"گزار یا گذار"
🔷 گزاردن در معناهایی چون: ادا کردن؛ انجام دادن؛ بجا آوردن؛ پرداختن و تأدیه کردن؛ صرف کردن و خرج کردن؛ تعبیر کردن؛ رسانیدن.
مثال:
🔹 برگزار، خدمتگزار، سپاسگزار، شکرگزار، نمازگزار، وامگزار، خبرگزاری، خوابگزار.
🔶 گذاردن در معناهایی چون: گذاشتن؛ نهادن؛ قرار دادن؛ وضع کردن؛ عبور دادن؛ گذاردن؛ رها کردن؛ واگذاشتن؛ سپری کردن؛ اجازه دادن.
مثال:
🔸 اثرگذار، قانونگذار، سیاستگذار،
تأثیرگذار، بنیانگذار، بنیادگذار.
#رضا_شکراللهی
|#درست_نویسی ✍|
@zarinrod
🔷 گزاردن در معناهایی چون: ادا کردن؛ انجام دادن؛ بجا آوردن؛ پرداختن و تأدیه کردن؛ صرف کردن و خرج کردن؛ تعبیر کردن؛ رسانیدن.
مثال:
🔹 برگزار، خدمتگزار، سپاسگزار، شکرگزار، نمازگزار، وامگزار، خبرگزاری، خوابگزار.
🔶 گذاردن در معناهایی چون: گذاشتن؛ نهادن؛ قرار دادن؛ وضع کردن؛ عبور دادن؛ گذاردن؛ رها کردن؛ واگذاشتن؛ سپری کردن؛ اجازه دادن.
مثال:
🔸 اثرگذار، قانونگذار، سیاستگذار،
تأثیرگذار، بنیانگذار، بنیادگذار.
#رضا_شکراللهی
|#درست_نویسی ✍|
@zarinrod