🏅 تو بهترینی 🏅
459 subscribers
17.5K photos
2.08K videos
23 files
1.95K links
( تو بهترینی و بهترین‌ها از آن توست )
مرکز جامع آموزش دوره‌های موفقیت
.
مشهد،بلوار وکیل آباد،ابتدای لادن یک
051-38481008
.
وب ‌سایت
www.YouBest.ir
.
پیج اینستاگرام
https://www.instagram.com/youbest_ir
.
.
ارسال نظرات، انتقادات و پیشنهادات
@Youbest_admin
.
Download Telegram
#تلنگر


🔹عالمی را پرسیدند :
خوب بودن را کدام روز بهتر است؟
عالم فرمود :
یک روز قبل از مرگ!

❗️دیگران حیران شدند و گفتند :
ولی زمان مرگ را هیچکس نمیداند
عالم فرمود : پس هر روز زندگی را روز آخر فکر کن،
خوب باش و عشق بورز، شاید فردایی نباشد ...!


🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست

🆔 @YouBest_ir
#تلنگر


🌾مزرعه داری بود که زمین های زراعی بزرگی داشت و به تنهایی نمی توانست کارهای مزرعه را انجام دهد.تصمیم گرفت برای استخدام یک دستیار اعلامیه ای بدهد چون محل مزرعه در منطقه ای بود که طوفان های زیادی در سال باعث خرابی مزارع و انبارها میشد، افراد زیادی مایل به کار در انجا نبودند .سرانجام روزی یک مرد میانسال لاغر نزد مزرعه دار امد .

🌾مزرعه دار از او پرسید آیا تاکنون دستیار یک مزرعه دار بوده ای مرد جواب داد من می توانم موقع وزیدن باد بخوابم به رغم پاسخ عجیب مرد چون مزرعه دار به یک دستیار احتیاج داشت او را استخدام کرد.

🔸مرد به خوبی در مزرعه کار می کرد و از صبح تا غروب تمام کارهای مزرعه را انجام می داد و مزرعه دار از او راضی بود.
سرانجام یک شب طوفان شروع شد و صدای آن از دور به گوش می رسید.مزرعه دار از خواب پرید و فریاد کشید طوفان در راه است فورا به سراغ کارگرش رفت و او را بیدار کرد و گفت بلندشو طوفان می آید باید محصولات و وسایلمان را خوب ببندیم و مهار کنیم تا باد آنها را با خود نبرد.

🔸مرد همانطوری که در خواب بود گفت: نه ارباب من که به شما گفته بودم وقتی باد می ورزد ، من می خوابم .مزرعه دار از این پاسخ عصبانی شد و تصمیم گرفت فردا او را اخراج کند سپس با عجله بیرون رفت تا خودش کارها را انجام دهد.

🔸با کمال تعجب دید که تمامی محصولات با تور و گونی پو شیده شده است .گاوها در اصطبل و مرغ ها در مرغدانی هستند پشت همه در ها محکم شده است و وسائل کشاورزی در جای مطمئن و دور از گزند طوفان هستند.
مزرعه دار متوجه شد که دستیارش فکر همه چیز را کرده و همه موارد ایمنی را در نظر داشته بنابر این حق داشته که موقع طوفان در آرامش باشد .

🔰وقتی انسان آمادگی لازم را داشته باشد تا با مشکلات مواجه شود از چیزی ترس نخواهد داشت.


🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست

🆔 @YouBest_ir
#تلنگر


🔹 روزی جنگل آتش گرفته بود و ساكنين جنگل وحشت‌زده تلاش مي‌كردند فرار كنند!
ببر مي‌گفت من قوي هستم. به جاي ديگری مي‌روم و دوباره زندگيی‌ام را می‌سازم!
فيل خودش را به رودخانه رسانده بود و با ريختن آب روی بدنش خود را خنك می‌كرد و در فكر گريز بود!
و و و ...
اما گنجشکی نفس‌نفس زنان خود را به رودخانه می‌رساند،
با نوكش قطره‌يی آب برمی‌داشت،
پر می‌كشيد و دوباره برمی‌گشت...

🔹از او پرسیدند: در اين وانفسا تو داری چه می‌كنی؟
پاسخ داد: آب را می‌برم تا آتش جنگل را خاموش كنم!
به او گفتند: مگر حجم آتش را نديده‌ای؟
مگر تو با اين منقار كوچكت می‌توانی آتش جنگل را خاموش كنی؟
اصلا اين كار تو چه فايده‌ای دارد؟
گنجشك گفت: شاید نتوانم آتش را خاموش کنم، اما وقتی از من پرسيدند:
زمانی که جنگلی كه وطن تو بود و در آتش می‌سوخت چكار کردی؟
خواهم گفت؛ صحنه را ترك نكردم و هر چه از دستم بر آمد؛
برای نجات جنگل كردم!
و به جنگ با آتش رفتم!


🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست

🆔 @YouBest_ir
#تلنگر


ابوسعید ابوالخیر گفت:
هر جا که نظر می کنم بر زمین همه گوهر ریخته
و بر در و دیوار همه زر آویخته؛
کسی نمی بیند و کسی نمی چیند.

گفتند کو؟ کجاست؟
گفت: همه جاست؛
هر جا می توان خدمتی کرد،
یا هر جا می توان راحتی به دلی آورد.
آنجا که غمگینی هست و
آنجا که مسکینی هست.
آنجا که یاری طالب محبت است،
و آنجا که رفیقی محتاج مروت...


🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست

🆔 @YouBest_ir
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تلنگر


🔹 روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران‌‌قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می‌گذشت.

🔹ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان، یک پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد.
پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد.
مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است.

🔹به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند.
پسرک گریان، با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخ‌دار به زمین افتاده بود جلب کند.

🔹پسرک گفت: «این‌جا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می‌کند،  هر چه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم، کسی توجه نکرد.
برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم.

🔹برای این‌که شما را متوقف کنم،
ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم.
مرد متاثر شد و به فکر فرو رفت…
برادر پسرک را روی صندلی‌اش نشاند، سوار ماشینش شد و به راه افتاد.

⭕️ در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما،
پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند!

🔰خدا در روح ما زمزمه می‌کند و با قلب ما حرف می‌زند؛
اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور می‌شود پاره آجری به سمت ما پرتاب کند!!


🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست

🆔 @YouBest_ir
#تلنگر


🍃 فردى ازدواج کرد و به خانه جديد رفت،
ولی هرگز نمی توانست با همسر خود کنار بیاید، آنها هرروز باهم جروبحث می کردند.

🔸روزی نزد داروسازی قدیمی رفت و از او تقاضا کرد سمی بدهد تا بتواند با آن همسر خود را بکشد.
داروساز گفت اگر سمی قوی به تو بدهم که همسرت فورأ کشته شود همه به تو شک میکنند پس سم ضعیفی می دهم که هر روز در خوراک او بریزی و کم کم اورا از پای درآورى و توصیه کرد در این مدت تا می توانی به همسرت مهربانی کن تاپس از مردن او کسی به تو شک نکند.

🔸فرد معجون را گرفت و به توصیه های داروساز عمل کرد.
هفته ها گذشت مهربانی او کار خود را کرد و اخلاق همسر را تغییر داد، تا آنجا که او نزد داروساز رفت و گفت من او را به قدر مادرم دوست دارم و دیگر دلم نمی خواهد او بمیرد ،  دارویی بده تا سم را از بدن او خارج کند.

🔸داروساز لبخندی زد و گفت آنچه به تو دادم سم نبود، سم در ذهن خود تو بود و حالا با مهر و محبت آن سم از ذهنت بیرون رفته است.

🪷 مهربانی موثرترین معجونی است که به صورت تضمینی نفرت و خشم را نابود می کند...!!


🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست

🆔 @YouBest_ir
#تلنگر


ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ(ع) ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍی ﭘﺮﺳﻴﺪ:
ﺩﺭ ﻣﺪﺕ یک ﺳﺎﻝ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺭی؟

🔸ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ :  ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ
ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﺍی ﻛﺮﺩ...
ﻭ ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﻧﻬﺎد!!!

🔸ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ یک ﺳﺎل...
ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺟﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪ
ﻛﻪ ﻓﻘﻂ یک ﻭ ﻧﻴﻢ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ !!

🔸ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﺮﺍ؟
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ:
ﭼﻮﻥ وقتیکه ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ داشتم ﺧﺪﻭﺍﻧﺪ ﺭﻭﺯی ﻣﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ...

🔹ﻭلی وقتی ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﻧﻬﺎﺩی، ﺑﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ کنی!!
ﭘﺲ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻧﻢ ﺍﺣﺘﻴﺎﻁ ﻛﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﻳﻜﺴﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻐﺬﻳﻪ كنم.........


🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست

🆔 @YouBest_ir
#تلنگر

💥وسعت رزق، دست خودمونه...

🚿دوش حمام و نگاه کن؛
آب از بالای سرت میاد ولی اینکه
اصلاً آب باز باشه یا نه، کم باشه یا زیاد،
سرد باشه یا گرم، به تو مربوط می‌شه.
که کدوم شیر و بچرخونی.

⭕️این مثال و زدم که بگم ماجرای «رزق و روزی»
همچین ماجراییه...
رزق ما از بالا میاد؛ به همین دلیل قرآن می‌گه:
«و فی السماء رزقکم»
ولی اینکه فرو بباره یا نه، کم بباره یا زیاد،
به سعی و تلاش ما بستگی داره.
«لیس للانسان الا ما سعی»

فرمود اگر کسی رزقش کمه، انفاق کنه.
می‌گی دست خودم خالیه، اما خدا می‌گه از
همونی که داری ببخش تا برات زیادش کنم.
همه چیزش بوی محبت می‌ده....

می‌گه:
غمگینی؟ دلی رو شاد کن؛
خسته‌ای؟ دست افتاده‌ای رو بگیر؛
نگاه نکن کم داری، ببخش؛
من برات زیادش می‌کنم...

📍قوانین خدا رو باور کنیم!

🔰کل قصهٔ زندگی همینه،
همش بده‌ بستونِ محبته...
اگه تو این داد و ستد شرکت کنی و
بلدش باشی، معجزشو تو زندگیت میبینی و
حال دلت رو به راه میشه...
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌

🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست

🆔 @YouBest_ir
#تلنگر


🍃 پسر کوچکی برای مادربزرگش توضيح می دهد:
که چگونه همه چيز ایراد دارد؛ مدرسه، خانواده، دوستان و... .

مادربزرگ که مشغول پختن کيک بود،
از پسر کوچولو می پرسد که کيک دوست دارد؟
و پاسخ پسر کوچولو البته مثبت است.
مادر بزرگ میپرسد:
• روغن چطور؟
- نه!
• و حالا دو تا تخم مرغ.
- نه مادربزرگ!
•آرد چی؟ از آرد خوشت می آید؟
•جوش شيرین چطور؟
-نه مادربزرگ!
حالم از همه شان به هم می خورد!!
مادربزرگ گفت : بله، همه این چيزها
به تنهایی بد به نظر می رسند.
👈اما وقتی به درستی با هم مخلوط شوند،
یک کيک خوشمزه درست می شود.

🌱خداوند هم به همين ترتيب عمل می کند.
خيلی از اوقات تعجب می کنيم که چرا خداوند باید بگذارد ما چنين دوران سختی را بگذرانيم!!
اما او می داند که وقتی همه این سختی ها را به درستی در کنار هم قرار دهد،
نتيجه هميشه خوب است.

🔸ما تنها باید به او اعتماد کنيم، در نهایت همه این پيشامدها با هم به یک نتيجه فوق العاده می رسند...


🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست

🆔 @YouBest_ir
#تلنگر


زندگى مثل يک كامواست🧶

🍃 از دستت كه در بره، مى شه
كلاف سر در گم،گره مى خوره ، میپيچه به هم، گره گره مى شه

بعد بايد صبورى كنى، گره را به
وقتش با حوصله وا كنى
زياد كه كلنجار بروى، گره بزرگتر  مى شه، کورتر مى شه❗️
يک جايى ديگه كارى نمى شه كرد،
بايد سر و ته كلاف را بريد ، يک گره ى ظريف و كوچیک زد، بعد اون گره رو  توى بافتنى جورى قايم كرد، محوكرد، جورى كه معلوم نشه.

🔰يادمون باشه گره هاى توى كلاف ، همان دلخورى هاى كوچیک و بزرگند،
همان كينه هاى چند ساله بايد يک جايى تمامش كرد ، سر و تهش را بريد....

📍زندگى به بند "حرمت" بند است ، كه اگر پاره شودتمام است.


🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست

🆔 @YouBest_ir
#تلنگر


🚀هنگامی که ناسا برنامه فرستادن فضانوردان را به فضا آغاز کرد با مشکل کوچکی روبه‌رو شد.

🛸آن‌ها دریافتند که خودکارهای موجود، در فضای بدون جاذبه کار نمی‌کند.
جوهر خودکار به‌ سمت پایین جریان پیدا نمی‌کند و روی سطح کاغذ نمی‌ نویسد.

🛸برای حل مشکل ۱۲ میلیون دلار صرف شد و در نهایت آن‌ها خودکاری طراحی کردند که در ماهیت بدون جاذبه می‌نوشت.
زیر آب کار می‌کرد و روی هر سطحی حتی کریستال می‌نوشت و از دمای زیر صفر تا ۳۰۰ درجه سانتی‌گراد کار می‌کرد!

🔹اما رقیب آن‌ها در آن زمان را‌ه‌حل ساده‌تری برای این مشکل ارائه کرد؛

✏️ آن‌ها از مداد استفاده کردند. ✏️
🔰چون مسئله‌ اصلی، نوشتن بود، نه ننوشتن خودکار در فضا‌..❗️


🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست

🆔 @YouBest_ir
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#تلنگر


🏎مدت ها بود که ماشین اسپرت زیبایی پشت شیشه های یک نمایشگاه به سختی توجهش را جلب کرده بود و از ته دل آرزو می کرد که روزی صاحب آن ماشین شود.

🔸پسر  از پدرش خواسته بود که برای هدیه ی فارغ التحصیلی آن ماشین را برایش بخرد.
او می دانست که پدرش توانایی خرید آن را دارد.

🔸بالاخره روز فارغ التحصیلی فرا رسید و پدرش او را به اتاق مطالعه ی خصوصی اش فرا خواند و به او گفت :

🔱من از داشتن پسر خوبی مثل تو بی نهایت مغرور و شاد هستم و تو را بیش از هر کس دیگری در دنیا دوست دارم .
سپس یک جعبه به دست او داد.

〽️پسر کنجکاو ولی نا امید جعبه را گشود و در آن یک انجیل زیبا که روی آن نام او طلا کوب شده بود یافت .

🔻با عصبانیت فریادی بر سر پدر کشید و گفت :
با تمام مال و دارایی ای که داری ، یک انجیل به من می دهی ؟!
کتاب مقدس را روی میز گذاشت و پدر را ترک کرد.

🔸سال ها گذشت و مرد جوان در کار و تجارت موفق شد.
خانه ی زیبایی داشت و خانواده ای فوق العاده...
یک روز به این فکر افتاد که پدرش حتما خیلی پیر شده و باید سری به او بزند.

🔸از روز فارغ التحصیلی دیگراو را ندیده بود.
اما قبل از این که اقدامی بکند ،  تلگرافی به دستش رسید که خبر فوت پدر در آن بود و حاکی از این بود که پدر تمام اموال خود را به او بخشیده است.

🔸بنابراین لازم بود فورا خود را به خانه برساند و به امور رسیدگی نماید.
هنگامی که به خانه ی پدر رسید ، در قلبش احساس غم و پشیمانی کرد.

📚 اوراق و کاغذ های مهم پدر را گشت و آن ها را بررسی نمود و در آن جا همان انجیل قدیمی را بازیافت.
در حالی که اشک می ریخت انجیل را باز کرد و صفحات آن را ورق زد و کلید یک ماشین را پشت جلد آن پیدا کرد .

🔖در کنار آن یک برچسب با نام همان نمایشگاه که ماشین مورد نظر او را داشت وجود داشت.
روی برچسب تاریخ روز فارغ التحصیلی اش بود و روی آن نوشته شده بود :

🍃 تمام مبلغ پرداخت شده است.🍃


🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست

🆔 @YouBest_ir
#تلنگر


👨‍🏫 استادی ﺳﺮ ﮐﻼﺱ ﺑﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻧﺶ ﮔﻔﺖ:
ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﺷﻔﺎﻫﯽ!
ﻫﻤﺎﻥ لحظه ﮔﻔﺖ: ﺍﺻﻼ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﻡ ﻭ ﺍﻭﻥ ﻫﻢ ﮐﺘﺒﯽ!!

🔹ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﺮﺩﻧﺪ اما استاد ﮔﻔﺖ: همین ﮐﻪ ﻫﺴﺖ!!
ﻫﺮﮐﺲ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩ بره بیرون  و ﺟﻠﻮ ﺩﺭ ﮐﻼﺱ ﺑﺎﯾﺴﺘﻪ!

🔹ﺍﺯ ۵۰ ﻧﻔﺮ فقط ۳ ﻧﻔﺮ ﺭﻓﺘﻦ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﻭ استاد ﺍﺯ ﺑﻘﯿﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮔﺮﻓﺖ!
ﺑﻌﺪ از امتحان رو ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺷﻤﺎ ۱۰ ﻧﻤﺮﻩ ﮐﻢ ﻣﯿﮑﻨﻢ!!!

🔹ﻫﻤﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﺮﺩﻧﺪ...
استاد ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ: ﻧﻤﺮﻩ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﺍﯾﻦ ۳ ﻧﻔﺮ ﻫﻢ ۲۰ ﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﻢ!
ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﻫﺎ ﺑﺎ ﺷﺪﺕ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﮐﺮﺩﻧﺪ که چرا ...

🔸استاد ﮔﻔﺖ: ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭ ﻇﻠﻢ ﺭﻓﺘﯿﺪ ...
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﺭﺱ ﻇﻠﻢ ﺳﺘﯿﺰﯼ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ❗️

👈یاد بگیرید هیچ وقت زیر بار حرف زور نروید.
آن استاد کسی جز دکتر حسابی نبود!


🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست

🆔 @YouBest_ir
#تلنگر


کلاس دوم دبستان بودم، باران تندی می‌بارید🌨

🛡 تازه یک چتر هفت رنگ خریده بودم ⛱️
آن روز صبح ؛ وقتی به مدرسه رفتم دلم می‌خواست با همان چتر زیبایم زیر باران بازی کنم، اما زنگ خورد ...
هر عقل سالمی تشخیص می‌داد که کلاس درس واجب‌تر از بازی زیر باران است؛

🔸یادم نیست آن روز آموزگارم چه درسی به من آموخت؛ اما دلم هنوز زیر همان باران توی حیاط مدرسه مانده.
بعد از آن روز شاید هزار بارِ دیگر باران باریده باشد و من صد بار دیگر چترِ نو خریده باشم؛ اما آن حال خوبِ هشت سالگی هرگز تکرار نخواهد شد ...

🔸این اولین بدهکاری من به دلم بود که در خاطرم مانده، اما حالا بعضی شب ها فکر می‌کنم اگه قرار بر این شود که من آمدنِ صبحِ فردا را نبینم، چقدر پشیمانم از انجام ندادن کارهایى که به بهانه منطق، حماقت نامیدمشان ...!!

📯حالا می‌دانم هر حالِ خوبى سن مخصوص خودش را دارد؛
آدم ها همه می پندارند که زنده اند؛ براى آنها تنها نشانه حیات، بخارِ گرمِ نفس هایشان است
کسی از کسی نمی‌پرسد: آهای فلانی، از خانه دلت چه خبر؟ گرم است؟ چراغش نوری دارد هنوز ...⁉️


🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست

🆔 @YouBest_ir
#تلنگر


🔰 يادمون باشه كه اگر به جايي رسيديم و زندگي بر وفق مراد ماست ،
اگر توي خيلي چيزا توانمنديهاي ويژه داريم ،
اگر هميشه توسط ديگران تحسين ميشيم،
اگر پله هاي موفقيت را يكي يكي طي مي كنيم ،
اگر گره ي كار بسياري از آدما توسط ما باز شده و ميشه ،
اگر توي وفور نعمتيم،
هوا برمون نداره!!
👈ما فقط يك وسيله ايم كه ماموريت اين كارها به ما سپرده شده !
ما فقط يك وسيله ايم كه به واسطه ي توانايي هايي كه همونها هم لطف خدا به ماست، بهمون كار سپرده شده ،

🔸اگر روزي كارمون رو خوب انجام نديم و استحقاق جايگاهمون رو نداشته باشيم ، كسي كه مالک تمام دنياست ، جا به جامون مي كنه ...
به همين راحتي !!

⚠️يه موقع هوا برمون نداره كه دنيا داره به پاشنه ي ما مي چرخه.
مراقب استحقاق هامون باشيم و زكات جايگاهمون رو با خدمت به بندگان خدا بديم ✔️

🎋نردبان اين جهان ما و مني ست
عاقبت اين نردبان افتادنيست
🎋لاجرم آنكس كه بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شكست


🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست

🆔 @YouBest_ir
#تلنگر


✍️مردی همراه پسر خود بر سر مزار پدرش رفت. درختی بر بالای مزار سایه انداخته بود.

🔸پدر پسر را گفت: پسرم! می‌دانی چرا درختان در بهار با شروع شدن گرما برگ در می‌آورند و با سرد شدن هوا در پاییز برگ‌های خود می‌ریزند؟!

🌳چون برگ درخت برای فصول گرم سال است که سایه‌ای برای زیرنشین خود داشته باشد؛ با شروع فصل سرما آفتاب را هم حرارتی برای آزار نیست که برگی در روی درختی باشد.

🍁اگر برگ درختان را در تابستان از شاخه‌های آنان جدا کنی، شاخه درختان خشک خواهد شد، چون حق تعالی حیات یک درخت را به برگ آن منوط کرده است و هیچ درختی را سودی از سایه خود چندان نیست.

🍃بدان خداوند عافیت و قدرت بدن را فقط برای استفادۀ خودت نداده است، بلکه باید برای دیگر نیازمندان و ضعفاء هم سایه داشته باشی.

🍃و نکته دیگر آن که سعی کن در زمان سختی و حرارت تابستان، کسی را سایه شوی؛ که در زمان سرما و رفع حرارت و سختی، اگر درخت را سایه‌ای هم باشد کسی بیرون نیست که از آن بهره برد.


🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست

🆔 @YouBest_ir
#تلنگر


⁉️چرا نباید قضاوت کرد؟

🌀هنگامی که ما کسی یا موضوعی را قضاوت میکنیم، بدین معناست که در درون خود نمی توانیم آن موضوع را هضم و «درک» کنیم...

🔘عدم «درک» آن موضوع یا رفتار به این معناست: «من این را تجربه نکرده ام و آن را نمی فهمم» سپس این پیام را به هستی ارسال میکنیم که : «من به تجربه و در نهایت «درک» این موقعیت نیازمندم.»!!!

◀️ پس جهان هستی شرایط و موقعیتی را پیش روی من می نهد تا آن را تجربه و نهایتا «درک» کنم. چرا که همه چیز باید «درک» شود تا از چرخه کارما خارج شود....

🔰مراقب قضاوتهای آشکار و پنهان خود باشید.
تا به شرایطی که نمی خواهید مبتلا نشوید.
حتی اگر موضوعی را درک نمی کنید از آن بگذرید و یا آن را بپذیرید.


🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست

🆔 @YouBest_ir
#تلنگر


🔸جوانی با شیخ پیری به سفر رفت. جوان در کنار برکه‌ای بود که ماری به سمت شیخ آمد ولی شیخ فرار کرد. پیر گفت: خدایا! مرا ببخش، صبح که از خواب بیدار شدم به همسایه‌ گمان بدی بردم. جوان گفت: مطمئنی این ماری که به سمت تو آمد بخاطر این گناهت بود؟

▫️پیر گفت: بلی. جوان گفت از کجا مطمئنی؟ پیر گفت: من هر روز مواظب هستم گناه نکنم و چون دقت زیادی دارم، گناهانم را که از دستم رها می‌شوند زود می‌فهمم و بلافاصله توبه می‌کنم و اگر توبه نکنم، مانند امروز دچار بلا می‌شوم. تو هم بدان اگر اعمال خود را محاسبه کرده و دقت کنی که مرتکب گناه نشوی، تعداد گناهان کم می‌شود و زودتر می‌توانی در صورت رسیدن بلایی، علت گناه و ریشه‌ی آن بلا را بشناسی.

🔸بدان پسرم! بقالی که تمام حساب و کتاب خود را در آن لحظه می‌نویسد، اگر در شب جایی کم و کسری بیاورد، زود متوجه می‌شود اما اگر این حساب و کتاب را ننویسد و مراقب نباشد، جداکردن حساب سخت است. ای پسرم!  اگر دقت کنی تا معصیت تو کمتر شود بدان که براحتی، ریشه مصیبت خود را می‌دانی که از کدام گناه تو بوده است.


🍃🌸تو بهترینی🌸🍃
و بهترین ها از آنِ توست

🆔 @YouBest_ir