👩❤️👨♡حُب حلال♡ 👩❤️👨
🦋 #نها_دختری_از_تبار_بی_کسی #قسمت_پنجاه_و_هفتم 🌸🍃تبسم بعضی وقتها به زور گوشه ای از چشمش رو باز میکرد و میبست صدای گریه و نالههای من و محمد رو میشنید ولی نمیتوانست حرف بزنه از حال میرفت... راننده برگشت آب سرد بهمون داد فوری دست صورت تبسم ریختیم به هوش…
🦋
#نها_دختری_از_تبار_بی_کسی
#قسمت_پنجاه_و_هشتم
🌸🍃یه روز نزدیک اذان مغرب بود کنار خیابان منتظر تاکسی بودیم تاکسیها مارو میدیدن با نقاب نمیایستادن... فقط خوشحال بودیم از اینی که بخاطر #الله_متعال بهمون بی توجهی یا بی احترامی میکردن ..چون خشنودی الله از تمام دنیا برامون مهم تر بوده و هست از اینم خوشحال بودیم که بعضی خواهرها هم مشتاق حجابمون بودن ..تو خیابان منتظر تاکسی بودیم که یه دفعه یه خواهر چادری که ماسک گذاشته بود اومد نزدیکمون سلام کرد و بغلمون کرد از خوشحالی فقط میگفت ماشاءالله #سبحان_الله خواهرای عزیزم با اون نقاب هاتون از دور دیدمتون افتخار میکردم نتونستم خودم رو کنترل کنم اومد پیشتون و با هم دوست شدیم...دو هفته ای گذشت از آشنایی اون خواهر که یه شب خواب دیدم یک مامور جلوی خونهمون اومد داخل خونه بهم گفت دیگه حق نداری نقاب بزنی و اِلّا برات مشکل درست میکنم... منم توخواب جواب دادم که گناه نکردم بخاطر خشنودی الله هستش مامور تو خواب گفت... اجباری نیست دیگه حق نداری نقاب بزنی شما باعث شدی که خواهرها مشتاق نقاب بشن و نقاب زدن تو شهر داره افزایش پیدا میکنه و این بخاطر وجود شماست چون نقاب میزنی... ☝️🏼من گفتم تا جان در بدن داشته باشم من نقابم را برنمیدارم تو سختترین شرایط هم و از خواب پریدم(به احتمال زیاد اون مامور شیطان بود) برای تبسم تعریف کردم گفت مامان شاید خوابت حقیقت پیدا کرد خواهرای نقابی بهمون اضافه بشن منم گفتم ان شاءالله دخترم... 🤔همون روز برای خرید به بازار رفتم احساس کردم یکی #دنبالمه #ترسیدم خوابم حقیقت پیدا کنه و مامور باشه و اذیتم کنن گفتم من به خودم گفتم برای خشنودی الله این کار را کردم و خودش نگهدارم است و غمی نیست هر جا میرفتم دنبالم بود احساس کردم کسی صدام میزنه خواهر خواهر دستش رو گذاشت روی شونهام برگشتم سلام کردم (مانتوی کوتاه تنش بود و لاک هم زده بود و حجاب اسلامی نداشت) گفتم بله خواهرم بفرماید؟ گوشه چادرم گرفت گفت میشه کمک کنی گفتم چه کمکی خواهر گلم؟ گفت کمکم کن منم مثل شما چادری بشم نقاب بزنم تو رو خدا قسمت میدم کمک کنید.. ☺️منم با خوشحالی و ذوق فراوان گفتم چشم در خدمتت هستم خواهر عزیزم ؛ شماره تلفن رو ازم گرفت شد یه خواهر و دوست خوب برامون... یه روز بهم زنگ زد گفت خواهرم نها میتونی برام یه نقاب بگیری خودم چادر دارم سبحان الله انقدر خوشحال شدم اشک از چشمام سرازیر شد و گفتم بله عزیزم... مدتی گذشت همینطوری خواهرای نقابیم بهمون اضافه میشد و میشه الحمدالله... تو این مدت برادر زید پیش یکی از #ماموستاهای بزرگوار و سرشناس شهرمون رفت و ایشون هم خیلی کمکم کرد برای کار طلاق قانونیم که نجات پیدا کنم یه وکیل گرفتم این ماموستای بزرگوار پول وکیلم را دادن الله تعالی آرامش را به خودش و خانودش بدهد و در دنیا و قیامت سربلند کنه چشمشون به بهشت روشن بشه اللهم آمین... من و بچههام یه سال تنهایی و به آرامی و خوشی زندگی میکنیم و طاعات و عبادتمون رو به جا میاریم الان هم الحمدلله مطالعه دینی و قرآن خواندنمان بیشتر شده برامون دعا کنید برای خوشبختی بچه هام... ❤️میخوام بیشتر دعا کنید واقعا تبسمم را لایق خوشبختی میبینم تو این راه سخت و طولانی بهترین همراهم بود یه دختر جوان و کم سن که خودش را از خوشی و لذات دنیای دور فقط بخاطر هدایت مادرش... و به فضل الله خودش هم شد یه #هدایت_یافته الله متعال ازش راضی باشه بهشت نسیبش کنه اللهم امین یارب العالمین... ❤️برای محمد پسر گلم هم دعای خیر کنید حافظ و قاری قرآن بشه شکر به رحمت و برکات الله متعال الان زندگی آرامی داریم هر چند مشکلات هیچ وقت تمومی نداره ولی ایمان دارم الله مثل همیشه همراه و یاور بندهاش است
#ادامهداردانشاءالله
@admmmj123
#نها_دختری_از_تبار_بی_کسی
#قسمت_پنجاه_و_هشتم
🌸🍃یه روز نزدیک اذان مغرب بود کنار خیابان منتظر تاکسی بودیم تاکسیها مارو میدیدن با نقاب نمیایستادن... فقط خوشحال بودیم از اینی که بخاطر #الله_متعال بهمون بی توجهی یا بی احترامی میکردن ..چون خشنودی الله از تمام دنیا برامون مهم تر بوده و هست از اینم خوشحال بودیم که بعضی خواهرها هم مشتاق حجابمون بودن ..تو خیابان منتظر تاکسی بودیم که یه دفعه یه خواهر چادری که ماسک گذاشته بود اومد نزدیکمون سلام کرد و بغلمون کرد از خوشحالی فقط میگفت ماشاءالله #سبحان_الله خواهرای عزیزم با اون نقاب هاتون از دور دیدمتون افتخار میکردم نتونستم خودم رو کنترل کنم اومد پیشتون و با هم دوست شدیم...دو هفته ای گذشت از آشنایی اون خواهر که یه شب خواب دیدم یک مامور جلوی خونهمون اومد داخل خونه بهم گفت دیگه حق نداری نقاب بزنی و اِلّا برات مشکل درست میکنم... منم توخواب جواب دادم که گناه نکردم بخاطر خشنودی الله هستش مامور تو خواب گفت... اجباری نیست دیگه حق نداری نقاب بزنی شما باعث شدی که خواهرها مشتاق نقاب بشن و نقاب زدن تو شهر داره افزایش پیدا میکنه و این بخاطر وجود شماست چون نقاب میزنی... ☝️🏼من گفتم تا جان در بدن داشته باشم من نقابم را برنمیدارم تو سختترین شرایط هم و از خواب پریدم(به احتمال زیاد اون مامور شیطان بود) برای تبسم تعریف کردم گفت مامان شاید خوابت حقیقت پیدا کرد خواهرای نقابی بهمون اضافه بشن منم گفتم ان شاءالله دخترم... 🤔همون روز برای خرید به بازار رفتم احساس کردم یکی #دنبالمه #ترسیدم خوابم حقیقت پیدا کنه و مامور باشه و اذیتم کنن گفتم من به خودم گفتم برای خشنودی الله این کار را کردم و خودش نگهدارم است و غمی نیست هر جا میرفتم دنبالم بود احساس کردم کسی صدام میزنه خواهر خواهر دستش رو گذاشت روی شونهام برگشتم سلام کردم (مانتوی کوتاه تنش بود و لاک هم زده بود و حجاب اسلامی نداشت) گفتم بله خواهرم بفرماید؟ گوشه چادرم گرفت گفت میشه کمک کنی گفتم چه کمکی خواهر گلم؟ گفت کمکم کن منم مثل شما چادری بشم نقاب بزنم تو رو خدا قسمت میدم کمک کنید.. ☺️منم با خوشحالی و ذوق فراوان گفتم چشم در خدمتت هستم خواهر عزیزم ؛ شماره تلفن رو ازم گرفت شد یه خواهر و دوست خوب برامون... یه روز بهم زنگ زد گفت خواهرم نها میتونی برام یه نقاب بگیری خودم چادر دارم سبحان الله انقدر خوشحال شدم اشک از چشمام سرازیر شد و گفتم بله عزیزم... مدتی گذشت همینطوری خواهرای نقابیم بهمون اضافه میشد و میشه الحمدالله... تو این مدت برادر زید پیش یکی از #ماموستاهای بزرگوار و سرشناس شهرمون رفت و ایشون هم خیلی کمکم کرد برای کار طلاق قانونیم که نجات پیدا کنم یه وکیل گرفتم این ماموستای بزرگوار پول وکیلم را دادن الله تعالی آرامش را به خودش و خانودش بدهد و در دنیا و قیامت سربلند کنه چشمشون به بهشت روشن بشه اللهم آمین... من و بچههام یه سال تنهایی و به آرامی و خوشی زندگی میکنیم و طاعات و عبادتمون رو به جا میاریم الان هم الحمدلله مطالعه دینی و قرآن خواندنمان بیشتر شده برامون دعا کنید برای خوشبختی بچه هام... ❤️میخوام بیشتر دعا کنید واقعا تبسمم را لایق خوشبختی میبینم تو این راه سخت و طولانی بهترین همراهم بود یه دختر جوان و کم سن که خودش را از خوشی و لذات دنیای دور فقط بخاطر هدایت مادرش... و به فضل الله خودش هم شد یه #هدایت_یافته الله متعال ازش راضی باشه بهشت نسیبش کنه اللهم امین یارب العالمین... ❤️برای محمد پسر گلم هم دعای خیر کنید حافظ و قاری قرآن بشه شکر به رحمت و برکات الله متعال الان زندگی آرامی داریم هر چند مشکلات هیچ وقت تمومی نداره ولی ایمان دارم الله مثل همیشه همراه و یاور بندهاش است
#ادامهداردانشاءالله
@admmmj123