#یادگیری_بهوقت_آفتاب_مهر
موقعیتی را تصور کنید که عجله دارید و از شریک زندگی خود میخواهید با وجود مشغلههای خودش، شما را به جلسه مهمی برساند. در انتها ممکن است بعد از تشکر به او بگویید:
حالت اول: میدانم برایت دردسر بوده که تو این ساعت شلوغی من را رساندی.
حالت دوم: اگر امروز مرا نمیرساندی من به موقع به جلسهام نمیرسیدم.
ما قدردانی می کنیم تا به شریکمان نشان دهیم که برای این رابطه ارزش قائل هستیم. اما آیا همه تشکرها به همان اندازه در خوشحالی شریک زندگی ما به خاطر کاری که انجام دادهاند موثر هستند؟
اگر از شریک زندگی خود به خاطر هزینهای که متحمل شدهاند تشکر کنید، به او نشان میدهید که اکنون عدم تعادل در روابط وجود دارد و این باعث ایجاد یک احساس ناراحت کننده میشود. از طرف دیگر، اگر از پاسخگویی آنها به نیازهایتان تشکر کنید، به آنها این امکان را میدهید که بدانند کار خوبی انجام داده اند که باعث افزایش روحیه آنها می شود.
☎️۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
موقعیتی را تصور کنید که عجله دارید و از شریک زندگی خود میخواهید با وجود مشغلههای خودش، شما را به جلسه مهمی برساند. در انتها ممکن است بعد از تشکر به او بگویید:
حالت اول: میدانم برایت دردسر بوده که تو این ساعت شلوغی من را رساندی.
حالت دوم: اگر امروز مرا نمیرساندی من به موقع به جلسهام نمیرسیدم.
ما قدردانی می کنیم تا به شریکمان نشان دهیم که برای این رابطه ارزش قائل هستیم. اما آیا همه تشکرها به همان اندازه در خوشحالی شریک زندگی ما به خاطر کاری که انجام دادهاند موثر هستند؟
اگر از شریک زندگی خود به خاطر هزینهای که متحمل شدهاند تشکر کنید، به او نشان میدهید که اکنون عدم تعادل در روابط وجود دارد و این باعث ایجاد یک احساس ناراحت کننده میشود. از طرف دیگر، اگر از پاسخگویی آنها به نیازهایتان تشکر کنید، به آنها این امکان را میدهید که بدانند کار خوبی انجام داده اند که باعث افزایش روحیه آنها می شود.
☎️۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
#یادگیری_بهوقت_آفتاب_مهر
روابط بده بستانی رضایت بخشی کمتری نسبت به روابطی که پاسخگوی نیازهای یکدیگرند، دارد.
هنگامی که ما از شریک خود به خاطر هزینهای که کردند، قدردانی میکنیم، هم خود و هم شریک زندگی خود را در یک "حالت تبادل" قرار میدهیم. این واقعیت تأکید میکند که منفعت رسان چیزی را از دست داده در حالی که ذینفع چیزی بدست آورده است، بنابراین این احساس که رابطه اکنون ناموزون است، برجسته میشود.
در مقابل، تشکر از شریکمان برای پاسخگویی به نیازهای ما، ماهیت مشترک رابطه عاشقانه را برجسته میکند. مشخصه روابط شاد، تمایل هر یک از طرفین برای تأمین نیازهای دیگری است، اعتماد به این که آنها در صورت لزوم همان کارها را انجام خواهند داد. با تشکر از شریکمان برای تأمین نیازهای ما، اذعان میشود که آنها کار خوبی انجام دادهاند و در نتیجه خلق و خوی آنها بهتر میشود.
منبع: مقالهای از وبسایت Psychology Today
☎️۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
روابط بده بستانی رضایت بخشی کمتری نسبت به روابطی که پاسخگوی نیازهای یکدیگرند، دارد.
هنگامی که ما از شریک خود به خاطر هزینهای که کردند، قدردانی میکنیم، هم خود و هم شریک زندگی خود را در یک "حالت تبادل" قرار میدهیم. این واقعیت تأکید میکند که منفعت رسان چیزی را از دست داده در حالی که ذینفع چیزی بدست آورده است، بنابراین این احساس که رابطه اکنون ناموزون است، برجسته میشود.
در مقابل، تشکر از شریکمان برای پاسخگویی به نیازهای ما، ماهیت مشترک رابطه عاشقانه را برجسته میکند. مشخصه روابط شاد، تمایل هر یک از طرفین برای تأمین نیازهای دیگری است، اعتماد به این که آنها در صورت لزوم همان کارها را انجام خواهند داد. با تشکر از شریکمان برای تأمین نیازهای ما، اذعان میشود که آنها کار خوبی انجام دادهاند و در نتیجه خلق و خوی آنها بهتر میشود.
منبع: مقالهای از وبسایت Psychology Today
☎️۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
#یادگیری_بهوقت_آفتاب_مهر
انجام کارهایی که به نفع دیگران است، میتواند برای روابط مفید باشد در حالی که بازتابی از سلامت روان است یا میتواند نتیجه معکوس داشته باشد و روابط را مختل کرده و سلامت روان را به خطر بیندازد. تفاوت به خود عمل بستگی ندارد، بلکه به انگیزه و نیت آن بستگی دارد.
خالص ترین شکل کمک به دیگران برای منافع افراد دیگر انجام نمی شود، بلکه به عنوان بیان خود صورت میگیرد. یکی به دیگران میبخشد یا کمک میکند تا وجود سخاوتمندانه خود را جشن بگیرد. در این شرایط، کمک به دیگران موجب لذت میشود. دیگر نیازی به جبران نیست. این شکل از بخشش اغلب به صورت ناشناس انجام میشود. این افراد به دنبال تایید شدن یا قدردانی نیستند. آنها این نیازها را از خود عمل میگیرند.
کمک به دیگران به عنوان نوعی ابراز وجود سالمترین شکل نوع دوستی است. منفعت برای این فرد به پاسخ ذینفع بستگی ندارد، زیرا این موضوع مربوط به ذینفع نیست. این به سادگی نوعی ابراز وجود است.
☎️۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
انجام کارهایی که به نفع دیگران است، میتواند برای روابط مفید باشد در حالی که بازتابی از سلامت روان است یا میتواند نتیجه معکوس داشته باشد و روابط را مختل کرده و سلامت روان را به خطر بیندازد. تفاوت به خود عمل بستگی ندارد، بلکه به انگیزه و نیت آن بستگی دارد.
خالص ترین شکل کمک به دیگران برای منافع افراد دیگر انجام نمی شود، بلکه به عنوان بیان خود صورت میگیرد. یکی به دیگران میبخشد یا کمک میکند تا وجود سخاوتمندانه خود را جشن بگیرد. در این شرایط، کمک به دیگران موجب لذت میشود. دیگر نیازی به جبران نیست. این شکل از بخشش اغلب به صورت ناشناس انجام میشود. این افراد به دنبال تایید شدن یا قدردانی نیستند. آنها این نیازها را از خود عمل میگیرند.
کمک به دیگران به عنوان نوعی ابراز وجود سالمترین شکل نوع دوستی است. منفعت برای این فرد به پاسخ ذینفع بستگی ندارد، زیرا این موضوع مربوط به ذینفع نیست. این به سادگی نوعی ابراز وجود است.
☎️۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
#یادگیری_بهوقت_آفتاب_مهر
خشنود کردن(people pleasing) نوعی وابستگی است. هدیه دادن یا کمک به دیگران با این انتظار انجام میشود که در ازای آن چیزی پس بگیرند. انتظار دریافت سود یا کمک به شما باعث میشود که دیگر این کار، نوع دوستی نباشد، بلکه یک معامله باشد.
شکل بسیار متداولی از وابستگی، تایید طلبی است. آنها از کمک و بخشش به عنوان راهی برای تایید طلبی در قالب تشخیص اینکه افراد خوبی هستند استفاده میکنند. هنگامی که افراد با این انتظار میبخشند و مورد توجه و قدردانی قرار نمیگیرند، عصبانی میشوند. این جایی است که خشنود کردن میتواند نتیجه معکوس بدهد.
کمک به دیگران با انتظار برای پس گرفتن چیزی قرارداد است. در چنین قراردادهایی نیز ارزش وجود دارد، اما مانند سایر قراردادها، لازم است که شرایط از قبل توافق شود یعنی اگر میخواهیم در ازای بخششی که میکنیم چیزی دریافت کنیم باید از قبل دربارهی آن شفاف باشیم.
منبع: مقالهای از وبسایت Psychology Today
☎️۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
خشنود کردن(people pleasing) نوعی وابستگی است. هدیه دادن یا کمک به دیگران با این انتظار انجام میشود که در ازای آن چیزی پس بگیرند. انتظار دریافت سود یا کمک به شما باعث میشود که دیگر این کار، نوع دوستی نباشد، بلکه یک معامله باشد.
شکل بسیار متداولی از وابستگی، تایید طلبی است. آنها از کمک و بخشش به عنوان راهی برای تایید طلبی در قالب تشخیص اینکه افراد خوبی هستند استفاده میکنند. هنگامی که افراد با این انتظار میبخشند و مورد توجه و قدردانی قرار نمیگیرند، عصبانی میشوند. این جایی است که خشنود کردن میتواند نتیجه معکوس بدهد.
کمک به دیگران با انتظار برای پس گرفتن چیزی قرارداد است. در چنین قراردادهایی نیز ارزش وجود دارد، اما مانند سایر قراردادها، لازم است که شرایط از قبل توافق شود یعنی اگر میخواهیم در ازای بخششی که میکنیم چیزی دریافت کنیم باید از قبل دربارهی آن شفاف باشیم.
منبع: مقالهای از وبسایت Psychology Today
☎️۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
#یادگیری_بهوقت_آفتاب_مهر
متٲسفانه، ما انسانها مستعد آنچه روانشناسان آن را سوگیری منفی مینامند هستیم. مغز ما طوری سیمپیچی شده است تا بر جنبههای منفی زندگی در مقایسه با مثبتها تمرکز کند. البته، این سوگیری به خوبی در خدمت نیاکان اولیه ما بود وقتی که توجه جدی به خطر مسئله مرگ و زندگی بود. این ویژگی آنها را در امان نگه میداشت بنابراین احتمال بیشتری داشت که آن را را به فرزندانشان منتقل کنند.
ما همچنین زیانگریزی را تجربه میکنیم جایی که به ضرر وزن بیشتری از سود میدهیم. به عنوان مثال ، اگر ۱ میلیون تومان ضرر کنید، درد شما به اندازه لذت یافتن ۲میلیون تومان خواهد بود.
سومین ضربه به ما نبردی مداوم با تردمیل هدونیک است. روانشناسان دریافتهاند که وقایع زندگی که سطح شادی ما را تغییر میدهند، فقط در کوتاه مدت بر بهزیستی ما تأثیر میگذارند. برندگان قرعه کشی به طور موقت خوشحالتر میشوند، سپس به سطح قبلی خود باز میگردند. کسانی که شغل خود را از دست میدهند غم و اندوه اولیه را احساس میکنند، اما معمولاً به حالت عادی خود باز میگردند.
برخی موارد استثنایی در تردمیل هدونیک مانند بیماری مزمن وجود دارد که ممکن است در دراز مدت بر بهزیستی تأثیر بگذارد، اما بسیاری از اوقات ما تأثیرات وقایع زندگی را بر خوشبختی خود بیش از حد ارزیابی میکنیم. ما معمولا در رابطه با وضعیت عاطفیمان اشتباه پیشبینی میکنیم مثل اغراق کردن شدت واکنشمان از گرفتن یک نمرهی بد و یا این که خوشحالی بعد از برد تیم مورد علاقهمان طولانی مدت خواهد بود.
منبع: مقالهای از وبسایت Psychology Today
☎️۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
متٲسفانه، ما انسانها مستعد آنچه روانشناسان آن را سوگیری منفی مینامند هستیم. مغز ما طوری سیمپیچی شده است تا بر جنبههای منفی زندگی در مقایسه با مثبتها تمرکز کند. البته، این سوگیری به خوبی در خدمت نیاکان اولیه ما بود وقتی که توجه جدی به خطر مسئله مرگ و زندگی بود. این ویژگی آنها را در امان نگه میداشت بنابراین احتمال بیشتری داشت که آن را را به فرزندانشان منتقل کنند.
ما همچنین زیانگریزی را تجربه میکنیم جایی که به ضرر وزن بیشتری از سود میدهیم. به عنوان مثال ، اگر ۱ میلیون تومان ضرر کنید، درد شما به اندازه لذت یافتن ۲میلیون تومان خواهد بود.
سومین ضربه به ما نبردی مداوم با تردمیل هدونیک است. روانشناسان دریافتهاند که وقایع زندگی که سطح شادی ما را تغییر میدهند، فقط در کوتاه مدت بر بهزیستی ما تأثیر میگذارند. برندگان قرعه کشی به طور موقت خوشحالتر میشوند، سپس به سطح قبلی خود باز میگردند. کسانی که شغل خود را از دست میدهند غم و اندوه اولیه را احساس میکنند، اما معمولاً به حالت عادی خود باز میگردند.
برخی موارد استثنایی در تردمیل هدونیک مانند بیماری مزمن وجود دارد که ممکن است در دراز مدت بر بهزیستی تأثیر بگذارد، اما بسیاری از اوقات ما تأثیرات وقایع زندگی را بر خوشبختی خود بیش از حد ارزیابی میکنیم. ما معمولا در رابطه با وضعیت عاطفیمان اشتباه پیشبینی میکنیم مثل اغراق کردن شدت واکنشمان از گرفتن یک نمرهی بد و یا این که خوشحالی بعد از برد تیم مورد علاقهمان طولانی مدت خواهد بود.
منبع: مقالهای از وبسایت Psychology Today
☎️۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
#یادگیری_بهوقت_آفتاب_مهر
پس چگونه میتوانیم در برابر سوگیری منفی، زیان گریزی و تردمیل هدونیک از خود دفاع کنیم؟ اولین قدم آگاهی از این دامها است. هر بار که متوجه میشویم بر آنچه میخواهیم از آن دست بکشیم تمرکز کردیم، میتوانیم یک دقیقه وقت بگذاریم تا از امتیازاتی که داریم، قدردانی کنیم. هرچه بیشتر به تفکر خوشبینانه بپردازیم، این تفکر خودکارتر میشود. مغز ما قابل انعطاف است و توانایی ایجاد الگوهای جدیدی را دارد که میتواند به شما کمک کند تا سوگیریهای زیان آور را دفع کند.
ما میتوانیم هنگام لذتهای روزمره حضور داشته باشیم مانند زمانی که یک فنجان قهوه را مزه میکنیم یا مکث میکنیم تا یک طلوع خورشید محسورکننده را تماشا کنیم. یافتن معنا خارقالعاده نیست، بلکه عادی است. این اتفاق در همه زمان و همه جا رخ میدهد.
تجربهها اغلب بیش از چیزهای دیگر روی شادکامی ما تأثیر میگذارند. ما مدتها پس از آن تجربیات را به یاد میآوریم، در حالی که خیلی زود به داشتههای خود عادت میکنیم.
ما میتوانیم از روابط، سرگرمیها و شفقت خود برای تقویت شادکامی و جلوگیری از منفینگری استفاده کنیم. مانند بخشیدن وسیلهای به خانوادهای نیازمند یا تزئین خانهمان با کارهای هنری که خود درست کردیم و گذاشتن زمانی برای بازی کردن با فرزندانمان.
منبع: مقالهای از وبسایت Psychology Today
☎️۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
پس چگونه میتوانیم در برابر سوگیری منفی، زیان گریزی و تردمیل هدونیک از خود دفاع کنیم؟ اولین قدم آگاهی از این دامها است. هر بار که متوجه میشویم بر آنچه میخواهیم از آن دست بکشیم تمرکز کردیم، میتوانیم یک دقیقه وقت بگذاریم تا از امتیازاتی که داریم، قدردانی کنیم. هرچه بیشتر به تفکر خوشبینانه بپردازیم، این تفکر خودکارتر میشود. مغز ما قابل انعطاف است و توانایی ایجاد الگوهای جدیدی را دارد که میتواند به شما کمک کند تا سوگیریهای زیان آور را دفع کند.
ما میتوانیم هنگام لذتهای روزمره حضور داشته باشیم مانند زمانی که یک فنجان قهوه را مزه میکنیم یا مکث میکنیم تا یک طلوع خورشید محسورکننده را تماشا کنیم. یافتن معنا خارقالعاده نیست، بلکه عادی است. این اتفاق در همه زمان و همه جا رخ میدهد.
تجربهها اغلب بیش از چیزهای دیگر روی شادکامی ما تأثیر میگذارند. ما مدتها پس از آن تجربیات را به یاد میآوریم، در حالی که خیلی زود به داشتههای خود عادت میکنیم.
ما میتوانیم از روابط، سرگرمیها و شفقت خود برای تقویت شادکامی و جلوگیری از منفینگری استفاده کنیم. مانند بخشیدن وسیلهای به خانوادهای نیازمند یا تزئین خانهمان با کارهای هنری که خود درست کردیم و گذاشتن زمانی برای بازی کردن با فرزندانمان.
منبع: مقالهای از وبسایت Psychology Today
☎️۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
#یادگیری_بهوقت_آفتاب_مهر
چگونه کاری که از آن متنفریم را انجام دهیم؟
بخش اول:
افراد نه برای اجتناب از کار بلکه برای دوری از احساسات منفی مرتبط با یک کار خاص، اهمالکار میشوند. برای غلبه بر اهمالکاری، پیشنهاد میشود راه هایی برای پذیرش و کنار آمدن با آن احساسات منفی پیدا کنید.
برای این کار ابتدا نیاز به تنظیم نگرشهایمان داریم تا احساسات منفی را به احساسات واقعگرایانه تبدیل کنیم. در این جا به ۵ راهکار اشاره میکنیم تا ذهنیت منعطفتری داشته باشیم.
۱- به خودتان یادآوری کنید که چرا میخواهید این کار را انجام دهید. دانستن این که چرا میخواهید کاری را انجام دهید زیربنای انگیزه است.
۲- به احساس خوبی که بعد از اتمام کار خواهید داشت تمرکز کنید. مانند آرامش، احساس موفقیت، ذهن روشنتر. اگر منفینگری به شما انگیزهی بیشتری میدهد به این تمرکز کنید اگر کار را انجام ندهید چه احساس ناخوشایندی خواهید داشت.
☎️۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
چگونه کاری که از آن متنفریم را انجام دهیم؟
بخش اول:
افراد نه برای اجتناب از کار بلکه برای دوری از احساسات منفی مرتبط با یک کار خاص، اهمالکار میشوند. برای غلبه بر اهمالکاری، پیشنهاد میشود راه هایی برای پذیرش و کنار آمدن با آن احساسات منفی پیدا کنید.
برای این کار ابتدا نیاز به تنظیم نگرشهایمان داریم تا احساسات منفی را به احساسات واقعگرایانه تبدیل کنیم. در این جا به ۵ راهکار اشاره میکنیم تا ذهنیت منعطفتری داشته باشیم.
۱- به خودتان یادآوری کنید که چرا میخواهید این کار را انجام دهید. دانستن این که چرا میخواهید کاری را انجام دهید زیربنای انگیزه است.
۲- به احساس خوبی که بعد از اتمام کار خواهید داشت تمرکز کنید. مانند آرامش، احساس موفقیت، ذهن روشنتر. اگر منفینگری به شما انگیزهی بیشتری میدهد به این تمرکز کنید اگر کار را انجام ندهید چه احساس ناخوشایندی خواهید داشت.
☎️۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
#یادگیری_بهوقت_آفتاب_مهر
۳- به کار "وحشتناکتان" مثل یک چالش یا فرصت نگاه کنید. تصور کردن یک کار به عنوان یک چالش خلاقانه می تواند انجام آن را آسان کند.
۴- با گفتن "من فرصت انجام این کار را دارم" به جای "من باید این کار را انجام دهم" تمرین قدردانی کنید. همهی افراد دنیا فرصت کاری که شما انجام میدهید را ندارند.
۵- با توجه کردن به کلماتتان مشکل را خرد کنید. کلماتی مثل "نفرت و وحشتناک" فقط نگرش بدتان را تشدید میکند. حتی تبدیل جملهی "من از این کار متنفرم" به "من این کار را دوست ندارم" میتواند کمککننده باشد. کلمات آرامتر به ما نیز آرامش میدهد.
کار کردن بر روی نگرشمان کاری نیست که فقط یک بار انجام دهیم بلکه ذهنیتی است که هر از گاهی لازم است آن را بازبینی کنیم.
حال که نگرشتان را تنظیم کردید برای شروع به کار کردن به ده قدم اشاره خواهیم کرد که به شما کمک میکند.
☎️۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr
۳- به کار "وحشتناکتان" مثل یک چالش یا فرصت نگاه کنید. تصور کردن یک کار به عنوان یک چالش خلاقانه می تواند انجام آن را آسان کند.
۴- با گفتن "من فرصت انجام این کار را دارم" به جای "من باید این کار را انجام دهم" تمرین قدردانی کنید. همهی افراد دنیا فرصت کاری که شما انجام میدهید را ندارند.
۵- با توجه کردن به کلماتتان مشکل را خرد کنید. کلماتی مثل "نفرت و وحشتناک" فقط نگرش بدتان را تشدید میکند. حتی تبدیل جملهی "من از این کار متنفرم" به "من این کار را دوست ندارم" میتواند کمککننده باشد. کلمات آرامتر به ما نیز آرامش میدهد.
کار کردن بر روی نگرشمان کاری نیست که فقط یک بار انجام دهیم بلکه ذهنیتی است که هر از گاهی لازم است آن را بازبینی کنیم.
حال که نگرشتان را تنظیم کردید برای شروع به کار کردن به ده قدم اشاره خواهیم کرد که به شما کمک میکند.
☎️۸۸۱۰۹۳۴۹
@aftabemehr