روابط بینالملل بر اعتماد استوار نیست
اینکه مسئولان جمهوری اسلامی بخواهند یا نخواهند با دولت آمریکا مذاکره کنند، به خودشان مربوط است اما اینکه عدم مذاکره را به "بیاعتمادی" به واشنگتن مربوط میکنند به نظرم استدلال خیلی ضعیف و بی پایهای است!
اگر اعتماد را به اطمینان نسبت به صداقت و یکرنگی و نیت پاک و خالص دو طرف نسبت به یکدیگر تعریف کنیم، چنین امری بین دوستان نزدیک و صمیمی در زندگی شخصی هم به سختی یافت میشود چه رسد به میان دولتها که اساساً روابطشان مبتنی بر بیاعتمادی است!
در حقیقت، اگر انسانها بخواهند هر نوع تعامل خود با دیگری را به عنصر اعتماد مشروط کنند، امور بشر به کلی فلج میشود.
برای نمونه، یک فرد عادی در طول روز ممکن است برای روشن شدن صورت مسئلهای یا حل مشکلی با دهها نفر از رانندۀ تاکسی و تعمیرکار گرفته تا مغازهدار و صاحب بنگاه معاملاتی وارد بحث و گفتگو شود بدون آنکه به صداقت و درستکاری آنها اطمینان و اعتمادی داشته باشد. حال اگر چنین فردی در صدد برآید که تمام امور زندگی خود را از راه تعامل با افراد مورد اعتماد خود پیش ببرد، باید روابط خود را به چند نفر محدود کند و به جای بسط مناسبات اجتماعی خود در منزلاش بست بنشیند!
از قضا، تعاملات مادی بین انسانها معمولاً مبتنی بر بیاعتمادی است و به همین دلیل وقتی پای معامله یا بده - بستانی پیش میآید، حتی دوستان نزدیک هم بحث قرارداد شفاف و رسمی را پیش میکشند تا بعدها حرف و حدیثی پیش نیاید! به همین علت کسانی که معاملات خود را بر پایۀ اعتماد به طرف مقابل پیش میبرند اغلب خود را نادم و پشیمان معرفی میکنند و انگشت حسرت به دندان میگزند که چرا سادگی کرده و به طرفشان اعتماد داشتهاند!
حال وقتی بین دوستان هم عمدتاً بنا بر بیاعتمادی در امور مادی است، انتظار اعتماد بین رقیبان و دشمنان چه وجهی دارد؟
اساساً دولتهای ایران و آمریکا روی چه مبنایی باید به هم اعتماد داشته باشند؟ چه چیزشان به هم شبیه است؟ کدام سیاست واحد را در منطقه و جهان دنبال میکنند؟ کدام ارزشهای مشترک را نمایندگی میکنند؟ چه منافع یکسانی را برای همدیگر به رسمیت میشناسند؟
ممکن است گفته شود حال که اینطور است پس مذاکره بین آنها دیگر چه معنایی دارد؟ درواقع مذاکره به منظور کشف یا خلق ایده، ارزش، سیاست و نفع مشترکی است که بر اساس آن بتوان به خصومت پایان داد یا دست کم آن راکنترل کرد و از دامنهاش کاست.
اگر انگیزهای برای کشف یا خلق چنین مشترکاتی بین دو کشور وجود نداشته باشد، در آن صورت باید تصدیق کرد که مذاکره امری بیهوده و نه لزوماً مذموم، برای خرید زمان توسط یک یا هر دو طرف ماجراست، اما سرنوشت نهایی چنین وضعی افزایش خصومت تا از پای درآمدن یکی توسط دیگری است.
در واقع آنچه برجام را از جان انداخت، مسئلۀ اعتماد و بیاعتمادی نبود، بلکه فقدان اراده در بخشی از محافل هر دو سوی ماجرا، برای کشف و بسط زمینههای مشترک برای همکاری بود.
به عبارت روشنتر، آنچه یک توافق را پایدار یا ناپایدار میکند حرکت دو طرف بر ریل منافع مشترک و همسو است، وگرنه هر دولتی هر زمان که پی ببرد یک توافق زمینهساز حرکت طرف مقابل در جهت عکس شده است، دیر یا زود بهانهای برای لغو آن پیدا میکند. این هم بخشی از سرشت روابط بین کشورهاست و با اصول اخلاقِ فردی نیز قابل توضیح و تبیین نیست!
#احمد_زیدآبادی
#روابط_بینالملل
#برجام
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
اینکه مسئولان جمهوری اسلامی بخواهند یا نخواهند با دولت آمریکا مذاکره کنند، به خودشان مربوط است اما اینکه عدم مذاکره را به "بیاعتمادی" به واشنگتن مربوط میکنند به نظرم استدلال خیلی ضعیف و بی پایهای است!
اگر اعتماد را به اطمینان نسبت به صداقت و یکرنگی و نیت پاک و خالص دو طرف نسبت به یکدیگر تعریف کنیم، چنین امری بین دوستان نزدیک و صمیمی در زندگی شخصی هم به سختی یافت میشود چه رسد به میان دولتها که اساساً روابطشان مبتنی بر بیاعتمادی است!
در حقیقت، اگر انسانها بخواهند هر نوع تعامل خود با دیگری را به عنصر اعتماد مشروط کنند، امور بشر به کلی فلج میشود.
برای نمونه، یک فرد عادی در طول روز ممکن است برای روشن شدن صورت مسئلهای یا حل مشکلی با دهها نفر از رانندۀ تاکسی و تعمیرکار گرفته تا مغازهدار و صاحب بنگاه معاملاتی وارد بحث و گفتگو شود بدون آنکه به صداقت و درستکاری آنها اطمینان و اعتمادی داشته باشد. حال اگر چنین فردی در صدد برآید که تمام امور زندگی خود را از راه تعامل با افراد مورد اعتماد خود پیش ببرد، باید روابط خود را به چند نفر محدود کند و به جای بسط مناسبات اجتماعی خود در منزلاش بست بنشیند!
از قضا، تعاملات مادی بین انسانها معمولاً مبتنی بر بیاعتمادی است و به همین دلیل وقتی پای معامله یا بده - بستانی پیش میآید، حتی دوستان نزدیک هم بحث قرارداد شفاف و رسمی را پیش میکشند تا بعدها حرف و حدیثی پیش نیاید! به همین علت کسانی که معاملات خود را بر پایۀ اعتماد به طرف مقابل پیش میبرند اغلب خود را نادم و پشیمان معرفی میکنند و انگشت حسرت به دندان میگزند که چرا سادگی کرده و به طرفشان اعتماد داشتهاند!
حال وقتی بین دوستان هم عمدتاً بنا بر بیاعتمادی در امور مادی است، انتظار اعتماد بین رقیبان و دشمنان چه وجهی دارد؟
اساساً دولتهای ایران و آمریکا روی چه مبنایی باید به هم اعتماد داشته باشند؟ چه چیزشان به هم شبیه است؟ کدام سیاست واحد را در منطقه و جهان دنبال میکنند؟ کدام ارزشهای مشترک را نمایندگی میکنند؟ چه منافع یکسانی را برای همدیگر به رسمیت میشناسند؟
ممکن است گفته شود حال که اینطور است پس مذاکره بین آنها دیگر چه معنایی دارد؟ درواقع مذاکره به منظور کشف یا خلق ایده، ارزش، سیاست و نفع مشترکی است که بر اساس آن بتوان به خصومت پایان داد یا دست کم آن راکنترل کرد و از دامنهاش کاست.
اگر انگیزهای برای کشف یا خلق چنین مشترکاتی بین دو کشور وجود نداشته باشد، در آن صورت باید تصدیق کرد که مذاکره امری بیهوده و نه لزوماً مذموم، برای خرید زمان توسط یک یا هر دو طرف ماجراست، اما سرنوشت نهایی چنین وضعی افزایش خصومت تا از پای درآمدن یکی توسط دیگری است.
در واقع آنچه برجام را از جان انداخت، مسئلۀ اعتماد و بیاعتمادی نبود، بلکه فقدان اراده در بخشی از محافل هر دو سوی ماجرا، برای کشف و بسط زمینههای مشترک برای همکاری بود.
به عبارت روشنتر، آنچه یک توافق را پایدار یا ناپایدار میکند حرکت دو طرف بر ریل منافع مشترک و همسو است، وگرنه هر دولتی هر زمان که پی ببرد یک توافق زمینهساز حرکت طرف مقابل در جهت عکس شده است، دیر یا زود بهانهای برای لغو آن پیدا میکند. این هم بخشی از سرشت روابط بین کشورهاست و با اصول اخلاقِ فردی نیز قابل توضیح و تبیین نیست!
#احمد_زیدآبادی
#روابط_بینالملل
#برجام
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
قابل توجه مدافعان اتحاد استراتژیک با چین!
وانگ یی وزیر خارجۀ چین گفته است : "برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) امکان پیشبرد روند حل مؤثر مسئله ایران را به صورت مسالمتآمیز فراهم کرد. با این حال ، حل همه مشکلات موجود بر اساس توافقات حاصله بین همه کشورهای ذینفع ممکن نیست. بنابراین میتوان ضمن پیروی از برجام بستر جدیدی برای پیشبرد گفتگوی منطقهای ایجاد کرد"
وزیر خارجه چین تأکید کرده است که: "جامعه جهانی باید در مورد موضوعات مربوط به اقدامات بعدی برای تأمین صلح و امنیت در منطقه به اجماع جدید برسد." (نقل از سایت روسی اسپوتنیک)
آنچه وزیر خارجۀ چین گفته است به واقع با موضع بریتانیا، فرانسه، آلمان، حزب دمکرات آمریکا و حتی ماهیت موضع دولت ترامپ در بارۀ برجام تفاوتی ندارد.
خب، حالا منتظریم ببینیم مدافعان "اتحاد استراتژیک با چین" در این مورد چه میگویند!
#احمد_زیدآبادی
#چین
#برجام
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
وانگ یی وزیر خارجۀ چین گفته است : "برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) امکان پیشبرد روند حل مؤثر مسئله ایران را به صورت مسالمتآمیز فراهم کرد. با این حال ، حل همه مشکلات موجود بر اساس توافقات حاصله بین همه کشورهای ذینفع ممکن نیست. بنابراین میتوان ضمن پیروی از برجام بستر جدیدی برای پیشبرد گفتگوی منطقهای ایجاد کرد"
وزیر خارجه چین تأکید کرده است که: "جامعه جهانی باید در مورد موضوعات مربوط به اقدامات بعدی برای تأمین صلح و امنیت در منطقه به اجماع جدید برسد." (نقل از سایت روسی اسپوتنیک)
آنچه وزیر خارجۀ چین گفته است به واقع با موضع بریتانیا، فرانسه، آلمان، حزب دمکرات آمریکا و حتی ماهیت موضع دولت ترامپ در بارۀ برجام تفاوتی ندارد.
خب، حالا منتظریم ببینیم مدافعان "اتحاد استراتژیک با چین" در این مورد چه میگویند!
#احمد_زیدآبادی
#چین
#برجام
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
بایدن و عشقی که آسان نمود اول!
پیروزی جو بایدن در انتخابات آمریکا اثرات روانی کوتاه مدتی بر وضعیت بازارِ ارز و سکۀ ایران خواهد داشت، اما به زودی روزهای سخت در روابط دو کشور شاید حتی بیش از پیش فرا خواهد رسید.
واقعیت این است که سیاست منطقهای ایران و آمریکا ماهیتی متضاد یکدیگر پیدا کرده است و بدون ارادهای مستحکم از سوی دو طرف برای غلبه بر این تضاد، روند اوضاع روز به روز بغرنجتر خواهد شد
این در حالی است که هیچ نشانهای در دست نیست که دولت بایدن بخواهد از سیاست سنتی آمریکا در خاورمیانه دست بکشد و یا نیروی اصلی تصمیمگیر در ایران از نفوذ وداعیههای منطقهای خود صرفنظر کند.
آنچه در این میان برخی تحلیلگران را در مورد نگاه دولت بایدن به ایران به اشتباه میاندازد، استناد به دورهای خاص از سیاست دولت باراک اوباما در برابر جمهوری اسلامی است که در حقیقت سیاستی موقت و گذرا بود و به تاریخ پیوست.
اوباما به دلیل خلأ قدرتِ ناشی از ضعف و فروپاشی برخی دولتهای خاورمیانه در پی بهار عربی و برآمدن تروریسم داعشی و عدم آمادگی دولتش برای حضور نظامی فراگیر در منطقه، چشم بر حضور نیروهای ایرانی در سوریه و عراق بست تا فتنۀ داعش فرو خوابد. این درست مانند ائتلاف قدرتهای غربی با اتحاد شوروی علیه رژیم نازی در جنگ جهانی دوم بود که پس از شکست آلمان، خود به خود از هم گسست و به وقوع جنگ سرد میان دو بلوک انجامید.
بنابراین، چشم بستن دولت اوباما به حضور نیروهای ایرانی در سوریه و عراق، صرفاً تا شکست داعش قابل دوام بود و دولت او اساساً قصدی برای پذیرش هژمونی ایران بر منطقه در دوران پساداعش نداشت.
اوباما برجام را هم با انگیزهای استراتژیک در دستور کار خود قرار داد. تصور دولت او بر این بود که اگر ایران درگیر تعامل امنیتی با غرب شود، به ناچار سایر گامها را نیز در جهت عادیسازی برمیدارد و به سوی برجام های 2 و 3 و 4... حرکت میکند. طرف ایرانی اما نگاهی تاکتیکی به این توافق داشت و آن را منحصر به محدود کردن موقت برنامۀ هستهای در برابر بازگشت پول نفت به اقتصاد کشور میدید. از همین رو، انتظار اوباما از برجام برآورده نشد و او در کاهش تحریمها مردد ماند. از این سو نیز نه فقط اثری از تغییر در نگاه و سیاستِ همیشگی دیده نشد بلکه همان خط مشی سابق مورد تأکید فزاینده قرار گرفت. این بود که برجام در همان ابتدای کار با مانع در واقع با شکست روبرو شد. با توجه به این پیشینه، اساساً دیگر برجامی با تعریف مورد نظر ایران وجود ندارد که بایدن بخواهد به آن بازگردد!
در این میان با حضور بایدن در کاخ سفید حتی مخاطرۀ یک رویارویی نظامی ناخواسته هم ممکن است بین ایران و آمریکا تشدید شود. نیروهایی که نگران تعامل پشت پردۀ اعتدالیها با دولت بایدن هستند، به منظور خنثیسازی اقدام احتمالی آنها ممکن است دست به تحرکاتی در منطقه و بخصوص خلیج فارس بزنند که هم چنین روندی را مختل کنند و هم زهرِ چشمی به بایدن نشان دهند.
بایدن هم طبعاً نمیخواهد به عنوان رهبری ضعیف و ترسو شناخته شود و زمینۀ تبلیغاتی مناسبی برای دارودستۀ زخم خوردۀ ترامپ علیه خود فراهم آورد. بدین دلیل ممکن است واکنش او به هر اقدام تحریکآمیز حتی شدیدتر از واکنش ترامپ در مقابل اقدامی از این قبیل باشد.
با این حساب، هنوز نه تنها هیچ چیز در مناسبات ایران و آمریکا تغییر نکرده است بلکه روزهای سختتری در پیش است مگر آنکه اراده ای برای مذاکره از طرف نهادهای اصلی قدرت در ایران برای مذاکرهای جامع و فراگیر نشان داده شود که آن هم تا انتخابات ریاست جمهوری سال آینده بسیار بعید است.
در واقع شرایط حضور بایدن در کاخ سفید و نحوۀ تعاملش با ایران مصداق همان شعر مشهور خواجۀ شیراز است:
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها!
#احمد_زیدآبادی
#جو_بایدن
#انتخابات_آمریکا
#برجام
#باراک_اوباما
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
پیروزی جو بایدن در انتخابات آمریکا اثرات روانی کوتاه مدتی بر وضعیت بازارِ ارز و سکۀ ایران خواهد داشت، اما به زودی روزهای سخت در روابط دو کشور شاید حتی بیش از پیش فرا خواهد رسید.
واقعیت این است که سیاست منطقهای ایران و آمریکا ماهیتی متضاد یکدیگر پیدا کرده است و بدون ارادهای مستحکم از سوی دو طرف برای غلبه بر این تضاد، روند اوضاع روز به روز بغرنجتر خواهد شد
این در حالی است که هیچ نشانهای در دست نیست که دولت بایدن بخواهد از سیاست سنتی آمریکا در خاورمیانه دست بکشد و یا نیروی اصلی تصمیمگیر در ایران از نفوذ وداعیههای منطقهای خود صرفنظر کند.
آنچه در این میان برخی تحلیلگران را در مورد نگاه دولت بایدن به ایران به اشتباه میاندازد، استناد به دورهای خاص از سیاست دولت باراک اوباما در برابر جمهوری اسلامی است که در حقیقت سیاستی موقت و گذرا بود و به تاریخ پیوست.
اوباما به دلیل خلأ قدرتِ ناشی از ضعف و فروپاشی برخی دولتهای خاورمیانه در پی بهار عربی و برآمدن تروریسم داعشی و عدم آمادگی دولتش برای حضور نظامی فراگیر در منطقه، چشم بر حضور نیروهای ایرانی در سوریه و عراق بست تا فتنۀ داعش فرو خوابد. این درست مانند ائتلاف قدرتهای غربی با اتحاد شوروی علیه رژیم نازی در جنگ جهانی دوم بود که پس از شکست آلمان، خود به خود از هم گسست و به وقوع جنگ سرد میان دو بلوک انجامید.
بنابراین، چشم بستن دولت اوباما به حضور نیروهای ایرانی در سوریه و عراق، صرفاً تا شکست داعش قابل دوام بود و دولت او اساساً قصدی برای پذیرش هژمونی ایران بر منطقه در دوران پساداعش نداشت.
اوباما برجام را هم با انگیزهای استراتژیک در دستور کار خود قرار داد. تصور دولت او بر این بود که اگر ایران درگیر تعامل امنیتی با غرب شود، به ناچار سایر گامها را نیز در جهت عادیسازی برمیدارد و به سوی برجام های 2 و 3 و 4... حرکت میکند. طرف ایرانی اما نگاهی تاکتیکی به این توافق داشت و آن را منحصر به محدود کردن موقت برنامۀ هستهای در برابر بازگشت پول نفت به اقتصاد کشور میدید. از همین رو، انتظار اوباما از برجام برآورده نشد و او در کاهش تحریمها مردد ماند. از این سو نیز نه فقط اثری از تغییر در نگاه و سیاستِ همیشگی دیده نشد بلکه همان خط مشی سابق مورد تأکید فزاینده قرار گرفت. این بود که برجام در همان ابتدای کار با مانع در واقع با شکست روبرو شد. با توجه به این پیشینه، اساساً دیگر برجامی با تعریف مورد نظر ایران وجود ندارد که بایدن بخواهد به آن بازگردد!
در این میان با حضور بایدن در کاخ سفید حتی مخاطرۀ یک رویارویی نظامی ناخواسته هم ممکن است بین ایران و آمریکا تشدید شود. نیروهایی که نگران تعامل پشت پردۀ اعتدالیها با دولت بایدن هستند، به منظور خنثیسازی اقدام احتمالی آنها ممکن است دست به تحرکاتی در منطقه و بخصوص خلیج فارس بزنند که هم چنین روندی را مختل کنند و هم زهرِ چشمی به بایدن نشان دهند.
بایدن هم طبعاً نمیخواهد به عنوان رهبری ضعیف و ترسو شناخته شود و زمینۀ تبلیغاتی مناسبی برای دارودستۀ زخم خوردۀ ترامپ علیه خود فراهم آورد. بدین دلیل ممکن است واکنش او به هر اقدام تحریکآمیز حتی شدیدتر از واکنش ترامپ در مقابل اقدامی از این قبیل باشد.
با این حساب، هنوز نه تنها هیچ چیز در مناسبات ایران و آمریکا تغییر نکرده است بلکه روزهای سختتری در پیش است مگر آنکه اراده ای برای مذاکره از طرف نهادهای اصلی قدرت در ایران برای مذاکرهای جامع و فراگیر نشان داده شود که آن هم تا انتخابات ریاست جمهوری سال آینده بسیار بعید است.
در واقع شرایط حضور بایدن در کاخ سفید و نحوۀ تعاملش با ایران مصداق همان شعر مشهور خواجۀ شیراز است:
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها!
#احمد_زیدآبادی
#جو_بایدن
#انتخابات_آمریکا
#برجام
#باراک_اوباما
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
مصوبهای صفرافزا!
با ابلاغ رسمی قانون "اقدام راهبردی برای برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران" از سوی رئیس مجلس به رئیس جمهور، برنامۀ هستهای ایران وارد مرحلۀ خطیری از روند پرتلاطم خود میشود.
قانون فوق دستگاههای اجرایی بخصوص شخص رئیس جمهور را به رفع محدودیت از فعالیتهای هستهای، آغاز غنیسازی اورانیوم با غلظت 20 درصد و توقف اجرای پروتکل الحاقی در صورت عدم رفع تحریم کامل نفتی و بانکی ایران از سوی طرفهای باقیمانده در توافق برجام را پس از گذشت دو ماه از ابلاغ قانون، موظف میکند به طوری که اگر از اجرای آن سرپیچی کنند مستوجب مجازات شدید خواهند شد!
با توجه به تأیید فوری مصوبۀ فوق توسط شورای نگهبان، به نظر میرسد که ارادهای فراتر از مجلس در پشت این مصوبه قرار داشته و در واقع میتوان آن را محصول اجماع مجموعۀ نظام منهای قوۀ مجریه تلقی کرد.
در واقع روحانی و اعضای دولت او در برابر این مصوبه در تنگنا و دوراهی بیسابقهای قرار میگیرند به گونهای که اگر آن را اجرا نکنند با خطر تشکیل پروندۀ قضایی و مجازات زندان روبرو میشوند و اگر اجرا کنند به خلاف رویکرد سیاسی خود عمل کرده و در عین حال، پیشاپیش شانس جناح اعتدالی را برای حضور مؤثر و بخصوص پیروزی در انتخابات سال آینده از بین میبرند.
بنابراین در نگاه نخست به نظر میرسد که مصوبۀ مجلس با نگاه به انتخابات ریاست جمهوری آینده و تعیین تکلیف نهایی آن تهیه و تنظم شده است. افزون بر این اما تهیه کنندگان طرح، امتیازگیری از دولت آیندۀ جو بایدن و کشورهای اروپایی را هم در نظر داشتهاند و در صدد به هم زدن "نظام محاسباتی" آنها بودهاند.
این در حالی است که مصوبۀ مذکور شاید در زمینگیر کردن دولت روحانی در آخرین ماههای حیات آن و تعیین تکلیف انتخابات آتی ریاست جمهوری موفق باشد، اما در امتیازگیری از طرف خارجی و به هم زدن محاسبات آنها بعید است ره به جایی ببرد.
درواقع تصورات نهفته در پشت ذهن تهیه کنندگان طرح و مصوبۀ مجلس بر این مبنا استوار است که امور جهان از طریق تأثیرگذاری بر "نظام محاسباتی رقبا یا دشمنان" رقم میخورد و هر طرفی که بتواند خود را بیباک و قاطع و مصمم نشان دهد، لاجرم دستگاه محاسباتی طرف مقابل را به هم میریزد و او را به عقبنشینی وادار میسازد!
این منطق معمولاً در جایی کاربرد دارد که مجموع مؤلفههای قدرت دو طرف مساوی و یا نزدیک به هم باشد و سرشت نزاع نیز بده - بستانی معمول و مرضیالطرفین را طلب کند.
سرشت منازعۀ بین ایران و کشورهای مخالف آن اما به نظر میرسد که از بده - بستان و امتیازدهی و امتیازگیری عبور کرده و از برخی جهات متأسفانه جنبۀ مرگ و زندگی به خود گرفته است. در چنین شرایطی نشان دادن علائمی از سرسختی و انعطافناپذیری و قاطعیت به جای آنکه ارادۀ طرف مقابل را سست کند، از قضا آن را به واکنش شدیدتر میاندازد بخصوص اگر توازن قوای کلی هم به سود آن باشد.
بنابراین، مصوبۀ مجلس به خلاف عنوانی که برای آن انتخاب شده است، نه فقط کمکی به رفع تحریمهای موجود نمیکند بلکه موجبات تشکیل جبههای گستردهتر از کشورها در مقابل ایران فراهم میآورد. به نظرم در روند اجرای این مصوبه بخصوص وقتی نوبتِ محدود کردن نظارت کارشناسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی و لغو پروتکل الحاقی فرا برسد، موضع گیری چین و روسیه دیدنی خواهد بود!
شاید در آن هنگام، حامیان سیاست "چرخش به شرق" نسبت به واقعیت نظام جهانی و منطق رابطۀ بین قدرتهای بزرگ و موقعیت جمهوری اسلامی در میان آنها، واقعبینتر شوند. شاید تنها حسن این مصوبه هم همین باشد!
#احمد_زیدآبادی
#مصوبه_مجلس
#دولت_روحانی
#برجام
#پروتکل_الحاقی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
با ابلاغ رسمی قانون "اقدام راهبردی برای برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران" از سوی رئیس مجلس به رئیس جمهور، برنامۀ هستهای ایران وارد مرحلۀ خطیری از روند پرتلاطم خود میشود.
قانون فوق دستگاههای اجرایی بخصوص شخص رئیس جمهور را به رفع محدودیت از فعالیتهای هستهای، آغاز غنیسازی اورانیوم با غلظت 20 درصد و توقف اجرای پروتکل الحاقی در صورت عدم رفع تحریم کامل نفتی و بانکی ایران از سوی طرفهای باقیمانده در توافق برجام را پس از گذشت دو ماه از ابلاغ قانون، موظف میکند به طوری که اگر از اجرای آن سرپیچی کنند مستوجب مجازات شدید خواهند شد!
با توجه به تأیید فوری مصوبۀ فوق توسط شورای نگهبان، به نظر میرسد که ارادهای فراتر از مجلس در پشت این مصوبه قرار داشته و در واقع میتوان آن را محصول اجماع مجموعۀ نظام منهای قوۀ مجریه تلقی کرد.
در واقع روحانی و اعضای دولت او در برابر این مصوبه در تنگنا و دوراهی بیسابقهای قرار میگیرند به گونهای که اگر آن را اجرا نکنند با خطر تشکیل پروندۀ قضایی و مجازات زندان روبرو میشوند و اگر اجرا کنند به خلاف رویکرد سیاسی خود عمل کرده و در عین حال، پیشاپیش شانس جناح اعتدالی را برای حضور مؤثر و بخصوص پیروزی در انتخابات سال آینده از بین میبرند.
بنابراین در نگاه نخست به نظر میرسد که مصوبۀ مجلس با نگاه به انتخابات ریاست جمهوری آینده و تعیین تکلیف نهایی آن تهیه و تنظم شده است. افزون بر این اما تهیه کنندگان طرح، امتیازگیری از دولت آیندۀ جو بایدن و کشورهای اروپایی را هم در نظر داشتهاند و در صدد به هم زدن "نظام محاسباتی" آنها بودهاند.
این در حالی است که مصوبۀ مذکور شاید در زمینگیر کردن دولت روحانی در آخرین ماههای حیات آن و تعیین تکلیف انتخابات آتی ریاست جمهوری موفق باشد، اما در امتیازگیری از طرف خارجی و به هم زدن محاسبات آنها بعید است ره به جایی ببرد.
درواقع تصورات نهفته در پشت ذهن تهیه کنندگان طرح و مصوبۀ مجلس بر این مبنا استوار است که امور جهان از طریق تأثیرگذاری بر "نظام محاسباتی رقبا یا دشمنان" رقم میخورد و هر طرفی که بتواند خود را بیباک و قاطع و مصمم نشان دهد، لاجرم دستگاه محاسباتی طرف مقابل را به هم میریزد و او را به عقبنشینی وادار میسازد!
این منطق معمولاً در جایی کاربرد دارد که مجموع مؤلفههای قدرت دو طرف مساوی و یا نزدیک به هم باشد و سرشت نزاع نیز بده - بستانی معمول و مرضیالطرفین را طلب کند.
سرشت منازعۀ بین ایران و کشورهای مخالف آن اما به نظر میرسد که از بده - بستان و امتیازدهی و امتیازگیری عبور کرده و از برخی جهات متأسفانه جنبۀ مرگ و زندگی به خود گرفته است. در چنین شرایطی نشان دادن علائمی از سرسختی و انعطافناپذیری و قاطعیت به جای آنکه ارادۀ طرف مقابل را سست کند، از قضا آن را به واکنش شدیدتر میاندازد بخصوص اگر توازن قوای کلی هم به سود آن باشد.
بنابراین، مصوبۀ مجلس به خلاف عنوانی که برای آن انتخاب شده است، نه فقط کمکی به رفع تحریمهای موجود نمیکند بلکه موجبات تشکیل جبههای گستردهتر از کشورها در مقابل ایران فراهم میآورد. به نظرم در روند اجرای این مصوبه بخصوص وقتی نوبتِ محدود کردن نظارت کارشناسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی و لغو پروتکل الحاقی فرا برسد، موضع گیری چین و روسیه دیدنی خواهد بود!
شاید در آن هنگام، حامیان سیاست "چرخش به شرق" نسبت به واقعیت نظام جهانی و منطق رابطۀ بین قدرتهای بزرگ و موقعیت جمهوری اسلامی در میان آنها، واقعبینتر شوند. شاید تنها حسن این مصوبه هم همین باشد!
#احمد_زیدآبادی
#مصوبه_مجلس
#دولت_روحانی
#برجام
#پروتکل_الحاقی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
در آن صورت چه؟
سخنگوی دولت از آغاز غنیسازی اورانیوم با غلظت 20 درصد در تأسیسات هستهای فردو خبر داده است.
مجلس و دولت، هدف از این اقدام را وادارسازی کشورهای طرفِ برجام بخصوص سه کشور اروپایی به انجام تعهدات خود در جهت لغو تحریم ایران اعلام کردهاند.
این در حالی است که بریتانیا و آلمان و فرانسه می گویندکه به تعهدات خود در برابر برجام کاملاً پایبند بوده اند و تحریمهای آمریکا نیز به آنها ربطی ندارد. از این رو آنان غنی سازی 20 درصد را نقض فاحش تعهدات برجامی ایران تلقی میکنند.
حال آمدیم و یکی از این سه کشور اروپایی به خلاف انتظار مقامهای ایرانی به جای مقابله با تحریمهای آمریکا، طبق اختیاری که در متن برجام به هر یک از آنها داده شده است "مکانیسم ماشه" را فعال کرد و پروندۀ هستهای ایران دوباره به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع شد! در آن صورت چه؟
#احمد_زیدآبادی
#برجام
#غنی_سازی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
سخنگوی دولت از آغاز غنیسازی اورانیوم با غلظت 20 درصد در تأسیسات هستهای فردو خبر داده است.
مجلس و دولت، هدف از این اقدام را وادارسازی کشورهای طرفِ برجام بخصوص سه کشور اروپایی به انجام تعهدات خود در جهت لغو تحریم ایران اعلام کردهاند.
این در حالی است که بریتانیا و آلمان و فرانسه می گویندکه به تعهدات خود در برابر برجام کاملاً پایبند بوده اند و تحریمهای آمریکا نیز به آنها ربطی ندارد. از این رو آنان غنی سازی 20 درصد را نقض فاحش تعهدات برجامی ایران تلقی میکنند.
حال آمدیم و یکی از این سه کشور اروپایی به خلاف انتظار مقامهای ایرانی به جای مقابله با تحریمهای آمریکا، طبق اختیاری که در متن برجام به هر یک از آنها داده شده است "مکانیسم ماشه" را فعال کرد و پروندۀ هستهای ایران دوباره به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع شد! در آن صورت چه؟
#احمد_زیدآبادی
#برجام
#غنی_سازی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
یاللعجب! واحیرتا!
طیف تندروتر اصولگرایان در پنج سال گذشته تا سرحد ممکن برجام را خوار و خفیف کرده، تمام تنگناها و گرفتاریهای کشور را به آن نسبت داده و امضای این توافق را تا مرز خیانت به امنیت کشور معرفی کرده است!
همین طیف اما از زمان به قدرت رسیدن جو بایدن در آمریکا، گویی برجام را چنان بیعیب و نقص یافته که نه فقط ادبیات تهاجمی و تحقیرآمیز گذشتۀ خود را در بارۀ این توافق به طاق نسیان سپرده، بلکه با چنان شور و شری از لزوم بازگشت سریع و فوری دولت آمریکا به آن جانبداری میکند که پنداری برجام به مائدهای آسمانی تبدیل شده است!
یکی از همولایتیهای شوخ طبع ما، همینکه ریاکاری یا تناقضی در رفتار کسی کشف میکرد، چیزی به طرف نمیگفت؛ اما سر به زیر میانداخت و زیر لب تکرار میکرد: یاللعجب! واحیرتا!
#احمد_زیدآبادی
#برجام
#جو_بایدن
#اصولگرایان
#مائده_آسمانی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
طیف تندروتر اصولگرایان در پنج سال گذشته تا سرحد ممکن برجام را خوار و خفیف کرده، تمام تنگناها و گرفتاریهای کشور را به آن نسبت داده و امضای این توافق را تا مرز خیانت به امنیت کشور معرفی کرده است!
همین طیف اما از زمان به قدرت رسیدن جو بایدن در آمریکا، گویی برجام را چنان بیعیب و نقص یافته که نه فقط ادبیات تهاجمی و تحقیرآمیز گذشتۀ خود را در بارۀ این توافق به طاق نسیان سپرده، بلکه با چنان شور و شری از لزوم بازگشت سریع و فوری دولت آمریکا به آن جانبداری میکند که پنداری برجام به مائدهای آسمانی تبدیل شده است!
یکی از همولایتیهای شوخ طبع ما، همینکه ریاکاری یا تناقضی در رفتار کسی کشف میکرد، چیزی به طرف نمیگفت؛ اما سر به زیر میانداخت و زیر لب تکرار میکرد: یاللعجب! واحیرتا!
#احمد_زیدآبادی
#برجام
#جو_بایدن
#اصولگرایان
#مائده_آسمانی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
احیای برجام و اغفال عمومی!
به خلاف ظاهر امور، توافق برجام در حال تبدیل شدن به یک گره کور است. این توافقنامه هم اکنون نیمهجان و در اغمای سنگین است. برای احیای آن، روحش باید به جسمش بازگردد، کاری که مستلزم کوششی همهجانبه و مبتنی بر اعتماد متقابل است، یعنی دقیقاً همان چیزی که در فضای کنونی به ندرت دیده میشود!
از نگاه جمهوری اسلامی، برجام اصولاً روحی ندارد که بخواهد به جسمش بازگردد! از این منظر، برجام توافقی در مورد کاهش موقت فعالیتهای هستهای ایران در برابر تجارتِ بدون مانع با جامعۀ بینالمللی است و جز این، هیچ وجه و بُعد دیگری ندارد. بنابراین، از نگاه آنان برجام فقط یک جسم است که به جای احیاء، فقط باید دیده شود و مورد توجه قرار گیرد و این هم کاری آسان و یک شبه است!
طرف مقابل اما از همان ابتدا، روحی برای برجام قائل بوده است. از چشم آنان، برجام انداموارهای زنده است و حیات آن هم به نوع کارکرد روحش بستگی دارد. طبق این تلقی، اقتضای کارکرد صحیح روح برجام این است که راه را برای "بازگشت ایران به جامعۀ جهانی" یا به عبارتی فاصله گرفتن جمهوری اسلامی از سیاستهای چهار دهۀ گذشتۀ خود هموار کند و در نهایت به خصومت بین آن با آمریکا و متحدانش پایان دهد.
به زبانی دیپلماتیکتر، از نگاه جمهوری اسلامی، برجام توافقی تاکتیکی برای عبور از گرداب تحریمهاست اما از نگاه طرف غربی، توافقنامهای استراتژیک به منظور حل اختلافات بنیادی با ایران از طریق گشودن مسیر دیپلماسی است.
ظاهراً برخی از مقامهای جمهوری اسلامی بخصوص در دولت، علاقهای به اذعان به این تلقی دوگانه و حتی بعضاً متضاد از برجام از سوی دو طرف مناقشه ندارند و به محض آشکار شدن علایم پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، بازگشت به برجام و لغو تحریمها را چنان نزدیک یافتند که سطح انتظارات مردم را از این موضوع تا حد اغفال عمومی بالا بردند!
این اغفال عمومی، خود نشانگر بیتابی مقامهای دولتی برای لغو تحریمهاست و این بیتابی نیز به نوبۀ خود از نگرانی عمیق پشت پردۀ آنها از وخامت حال اقتصاد کشور حکایت دارد؛ یعنی همان نکتهای که محمد باقر نوبخت به طرز ناشیانهای آن را در جریان دفاع از لایحۀ بودجه در سطح مجلس افشا کرد و خطاب به قالیباف گفت: مگر شما گزارشهای کاملاً سرّی در مورد وضع اقتصاد کشور را نخواندهاید؟
طبعاً این اوضاع، چیزی نیست که از چشم طرف مقابل پنهان مانده باشد. آنها نیاز ایران به بازگشت سریع و فوری به برجام را دریافتهاند و با صبر و حوصله در حال ترسیم خطوط اصلی دیپلماسی مشترک خود برای فعال کردن "روح برجام" در صورت احیای آن هستند.
در واقع حرف مقامهای آمریکایی و اروپایی این است که آیا ایران نهایتاً به رفع اختلافات بنیادی خود با آنها از طریق دیپلماسی، تمایلی واقعی دارد یا خیر؟ پاسخ طرف ایرانی تا این لحظه به این پرسش مشخص نیست! حسن روحانی و محمد جواد ظریف بعضاً به صورتی مبهم و دوپهلو به این پرسش با زبانی پاسخ میدهند که گویی جمهوری اسلامی آمادۀ چنین اقدامی است، اما آنان تصمیمگیر نهایی در این زمینه به شمار نمیروند چرا که از تهران صداهای بسیار متفاوت و حتی متضادی در این باره بلند است.
از نگاه متحدان غربی، مصوبۀ مجلس ایران با عنوان "قانون راهبردی برای لغو تحریمها" نشان از بیعلاقگی جمهوری اسلامی برای ورود به دیپلماسی مؤثر است چرا که به نظر آنان، این مصوبه چیزی جز تلاش برای وادار کردن آمریکا به لغو سریع تحریمها از موضع تهدید نیست و این هم با دیپلماسی که اساس آن بر تسهیل شرایط برای گفتگو و مذاکره است، همخوانی ندارد.
در حقیقت همۀ علاماتی که تا کنون دولت جو بایدن در مورد برجام از خود نشان داده است؛ چیزی جز ترسیم خطوط کلی مسیر دیپلماتیک و زمینهسازی برای اجماع با متحدان خود به قصد کشف هدف نهایی و نیات واقعی جمهوری اسلامی در مورد غایت برجام نیست.
به هر حال، جمهوری اسلامی برای تعیین تکلیف خود و طرف مقابل، لازم است در این باره تصمیم روشنی بگیرد و آن را به طور علنی اعلام کند. گریز از پاسخ صریح، چارهساز این مشکل نیست و در میانمدت به وخامت اوضاع دامن میزند. در حقیقت تا لحظهای که سیاست اصلی نظام در این مورد رسماً اعلام نشود، دم زدن از لغو قریبالوقوع تحریمها آنگونه که علی ربیعی سخنگوی دولت اخیراً مطرح کرده است، چیزی فراتر از همان اغفال عمومی به حساب نمیآید!
#احمد_زیدآبادی
#برجام
#جو_بایدن
#نوبخت
#علی_ربیعی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
به خلاف ظاهر امور، توافق برجام در حال تبدیل شدن به یک گره کور است. این توافقنامه هم اکنون نیمهجان و در اغمای سنگین است. برای احیای آن، روحش باید به جسمش بازگردد، کاری که مستلزم کوششی همهجانبه و مبتنی بر اعتماد متقابل است، یعنی دقیقاً همان چیزی که در فضای کنونی به ندرت دیده میشود!
از نگاه جمهوری اسلامی، برجام اصولاً روحی ندارد که بخواهد به جسمش بازگردد! از این منظر، برجام توافقی در مورد کاهش موقت فعالیتهای هستهای ایران در برابر تجارتِ بدون مانع با جامعۀ بینالمللی است و جز این، هیچ وجه و بُعد دیگری ندارد. بنابراین، از نگاه آنان برجام فقط یک جسم است که به جای احیاء، فقط باید دیده شود و مورد توجه قرار گیرد و این هم کاری آسان و یک شبه است!
طرف مقابل اما از همان ابتدا، روحی برای برجام قائل بوده است. از چشم آنان، برجام انداموارهای زنده است و حیات آن هم به نوع کارکرد روحش بستگی دارد. طبق این تلقی، اقتضای کارکرد صحیح روح برجام این است که راه را برای "بازگشت ایران به جامعۀ جهانی" یا به عبارتی فاصله گرفتن جمهوری اسلامی از سیاستهای چهار دهۀ گذشتۀ خود هموار کند و در نهایت به خصومت بین آن با آمریکا و متحدانش پایان دهد.
به زبانی دیپلماتیکتر، از نگاه جمهوری اسلامی، برجام توافقی تاکتیکی برای عبور از گرداب تحریمهاست اما از نگاه طرف غربی، توافقنامهای استراتژیک به منظور حل اختلافات بنیادی با ایران از طریق گشودن مسیر دیپلماسی است.
ظاهراً برخی از مقامهای جمهوری اسلامی بخصوص در دولت، علاقهای به اذعان به این تلقی دوگانه و حتی بعضاً متضاد از برجام از سوی دو طرف مناقشه ندارند و به محض آشکار شدن علایم پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، بازگشت به برجام و لغو تحریمها را چنان نزدیک یافتند که سطح انتظارات مردم را از این موضوع تا حد اغفال عمومی بالا بردند!
این اغفال عمومی، خود نشانگر بیتابی مقامهای دولتی برای لغو تحریمهاست و این بیتابی نیز به نوبۀ خود از نگرانی عمیق پشت پردۀ آنها از وخامت حال اقتصاد کشور حکایت دارد؛ یعنی همان نکتهای که محمد باقر نوبخت به طرز ناشیانهای آن را در جریان دفاع از لایحۀ بودجه در سطح مجلس افشا کرد و خطاب به قالیباف گفت: مگر شما گزارشهای کاملاً سرّی در مورد وضع اقتصاد کشور را نخواندهاید؟
طبعاً این اوضاع، چیزی نیست که از چشم طرف مقابل پنهان مانده باشد. آنها نیاز ایران به بازگشت سریع و فوری به برجام را دریافتهاند و با صبر و حوصله در حال ترسیم خطوط اصلی دیپلماسی مشترک خود برای فعال کردن "روح برجام" در صورت احیای آن هستند.
در واقع حرف مقامهای آمریکایی و اروپایی این است که آیا ایران نهایتاً به رفع اختلافات بنیادی خود با آنها از طریق دیپلماسی، تمایلی واقعی دارد یا خیر؟ پاسخ طرف ایرانی تا این لحظه به این پرسش مشخص نیست! حسن روحانی و محمد جواد ظریف بعضاً به صورتی مبهم و دوپهلو به این پرسش با زبانی پاسخ میدهند که گویی جمهوری اسلامی آمادۀ چنین اقدامی است، اما آنان تصمیمگیر نهایی در این زمینه به شمار نمیروند چرا که از تهران صداهای بسیار متفاوت و حتی متضادی در این باره بلند است.
از نگاه متحدان غربی، مصوبۀ مجلس ایران با عنوان "قانون راهبردی برای لغو تحریمها" نشان از بیعلاقگی جمهوری اسلامی برای ورود به دیپلماسی مؤثر است چرا که به نظر آنان، این مصوبه چیزی جز تلاش برای وادار کردن آمریکا به لغو سریع تحریمها از موضع تهدید نیست و این هم با دیپلماسی که اساس آن بر تسهیل شرایط برای گفتگو و مذاکره است، همخوانی ندارد.
در حقیقت همۀ علاماتی که تا کنون دولت جو بایدن در مورد برجام از خود نشان داده است؛ چیزی جز ترسیم خطوط کلی مسیر دیپلماتیک و زمینهسازی برای اجماع با متحدان خود به قصد کشف هدف نهایی و نیات واقعی جمهوری اسلامی در مورد غایت برجام نیست.
به هر حال، جمهوری اسلامی برای تعیین تکلیف خود و طرف مقابل، لازم است در این باره تصمیم روشنی بگیرد و آن را به طور علنی اعلام کند. گریز از پاسخ صریح، چارهساز این مشکل نیست و در میانمدت به وخامت اوضاع دامن میزند. در حقیقت تا لحظهای که سیاست اصلی نظام در این مورد رسماً اعلام نشود، دم زدن از لغو قریبالوقوع تحریمها آنگونه که علی ربیعی سخنگوی دولت اخیراً مطرح کرده است، چیزی فراتر از همان اغفال عمومی به حساب نمیآید!
#احمد_زیدآبادی
#برجام
#جو_بایدن
#نوبخت
#علی_ربیعی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
روسیه و برجام و برجام پلاس!
تا پیش از آغاز مذاکرات وین، دولت آمریکا و سه قدرت اروپایی خواهان گسترش و تقویت توافقنامۀ برجام بودند به طوری که مسائلی مانند سیاست منطقه ای ایران و برنامۀ موشکی آن را هم در برگیرد.
با شروع مذاکرات اما این خواسته ها به ندرت از زبان نمایندگان آنها مطرح می شود و عمدتاً بازگشت به تعهدات برجام و احیای آن مورد تأکید قرار می گیرد.
این تغییر لحن به چه دلیلی صورت گرفته است؟ آیا آمریکا و متحدان اروپایی اش از شروط خود عقب نشینی کرده و تسلیم خواست ایران شده اند یا اینکه طرح دیگری در میان است؟
به نظرم اظهارات سرگئی لاوروف وزیر خارجۀ روسیه در دیدارش با حسن روحانی در تهران از این راز پرده می گشاید.
لاوروف در دیدار با آقای روحانی گفت:
"از نظر ما این کاملاً غیر مفید است که از ایران خواسته شود در چارچوب برجام شرایط جدیدی را بپذیرد و یا فراتر از تعهدات خود در قالب برجام عمل کند".
وزیر امور خارجه روسیه اما بلافاصله اضافه کرد: "هرگونه سند تکمیلی و یا اضافی درخصوص مسائل مختلف از جمله منطقهای یا توسعه نظامی میتواند خارج از چارچوب برجام و در راستای تأمین امنیت منطقه و خلیجفارس با حضور کشورهای منطقه به صورت جداگانه مورد بررسی قرار گیرد." (روزنامۀ کیهان، 24 فروردین)
در واقع سخن لاوروف این است که برجام به صورت کنونی خود باید حفظ و احیاء شود و پس از آن، مذاکرات دیگری برای دستیابی به برجامهای 2 و 3 و....بین ایران و اعضای 1+5 به گفتۀ او "در خصوص مسائل مختلف منطقه ای یا توسعۀ نظامی" صورت گیرد.
این همان برنامهای است که دولت باراک اومابا هم در پی آن بود، اما جمهوری اسلامی سرسختانه با آن مخالفت کرد و آن را به ناکامی کشاند.
اینک اما روسها همان برنامه را در دستور کار خود قرار دادهاند و از نوع روابط خود با ایران، به عنوان ضمانتی برای موفقیت این طرح در نزد آمریکا و اروپاییها بهره میبرند.
به نظرم آمریکا و سه کشور اروپایی هم در این زمینه متقاعد شدهاند و به نفوذ روسیه و همینطور چین در ایران به عنوان اهرمهایی برای دستیابی به برجام پلاسهای دیگر مینگرند!
در مجموع، اینطور به نظر میرسد که قدرتهای جهانی در مورد پایان دادن به مناقشات جاری در خاورمیانه به نوعی توافق دست یافتهاند و این درست خلاف آن چیزی است که محافل رسمی جمهوری اسلامی و نیروها و رسانههای مخالف آنها در خارج از کشور تبلیغ میکنند.
بازندۀ اصلی این بازی از قضا نیروهای "تندروی داخلی ایران" هستند که یا باید با این بازی همسو شوند و مواضع خود را از بنیاد دگرگون کنند و یا اینکه در برابر ابتکار عمل روسیه و چین به مقابله برخیزند که با این سطح از تبلیغات در ستایش نزدیکی به آنها، توانش را ندارند.
به واقع، ستایش افراطی جناح تندرو در ایران از سیاست جهانی و منطقهای مسکو و پکن، به جای آنکه چیزی عاید آنان کند، عملاً در معرض تهدیدشان قرار داده است. گویا آنان از این کلام آندره فونتن خبر نداشتند که: ابرقدرتها، رؤیاهای مختلفی میبینند اما در یک بستر میخوابند!
#احمد_زیدآبادی
#مذاکرات_وین
#دولت_بایدن
#برجام_پلاس
#سرگئی_لاوروف
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
تا پیش از آغاز مذاکرات وین، دولت آمریکا و سه قدرت اروپایی خواهان گسترش و تقویت توافقنامۀ برجام بودند به طوری که مسائلی مانند سیاست منطقه ای ایران و برنامۀ موشکی آن را هم در برگیرد.
با شروع مذاکرات اما این خواسته ها به ندرت از زبان نمایندگان آنها مطرح می شود و عمدتاً بازگشت به تعهدات برجام و احیای آن مورد تأکید قرار می گیرد.
این تغییر لحن به چه دلیلی صورت گرفته است؟ آیا آمریکا و متحدان اروپایی اش از شروط خود عقب نشینی کرده و تسلیم خواست ایران شده اند یا اینکه طرح دیگری در میان است؟
به نظرم اظهارات سرگئی لاوروف وزیر خارجۀ روسیه در دیدارش با حسن روحانی در تهران از این راز پرده می گشاید.
لاوروف در دیدار با آقای روحانی گفت:
"از نظر ما این کاملاً غیر مفید است که از ایران خواسته شود در چارچوب برجام شرایط جدیدی را بپذیرد و یا فراتر از تعهدات خود در قالب برجام عمل کند".
وزیر امور خارجه روسیه اما بلافاصله اضافه کرد: "هرگونه سند تکمیلی و یا اضافی درخصوص مسائل مختلف از جمله منطقهای یا توسعه نظامی میتواند خارج از چارچوب برجام و در راستای تأمین امنیت منطقه و خلیجفارس با حضور کشورهای منطقه به صورت جداگانه مورد بررسی قرار گیرد." (روزنامۀ کیهان، 24 فروردین)
در واقع سخن لاوروف این است که برجام به صورت کنونی خود باید حفظ و احیاء شود و پس از آن، مذاکرات دیگری برای دستیابی به برجامهای 2 و 3 و....بین ایران و اعضای 1+5 به گفتۀ او "در خصوص مسائل مختلف منطقه ای یا توسعۀ نظامی" صورت گیرد.
این همان برنامهای است که دولت باراک اومابا هم در پی آن بود، اما جمهوری اسلامی سرسختانه با آن مخالفت کرد و آن را به ناکامی کشاند.
اینک اما روسها همان برنامه را در دستور کار خود قرار دادهاند و از نوع روابط خود با ایران، به عنوان ضمانتی برای موفقیت این طرح در نزد آمریکا و اروپاییها بهره میبرند.
به نظرم آمریکا و سه کشور اروپایی هم در این زمینه متقاعد شدهاند و به نفوذ روسیه و همینطور چین در ایران به عنوان اهرمهایی برای دستیابی به برجام پلاسهای دیگر مینگرند!
در مجموع، اینطور به نظر میرسد که قدرتهای جهانی در مورد پایان دادن به مناقشات جاری در خاورمیانه به نوعی توافق دست یافتهاند و این درست خلاف آن چیزی است که محافل رسمی جمهوری اسلامی و نیروها و رسانههای مخالف آنها در خارج از کشور تبلیغ میکنند.
بازندۀ اصلی این بازی از قضا نیروهای "تندروی داخلی ایران" هستند که یا باید با این بازی همسو شوند و مواضع خود را از بنیاد دگرگون کنند و یا اینکه در برابر ابتکار عمل روسیه و چین به مقابله برخیزند که با این سطح از تبلیغات در ستایش نزدیکی به آنها، توانش را ندارند.
به واقع، ستایش افراطی جناح تندرو در ایران از سیاست جهانی و منطقهای مسکو و پکن، به جای آنکه چیزی عاید آنان کند، عملاً در معرض تهدیدشان قرار داده است. گویا آنان از این کلام آندره فونتن خبر نداشتند که: ابرقدرتها، رؤیاهای مختلفی میبینند اما در یک بستر میخوابند!
#احمد_زیدآبادی
#مذاکرات_وین
#دولت_بایدن
#برجام_پلاس
#سرگئی_لاوروف
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
با یک تیر سه نشان!
در حالی که عالیترین مقامهای آمریکایی روند مذاکرات وین را طولانی و امکان دستیابی به توافق را نامشخص میدانند، برخی مقامها و رسانههای داخلی، پی در پی از نزدیک بودن توافق و حتی رسیدن به یک قدمی آن خبر میدهند.
این تفاوت ارزیابی نشانۀ چیست؟ آمریکاییها پنهانکاری میکنند یا طرفِ ایرانی صبر و قرار خود را از دست داده است؟
تصور پنهانکاری از طرف آمریکا به نظر موجه نمیآید زیرا امری که قرار است علنی و آشکار شود، بر پنهانسازی آن جز ایجاد بیاعتمادی در بین متحدان، چه چیز دیگری مترّتب است؟
بی قراری طرف ایرانی اما برای چیست؟ اشتیاق به توافق برای بهرهبرداری از آن در انتخابات؟ تأثیرگذاری روانی بر فضای بازار به منظور کاهش قیمت ارز و طلا؟ نگرانی از خالی بودن خزانه و تبعات ناشی از آن؟
به نظرم هر دو جناح اصرار دارند که توافق در دولت حسن روحانی صورت گیرد. جناح دولت با این انگیزه که سودی در انتخابات نصیبش شود و جناح مقابل، با این رویکرد که معضلِ توجیهِ ایدئولوژیک احیای برجام برای هواداران آتشین مزاجش را به گردن روحانی بیاندازد و از خود رفع مسئولیت کند.
بنابراین، عجلۀ جناح اصولگرا به اندازۀ جناح دولت نیست زیرا برنامۀ آنان این است که برجام پس از برگزاری انتخابات و در دو ماه آخر عمر دولت روحانی احیاء شود تا بدین وسیله با یک تیر سه نشان زده باشند! یعنی هم دولت روحانی از توافق سود انتخاباتی نبرد و هم اعتراض هواداران تندخود متوجه او شود و هم با احیای برجام درآمدهای ارزی به جیب دولتِ اصطلاحاً جوان و انقلابی بریزد!
#احمد_زیدآبادی
#برجام
#انتخابات
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
در حالی که عالیترین مقامهای آمریکایی روند مذاکرات وین را طولانی و امکان دستیابی به توافق را نامشخص میدانند، برخی مقامها و رسانههای داخلی، پی در پی از نزدیک بودن توافق و حتی رسیدن به یک قدمی آن خبر میدهند.
این تفاوت ارزیابی نشانۀ چیست؟ آمریکاییها پنهانکاری میکنند یا طرفِ ایرانی صبر و قرار خود را از دست داده است؟
تصور پنهانکاری از طرف آمریکا به نظر موجه نمیآید زیرا امری که قرار است علنی و آشکار شود، بر پنهانسازی آن جز ایجاد بیاعتمادی در بین متحدان، چه چیز دیگری مترّتب است؟
بی قراری طرف ایرانی اما برای چیست؟ اشتیاق به توافق برای بهرهبرداری از آن در انتخابات؟ تأثیرگذاری روانی بر فضای بازار به منظور کاهش قیمت ارز و طلا؟ نگرانی از خالی بودن خزانه و تبعات ناشی از آن؟
به نظرم هر دو جناح اصرار دارند که توافق در دولت حسن روحانی صورت گیرد. جناح دولت با این انگیزه که سودی در انتخابات نصیبش شود و جناح مقابل، با این رویکرد که معضلِ توجیهِ ایدئولوژیک احیای برجام برای هواداران آتشین مزاجش را به گردن روحانی بیاندازد و از خود رفع مسئولیت کند.
بنابراین، عجلۀ جناح اصولگرا به اندازۀ جناح دولت نیست زیرا برنامۀ آنان این است که برجام پس از برگزاری انتخابات و در دو ماه آخر عمر دولت روحانی احیاء شود تا بدین وسیله با یک تیر سه نشان زده باشند! یعنی هم دولت روحانی از توافق سود انتخاباتی نبرد و هم اعتراض هواداران تندخود متوجه او شود و هم با احیای برجام درآمدهای ارزی به جیب دولتِ اصطلاحاً جوان و انقلابی بریزد!
#احمد_زیدآبادی
#برجام
#انتخابات
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
پیشرفت در مذاکرات وین!
از یک مقام آمریکایی و اروپایی و روسی و چینی و ایرانی پرسیدم؛ مذاکرات وین در چه مرحلهای است؟ هر پنج نفر متفقالقول گفتند؛ شکر خدا توافق در دسترس است.
پرسیدم؛ تا کنون بر سر چه مسائلی توافق شده است؟ هر پنج نفر پاسخ دادند: توافق شده است که آمریکا ضمن بازگشت به برجام تحریمها را لغو کند و ایران هم تمام تعهدات برجامی خود را از سر گیرد. پرسیدم؛ آمریکا قرار است مشخصاً چه تحریمهایی را با چه نوع ساز و کاری لغو کند و ایران چه تعهدات مشخصی را با چه مکانیسمی از سر گیرد؟ همگی پاسخ دادند؛ اینها همان موضوعات کلیدی و پیچیدهای است که هنوز حل نشده و در پایتختهای دو کشور باید در بارهاش تصمیمگیری شود!
به آنها تبریک و خسته نباشید گفتم!
#احمد_زیدآبادی
#مذاکرات_وین
#برجام
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
از یک مقام آمریکایی و اروپایی و روسی و چینی و ایرانی پرسیدم؛ مذاکرات وین در چه مرحلهای است؟ هر پنج نفر متفقالقول گفتند؛ شکر خدا توافق در دسترس است.
پرسیدم؛ تا کنون بر سر چه مسائلی توافق شده است؟ هر پنج نفر پاسخ دادند: توافق شده است که آمریکا ضمن بازگشت به برجام تحریمها را لغو کند و ایران هم تمام تعهدات برجامی خود را از سر گیرد. پرسیدم؛ آمریکا قرار است مشخصاً چه تحریمهایی را با چه نوع ساز و کاری لغو کند و ایران چه تعهدات مشخصی را با چه مکانیسمی از سر گیرد؟ همگی پاسخ دادند؛ اینها همان موضوعات کلیدی و پیچیدهای است که هنوز حل نشده و در پایتختهای دو کشور باید در بارهاش تصمیمگیری شود!
به آنها تبریک و خسته نباشید گفتم!
#احمد_زیدآبادی
#مذاکرات_وین
#برجام
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
قالیباف و حرفی که پس خواهد گرفت!
با انقضای توافق سه ماهۀ ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی، محمد باقر قالیباف رئیس مجلس از لزوم عدم دسترسی بازرسان آژانس به اطلاعات تأسیسات هستهای کشور سخن گفته است.
به نظرم قالیباف در اظهارنظر خود عجله کرده و نظرِ مراکز اصلی تصمیمگیری را در این باره جویا نشده است.
قطع همکاری ایران با آژانس بینالمللی به معنای آغاز بحرانی بیسابقه در روابط ایران و اروپا و ایجاد تنش با روسیه و چین است و کمترین اثر آن گشودن پروندۀ اتمی ایران در شورای حکام آژانس و سپس شورای امنیت خواهد بود.
در حال حاضر اما جمهوری اسلامی اصلاً در این مسیر حرکت نمیکند و خواهان احیای برجام از طریق مذاکرات وین است. از این رو، تمدید توافق با آژانس به مدت حداقل یک ماه امری حتمی به نظر میرسد و آقای قالیباف هم ناچار است حرف خود را پس بگیرد و یا آن را به گونۀ دیگری تفسیر کند.
#احمد_زیدآبادی
#باقر_قالیباف
#آژانس_اتمی
#برجام
#مذاکرات_وین
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
با انقضای توافق سه ماهۀ ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی، محمد باقر قالیباف رئیس مجلس از لزوم عدم دسترسی بازرسان آژانس به اطلاعات تأسیسات هستهای کشور سخن گفته است.
به نظرم قالیباف در اظهارنظر خود عجله کرده و نظرِ مراکز اصلی تصمیمگیری را در این باره جویا نشده است.
قطع همکاری ایران با آژانس بینالمللی به معنای آغاز بحرانی بیسابقه در روابط ایران و اروپا و ایجاد تنش با روسیه و چین است و کمترین اثر آن گشودن پروندۀ اتمی ایران در شورای حکام آژانس و سپس شورای امنیت خواهد بود.
در حال حاضر اما جمهوری اسلامی اصلاً در این مسیر حرکت نمیکند و خواهان احیای برجام از طریق مذاکرات وین است. از این رو، تمدید توافق با آژانس به مدت حداقل یک ماه امری حتمی به نظر میرسد و آقای قالیباف هم ناچار است حرف خود را پس بگیرد و یا آن را به گونۀ دیگری تفسیر کند.
#احمد_زیدآبادی
#باقر_قالیباف
#آژانس_اتمی
#برجام
#مذاکرات_وین
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
دیگر عجله برای چه؟
حالا که تأثیرِ احیا یا مرگ ابدی برجام بر نتیجۀ انتخابات ریاست جمهوری، "سالبۀ به انتفای موضوع" شده است، دولت حسن روحانی چه عجلهای برای بازگشت به آن دارد؟
به نظرم دولت بهتر است این یک ماه را هم دندان بر جگر بگذارد و اجازه دهد که دولت بعدی این پرونده را به پیش ببرد.
دولت بعدی به هر حال یا خود را نیازمند احیای برجام میبیند که در آن صورت، خودش همین راه را ادامه میدهد و یا نیازمند نمیبیند که در آن صورت توافق حاصله در دوران روحانی را مزاحم کار خود میبیند و به انحای مختلف از اجرای آن شانه خالی میکند و وضع را به نقطۀ نخست برمیگرداند.
به نظر من، زشتترین و ریاکارانهترین حالت این است که دولت بعدی عملاً محتاج توافق باشد اما به جای اینکه به این موضوع اعتراف کند، به عکس خود را لفظاً مخالف آن نشان دهد و به هواداران خود بگوید: ما که این توافقنامه را نمیخواستیم اما خدا حسن روحانی و اعوان و انصارش را نیامرزد که آن را روی دست ما گذاشت و اینک هم به بنا به اصل "اوفوا بالعقود" چارهای جز اجرای آن نداریم. بنابراین، اگر به رغم این همه هزینۀ دوباره، باز مجبوریم بساط سانتریفیوژهای پیشرفته را جمع کنیم و فلان رآکتور را برچینیم و عطای غنیسازی 60 درصد و 20 درصدی را به لقایش ببخشیم و و ذخیرۀ اورانیوم غنی شدۀ سطح پایینتر را به خارج بفرستیم و در امر تحقیقات و توسعۀ هستهای محدودیتهای بیشتری را گردن نهیم و دست بازرسان آژانس را بازتر بگذاریم و ... همهاش به دلیل خیانت روحانی و ظریف است که خدا نبخشدشان و به زمین گرمشان بزند وگرنه اگر کار دست خودمان بود کی به این چیزها تن میدادیم ولی خب عزیزان چاره چیست؟ .....
#احمد_زیدآبادی
#حسن_روحانی
#برجام
#جواد_ظریف
#دولت_آینده
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
حالا که تأثیرِ احیا یا مرگ ابدی برجام بر نتیجۀ انتخابات ریاست جمهوری، "سالبۀ به انتفای موضوع" شده است، دولت حسن روحانی چه عجلهای برای بازگشت به آن دارد؟
به نظرم دولت بهتر است این یک ماه را هم دندان بر جگر بگذارد و اجازه دهد که دولت بعدی این پرونده را به پیش ببرد.
دولت بعدی به هر حال یا خود را نیازمند احیای برجام میبیند که در آن صورت، خودش همین راه را ادامه میدهد و یا نیازمند نمیبیند که در آن صورت توافق حاصله در دوران روحانی را مزاحم کار خود میبیند و به انحای مختلف از اجرای آن شانه خالی میکند و وضع را به نقطۀ نخست برمیگرداند.
به نظر من، زشتترین و ریاکارانهترین حالت این است که دولت بعدی عملاً محتاج توافق باشد اما به جای اینکه به این موضوع اعتراف کند، به عکس خود را لفظاً مخالف آن نشان دهد و به هواداران خود بگوید: ما که این توافقنامه را نمیخواستیم اما خدا حسن روحانی و اعوان و انصارش را نیامرزد که آن را روی دست ما گذاشت و اینک هم به بنا به اصل "اوفوا بالعقود" چارهای جز اجرای آن نداریم. بنابراین، اگر به رغم این همه هزینۀ دوباره، باز مجبوریم بساط سانتریفیوژهای پیشرفته را جمع کنیم و فلان رآکتور را برچینیم و عطای غنیسازی 60 درصد و 20 درصدی را به لقایش ببخشیم و و ذخیرۀ اورانیوم غنی شدۀ سطح پایینتر را به خارج بفرستیم و در امر تحقیقات و توسعۀ هستهای محدودیتهای بیشتری را گردن نهیم و دست بازرسان آژانس را بازتر بگذاریم و ... همهاش به دلیل خیانت روحانی و ظریف است که خدا نبخشدشان و به زمین گرمشان بزند وگرنه اگر کار دست خودمان بود کی به این چیزها تن میدادیم ولی خب عزیزان چاره چیست؟ .....
#احمد_زیدآبادی
#حسن_روحانی
#برجام
#جواد_ظریف
#دولت_آینده
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
روابط بینالملل و اعتماد متقابل
بیش از یک سال پیش، مطلبی با عنوان "روابط بینالملل بر اعتماد استوار نیست" در همین کانال نوشتم که با حذفِ پاراگراف نخست آن، در اینجا بازنشرش میدهم:
.....اگر اعتماد را به اطمینان نسبت به صداقت و یکرنگی و نیت پاک و خالص دو طرف نسبت به یکدیگر تعریف کنیم، چنین امری بین دوستان نزدیک و صمیمی در زندگی شخصی هم به سختی یافت میشود چه رسد به میان دولتها که اساساً روابطشان مبتنی بر بیاعتمادی است!
در حقیقت، اگر انسانها بخواهند هر نوع تعامل خود با دیگری را به عنصر اعتماد مشروط کنند، امور بشر به کلی فلج میشود.
برای نمونه، یک فرد عادی در طول روز ممکن است برای روشن شدن صورت مسئلهای یا حل مشکلی با دهها نفر از رانندۀ تاکسی و تعمیرکار گرفته تا مغازهدار و صاحب بنگاه معاملاتی وارد بحث و گفتگو شود بدون آنکه به صداقت و درستکاری آنها اطمینان و اعتمادی داشته باشد. حال اگر چنین فردی در صدد برآید که تمام امور زندگی خود را از راه تعامل با افراد مورد اعتماد خود پیش ببرد، باید روابط خود را به چند نفر محدود کند و به جای بسط مناسبات اجتماعی خود، در منزلش بست بنشیند!
از قضا، تعاملات مادی بین انسانها معمولاً مبتنی بر بیاعتمادی است و به همین دلیل وقتی پای معامله یا بده - بستانی پیش میآید، حتی دوستان نزدیک هم بحث قرارداد شفاف و رسمی را پیش میکشند تا بعدها حرف و حدیثی پیش نیاید! به همین علت کسانی که معاملات خود را بر پایۀ اعتماد به طرف مقابل پیش میبرند اغلب خود را نادم و پشیمان معرفی میکنند و انگشت حسرت به دندان میگزند که چرا سادگی کرده و به طرفشان اعتماد داشتهاند!
حال وقتی بین دوستان هم عمدتاً بنا بر بیاعتمادی در امور مادی است، انتظار اعتماد بین رقیبان و دشمنان چه وجهی دارد؟
اساساً دولتهای ایران و آمریکا روی چه مبنایی باید به هم اعتماد داشته باشند؟ چه چیزشان به هم شبیه است؟ کدام سیاست واحد را در منطقه و جهان دنبال میکنند؟ کدام ارزشهای مشترک را نمایندگی میکنند؟ چه منافع یکسانی را برای همدیگر به رسمیت میشناسند؟
ممکن است گفته شود حال که اینطور است پس مذاکره بین آنها دیگر چه معنایی دارد؟ درواقع مذاکره به منظور کشف یا خلق ایده، ارزش، سیاست و نفع مشترکی است که بر اساس آن بتوان به خصومت پایان داد یا دست کم آن راکنترل کرد و از دامنهاش کاست.
اگر انگیزهای برای کشف یا خلق چنین مشترکاتی بین دو کشور وجود نداشته باشد، در آن صورت باید تصدیق کرد که مذاکره امری بیهوده و نه لزوماً مذموم، به منظور خرید زمان توسط یک یا هر دو طرف ماجراست، اما سرنوشت نهایی چنین وضعی افزایش خصومت تا از پای درآمدن یکی توسط دیگری است.
در واقع آنچه برجام را از جان انداخت، مسئلۀ اعتماد و بیاعتمادی نبود، بلکه فقدان اراده در بخشی از محافل هر دو سوی ماجرا، برای کشف و بسط زمینههای مشترک برای همکاری بود.
به عبارت روشنتر، آنچه یک توافق را پایدار یا ناپایدار میکند حرکت دو طرف بر ریل منافع مشترک و همسو است، وگرنه هر دولتی هر زمان که پی ببرد یک توافق زمینهساز حرکت طرف مقابل در جهت عکس شده است، دیر یا زود بهانهای برای لغو آن پیدا میکند. این هم بخشی از سرشت روابط بین کشورهاست و با اصول اخلاقِ فردی نیز قابل توضیح و تبیین نیست!
#احمد_زیدآبادی
#برجام
#مذاکره_با_آمریکا
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
بیش از یک سال پیش، مطلبی با عنوان "روابط بینالملل بر اعتماد استوار نیست" در همین کانال نوشتم که با حذفِ پاراگراف نخست آن، در اینجا بازنشرش میدهم:
.....اگر اعتماد را به اطمینان نسبت به صداقت و یکرنگی و نیت پاک و خالص دو طرف نسبت به یکدیگر تعریف کنیم، چنین امری بین دوستان نزدیک و صمیمی در زندگی شخصی هم به سختی یافت میشود چه رسد به میان دولتها که اساساً روابطشان مبتنی بر بیاعتمادی است!
در حقیقت، اگر انسانها بخواهند هر نوع تعامل خود با دیگری را به عنصر اعتماد مشروط کنند، امور بشر به کلی فلج میشود.
برای نمونه، یک فرد عادی در طول روز ممکن است برای روشن شدن صورت مسئلهای یا حل مشکلی با دهها نفر از رانندۀ تاکسی و تعمیرکار گرفته تا مغازهدار و صاحب بنگاه معاملاتی وارد بحث و گفتگو شود بدون آنکه به صداقت و درستکاری آنها اطمینان و اعتمادی داشته باشد. حال اگر چنین فردی در صدد برآید که تمام امور زندگی خود را از راه تعامل با افراد مورد اعتماد خود پیش ببرد، باید روابط خود را به چند نفر محدود کند و به جای بسط مناسبات اجتماعی خود، در منزلش بست بنشیند!
از قضا، تعاملات مادی بین انسانها معمولاً مبتنی بر بیاعتمادی است و به همین دلیل وقتی پای معامله یا بده - بستانی پیش میآید، حتی دوستان نزدیک هم بحث قرارداد شفاف و رسمی را پیش میکشند تا بعدها حرف و حدیثی پیش نیاید! به همین علت کسانی که معاملات خود را بر پایۀ اعتماد به طرف مقابل پیش میبرند اغلب خود را نادم و پشیمان معرفی میکنند و انگشت حسرت به دندان میگزند که چرا سادگی کرده و به طرفشان اعتماد داشتهاند!
حال وقتی بین دوستان هم عمدتاً بنا بر بیاعتمادی در امور مادی است، انتظار اعتماد بین رقیبان و دشمنان چه وجهی دارد؟
اساساً دولتهای ایران و آمریکا روی چه مبنایی باید به هم اعتماد داشته باشند؟ چه چیزشان به هم شبیه است؟ کدام سیاست واحد را در منطقه و جهان دنبال میکنند؟ کدام ارزشهای مشترک را نمایندگی میکنند؟ چه منافع یکسانی را برای همدیگر به رسمیت میشناسند؟
ممکن است گفته شود حال که اینطور است پس مذاکره بین آنها دیگر چه معنایی دارد؟ درواقع مذاکره به منظور کشف یا خلق ایده، ارزش، سیاست و نفع مشترکی است که بر اساس آن بتوان به خصومت پایان داد یا دست کم آن راکنترل کرد و از دامنهاش کاست.
اگر انگیزهای برای کشف یا خلق چنین مشترکاتی بین دو کشور وجود نداشته باشد، در آن صورت باید تصدیق کرد که مذاکره امری بیهوده و نه لزوماً مذموم، به منظور خرید زمان توسط یک یا هر دو طرف ماجراست، اما سرنوشت نهایی چنین وضعی افزایش خصومت تا از پای درآمدن یکی توسط دیگری است.
در واقع آنچه برجام را از جان انداخت، مسئلۀ اعتماد و بیاعتمادی نبود، بلکه فقدان اراده در بخشی از محافل هر دو سوی ماجرا، برای کشف و بسط زمینههای مشترک برای همکاری بود.
به عبارت روشنتر، آنچه یک توافق را پایدار یا ناپایدار میکند حرکت دو طرف بر ریل منافع مشترک و همسو است، وگرنه هر دولتی هر زمان که پی ببرد یک توافق زمینهساز حرکت طرف مقابل در جهت عکس شده است، دیر یا زود بهانهای برای لغو آن پیدا میکند. این هم بخشی از سرشت روابط بین کشورهاست و با اصول اخلاقِ فردی نیز قابل توضیح و تبیین نیست!
#احمد_زیدآبادی
#برجام
#مذاکره_با_آمریکا
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
پاسخی قاطع به پرسشی فراگیر!
همه میپرسند رئیسی با برجام چه میکند؟
به نظرم یا برجام را احیاء میکند و یا صورت دیگری از آن را به امضا میرساند!
آیا این پاسخ بیش از اندازه قاطعانه و به دور از احتیاط نیست؟ شاید باشد. من اما دو دلیل روشن برای این نظر دارم. دلیل اول اینکه چارهای جز این نیست و دوم اینکه چین و روسیه هم به اندازۀ آمریکا و اتحادیۀ اروپا بر احیاء برجام یا امضای صورتی دیگر از آن اصرار دارند.
بنابراین، عدم توافق علاوه بر تأثیر بسیار مخربی که بر وضعیت نابسامان کنونی اقتصاد کشور میگذارد، جمهوری اسلامی را در برابر اجماع اعضای شورای امنیت سازمان ملل قرار میدهد. ممکن است گفته شود که با وجود تمام اینها شاید جمهوری اسلامی تصمیم دیگری بگیرد. ولی به نظرِ من حفظ موقعیت حکمرانی هر نوع تصمیم دیگری را منتفی میکند.
#احمد_زیدآبادی
#ابراهیم_رئیسی
#برجام
#شورای_امنیت
#منطق_حکمرانی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
همه میپرسند رئیسی با برجام چه میکند؟
به نظرم یا برجام را احیاء میکند و یا صورت دیگری از آن را به امضا میرساند!
آیا این پاسخ بیش از اندازه قاطعانه و به دور از احتیاط نیست؟ شاید باشد. من اما دو دلیل روشن برای این نظر دارم. دلیل اول اینکه چارهای جز این نیست و دوم اینکه چین و روسیه هم به اندازۀ آمریکا و اتحادیۀ اروپا بر احیاء برجام یا امضای صورتی دیگر از آن اصرار دارند.
بنابراین، عدم توافق علاوه بر تأثیر بسیار مخربی که بر وضعیت نابسامان کنونی اقتصاد کشور میگذارد، جمهوری اسلامی را در برابر اجماع اعضای شورای امنیت سازمان ملل قرار میدهد. ممکن است گفته شود که با وجود تمام اینها شاید جمهوری اسلامی تصمیم دیگری بگیرد. ولی به نظرِ من حفظ موقعیت حکمرانی هر نوع تصمیم دیگری را منتفی میکند.
#احمد_زیدآبادی
#ابراهیم_رئیسی
#برجام
#شورای_امنیت
#منطق_حکمرانی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
باقری و برجام
به همان اندازه که طرفهای غیر ایرانی برجام برای ازسرگیریِ سریعِ مذاکرات وین بیتابی نشان میدهند، طرف ایرانی نسبت به این مسئله خونسردی و بیتفاوتی در پیش گرفته است.
از نگاه کشورهای 5+ 1 ازسرگیری سریع مذاکرات وین از آن جهت ضروری است که سرعت توسعۀ برنامۀ اتمی جمهوری اسلامی، به زودی احیای برجام را بیمعنی و بیاثر خواهد کرد.
از نگاه جمهوری اسلامی اما تعلیق مذاکرات، فرصتی برای پیشبرد برنامۀ هستهای است تا اعضای برجام را در مقابل "عمل انجام شده" قرار دهد و در پشت میز مذاکره با دستی پرتر از قبل، امتیازات تازهای را طلب کند.
در این میان اما دولت اسرائیل که ابزارهای فشار خود علیه دولت جوبایدن و دیگر اعضای 5+1 را برای رها کردن موضوع برجام در شرایط حاضر کُند میبینید، به طور علنی اعلام کرده است که در این مورد، چشم امیدش به محافلی در تهران است تا با در پیش گرفتن روشی سخت و انعطافناپذیر در مذاکرات، خودشان اسباب نابودی برجام را "یک بار و برای همیشه" فراهم کنند.
بنابراین، بر سرِ سرنوشت برجام، سه خط متفاوت در سه جهت مختلف در جریان است، خطوطی که بعضاً در هم میپیچند و خواسته یا ناخواسته یکدیگر را تضعیف یا تقویت میکنند.
در حال حاضر بین سه کشور اروپایی عضو برجام و دولت آمریکا، در بارۀ دستور کار مذاکره با ایران و ابعاد توافق نهایی احتمالی، وحدت نظر وجود دارد. این چهار کشور خواهان احیای برجام با تغییراتی در مفاد آن بخصوص تعویق زمانِ "بندهای غروب" آن هستند و در عین حال مایلند مذاکره در بارۀ نظم خاورمیانه به نحوی به برجام پیوند یابد.
روسیه و چین عمدتاً بر احیای برجام در همان صورت نخست آن، اصرار میورزند و در بارۀ جزئیات ماجرا، گویی به عمد لحنی ابهامآمیز در پیش گرفتهاند تا امکان میانجیگیری بین دو طرف را در سختترین مراحل مذاکره برای خود حفظ کنند.
در مقابل، طرف ایرانی در مورد سرنوشت برجام به شیوهای کم و بیش دوپهلو و مبهم سخن میگوید. تاکنون ابراهیم رئیسی و اعضای دولت او، اصلِ احیای برجام را پذیرفتهاند اما در مورد مزایای ناشی از آن بخصوص ابعاد لغو تحریمهای اقتصادی آمریکا شروطی را به صورت کلی مطرح میکنند.
دولت رئیسی به عنوان برآیند جناح "اصولگرا" و اصطلاحاً "انقلابی" که طیفی از موافقان نسبی تا منتقدان و مخالفان سرسخت برجام را در برمیگیرد، خواهان توافقی است که هم رضایت نیروهای هوادار این جناح را تا اندازهای فراهم کند و هم زبانِ حامیان پر و پا قرص برجام در جناح مقابل را بر سر خود تیز نکند. ( البته زبانِ حامیان جناح مقابل چه توافقی صورت گیرد و چه نگیرد در هر حال تیز خواهد شد!)
از این رو، دولت رئیسی در مورد برجام، وضعیت دشوار و تقریباً بلاتکلیفی دارد. انتخاب علی باقری به عنوان معاون سیاسی وزارت خارجه که قاعدتاً مسئول مذاکره با اعضای 5+1 خواهد شد، به نظرم نوعی تلاش برای غلبه بر این دشواری و بلاتکلیفی است.
باقری به عنوان یکی از مخالفان سرسخت برجام شهرت دارد. از این رو، انتخاب او برای پیشبرد مذاکرات در نگاه نخست نقضِ غرض است؛ اما از زاویهای دیگر انتخاب او ممکن است خالی از هوشمندی هم نباشد.
قاعدتاً هر توافقی که علی باقری در مورد برجام امضا کند، مورد نقد و نفیِ طیف تندروتر اصولگرایان قرار نخواهد گرفت زیرا نمایندۀ خودِ آنها آن را به امضا رسانده است. از طرفی با توجه به سابقۀ مذاکرات نافرجام و فرسایشی سعید جلیلی که به عنوان مذاکرهکنندهای ناکارآمد و ناآشنا به اصول مذاکره در افکار عمومی اکثریت ایرانیان جا افتاده است، علی باقری نمیتواند و شاید حتی نمیخواهد پا جا پای او بگذارد و با دست خالی از وین برگردد. اگر او پس از هر دور مذاکره، با دست خالی از وین برگردد، ضربۀ سیاسی جبرانناپذیری به دولت رئیسی و مجموعۀ اصولگرایان وارد خواهد شد زیرا در آن صورت، افکار عمومی به این نتیجۀ قطعی خواهد رسید که اصولگرایان اساساً توان مذاکره و دستیابی به توافق را ندارند و اگر قرار به مذاکره و توافق باشد فقط افرادی مانند محمد جواد ظریف توان به سرانجام رساندن آن را دارند.
در هر صورت، سرنوشت برجام مانند سکهای که به هوا پرت شده باشد، در حال چرخش است و هنوز نمیتوان با ضرس قاطع گفت که با کدام رویش به زمین خواهد نشست. آنچه در این میان بخصوص پیشبینی را مشکل میکند همان برنامۀ دولت اسرائیل است که میکوشد برجام را به دست خود ایرانیها نابود کند. بدبختانه آنها در این نوع امور، بسیار پیچیده عمل میکنند و همانطور که به مراکز هستهای کشور نفوذ کرده بودند ممکن است با ظاهری اصطلاحاً "سوپرانقلابی"، در مراکز تحلیلی هم برای کمک به اشتباه محاسبۀ تصمیمگیران نفوذ کنند.
#احمد_زیدآبادی
#برجام
#علی_باقری
#جواد_ظریف
#ابراهیم_رئیسی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
به همان اندازه که طرفهای غیر ایرانی برجام برای ازسرگیریِ سریعِ مذاکرات وین بیتابی نشان میدهند، طرف ایرانی نسبت به این مسئله خونسردی و بیتفاوتی در پیش گرفته است.
از نگاه کشورهای 5+ 1 ازسرگیری سریع مذاکرات وین از آن جهت ضروری است که سرعت توسعۀ برنامۀ اتمی جمهوری اسلامی، به زودی احیای برجام را بیمعنی و بیاثر خواهد کرد.
از نگاه جمهوری اسلامی اما تعلیق مذاکرات، فرصتی برای پیشبرد برنامۀ هستهای است تا اعضای برجام را در مقابل "عمل انجام شده" قرار دهد و در پشت میز مذاکره با دستی پرتر از قبل، امتیازات تازهای را طلب کند.
در این میان اما دولت اسرائیل که ابزارهای فشار خود علیه دولت جوبایدن و دیگر اعضای 5+1 را برای رها کردن موضوع برجام در شرایط حاضر کُند میبینید، به طور علنی اعلام کرده است که در این مورد، چشم امیدش به محافلی در تهران است تا با در پیش گرفتن روشی سخت و انعطافناپذیر در مذاکرات، خودشان اسباب نابودی برجام را "یک بار و برای همیشه" فراهم کنند.
بنابراین، بر سرِ سرنوشت برجام، سه خط متفاوت در سه جهت مختلف در جریان است، خطوطی که بعضاً در هم میپیچند و خواسته یا ناخواسته یکدیگر را تضعیف یا تقویت میکنند.
در حال حاضر بین سه کشور اروپایی عضو برجام و دولت آمریکا، در بارۀ دستور کار مذاکره با ایران و ابعاد توافق نهایی احتمالی، وحدت نظر وجود دارد. این چهار کشور خواهان احیای برجام با تغییراتی در مفاد آن بخصوص تعویق زمانِ "بندهای غروب" آن هستند و در عین حال مایلند مذاکره در بارۀ نظم خاورمیانه به نحوی به برجام پیوند یابد.
روسیه و چین عمدتاً بر احیای برجام در همان صورت نخست آن، اصرار میورزند و در بارۀ جزئیات ماجرا، گویی به عمد لحنی ابهامآمیز در پیش گرفتهاند تا امکان میانجیگیری بین دو طرف را در سختترین مراحل مذاکره برای خود حفظ کنند.
در مقابل، طرف ایرانی در مورد سرنوشت برجام به شیوهای کم و بیش دوپهلو و مبهم سخن میگوید. تاکنون ابراهیم رئیسی و اعضای دولت او، اصلِ احیای برجام را پذیرفتهاند اما در مورد مزایای ناشی از آن بخصوص ابعاد لغو تحریمهای اقتصادی آمریکا شروطی را به صورت کلی مطرح میکنند.
دولت رئیسی به عنوان برآیند جناح "اصولگرا" و اصطلاحاً "انقلابی" که طیفی از موافقان نسبی تا منتقدان و مخالفان سرسخت برجام را در برمیگیرد، خواهان توافقی است که هم رضایت نیروهای هوادار این جناح را تا اندازهای فراهم کند و هم زبانِ حامیان پر و پا قرص برجام در جناح مقابل را بر سر خود تیز نکند. ( البته زبانِ حامیان جناح مقابل چه توافقی صورت گیرد و چه نگیرد در هر حال تیز خواهد شد!)
از این رو، دولت رئیسی در مورد برجام، وضعیت دشوار و تقریباً بلاتکلیفی دارد. انتخاب علی باقری به عنوان معاون سیاسی وزارت خارجه که قاعدتاً مسئول مذاکره با اعضای 5+1 خواهد شد، به نظرم نوعی تلاش برای غلبه بر این دشواری و بلاتکلیفی است.
باقری به عنوان یکی از مخالفان سرسخت برجام شهرت دارد. از این رو، انتخاب او برای پیشبرد مذاکرات در نگاه نخست نقضِ غرض است؛ اما از زاویهای دیگر انتخاب او ممکن است خالی از هوشمندی هم نباشد.
قاعدتاً هر توافقی که علی باقری در مورد برجام امضا کند، مورد نقد و نفیِ طیف تندروتر اصولگرایان قرار نخواهد گرفت زیرا نمایندۀ خودِ آنها آن را به امضا رسانده است. از طرفی با توجه به سابقۀ مذاکرات نافرجام و فرسایشی سعید جلیلی که به عنوان مذاکرهکنندهای ناکارآمد و ناآشنا به اصول مذاکره در افکار عمومی اکثریت ایرانیان جا افتاده است، علی باقری نمیتواند و شاید حتی نمیخواهد پا جا پای او بگذارد و با دست خالی از وین برگردد. اگر او پس از هر دور مذاکره، با دست خالی از وین برگردد، ضربۀ سیاسی جبرانناپذیری به دولت رئیسی و مجموعۀ اصولگرایان وارد خواهد شد زیرا در آن صورت، افکار عمومی به این نتیجۀ قطعی خواهد رسید که اصولگرایان اساساً توان مذاکره و دستیابی به توافق را ندارند و اگر قرار به مذاکره و توافق باشد فقط افرادی مانند محمد جواد ظریف توان به سرانجام رساندن آن را دارند.
در هر صورت، سرنوشت برجام مانند سکهای که به هوا پرت شده باشد، در حال چرخش است و هنوز نمیتوان با ضرس قاطع گفت که با کدام رویش به زمین خواهد نشست. آنچه در این میان بخصوص پیشبینی را مشکل میکند همان برنامۀ دولت اسرائیل است که میکوشد برجام را به دست خود ایرانیها نابود کند. بدبختانه آنها در این نوع امور، بسیار پیچیده عمل میکنند و همانطور که به مراکز هستهای کشور نفوذ کرده بودند ممکن است با ظاهری اصطلاحاً "سوپرانقلابی"، در مراکز تحلیلی هم برای کمک به اشتباه محاسبۀ تصمیمگیران نفوذ کنند.
#احمد_زیدآبادی
#برجام
#علی_باقری
#جواد_ظریف
#ابراهیم_رئیسی
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
برجام که نه، اصلاً زهر هلاهل!
از زمان امضای توافقنامۀ برجام تاکنون، یک عده از اصولگرایان اصرار دارند که این توافقنامه از هر جهت علیه منافع جمهوری اسلامی است و در مقابل، مدیران دولت روحانی و حامیان اصلاحطلب آن هم تأکید میکنند که این توافقنامه از هر جهت، منافع و مصالح نظام را تأمین میکند.
اصلاً من میگویم به طور کامل حق به جانب همان عدۀ اصولگراست! برجام نه فقط از هر حیث بد است، بلکه اساساً زهرِ هلاهل است! دردِ گران است! کوفتِ خالص است!
خب، حالا این عده از اصولگرایان بگویند چرا هنگامی که دونالد ترامپ امضای خود را پای دستورِ خروج آمریکا از برجام گذاشت، خود را از شر این زهر هلاهل خلاص نکردند؟
لابد میگویند دولت حسن روحانی و وزیر خارجهاش نگذاشتند. بسیار خوب! اما حالا که نه اثری از دولت روحانی به جا مانده و نه از وزیر خارجۀ او، چرا این توافقنامه را یک بار و برای همیشه صریح و رسمی از دستور کار خود خارج نمیکنند؟
برجام هر زهر ماری که باشد دو آلترناتیو که بیشتر ندارد! یا لغو رسمی آن به منظور خداحافظی با مذاکره و ادامۀ برنامۀ اتمی تا سر حد ممکن و یا لغو آن به منظور مذاکرۀ مجدد برای دستیابی به توافقی تازه که به زعم این عده از هر حیث مطلوب باشد.
باز هم بسیار خوب! اکنون که ریش و قیچی دست خودشان است. هر کدام از دو گزینۀ فوق را که دلخواهشان است برگزینند! دیگر پیشنهاد از این یکطرفهتر میشود؟ این پیشنهاد را دادم تا دست از سرِ به نسبت کچلِ ظریف بردارند، بلکه خلق خدا از فشارِ روانی این بگو - مگوی پوچ و بیحاصل نفسی تازه کنند!
#احمد_زیدآبادی
#جواد_ظریف
#دونالد_ترامپ
#برجام
#اصولگرایان
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
از زمان امضای توافقنامۀ برجام تاکنون، یک عده از اصولگرایان اصرار دارند که این توافقنامه از هر جهت علیه منافع جمهوری اسلامی است و در مقابل، مدیران دولت روحانی و حامیان اصلاحطلب آن هم تأکید میکنند که این توافقنامه از هر جهت، منافع و مصالح نظام را تأمین میکند.
اصلاً من میگویم به طور کامل حق به جانب همان عدۀ اصولگراست! برجام نه فقط از هر حیث بد است، بلکه اساساً زهرِ هلاهل است! دردِ گران است! کوفتِ خالص است!
خب، حالا این عده از اصولگرایان بگویند چرا هنگامی که دونالد ترامپ امضای خود را پای دستورِ خروج آمریکا از برجام گذاشت، خود را از شر این زهر هلاهل خلاص نکردند؟
لابد میگویند دولت حسن روحانی و وزیر خارجهاش نگذاشتند. بسیار خوب! اما حالا که نه اثری از دولت روحانی به جا مانده و نه از وزیر خارجۀ او، چرا این توافقنامه را یک بار و برای همیشه صریح و رسمی از دستور کار خود خارج نمیکنند؟
برجام هر زهر ماری که باشد دو آلترناتیو که بیشتر ندارد! یا لغو رسمی آن به منظور خداحافظی با مذاکره و ادامۀ برنامۀ اتمی تا سر حد ممکن و یا لغو آن به منظور مذاکرۀ مجدد برای دستیابی به توافقی تازه که به زعم این عده از هر حیث مطلوب باشد.
باز هم بسیار خوب! اکنون که ریش و قیچی دست خودشان است. هر کدام از دو گزینۀ فوق را که دلخواهشان است برگزینند! دیگر پیشنهاد از این یکطرفهتر میشود؟ این پیشنهاد را دادم تا دست از سرِ به نسبت کچلِ ظریف بردارند، بلکه خلق خدا از فشارِ روانی این بگو - مگوی پوچ و بیحاصل نفسی تازه کنند!
#احمد_زیدآبادی
#جواد_ظریف
#دونالد_ترامپ
#برجام
#اصولگرایان
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
پاسخی و توضیحی ضرور
دوست گرامی دکتر حمیدرضا جلایی پور به دو نکته از حرفهایم در کلابهاوس خانۀ آزادی ایراد وارده کرده است.
نخست اینکه به قول ایشان گفتهام: "اصلاحطلبان جانبداری سیاسی دارند و اوضاع و عملکرد آقای رئیسی را تاریک و تند تصویر میکنند."
دوم اینکه، "اصلاحطلبان زیاد خشنود نیستند که برجام بوسیله آقای رئیسی به جایی برسد! زیرا این موضوع باعث میشود که تندروها درآمد ارزی پیدا کنند و این خوب نیست."
دکتر جلاییپور سپس هر دوی این گزارهها را رد کرده و در بارۀ گزارۀ نخست گفته است: "اکثر اصلاحطلبان از روز بعد از پیروزی جناب رئیسی در انتخابات اولاً اظهار امیدواری کردند که ایشان در پیگیری امور روزمره مردم موفق شوند و این آرزوی هر ایرانی است که هر چه زودتر معیشت بحرانی مردم سامان یابد."
در بارۀ گزارۀ دوم هم نوشتهاند: "من برخلاف نظر جناب زید هیچ اصلاحطلبی را نمیشناسم که مخالف اجرای برجام از سوی دولت رئیسی باشند و در مقابل از روز اول پس از پیروزی رئیسی، اصلاحطلبان صریحاً و مستمراً مشوق رئیسی در اجرای برجام بوده و هستند."
راستش تک تک کلماتی را که در کلابهاوس به زبان آوردهام الان در ذهن ندارم. من معمولاً در اظهارنظر نسبت به گروهها و گرایشهای سیاسی از قیدهای محدودکننده استفاده میکنم تا داوری مطلق نکرده باشم. قاعدتاً در هنگام سخن گفتن بخصوص اگر هیجان و خشم هم قاطی آن شود، دیگر نمیتوان مانند موقع نوشتن تک تک واژهها را سبک و سنگین و حلاجی کرد و بعد بر زبان آورد. از این رو، ضریب دقت در انتخاب واژهها در سخنرانی نسبت به نگارش به طور طبیعی کم میشود.
به هر حال من همۀ اصلاحطلبان را در موضوع مورد بحث به یکسان داوری نمیکنم. حرفم در این مورد همان است که دیروز نوشتم:
"منتقدان جمهوری اسلامی اما به لحاظ نظری عموماً خواهان موفقیت مذاکرات و احیای برجام هستند، گرچه در مقام عمل، برخیشان از اینکه کارِ مثبت و مردمپسندی توسط رقبایشان به سرانجام رسد، احساس خوبی پیدا نمیکنند و به انحاء مختلف در جهت تخفیف و بیاهمیت نشان دادن آن میکوشند."
با این حال برای روشنتر شدن بحث، لازم است دو نکته را اضافه کنم. اول اینکه از نگاه من، اگر بنا به اصلاح واقعی و پایدار و ماندگار در نظام سیاسی باشد به طوری دیالکتیکی و پارادوکسیکال این اصلاح فقط از طریق اصولگرایان و یا طیفی از آنها در نظام جمهوری اسلامی امکانپذیر است. متأسفانه همین نکتۀ بغرنج و توضیحناپذیر مانع تفاهم من با دیگران بخصوص دوستان اصلاحطلب میشود. آنان اغلب انجام اصلاحات را به دست خود میپسندند و این بدبختانه در شرایط کنونی کشور نه فقط شدنی نیست بلکه نتیجۀ عکس میدهد و پافشاری بر آن حتی راه اصلاح را به کلی مسدود میکند.
نکتۀ دوم هم اینکه اگر قرار به دستیابی "تندروها" به منابع مالی به قیمت سرکوب فضای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعه باشد، من خودم بیتعارف نخستین مخالف آنم. این شاید در ابتدا گشایشی کوتاهمدت در معیشت مردم ایجاد کند، اما پس از آن جامعه را با چالشهای هولناکتری روبرو خواهد کرد. حمایت من از اجرای برجام به دست اصولگرایان عمدتاً به دلیل نوع فهمم از پیامدهای ضروری و گشایشگرِ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی این اقدام است. بدون این پیامدها برجام که جای خود هزاران توافقِ هم به نظر من "یَک تا غاز" نمیارزد!
#احمد_زیدآبادی
#حمید_رضا_جلایی_پور
#کلاب_هاوس
#برجام
#اصلاح_طلبان
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
دوست گرامی دکتر حمیدرضا جلایی پور به دو نکته از حرفهایم در کلابهاوس خانۀ آزادی ایراد وارده کرده است.
نخست اینکه به قول ایشان گفتهام: "اصلاحطلبان جانبداری سیاسی دارند و اوضاع و عملکرد آقای رئیسی را تاریک و تند تصویر میکنند."
دوم اینکه، "اصلاحطلبان زیاد خشنود نیستند که برجام بوسیله آقای رئیسی به جایی برسد! زیرا این موضوع باعث میشود که تندروها درآمد ارزی پیدا کنند و این خوب نیست."
دکتر جلاییپور سپس هر دوی این گزارهها را رد کرده و در بارۀ گزارۀ نخست گفته است: "اکثر اصلاحطلبان از روز بعد از پیروزی جناب رئیسی در انتخابات اولاً اظهار امیدواری کردند که ایشان در پیگیری امور روزمره مردم موفق شوند و این آرزوی هر ایرانی است که هر چه زودتر معیشت بحرانی مردم سامان یابد."
در بارۀ گزارۀ دوم هم نوشتهاند: "من برخلاف نظر جناب زید هیچ اصلاحطلبی را نمیشناسم که مخالف اجرای برجام از سوی دولت رئیسی باشند و در مقابل از روز اول پس از پیروزی رئیسی، اصلاحطلبان صریحاً و مستمراً مشوق رئیسی در اجرای برجام بوده و هستند."
راستش تک تک کلماتی را که در کلابهاوس به زبان آوردهام الان در ذهن ندارم. من معمولاً در اظهارنظر نسبت به گروهها و گرایشهای سیاسی از قیدهای محدودکننده استفاده میکنم تا داوری مطلق نکرده باشم. قاعدتاً در هنگام سخن گفتن بخصوص اگر هیجان و خشم هم قاطی آن شود، دیگر نمیتوان مانند موقع نوشتن تک تک واژهها را سبک و سنگین و حلاجی کرد و بعد بر زبان آورد. از این رو، ضریب دقت در انتخاب واژهها در سخنرانی نسبت به نگارش به طور طبیعی کم میشود.
به هر حال من همۀ اصلاحطلبان را در موضوع مورد بحث به یکسان داوری نمیکنم. حرفم در این مورد همان است که دیروز نوشتم:
"منتقدان جمهوری اسلامی اما به لحاظ نظری عموماً خواهان موفقیت مذاکرات و احیای برجام هستند، گرچه در مقام عمل، برخیشان از اینکه کارِ مثبت و مردمپسندی توسط رقبایشان به سرانجام رسد، احساس خوبی پیدا نمیکنند و به انحاء مختلف در جهت تخفیف و بیاهمیت نشان دادن آن میکوشند."
با این حال برای روشنتر شدن بحث، لازم است دو نکته را اضافه کنم. اول اینکه از نگاه من، اگر بنا به اصلاح واقعی و پایدار و ماندگار در نظام سیاسی باشد به طوری دیالکتیکی و پارادوکسیکال این اصلاح فقط از طریق اصولگرایان و یا طیفی از آنها در نظام جمهوری اسلامی امکانپذیر است. متأسفانه همین نکتۀ بغرنج و توضیحناپذیر مانع تفاهم من با دیگران بخصوص دوستان اصلاحطلب میشود. آنان اغلب انجام اصلاحات را به دست خود میپسندند و این بدبختانه در شرایط کنونی کشور نه فقط شدنی نیست بلکه نتیجۀ عکس میدهد و پافشاری بر آن حتی راه اصلاح را به کلی مسدود میکند.
نکتۀ دوم هم اینکه اگر قرار به دستیابی "تندروها" به منابع مالی به قیمت سرکوب فضای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعه باشد، من خودم بیتعارف نخستین مخالف آنم. این شاید در ابتدا گشایشی کوتاهمدت در معیشت مردم ایجاد کند، اما پس از آن جامعه را با چالشهای هولناکتری روبرو خواهد کرد. حمایت من از اجرای برجام به دست اصولگرایان عمدتاً به دلیل نوع فهمم از پیامدهای ضروری و گشایشگرِ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی این اقدام است. بدون این پیامدها برجام که جای خود هزاران توافقِ هم به نظر من "یَک تا غاز" نمیارزد!
#احمد_زیدآبادی
#حمید_رضا_جلایی_پور
#کلاب_هاوس
#برجام
#اصلاح_طلبان
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
احتمال موفقیت مذاکرات وین چقدر است؟
بسیاری از تحلیلگران بینالمللی شانس احیای برجام در مذاکرات وین را کم یا بسیار کم ارزیابی میکنند.
به نظرم آنها در ارزیابی بدبینانۀ خود اغراق میکنند، دلیلش هم عمدتاً این است که اظهارنظرهای مقامهای جدید وزارت خارجۀ جمهوری اسلامی را درست نمیفهمند یا اساساً بد میفهمند.
به نظر من شانس موفقیت مذاکرات وین بالای 50 درصد است بدین معنا که احتمال دستیابی به توافق بیش از شکست مذاکرات است گو اینکه در مورد موفقیت قطعی مذاکرات هم نمیتوان مطمئن بود.
#احمد_زیدآبادی
#برجام
#مذاکرات_وین
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
بسیاری از تحلیلگران بینالمللی شانس احیای برجام در مذاکرات وین را کم یا بسیار کم ارزیابی میکنند.
به نظرم آنها در ارزیابی بدبینانۀ خود اغراق میکنند، دلیلش هم عمدتاً این است که اظهارنظرهای مقامهای جدید وزارت خارجۀ جمهوری اسلامی را درست نمیفهمند یا اساساً بد میفهمند.
به نظر من شانس موفقیت مذاکرات وین بالای 50 درصد است بدین معنا که احتمال دستیابی به توافق بیش از شکست مذاکرات است گو اینکه در مورد موفقیت قطعی مذاکرات هم نمیتوان مطمئن بود.
#احمد_زیدآبادی
#برجام
#مذاکرات_وین
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
بازگشت گروسی با دست خالی
رافائل گروسی دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی با دست خالی تهران را ترک کرده است.
این اتفاق در آستانۀ آغاز مذاکرات وین، نشانۀ خوبی نیست. در واقع، عدم توافق با آژانس دو تأثیر فوری در پی دارد. نخست، بالا رفتن قیمت ارزهای خارجی و به تبع آن، افزایش بهای انواع کالاها در بازار و دوم، همگرایی فزایندۀ آمریکا و اروپا و چین و روسیه و اجماع نظر آنان برای تشدید فشار علیه جمهوری اسلامی در شورای حکام و بر سر میز مذاکره.
در حقیقت، توافقِ کشوری در موقعیت ایران با آژانس گریزناپذیر است. این توافق اگر پیش از آغاز مذاکرات وین صورت گیرد، فضای حاکم بر مذاکرات را مثبت میکند و اگر به عنوان اهرمی برای امیتازگیری ایران به صورت بخشی از دستور مذاکرات وین در آید، به نظرم بیشتر سبب طولانی شدن مذاکرات و پیچیدگی روزافزون آن خواهد شد.
#احمد_زیدآبادی
#رافائل_گروسی
#شورای_حکام
#برجام
#مذاکرات_وین
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii
رافائل گروسی دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی با دست خالی تهران را ترک کرده است.
این اتفاق در آستانۀ آغاز مذاکرات وین، نشانۀ خوبی نیست. در واقع، عدم توافق با آژانس دو تأثیر فوری در پی دارد. نخست، بالا رفتن قیمت ارزهای خارجی و به تبع آن، افزایش بهای انواع کالاها در بازار و دوم، همگرایی فزایندۀ آمریکا و اروپا و چین و روسیه و اجماع نظر آنان برای تشدید فشار علیه جمهوری اسلامی در شورای حکام و بر سر میز مذاکره.
در حقیقت، توافقِ کشوری در موقعیت ایران با آژانس گریزناپذیر است. این توافق اگر پیش از آغاز مذاکرات وین صورت گیرد، فضای حاکم بر مذاکرات را مثبت میکند و اگر به عنوان اهرمی برای امیتازگیری ایران به صورت بخشی از دستور مذاکرات وین در آید، به نظرم بیشتر سبب طولانی شدن مذاکرات و پیچیدگی روزافزون آن خواهد شد.
#احمد_زیدآبادی
#رافائل_گروسی
#شورای_حکام
#برجام
#مذاکرات_وین
@ahmadzeidabad
https://instagram.com/ahmadzeidabadiii