزی که عجیب مینماید جای خالی توسری، کوفتن استخوانهای جمجمه با مشت، چلاندن گوش، خودکار لای انگشتان و... و از همه مهمتر اردنگی است؛ تنبیهی بس نافذ و سخت سوزناک. جالب است که علیرغم چنین وضعیتی، خود معلمان و مدیران مازوخیست هم از مدرسه مینالند. حال و روز دانشآموزان که دیگر گفتن ندارد.
حالا بحث را کمی فلسفی کنیم! ارسطو کتاب مهیبش، «متافیزیک»، را با این عبارت شروع میکند: «انسانها بنا به طبیعتشان خواهان دانستن هستند.» اگر این سخن ارسطو درست باشد، آنگاه این مسئلۀ بسیار جدی مطرح میشود که پس چرا مدرسه و درس و کلاسهایش آنقدر خلاف طبع است که همگان از آن فراریاند؟! یک پاسخ میتواند این باشد که روشهای آموزش و یادگیری مدارس خلاف طبع بشری هستند. مسئله این است که در امر دانستن علاوه بر چه چیزی دانستن، «چگونه» دانستن هم مهم است. اما ارسطو حق داشت که به این امر اشاره نکند، زیرا در آن زمان خبری از سیستم فراگیر آموزش اجباری نبود، آن هم برای کودکان سرخوش و بازیگوش.
امروزه، و از خیلی سالها سال قبل، بیشتر مردم تصور میکنند آموزش اجباری کودکان چیزی خوب، مفید و حتی ضروری است. از نظر پیتر گری این باور بهشکلی وحشتناک غلط است. یافتههای دانشمندان و پژوهشهای علمی در این زمینه آنقدر زیاد است که آدم تعجب میکند چرا اصلاً هنوز مدرسهای هست! آموزش اجباری کودکان بیشتر مانع یادگیری است تا برانگیزنده یا حتی مشوق آن. هر کسی به تجربۀ خودش و حال و روز کودکانش نگاه کند، این مطلب را فوری درمییابد. پس چرا خودمان را فریب میدهیم؟
با وجود این، حتی بزرگترین اندیشمندان تعلیم و تربیت هم کمکی به حل این معضل نکردهاند و نمیکنند. سهل است؛ آن را بدتر یا دستکم حفظ میکنند. چرا؟ زیرا قاطبۀ آنها گمان میکنند که مشکل اساسی نظام آموزشی را کشف کردهاند و حالا باید نظریۀ برساختۀ خود را بر کودکان تحمیل کنند، درحالیکه مشکل اصلی دقیقاً همین است: آموزش تحمیلی و اجباری. کودکان، مثل هر انسانی، عاشق آزادی هستند و مدرسه هم دقیقاً آزادی آنان را میگیرد و عملاً برایشان زندان است. چه کسی از زندان خوشش میآید یا در آن رشد میکند؟
واقعیت این است که مدرسه مانعی بزرگ بر سر راه رشد و یادگیری کودکان است. اساساً کودکان نیازی به آموزش تحمیلی ندارند؛ زیرا «کودکان تشنۀ یادگیری به دنیا میآیند. آنها ذاتاً کنجکاو و بازیگوش هستند، و به شیوههایی اکتشاف و بازی میکنند که نحوۀ سازگاری با دنیای فیزیکی و اجتماعی اطرافشان را یاد بگیرند. آنها ماشینهای یادگیری کوچک هستند. در چهار سال اول زندگیشان، بدون هیچ آموزشی، مقداری بسیار زیاد و باورنکردنی از مهارتها و اطلاعات را یاد میگیرند. آنها راه رفتن، دویدن، پریدن، و بالا رفتن را یاد میگیرند. آنها زبان فرهنگی را که در آن متولد شدهاند میفهمند و صحبت میکنند و با استفاده از این زبان خواستۀ خود را بیان میکنند، بحث میکنند، میخندانند، اذیت میکنند، دوست میشوند، و سؤال میکنند. آنها دانشی باورنکردنی در مورد دنیای اطرافشان کسب میکنند. تمام این کارها توسط غرایز و انگیزههای ذاتیشان هدایت میشوند. طبیعت این شوق و ظرفیت عظیم برای یادگیری را زمانی که بچهها پنج یا ششساله میشوند خاموش نمیکند. ما آن را بهواسطۀ سیستم آموزش رسمی خامو ش میکنیم. بزرگترین و ماندگارترین درس مدرسه این است که یادگیری مانند کار است (که در صورت امکان باید از آن پرهیز کرد) نه یک بازی لذتبخش (که کودکان بهطور طبیعی باور دارند).»
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4011019127.html
دکتر علی غزالیفر
«یادگیری آزاد»
نویسنده: پیتر گری
مترجم: مهدی غلامی
ناشر: نشر نو، چاپ اول 1401
382 صفحه، 190000 تومان
#فلسفه #نشرنو
مدیر مدرسۀ «مدیر مدرسۀ» جلال آلاحمد میگوید: «از معلمی هم اُقّم نشسته بود. ده سال الف. ب. درس دادن و قیافههای بهتزدۀ بچههای مردم برای مزخرفترین چرندی که میگویی... و استغناء با غین و استقراء با قاف و خراسانی و هندی و قدیمیترین شعر دری و صنعت ارسال مثل و رد العجز... و از این مزخرفات! دیدم دارم خر میشوم. گفتم بروم مدیر بشوم. مدیر دبستان!» و شد؛ و در نهایت کارش با یک دانشآموز نرّهخر به اینجا کشید که «جلوی روی بچهها کشیدمش زیر مشت و لگد و بعد سهتا از ترکهها را که فرّاش جدید فوری از باغ همسایه آورده بود، به سر و صورتش خرد کردم. چنان وحشی شده بودم که اگر ترکهها نمیرسید، پسرک را کشته بودم.»
آن طرف دنیا هم همین آش و همین کاسه بود. یک مدیر آلمانی، پس از بازنشستگی، فهرستی از دستاوردهای خود را منتشر کرده بود که بخشی از آن بدین قرار است: «7905 سیلی، 10235 تودهنی، 20989 ضربه با خطکش، 124010 ضربه با ترکۀ چوبی، 136715 ضربه با دست، 911527 ضربه با میله، 1118800 پسگردنی.» چیزی که عجیب مینماید جای خالی توسری، کوفتن استخوانهای جمجمه با مشت، چلاندن گوش، خودکار لای انگشتان و... و از همه مهمتر اردنگی است؛ تنبیهی بس نافذ و سخت سوزناک. جالب است که علیرغم چنین وضعیتی، خود معلمان و مدیران مازوخیست هم از مدرسه مینالند. حال و روز دانشآموزان که دیگر گفتن ندارد.
حالا بحث را کمی فلسفی کنیم! ارسطو کتاب مهیبش، «متافیزیک»، را با این عبارت شروع میکند: «انسانها بنا به طبیعتشان خواهان دانستن هستند.» اگر این سخن ارسطو درست باشد، آنگاه این مسئلۀ بسیار جدی مطرح میشود که پس چرا مدرسه و درس و کلاسهایش آنقدر خلاف طبع است که همگان از آن فراریاند؟! یک پاسخ میتواند این باشد که روشهای آموزش و یادگیری مدارس خلاف طبع بشری هستند. مسئله این است که در امر دانستن علاوه بر چه چیزی دانستن، «چگونه» دانستن هم مهم است. اما ارسطو حق داشت که به این امر اشاره نکند، زیرا در آن زمان خبری از سیستم فراگیر آموزش اجباری نبود، آن هم برای کودکان سرخوش و بازیگوش.
امروزه، و از خیلی سالها سال قبل، بیشتر مردم تصور میکنند آموزش اجباری کودکان چیزی خوب، مفید و حتی ضروری است. از نظر پیتر گری این باور بهشکلی وحشتناک غلط است. یافتههای دانشمندان و پژوهشهای علمی در این زمینه آنقدر زیاد است که آدم تعجب میکند چرا اصلاً هنوز مدرسهای هست! آموزش اجباری کودکان بیشتر مانع یادگیری است تا برانگیزنده یا حتی مشوق آن. هر کسی به تجربۀ خودش و حال و روز کودکانش نگاه کند، این مطلب را فوری درمییابد. پس چرا خودمان را فریب میدهیم؟
با وجود این، حتی بزرگترین اندیشمندان تعلیم و تربیت هم کمکی به حل این معضل نکردهاند و نمیکنند. سهل است؛ آن را بدتر یا دستکم حفظ میکنند. چرا؟ زیرا قاطبۀ آنها گمان میکنند که مشکل اساسی نظام آموزشی را کشف کردهاند و حالا باید نظریۀ برساختۀ خود را بر کودکان تحمیل کنند، درحالیکه مشکل اصلی دقیقاً همین است: آموزش تحمیلی و اجباری. کودکان، مثل هر انسانی، عاشق آزادی هستند و مدرسه هم دقیقاً آزادی آنان را میگیرد و عملاً برایشان زندان است. چه کسی از زندان خوشش میآید یا در آن رشد میکند؟
واقعیت این است که مدرسه مانعی بزرگ بر سر راه رشد و یادگیری کودکان است. اساساً کودکان نیازی به آموزش تحمیلی ندارند؛ زیرا «کودکان تشنۀ یادگیری به دنیا میآیند. آنها ذاتاً کنجکاو و بازیگوش هستند، و به شیوههایی اکتشاف و بازی میکنند که نحوۀ سازگاری با دنیای فیزیکی و اجتماعی اطرافشان را یاد بگیرند. آنها ماشینهای یادگیری کوچک هستند. در چهار سال اول زندگیشان، بدون هیچ آموزشی، مقداری بسیار زیاد و باورنکردنی از مهارتها و اطلاعات را یاد میگیرند. آنها راه رفتن، دویدن، پریدن، و بالا رفتن را یاد میگیرند. آنها زبان فرهنگی را که در آن متولد شدهاند میفهمند و صحبت میکنند و با استفاده از این زبان خواستۀ خود را بیان میکنند، بحث میکنند، میخندانند، اذیت میکنند، دوست میشوند، و سؤال میکنند. آنها دانشی باورنکردنی در مورد دنیای اطرافشان کسب میکنند. تمام این کارها توسط غرایز و انگیزههای ذاتیشان هدایت میشوند. طبیعت این شوق و ظرفیت عظیم برای یادگیری را زمانی که بچهها پنج یا ششساله میشوند خاموش نمیکند. ما آن را بهواسطۀ سیستم آموزش رسمی خامو ش میکنیم. بزرگترین و ماندگارترین درس مدرسه این است که یادگیری مانند کار است (که در صورت امکان باید از آن پرهیز کرد) نه یک بازی لذتبخش (که کودکان بهطور طبیعی باور دارند).»
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4011019127.html
راهنمای کتاب/ زنان و راههایی که پیمودهاند
حمیدرضا امیدیسرور
«دختران شهرزاد»
(زنان نویسنده ایرانی)
نویسنده: حسن میرعابدینی
ناشر: چشمه، چاپ دوم 1401
263 صفحه، 110000 تومان
#نقدادبی #نشرچشمه
ناتالی ساروت می گوید: « ادبیات زنانه به معنی دقیق کلمهی آن وجود ندارد. همانطور که نمیتوان از موسیقی زنانه یا فلسفه زنانه سخن گفت و به نظر من فقط ادبیات وجود دارد.» بر اساس این گفتهی درستنما که در کتاب «دختران شهرزاد» اثر حسن میرعابدینی نیز نقل شده و مورد تاکید قرار گرفتهاست؛ در نگاه نخست، شاید نوشتن کتابی درباره ادبیات زنانه، نوعی نقض غرض جلوه کند... اما نه! اثر حاضر نه کتابی درباره ادبیات داستانی زنانه، بلکه کتابی درباره زنان نویسنده است.
با اینحال شاید پرسشی چنین به ذهن خطور کند که اگر ادبیات فی نفسه ادبیات است و زن یا مرد بودن خالق آثارادبی، فاقد نقش تعیین کننده در جمع بندی کیفی آنهاست؛ پس چگونه میتوان نوشتن درباره زنان نویسنده را توجیه کرد؟ و یا چرا باید با جداکردن آنها از مردان، کتابی را به بررسی آنها و آثارشان اختصاص داد؟ به زعم نگارنده این همان نکته کلیدی استکه باید به آن توجه داشت که شأن نزول این کتاب نیز هست. کتابی که اخیرا به همت نشر چشمه به بازار آمده است.
حقیقت این است که در جامعهای که از از دیرباز سنتهای مردسالارانه بر آن حکم فرما بوده زنان راهی بس طولانی را برای رسیدن به جایی که امروز در آن ایستادهاند، پیمودهاند. در این میان بیشک دشوارترین زمان آن هنگام بوده که ساختارهای حاکم به ظاهر با این حرکت همراهی نشان دادهاند، اما در درون سر ستیز با آن داشته اند. حوزهی ادبیات و خاصه داستاننویسی، باوجود نسبت آن با تجدد در ایران، باز هم از این قاعده مستثنی نبوده است. زنان در این عرصه که زمانی یکسره در اختیار مردان بوده، چنان با سختکوشی بر موانع غلبه کردهاند که این نهال، امروز به درختی تناور بدل شده است. کتاب «دختران شهرزاد» نوشته حسن میرعابدینی در حقیقت روایت و تحلیل همین جریان است. ماجرای ظهور و بروز زنان داستاننویس در ادبیات ایران و بالیدن آنها و رسیدن به جایگاهی که امروز سهمی ویژه از ادبیات ایران را به خود اختصاص داده اند.
اهمیت و سرعت رشد کمی و کیفی زنان داستاننویس باعث شده در سالهای اخیر پژوهشهای گوناگونی در این باره در کتابها و نشریات منتشر شود و بیگمان کتاب «دختران شهرزاد» یکی از بهترین و کارآمد ترین آثار در این زمینه محسوب میشود. این مهم نه فقط به دلیل اشراف و آشنایی حسن میرعابدینی به عنوان یکی از باسابقه ترین پژوهشگران درحوزه تاریخ ادبیات داستانی، بلکه به دلیل نوع رویکرد و نگاهی است که او به زنان در بستر حرکت اجتماعی و فرهنگی دارد.
میرعابدینی در سال ۱۳۳۲ متولد شده، او اگر چه استاد دانشگاه است و سابقه تدریس ادبیات معاصر در دانشگاه زنجان (در دهه هشتاد) و در مؤسسه آموزش عالی حافظ شیراز (در دهه نود) را دارد؛ اما بیشتر به عنوان پژوهشگر و منتقد ادبی داستان نویسی معاصر ایران شناخته میشود. کارنامه پرو پیمان او در این زمینه، بخصوص کتابهای مهمش صد سال داستان نویسی در ایران و فرهنگ داستان نویسان ایران و دیگر آثار پژوهشی اش در زمینه تاریخ ادبیات داستانی ایران، او را به مهمترین پژوهشگر در این زمینه دعوت کرده است. او از جنبههای گوناگونی به ادبیات داستانی ایران (بخصوص در صد سال اخیر که شکل جدی به خود گرفته) پرداخته است، تک نگاری هایی در باره چهرههای شاخص ادبیات داستانی معاصر دارد و آنتولوژی داستان کوتاه نویسندگان معاصر ایران او نیز بهترین نمونه در نوع خود شناخته میشوندد.
بی شک در این کارنامه پربار جای خالی کتابی که به زنان نویسنده، زمینههای تاریخی و اجتماعی حضور آنها در سپهر داستانننویسی ایران بپردازد خالی بوده که خوشبختانه انتشار «دختران شهرزاد» چنین خلئی را مرتفع ساخته است. این کتاب از سه فصل به اضافه بخشی مقدماتی در ابتدا و سخنی پایانی در انتهای کتاب تشکیل میشود، پژوهشی است در راستای شناخت نویسندگان زن و آثار آنها از منظر کیفی. در این رهگذر نویسنده سعی داشته است تا نشان دهد چگونه نویسندگان زن ایرانی شروع به کار کردهاند. ایدههای اولیه آنها برای وارد در حوزه داستان نویسی چه بوده؟ چه مسیری را پیمودهاند ، دشواری ها و دستاوردهایشان چه بوده است؟ رویکردها و گرایشهایشان در داستان نویسی چگونهبوده است؟ کار آنها از چه کیفیت زیبایی شناختی برخوردار بوده؟ و...
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4011021010.html
حمیدرضا امیدیسرور
«دختران شهرزاد»
(زنان نویسنده ایرانی)
نویسنده: حسن میرعابدینی
ناشر: چشمه، چاپ دوم 1401
263 صفحه، 110000 تومان
#نقدادبی #نشرچشمه
ناتالی ساروت می گوید: « ادبیات زنانه به معنی دقیق کلمهی آن وجود ندارد. همانطور که نمیتوان از موسیقی زنانه یا فلسفه زنانه سخن گفت و به نظر من فقط ادبیات وجود دارد.» بر اساس این گفتهی درستنما که در کتاب «دختران شهرزاد» اثر حسن میرعابدینی نیز نقل شده و مورد تاکید قرار گرفتهاست؛ در نگاه نخست، شاید نوشتن کتابی درباره ادبیات زنانه، نوعی نقض غرض جلوه کند... اما نه! اثر حاضر نه کتابی درباره ادبیات داستانی زنانه، بلکه کتابی درباره زنان نویسنده است.
با اینحال شاید پرسشی چنین به ذهن خطور کند که اگر ادبیات فی نفسه ادبیات است و زن یا مرد بودن خالق آثارادبی، فاقد نقش تعیین کننده در جمع بندی کیفی آنهاست؛ پس چگونه میتوان نوشتن درباره زنان نویسنده را توجیه کرد؟ و یا چرا باید با جداکردن آنها از مردان، کتابی را به بررسی آنها و آثارشان اختصاص داد؟ به زعم نگارنده این همان نکته کلیدی استکه باید به آن توجه داشت که شأن نزول این کتاب نیز هست. کتابی که اخیرا به همت نشر چشمه به بازار آمده است.
حقیقت این است که در جامعهای که از از دیرباز سنتهای مردسالارانه بر آن حکم فرما بوده زنان راهی بس طولانی را برای رسیدن به جایی که امروز در آن ایستادهاند، پیمودهاند. در این میان بیشک دشوارترین زمان آن هنگام بوده که ساختارهای حاکم به ظاهر با این حرکت همراهی نشان دادهاند، اما در درون سر ستیز با آن داشته اند. حوزهی ادبیات و خاصه داستاننویسی، باوجود نسبت آن با تجدد در ایران، باز هم از این قاعده مستثنی نبوده است. زنان در این عرصه که زمانی یکسره در اختیار مردان بوده، چنان با سختکوشی بر موانع غلبه کردهاند که این نهال، امروز به درختی تناور بدل شده است. کتاب «دختران شهرزاد» نوشته حسن میرعابدینی در حقیقت روایت و تحلیل همین جریان است. ماجرای ظهور و بروز زنان داستاننویس در ادبیات ایران و بالیدن آنها و رسیدن به جایگاهی که امروز سهمی ویژه از ادبیات ایران را به خود اختصاص داده اند.
اهمیت و سرعت رشد کمی و کیفی زنان داستاننویس باعث شده در سالهای اخیر پژوهشهای گوناگونی در این باره در کتابها و نشریات منتشر شود و بیگمان کتاب «دختران شهرزاد» یکی از بهترین و کارآمد ترین آثار در این زمینه محسوب میشود. این مهم نه فقط به دلیل اشراف و آشنایی حسن میرعابدینی به عنوان یکی از باسابقه ترین پژوهشگران درحوزه تاریخ ادبیات داستانی، بلکه به دلیل نوع رویکرد و نگاهی است که او به زنان در بستر حرکت اجتماعی و فرهنگی دارد.
میرعابدینی در سال ۱۳۳۲ متولد شده، او اگر چه استاد دانشگاه است و سابقه تدریس ادبیات معاصر در دانشگاه زنجان (در دهه هشتاد) و در مؤسسه آموزش عالی حافظ شیراز (در دهه نود) را دارد؛ اما بیشتر به عنوان پژوهشگر و منتقد ادبی داستان نویسی معاصر ایران شناخته میشود. کارنامه پرو پیمان او در این زمینه، بخصوص کتابهای مهمش صد سال داستان نویسی در ایران و فرهنگ داستان نویسان ایران و دیگر آثار پژوهشی اش در زمینه تاریخ ادبیات داستانی ایران، او را به مهمترین پژوهشگر در این زمینه دعوت کرده است. او از جنبههای گوناگونی به ادبیات داستانی ایران (بخصوص در صد سال اخیر که شکل جدی به خود گرفته) پرداخته است، تک نگاری هایی در باره چهرههای شاخص ادبیات داستانی معاصر دارد و آنتولوژی داستان کوتاه نویسندگان معاصر ایران او نیز بهترین نمونه در نوع خود شناخته میشوندد.
بی شک در این کارنامه پربار جای خالی کتابی که به زنان نویسنده، زمینههای تاریخی و اجتماعی حضور آنها در سپهر داستانننویسی ایران بپردازد خالی بوده که خوشبختانه انتشار «دختران شهرزاد» چنین خلئی را مرتفع ساخته است. این کتاب از سه فصل به اضافه بخشی مقدماتی در ابتدا و سخنی پایانی در انتهای کتاب تشکیل میشود، پژوهشی است در راستای شناخت نویسندگان زن و آثار آنها از منظر کیفی. در این رهگذر نویسنده سعی داشته است تا نشان دهد چگونه نویسندگان زن ایرانی شروع به کار کردهاند. ایدههای اولیه آنها برای وارد در حوزه داستان نویسی چه بوده؟ چه مسیری را پیمودهاند ، دشواری ها و دستاوردهایشان چه بوده است؟ رویکردها و گرایشهایشان در داستان نویسی چگونهبوده است؟ کار آنها از چه کیفیت زیبایی شناختی برخوردار بوده؟ و...
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4011021010.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«دختران شهرزاد» (زنان نویسنده ایرانی)؛ حسن میرعابدینی؛ نشر چشمه زنان و راههایی که پیمودهاند
«دختران شهرزاد»
به روایت مترجم/ سفر به دنیای قصهها
زهره یاری
«ملودی اصیل الفبای عبری»
نویسنده: برگزیدگان جایزه اُ. هنری
ترجمه: زهره یاری
ناشر: کتاب نیستان، چاپ اول، 1401
218 صفحه، 98000 تومان
#داستان_خارجی #نشرنیستان
ملودی اصیل الفبای عبری نامی است که برای ترجمه مجموعه داستانهای جوایز اُ هنری در سال ۱۹۷۸ انتخاب شده است. همانطور که مستحضر هستید درانتخاب مجموعه داستانهای جوایز اُ-هنری با تأسی بر جمله معروف ایشان بر این باور هستند که هر انسانی داستانی مخصوص به خود دارد که قابل روایت است؛ بر همین اساس در هر مجموعهای که سالانه منتشر میکنند داستانهایی انتخاب میشوند که ژانرها و موضوعات مختلف و متفاوتی را در بر میگیرد.
در میان داستانهای برگزیدهی سال ۱۹۷۸ نام نویسندگان و افراد مشهوری همچون وودی آلن، جویس کرول اوتس، آلیس آدامز و مارک اسکوور به چشم میخورد. همین امر سبب شده تا قصههایی با فضاسازی خاص، در عین حال زیبا و جذاب از بطن جامعه و از میان مردم عادی شکل بگیرد و به نمایش گذاشته شود.
در داستان اول که وودی آلن آن را نوشته است، رگههایی از شباهت قصه به فیلم معروف او با نام «نیمهشب در پاریس» به چشم میخورد. به نظرم ممکن است پس از موفقیت و انتخاب این داستان کوتاه به عنوان بهترین داستان مجموعهی سال ۱۹۷۸ ایدهی ساختن قصهای جذاب و دیدنی شبیه به این داستان کوتاه به ذهن این کارگردان بزرگ خطور کرده باشد. من برای این داستان عنوان «سفر به دنیای قصهها» را انتخاب کردم تا هم تداعی کنندهی آثار معروف وودی آلن باشد و هم موجب جذابیت در جهت ترغیب مخاطب باشد.
در داستان مارک اسکوور با عنوان «لامپ» نمایی بسته اما بسیط از جامعهٔ آمریکایی را شاهد هستیم؛ داستانی که از یک آپارتمان در رم و درکنار یک لامپ آغازمیگردد و زوایای مختلف زندگی یک زوج که به سفری سالانه رفتهاند و تصمیماتی که حین سفر میگیرند را نشانمان میدهد. این تصویرسازی نمایشی از زوایای مختلف یک زندگی که همچون یک دوربین عمل کرده و از یک زاویهٔ غیر معمول به قصه پرداخته است، به نظر من بسیار تازه و قابل تأمل بوده و توجه و کنجکاوی مخاطب حرفهای را حتما میتواند جلب کند. از سوی دیگر میتوان گفت حتی جایگاه محوری این لامپ که نام داستان از آن وام گرفته شده است به نوعی رشتهٔ اتصال روابط شخصیتهای داستان هست و بسیار جالب توجه است. گویی زندگی این زوج به شکلی نامرئی حول محور این لامپ میگذرد و به آن مربوط است.
"دختر زیبا" نام داستانی دیگر از داستانهای کتاب است که روایتی تراژیک از زندگی پیرزنی که در جوانی ملکه زیبایی بوده و اکنون سالهای کهنسالیاش را درتنهایی و انزوا میگذراند. زنی که درجوانی دوستان و طرفداران زیادی داشته اما حالا بدون هیچ دوست و آشنایی، در آپارتمانی نمور کنار دختر کوچکش که قصد دارد او هم به سفری طولانی برود، روزگار را میگذراند.
در ادامه داستانی با نام «خالکوبی» اثر جویس کارول اوتس را میخوانیم که برشی از زندگی دختری را روایت میکند که از خلال یک گمگشتی هویت و گذشتن ازدل تمام مشکلات دوران بلوغ بالاخره به سامان میرسد؛ او در اوج جوانیاش با تقابل زندگی سنتی و مدرنیته روبه روست به همین دلیل با هر قشری مراوده میکنداما در طی روند داستان و اتفاقات خاصی که برایش میافتد، پستی و بلندیهای زیادی را تجربه میکند.
داستان دیگر با نام «یخبندان» نوشتهی ژوزفین جیکوبسن زندگی پیرزنی تنهاست که تنها داراییاش باغ گلی در تپههای دور از شهر میباشد. باغی که هرساله اسیر یخبندانی سهمگین میشود و تمام گلهایش را از بین میبرد. در خلال این قصه تلاش او با پوست و استخوان برای بقای تمام داشتههایش را شاهد هستیم که میتوان این مورد را با برداشتی استعارهای مد نظر داشت.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4011024067.html
زهره یاری
«ملودی اصیل الفبای عبری»
نویسنده: برگزیدگان جایزه اُ. هنری
ترجمه: زهره یاری
ناشر: کتاب نیستان، چاپ اول، 1401
218 صفحه، 98000 تومان
#داستان_خارجی #نشرنیستان
ملودی اصیل الفبای عبری نامی است که برای ترجمه مجموعه داستانهای جوایز اُ هنری در سال ۱۹۷۸ انتخاب شده است. همانطور که مستحضر هستید درانتخاب مجموعه داستانهای جوایز اُ-هنری با تأسی بر جمله معروف ایشان بر این باور هستند که هر انسانی داستانی مخصوص به خود دارد که قابل روایت است؛ بر همین اساس در هر مجموعهای که سالانه منتشر میکنند داستانهایی انتخاب میشوند که ژانرها و موضوعات مختلف و متفاوتی را در بر میگیرد.
در میان داستانهای برگزیدهی سال ۱۹۷۸ نام نویسندگان و افراد مشهوری همچون وودی آلن، جویس کرول اوتس، آلیس آدامز و مارک اسکوور به چشم میخورد. همین امر سبب شده تا قصههایی با فضاسازی خاص، در عین حال زیبا و جذاب از بطن جامعه و از میان مردم عادی شکل بگیرد و به نمایش گذاشته شود.
در داستان اول که وودی آلن آن را نوشته است، رگههایی از شباهت قصه به فیلم معروف او با نام «نیمهشب در پاریس» به چشم میخورد. به نظرم ممکن است پس از موفقیت و انتخاب این داستان کوتاه به عنوان بهترین داستان مجموعهی سال ۱۹۷۸ ایدهی ساختن قصهای جذاب و دیدنی شبیه به این داستان کوتاه به ذهن این کارگردان بزرگ خطور کرده باشد. من برای این داستان عنوان «سفر به دنیای قصهها» را انتخاب کردم تا هم تداعی کنندهی آثار معروف وودی آلن باشد و هم موجب جذابیت در جهت ترغیب مخاطب باشد.
در داستان مارک اسکوور با عنوان «لامپ» نمایی بسته اما بسیط از جامعهٔ آمریکایی را شاهد هستیم؛ داستانی که از یک آپارتمان در رم و درکنار یک لامپ آغازمیگردد و زوایای مختلف زندگی یک زوج که به سفری سالانه رفتهاند و تصمیماتی که حین سفر میگیرند را نشانمان میدهد. این تصویرسازی نمایشی از زوایای مختلف یک زندگی که همچون یک دوربین عمل کرده و از یک زاویهٔ غیر معمول به قصه پرداخته است، به نظر من بسیار تازه و قابل تأمل بوده و توجه و کنجکاوی مخاطب حرفهای را حتما میتواند جلب کند. از سوی دیگر میتوان گفت حتی جایگاه محوری این لامپ که نام داستان از آن وام گرفته شده است به نوعی رشتهٔ اتصال روابط شخصیتهای داستان هست و بسیار جالب توجه است. گویی زندگی این زوج به شکلی نامرئی حول محور این لامپ میگذرد و به آن مربوط است.
"دختر زیبا" نام داستانی دیگر از داستانهای کتاب است که روایتی تراژیک از زندگی پیرزنی که در جوانی ملکه زیبایی بوده و اکنون سالهای کهنسالیاش را درتنهایی و انزوا میگذراند. زنی که درجوانی دوستان و طرفداران زیادی داشته اما حالا بدون هیچ دوست و آشنایی، در آپارتمانی نمور کنار دختر کوچکش که قصد دارد او هم به سفری طولانی برود، روزگار را میگذراند.
در ادامه داستانی با نام «خالکوبی» اثر جویس کارول اوتس را میخوانیم که برشی از زندگی دختری را روایت میکند که از خلال یک گمگشتی هویت و گذشتن ازدل تمام مشکلات دوران بلوغ بالاخره به سامان میرسد؛ او در اوج جوانیاش با تقابل زندگی سنتی و مدرنیته روبه روست به همین دلیل با هر قشری مراوده میکنداما در طی روند داستان و اتفاقات خاصی که برایش میافتد، پستی و بلندیهای زیادی را تجربه میکند.
داستان دیگر با نام «یخبندان» نوشتهی ژوزفین جیکوبسن زندگی پیرزنی تنهاست که تنها داراییاش باغ گلی در تپههای دور از شهر میباشد. باغی که هرساله اسیر یخبندانی سهمگین میشود و تمام گلهایش را از بین میبرد. در خلال این قصه تلاش او با پوست و استخوان برای بقای تمام داشتههایش را شاهد هستیم که میتوان این مورد را با برداشتی استعارهای مد نظر داشت.
ادامه...
https://www.alef.ir/news/4011024067.html
جامعه خبری تحلیلی الف
«ملودی اصیل الفبای عبری»؛ برگزیدگان جایزه اُ. هنری؛ ترجمه زهره یاری؛ کتاب نیستان سفر به دنیای قصهها