با معرفت جانَم؟!!
خبر داری که بعد از رفتن ناگهانی ات گوشه گوشه ای از شَهر قَدم به قَدمِ خودم دنبالِ رَد وَ نشانی از تو میگردم؟!
خبرداری از حال من؟!
از خیال من؟!
از دِلواپسی های من؟!
تا کُنون طَعم حَسرت را چشیده ای یا نه؟!
میدانی جانَم؟!
جایِ خالیِ تو کامَم راآغشته به حَسرت کرده است،... منه دیوانه طَعم حَسرتِ نبودنَت را بین شیرینی و تلخی تعبیر میکُنَم!
زمانیکه لحظات شیرینمان را به یاد میاوَرَم!
تلخ است! زمانیکه به خود می آیم وَ تو،
دیگر نیستی!...
آری حَق با توست خَطا از من بود!
بی پروایی از من بود!
اما در خاطِرَت هست،گاهی که شیطَنَت های کودَکانِه ام جان میگرفت، مَرا دیوانه ی مَن میخواندی؟!
در خاطِرَت هست که گفتی! اگر روزی بد خلقی هایَت رانبینم به سلامت جسم و عَقلَت شک میکنم؟!
من دیوانگی ات را دوست دارَم؟!
دَر خاطِرَت هَست؟!...
اعتراف میکُنم گاهی عمدا اعصبانی میشُدَم تا مَرا دَر آغوشِ احساساتِ پِنهانَت بِکِشی،
اعتراف میکُنَم تو اولین کسی بودی که مَرا بَلَد بودی، اِنگار خداوند رَگِ خوابَم را به دَستهای تو بخشیده بود!!
گَر چِه دَر دِلَم آشوب به پا بود، اما لَب هایَم به آشکار کَردَنِ رازِ دِل نَگُشُود، نمیدانَم از شَرم بود یا قَلَم سَر نِوشت این تَقدیر را بَرایَم از قَبل رَقَم زَده بود!!
وَلی چقدر دلم لَک زده است برای دیوانه یِ مَن گفتنَت!!!..
برای تُند خویی ات هنگامِ لَجبازی های ساده لوحانه ام، اعتراف میکنم مَن تو را دیر شناختمَت، وَ زود از دست دادَمَت! میگویَند اگر بی تابِ کسی باشی او هَم چون تو بی تاب خواهَد شُد؟!..
خبرداری که ماه هاست بی تابَت هَستم؟!
یا خودت را به کوچه ی بی خَبری زَده ای؟!...
میشوَد بیایی وَ مَرا ازین انتظار در بیاوَری؟!
میشوَد بیایی و باز چون دختر بچه ها برایَت سازِ نا کوک کوک کنم، وَ تو به یاد آن ایام باز مَرا دیوانه ی من بخوانی!! میشود؟َ!!
#انتظار
#فرشته_صابری
🍃 | @Zahra ♥️
خبر داری که بعد از رفتن ناگهانی ات گوشه گوشه ای از شَهر قَدم به قَدمِ خودم دنبالِ رَد وَ نشانی از تو میگردم؟!
خبرداری از حال من؟!
از خیال من؟!
از دِلواپسی های من؟!
تا کُنون طَعم حَسرت را چشیده ای یا نه؟!
میدانی جانَم؟!
جایِ خالیِ تو کامَم راآغشته به حَسرت کرده است،... منه دیوانه طَعم حَسرتِ نبودنَت را بین شیرینی و تلخی تعبیر میکُنَم!
زمانیکه لحظات شیرینمان را به یاد میاوَرَم!
تلخ است! زمانیکه به خود می آیم وَ تو،
دیگر نیستی!...
آری حَق با توست خَطا از من بود!
بی پروایی از من بود!
اما در خاطِرَت هست،گاهی که شیطَنَت های کودَکانِه ام جان میگرفت، مَرا دیوانه ی مَن میخواندی؟!
در خاطِرَت هست که گفتی! اگر روزی بد خلقی هایَت رانبینم به سلامت جسم و عَقلَت شک میکنم؟!
من دیوانگی ات را دوست دارَم؟!
دَر خاطِرَت هَست؟!...
اعتراف میکُنم گاهی عمدا اعصبانی میشُدَم تا مَرا دَر آغوشِ احساساتِ پِنهانَت بِکِشی،
اعتراف میکُنَم تو اولین کسی بودی که مَرا بَلَد بودی، اِنگار خداوند رَگِ خوابَم را به دَستهای تو بخشیده بود!!
گَر چِه دَر دِلَم آشوب به پا بود، اما لَب هایَم به آشکار کَردَنِ رازِ دِل نَگُشُود، نمیدانَم از شَرم بود یا قَلَم سَر نِوشت این تَقدیر را بَرایَم از قَبل رَقَم زَده بود!!
وَلی چقدر دلم لَک زده است برای دیوانه یِ مَن گفتنَت!!!..
برای تُند خویی ات هنگامِ لَجبازی های ساده لوحانه ام، اعتراف میکنم مَن تو را دیر شناختمَت، وَ زود از دست دادَمَت! میگویَند اگر بی تابِ کسی باشی او هَم چون تو بی تاب خواهَد شُد؟!..
خبرداری که ماه هاست بی تابَت هَستم؟!
یا خودت را به کوچه ی بی خَبری زَده ای؟!...
میشوَد بیایی وَ مَرا ازین انتظار در بیاوَری؟!
میشوَد بیایی و باز چون دختر بچه ها برایَت سازِ نا کوک کوک کنم، وَ تو به یاد آن ایام باز مَرا دیوانه ی من بخوانی!! میشود؟َ!!
#انتظار
#فرشته_صابری
🍃 | @Zahra ♥️
دُنیا عجب پیچیده است!!
روزی دِل میدَهی !...
و تَمامِ آرزویَت آوردَن لبخَند بر روی لبهایَش میشَوَد!...
اما او لَبخَند را از خودمان میگیرَد!...
دُنیا عجب پیچیده است!! روزی دِل میدَه !...
و تمامِ آرزویت اینَست کنارَش بمانی! ...
اما او میرَوَد!..
دُنیا عجب پیچیده است!! روزی کسی دِل میبندَد!...
و تمامِ آرزویَش آوردَنِ لبخند بر روی لبهایمان میشود!
ولی دیگر لَبخَندمان مَحو شده است !...
دُنیا عجیب پیچیده است!!
آن شََخص آرزویَش است
کِنارِمان بمانَد
اما افسوس که دیگر دِلی برای عشق وَرزیدن!
نََماندِه
#فرشته_صابری
🍃 | @Zahra ♥️
روزی دِل میدَهی !...
و تَمامِ آرزویَت آوردَن لبخَند بر روی لبهایَش میشَوَد!...
اما او لَبخَند را از خودمان میگیرَد!...
دُنیا عجب پیچیده است!! روزی دِل میدَه !...
و تمامِ آرزویت اینَست کنارَش بمانی! ...
اما او میرَوَد!..
دُنیا عجب پیچیده است!! روزی کسی دِل میبندَد!...
و تمامِ آرزویَش آوردَنِ لبخند بر روی لبهایمان میشود!
ولی دیگر لَبخَندمان مَحو شده است !...
دُنیا عجیب پیچیده است!!
آن شََخص آرزویَش است
کِنارِمان بمانَد
اما افسوس که دیگر دِلی برای عشق وَرزیدن!
نََماندِه
#فرشته_صابری
🍃 | @Zahra ♥️
ماجرای نَبودَنَت را شنیده ای؟!
بعد از تو غَمِ تنهایی ات زندگی ام را تسخیر کرد!
این خَبر گوش به گوشِ این شَهر پیچید آیا؟!
تو این خَبر را شنیده ای؟!
#فرشته_صابری
🍃 | @Zahra ♥️
بعد از تو غَمِ تنهایی ات زندگی ام را تسخیر کرد!
این خَبر گوش به گوشِ این شَهر پیچید آیا؟!
تو این خَبر را شنیده ای؟!
#فرشته_صابری
🍃 | @Zahra ♥️
تَرسَم! از آدمهایی ست که مانند تاکسی باهات برخورد می کنند!
با عجله حرف از عشق" ودوست داشتَن میزنَند
وَ برای پیش رَفتَن شِتاب دارَند !!!
نَکُند دَر اِنتِهای خیابان کَسی به انتظارِشان اَست؟!
نَکُنَد حَدِ دوست داشتَن فقط به اندازه ی طولِ
یک خیابان باشَد؟!
اِنگار میخواهند فَراموشت کنند!
حِس میکُنی از تو فَرار می کُنند!
وقتی میفَهمَند به اندازه ی کافی دور شُدَند!
بی مُقدَمه میگویَند، مَمنونَم ،پیاده میشَوَم!!
#انتهای_خیابان / #فرشته_صابری
🍃 | @Zahra ♥️
با عجله حرف از عشق" ودوست داشتَن میزنَند
وَ برای پیش رَفتَن شِتاب دارَند !!!
نَکُند دَر اِنتِهای خیابان کَسی به انتظارِشان اَست؟!
نَکُنَد حَدِ دوست داشتَن فقط به اندازه ی طولِ
یک خیابان باشَد؟!
اِنگار میخواهند فَراموشت کنند!
حِس میکُنی از تو فَرار می کُنند!
وقتی میفَهمَند به اندازه ی کافی دور شُدَند!
بی مُقدَمه میگویَند، مَمنونَم ،پیاده میشَوَم!!
#انتهای_خیابان / #فرشته_صابری
🍃 | @Zahra ♥️
اگر روزی خداوند،
قدرت تکرارِ لحظه ها را به من میداد!!
دَر تمامَش تو را برای خودم انتخاب میکردم!
تو برایَم؟!
به زیبایی و دلنشینیِ دریایی!
به خُرمیِ درختان یِک باغِ بزرگ و سرسَبز که در زیرِ سایه اش نَفَسهایَم تازه میشَوَد!
به نَوازشِ نسیمِ صبحگاهی که زندگی را در مَن میدَمَد!
به نعمَتِ قطره های باران! وَ مَن چون گیاهِ کوچَک از تو جان میگیرَم!
تو چشمهای مَن هستی !
مَن زیبایی این جهان را تَنها با تو می نِگَرَم...
#فرشته_صابری
🍃 | @Zahra ♥️
قدرت تکرارِ لحظه ها را به من میداد!!
دَر تمامَش تو را برای خودم انتخاب میکردم!
تو برایَم؟!
به زیبایی و دلنشینیِ دریایی!
به خُرمیِ درختان یِک باغِ بزرگ و سرسَبز که در زیرِ سایه اش نَفَسهایَم تازه میشَوَد!
به نَوازشِ نسیمِ صبحگاهی که زندگی را در مَن میدَمَد!
به نعمَتِ قطره های باران! وَ مَن چون گیاهِ کوچَک از تو جان میگیرَم!
تو چشمهای مَن هستی !
مَن زیبایی این جهان را تَنها با تو می نِگَرَم...
#فرشته_صابری
🍃 | @Zahra ♥️
یِک زَن هَر چقَدر هَم که بُلَند پَرواز باشَد!
عاشِق که بِشوَد، وَرَقِ زِندِگی اش به ناگهان !
بر میگردَد!
مَرَدَش که باشید!
او میانِ تمامِ رویاهای رَنگارَنگی که در سَر دارَد!
رَنگ بودَن با شُما را به تَنِ قَلبَش میکُنَد!
زمانیکه قول بِدهَد تا اَبد می مانَد، حتما می مانَد،
نگویید!! که قول، قولِ مَردانه است!
که زنهای عاشِق همانقَدر که احساساتی هستنَد!
با تَمامِ زنانِگیِ شان! مُحکَم پای عَهدِ شان می ایستَند!
یِک زَن همیشه عاشِق اَست!
اغراق نَکرده ام اگر بگویَم که زَنها از بَدو تَوَلّد عاشق بوده اند!
عاشقِ پِدَرِشان!
یک زَن وقتی عاشِقِتان بِشَوَد!
میتوانَد دَر یِک شَب راهِ چند ساله اش را کنار بِگذارَد وَ هَمسَفَرِ دائمیِ شما بِشَوَد!
رفیق روزهای سَختِ تان بِشوَد.
شَک نداشته باشید که بَعد از مادرتان،
او همیشه منتظر و دِلواپسِ شماست!
یِک زَن را دَستِ کَم نگیرید...
حواسِ تان به زَن عاشِقِ زندگیتان باشَد...
#فرشته_صابری / #یک_زن
🍃 | @Zahra ♥️
عاشِق که بِشوَد، وَرَقِ زِندِگی اش به ناگهان !
بر میگردَد!
مَرَدَش که باشید!
او میانِ تمامِ رویاهای رَنگارَنگی که در سَر دارَد!
رَنگ بودَن با شُما را به تَنِ قَلبَش میکُنَد!
زمانیکه قول بِدهَد تا اَبد می مانَد، حتما می مانَد،
نگویید!! که قول، قولِ مَردانه است!
که زنهای عاشِق همانقَدر که احساساتی هستنَد!
با تَمامِ زنانِگیِ شان! مُحکَم پای عَهدِ شان می ایستَند!
یِک زَن همیشه عاشِق اَست!
اغراق نَکرده ام اگر بگویَم که زَنها از بَدو تَوَلّد عاشق بوده اند!
عاشقِ پِدَرِشان!
یک زَن وقتی عاشِقِتان بِشَوَد!
میتوانَد دَر یِک شَب راهِ چند ساله اش را کنار بِگذارَد وَ هَمسَفَرِ دائمیِ شما بِشَوَد!
رفیق روزهای سَختِ تان بِشوَد.
شَک نداشته باشید که بَعد از مادرتان،
او همیشه منتظر و دِلواپسِ شماست!
یِک زَن را دَستِ کَم نگیرید...
حواسِ تان به زَن عاشِقِ زندگیتان باشَد...
#فرشته_صابری / #یک_زن
🍃 | @Zahra ♥️
راست می گفتند ان دلدادگانی که دلشکسته بودند!
همیشه که کنارَش باشی دلش را میزنی،
فرقی نمیکند که چقدر دوستَش داشته باشی،
او در هر صورت از تو دورتر میشود!
چرایَش را خودم هم نمیدانم!!
هر قدر که تو تشنه ی دیدارَش باشی او سرد تر برخورد میکند و فراری از تو!
نا عادلانه است نه؟!
اما توی همین شهر توی زندگیه خیلی ها، آدمهایی هستند که یک روزی یکی را از عُمق وجود دوست داشتند اما دوست داشته نشدند!
یا آنها تا حالا در دامِ دلدادِگی گرفتار نشدند!
یا ما بیش از حدِ مجاز عاشق بوده ایم !
#فرشته_صابری #دلتنگ
🍃 | @Zahra ♥️
همیشه که کنارَش باشی دلش را میزنی،
فرقی نمیکند که چقدر دوستَش داشته باشی،
او در هر صورت از تو دورتر میشود!
چرایَش را خودم هم نمیدانم!!
هر قدر که تو تشنه ی دیدارَش باشی او سرد تر برخورد میکند و فراری از تو!
نا عادلانه است نه؟!
اما توی همین شهر توی زندگیه خیلی ها، آدمهایی هستند که یک روزی یکی را از عُمق وجود دوست داشتند اما دوست داشته نشدند!
یا آنها تا حالا در دامِ دلدادِگی گرفتار نشدند!
یا ما بیش از حدِ مجاز عاشق بوده ایم !
#فرشته_صابری #دلتنگ
🍃 | @Zahra ♥️
سالها بعد تو در کافه ی تهرون ...
مقابلِ زنی زیبا خواهی نشست...
و نوشیدنیِ موردِ علاقه ی همشگی اش را !
برای جفتِ تان سفارِش میدَهی...
مقابل چشمهایَش مینشینی و از عاشقانه هایَت برایَش میگویی و او با لحنی غرقِ تحسین قربان صدَقه ات میروَد...
اما مَن !در گوشه ای از کافه تهرون...!
پشتِ میزِ همیشگی مان مینشینَم...
دو فِنجان قهوه،همانِ همیشگی ات را سفارش میدَهَم، یکی برای خودَم. یکی برای جای خالیه تو!
و شاهده عاشقانه هایی میشَوَم که روزی...
متعلق به مَن بود...
خاطرات از چشمانَم در قهوه یمان سرازیر میشود...!
دلبرانه ات که تمام شد دستَش را میگیری و...
کافه را ترک میکنی..!
من میمانم و دو فنجان قهوه ی یَخ و شور...
#فرشته_صابری قهوه ی/شور
🍃| @Zahra ♥️
مقابلِ زنی زیبا خواهی نشست...
و نوشیدنیِ موردِ علاقه ی همشگی اش را !
برای جفتِ تان سفارِش میدَهی...
مقابل چشمهایَش مینشینی و از عاشقانه هایَت برایَش میگویی و او با لحنی غرقِ تحسین قربان صدَقه ات میروَد...
اما مَن !در گوشه ای از کافه تهرون...!
پشتِ میزِ همیشگی مان مینشینَم...
دو فِنجان قهوه،همانِ همیشگی ات را سفارش میدَهَم، یکی برای خودَم. یکی برای جای خالیه تو!
و شاهده عاشقانه هایی میشَوَم که روزی...
متعلق به مَن بود...
خاطرات از چشمانَم در قهوه یمان سرازیر میشود...!
دلبرانه ات که تمام شد دستَش را میگیری و...
کافه را ترک میکنی..!
من میمانم و دو فنجان قهوه ی یَخ و شور...
#فرشته_صابری قهوه ی/شور
🍃| @Zahra ♥️
میدانی؟! که میدانستم؟!
عاشِقِ تو بودَن جادَه ی یک طرفه ای بود که همان اواسِطه راه به دوراهی میخورد؟!
دوراهی که یک مسیرَش نامِ تو، بن بَست بلاتکلیفی بود!
وَ مَن بدونِ فوتِ وَقت تو را انتخاب کردَم!
گرچه دِلهره ی جدایی را داشتم اما امیدوار بودم!روزی سرنوشتمان باهم گره بخورَد،چشمهایَم را به روی همه ی نمیشود ها بَستَم!
رَهگذرِ مَن !پائیز آمدی و پائیز رفتی!
آنقدر غرق تو شده بودَم که از افتادَنِ برگهای خشکیده ی درختانِ زَمان غافل شُدَم، مثلِ این می ماند که بعد از طعمِ شیرینی ناگهان طعمِ تلخی را بِچِشی !
میدانی؟! که میدانستَم؟! پایانِ داستانِ عاشقی کردنِ با تو تلخ اَست! من تمامه لحظه های بعد از تو را فدای چند فصلِ در کنار تو ماندن کردَم کوتاه اما شیرین !
تو رفتی پی زندگیِ خودَت و من ماندَم در خلسه ی تنهایی!
اما می اَرزید !
می اَرزَد!اگر بار ها زمان به عقَب برگردَد من باز هم مسیرِ تو را انتخاب خواهم کَرد!
جادّه/یک طرفه
#فرشته_صابری
🍃 | @Zahra ♥️
عاشِقِ تو بودَن جادَه ی یک طرفه ای بود که همان اواسِطه راه به دوراهی میخورد؟!
دوراهی که یک مسیرَش نامِ تو، بن بَست بلاتکلیفی بود!
وَ مَن بدونِ فوتِ وَقت تو را انتخاب کردَم!
گرچه دِلهره ی جدایی را داشتم اما امیدوار بودم!روزی سرنوشتمان باهم گره بخورَد،چشمهایَم را به روی همه ی نمیشود ها بَستَم!
رَهگذرِ مَن !پائیز آمدی و پائیز رفتی!
آنقدر غرق تو شده بودَم که از افتادَنِ برگهای خشکیده ی درختانِ زَمان غافل شُدَم، مثلِ این می ماند که بعد از طعمِ شیرینی ناگهان طعمِ تلخی را بِچِشی !
میدانی؟! که میدانستَم؟! پایانِ داستانِ عاشقی کردنِ با تو تلخ اَست! من تمامه لحظه های بعد از تو را فدای چند فصلِ در کنار تو ماندن کردَم کوتاه اما شیرین !
تو رفتی پی زندگیِ خودَت و من ماندَم در خلسه ی تنهایی!
اما می اَرزید !
می اَرزَد!اگر بار ها زمان به عقَب برگردَد من باز هم مسیرِ تو را انتخاب خواهم کَرد!
جادّه/یک طرفه
#فرشته_صابری
🍃 | @Zahra ♥️
می دانی تهران برای من چه معنی دارد؟
مادرِ من و وطن کوچکِ من است،
از کافه ی تهرون بگیر تا...
تونل شب ،پل طبیعت ،برج میلاد، میدانِ آزادی،کتاب خانه فردوسی،بامِ تهران، گلفروشی گل خوشه، من با تک تک اینها زندگی کرده ام، شمیمِ گلهایَش را استشمام کرده ام،با کتاب هایَش به اوجِ خیال ها پرواز کرده ام،شبها بر بامِ تهران شهر را زیر پا گذاشته ام،
تا اینکه تو آمدی،خوش عطر تر از گلها،جهانی خیال انگیز تر از کتاب ها،مرتفع تر از بامِ تهران و چراغانی تر از شهر، عطر پیراهَنَت مرا مستِ خود کرده و عشق ات دیده ام را نابینا!
یوسف گم گشته هرگز به کنعان باز نگشت که تو باز گردی، اما من چون یعقوب نبی به مصر تو خواهم آمد غم مخور...
از تهران/تا کنعان
#فرشته_صابری
🍃 @Zahra ♥️
مادرِ من و وطن کوچکِ من است،
از کافه ی تهرون بگیر تا...
تونل شب ،پل طبیعت ،برج میلاد، میدانِ آزادی،کتاب خانه فردوسی،بامِ تهران، گلفروشی گل خوشه، من با تک تک اینها زندگی کرده ام، شمیمِ گلهایَش را استشمام کرده ام،با کتاب هایَش به اوجِ خیال ها پرواز کرده ام،شبها بر بامِ تهران شهر را زیر پا گذاشته ام،
تا اینکه تو آمدی،خوش عطر تر از گلها،جهانی خیال انگیز تر از کتاب ها،مرتفع تر از بامِ تهران و چراغانی تر از شهر، عطر پیراهَنَت مرا مستِ خود کرده و عشق ات دیده ام را نابینا!
یوسف گم گشته هرگز به کنعان باز نگشت که تو باز گردی، اما من چون یعقوب نبی به مصر تو خواهم آمد غم مخور...
از تهران/تا کنعان
#فرشته_صابری
🍃 @Zahra ♥️
میخواهم دستانَت را بگیرم ببرَمَت گیلان،
در همان روستای با صفایی که دوست داشتی خانه ای کوچک برایمان بسازی،
تو در مزرعه کشاورزیِ مان کار کنی،
و من تا آمدَنَت تنور خانه مان را روشن نگهدارم،
بوی نانِ عاشقی ام به مشامِ مردمِ آبادی برسَد و بدانند، دلبر گیلکی چون تو داشتن دختر افغانِ شهری را کدبانو خواهد کرد،
فرقی نمیکند ایران باشد یا افغانستان،
هر جای دنیا که باشیم من پرچمِ عشقِ تو را در دل برافراشته ام زین پس سرزمینِ من آغوشِ توست...
دلبر/گیلَکی ♡
#فرشته_صابری
🍃 @Zahra ♥️
در همان روستای با صفایی که دوست داشتی خانه ای کوچک برایمان بسازی،
تو در مزرعه کشاورزیِ مان کار کنی،
و من تا آمدَنَت تنور خانه مان را روشن نگهدارم،
بوی نانِ عاشقی ام به مشامِ مردمِ آبادی برسَد و بدانند، دلبر گیلکی چون تو داشتن دختر افغانِ شهری را کدبانو خواهد کرد،
فرقی نمیکند ایران باشد یا افغانستان،
هر جای دنیا که باشیم من پرچمِ عشقِ تو را در دل برافراشته ام زین پس سرزمینِ من آغوشِ توست...
دلبر/گیلَکی ♡
#فرشته_صابری
🍃 @Zahra ♥️
جمعه ای دیگر رسید وُ فروشنده خیابانی بساطِ کاغذ های دسته دوم وُ مچاله اش را در پیاده روی پر تردد پهن کرد!
با صدای بلند فریاد میزد!
بیایید،بیایید وُ دلتنگی های نابِ مرا خریداری کنید پول نمیخواهم بهایَش خواندن است!
به او نزدیک شدم وُ گفتم مگر دلتنگی را میشود خرید وُ فروش کرد؟ آهی بلند کشید +
این کاغذ ها را درونِ زباله دانی ها وُ کوچه پس کوچه های شهر رها کرده بودند،
دیدم آدمها با پایِ بی اعتنایی به آنها ضربه میزنند وُ به این طرف و آن طرف پرتاب میکنند،
تصمیم گرفتم به گرد آوردن وُ فروختنِ دلتنگی،
در این مُتون راز های سر به مُهرِ زیادی وجود دارد! من خود به وضوح این را در خط به خط احساس کرده ام، گوئی نویسنده ها روحِ شان را در قلَم دمیده و سپس نوشته اند،
مردمانِ این شهر اشتیاقِ خواندنِ دلنوشته را ندارند،
پدربزرگم میگفت جمعه به دلتنگی معروف است،
مردم را به ادراکِ یکدیگر می پروراند،
اگر خواستی سُکانِ دل مردم را به دست بگیری غروبِ جمعه را برای اینکار انتخاب کن،
که حتی سر مست ترین آدمها را رامِ خود میکند!
فروشنده/جمعه
#فرشته_صابری
🍃 @Zahra ♥️
با صدای بلند فریاد میزد!
بیایید،بیایید وُ دلتنگی های نابِ مرا خریداری کنید پول نمیخواهم بهایَش خواندن است!
به او نزدیک شدم وُ گفتم مگر دلتنگی را میشود خرید وُ فروش کرد؟ آهی بلند کشید +
این کاغذ ها را درونِ زباله دانی ها وُ کوچه پس کوچه های شهر رها کرده بودند،
دیدم آدمها با پایِ بی اعتنایی به آنها ضربه میزنند وُ به این طرف و آن طرف پرتاب میکنند،
تصمیم گرفتم به گرد آوردن وُ فروختنِ دلتنگی،
در این مُتون راز های سر به مُهرِ زیادی وجود دارد! من خود به وضوح این را در خط به خط احساس کرده ام، گوئی نویسنده ها روحِ شان را در قلَم دمیده و سپس نوشته اند،
مردمانِ این شهر اشتیاقِ خواندنِ دلنوشته را ندارند،
پدربزرگم میگفت جمعه به دلتنگی معروف است،
مردم را به ادراکِ یکدیگر می پروراند،
اگر خواستی سُکانِ دل مردم را به دست بگیری غروبِ جمعه را برای اینکار انتخاب کن،
که حتی سر مست ترین آدمها را رامِ خود میکند!
فروشنده/جمعه
#فرشته_صابری
🍃 @Zahra ♥️
آنکه هزار بار غرورَش لگدمال شد وُ عزمِ سَفر نکرد،
آنکه بندِ کفش هایَش را در میدانِ عشق سِفت بِبَست،
آنکه پیه زخمِ زبانِ خاص وُ عام را به تنَ ش بسود،
آنکه حریصِ دُنیا نبود وُ تنها ثروتَ ش دلبَر بود،
آنکه چون قایق، در تلاطمِ اقیانوسِ عشق شکست، منم،
آنکه عهدِ ماندن بست،آن یارِ یکتا کجاست؟
آنکه پاد زهرِ زخم وُ دردِ لیلا ست کجاست؟
آنکه چَشم وُ دلِ سیرِ جهانَ ست کجاست؟
آنکه دل بُرد زِ ما، آن یارِ وفادار کجاست؟
زخمِ/لیلا
#فرشته_صابری
🌧•. @Zahra ♥️
آنکه بندِ کفش هایَش را در میدانِ عشق سِفت بِبَست،
آنکه پیه زخمِ زبانِ خاص وُ عام را به تنَ ش بسود،
آنکه حریصِ دُنیا نبود وُ تنها ثروتَ ش دلبَر بود،
آنکه چون قایق، در تلاطمِ اقیانوسِ عشق شکست، منم،
آنکه عهدِ ماندن بست،آن یارِ یکتا کجاست؟
آنکه پاد زهرِ زخم وُ دردِ لیلا ست کجاست؟
آنکه چَشم وُ دلِ سیرِ جهانَ ست کجاست؟
آنکه دل بُرد زِ ما، آن یارِ وفادار کجاست؟
زخمِ/لیلا
#فرشته_صابری
🌧•. @Zahra ♥️
یارِ منو ماهِ منو جانانِ جانانِ منی
یارِ توام خورِ توام دلبرِ یکتای توام
بحرِ منو کوهِ منو یارِ پری رویِ منی
باغِ توام حوتِ توام ساحلِ دریای توام
شاهِ منو گنجِ منو صاحبِ اَرگِ منی
رُکنِ توام جانِ توام ملکه بیتای توام
(شاه و ملکه)
#فرشته_صابری
🌧•. @Zahra ♥️️️
یارِ توام خورِ توام دلبرِ یکتای توام
بحرِ منو کوهِ منو یارِ پری رویِ منی
باغِ توام حوتِ توام ساحلِ دریای توام
شاهِ منو گنجِ منو صاحبِ اَرگِ منی
رُکنِ توام جانِ توام ملکه بیتای توام
(شاه و ملکه)
#فرشته_صابری
🌧•. @Zahra ♥️️️
عالیجناب
در زندگی ام تو هنری ترین شاهکارِ خدایی،
صدای قدم هایَت زیباترین طنینِ دُنیاست،
لطفا!
شبها عاشقانه هایَت را در گوشَم زمزمه کن
با صبح بخیر هایَت تمامِ روزم را بخیر کن
بگذار یک عمر امانَت دارِ دستهای گرمِ تو باشم،
نورِ سپیده دَم وُ ماهِ نیمه شبِ من باش،
جهانِ ناقص ام با وجودِ تو کامل میشود،
لطفا بمان وُ پازِلِ ناقص ام را کامل کن،
پازِل
#فرشته_صابری
🌧•. @Zahra ♥️️️
در زندگی ام تو هنری ترین شاهکارِ خدایی،
صدای قدم هایَت زیباترین طنینِ دُنیاست،
لطفا!
شبها عاشقانه هایَت را در گوشَم زمزمه کن
با صبح بخیر هایَت تمامِ روزم را بخیر کن
بگذار یک عمر امانَت دارِ دستهای گرمِ تو باشم،
نورِ سپیده دَم وُ ماهِ نیمه شبِ من باش،
جهانِ ناقص ام با وجودِ تو کامل میشود،
لطفا بمان وُ پازِلِ ناقص ام را کامل کن،
پازِل
#فرشته_صابری
🌧•. @Zahra ♥️️️
میدونین نقش بعضی از ما در زندگی آدمها شبیه پاکنِ!
در جریانِ عاشق و معشوق تو شیرینِ خسرو، و خسروی شیرین نیستی!
بیشتر نقش پاکن داری براش،باهات روزهای کسل کننده وّ تنهایی ها وُ غصه هاشو پاک میکنه،
به چشمِش آدمِ دمِ دستی که شدی میندازتت دور...
آخرش با پسری که موقعیت بهتری داره ازدواج میکنه،
با دختری ازدواج میکنه که خانوادش انتخاب میکنن،
از این آدمها بترسین اگه احساس کردین پاکُنِ توی دستاش شدین دو تا پا دارین. دو تای دیگم قرض بگیرین فرار کنین،
نویسنده/کوچک
#فرشته_صابری
🌧•. @Zahra ♥️️
در جریانِ عاشق و معشوق تو شیرینِ خسرو، و خسروی شیرین نیستی!
بیشتر نقش پاکن داری براش،باهات روزهای کسل کننده وّ تنهایی ها وُ غصه هاشو پاک میکنه،
به چشمِش آدمِ دمِ دستی که شدی میندازتت دور...
آخرش با پسری که موقعیت بهتری داره ازدواج میکنه،
با دختری ازدواج میکنه که خانوادش انتخاب میکنن،
از این آدمها بترسین اگه احساس کردین پاکُنِ توی دستاش شدین دو تا پا دارین. دو تای دیگم قرض بگیرین فرار کنین،
نویسنده/کوچک
#فرشته_صابری
🌧•. @Zahra ♥️️
حروف به حروف.کلمه به کلمه.جمله به جمله مینویسم.میخوانَم.میبینم.میگوشم.میکوشم.
واژه ای برازنده برایَت کشف کنم.
واژه ای که شرحِ حالِ منِ واله را تقریر کند.
آنقدر حسود شده ام !
گاه به اسپند دانه های درویشان.
که دورِ سَرَت میگردند.
گاه به خودکاری که اسرارِ درونَت را تقدیمِ کاغذ میکند.
حسودی میکنم
عشق زنها را حسود میکند :)
#فرشته_صابری
🌧•. @Zahra ♥️️
واژه ای برازنده برایَت کشف کنم.
واژه ای که شرحِ حالِ منِ واله را تقریر کند.
آنقدر حسود شده ام !
گاه به اسپند دانه های درویشان.
که دورِ سَرَت میگردند.
گاه به خودکاری که اسرارِ درونَت را تقدیمِ کاغذ میکند.
حسودی میکنم
عشق زنها را حسود میکند :)
#فرشته_صابری
🌧•. @Zahra ♥️️
+ببینید
درسته که رابطه شما به پایان رسیده
اما زندگیه شما به پایان نرسیده،
قدم اول،
همین امشب تمامه اشیاء و هر چیزی
که شما رو به یادِ اون فرد می اندازه
از خودتون دور کنید،
اعم از شماره تلفن،عکس،یادگاری و...
_گیرم از گوشیم پاکِش کنم،
از ذهنم پاکِش کنم،
آقای دکتر؟
اون یه آدم معمولی نیست!
عضوی از من نیست،همه ی من نیست،
ارتِشِ چشم های قهوه ایش توی
وجودِ من رخنه کرده،
مثه روح، مثه قلب،
آقای دکتر اون مثه نقشِ خاص
توی قلبِ من حَک شده ...
حذفِ حَکِ قلبم یعنی مرگ!
میگن بعدِ مرگ روحِ ت آزاده
روحَم حوالیِ اون پرسه بزنه خوب میشم
چشم پاکش میکنم :)
(مرگ شیرین)
#فرشته_صابری
#ماهی_قرمز
🌧•. @Zahra ♥️️
درسته که رابطه شما به پایان رسیده
اما زندگیه شما به پایان نرسیده،
قدم اول،
همین امشب تمامه اشیاء و هر چیزی
که شما رو به یادِ اون فرد می اندازه
از خودتون دور کنید،
اعم از شماره تلفن،عکس،یادگاری و...
_گیرم از گوشیم پاکِش کنم،
از ذهنم پاکِش کنم،
آقای دکتر؟
اون یه آدم معمولی نیست!
عضوی از من نیست،همه ی من نیست،
ارتِشِ چشم های قهوه ایش توی
وجودِ من رخنه کرده،
مثه روح، مثه قلب،
آقای دکتر اون مثه نقشِ خاص
توی قلبِ من حَک شده ...
حذفِ حَکِ قلبم یعنی مرگ!
میگن بعدِ مرگ روحِ ت آزاده
روحَم حوالیِ اون پرسه بزنه خوب میشم
چشم پاکش میکنم :)
(مرگ شیرین)
#فرشته_صابری
#ماهی_قرمز
🌧•. @Zahra ♥️️
با لحنِ واعظانهای مرا به فراموشی دعوت کرد،
_لبهی فنجان را به لب چسباندم،
یک نفس تا آخرین قطراتِ قهوهی بدونِ شکر را سر کشیدم،
کلمات،متزلزلانه بر زبانِ تلخام جای گرفتند!
_ زین پَس من در بَندِ دلتنگیِ تو،
تو از بندِ عشق من آزادی...!
#فرشته_صابری
🌧•. @Zahra ♥️️️
_لبهی فنجان را به لب چسباندم،
یک نفس تا آخرین قطراتِ قهوهی بدونِ شکر را سر کشیدم،
کلمات،متزلزلانه بر زبانِ تلخام جای گرفتند!
_ زین پَس من در بَندِ دلتنگیِ تو،
تو از بندِ عشق من آزادی...!
#فرشته_صابری
🌧•. @Zahra ♥️️️
غرورت!
دیسیپلینِ روالِ زندگیمو به هَم ریخت،
آینده دی ویِ دیِ خَش دارِ نمیشه دید،
جالبه! سکانسهای تو شفافِ،
که با میلِ داغ توی مغزم اراجیف میبافه،
ببینم تار میبینم آدما رو؟
یا خواب میبینم غصهها رو؟!
میگن خوابِ ظَن تعبیر نداره،
ولی
من یه زَنَم که خوابهاش تعبیر داره.
بالش و پتو شدن محرمِ اسرارهای من،
گوشِ دیوار کَر شده
از هِق هِق های من!
یه جوری مُهرِ نا مِهریتو کوبیدی روی قلبم،
که تلخِ حتی! موزیکِ بی کلامِ شبم،
[دیسیپلین]
#فرشته_صابری
☀️•. @Zahra ♥️️️
دیسیپلینِ روالِ زندگیمو به هَم ریخت،
آینده دی ویِ دیِ خَش دارِ نمیشه دید،
جالبه! سکانسهای تو شفافِ،
که با میلِ داغ توی مغزم اراجیف میبافه،
ببینم تار میبینم آدما رو؟
یا خواب میبینم غصهها رو؟!
میگن خوابِ ظَن تعبیر نداره،
ولی
من یه زَنَم که خوابهاش تعبیر داره.
بالش و پتو شدن محرمِ اسرارهای من،
گوشِ دیوار کَر شده
از هِق هِق های من!
یه جوری مُهرِ نا مِهریتو کوبیدی روی قلبم،
که تلخِ حتی! موزیکِ بی کلامِ شبم،
[دیسیپلین]
#فرشته_صابری
☀️•. @Zahra ♥️️️