#دنیای_عجیب
غمگینم؛ برای سرزمینم! برای مادران سرزمینم که داغ خوردند؛ داغ فرزندانشان را خوردند. مادرانی که با چنگ و دندان بچههایشان را بزرگ کردند، اما حالا جز خاطراتشان چیزی باقی نماند. مادرانی که با هزار دعا و آرزو راهیشان کردند و اما حالا... و مادری که خود را آماده چند سال دوری کرده بود؛ اما حالا یک عمر تنهایی نصیبش شد.
غمگینم؛ برای پدران سرزمینم که فرزندانشان افتخارشان بودند و هنوز هم از آن افتخار چیزی کم نشد. اما اکنون... افسوس!
غمگینم؛ برای آنهایی که با کولهباری از زحمت و رنج بالأخره توانستند به رویاهایشان برسند. آن هم چه رویایی؟! رویایی که از جنس از دست دادن بود. رویایی که ماندگار نبود. رویایی که خیلی عجله داشت برای رفتن. و این رویا ده دقیقه هم باقی نماند!
خدا میداند که هنگام سقوط چه حس و حالی داشتند. خدا میداند که آن لحظه رویاهایشان چگونه یک به یک درحال نابودی بود.
عجیب است! دنیای عجیبی است. نخبههایمان! سرزمینم امروز عجیب جای خالی شما را احساس میکند. و کسانی که قدردان شما نبودند نیز خیلی زود جای خالی شما را احساس خواهند کرد.
سرزمین من! ایران عزیزم! اندوهگین نباش! میدانم فرزندانت را از دست دادهای. میدانم؛ اما صبور باش! روزهای خوب بالأخره راهشان را گم خواهند کرد و به سمت ما روانه خواهند شد...
▪️خانواده هیوا در کمال تأسف و تأثر ضایعه در گذشتگان حادثه سقوط هواپیما بوئینگ ۷۳۷ اوکراین را تسلیت عرض مینماید. 🥀
✍ و 🎨 #هدیه_شکری_گنگرج (مرکز بیتالهدی آمل)
⚫️مجله فرهنگی اجتماعی هیوا⚫️
https://t.me/joinchat/AAAAAD0IffGmaFepCzFZLA
غمگینم؛ برای سرزمینم! برای مادران سرزمینم که داغ خوردند؛ داغ فرزندانشان را خوردند. مادرانی که با چنگ و دندان بچههایشان را بزرگ کردند، اما حالا جز خاطراتشان چیزی باقی نماند. مادرانی که با هزار دعا و آرزو راهیشان کردند و اما حالا... و مادری که خود را آماده چند سال دوری کرده بود؛ اما حالا یک عمر تنهایی نصیبش شد.
غمگینم؛ برای پدران سرزمینم که فرزندانشان افتخارشان بودند و هنوز هم از آن افتخار چیزی کم نشد. اما اکنون... افسوس!
غمگینم؛ برای آنهایی که با کولهباری از زحمت و رنج بالأخره توانستند به رویاهایشان برسند. آن هم چه رویایی؟! رویایی که از جنس از دست دادن بود. رویایی که ماندگار نبود. رویایی که خیلی عجله داشت برای رفتن. و این رویا ده دقیقه هم باقی نماند!
خدا میداند که هنگام سقوط چه حس و حالی داشتند. خدا میداند که آن لحظه رویاهایشان چگونه یک به یک درحال نابودی بود.
عجیب است! دنیای عجیبی است. نخبههایمان! سرزمینم امروز عجیب جای خالی شما را احساس میکند. و کسانی که قدردان شما نبودند نیز خیلی زود جای خالی شما را احساس خواهند کرد.
سرزمین من! ایران عزیزم! اندوهگین نباش! میدانم فرزندانت را از دست دادهای. میدانم؛ اما صبور باش! روزهای خوب بالأخره راهشان را گم خواهند کرد و به سمت ما روانه خواهند شد...
▪️خانواده هیوا در کمال تأسف و تأثر ضایعه در گذشتگان حادثه سقوط هواپیما بوئینگ ۷۳۷ اوکراین را تسلیت عرض مینماید. 🥀
✍ و 🎨 #هدیه_شکری_گنگرج (مرکز بیتالهدی آمل)
⚫️مجله فرهنگی اجتماعی هیوا⚫️
https://t.me/joinchat/AAAAAD0IffGmaFepCzFZLA
Telegram
attach 📎
#کودکان_کار
در چشمهایشان خیره شوی راز تلخی را میبینی؛ مدّتهاست بار غم را بستهاند!
حسرت بازیهای کودکی در دلهای کوچکشان
داغ مانده است و رویاهای شیرین در جور روزگار خاموش و خالی ماندهاند! بستنشین پیادهروها هستند یا سر چهارراهها دخیل بستهاند.
کودکان کار را میگویم؛ آنان که شاید توجّه سادهی ما روزی فردایشان باشد!
👤 #عبدالله_خسروی
📸 #هدیه_شکری_گنگرج (مرکز بیتالهدی آمل)
🟢مجله هیوا🟢
🆔 @acfum
در چشمهایشان خیره شوی راز تلخی را میبینی؛ مدّتهاست بار غم را بستهاند!
حسرت بازیهای کودکی در دلهای کوچکشان
داغ مانده است و رویاهای شیرین در جور روزگار خاموش و خالی ماندهاند! بستنشین پیادهروها هستند یا سر چهارراهها دخیل بستهاند.
کودکان کار را میگویم؛ آنان که شاید توجّه سادهی ما روزی فردایشان باشد!
👤 #عبدالله_خسروی
📸 #هدیه_شکری_گنگرج (مرکز بیتالهدی آمل)
🟢مجله هیوا🟢
🆔 @acfum
#انتظار
سالهاست که انتظار یک آمدن را میکشم؛ انتظاری که با وجود او کامل میشود، انتظاری که با صدای هر زنگی دلم میریزد، انتظاری که با اسم تو تمام حواسم پرت میشود و چه انتظار شیرینی... راستش را بخواهی انتظاری که در تو خلاصه شود هرچه که باشد شیرین است!
سالهاست که در حیاط مینشینم به انتظار تو، سالهاست که چشمانم به خاطر تو تر شده است، سالهاست که چشمانم انتظار تو را میکشد تا شاید بیایی، سالهاست که منتظرم تو در را بزنی و من آن را باز کنم و رخ زیبای تو را یک دل سیر نگاه کنم تا بلکه دلتنگیم رفع شود.
فقط یک زنگ، فقط یک زنگ... باور میکنی فقط یک زنگ از جانب تو من را آنچنان دگرگون میکند که تو پیش خود میگویی: «آخ، بیچاره! چه کردهای با خود؟» میبینی به یک زنگ هم قانع شدهام...
این روزها عجیب غمگینم... کاش اکنون اینجا بودی و دستان خوشفرمت را روی زنگ کهنهی خانهام میگذاشتی! باور کن! فقط زنگ را بزن و برو ولی فقط زنگ بزن، تا من به بهانهی آنکه تو آنجا بودی روی زنگ در دست بکشم و وجود تو را حس کنم...
زنگ در از دست من کلافه شده است و همچنین تلفن خانهمان؛ چون بس نشستهام تا تو زنگ بزنی... صدای زنگ که میآید دوان دوان خود را به در میرسانم و افسوس که میبینم تو نیستی! در دل میگویم کاش این او بود... مردم شهر من را دیوانه خطاب میکنند چون مینشینم با زنگ در هر خانهای که بوی تو را بدهد صحبت میکنم...
اکنون پیر شدهام. شاید حالا که این را میخوانی زیر خروارها خاک باشم یا نزد دیگری و در فکر تو باشم ولی این را بدان من یک زنگ از جانب تو را فقط میخواستم؛ فقط یک زنگ... یک زنگ...
✍ #هدیه_شکری_گنگرج (مرکز بیتالهدی آمل)
🟢مجله هیوا🟢
🆔 @acfum
سالهاست که انتظار یک آمدن را میکشم؛ انتظاری که با وجود او کامل میشود، انتظاری که با صدای هر زنگی دلم میریزد، انتظاری که با اسم تو تمام حواسم پرت میشود و چه انتظار شیرینی... راستش را بخواهی انتظاری که در تو خلاصه شود هرچه که باشد شیرین است!
سالهاست که در حیاط مینشینم به انتظار تو، سالهاست که چشمانم به خاطر تو تر شده است، سالهاست که چشمانم انتظار تو را میکشد تا شاید بیایی، سالهاست که منتظرم تو در را بزنی و من آن را باز کنم و رخ زیبای تو را یک دل سیر نگاه کنم تا بلکه دلتنگیم رفع شود.
فقط یک زنگ، فقط یک زنگ... باور میکنی فقط یک زنگ از جانب تو من را آنچنان دگرگون میکند که تو پیش خود میگویی: «آخ، بیچاره! چه کردهای با خود؟» میبینی به یک زنگ هم قانع شدهام...
این روزها عجیب غمگینم... کاش اکنون اینجا بودی و دستان خوشفرمت را روی زنگ کهنهی خانهام میگذاشتی! باور کن! فقط زنگ را بزن و برو ولی فقط زنگ بزن، تا من به بهانهی آنکه تو آنجا بودی روی زنگ در دست بکشم و وجود تو را حس کنم...
زنگ در از دست من کلافه شده است و همچنین تلفن خانهمان؛ چون بس نشستهام تا تو زنگ بزنی... صدای زنگ که میآید دوان دوان خود را به در میرسانم و افسوس که میبینم تو نیستی! در دل میگویم کاش این او بود... مردم شهر من را دیوانه خطاب میکنند چون مینشینم با زنگ در هر خانهای که بوی تو را بدهد صحبت میکنم...
اکنون پیر شدهام. شاید حالا که این را میخوانی زیر خروارها خاک باشم یا نزد دیگری و در فکر تو باشم ولی این را بدان من یک زنگ از جانب تو را فقط میخواستم؛ فقط یک زنگ... یک زنگ...
✍ #هدیه_شکری_گنگرج (مرکز بیتالهدی آمل)
🟢مجله هیوا🟢
🆔 @acfum
Telegram
attach 📎
#معرفی_کتاب
📖 من پیش از تو
👤 جوجو مویز
«من پیش از تو» با عنوان اصلی «Me before you» اثری از جوجو مویز، نویسنده و روزنامهنگار انگلیسی است که از سال ۲۰۰۲ به نوشتن رمانهای عاشقانه مشغول شده است. این کتاب او در سال ۲۰۱۲ منتشر شد که میتوان آن را محبوبترین کتاب جوجو مویز در ایران نامید. این کتاب به مدت ۱۲ هفته از جمله کتابهای پرفروش نیویورکتایمز بود. جوجو مویز که متولّد ۱۹۶۹ است تا به حال توانسته دو بار جایزهی «انجمن رماننویسان رمانتیک» را دریافت کند.
خلاصهی موضوع کتاب:
لوییزا کلارک ۲۶ ساله با خانوادهاش زندگی میکند. او جاهطلب نیست و صلاحیت کمی دارد و مدام از خواهر کوچکترش، ترینا، کم میآورد. لوییزا که در تأمین خانواده کمک میکند شغلش را در یک کافهی محلی از دست میدهد. بعد از چندین تلاش بینتیجه، بالاخره یک موقعیت استخدامی خاص گیر میآورد؛ کمک برای مراقبت از ویل ترینر، یک مرد جوان موفق و ثروتمند، که دو سال پیش در اثر سانحهی موتور سیکلت فلج شده است. مادر ویل، کامیلا، لوییزای بیتجربه را استخدام میکند تا به زندگی ویل طراوت ببخشید.
کتاب از دیدگاه من:
شاید برخی فکر کنند که رمان «من پیش از تو» یک رمان عاشقانه است اما من این تصوّر را ندارم! به نظرم یک داستان امیدبخش و سرشار از کشمکشهای روحی و ذهنی است. این رمان، امید و عشقی پرشور و غیرممکن را خیلی زیبا نشان میدهد و خیلی رمان تأثیرگذاری است که با قدرت عشق میتوانیم هر کاری بکنیم و خواننده را غافلگیر میکند. به علاوه طنز جاری در کتاب بسیار دلنشین است و از جمله رمانهایی است که نمیشود آن را زمین گذاشت.
برشی از کتاب:
هیچکس حاضر نیست حرفی در این مورد بشنود. هیچکس نمیخواهد تو از ترست برایش حرف بزنی یا از دردت یا اینکه چقدر میترسی عفونتی پیش بیاید و بمیری. هیچکس نمیخواهد بداند چقدر بد است که نمیتوانی غذایی که با دستهای خودت پختی بخوری و هیچوقت نمیتوانی بچهی خودت را بغل کنی. هیچکس نمیخواهد بداند وقتی توی این صندلی چرخدار هستم گاهی دچار ترس از فضای بسته میشوم. وقتی فکرش را میکنم که یک روز دیگر را باید توی این لعنتی سر کنم، فقط دلم میخواهد عین دیوانهها فریاد بکشم!
✍ #هدیه_شکری_گنگرج (مرکز بیتالهدی آمل)
🟢مجله هیوا🟢
🆔 @acfum
📖 من پیش از تو
👤 جوجو مویز
«من پیش از تو» با عنوان اصلی «Me before you» اثری از جوجو مویز، نویسنده و روزنامهنگار انگلیسی است که از سال ۲۰۰۲ به نوشتن رمانهای عاشقانه مشغول شده است. این کتاب او در سال ۲۰۱۲ منتشر شد که میتوان آن را محبوبترین کتاب جوجو مویز در ایران نامید. این کتاب به مدت ۱۲ هفته از جمله کتابهای پرفروش نیویورکتایمز بود. جوجو مویز که متولّد ۱۹۶۹ است تا به حال توانسته دو بار جایزهی «انجمن رماننویسان رمانتیک» را دریافت کند.
خلاصهی موضوع کتاب:
لوییزا کلارک ۲۶ ساله با خانوادهاش زندگی میکند. او جاهطلب نیست و صلاحیت کمی دارد و مدام از خواهر کوچکترش، ترینا، کم میآورد. لوییزا که در تأمین خانواده کمک میکند شغلش را در یک کافهی محلی از دست میدهد. بعد از چندین تلاش بینتیجه، بالاخره یک موقعیت استخدامی خاص گیر میآورد؛ کمک برای مراقبت از ویل ترینر، یک مرد جوان موفق و ثروتمند، که دو سال پیش در اثر سانحهی موتور سیکلت فلج شده است. مادر ویل، کامیلا، لوییزای بیتجربه را استخدام میکند تا به زندگی ویل طراوت ببخشید.
کتاب از دیدگاه من:
شاید برخی فکر کنند که رمان «من پیش از تو» یک رمان عاشقانه است اما من این تصوّر را ندارم! به نظرم یک داستان امیدبخش و سرشار از کشمکشهای روحی و ذهنی است. این رمان، امید و عشقی پرشور و غیرممکن را خیلی زیبا نشان میدهد و خیلی رمان تأثیرگذاری است که با قدرت عشق میتوانیم هر کاری بکنیم و خواننده را غافلگیر میکند. به علاوه طنز جاری در کتاب بسیار دلنشین است و از جمله رمانهایی است که نمیشود آن را زمین گذاشت.
برشی از کتاب:
هیچکس حاضر نیست حرفی در این مورد بشنود. هیچکس نمیخواهد تو از ترست برایش حرف بزنی یا از دردت یا اینکه چقدر میترسی عفونتی پیش بیاید و بمیری. هیچکس نمیخواهد بداند چقدر بد است که نمیتوانی غذایی که با دستهای خودت پختی بخوری و هیچوقت نمیتوانی بچهی خودت را بغل کنی. هیچکس نمیخواهد بداند وقتی توی این صندلی چرخدار هستم گاهی دچار ترس از فضای بسته میشوم. وقتی فکرش را میکنم که یک روز دیگر را باید توی این لعنتی سر کنم، فقط دلم میخواهد عین دیوانهها فریاد بکشم!
✍ #هدیه_شکری_گنگرج (مرکز بیتالهدی آمل)
🟢مجله هیوا🟢
🆔 @acfum
Telegram
attach 📎
#معرفی_فیلم
🎥 بیپولی
📆 سال انتشار: ۱۳۸۷
👤 کارگردان: حمید نعمتالله
💵 تهیهکننده: مصطفی شایسته
✍ نویسندگان: حمید نعمتالله، هادی مقدّمدوست
👥 بازیگران: بهرام رادان، لیلا حاتمی، رضا رشیدپور، حبیب رضایی، امیر جعفری، سیامک انصاری، بابک حمیدیان و...
🏅 جوایز: در بیست و هفتمین جشنوارهی فیلم فجر جوایز زیر را کسب کرده است: سیمرغ بلورین نقش اول زن در بخش مسابقهی سینمای ایران (لیلا حاتمی)، سیمرغ بلورین فیلم برگزیدهی تماشاگران در بخش مسابقهی سینمای ایران (مصطفی شایسته)، دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه در بخش مسابقهی فیلمهای اول و دوم (حمید نعمتالله و هادی مقدّمدوست)، کاندیدای بهترین فیلم در بخش مسابقهی فیلمهای اول و دوم (مصطفی شایسته)
خلاصهی فیلم:
داستان فیلم دربارهی زوجی جوان است که درگیر یک دوره بیکاری و بیپولی میشوند و سعی در حلّ مشکلات دارند اما تلاش آنها اوضاع را پیچیدهتر میکند.
در این بخش به بازی دو بازیگر اصلی میپردازیم. بیپولی دو بازی معتبر و جلوهگر دارد؛ نقش لیلا حاتمی که نقش خیلی سختی بود و ریسک بالایی داشت؛ دختری ساده، درسخوان اما در عین حال ظاهربین است. همچنین بهرام رادان نیز نقش سختی داشت؛ جوانی مغرور و با عزّت نفس بالا که گرفتار بلندپروازیها و رو کمکنیهایی شده بود.
این فیلمی اجتماعی است اما در جای جای فیلم طنزی تلخ را از واقعیّات اجتماعی میبینیم که البته میتوانست طنزی جذّابتر داشته باشد؛ مخصوصاً با بازی خانم حاتمی که انتخاب درست و بهجایی بود. دیالوگها ساده و روان و محتوای فیلنامه نیز تابع فرم فیلم میباشد. دیالوگهای آن نیز خیلی خوب و عالی است.
فیلم بیپولی قطعاً خوشساخت است و از لحاظ فنّی باکیفیت ساخته شده است و تا حدّ بسیاری خلّاقانه میباشد؛ همچنین داستان و ساختار فیلم بیپولی غیرتکراری و جدید است. این فیلم تا حدّ بسیاری محتوای مناسبی دارد، حرف و پیام آن مفید، ارزشمند، تفکّر برانگیز و مناسب خانواده است اما تا حدودی مناسب سنین پایین و کودکان نیست.
✍ #هدیه_شکری_گنگرج (مرکز بیتالهدی آمل)
🟢مجله هیوا🟢
🆔 @acfum
🎥 بیپولی
📆 سال انتشار: ۱۳۸۷
👤 کارگردان: حمید نعمتالله
💵 تهیهکننده: مصطفی شایسته
✍ نویسندگان: حمید نعمتالله، هادی مقدّمدوست
👥 بازیگران: بهرام رادان، لیلا حاتمی، رضا رشیدپور، حبیب رضایی، امیر جعفری، سیامک انصاری، بابک حمیدیان و...
🏅 جوایز: در بیست و هفتمین جشنوارهی فیلم فجر جوایز زیر را کسب کرده است: سیمرغ بلورین نقش اول زن در بخش مسابقهی سینمای ایران (لیلا حاتمی)، سیمرغ بلورین فیلم برگزیدهی تماشاگران در بخش مسابقهی سینمای ایران (مصطفی شایسته)، دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه در بخش مسابقهی فیلمهای اول و دوم (حمید نعمتالله و هادی مقدّمدوست)، کاندیدای بهترین فیلم در بخش مسابقهی فیلمهای اول و دوم (مصطفی شایسته)
خلاصهی فیلم:
داستان فیلم دربارهی زوجی جوان است که درگیر یک دوره بیکاری و بیپولی میشوند و سعی در حلّ مشکلات دارند اما تلاش آنها اوضاع را پیچیدهتر میکند.
در این بخش به بازی دو بازیگر اصلی میپردازیم. بیپولی دو بازی معتبر و جلوهگر دارد؛ نقش لیلا حاتمی که نقش خیلی سختی بود و ریسک بالایی داشت؛ دختری ساده، درسخوان اما در عین حال ظاهربین است. همچنین بهرام رادان نیز نقش سختی داشت؛ جوانی مغرور و با عزّت نفس بالا که گرفتار بلندپروازیها و رو کمکنیهایی شده بود.
این فیلمی اجتماعی است اما در جای جای فیلم طنزی تلخ را از واقعیّات اجتماعی میبینیم که البته میتوانست طنزی جذّابتر داشته باشد؛ مخصوصاً با بازی خانم حاتمی که انتخاب درست و بهجایی بود. دیالوگها ساده و روان و محتوای فیلنامه نیز تابع فرم فیلم میباشد. دیالوگهای آن نیز خیلی خوب و عالی است.
فیلم بیپولی قطعاً خوشساخت است و از لحاظ فنّی باکیفیت ساخته شده است و تا حدّ بسیاری خلّاقانه میباشد؛ همچنین داستان و ساختار فیلم بیپولی غیرتکراری و جدید است. این فیلم تا حدّ بسیاری محتوای مناسبی دارد، حرف و پیام آن مفید، ارزشمند، تفکّر برانگیز و مناسب خانواده است اما تا حدودی مناسب سنین پایین و کودکان نیست.
✍ #هدیه_شکری_گنگرج (مرکز بیتالهدی آمل)
🟢مجله هیوا🟢
🆔 @acfum
Telegram
attach 📎
#تست_هوش
با توجه به ارتباط موجود در بین اشکال، کدام شکل باید در گزینهی چهارم به همراه لوزی بیاید؟
الف) مربع ب) بیضی ج) دایره د) لوزی
📝 طراح تست: #مهدیه_درواری_دارابی (مرکز بیتالهدی آمل)
💻 طراح تصویر: #هدیه_شکری_گنگرج (مرکز بیتالهدی آمل)
🟢مجله هیوا🟢
🆔 @acfum
با توجه به ارتباط موجود در بین اشکال، کدام شکل باید در گزینهی چهارم به همراه لوزی بیاید؟
الف) مربع ب) بیضی ج) دایره د) لوزی
📝 طراح تست: #مهدیه_درواری_دارابی (مرکز بیتالهدی آمل)
💻 طراح تصویر: #هدیه_شکری_گنگرج (مرکز بیتالهدی آمل)
🟢مجله هیوا🟢
🆔 @acfum
#روز_سلامت
سیّارهی ما دیگر نیازی به آدمهای موفّق ندارد؛ این سیّاره به شدّت نیازمند افراد "صلحجو،
درمانگر،
ناجی، قصّهگو و عاشق " است.
👤 #دالای_لاما
🎨 #هدیه_شکری_گنگرج (مرکز بیتالهدی آمل)
🟢مجله هیوا🟢
🆔 @acfum
سیّارهی ما دیگر نیازی به آدمهای موفّق ندارد؛ این سیّاره به شدّت نیازمند افراد "صلحجو،
درمانگر،
ناجی، قصّهگو و عاشق " است.
👤 #دالای_لاما
🎨 #هدیه_شکری_گنگرج (مرکز بیتالهدی آمل)
🟢مجله هیوا🟢
🆔 @acfum
#معرفی_کتاب
📖 شفای زندگی
👤 لوئیز ال هی
کتاب «شفای زندگی» نوشتهی «لوئیز ال هی» یکی از نویسندگان، سخنوران و درمانگران تأثیرگذار در دنیا و از رهبران بلندآوازهی بینالمللیِ "نهضت عصر نوین" است و او امروزه به عنوان یکی از بهترین نویسندههای کتابهای توسعهی فردی شناخته شده است.
این کتاب در زمینهی خودسازی، تحوّل جسم و جان، ذهن و همینطور پزشکی کلّینگر در سراسر دنیا بسیار معروف است. شفای زندگی در چهار بخش و شانزده فصل تدوین شده است. پیام اصلی خانم لوییز هی این است که: «اگر مشتاق باشیم که روی ذهن خود کار کنیم، تقریباً همهچیز را میتوان شفا داد.»
نویسندهی این کتاب، تجربههای بسیار و اطلاعات دست اولی دربارهی شفا دادن دارد که سخاوتمندانه آنها را در اختیار ما میگذارد و به نظرم هر آنچه که باید دربارهی زندگی و درسهایش و شیوهی کار با خویشتن بدانید تماماً در این کتاب آمده است.
آیا تا به حال به مفهوم عمیق «بخشیدن» فکر کردهاید؟ کسی را به خاطر اشتباه یا کوتاهیای که در حقّ شما کرده بخشیدهاید؟ خودتان را چطور؟ خودتان را مورد عفو و بخشش قرار دادهاید؟ اگر تا به حال در مورد بخشیدن خودتان فکر نکردید، پس لازم است این کتاب را بخوانید. کتاب شفای زندگی با قلم نویسندهی توانمندش به شما میآموزد که برای داشتن احساس رضایت درونی باید خودتان را دوست داشته باشید و احساس گناه نکنید.
برشی از کتاب:
زندگی واقعاً بسیار ساده است. از هر دست که بدهیم، از همان دست میگیریم. هرگونه دربارهی خود بیاندیشیم، برایمان به واقعیت در میآید. من معتقدم که هرکس از جمله خودم صد در صد مسؤول همهی چیزهایی است که در زندگیش پیش میآید. هر اندیشهایی که از ذهن ما میگذرد، آیندهی ما را میآفریند. هیچکس و هیچجا و هیچچیز بر ما اقتدار ندارد؛ زیرا ما تنها اندیشهور ذهن خودمان هستیم.
و همچنین این کتاب تمریناتی را در خصوص بهتر شدن روح و روان فرد ارائه میدهد. قسمتی از این تمرینات:
تمرین آینه
آینهایی کوچک به دست بگیرید و به چشمان خود نگاه کنید و نام خود را بگویید و این جمله را تکرار کنید که: «من تو را دقیقاً همانطور که هستی دوست دارم و میپذیرم.»
فرصت خواندن این کتاب فوقالعاده را از دست ندهید.
✍ #هدیه_شکری_گنگرج (مرکز بیتالهدی آمل)
🟢مجله هیوا🟢
🆔 @acfum
📖 شفای زندگی
👤 لوئیز ال هی
کتاب «شفای زندگی» نوشتهی «لوئیز ال هی» یکی از نویسندگان، سخنوران و درمانگران تأثیرگذار در دنیا و از رهبران بلندآوازهی بینالمللیِ "نهضت عصر نوین" است و او امروزه به عنوان یکی از بهترین نویسندههای کتابهای توسعهی فردی شناخته شده است.
این کتاب در زمینهی خودسازی، تحوّل جسم و جان، ذهن و همینطور پزشکی کلّینگر در سراسر دنیا بسیار معروف است. شفای زندگی در چهار بخش و شانزده فصل تدوین شده است. پیام اصلی خانم لوییز هی این است که: «اگر مشتاق باشیم که روی ذهن خود کار کنیم، تقریباً همهچیز را میتوان شفا داد.»
نویسندهی این کتاب، تجربههای بسیار و اطلاعات دست اولی دربارهی شفا دادن دارد که سخاوتمندانه آنها را در اختیار ما میگذارد و به نظرم هر آنچه که باید دربارهی زندگی و درسهایش و شیوهی کار با خویشتن بدانید تماماً در این کتاب آمده است.
آیا تا به حال به مفهوم عمیق «بخشیدن» فکر کردهاید؟ کسی را به خاطر اشتباه یا کوتاهیای که در حقّ شما کرده بخشیدهاید؟ خودتان را چطور؟ خودتان را مورد عفو و بخشش قرار دادهاید؟ اگر تا به حال در مورد بخشیدن خودتان فکر نکردید، پس لازم است این کتاب را بخوانید. کتاب شفای زندگی با قلم نویسندهی توانمندش به شما میآموزد که برای داشتن احساس رضایت درونی باید خودتان را دوست داشته باشید و احساس گناه نکنید.
برشی از کتاب:
زندگی واقعاً بسیار ساده است. از هر دست که بدهیم، از همان دست میگیریم. هرگونه دربارهی خود بیاندیشیم، برایمان به واقعیت در میآید. من معتقدم که هرکس از جمله خودم صد در صد مسؤول همهی چیزهایی است که در زندگیش پیش میآید. هر اندیشهایی که از ذهن ما میگذرد، آیندهی ما را میآفریند. هیچکس و هیچجا و هیچچیز بر ما اقتدار ندارد؛ زیرا ما تنها اندیشهور ذهن خودمان هستیم.
و همچنین این کتاب تمریناتی را در خصوص بهتر شدن روح و روان فرد ارائه میدهد. قسمتی از این تمرینات:
تمرین آینه
آینهایی کوچک به دست بگیرید و به چشمان خود نگاه کنید و نام خود را بگویید و این جمله را تکرار کنید که: «من تو را دقیقاً همانطور که هستی دوست دارم و میپذیرم.»
فرصت خواندن این کتاب فوقالعاده را از دست ندهید.
✍ #هدیه_شکری_گنگرج (مرکز بیتالهدی آمل)
🟢مجله هیوا🟢
🆔 @acfum
Telegram
attach 📎
#معرفی_کتاب
📖 مثل خون در رگهای من
👤 احمد شاملو
احمد شاملو متخلّص به الف.بامداد، نویسنده، شاعر، مترجم، پژوهشگر، روزنامهنگار و فرهنگنویس بود. او قالب شعر سپید یا شعر شاملویی را پایهگذاری کرد. آثارش به زبانهای سوئدی، ترکی، کردی، آلمانی، انگلیسی، فرانسوی و... ترجمه شده است.
کتاب مثل خون در رگهای من به قلم احمد شاملو، شامل نامههای احمد شاملو به همسرش آیدا سرکیسیان و پاسخهای آیدا به او است که در سالهای ۴۰ و ۵۰ به رشتهی تحریر در آمده است.
رابطهی عاشقانهی شاملو با همسرش از جمله مهمترین وجوهِ زندگی او محسوب میشود که تحوّلی بزرگ در زندگی این شاعر ایجاد کرد؛ به گونهای که ردّ پای حضور آیدا به وضوح در اغلب اشعار شاملو به چشم میخورد.
این نامهها احساسات شخصی احمد شاملو را بازگو میکنند و گاه مسائل ادبی و سیاسی روزگار نیز در آنها دیده میشود اما آنچنان پررنگ نبوده و موضوع اصلی همان بیان احساسات شاعر است. در انتهای کتاب نیز تصویر هفده نامه با دستخط خود شاملو آورده شده است.
ما اسیر کلمات شاملو میشویم و با افسوسی که میخورد، امید و ناامیدی همزمانِ شاملو را در کتابِ «مثل خون در رگهای من» میبینیم و به یاد شعرش میافتیم که میگوید: «من سرگذشت یأس و امیدم...»
در کتاب «مثل خون در رگهای من» در شور شعر و دریای واژگان شاملو غرق میشویم و از نو با جادوی کلامش نجات مییابیم...
برشی از کتاب:
نمیدانم، نمیدانم این «بدترین شبها» را شروع کردهام یا دارم شروع میکنم اما به هر تقدیر، این ساعات تاریک و بیامید، این روزهایی که دستِ کم اگر هیچ موفّقیّت دیگری درش نبود، اینش بود که به امید دیدار تو شروع میشد و حتّی اگر هم در آخرین ساعات شب با نومیدی کامل مثل دفتری بر هم نهاده میشد، باز این امید که فردا بتوانم ببینمت زنده نگهم میداشت... میدانی؟ از فردا صبح، دیگر این امید را هم از دست خواهم داد...
امید بزرگی بود که اقلاً روزی یک بار تو را ببینم؛ اقلاً این امید به من نیروی آن را میداد که صورتم را بتراشم و از قبر خودم خارج بشوم برای آن که آفتاب وجود تو به جسم رطوبت کشیدهی من بتابد. میدانستم که آیدای من امید و حرارت و آفتاب زندگی من با لبخندش در انتظار من است.
📌 برای خرید اینترنتی کتاب به شکل pdf اینجا و برای نسخه چاپی اینجا را لمس کنید.
✍ #هدیه_شکری_گنگرج (مرکز بیتالهدی آمل)
🟢مجله هیوا🟢
🆔 @acfum
📖 مثل خون در رگهای من
👤 احمد شاملو
احمد شاملو متخلّص به الف.بامداد، نویسنده، شاعر، مترجم، پژوهشگر، روزنامهنگار و فرهنگنویس بود. او قالب شعر سپید یا شعر شاملویی را پایهگذاری کرد. آثارش به زبانهای سوئدی، ترکی، کردی، آلمانی، انگلیسی، فرانسوی و... ترجمه شده است.
کتاب مثل خون در رگهای من به قلم احمد شاملو، شامل نامههای احمد شاملو به همسرش آیدا سرکیسیان و پاسخهای آیدا به او است که در سالهای ۴۰ و ۵۰ به رشتهی تحریر در آمده است.
رابطهی عاشقانهی شاملو با همسرش از جمله مهمترین وجوهِ زندگی او محسوب میشود که تحوّلی بزرگ در زندگی این شاعر ایجاد کرد؛ به گونهای که ردّ پای حضور آیدا به وضوح در اغلب اشعار شاملو به چشم میخورد.
این نامهها احساسات شخصی احمد شاملو را بازگو میکنند و گاه مسائل ادبی و سیاسی روزگار نیز در آنها دیده میشود اما آنچنان پررنگ نبوده و موضوع اصلی همان بیان احساسات شاعر است. در انتهای کتاب نیز تصویر هفده نامه با دستخط خود شاملو آورده شده است.
ما اسیر کلمات شاملو میشویم و با افسوسی که میخورد، امید و ناامیدی همزمانِ شاملو را در کتابِ «مثل خون در رگهای من» میبینیم و به یاد شعرش میافتیم که میگوید: «من سرگذشت یأس و امیدم...»
در کتاب «مثل خون در رگهای من» در شور شعر و دریای واژگان شاملو غرق میشویم و از نو با جادوی کلامش نجات مییابیم...
برشی از کتاب:
نمیدانم، نمیدانم این «بدترین شبها» را شروع کردهام یا دارم شروع میکنم اما به هر تقدیر، این ساعات تاریک و بیامید، این روزهایی که دستِ کم اگر هیچ موفّقیّت دیگری درش نبود، اینش بود که به امید دیدار تو شروع میشد و حتّی اگر هم در آخرین ساعات شب با نومیدی کامل مثل دفتری بر هم نهاده میشد، باز این امید که فردا بتوانم ببینمت زنده نگهم میداشت... میدانی؟ از فردا صبح، دیگر این امید را هم از دست خواهم داد...
امید بزرگی بود که اقلاً روزی یک بار تو را ببینم؛ اقلاً این امید به من نیروی آن را میداد که صورتم را بتراشم و از قبر خودم خارج بشوم برای آن که آفتاب وجود تو به جسم رطوبت کشیدهی من بتابد. میدانستم که آیدای من امید و حرارت و آفتاب زندگی من با لبخندش در انتظار من است.
📌 برای خرید اینترنتی کتاب به شکل pdf اینجا و برای نسخه چاپی اینجا را لمس کنید.
✍ #هدیه_شکری_گنگرج (مرکز بیتالهدی آمل)
🟢مجله هیوا🟢
🆔 @acfum
طاقچه
دانلود و خرید کتاب مثل خون در رگ های من احمد شاملو
کتاب مثل خون در رگ های من نوشته احمد شاملو از نشر چشمه است. این کتاب را میتوانید از طاقچه با تخفیف خرید و دانلود کنید.
#تست_هوش
سؤال: با توجه به ارتباط موجود در تساویها به جای علامت سؤال کدام عدد باید قرار گیرد؟
الف)۶۳ ب)۴۵ ج)۳۲ د)۷۹
📝 طرّاح تست: #هدیه_شکری_گنگرج (مرکز بیتالهدی آمل)
💻 طرّاح تصویر: #مهدیه_درواری_دارابی (مرکز بیتالهدی آمل)
🟢مجله هیوا🟢
🆔 @acfum
سؤال: با توجه به ارتباط موجود در تساویها به جای علامت سؤال کدام عدد باید قرار گیرد؟
الف)۶۳ ب)۴۵ ج)۳۲ د)۷۹
📝 طرّاح تست: #هدیه_شکری_گنگرج (مرکز بیتالهدی آمل)
💻 طرّاح تصویر: #مهدیه_درواری_دارابی (مرکز بیتالهدی آمل)
🟢مجله هیوا🟢
🆔 @acfum
#معرفی_فیلم
🎥 ۲۳ نفر
📆 سال انتشار : ۱۳۹۷
👤 کارگردان: مهدی جعفری
💵 تهیّهکننده: مجتبی فرآورده
✍ نویسنده: مهدی جعفری، احمد یوسفزاده (مشاور فیلمنامه)
📄 بر اساس طرحی از: آن 23 نفر اثر احمد یوسف زاده
👥 بازیگران: محمّدرضا نادی، سعید آلبو عبادی، رضا نوری، عبدالحلیم تقلّبی، محمّد رشنو و...
🏆 جوایز: در بیستوهفتمین جشنوارهی فجر برندهی بهترین فیلم از نگاه ملّی، نامزد بهترین صدابرداری، نامزد بهترین طرّاحی صحنه، نامزد بهترین جلوههای ویژهی میدانی، نامزد بهترین جلوههای ویژهی بصری، نامزد بهترین چهرهپردازی شده است، همچنین پروانهی زرّین بهترین فیلم از جشنوارهی کودکان و نوجوانان (۱۳۹۸)، نشان کمیسیون ملّی یونسکو به عنوان فیلم منتخب سال ۲۰۱۹، جایزهی سینمایی ققنوس در جشن سینما انقلاب (۱۳۹۷)
خلاصهی فیلم: بیستوسه نفر، گروهی از رزمندگان نوجوان ایرانی بودند که در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۱ به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. این گروه کمسنّ و سال بین ۱۳ تا ۱۷ سال سن داشتند و اکثراً از تیپ ثارالله کرمان اعزام شده بودند و در اردیبهشت ۱۳۶۱ در مرحلهی مقدّماتی عملیات بیتالمقدّس در مناطق مختلف جبهه اسیر شدند. فیلمی که دربارهی جنگ است اما در آن خبری از صحنههای اکشن نیست.
فیلم ۲۳ نفر هم بر اساس کتابی به نام "داستان آن ۲۳ نفر" ساخته شده که توسّط یکی از همین اُسرای نوجوان (احمد یوسفزاده) نوشته شده است. این فیلم داستان بسیار جذّابی دارد و اسیر شدن نوجوانان در یک جنگ نابرابر و آزار و ستمی که در این جنگ و دوران اسارت کشیدند تقریباً برای هر مخاطبی در هر جای دنیا جذّاب است و به خاطر حضور قهرمانان نوجوانش به دل همهی مخاطبین مینشیند.
این داستان جذّاب به همراهی ۲۳ بازیگر نوجوان ناشناس روایت میشود که همگی کار خود را به بهترین نحو انجام دادند و بازیگران خردسال فیلم توانستهاند به تک تک این کاراکترها جان تازهای بدهند.
در ۲۳ نفر به خوبی میان وجه کودکانهی این قهرمانها و دنیای متفاوتی که با آن روبهرو شدهاند مانور داده شده است. در سکانسهای اسارت، تکموقعیتهای طنزی وجود دارد که از تناقض وجود نوجوانانی با این سن در یک اردوگاه عراقی و در اسارت، پا میگیرد.
در عین حال جعفری، با ایجاد تمایز اخلاقی، رفتاری و فرهنگی میان این نوجوانان بیش از پیش، بر جنبهی انسانی قهرمانهایش تأکید میکند و بیننده را به همذاتپنداری با آنها وا میدارد و کارگردان سعی میکند قصّهاش را از نگاه سیاسی دور نگه دارد.
در این فیلم شخص دیگری به نام ملّا صالح نیز در کنار دیگر اُسرا حضور دارد و در گذر کوتاهی نیز به قصّهی او پرداخته میشود. در واقع فیلمساز در نیمهی اوّل روی قصّهی بیستوسه اسیر نوجوان تأکید دارد و در نیمهی دوم روی ملّا صالح و در نتیجه دو روایت نیمهتمام که درست نشانهگذاری نشدهاند را پیش روی بیننده قرار میدهد و فیلم با یک تم خاطرهنگاری پیش میرود و از حماسیسرایی به دور است ولی در پایان یک حماسهی واقعی شکل میگیرد.
✍ #هدیه_شکری_گنگرج (مرکز بیتالهدی آمل)
📌 لینک دانلود فیلم
🟢مجله هیوا🟢
🆔 @acfum
🎥 ۲۳ نفر
📆 سال انتشار : ۱۳۹۷
👤 کارگردان: مهدی جعفری
💵 تهیّهکننده: مجتبی فرآورده
✍ نویسنده: مهدی جعفری، احمد یوسفزاده (مشاور فیلمنامه)
📄 بر اساس طرحی از: آن 23 نفر اثر احمد یوسف زاده
👥 بازیگران: محمّدرضا نادی، سعید آلبو عبادی، رضا نوری، عبدالحلیم تقلّبی، محمّد رشنو و...
🏆 جوایز: در بیستوهفتمین جشنوارهی فجر برندهی بهترین فیلم از نگاه ملّی، نامزد بهترین صدابرداری، نامزد بهترین طرّاحی صحنه، نامزد بهترین جلوههای ویژهی میدانی، نامزد بهترین جلوههای ویژهی بصری، نامزد بهترین چهرهپردازی شده است، همچنین پروانهی زرّین بهترین فیلم از جشنوارهی کودکان و نوجوانان (۱۳۹۸)، نشان کمیسیون ملّی یونسکو به عنوان فیلم منتخب سال ۲۰۱۹، جایزهی سینمایی ققنوس در جشن سینما انقلاب (۱۳۹۷)
خلاصهی فیلم: بیستوسه نفر، گروهی از رزمندگان نوجوان ایرانی بودند که در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۱ به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. این گروه کمسنّ و سال بین ۱۳ تا ۱۷ سال سن داشتند و اکثراً از تیپ ثارالله کرمان اعزام شده بودند و در اردیبهشت ۱۳۶۱ در مرحلهی مقدّماتی عملیات بیتالمقدّس در مناطق مختلف جبهه اسیر شدند. فیلمی که دربارهی جنگ است اما در آن خبری از صحنههای اکشن نیست.
فیلم ۲۳ نفر هم بر اساس کتابی به نام "داستان آن ۲۳ نفر" ساخته شده که توسّط یکی از همین اُسرای نوجوان (احمد یوسفزاده) نوشته شده است. این فیلم داستان بسیار جذّابی دارد و اسیر شدن نوجوانان در یک جنگ نابرابر و آزار و ستمی که در این جنگ و دوران اسارت کشیدند تقریباً برای هر مخاطبی در هر جای دنیا جذّاب است و به خاطر حضور قهرمانان نوجوانش به دل همهی مخاطبین مینشیند.
این داستان جذّاب به همراهی ۲۳ بازیگر نوجوان ناشناس روایت میشود که همگی کار خود را به بهترین نحو انجام دادند و بازیگران خردسال فیلم توانستهاند به تک تک این کاراکترها جان تازهای بدهند.
در ۲۳ نفر به خوبی میان وجه کودکانهی این قهرمانها و دنیای متفاوتی که با آن روبهرو شدهاند مانور داده شده است. در سکانسهای اسارت، تکموقعیتهای طنزی وجود دارد که از تناقض وجود نوجوانانی با این سن در یک اردوگاه عراقی و در اسارت، پا میگیرد.
در عین حال جعفری، با ایجاد تمایز اخلاقی، رفتاری و فرهنگی میان این نوجوانان بیش از پیش، بر جنبهی انسانی قهرمانهایش تأکید میکند و بیننده را به همذاتپنداری با آنها وا میدارد و کارگردان سعی میکند قصّهاش را از نگاه سیاسی دور نگه دارد.
در این فیلم شخص دیگری به نام ملّا صالح نیز در کنار دیگر اُسرا حضور دارد و در گذر کوتاهی نیز به قصّهی او پرداخته میشود. در واقع فیلمساز در نیمهی اوّل روی قصّهی بیستوسه اسیر نوجوان تأکید دارد و در نیمهی دوم روی ملّا صالح و در نتیجه دو روایت نیمهتمام که درست نشانهگذاری نشدهاند را پیش روی بیننده قرار میدهد و فیلم با یک تم خاطرهنگاری پیش میرود و از حماسیسرایی به دور است ولی در پایان یک حماسهی واقعی شکل میگیرد.
✍ #هدیه_شکری_گنگرج (مرکز بیتالهدی آمل)
📌 لینک دانلود فیلم
🟢مجله هیوا🟢
🆔 @acfum
آپ تی وی
دانلود فیلم 23 نفر با کیفیت عالی - آپ تی وی
دانلود فیلم 23 نفر با کیفیت عالی , 23 نفر , روایت گروهی از رزمندگان نوجوان ایرانی است که در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۱ به اسارت نیروهای عراقی در