اهل قلم و فرهنگ
4.14K subscribers
5.19K photos
2.65K videos
538 files
2.61K links
👈این کانال با اهداف: نزدیکی هر چه بیشتر اهل قلم و فرهنگ؛ معرفی و پاسداری از میراث فرهنگ ایرانی؛ شناخت مشکلات فرهنگی و چاره جویی برای آنها و ارتقاء سطح فرهنگ جامعه امروزین ایران ایجاد شده است.
Download Telegram
امشب از آسمان دیده‌ی تو
روی شعرم ستاره می‌بارد
در زمستان دشت کاغذها
پنجه‌هایم جرقه می‌کارد


شعر دیوانه‌ی تب‌آلودم
شرمگین از شیار خواهش‌ها
پیکرش را دوباره می‌سوزد
عطش جاودان آتش‌ها

آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست

فروغ فرخزاد

#زادروز

اهل قلم و فرهنگ:
👉🆔 @ahleghalamvafarhang
💠دکتر شفیعی کدکنی:
گه ملحد و گه دهری و کافر باشد
گه دشمن خلق و فتنه پرور باشد
باید بچشد عذاب تنهایی را
مردی که ز عصر خود فراتر باشد

#زادروز_صادق_هدایت


اهل قلم و فرهنگ:
👉🆔 @ahleghalamvafarhang
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠 خانم دکتر ژاله آموزگار (استاد بزرگ اسطوره شناسی، زبان و فرهنگ ایران باستان در دانشگاه تهران) :
من به شدت ایران را دوست دارم... و خیلی غیرت زبان فارسی را دارم. من خیلی خوب ترکی حرف می‌زنم و از آهنگ ترکی لذت می‌برم. اما همیشه اعتقاد دارم که یک چیزی ما را به هم وصل می‌کند و آن زبان فارسی است... شناخت این امر است که موجب علاقه می‌شود.

#زادروزِ آموزگارِ فرهنگ ایرانی را گرامی میداریم🌺

👈اهل قلم و فرهنگ:
🆔 @ahleghalamvafarhang
💠 ۱۶ آذرماه #زادروز احمد تفضلی
(زادهٔ۱۳۱۶ -مقتول۲۴ دی ۱۳۷۵)

تفضلی کوتاه‌نویس بود.گزافه‌نویس نبود.هماره دربارۀ آنچه عمیقاً می‌دانست قلم‌گردانی می‌کرد. نیک می‌دانست چه می‌خواهد بگوید و در آن باره چه اندازه باید گفت و نوشت. از پراکنده‌پردازی و بیهوده‌نویسی پرهیز داشت.
او تنها دانش‌خواه و جویای عاشق پژوهش نبود.همیشه نسبت به دانشمندان و محققان طراز اول احترام و تبجیل را فرض می‌شمرد.مگر نبود که جشن‌نامۀ عباس زریاب خویی به همت و دانایی او تهیه و چاپ شد.مگر نبودکه موجبات تجلیل علمی فرهنگستان از محمّدتقی دانش‌پژوه را محرک واقعی او بود.
تفضلی دوستی خوب‌کردار،خوش‌سخن،دلپذیر و گرمرو،مهربان و دلسوز بود.آخرین باری که دیدمش اواخر آذرماه بود. با کاووس جهانداری و احمد اقتداری، هر چهار به خانۀ دوست عزیز دانشمندمان مصطفی مقرّبی رفته بودیم که تسلیت‌گویی کنیم. تفضلی مانند همیشه سخنش بی‌تابانه دربارۀ مسائل ایران‌شناسی بود و آنچه در این راه باید بشود. «ای بسا آرزو که خاک شده‌ست». باشد که خاک او را به نوازش پذیرفته باشد. یادش و روانش پایدار باد.

[نادره‌کاران، ایرج افشار، ج ۱،ص ۱۲۰۵]


👈اهل قلم و فرهنگ:
🆔 @ahleghalamvafarhang
💠علامه علی‌اکبر دهخدا، نگارنده لغت‌نامه دهخدا، مدتی برای در امان ماندن از شر استبداد حاکمیت ناچار شد به اروپا برود و دو سالی در وین ساکن بود، وی پس از درخواست تغییر تابعیت در نامه ای نوشت:
اگر کسی واقعا عشق وطن دارد تغییر یک ورقه خشک و خالی که اسم آن پاسپورت باشد تغییری در ماهیت او نخواهد داد
خاصه در این مواقع که در ایران مثل نه برای عادت نه برای رسم، نه برای قانون، و نه برای اخلاق و مذهب احترامی باقی نمانده و فقط مثل همه دول مستبدة هر عصر، حاکم و فرمانفرمای این مملکت بدبخت خوف است...
ایرانی در هر کجای جهان هم که باشد، باز ایرانی است.
#زادروز

👈اهل قلم و فرهنگ:
🆔 @ahleghalamvafarhang
‍ ‍ ‍ ✍️سیاست و رانندگی در ایران
👤باستانی پاریزی
زمان خواندن1 دقیقه

سیاست خصوصا در ایران چیزی است مثل رانندگی در تهران , این کافی نیست که شما احتیاط کنید و به کسی نمالید دیگران هستند که به شما خواهند مالید! همچنانکه در تهران هرگز گول چراغ سبز را نباید خورد , زیرا درست در همان لحظه که چراغ برای شما سبز است هیچ بعید نیست که وسط چهار راه یک تریلر 16 چرخ از خط قرمز رد شود و با سرعت 80 کیلومتر شما را در هم پرس کند.

درست مشابه اینکه مثلا ظل السلطان، ادمی مثل حسینقلی خان ایلخانی بختیاری روستائی ساده دل را برای تماشای سان و رژه قشون به میدان شاه اصفهان دعوت کند و پس از پایان مراسم با هم به عمارت دولتی مراجعت کنند و نیم ساعت بعد او را و بچه هایش را زنجیر کند و همان شب ایلخانی را به وسیله لنگ حمام خفه می کند , چراغ از این سبز تر و تریلر از این سنگین تر میشود؟

به همین دلیل اغلب در مملکت ما توصیه می کنند که آدم بهتر است به سیاست نزدیک نشود که در حکم انست که آدم در چاه صد ذرعی مار گرفته باشد! یا به قول دکتر صورتگر استاد خودمان , تماس با سیاست مثل آن است که ادم در بیابان تور بیندازد تا شکار کند و در آخر کار یک خرس سیاه به تورش بیفتد ! شکاری که آدم نمیداند با آن چه کار کند ؟
یک مثل جالب هست که هرچند خیلی تمیز نیست ولی به هر حال قابل گفتن است می گویند اصفهانی به پسرش گفت :
فرزند اگر دیدی از کوچه بار ککه ( کود انسانی ) می آید زود برگرد و هرگز به بار ککه نزدیک نشو زیرا اگر به تو زند تو ضرر کرده ای و اگر تو هم به او بزنی باز هم تو ضرر کرده ای.

(باستانی پاریزی، محمدابراهیم، مجله بخارا شماره ۹۹ فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۳ صفحه ۴۹۷)
سوم دی ماه #زادروز شادروان استاد باستانی پاریزی

👈اهل قلم و فرهنگ:
🆔 @ahleghalamvafarhang
#زادروز_بهرام_بیضایی

🔺 موبد: باید به سراسر ایران‌ زمین پندنامه بفرستیم.

زن: پندنامه بفرست ای موبد ‌، اما اندکی نان نیز بر آن بیفزای. ما مردمان از پند سیر آمده‌ایم و بر نان گرسنه‌ایم ...

#دیالوگ #مرگ_یزدگرد

📸 عکس: نمایی از فیلم سینمایی مرگ یزدگرد بر اساس نمایشنامه بهرام بیضایی و با کارگردانی خودش در سال ۱۳۶۱ (این فیلم بعلت نداشتن حجاب بازیگران سوسن تسلیمی و آرام نسیمی هرگز پروانه نمایش دریافت نکرد.)

👈اهل قلم و فرهنگ:
🆔 @ahleghalamvafarhang
امشب از آسمان دیده‌ی تو
روی شعرم ستاره می‌بارد
در زمستان دشت کاغذها
پنجه‌هایم جرقه می‌کارد


شعر دیوانه‌ی تب‌آلودم
شرمگین از شیار خواهش‌ها
پیکرش را دوباره می‌سوزد
عطش جاودان آتش‌ها

آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست

فروغ فرخزاد

#زادروز

👈اهل قلم و فرهنگ:
🆔 @ahleghalamvafarhang
✍️ دیدار قوام السلطنه و استالین
زمان خواندن1 دقیقه

در سفری که قوام‌السلطنه رفت برای دیدار با استالین و حل قضیه آذربایجان به روسیه(مارچ ۱۹۴۶ -- بهمن و اسفند ۱۳۲۴)، هیئتی که همراهش رفتند، مرحوم نیک‌پور بود و چند نفر دیگر که نمی‌دانم اما جهانگیر تفضلی هم همراه این‌ها بود.
جهانگیر تفضّلی، راجع به سفر قوام‌السلطنه و سفر او به مسکو گفت: وقتی ما وارد مسکو شدیم بعد از ظهری بود که ساعاتی بعد ما را بردند به یکی از ویلاهایی که مخصوص مهمان‌های خارجی است. آن‌جا بودیم و بعد گفتند: شب بیایید خدمت مارشال استالین برسید.
می‌گفت: رفتیم و اول که وارد کرملین شدیم «ویاچسلاو مولوتف»که وزیر خارجه شوروی بود، ما را برد در اتاق انتظار مارشال استالین. جهانگیر تفضلی می‌گفت: در حدود هفت - هشت دقیقه‌ای آنجا منتظر شدیم ، بعد در باز شد، بعد گفتند: بروید داخل، پهلوی مارشال. می‌گفت: قوام‌السلطنه رفت و پشت سر او ما رفتیم و دیدیم که در اتاق کسی نیست، اما نقشه‌ای به دیوار بود که استالین روبروی آن ایستاده بود و در حالیکه پشتش به ما بود، آن را تماشا می‌کرد.

راوی گفت : اولین چیزی که متوجه شدم دیدم «استالین»برخلاف آن غولی که فکر می‌کردیم نبود ، دیدیم آدم قد کوتاه و کوچکی هست که پشتش به ما بود و داشت نقشه را تماشا می‌کرد و حتّی برنگشت با ما حرفی بزند.
بعد از چند دقیقه‌ای مولوتوف سرفه‌ای کرد و با ایجاد صدایی خواست تا استالین برگردد ببیند چه خبر است . استالین برگشت آمد جلو ، دست داد و خیلی تشریفاتی چند دقیقه‌ای نشست و گفت : خیلی خب ، بروید و دو ساعت دیگر بیایید مذاکرات را شروع می‌کنیم . دو ساعت دیگر هم می‌شد ساعت یازده شب . راوی می‌گفت : معلوم بود از چهره قوام‌السلطنه که واقعاً خیلی عصبانی است و وقتی از اتاق آمدیم بیرون ، به مترجم که به نام حبیب دُری بود ، گفت : «به آقای مولوتف بگویید که دیگر لزومی ندارد ما امشب جلسه‌ای داشته باشیم ، چون ما داریم بر می‌گردیم و چمدان‌های ما را هم بگویید از ویلا بگذارند داخل ماشین . ما بر می‌گردیم فرودگاه ، برمی‌گردیم مملکتمان .
ما حرفی نداریم با هم.»
راوی گفت : مترجم مکث کرد که ببیند درست دارد می‌شنود که قوام‌السلطنه گفت : آقا همین که گفتم ، عین این را شما ترجمه کنید. مولوتف گفت : چرا ؟ چطور شده ؟


قوام پاسخ داد : برای این‌که به من اهانت شد . شما صدراعظم ایران را نمی‌توانید ده ، بیست دقیقه در اتاق انتظار نگهدارید ، بعد هم که وارد اتاق می‌شویم ، مارشال دارد نقشه تماشا می‌کند و پشتش به من است بی‌احترامی به من کرد ، من تحمل این را ندارم ، برمی‌گردم و هیچ حرفی هم ندارم هر کار هم می‌خواهید بکنید. تصمیم شما خیلی قوی است و زورتان می‌رسد هر کار می‌خواهید بکنید ، اما حق اهانت به من را ندارید.
مولوتف گفت : این‌که نمی‌شود . قوام گفت : نه همین که هست ، من هم از این‌جا می‌روم سفارت ، ماشین بفرستید چمدان‌های ما را بیاورند . ما برمی‌گردیم ، همین امشب . بعد هم راهش را کشید و رفت .
بعد از نیم‌ساعت ، مولوتف با عجله برگشت و گفت که آقای مارشال خیلی عذرخواهی کردند ، سوءتفاهم شده ، چیزی نبوده و برگردید شام را با مارشال میل کنید.
راوی گفت : وقتی برگشتیم ، ورق کاملا برگشته بود ! مارشال استالین روی خوش نشان داد و پذیرایی گرمی کرد و خیلی احترام گذاشت به قوام‌السلطنه چرا که دیدند قوام‌السلطنه، آدمی نیست که بتوانند روز اول بترسانندش!

✔️بخشی از مصاحبه احمد قریشی با پروژه تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، تاریخ مصاحبه - ۹ بهمن ۱۳۶۱
مصاحبه‌ کننده: حبیب لاجوردی
📌انتحال زحمات: البته سلطنت طلبها این سیاستمداری و اقتدار احمد قوام در بازگرداندن آذربایجان به ایران با هماهنگی آمریکا را نتیجه درایت شاه جوان(محمد رضا پهلوی) میدانند😐😁
#تحریف_تاریخ
#زادروز_احمد_قوام

👈اهل قلم و فرهنگ:
🆔 @ahleghalamvafarhang
📌"خداوند اگر به کسی نعمت شارلاتانی و چاخانی و وقاحت داده باشد در این مرز و بوم نانش تو روغن است و روی سبیل قیصر نقاره می‌زند.تا این قماش اشخاص تاج سر ما هستند رنگ رستگاری را نخواهیم دید. خاک بر سرمان که تقصیر خودمان است."

محمدعلی جمال‌زاده اصفهانی (۲۳ دی ۱۲۷۰ در اصفهان– ۱۷ آبان ۱۳۷۶ در ژنو)
#زادروز

📷 رده نخست از سوی چپ: سید حسن تقی‌زاده، محمدرضا مساوات، حسین قلی خان، وحیدالملک شیبانی.
رده دوم از سوی چپ: محمدعلی جمال‌زاده، سید ابوالحسن علوی، محمدعلی مافی نظام السلطنه، ناشناس، عزت‌الله خان هدایت، قاسم صوراسرافیل، ناشناس. برلین ۱۹۱۸

👈اهل قلم و فرهنگ:
🆔 @ahleghalamvafarhang
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💠 ویدیویی از برنامه «فوتبال ۳۶۰» منتشر شده که نشان می‌دهد عادل فرودوسی‌پور به مناسبت ۱۴ بهمن‌ماه برای علی دایی، بدون آگاهی او، با هماهنگی همسر و دختر وی جشن زادروزی گرفته است.

#زادروز ورزشکار با اخلاق و مردمی، اسطوره فوتبال ایران، گرامی باد🌸

👈اهل قلم و فرهنگ:
🆔 @ahleghalamvafarhang
🔹من یک خدا شده بودم، از خدا هم بزرگ‌تر بودم چون یک جریان جاودانی و لایتناهی در خودم حس می‌کردم...

#بوف_کور
#صادق_هدایت
#زادروز

🔹دکتر شفیعی کدکنی:
گه ملحد و گه دهری و کافر باشد
گه دشمن خلق و فتنه پرور باشد
باید بچشد عذاب تنهایی را
مردی که ز عصر خود فراتر باشد


اهل قلم و فرهنگ:
👉🆔 @ahleghalamvafarhang
🔹۴ اسفند #زادروز شادروان استاد دکتر سید محمد دبیرسیاقی شاعر، ادیب، سخنور، پژوهشگر، مصحح متون کهن، استاد دانشگاه و از دستیاران علامه دهخدا در تدوین لغتنامه

🔹تولد: ۴ اسفند ۱۲۹۸ قزوین - درگذشت: ۱۶ مهر ۱۳۹۷ قزوین
🔸دکتر سید محمد دبیرسیاقی در سال ۱۳۰۴ خورشیدی در ۶ سالگی به همراه پدر خود میرزا سید باقر خان خوشنویس
(مکان عکس شهر قزوین)

🔸مأخذ: سرآغاز عکاسی در قزوین، مهدی نورمحمدی، انتشارات سایه‌گستر، چاپ دوم، ۱۳۹۰، ص ۱۴۳.

اهل قلم و فرهنگ:
👉🆔 @ahleghalamvafarhang
📸 گیتارنوازی مهدی اخوان ثالث در میهمانی خصوصی کنار #هوشنگ_گلشیری

📝هوشنگ گلشیری (۲۵ اسفند ۱۳۱۶ اصفهان – ۱۶ خرداد ۱۳۷۹ کرج) نویسندهٔ ایرانی و سردبیر مجلهٔ کارنامه بود. مورّخان ادبی وی را از تأثیرگذارترین داستان‌نویسان معاصر زبان فارسی دانسته‌اند.
گلشیری کارش را با آموزگاری در روستاها و سپس‌تر در اصفهان آغاز کرد. او با نگارش رمان کوتاه #شازده_احتجاب در اواخر دههٔ ۱۳۴۰ خورشیدی به شهرت فراوانی رسید. این کتاب را یکی از قوی‌ترین داستان‌های ایرانی خوانده‌اند. از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷ به دعوتِ بهرام بیضایی در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران استادی کرد. پس از انقلاب با تشکیل جلسات هفتگی داستان‌خوانی و نقد داستان از سال ۱۳۶۲ تا پایان عمر خود نسلی از نویسندگان را پرورش داد که در دههٔ هفتاد ۱۳۷۰ به شهرت رسیدند. او همچنین عضو کانون نویسندگان ایران و از بنیانگذاران حلقه ادبی جُنگ اصفهان بود.

#زادروز
همواره یادش گرامی باد🌸

اهل قلم و فرهنگ:
👉🆔 @ahleghalamvafarhang
💠انوری سراینده بزرگ خراسان(زیسته در سده 6 هجری مهی)، در قطعه ای درباره ستم پادشاهان و فرمانروایان چنین سروده:
آن شنيدستى كه روزى ابلهى با زيركى
گفت كاين والى شهر ما گدايى بينواست
گفت: چون باشد گدا آن كز كلاهش تكمه‏يى
صد چو ما را روزها، بل سالها برگ و نو است؟
گفت: اى مسكين، غلط اينك ازينجا كرده‏يى
آن همه برگ و نوا دانى در آنجا از كجاست؟
دُرّ و مرواريد طوقش اشك اطفال من است
لعل و ياقوت مقامش خون ايتام شماست‏
او كه تا آب و سبو پيوسته از ما خواسته است
گر بجويى تا به مغز استخوانش زان ماست‏
هشتصد سال پس از وی اختر چرخ ادب پروین اعتصامی چنین زیبا سرود:
روزى گذشت پادشهى بر گذرگهى
فرياد شور و شوق همه كوى و بام خاست
پرسيد زان ميانه يكى كودك يتيم:
آن تابناك چيست كه بر فرق پادشاست؟
آن يك جواب داد: چه دانيم ما كه چيست
پيداست اين قدر كه متاعى گرانبهاست
در پيش رفت پيرزنى كوژپشت و گفت:
اين اشك ديده من و خون دل شماست
ما را به چوب و رخت شبانى فريفته است
اين گرگ سالهاست كه با گله آشناست‏

#زادروز_پروین_اعتصامی (۲۵ اسفند ۱۲۸۵تبریز –۱۵ فروردین ۱۳۲۰تهران) یادش گرامی🌺

اهل قلم و فرهنگ:
👉🆔 @ahleghalamvafarhang
Audio
🌺 به فرخندگی هفتاد و نهمین #زادروز بانو #حمیرا

🔹پروانه امیرافشاری (با نام هنری حمیرا)

🎼 ترانه‌ی خاطره انگیز و فراموش ناشدنی «سرگردون» از آلبوم «بهار بهاره»

با آرزوی تندرستی و شادکامی برای صدایی جاودانه 🌸🌼

👈اهل قلم و فرهنگ:
🆔 @ahleghalamvafarhang
💠 احسان یارشاطر؛ (زاده ۱۲ فروردین ۱۲۹۹ – درگذشته ۱۰ شهریور ۱۳۹۷) بنیان‌گذار و سرویراستار دانشنامه ایرانیکا، بنیان‌گذار مرکز مطالعات ایران‌شناسی مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیا نیویورک.
وطن ما، به یک معنی، سرزمینی‌ست پر از صحراهای فراخ و کوه‌های بلند و رودها و دریاچه‌هایی که در درازای زمان بارها زیر پای مهاجمان مختلف کوفته شده و باز به‌پاخاسته... ولی ما وطن دیگری هم داریم که در ذهنمان جای دارد. وطنی که رودکی در آن چنگ می‌نواخت و فردوسی از خِرَد و دلاوری‌های قهرمانان سخن می‌گفت، و خیام سرگردانی انسان را بازمی‌نمایاند و ابوسعید و نظامی و سعدی و مولوی و حافظ، با استادی حیرت‌انگیز، از ظرایف روان انسان -بیش از همه عشق - سخن می‌گفتند. این وطن را می‌توان از گزند حوادث در امان داشت. وطن من این وطن است... وطن من زبان فارسی‌ست.
#زادروز

👈اهل قلم و فرهنگ:
🆔 @ahleghalamvafarhang
در دیگران می‌جویی‌ام اما بدان ای دوست
این‌سان نمی‌یابی ز من حتی نشان ای دوست

من در تو گم‌ گشتم مرا در خود صدا می‌زن
تا پاسخم را بشنوی پژواک‌سان ای دوست

در آتش تو زاده شد ققنوس شعر من
سردی مکن با این‌چنین آتش‌به‌جان دوست

گفتی: بخوان! خواندم اگرچه گوش نسپردی
حالا که لالم خواستی پس خود بخوان ای دوست

من قانعم آن بخت جاویدان نمی‌خواهم
گر می‌توانی یک نفس با من بمان ای دوست

یا نه! تو هم با هر بهانه شانه خالی کن
از من، من این بر شانه‌ها بار گران ای دوست

نامهربانی را هم از تو دوست خواهم داشت
بیهود می‌کوشی بمانی مهربان ای دوست

آن‌سان که می‌خواهد دلت با من بگو آری
من دوست دارم حرف دل را بر زبان ای دوست

محمدعلی بهمنی
#زادروز


👈اهل قلم و فرهنگ:
🆔 @ahleghalamvafarhang
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از ازل تا به ابد پرسش آدم این است
دست بر میوه حوا بزنم یا نزنم؟

#قیصر_امین_پور
#زادروز

👈اهل قلم و فرهنگ:
🆔 @ahleghalamvafarhang
Audio
🎼 ترانه: دشتستانی
💠 ترانه‌ای زیبا از شادروان بانو هایده
#زادروز_بانو_هایده
🍃🌿☘️🌾
🔺متن ترانه:
دو تا کفتر بودیم همخون و آواز
شبا در لونه و روزا به پرواز
الهی خیر نبینی مرد صیاد
که آن دوی مرا برده به شیراز

تو شهرت داده ای بدنومیم رو
مگر چه خدمتت بد کرده بودم
برو برو برو بیزارم از تو
خیال دارم که دست بردارم از تو
جون جونم نا مهربونم شُو خواب ندارم

دلُم امروز به آرومی خود خو کرده، وای جونم آی دلبر
یاد چشمون سیاهش منو جادو کرده، وای جونم آی دلبر
دلم پی اش پر میزنه، به هر دری در میزنه
به هر خونه سر میزنه، دلم دلم دلم....

👈اهل قلم و فرهنگ:
🆔 @ahleghalamvafarhang