نشریه هیوا
226 subscribers
2K photos
211 videos
60 files
3.56K links
💠کانال رسمی نشریه هیوا💠

متون ناب به قلم دانشجویان کشور.
🌐 اخبار دانشگاه فرهنگیان.
📱مسابقه مجازی.

🥇صاحب دو مقام اول جشنواره نشریات کشور.
♨️صفحه‌‌ی رسمی هیوا در اینستاگرام:
Https://instagram.com/hiva_cfu

🤙🏻ارتباط با ادمین:
🆔 @m_amzd1998
Download Telegram
#رادیو_هیوا 📻
#موج_غدیر

مناسبت‌ها می‌تونه یه بهونه‌ی محکم برای نزدیک شدن به دلای همدیگه باشه...

✍️ #محمدرضا_شاه‌قلی‌زاده (پردیس شریعتی ساری)
🎙 #سید_معین_جوادی (دبیر مشاوره شهرستان آمل)
⚙️ #محمدرضا_شاه‌قلی‌زاده (پردیس شریعتی ساری)

🟢مجله هیوا🟢
🆔 @acfum
#رادیو_هیوا 📻
#موج_محرم

🏴اَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ🏴

می‌گویم «یا حسین» و روح بلورینه‌ی اشک، دلم را تا آن‌سوی لحظه‌های آکنده از حضورت همراهی می‌کند!

بازهم از راه می‌رسد، فصل فراوانی یادت؛ مولاجان! دل‌های شکسته ما را برای همیشه با داغ مرثیه‌هایت پیوند بزن، تا به مفهوم واقعی «عشق» برسیم.🥀


✍️ #محمدرضا_شاه‌قلی‌زاده (پردیس شریعتی ساری)
🎙 #فاطمه_بختیاری (دانش‌آموخته‌ی جهاد دانشگاهی تهران)
⚙️ #محدثه_مشتاقی‌فرد (پردیس فاطمة‌الزهرا ساری)

▪️ فرارسیدن ماه محرم و ایام شهادت سید شهیدان بر تمام عاشقان و مریدان آن حضرت تسلیت باد.▪️

⚫️مجله هیوا⚫️
🆔 @acfum
#رادیو_هیوا 📻
#موج_محرم

🏴السَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ🏴

▪️ضمن عرض تسلیت عاشورا و شام غریبان حسینی خدمت شما مخاطبان عزیز نشریه‌ی هیوا همراه با شما هستیم با پادکست رادیویی ویژه‌ی غروب عاشورا. 🥀

در این پادکست شنونده‌ی قسمت‌هایی از کتاب "آفتاب در حجاب" باشید.


🎙 #طه_اکبری_فولادی (دبیر ادبیات شهرستان ساری)
⚙️ #محمدرضا_شاه‌قلی‌زاده (پردیس شریعتی ساری)

⚫️مجله هیوا⚫️
🆔 @acfum
#رحلت_بهانۀ_خلقت 🏴

آماده‌ای که راهی شوی؛ آماده‌ای که بروی. چشم می‌چرخانی و مرور می‌کنی خاطرات هزارساله نوح را، تنهایی آدم را، زخم‌های ایوب را و امتحان ابراهیم را. با آمدن آدم علیه‌السلام آمده‌ای و بعد از عیسی علیه‌السلام به پیامبری رسیده‌ای.

فرشته‌ها صدایت می‌کنند؛ اما هنوز دل‌تنگ و نگران امتت هستی. هرچند اتمام‌حجت کرده‌ای، هرچند عادل‌ترین نگهبان را بر آنان گمارده‌ای، اما دل‌شوره اینکه پس از تو چه خواهد شد، رهایت نمی‌کند.

باید دل بکنی؛ از خودت، از پاره تنت، از لبخندهای مهربانش، از برادری مهربان و عدالتی ماندگار، از حسنین عزیزتر از جانت؛ از کسانی که دوستشان داری و دوستت دارند. از سویی، دل‌تنگ دل کندنی، از سویی، بی‌قرار رفتن.

آسمان، در چشم‌های بی‌تابت تاب می‌خورد و قطره‌قطره مرور می‌شود بر پلک‌های خیست. هجرتت، یک‌بار مبدأ تاریخ شد و این بار، آغاز ماندگاری‌ست، آغاز زندگی جاودانه.

جبرئیل بر آستانه در ایستاده است تا هم‌سفرت شود. بوی سفر، خانه‌ات را برداشته است. می‌روی تا جاودانگی‌ات را بر بلندای بلندترین بام‌ها، بلندتر از همیشه فریاد بزنیم و اسلاممان را به نام مقدست سوگند بخوریم و شهادت بدهیم به یکتایی خدایی که تو نشانمان دادی و رسولی خودت و امامت برادرت.

ای بهانه خلقت عالم! سر بر بالین نهادنت خاموشی نیست، فراموشی نیست؛ هنوز هم ندای «لا اله الا الله» تو شنیده می‌شود و نور تو و اهل‌بیتت فرداهای تاریک زمین را روشن خواهد ساخت.

✍️ #محمدرضا_شاه‌قلی‌زاده (پردیس شریعتی ساری)

⚫️مجله هیوا⚫️
🆔 @acfum
#سلطان_خراسان 🏴

ساعت، حوالی فاجعه‌ای سرخ بود و ابرهای سیاه دوره‌گرد، صاعقه‌های ویرانگر را آبستن بودند؛ نه در کوفه یا مدینه بلکه در خراسان. چشم‌زخم‌های زمانه، مثل انگشتی شوم، تو را نشانه رفته بود و سرانجام تو خسته از بی‌مهری زمانه، آهنگ رحیل کردی.

کدام مظلومیت از این وسیع‌تر؟ این‌که خلیفه خداوند را، ولیعهد ابلیس دانستند. غربت را ای مردم! چگونه معنا می‌کنید؟ چه کسی خواهد فهمید که ستاره‌ای دورافتاده از کهکشان خویش، در تاریکیِ مطلقِ شبی جان‌کاه، چگونه جامِ تلخ را نوشیده است؟

چنان زخمی از جهالت بر سینه‌ات نشست که هیچ نوشدارویی، تقدیر را تغییر نداد. و تو، حجت هشتم خداوند بر زمین، چشم‌به‌راه ردای عصمتی بودی، از جنس خودت، تا تو را به خاک بسپارد.

خاک ملک توس تو را در آغوش می‌گیرد تا با حضورت قبله دل‌های عاشق و بی‌قرار شود. توس، بی‌حضور تو غریب بود و اینک، تو ای سلطان خراسان و غریب‌الغرباء مدینه! آشنای هر دلی و مراد هر مرید و نیاز هر سائل.

✍️ #محمدرضا_شاه‌قلی‌زاده (پردیس شریعتی ساری)

⚫️مجله هیوا⚫️
🆔 @acfum
#میلاد_روشنی‌بخش_عالم

زنده‌ای تو، خیلی پررنگ‌تر از آفتاب که صبحگاهان از مشرق جوانه می‌زند. خیلی محسوس‌تر از آسمانی که می‌بارد. درختی که تویی در همیشه سال شکوفه و بار دارد؛ درختی تنومند و باشکوه. آن‌قدر بزرگی که سایه‌ات تمام عالم را می‌پوشاند و شکوفه‌هایت به همه زمینیان می‌رسد.

تو ریشه در بهشت داری و بهشت جلوه خداست. تو بنده خدایی، بهترین بنده خدا، بنده‌ای باعظمت و ستودنی؛ بنده‌ای که زمین و زمان را از حضور خودش مدهوش و متحیر کرد؛ بنده‌ای بلندقدر که دل‌سوزترین فرد نسبت به هم‌نوعانش بود و اگر این حس سرشار در تو موج نمی‌زد، محال بود که خداوند ردای پیامبری را بر دوشت بیندازد.

تو پاک‌ترین و زلال‌ترین چشمه‌ساری هستی که به مردم زمین هبه شد. اکنون قریب به پانزده قرن است به هنگام نیاز و عطش، به ساحت مقدس تو پناه می‌بریم. تو چشمه‌ساری هستی که رودهای وافری از وجودش ظهور کرده‌اند؛ نسبت همه دریاها و اقیانوس‌ها به تو می‌رسد. سرچشمه زندگی که خضر را نامیرا کرد وجود مقدس توست. میلادت در تاریکی مکه اتفاق افتاد، زندگی‌ات در تاریکی مدینه و هنوز هم در تاریکی دنیا می‌شود تو را یافت. یافتن چشمه زندگی آن‌قدر دشوار نیست که می‌گویند، اما هر کس به‌اندازه سبویش از آن سود می‌برد.

✍️ #محمدرضا_شاه‌قلی‌زاده (پردیس شریعتی ساری)

🟢مجله هیوا🟢
🆔 @acfum
Hiva 19.pdf
3.2 MB
#هیوا_خبر 🌐

با یاری خداوند، همت مضاعف و همدلی هیواییان، در آخرین ساعات پاییز ۱۳۹۹، شماره نوزدهم #مجله_هیوا منتشر شد.

مطابق رسم همیشگی‌مان، از شما عزیزان #دعوت می‌کنیم تا پس از مطالعه این شماره از #هیوا نظرات و پیشنهادات سازنده خود را برایمان ارسال کنید.
🆔 @hiva_pub

در پایان نیز از همه عزیزانی که ما را در تهیه این شماره یاری کردند، تشکر و قدردانی می‌نمایم. 🙏

👤 #محمدرضا_شاه‌قلی‌زاده (مدیرمسئول و سردبیر نشریه هیوا)

🟢مجله هیوا🟢
🆔 @acfum
#سر_لولاک

هر وقت می‌خواست هدیه‌ای از خدا بگیرد چله می‌گرفت این رمز خدا بود با رسول. اما این بار به‌جای رفتن به بیرون شهر و گذران وقت به دعا، خدا عزلتش را در خانۀ ابوطالب (ع) قرار داد تا چهل روز هم‌نفس علی (ع) در دعا و مناجات و عبادات باشد. پس از پایان این ایام پیک حق با مژده‌ای بزرگ آمد. قرار بود احمد عازم دیدار احد شود.

فرشته پیش‌تر آمد. کنار درختی زیبا و باشکوه ایستاد. شمیم بهشتی میوۀ درخت که بر دوش نسیم سوار بود، آدمی را مست می‌کرد. فرشته رو به آخرین فرستاده کرد و گفت: «این درختی است که باید از میوه‌اش بخوری. خداوند اراده کرده تا از این میوه همان حوریه‌ای که بهانۀ خلقت عالم بوده را به تو عطا کند.» در این مهمانی روحانی، پاداش یک‌عمر خوبی، پاکی و بندگی را یکجا به رسول رحمت تقدیم کردند.

بی‌کسی تمام غم‌ها را در دلش آوار کرده بود. زانو به بغل گوشه‌ای نشست و در خاطراتش غرق شد. روزگاری که زنان مکه آرزویشان بود تا لحظه‌ای هم‌نشین او شوند، از جلوی چشمانش گذشت. مدتی بود که دیگر به او سر نمی‌زدند.
با صدایی به خود آمد: «مادرم دل غمین نباش! خدای بزرگ عالم پشت‌وپناه تو و پدر است.» نگاهی هراسناک به این‌سو و آن‌سو انداخت. متوجه شد صدا از درونش است. کودکی که در رحم داشت، او را دلداری می‌داد.

زمان وضع حمل رسید. خدیجه (س) ماند بی‌مددکار. دنبال چند زن از زنان قریش فرستاد اما هیچ‌کس حاضر نشد در ازدحام بی‌امان درد، به یاری بانوی محمد بشتابد تنها به جرم آنکه او به حرف‌هایشان گوش نسپرده و با یتیم ابوطالب (ع) هم‌پیمان شده است. دلش شکست. دوستانش را از دست داد اما ایمان به رسالت شویش و خدایش را نه. می‌دانست که خدا برای بنده‌اش کافی‌ست.
چشم زن که از زمین ناامید شد،‌ درهای آسمان باز شد و رشته‌رشته نور به اتاق کوچکش تابید. چهار بانوی قدسی به همراه صفی از حوریان و فرشتگان به یاری خدیجه کبری شتافتند.

ای ستودنی! نسیمی خنکای شمیم جنت را از تمام خانه‌های مکه گذرانده است. هنوز هیچ‌کس نمی‌داند که در خانه تو، مُهر از کدام سر ناگشوده خلقت برداشته شده است که بال هیچ‌کدام از پرنده‌ها، از آمدوشد میان آسمان و زمین خسته نمی‌شود. هنوز هیچ‌کدام از آنان که گفتند یاریگر خدیجه نیستند، نمی‌دانند که خداوند یاریگران او را از سرزمین بهشت به‌یاری‌اش فرستاده است. ساره، آسیه، مریم و کلثوم را، تا میلاد دختر ماه و مهتاب بی‌هیچ حادثه‌ای به آسمان ختم شود. هنوز هیچ‌کس نمی‌داند که این حریر قامتان از آسمان آمده‌اند تا دردانه‌ات را به دست‌های مشتاقِ زمین بسپارند و ملائک از فراز بام خانه‌های زمین به انتشار روشنی و برکت بنشینند؛ بزرگ‌ترین زنان اهل بهشت در خدمت فرزندی که خاتون خاک و افلاک است.

هنوز هیچ‌کس نمی‌داند درخشش ناگهان نوری که شرق و غرب عالم را فراگرفت از خانه توست و از حلول فرزندی که نشانی تمام ستاره‌ها، به عصمت چشم‌های روشن او ختم می‌شود. هنوز هیچ‌کس نمی‌داند که در خانه تو، حوریان بهشت از دریچه‌های آسمان فرود آمده‌اند و در کار شستن مطهره تو با آب کوثرند؛ کوثری که از اکنون آمدنش، در ابدیتی مدام، پهلو به پهلوی شفاعت روز مبادای آسمان ایستاده است.

تو آن روز آنجا نبودی و ندیدی محمد (ص)! هنگامه تقسیم تقدّس از لبان فرزندت را که سر از سجده برداشت و به یگانگی خدا اقرار کرد و به رسالت تو، امامت همسرش و خلافت فرزندانش شهادت داد. تو نبودی که ببینی حوریان چگونه در بارِشِ یکریز ستاره‌ها، کودکت را به دست‌های خدیجه سپردند: «بگیر او را که طاهره و مطهره و زکیه است، خداوند در او و نسل او برکت قرار داده است!»

تو آن روز آنجا نبودی محمد (ص)؛ اما اگر تمام این‌ها بر قلب تو نگذشته بود آن‌همه شتاب لبالب از شوق و شادمانی برای رسیدن و بر زبان جاری کردن نامی که خدا پیش‌ترها برای کودکت انتخاب کرده، چه بود؟ «فاطمه» ... «فاطمه» ... «فاطمه»...!
بشتاب و تو نیز با تمام آفرینش همراه باش و زمزمه کن: «انّا اعطیناک الکوثر.»

✍️ #محمدرضا_شاه‌قلی‌زاده (پردیس شریعتی ساری)

🟢مجله هیوا🟢
🆔 @acfum
#رادیو_هیوا 📻
#ولادت_حضرت_فاطمه (س)

تو آن روز آنجا نبودی و ندیدی محمد (ص)! هنگامه تقسیم تقدّس از لبان فرزندت را که سر از سجده برداشت و به یگانگی خدا اقرار کرد و به رسالت تو، امامت همسرش و خلافت فرزندانش شهادت داد. تو نبودی که ببینی حوریان چگونه در بارِشِ یکریز ستاره‌ها، کودکت را به دست‌های خدیجه سپردند: «بگیر او را که طاهره و مطهره و زکیه است، خداوند در او و نسل او برکت قرار داده است!»

تو آن روز آنجا نبودی محمد (ص)؛ اما اگر تمام این‌ها بر قلب تو نگذشته بود آن‌همه شتاب لبالب از شوق و شادمانی برای رسیدن و بر زبان جاری کردن نامی که خدا پیش‌ترها برای کودکت انتخاب کرده، چه بود؟ «فاطمه» ... «فاطمه» ... «فاطمه»...!
بشتاب و تو نیز با تمام آفرینش همراه باش و زمزمه کن: «انّا اعطیناک الکوثر.»

✍️ #محمدرضا_شاه‌قلی‌زاده (پردیس شریعتی ساری)
🎙 #طه_اکبری_فولادی (دبیر ادبیات شهرستان ساری)
🎙و⚙️ #محدثه_مشتاقی‌فرد (پردیس فاطمة‌الزهرا ساری)

🟢مجله هیوا🟢
🆔 @acfum