مستقر در ماه
پارسال یه جایزه ی ۱۰۰۰ دلاری برنده شدم که بعد بخاطر اینکه دانشجوی خارجی هستم؛ ۳۰ درصد ازش مالیات کسر کردن 🫠🙂↔️ (تو حالت عادی باید ۱۵ درصد کم میشد) و نهایتا فقط ۷۰۰ دلار بهم رسید. امسال جایزه ۵۰۰ دلاری برنده شدم و جایزه ش رو هفته ی اینده بهم میدن. دارم خدا…
خب امروز فهمیدم برای جایزه های زیر ۶۰۰ دلار نیازی نیست به عنوان درآمد سالیانه گزارشش کنی و مالیات هم نباید بدی. الحمدالله 🤲🏻
نه که بخیل باشم اما فکر می کنم این چونه هایی که با عمل شکل گونیا شده اصلا قشنگ نیست :(
مستقر در ماه
نه که بخیل باشم اما فکر می کنم این چونه هایی که با عمل شکل گونیا شده اصلا قشنگ نیست :(
حالا که حرف گونیا شد، آیا شما هم وقتی ابتدایی بودین و درس ریاضی تون به بخش گونیا و نقاله رسیده بود به خودتون افتخار میکردین که دارین مرزهای دانش رو چند مرحله جابجا می کنین؟ من که خیلی. از غرور و نخوت مست بودم.
یا شاید من زیاد احساساتی ام.
امروز به محض اینکه رسیدم ازمایشگاه، خبر اینکه دیشب بالای فرودگاه واشینگتن دی سی هواپیمای مسافربری معتبر امریکا (American)، با ۶۰ تا مسافر و ۴ تا خدمه، به هلی کوپتر نظامی که سه تا سرنشین داشته برخورد کرده و همه فوت کردن رو با کارلوس به اشتراک گذاشتم. ظاهرا چندان براش اهمیتی نداشت.
گفتم خب این اصلا امریکایی نیست برای همینه زیاد براش مهم نیست. چند ساعت بعد به هسوز خبر رو اعلام کردم. خیلی خونسرد پرسید مگه کسی از اشناهات تو پرواز بوده؟🙂↔️
من گفتم نه اما بهرحال انسان که بودن! و دیگه حرفو ادامه ندادم، و به این فکر کردم لابد من خیلی احساساتی ام.
امروز به محض اینکه رسیدم ازمایشگاه، خبر اینکه دیشب بالای فرودگاه واشینگتن دی سی هواپیمای مسافربری معتبر امریکا (American)، با ۶۰ تا مسافر و ۴ تا خدمه، به هلی کوپتر نظامی که سه تا سرنشین داشته برخورد کرده و همه فوت کردن رو با کارلوس به اشتراک گذاشتم. ظاهرا چندان براش اهمیتی نداشت.
گفتم خب این اصلا امریکایی نیست برای همینه زیاد براش مهم نیست. چند ساعت بعد به هسوز خبر رو اعلام کردم. خیلی خونسرد پرسید مگه کسی از اشناهات تو پرواز بوده؟🙂↔️
من گفتم نه اما بهرحال انسان که بودن! و دیگه حرفو ادامه ندادم، و به این فکر کردم لابد من خیلی احساساتی ام.
کفعمی در کتاب بلدالامین دعایی از حضرت علی (ع) نقل کرده که اگر شخص گرفتار، ترسیده، نگران و غم دیده، آن را بخواند، حق تعالی گشایش در کار او ایجاد نماید، که این دعا چنین است:
یا عِمادَ مَنْ لا عِمادَ لَهُ وَ یا ذُخْرَ مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ وَیا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ ویا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ وَیا غِیاثَ مَنْ لا غِیاثَ لَهُ وَیا کَنْزَ مَنْ لا کَنْزَ لَهُ وَیا عِزَّ مَنْ لا عِزَّ لَهُ یا کَریمَ الْعَفْوِ یا حَسَنَ التَّجاوُزِ یا عَوْنَ الضُّعَفاَّءِ یا کَنْزَ الْفُقَراَّءِ یا عَظیمَ الرِّجاَّءِ یا مُنْقِذَ الْغَرْقی یا مُنْجِیَ الْهَلْکی یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ اَنْتَ الَّذی سَجَدَ لَکَ سَوادُ اللّیْلِ وَنُورُ النَّهارِ وَضَوْءُ الْقَمَرِ وَشُعاعُ الشَّمْسِ وَحَفیفُ الشَّجَرِ وَدَوِیُّ الْماَّءِ یا اَللّهُ یا اَللّهُ یا اَللّهُ لا اِلهَ إ لاّ اَنْتَ وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ یا رَبّاهُ یا اَللّهُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بِنا ما اَنْتَ اَهْلُهُ.
یا عِمادَ مَنْ لا عِمادَ لَهُ وَ یا ذُخْرَ مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ وَیا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ ویا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ وَیا غِیاثَ مَنْ لا غِیاثَ لَهُ وَیا کَنْزَ مَنْ لا کَنْزَ لَهُ وَیا عِزَّ مَنْ لا عِزَّ لَهُ یا کَریمَ الْعَفْوِ یا حَسَنَ التَّجاوُزِ یا عَوْنَ الضُّعَفاَّءِ یا کَنْزَ الْفُقَراَّءِ یا عَظیمَ الرِّجاَّءِ یا مُنْقِذَ الْغَرْقی یا مُنْجِیَ الْهَلْکی یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ اَنْتَ الَّذی سَجَدَ لَکَ سَوادُ اللّیْلِ وَنُورُ النَّهارِ وَضَوْءُ الْقَمَرِ وَشُعاعُ الشَّمْسِ وَحَفیفُ الشَّجَرِ وَدَوِیُّ الْماَّءِ یا اَللّهُ یا اَللّهُ یا اَللّهُ لا اِلهَ إ لاّ اَنْتَ وَحْدَکَ لا شَریکَ لَکَ یا رَبّاهُ یا اَللّهُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَافْعَلْ بِنا ما اَنْتَ اَهْلُهُ.
مستقر در ماه pinned «کفعمی در کتاب بلدالامین دعایی از حضرت علی (ع) نقل کرده که اگر شخص گرفتار، ترسیده، نگران و غم دیده، آن را بخواند، حق تعالی گشایش در کار او ایجاد نماید، که این دعا چنین است: یا عِمادَ مَنْ لا عِمادَ لَهُ وَ یا ذُخْرَ مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ وَیا سَنَدَ مَنْ لا…»
نوشتن و جمع و جور کردن پایان نامه م چیزیه که دوست دارم انجامش بدم اما وقتشو ندارم!
الان ساعت ۱۰:۵۲ دقیقه شبه. امروز رو از ۹:۲۰ صبح تا ۶ غروب ازمایشگاه بودم؛ و الان نیم ساعته لپ تاپ باز کردم که بتونم دستی به سر و روی فایل پایان نامه بکشم.
الان ساعت ۱۰:۵۲ دقیقه شبه. امروز رو از ۹:۲۰ صبح تا ۶ غروب ازمایشگاه بودم؛ و الان نیم ساعته لپ تاپ باز کردم که بتونم دستی به سر و روی فایل پایان نامه بکشم.
موجود عجیبی در من شکل گرفته. ابتدای هفته ۶ تا آیتم مهم رو لیست کردم که این هفته انجام بدم و برخیش هم واقعا زمان گیر و خسته کننده بودن.
امروز اخرین روز کاری این هفته ست و من ۵.۵ از ۶ تا کار رو انجام دادم.
و حالا مگه میتونم خودمو ببخشم که نرسیدم اون کار نصفه باقیمونده رو تموم کنم؟
بعضی اوقات حس میکنم دوباره باید از نو دنیا بیام که بتونم یه ذره راحت تر زندگی کنم.
امروز اخرین روز کاری این هفته ست و من ۵.۵ از ۶ تا کار رو انجام دادم.
و حالا مگه میتونم خودمو ببخشم که نرسیدم اون کار نصفه باقیمونده رو تموم کنم؟
بعضی اوقات حس میکنم دوباره باید از نو دنیا بیام که بتونم یه ذره راحت تر زندگی کنم.
خستگی در من از قانون پایستگی انرژی پیروی میکنه. تموم نمیشه، فقط از نوعی به نوعی و روزی دیگه انتقال پیدا میکنه.
به این اعتقاد دارم که وقتی همیشه غم هاتو برای کسی میبری، زمانیکه اتفاق خوبی هم برات میفته هم باید باهاش به اشتراک بذاری.
کسی که اونقدر از خودگذشته ست که به روزای سختت گوش میده، لایق اینه که موقع خوشحالیت هم باهات خوشحالی کنه.
کسی که اونقدر از خودگذشته ست که به روزای سختت گوش میده، لایق اینه که موقع خوشحالیت هم باهات خوشحالی کنه.
وسط کارهام لیست کردم خریدن ماهی قرمز، گذاشتن سبزه عید…
با وجود همه ی شلوغی ها، بحث هفت سین جداست…
با وجود همه ی شلوغی ها، بحث هفت سین جداست…
بهرحال هیچ وقت خبر نداشتم که قراره با خانواده م فقط ۲۹ سال زندگی کنم (بطوریکه هر روز ببینمشون)-که تازه اونم تا ۹ سالگی م که تو جهل و بی خبری بوده-.
وگرنه هر سال میگفتم بریم آتلیه، باهاشون عکس بگیرم، که این روزا حداقل عکسا رو، و گذر روزهای گذشته رو، داشته باشم.
وگرنه هر سال میگفتم بریم آتلیه، باهاشون عکس بگیرم، که این روزا حداقل عکسا رو، و گذر روزهای گذشته رو، داشته باشم.
مستقر در ماه
در حالی که یکشنبه عزا گرفته بودم (و عصبانی بودم) که چرا استادم معرفیم کرده تو یه پروژه با یه دانشگاه دیگه همکاری داشته باشم، امروز از اینکه فهمیدم اون پروژه رو سلول های بنیادی (stem cells) کار میکنن هیجان زده ام. من قراره تو بخشی از پروژه که سلول های بنیادین…
برای این پروژه که گفته بودم، استادم رفته با اون استاد دیگه جنگیده که دانشجوی من (که من باشم) باید نویسنده اول باشه چون بیشتر کارا رو این کرده😐 بهش میگم حالا واقعا برام مهم نیست، اگه فلانی اصرار داره، بذار دانشجوی اون نویسنده اول باشه. با منم میجنگه که نههههه تو باید باشی😐
در مرحله ای از زندگی هستم که واقعا همچین چیزی برام اهمیت نداره. یعنی میگم بیاین همه ی کاراتونم من براتون انجام میدم، فقط دست از سرم بردارین بذارین یه گوشه ساکت بشینم کارامو (کاراتونو!) بکنم.
در مرحله ای از زندگی هستم که واقعا همچین چیزی برام اهمیت نداره. یعنی میگم بیاین همه ی کاراتونم من براتون انجام میدم، فقط دست از سرم بردارین بذارین یه گوشه ساکت بشینم کارامو (کاراتونو!) بکنم.
حداقل تو محیط اینجا، دعوت به دفاع دکترا خیلی موضوع مهمیه و دقیقا مثل دعوت به جشن عروسی ه.
دعوتش با تشریفات انجام میشه، و کسی که دعوت شده معمولا به خودش افتخار میکنه که به دفاع دکترای کسی دعوت شده.
یه بنده خدایی که خودش دانشجو نیست اما همسرش دانشجوی دکتراست و مدتی رفت و امد داشتیم رو دعوت کردم برای دفاعم که تقریبا یه ماه دیگه ست.
جواب داده والا تا اون موقع که خیلی مونده و نمیتونیم بگیم میتونیم بیایم یا نه و….
در حالی که اون کلمه ی “والا” بیشتر منو ازرده کرده، دارم فکر میکنم که کاش به جای بلاگرهای بیوتی و لایف استایل، تعداد این بلاگرهای دانشجویی زیاد بشه که حداقل کسایی که مستقیم تو محیط آکادمیک نیستن، بفهمن برای یه چیزی مثل دفاع دکترا از خیلی قبل برنامه ریزی میشه و مهموناش خیلی زودتر دعوت میشن و خلاصه همه چیز خیلی رسمی و مهمه…تا حداقل درست جواب دعوت رو بدن، حتی اگه نمیتونن بیان.
در حالی که قرار بود در سال جدید زندگیم کمتر اهمیت بدم، ظاهرا فعلا موفق نبودم.
دعوتش با تشریفات انجام میشه، و کسی که دعوت شده معمولا به خودش افتخار میکنه که به دفاع دکترای کسی دعوت شده.
یه بنده خدایی که خودش دانشجو نیست اما همسرش دانشجوی دکتراست و مدتی رفت و امد داشتیم رو دعوت کردم برای دفاعم که تقریبا یه ماه دیگه ست.
جواب داده والا تا اون موقع که خیلی مونده و نمیتونیم بگیم میتونیم بیایم یا نه و….
در حالی که اون کلمه ی “والا” بیشتر منو ازرده کرده، دارم فکر میکنم که کاش به جای بلاگرهای بیوتی و لایف استایل، تعداد این بلاگرهای دانشجویی زیاد بشه که حداقل کسایی که مستقیم تو محیط آکادمیک نیستن، بفهمن برای یه چیزی مثل دفاع دکترا از خیلی قبل برنامه ریزی میشه و مهموناش خیلی زودتر دعوت میشن و خلاصه همه چیز خیلی رسمی و مهمه…تا حداقل درست جواب دعوت رو بدن، حتی اگه نمیتونن بیان.
در حالی که قرار بود در سال جدید زندگیم کمتر اهمیت بدم، ظاهرا فعلا موفق نبودم.
مستقر در ماه
بمونه از روزایی که به هر دری میزنم و بسته ست.
وقتی یکیش باز میشه🥰
وقتی میفهمی رئیس احتمالی آینده ت هم به کار با دست مثل قلاب بافی و بافتنی علاقه داره☺️
ساختار یه “ویروس” رو به شکل سه بعدی نقطه دوزی کرده و براش دفترچه ی دستورالعمل درست کرده، تهشم از فاند ریسرچ ازمایشگاه ش تشکر کرده :))
فکر کنم برای اینکه شگفت زده ش کنم باید ژاکتی که بافتم رو نشونش بدم، شایدم براش یه DNA ببافم؟😅☺️
ساختار یه “ویروس” رو به شکل سه بعدی نقطه دوزی کرده و براش دفترچه ی دستورالعمل درست کرده، تهشم از فاند ریسرچ ازمایشگاه ش تشکر کرده :))
فکر کنم برای اینکه شگفت زده ش کنم باید ژاکتی که بافتم رو نشونش بدم، شایدم براش یه DNA ببافم؟😅☺️