نگاه متفاوت (احمد زیدآبادی)
71.3K subscribers
335 photos
57 videos
57 files
1.88K links
احمد زیدآبادی
Download Telegram
سوم اسفند؛ روزی بحرانی؟


آنتونی بلینکن وزیر خارجۀ آمریکا خواهان پایبندی کامل ایران به توافقنامۀ برجام، پیش از تصمیم کشورش برای بازگشت به این توافق شده است.
این در حالی است که طبق قانونِ "اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها" مسئولان جمهوری اسلامی در کنار سرعت بخشیدن به غلظت غنی‌سازی اورانیوم، موظفند در تاریخ سوم اسفند اجرای پروتکل الحاقی را نیز به تعلیق در آورند.
مقام‌های دولتی ایران تأکید کرده اند که تعلیق اجرای پروتکل الحاقی به معنای اخراج بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از کشور نیست، اما ورود آنان به ایران را بسیار محدود می‌کند.
اگر قرار باشد سوم اسفند به روزی بحرانی تبدیل نشود، ایران و آمریکا باید پیش از آن تاریخ، از طریق مذاکرات مستقیم یا غیرمستقیم به توافقی برای پیشگیری از تعلیق اجرای پروتکل الحاقی دست یابند.
با آنکه شایعاتی در بارۀ تماس‌های دو طرف در برخی رسانه‌های بین‌المللی منتشر شده است، اما هنوز هیچ نشانۀ رسمی از برقراری چنین تماس‌هایی به چشم نمی‌خورد.
سیاست رسمی جمهوری اسلامی، عدم مذاکرۀ مجدد با آمریکا بر سر برجام است، اما شاید میانجیگری‌هایی بخصوص از طریق روسیه در جریان باشد.
پس از سفر محمد جواد ظریف به مسکو، روس‌ها از آمادگی خود برای کمک به صدور اورانیوم غنی شدۀ ایران به خارج خبر دادند که نشان از اعلام آمادگی برای میانجیگری در این باره است، اما روند کار میانجی‌ها معمولاً به قدری کُند است که می‌تواند ضرب‌الاجل‌ها را پشت سر بگذارد.
در واقع اصرار آمریکا و ایران به اینکه طرف مقابل باید گام نخست را در جهت پایبندی به برجام بردارد، صرفاً موضوعی حیثیتی نیست؛ بلکه معنای نمادین مهمی دارد.
از نگاه دولت بایدن، لغو "قانون اقدام راهبری برای لغو تحریم‌ها" از سوی ایران پیش از هرگونه تصمیم آمریکا، بدان معناست که جمهوری اسلامی از آمادگی لازم برای برای برداشتن گام‌هایی فراتر مفاد برجام و توافق بر سر آنچه بلینکن "مشکلات عمیق‌تر" نام نهاده، برخوردار شده است. در واقع، دولت بایدن با چنین تعبیری از بازگشت به برجام، خود را به اقناع متحدان منطقه‌ای خود برای تعامل دیپلماتیک با ایران قادر می‌بیند؛ در غیر این صورت با خشم فزایندۀ آنها روبرو خواهد شد.
این اما درست همان پیامی است که ایران می‌خواهد از ارسال آن خودداری کند. از نگاه مسئولان جمهوری اسلامی، برجام به معنای عادی‌سازی مبادلات تجاری ایران با نظام بین‌الملل در ازای پذیرش محدودیت‌های موقت در برنامۀ هسته‌ای است و چیزی فراتر از آن در دستور کار آنان قرار ندارد. قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها نیز ظاهراً به همین منظور تصویب شده است و معنای صریح آن این است که آمریکا و متحدانش یا باید به سرعت تحریم‌ها را لغو کنند و یا اینکه شاهد تسریع در عملیات غنی‌سازی اورانیوم و تعلیق اجرای پروتکل الحاقی باشند.
از نگاه مقام‌های اسرائیلی این حرکت نوعی "باج‌خواهی" اتمی است و آمریکا نباید به هیچ عنوان تسلیم آن شود. به نظر می‌رسد برخی مقام‌های آمریکایی نیز در این نظر با شرکای اسرائیلی خود همسو باشند.
با این حساب، ماجرای برنامۀ هسته‌ای ایران در کوتاه مدت با چشم‌اندازی از بن‌بست روبروست. این بن‌بست اگر تا سوم اسفند به هر دلیلی شکسته نشود، اوضاع از دورۀ ریاست جمهوری ترامپ نیز به مراتب وخیم‌تر خواهد شد. نشانه‌های این وخامت را می‌توان در اظهارنظرهای فرماندهان ارتش اسرائیل بخصوص رئیس ستاد ارتش آن کشور به وضوح مشاهده کرد.
#احمد_زیدآبادی
#جو_بایدن
#آنتونی_بلینکن
#بازگشت_به_برجام
#ستاد_ارتش_اسرائیل
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
به خدا از شدت نگرانی مستأصل شده‌ام!

با توجه به روحیۀ واکنشی و مبارزه‌جویانۀ حاکم بر روند تصمیم‌گیری سیاسی در ایران، برای من روشن نیست که چرا چهار قدرت غربی در این شرایط بر تصویب قطعنامه‌ای -هر چند ملایم - در شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی علیه جمهوری اسلامی اصرار ورزیدند.
آنها آیا امکان چند ماه صبرِ بیشتر در این زمینه را نداشتند و یا اینکه به عمد در صدد تحریک عواطف مبارزه‌جویانۀ مقام‌های جمهوری اسلامی به قصد تخریب روابط ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و مذاکرات مربوط به احیای برجام برآمدند؟
از منظر یک ناظر بی‌طرف، تصویب قطعنامه در این شرایط تحریک‌آمیز به نظر می‌رسد و بدبختانه جمهوری اسلامی نیز معمولاً به طرزی آشکار، احساساتی و تحریک‌پذیر است.
اقتضای هر نوع محاسبۀ عقلانی و بلوغ سیاسی در این وضعیت، این است که جمهوری اسلامی با بی‌خیالی و بی‌تفاوتی و متانت و اعتماد به نفس در برابر قطعنامۀ شورای حکام ظاهر شود و همکاری با رافائل گروسی را کاهش ندهد.
هنوز اما جوهر قطعنامۀ نسبتاً بی‌اهمیت شورای حکام خشک نشده است که مسئولان جمهوری اسلامی خوی مبارزه‌جویانه و تحریک‌پذیر خود را به نمایش گذاشته‌اند و از تسریع روند غنی‌سازی اورانیوم و کاهش همکاری با آژانس سخن می‌گویند.
چنین واکنش‌هایی بدون تردید مسیر مذاکرات مربوط به احیای برجام را دشوارتر و در نهایت شرایط کشور را به طرز دراماتیکی بحرانی می‌کند. چنین رخدادی به سود سه نیرو در جهان است. نخست، دولت اسرائیل و حامیان سرسختش در مراکز قدرت جهان، دوم، آن بخش از اپوزیسیون سرنگونی‌طلب که روابطی با حامیان اسرائیل در آمریکا به هم زده است و سوم، باندهای پیدا و ناپیدایی در داخل یا حاشیۀ حکومت که یا عشق و اشتیاق به منافع کوتاه مدت‌شان، چشم آنان را به روی واقعیت کور کرده است و یا اینکه خواسته و ناخواسته اسیر نفوذهای تحلیلی و خطرناکِ دو نیروی نخست شده‌اند.
واقعیت این است که پیش‌بینی شرایط ایران پس از شکست قطعی مذاکرات و یا بحران در روابط ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، نیاز به قدرت و توانایی‌های پیامبرانه ندارد.
به محض شکست مذاکرات، فشارها از هر طرف تشدید و تحریم‌ها از هر سو سخت‌تر می‌شوند. اثرات عینی و روانی افزایش فشارها و تحریم‌ها، طناب‌های سستِ کنترل کنندۀ تورم را یکی پس از دیگری می‌گسلد و ابرتورمی بهمن‌وار پدید می‌آورد. مردم ناراضی و به ستوه آمده از هزینه‌های سرسام آور زندگی که هم اینک نیز تاب‌آوری‌شان به شدت کاهش یافته است، بر دامنۀ اعتراض‌های خود می‌افزایند و محیط را از هر جهت برای قوای حاکم دشوارتر می‌کنند.
خشم و عصبانیت حکومت از فشارهای فزایندۀ خارجی، به احتمال زیاد، تحمل آن را در برابر فشارهای داخلی و فعالیت نیروهای منتقد، از بین می‌برد و برای مقابله به آنها، سیاست مشت آهنین در پیش می‌گیرد.
سیاست مشت آهنین در چنین هنگامه‌ای، وضع را از هر جهت وخیم‌تر می‌کند و سطح خشونت و هرج و مرج را به گونه‌ای بی‌سابقه بالا می‌برد. این هم درست همان چیزی است که آن سه ضلع مثلث مذکور در انتظارش نشسته‌اند تا هر کدام ماهی مراد خود را از این آب گل‌آلود بگیرند.
این اتفاقات لزوماً به تغییر حکومت منجر نمی‌شود، اما مؤلفه‌های اصلی حکمرانی از جمله نظم و ثبات را چنان مخدوش می‌سازد که تفاوت معناداری با شرایط بی‌دولتی پیدا نمی‌کند.
تمام دودِ کورکنندۀ این وضعیت به چشم مردم و سرزمین ایران می‌رود و به همین جهت نیز من به عنوان یک ایرانی این همه اظهار نگرانی می‌کنم و نسبت به وقوع فاجعه‌ای که در چند قدمی کشور کمین کرده است، به همۀ نیروهای سیاسی و اطراف قضیه هشدار می‌دهم. اما بدبختانه گویی بسیاری می‌پندارند که در پسِ چنین رخدادهایی، حلوایی برای خیرات در انتظارشان است. هیچکدام شان این هشدارها را جدی نمی‌گیرند.
از شدت نگرانی مستأصل شده‌ام! یعنی نمی‌شود بلوغ و عقلانیتی در یک گوشۀ این کشور فوران کند و به حسین امیرعبداللهیان دستور داده شود که همین امشب شمارۀ آنتونی بلینکن را بگیرد و به او بگوید:
"جناب وزیر خارجه! شاید این تماس موجب تعجب شما باشد اما من آدم بالغی هستم و اسیر احساسات خام و واکنش‌های دفعی نمی‌شوم. مشکلاتی هست که به نظرم می‌توان آنها را در یک گفتگوی مستقیم و بی‌حاشیه و با تکیه بر عقل سلیم و استدلال و رعایت منافع متقابل حل کرد. اگر شما هم همین نظر را دارید، من آمادۀ مذاکره‌ام."
و با این چند جمله، روند رو به بحران را به مسیر حل بحران برگرداند. به خدا قسم، بزرگی و عزت و افتخار به این قبیل کارهاست، نه رجزخوانی‌های لجاجت‌آلود و بحران‌آفرین!
#احمد_زیدآبادی
#رافائل_گروسی
#آنتونی_بلینکن
#امیر_عبداللهیان
#بحران
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii