کِرِنْسیآ
293 subscribers
1.36K photos
161 videos
2 files
187 links
واژه اسپانیایی کِرِنسیا (Querencia):
کِرِنْسیآ: پناهگاه یا جایی که آرامش داری و احساس امنیت میکنی.
Yasi:
http://t.me/HidenChat_Bot?start=1342919277
:بهآر
http://t.me/HidenChat_Bot?start=1224506798
اگر حرفی بود 👀
Download Telegram
دل در هم و خاطر به غم و سینه به تاب است
شهری به خروش است و جهانی به عذاب است

@YBQuerencia
هرکس باید در طول روز، آوازی گوش کند، شعری بخواند، تصویری زیبا ببیند و اگر ممکن بود، چند کلمه حرف عاقلانه بزند.
#گوته
@YBQuerencia
Forwarded from دَردِل‌نِگاشتگان (Sepehr Soleyman)
🔴حرف حساب


کاش کمی تاریخ می‌خواندید. نمی‌گویم تاریخ باستان که می دانم شما به آن آلرژی دارید. کهیر می‌زنید. ورم می‌کنید. و البته وحشت. کاش همین تاریخ معاصر را می‌خواندید. همین صد سال گذشته را. اما شوربختی این است که شما و امثال شما اهل خواندن نیستید. نخوانده می‌نویسید. ناشنیده می‌گویید. بدجور عادت کرده‌اید به حاضری‌خوری دکترهای کتاب نخوانده!
سینه ملاهای معلم ندیده ی سه قورت و نیم باقی!

کاش تاریخ معاصر را مرور می‌کردید تا نتیجه رویارویی و دشمنی خودتان را با علم و اگاهی ببینید! تاریخ می‌گوید شما همیشه دشمن تکنولوژی و توسعه بوده‌اید. نوچِ نوآوری بوده‌اید شما.
مگر شما نبودید که با شناسنامه مخالفت کردید؟ مگر نگفتید شناسنامه توطئه اجنبی است برای اینکه نام متعلقه و صبیه و همشیره شما را بفهمد!؟ آیا الان خودتان سجل ندارید؟ متعلقه و صبیه‌‌تان چطور؟ هنوز نام همشیره‌تان از اسرار است آیا؟
مگر شما نبودید که با دوش حمام مخالفت کردید؟ چه نتیجه‌ای گرفتید؟ نگاهی به حمام خانه‌هایتان بکنید. کو خزینه؟ وقتی که زیر دوش‌های جِسی ایتالیایی تن به گرمای آب می‌سپارید یاد آرید از مبارزه‌ای که با دوش و عَلَم حمام کردید. وقتی که در وان‌های مارک شاینی ریلکس می‌کنید خزینه فراموش نشود حضرات!

مگر شما نبودید که سر قضیه واکسیناسیون عمومی خون به دل امیرکبیر کردید؟ بازوی خودتان را نگاه کنید. جوشگاه چند واکسن روی بازویتان است؟
رطب خورده‌های منع رطب کرده!
یادتان هست که از دوچرخه چه هیولایی ساختید؟ آن دو سه تکه آهن و زنجیر و رکاب را گفتید مَرکَب جن. نگاهی به انبار منزلتان بکنید. دوچرخه بچه ها را می‌بینید؟
هنوز هم از مدرسه کینه دارید؟ چه کردید با میرزاحسن رشدیه؟ شما از اول هم با دانش دشمنی داشتید. نتیجه دشمنی‌تان چه شد؟ غیر از این است که این روزها به دنبال مدرسه دلخواه برای آقازاده‌هایتان مدرسه تاسیس می‌کنید!

مگر شما نبودید که گفتید رادیو جعبه شیطان است؟ تلویزیون را مگر شما تکفیر نکردید؟ چرا الان اینهمه زور می‌زنید که صدایتان از جعبه شیطان شنیده شود؟ چطور است که حالا بِن کُل به قول ما «بِنِشین» تلویزیون شده‌اید؟

مگر شما نبودید که کتب مرجع پزشکی را به آتش کشیدید؟ پس چرا تا مزاجتان بالا و پایین می‌شود آسیمه سر می‌روید آن ور آب و ولو می‌شوید زیر دست همان پزشکانی که این کتاب ها را نوشته‌اند؟
مگر شما نبودید که گفتید بستن کمربند ایمنی حرام است چون باعث جلوگیری از قضا و قدر می‌شود؟ نگاهی به خودتان بکنید، پشت رُل شاسی بلندهای کره‌ای خودتان را چرا به صندلی «تَنگ» کرده اید؟ قضا به فرق سرتان بزند چرا ‌مانع تحقق قضا و قدر الهی می‌شوید؟
دهه شصت یادتان هست؟ شما بودید که می‌گفتید چه معنا دارد در کشوری که جوانانش شهید می‌شوند مردمش شطرنج بازی کنند. آیا هنوز معتقدید که شطرنج هم قمار است؟ محض اطلاعتان اینکه این روزها برای بزرگداشت شهیدان همیشه جاوید وطن مسابقه شطرنج برگزار می کنند!
مگر شما نبودید که ویدئو را قدغن کردید؟ یادتان رفته است یک زمانی در این کشور کشتن آدم جرمش از حمل و نگهداری دستگاه ویدئو سبکتر بود. چطور شد که بعد از دو دهه ویدئو را فراموش کردید و شد یکی از لوازم جهیزیه دخترانتان!

مگر شما نبودید که با تانک و زره پوش از روی دیش‌ها و گیرنده‌های ماهواره رد شدید؟ چه نتیجه‌ای گرفتید؟ ماهواره را ریشه کن کردید؟ سرتان را از پنجره ماشینتان بیرون بیاورید و پشت پنجره آسمانخراش‌های تهران را ببینید، دیش‌ها چه رشد و رویشی کرده‌اند!

مگر همین چند سال پیش آن سَلَف سفیه شما نبود که حکم به حُرمت تلگرام داد و بعد معلوم شد که خودش چه حرمت‌شکنی بوده است. مبارزه شما با تلگرام مگر نشد حکایت مگس و عرصه سیمرغ؟ چرا با بی تدبیری عِرض خود می.برید؟ نگاهی به برنامه‌های گوشی‌های اپل روی میز کارتان بکنید، آن اپلیکیشن آبی در گوشی شما چکار می‌کند؟
هیچ نتیجه تقابل خودتان را با لوازم و الزامات جهان جدید سنجیده‌اید؟

شما مردودید. با هیچ شهریوری هم پاک و مطهر و قبول نمی‌شوید. کاروان تمدن و توسعه با سرعت و قدرت در حال عبور است. چرا مثل بچه‌های شر و شرور کنار ریل ایستاده و به سوی ترن توسعه سنگ پرتاب می‌کنید؟ کدام قطار را، کدام ریل را بخاطر پرتاب سنگ آدم ابلهی تعطیل کرده‌اند؟
گذشته را و گذشتگان خود را یاد کنید. هیچ شنیده‌اید که گفته‌اند؛
هر که ناموخت از گذشت روزگار
نیز ناموزد از هیچ آموزگار.

چنگ در گلوی اینترنت گذاشته اید که چه؟ سنگ به پنجره دانایی می‌کوبید چرا؟ چه چیزی در آن پشت و پستوها دارید که اینهمه از فضای مجازی می‌ترسید؟ هیچ می‌دانید فقط خفاش‌ها از نور می‌ترسند؟ جَنَم شما با تاریکی چیست؟ دست و دامن خود را پاک و منزه نگهدارید تا نیاز به بستن دهان این و آن نباشد.حرمت نگهدارید تا حریمتان را رعایت کنند.
کاش این را می‌دانستید!

ماشا اکبری
@dardelnegashtegan
من و خورشید را هنوز
امید دیداری هست
هر چند روز من اری
به پایان خویش نزدیک است

#احمد_شاملو

@YBQuerencia
بسترم
صدف خالی یک تنهایی است.
و تو چون مروارید
گردن اویزِ کسان دیگری...

-تهران۲۱٬دی ۱۳۳۱-

#هوشنگ_ابتهاج
@YBQuerencia
یزد سال1354



@Oldax
چقد غم داره این روزا
پر از احوال آشوبیم...
ته خطیم همه اما
تظاهر میکنیم خوبیم

#سارا_یوسفی
Donyato (Demo)
Shervin
چشماتو نبند!
این دنیا هنوز، داره یه روی خوب که بده بهمون نشون..
رویاتو نباز ،حتی اگر سیل ببره دنیاتو من میمونم پهلوت💙
حرفاتو نخور من بهت میدم گوش!
قلبمو میدم درداتو بذاری توش..

کولتو بردار، شالتو بذار ، کفشتو بپوش..
تو بده دستاااااتوووو
تا ببرمت کنار ابراااا..
وا کن بال هاتو.. که شده وقت پرواز..🕊
(مورد علاقه همیشگی🥹)
@YBQuerencia
غمگین تر از ما وطنی‌است
چشم به راه آزادی...

#جواد_محمدی
@YBQuerencia
زندگی چیزی بود ،
مثل یک بارش عید،
یک چنار پر سار.
زندگی در آن وقت ،
صفی از نور و عروسک بود،
یک بغل آزادی بود.
زندگی در آن وقت ،
حوض موسیقی بود....

#سهراب_سپهری


@YBQuerencia
شب است و دیر وقت....!
جز «دوستت دارم»، باقی کارها بماند برای فردا …

@YBQuerencia
Forwarded from قشاع. (Diaco)
من ناراحت نیستم، خوشحالم نیستم، من خستم.
از ناراحت بودن، از خوشحال بودن، از عصبی بودن، از تلاش کردن، از خوابیدن، از بلند شدن، از گریه کردن، از خندیدن، از آهنگ گوش دادن، از غذا خوردن، از بیرون رفتن، از تو خونه موندن، از تختم، از مغزم، از قلبم، از آدما، از تو، از من، از من، از من، از من.
-آرش.
صبح از خواب بیدار می‌شم تو ذهنمی، پیاده خیابونای شهرو قدم می‌زنم تو ذهنمی، آهنگ گوش می‌دم تو ذهنمی، فیلم میبینم هستی، درس می‌خونم، غذا می‌خورم‌ و هرکاری که می‌کنم فکرم پیش توئه؛ دقیقا همونجاییم که سعدی می‌گه: “تو از من در من فراوان تری.”
#دیاکو
@YBQuerencia
Masti
Hatef Malekshahi
از ما
هیچ‌چیز باقی نمی‌ماند
جز خاطراتی که در آن
دلیلِ حالِ خوبِ
آدمی بوده‌ایم.
#انسی_نوشت

@YBQuerencia
گویی بوسیدن زبانِ عشقِ ما باشد..
@YBQuerencia
چشم اگر این است و ابرو این و نازو عشوه این،
الوداع ای صبر و تقوا، الوداع ای عقل و دین..
تو با خیالی آسوده رفته ای و من همچون مؤمنی روشندل
دست بر خاطراتت میکشم،
وضویِ عشق می‌گیرم و نماز شب‌های نبودنت را سرِ وقت می‌خوانم.
خودت نیستی،
خدایت که هست...

#عادل_رستمکلایی

@YBQuerencia
Forwarded from هورداد (𝐞𝐥𝐡𝐚𝐦)
برای موی وحشی تو زیر روسری
برای توسری
برای حسرت برابری
برای نخبه‌های دور از وطن
برای خط کشیدنِ همیشه روی اسم و جسم و روحِ زن
برای عاشقت شدن
برای بوسه توی کوچه‌ی یواشکی
برای مردنِ یکی‌یکی
برای موی غرقِ خونِ خواهرم
به‌خاطر سرِ شکسته‌ی برادرم
برای انتظارِ مادرم کنارِ در
به‌خاطر دلِ شکسته‌ی پدر
برای حرف‌ها و بغض مانده در گلو
برای مرگ دسته‌جمعی هزار آرزو
برای یک پرنده که دلش گرفته از قفس
برای این صدا صدا صدا در آخرین نفس
برای دردهای سرزمین من
برای زن
برای مرد
برای مردم اسیر رنج و درد
برای خستگی ما و روزهای بد
برای سربلندی تو زیر سیلی و لگد
برای روز خوبِ بی "برای" تا ابد
برای روز خوب
برای آفتابِ بی‌غروبِ سرزمین من
برای شادی
برای زن
برای زندگی
برای عشق و آزادی
آزادی...
#سید_مهدی_موسوی
@seyedmehdimoosavi2
@Hurdad
@hurnaaz
«عدالت یک آدم کوکی است بدون قلب و بدون ذکاوت: طبق دادهٔ به دست آورده ضربه می‌زند. و داده متشکل از مدرک‌ها. باید مدرک‌های مطمئن را به خورد شکمش بدهیم، اسناد، شواهد مسلَّم. در این صورت ضربه را درست می‌زند. وای از این‌که اگر اظهارِ نظرها را بتپانیم تو شکمش! بدتر از همه، اگر با مدرک‌های ناکامل، نزدیک به یقین، آن را بینباریم.»
#پیه_رو_کیارا
_پنجشنبه‌های خانم جولیا
@YBQuerencia
مرا اتفاقی پیر کرد، که هرگز رخ نداد.

#ماتسوئو_باشو
@YBQuerencia