کِرِنْسیآ
296 subscribers
1.36K photos
162 videos
2 files
187 links
واژه اسپانیایی کِرِنسیا (Querencia):
کِرِنْسیآ: پناهگاه یا جایی که آرامش داری و احساس امنیت میکنی.
Yasi:
http://t.me/HidenChat_Bot?start=1342919277
:بهآر
http://t.me/HidenChat_Bot?start=1224506798
اگر حرفی بود 👀
Download Telegram
وقتی از یکی خوشم میاد:
@YBQuerencia
روی تو دیدن به صبح ، روز نماید تمام...
#سعدی
@YBQuerencia
مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو

غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی
نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو

هلالی شد تنم زین غم که با طغرای ابرویش
که باشد مه که بنماید ز طاق آسمان ابرو

رقیبان غافل و ما را از آن چشم و جبین هر دم
هزاران گونه پیغام است و حاجب در میان ابرو

روان گوشه گیران را جبینش طرفه گلزاریست
که بر طرف سمن زارش همی‌گردد چمان ابرو

دگر حور و پری را کس نگوید با چنین حسنی
که این را این چنین چشم است و آن را آن چنان ابرو

تو کافردل نمی‌بندی نقاب زلف و می‌ترسم
که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو

اگر چه مرغ زیرک بود حافظ در هواداری
به تیر غمزه صیدش کرد چشم آن کمان ابرو


#حافظ
@YBQuerencia
باز با گریه به آغوش تو برمی‌گردم
چون غریبی که خودش را برساند به وطن

#فاضل_نظری

@YBQuerencia
New profile💙
«ما از تبار خسته دلان مهاجریم  
آواره میشویم ولی سربه‌راه نه»


کرنسیا
Forwarded from دَردِل‌نِگاشتگان (Sepehr Soleyman)
به جوان بودن در این روزها فکر می‌کنم‌. به اینکه پر از ترسِ از پا درآمدنی و آنگاه ناگهان آدم‌هایی مثل تو زیر آوار می‌مانند و از پا در می‌آیند.

به تجربه آدم‌های جوانتر از خودم فکر می‌کنم در این روزها و به معنای نمادینِ این فروریختن در جهانشان.

من و هم سن و سال‌هایم داریم سی ساله می‌شویم. چیزهایی ساخته‌ایم و چیزهایی را باخته‌ایم.  اما با خودم می‌گویم چه دشوار است هجده ساله بودن در این روزها، چه سخت است بیست و چندساله بودن و عاشق شدن و رویا داشتن. چه سخت است تُرد و آسیب‌پذیر بودن.

به این فکر می‌کنم که چه می‌شود کرد برای آن‌ها که هنوز تازه دارند پا می‌گیرند اما زیر آوارِ بحران‌های عمیق سیاسی و اجتماعی مانده‌اند؟ آیا تنها چاره بستن چمدان‌هایشان و آماده کردنشان برای رفتن است؟ آیا آن‌ها در دل ناامیدی به راه‌حلی متفاوت از ما می‌رسند؟
@Dardelnegashtegan
در شبِ وصل، نمایان شدن صبح فراق
دلخراش است چو در زلف سیه موی سپید

#طغرای_مشهدی
@YBQuerencia
پایان امتحانات🚶🏻‍♀
@YBQuerencia
من اگر کافر و بی دین و خرابم به تو چه؟
من اگر مست می و شرب و شرابم ؛ به توچه؟
تو اگر مستعد نوحه و آهی٬ چه به من؟
من اگر عاشق سنتور و ربابم ؛ به تو چه؟
تو اگر غرق نمازی٬چه کسی گفت چرا؟
من اگر وقت اذان غرقه به خوابم ؛ به تو چه؟
تو اگر لایق الطاف خدایی٬ خوش باش.
من اگر مستحق خشم و عتابم ؛به تو چه؟

#سیمین_بهبهانی
@YBQuerencia
تو نه دوری تا انتظارت کشم
و نه نزدیکی تا دیدارت کنم
و نه از آن منی تا قلبم آرام گیرد
و نه من محروم از توام تا فراموشت کنم
تو در میانه ی همه چیزی ...

#محمود درویش
@YBQuerencia
‏اوایل می‌نوشتم «سلام». نمی‌شناختمت. یکی بودی از دیگران، فقط کمی روشن‌تر.
بعد که شناختمت می‌نوشتم «سلام:)» و لبخند به لبم می‌اومد.
بعد که با دلت آشنا شدم می‌نوشتم «سلام!» که پر از هیجان می‌شدم از تو.
حالا اما می‌نویسم «سلام...»

#مصطفا موسوی
@YBQuerencia
سعدی یه جوری تنهایی رو
معنی کرده که هیچکس مثالشو نیاورده:
ظاهرم با جمع و خاطر جای دیگر می‌شود...
کرنسیا
صائب تبریزی راجع به عاشقی
یه تعبیر قشنگی کرده که میگه:
نیست ممکن هر که مجنون شد،دگر عاقل شود...
کرنسیا
با دیدن این تصویر سخنی برای گفتن نیست..
@YBQuerencia
به مژگان ِ سیه کردی هزاران رخنه در دینم
بیا کز چشم ِ بیمارت هزاران دَرد برچینم

الا ای همنشین ِ دل! که یارانت برفت از یاد
مرا روزی مباد آن دَم که بی یاد ِ تو بنشینم

جهان پیر است و بی‌بنیاد از این فرهادکُش فریاد
که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان ِ شیرینم

ز تاب ِ آتش ِ دوری شدم غرق ِ عرق چون گُل
بیار ای باد ِ شبگیری! نسیمی زان عرق چینم

جهان ِ فانی و باقی فدای شاهد و ساقی
که سلطانی ِ عالَم را طفیل ِ عشق می‌بینم

اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست
حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم

صباح الخیر زد بلبل کجایی؟ ساقیا! برخیز
که غوغا می‌کند در سَر خیال ِ خواب ِ دوشینم

شب ِ رحلت هم از بستر رَوم در قصر ِ حورالعین
اگر در وقت ِ جان دادن تو باشی شمع ِ بالینم

حدیث ِ آرزومندی که در این نامه ثبت افتاد
همانا بی‌غلط باشد که حافظ داد تلقینم

#حافظ
@YBQuerencia
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حالا چیطوره؟خوشکلهههه😍😂
@YBQuerencia