لغو سخنرانی در دقیقۀ 90
وقتی که به مناسبت میلاد پیامبر از طرف " جلسۀ دورهای ستاد سوم محرم" برای سخنرانی در بارۀ ابتکارِ وحدتآفرین زندهیاد آیتالله منتظری به شهر نجف آباد اصفهان دعوت شدم، نخستین پرسشم از مسئولان ستاد این بود که آیا برای سخنرانیام در حسینیۀ اعظم شهر مجوز لازم را گرفتهاند؟
پاسخ شان این بود که این جلسه معمولاً برنامههای خود را به طور منظم برگزار میکند و نیازی به اخذ مجوز ندارد.
به آنها توضیح دادم که با توجه به حساسیتهای موجود، بعید میدانم سخنرانی مرا در نجفآباد تحمل کنند، بنابراین اگر هم نیاز به اخذ مجوز نیست، لازم است برنامه را به طور دقیق اطلاع رسانی کنند تا اگر مسئولان شهر با آن مخالفند، غافلگیر نشوند و دست به رفتارهای ایذایی نزنند.
مسئولان ستاد این پیشنهاد را پذیرفتند و جزئیات برنامه را رسانهای کردند. یک شبانه روز پس از آن، من نیز پوستر مربوط به برنامه را روی همین کانال نشر دادم و چون علامتی از مخالفت مسئولان شهر نشان داده نشد، قبل از ظهر پنجشنبه به اتفاق یکی از دوستان راهی نجف آباد شدم.
دمدمای غروب به نجف آباد رسیدیم. میزبانان که روحانیونی بسیار مهربان و خوشرو بودند، به استقبال آمدند و در پاسخ به پرسش من که تا حسینیۀ اعظم چقدر راه است، با احساسی از شرمساری اشاره کردند که اتفاقاتی رخ داده است!
اتفاق مورد اشارۀ آنها این بود که شورای تأمین شهر چند ساعت پیش از شروع برنامه، جلسه برگزار کرده و بعد به آنها اطلاع داده است که امکان سخنرانی من در نجفآباد وجود ندارد و برنامه باید لغو شود!
به آنها گفتم؛ از روز سهشنبه این برنامه رسانهای شده بود، پس چرا پیش از عزیمتم به نجفآباد مخالفتشان را اعلام نکردند؟ این پرسش را خودشان هم با اعضای شورای تأمین شهر در میان گذاشته و چنین پاسخ شنیده بودند که تا ظهر پنجشنبه از موضوع اطلاع نداشتهاند!
نظر اعضای ستاد اما این بود که قصدشان آزار و اذیت بوده است.
به هر حال، برنامۀ سخنرانی من لغو شد؛ اما امام جماعت حسینیه و یکی از سرداران سابق سپاه در مقابل جمعیتی هزار نفری که بسیاری از آنها از اصفهان و دیگر شهرهای استان برای شنیدن سخنرانی به نجفآباد آمده بودند، در صحبتهایشان حساب مسئولان شهر را کف دستشان گذاشتند!
این سفر اما بیهوده نبود. در گفتگو با برخی چهرههای روحانی نجفآباد و دوستان اصفهانی، در فهم و تجربۀ آنها از حوادث جاری کشور سهیم شدم. در نوشتههای آینده به این تجربهها اشاره خواهم کرد.
#احمد_زیدآبادی
#آیت_الله_منتظری
#نجف_آباد
#شورای_تأمین
#اصفهان
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
وقتی که به مناسبت میلاد پیامبر از طرف " جلسۀ دورهای ستاد سوم محرم" برای سخنرانی در بارۀ ابتکارِ وحدتآفرین زندهیاد آیتالله منتظری به شهر نجف آباد اصفهان دعوت شدم، نخستین پرسشم از مسئولان ستاد این بود که آیا برای سخنرانیام در حسینیۀ اعظم شهر مجوز لازم را گرفتهاند؟
پاسخ شان این بود که این جلسه معمولاً برنامههای خود را به طور منظم برگزار میکند و نیازی به اخذ مجوز ندارد.
به آنها توضیح دادم که با توجه به حساسیتهای موجود، بعید میدانم سخنرانی مرا در نجفآباد تحمل کنند، بنابراین اگر هم نیاز به اخذ مجوز نیست، لازم است برنامه را به طور دقیق اطلاع رسانی کنند تا اگر مسئولان شهر با آن مخالفند، غافلگیر نشوند و دست به رفتارهای ایذایی نزنند.
مسئولان ستاد این پیشنهاد را پذیرفتند و جزئیات برنامه را رسانهای کردند. یک شبانه روز پس از آن، من نیز پوستر مربوط به برنامه را روی همین کانال نشر دادم و چون علامتی از مخالفت مسئولان شهر نشان داده نشد، قبل از ظهر پنجشنبه به اتفاق یکی از دوستان راهی نجف آباد شدم.
دمدمای غروب به نجف آباد رسیدیم. میزبانان که روحانیونی بسیار مهربان و خوشرو بودند، به استقبال آمدند و در پاسخ به پرسش من که تا حسینیۀ اعظم چقدر راه است، با احساسی از شرمساری اشاره کردند که اتفاقاتی رخ داده است!
اتفاق مورد اشارۀ آنها این بود که شورای تأمین شهر چند ساعت پیش از شروع برنامه، جلسه برگزار کرده و بعد به آنها اطلاع داده است که امکان سخنرانی من در نجفآباد وجود ندارد و برنامه باید لغو شود!
به آنها گفتم؛ از روز سهشنبه این برنامه رسانهای شده بود، پس چرا پیش از عزیمتم به نجفآباد مخالفتشان را اعلام نکردند؟ این پرسش را خودشان هم با اعضای شورای تأمین شهر در میان گذاشته و چنین پاسخ شنیده بودند که تا ظهر پنجشنبه از موضوع اطلاع نداشتهاند!
نظر اعضای ستاد اما این بود که قصدشان آزار و اذیت بوده است.
به هر حال، برنامۀ سخنرانی من لغو شد؛ اما امام جماعت حسینیه و یکی از سرداران سابق سپاه در مقابل جمعیتی هزار نفری که بسیاری از آنها از اصفهان و دیگر شهرهای استان برای شنیدن سخنرانی به نجفآباد آمده بودند، در صحبتهایشان حساب مسئولان شهر را کف دستشان گذاشتند!
این سفر اما بیهوده نبود. در گفتگو با برخی چهرههای روحانی نجفآباد و دوستان اصفهانی، در فهم و تجربۀ آنها از حوادث جاری کشور سهیم شدم. در نوشتههای آینده به این تجربهها اشاره خواهم کرد.
#احمد_زیدآبادی
#آیت_الله_منتظری
#نجف_آباد
#شورای_تأمین
#اصفهان
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
عمامهپرانی!
این پدیدهای که به نام "عمامهپرانی" شهرت یافته و مورد خوشحالی برخی از مخالفان شده است، عمدتاً جانب روحانیونی را میگیرد که هیچ موقعیت حکومتی ندارند و چه بسا خود از منتقدان و حتی قربانیان سیاستهای جاری باشند.
پیرمرد معممی که پای پیاده از کوچه و خیابان عبور میکند، دارای چه موقعیتی است که انداختن عمامهاش کسی را به وجد آورد؟
روحانیونی که دارای پستهای عالی در نظام هستند، معمولاً به سادگی در انظار عمومی ظاهر نمیشوند و اگر هم بشوند، از محافظت و مراقبت لازم برخوردارند.
بنابراین، این اقدام فقط جانب افراد بیگناه و بیپناهی را میگیرد که تنها جرمشان پوشیدن عبا و قبا و عمامه است!
چندی پیش در سفرم به نجفآباد اصفهان، با پیرمرد روحانی بسیار موقر و مهذّب و مهربانی از منتقدان و زخمدیدگان وضع موجود همسخن شدم که از تجربۀ رویاروییاش با معترضان در خیابان برایم گفت. او در مواجهه با جمعیت معترض دستهایش را به علامت تسلیم بالا برده گفته بود؛ به خدا من آخوند حکومتی نیستم! معترضان هم البته با او به احترام رفتار کرده بودند.
چرا روشنفکران منصف و مداراجو نسبت به این پدیدهها هشدار نمیدهند؟
#احمد_زیدآبادی
#عمامه_پرانی
#معترضان
#نجف_آباد
#روشنفکران
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
این پدیدهای که به نام "عمامهپرانی" شهرت یافته و مورد خوشحالی برخی از مخالفان شده است، عمدتاً جانب روحانیونی را میگیرد که هیچ موقعیت حکومتی ندارند و چه بسا خود از منتقدان و حتی قربانیان سیاستهای جاری باشند.
پیرمرد معممی که پای پیاده از کوچه و خیابان عبور میکند، دارای چه موقعیتی است که انداختن عمامهاش کسی را به وجد آورد؟
روحانیونی که دارای پستهای عالی در نظام هستند، معمولاً به سادگی در انظار عمومی ظاهر نمیشوند و اگر هم بشوند، از محافظت و مراقبت لازم برخوردارند.
بنابراین، این اقدام فقط جانب افراد بیگناه و بیپناهی را میگیرد که تنها جرمشان پوشیدن عبا و قبا و عمامه است!
چندی پیش در سفرم به نجفآباد اصفهان، با پیرمرد روحانی بسیار موقر و مهذّب و مهربانی از منتقدان و زخمدیدگان وضع موجود همسخن شدم که از تجربۀ رویاروییاش با معترضان در خیابان برایم گفت. او در مواجهه با جمعیت معترض دستهایش را به علامت تسلیم بالا برده گفته بود؛ به خدا من آخوند حکومتی نیستم! معترضان هم البته با او به احترام رفتار کرده بودند.
چرا روشنفکران منصف و مداراجو نسبت به این پدیدهها هشدار نمیدهند؟
#احمد_زیدآبادی
#عمامه_پرانی
#معترضان
#نجف_آباد
#روشنفکران
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii