کِرِنْسیآ
293 subscribers
1.36K photos
161 videos
2 files
187 links
واژه اسپانیایی کِرِنسیا (Querencia):
کِرِنْسیآ: پناهگاه یا جایی که آرامش داری و احساس امنیت میکنی.
Yasi:
http://t.me/HidenChat_Bot?start=1342919277
:بهآر
http://t.me/HidenChat_Bot?start=1224506798
اگر حرفی بود 👀
Download Telegram
بهشتت هرکس بود،
جهنّمت هم غیر از او نمی‌تواند باشد.

#نزار_قبانی
@YBQuerencia

وقتی زن زیبایی می‌میرد،
زمین تعادل خود را از دست می‌دهد...
ماه صد سال عزای عمومی اعلام می‌کند،
و شعر بیکار می‌شود.


#نزار_قبانی
#مهسا_امینی
@YBQuerencia
نه برف مرا می‌ترساند و نه سرما
ولى در این حجم سنگین تنهایی‌ام
براى گرم شدن بهانه‌اى ندارم
جز اینکه
دوستت داشته باشم...

👤 #نزار_قبانی

@YBQuerencia
کسی، کسی را نمی‌بیند،
خورشید خودش را برای ما آتش می‌زند
امّا ما ماه را می‌نوازیم...!

#نزار_قبانی
@YBQuerencia
عهد بستی 
‏آنچه بین ماست ابدیست 
‏یادم رفت که بپرسم آیا 
‏عشق را می‌گویی 
‏یا رنج را...؟

#نزار_قبانی
@YBQuerencia
«تو را فقط به عنوانِ یک فرد دوست نداشته‌ام بلکه تو را بسانِ میهنی دوست داشتم
که "وابستگی" به غیر از آن را نمی‌خواهم.»

#نزار_قبانی
@YBQuerencia
و من مدام از خودم می پرسم
چرا سرنوشت تو را به من رساند
و به من فرصتی برای زندگی با تو را نداد...

#نزار_قبانی
@YBQuerencia
الم تری قلبی تجمع فی عیونی؟
نمی بینی که قلبم در چشمانم جمع شده؟
#نزار_قبانی
#hug
@YBQuerencia
تو
در
میان
همه‌ی
چیز‌های
تلخ؛
یک
حبه
قندی!

‌#نزار_قبانی
و مدام از خودم می‌پرسم:
روزگاری که تو را هدیه آورده بود برای من،
چرا فرصت زندگانی با تو را
از من گرفت؟!

#نزار_قبانی
آنقدر دوستت دارم که خودم هم نمی‌دانم چقدر دوستت دارم. هربار که می‌پرسی چقدر؟ با خودم فکر می‌کنم دریا چطور حساب موج‌هایش را نگه دارد...

#نزار_قبانی
اگر میهنی داشتم، چهره‌ی تو میهنم بود.

#نزار_قبانی
دوست دارم گهگاه گم شوم 
مثل پرنده‌های پاییز 
می‌خواهم میهنی تازه بیابم 
غیر قابل دسترس 
و خدایی 
که مرا تعقیب نکند 
و سرزمینی که دشمنم نباشد!

می‌خواهم از پوستم بیرون بزنم 
از صدایم 
و از زبانم 
و مثل عطر مزرعه‌ها 
سیال شوم! 

#نزار_قبانی
زور مرد با ماهیچه‌هایش مقایسه نمی‌شود بلکه با میزان ِخنده‌هایی که به صورت کسی که دوستش دارد، می‌آورد سنجیده‌ می‌شود.

#نزار_قبانی
اگر برای تو خیری داشت می‌ماند
اگر دوست‌دارت بود حرف می‌زد
و اگر مشتاق دیدنت بود می‌آمد

#نزار_قبانی
تو در میان همه‌ی چیز‌هایِ تلخ، یک حبه قندی...

#نزار_قبانی
وقتی غم داره بهش بگید:

آدرس شانه ام را به تو خواهم داد!
اگر روزی به تکیه دادن نیاز داشتی
بدون ذره ای تردید، بیا!


#نزار_قبانی
و آن‌هنگام که در پیشگاه
حُسن‌‌ات قرار گرفتم
ساکت ایستادم،
که «سکوت» در حریم زیبایی،
خود زیبایی است!


#نزار_قبانی
#نزار_قبانی یه جا خطاب به بلقیس میگه:

برای اولین بار است
در طول زندگی ام می بینم
ماه در خانه ام
پابرهنه راه می رود
..!