👩‍❤️‍👨♡حُب حلال♡ 👩‍❤️‍👨
6.65K subscribers
1.95K photos
1.14K videos
37 files
749 links
اینستاگرام
https://www.instagram.com/admmmj123?r
=nametag

کانال دوم ما👇
@ADMMMJ1234
Download Telegram
#شاید این داستان جالب هم در زندگیت تأثیر داشته باشد :
#حاکمی هر شب در تخت خود به آینده دخترش می اندیشید ... که دخترش به چه کسی بدهد مناسب او باشد .
#در یکی از شبها وزيرش را صدا زد و از خواست که شبانه به مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات و نماز شب را بر خواب ترجیح دهد .
#از قضا آن شب دزدی قصد دزدی در آن مسجد را کرده بود تا هرچه گیرش بیاید از آن مسجد بدزدد ! پس قبل از وزیر و #سربازانش به آنجا رسید . در را بسته یافت و از دیوار مسجد بالا رفت و داخل مسجد شد . هنگامی که بدنبال اشیاء بدرد بخورش می گشت وزیر و سربازانش داخل شدند و دزد صدای در راشنید که باز شد بنابر این راهی برای خود نیافت مگر اینکه خود را به نماز خواندن مشغول کرد .
#سربازان داخل شدند و او را در حال نماز دیدند ، وزیر گفت : سبحان الله ! چه شوقی دارد این جوان برای نماز ... و دزد از شدت #ترس هرنماز را که تمام می کرد نماز دیگری را شروع می کرد . تا اینکه وزير دستور داد که سربازان مراقب باشند از نماز که تمام شد نگذارند نماز دیگری را شروع کند و او را بیاورند ، و اینگونه شد که وزیر جوان را نزد حاکم برد.
حاکم که تعریف دعا ها و نمازهای جوان را از وزیر شنید ، به او گفت : تو همان کسی هستی که مدتهاست دنبالش بودم و می خواستم دامادم باشد ، اکنون دخترم را به ازدواج تو در می آورم و تو امیر این مملکت خواهی بود ...
#جوان که این را شنید بهت زده شد و آنچه دیده و شنیده بود را باور نمی کرد ، سرش را از خجالت پایین آورد و با خود گفت :
#الهی ! مرا امیر گرداندی و دختر حاکم را به ازدواجم در آوردی ، فقط با نماز شبی که از ترس آن را خواندم ! اگر این نماز از سر صداقت و خوف تو بود ، چه من می دادی و هدیه ات چه بود اگر از ایمان و اخلاص می خواندم .
👩‍❤️‍👨 کانال حب حلال 👩‍❤️‍👨
https://t.me/joinchat/OnGTfK1nOFhhMzRl