⭕️ ارجاع به وجدان
✍️ عباس عبدی
🔹فرض و تحلیل اولیه من این است که در یک انتخابات مهم وارد میشوم. مهم از حیث اقداماتی که خواهد توانست در آینده کشور اثرگذاری تاریخی داشته باشد. البته این را از ابتدا باید روشن کنیم که وضعیت عمومی و اقتصادی کشور چنین نیست که کسی بتواند مشکلات را بسرعت حل کند، همین که مسایل در مسیر بهبودی قرار گیرد کافی است، البته قرار گرفتن در مسیر بهبودی، یعنی اگر تورم به ۳۰ درصد هم برسد، باز هم بالا است هر چند از ۴۰ و ۴۵ درصد بهتر است. ولی مسأله اصلی چیز دیگری است که باید به آن اشاره شود. آن مسأله شکاف و دوقطبی سیاسی ویرانگر است.
🔹واقعیت این است که دو گروه تندرو و خواهان حذف دیگران، در عرصه سیاست ایران حضور دارند. دو گروهی که به نسبت اندک ولی پر سر و صدا هستند. دو گروهی که صدایشان بسیار بیشتر از عقلشان و تعدادشان است. دو گروهی که دنبال فشار رسانهای به مردم هستند.
🔹در خارج مجموعهای که خفقان و استبداد را علیه ایرانیان آنجا ایجاد کردهاند و با زشتترین شیوهها در فضای مجازی و واقعی دنبال ممانعت از رأی دادن ایرانیان هستند. به یک دختر جوان، پیرمرد و پیرزن تهاجم میکنند و البته ارزش کار این شهروندان در رأی دادن هزاران برابر آن رأیی است که میدهند و این درس مهمی است برای آنان که فقط از ترس فحاشیهای زیر پستهای اینستاگرامی خود از بیان عقیده و رأی خویش هراسناک هستند.
🔹در داخل نیز گروهی تندرو و قدرتطلب هستند که با انواع اقدامات خود میکوشند که دیگران را ساکت کرده و سپس حذف نمایند، این دو گروه به تعبیری نسبت به کل مردم ایران در اقلیت هستند، زیرا مردم خواهان بهبود شرایط خود و تحولات آرام هستند، ولی صدایشان در میان سر و صدای بازار مسگرهای دو گروه تندرو کمتر شنیده میشود، این افراد در میان افرادی که رأی دادند و اغلب کسانی هم که رأی ندادند حضور دارند.
🔹همان گونه که در یادداشت دیروزم نوشتم طرح اصلی برای سیاست ایران، ایجاد تحولاتی سیاسی میان مجموعه وسیعی از نیروهای میانه طیف است که بتواند دو گروه تند در دو سوی طیف گرایشها و رفتارهای سیاسی و اجتماعی را به حاشیه برانند، و چون گذشته خود را در مقام موتور اصلی پیشرفت ایران به متن بیاورند.
🔹اگر از این منظر به انتخابات پیش رو نگاه کنیم، رأی دادن به دکتر پزشکیان فرصت مناسبی است که این مسیر را بگشاییم. باز شدن این مسیر ابتدای راه است. راهی که همه ما و فعالان سیاسی و اجتماعی باید در آن گام بگذاریم. همین که دولت و رییس جمهور این راه را باز کند و اجازه بسته شدن آن را ندهد، برای ما کافی است.
🔹عدم مشارکت اکثریت جامعه ایران در دور اول انتخابات، زنگ خطری بود که باید شنیده شود. من حتی اصراری به آنان ندارم که حتماً در انتخابات شرکت کنند، چون بحث در باره شرکت یا عدم شرکت به پایان رسیده است، ولی هنوز یک راه باز است، ارجاع به وجدان خود.
🔹به نظر من همه بحثها و گفتگوها و جدلهایی که میکنیم، در نهایت و در هنگام عمل باید نتیجه را به وجدان خود ارجاع دهیم. این کار را باید فراتر از منافع شخصی یا حب و بغضهای شخصی انجام داد. به نظر من اگر کسی نزد وجدان خود و به دور از حب و بغض و منافع فردی تصمیم میگیرد، بهترین تصمیم را گرفته است. در این صورت هیچ کس را نباید نسبت به تصمیم خود سرزنش کرد، چه رأی بدهد و چه رأی ندهد.
🔹جالب اینکه بسیاری از افراد در مرحله اول رأی ندادند و اکنون با قاطعیت اعلام میکنند که در انتخابات شرکت میکنند، این وضعیت نشاندهنده وجود همان معیاری است که در بالا گفته شد. به نظر من رسیدن به مرحلهای که هر فردی براساس وجدان شخصی و به دور از حب و بغض، نفرت و شیفتگی و منافع شخصی تصمیم بگیرد، در این صورت یک گام بزرگ به پیش است و هر نتیجهای حاصل شود به سود آینده کشور است.
ــــــــــــــــــــــ
#سیاست #انتخابات
#آینده
#صدای_نوین_خراسان
@abdiabbas
🆔 @VoNoKh
✍️ عباس عبدی
🔹فرض و تحلیل اولیه من این است که در یک انتخابات مهم وارد میشوم. مهم از حیث اقداماتی که خواهد توانست در آینده کشور اثرگذاری تاریخی داشته باشد. البته این را از ابتدا باید روشن کنیم که وضعیت عمومی و اقتصادی کشور چنین نیست که کسی بتواند مشکلات را بسرعت حل کند، همین که مسایل در مسیر بهبودی قرار گیرد کافی است، البته قرار گرفتن در مسیر بهبودی، یعنی اگر تورم به ۳۰ درصد هم برسد، باز هم بالا است هر چند از ۴۰ و ۴۵ درصد بهتر است. ولی مسأله اصلی چیز دیگری است که باید به آن اشاره شود. آن مسأله شکاف و دوقطبی سیاسی ویرانگر است.
🔹واقعیت این است که دو گروه تندرو و خواهان حذف دیگران، در عرصه سیاست ایران حضور دارند. دو گروهی که به نسبت اندک ولی پر سر و صدا هستند. دو گروهی که صدایشان بسیار بیشتر از عقلشان و تعدادشان است. دو گروهی که دنبال فشار رسانهای به مردم هستند.
🔹در خارج مجموعهای که خفقان و استبداد را علیه ایرانیان آنجا ایجاد کردهاند و با زشتترین شیوهها در فضای مجازی و واقعی دنبال ممانعت از رأی دادن ایرانیان هستند. به یک دختر جوان، پیرمرد و پیرزن تهاجم میکنند و البته ارزش کار این شهروندان در رأی دادن هزاران برابر آن رأیی است که میدهند و این درس مهمی است برای آنان که فقط از ترس فحاشیهای زیر پستهای اینستاگرامی خود از بیان عقیده و رأی خویش هراسناک هستند.
🔹در داخل نیز گروهی تندرو و قدرتطلب هستند که با انواع اقدامات خود میکوشند که دیگران را ساکت کرده و سپس حذف نمایند، این دو گروه به تعبیری نسبت به کل مردم ایران در اقلیت هستند، زیرا مردم خواهان بهبود شرایط خود و تحولات آرام هستند، ولی صدایشان در میان سر و صدای بازار مسگرهای دو گروه تندرو کمتر شنیده میشود، این افراد در میان افرادی که رأی دادند و اغلب کسانی هم که رأی ندادند حضور دارند.
🔹همان گونه که در یادداشت دیروزم نوشتم طرح اصلی برای سیاست ایران، ایجاد تحولاتی سیاسی میان مجموعه وسیعی از نیروهای میانه طیف است که بتواند دو گروه تند در دو سوی طیف گرایشها و رفتارهای سیاسی و اجتماعی را به حاشیه برانند، و چون گذشته خود را در مقام موتور اصلی پیشرفت ایران به متن بیاورند.
🔹اگر از این منظر به انتخابات پیش رو نگاه کنیم، رأی دادن به دکتر پزشکیان فرصت مناسبی است که این مسیر را بگشاییم. باز شدن این مسیر ابتدای راه است. راهی که همه ما و فعالان سیاسی و اجتماعی باید در آن گام بگذاریم. همین که دولت و رییس جمهور این راه را باز کند و اجازه بسته شدن آن را ندهد، برای ما کافی است.
🔹عدم مشارکت اکثریت جامعه ایران در دور اول انتخابات، زنگ خطری بود که باید شنیده شود. من حتی اصراری به آنان ندارم که حتماً در انتخابات شرکت کنند، چون بحث در باره شرکت یا عدم شرکت به پایان رسیده است، ولی هنوز یک راه باز است، ارجاع به وجدان خود.
🔹به نظر من همه بحثها و گفتگوها و جدلهایی که میکنیم، در نهایت و در هنگام عمل باید نتیجه را به وجدان خود ارجاع دهیم. این کار را باید فراتر از منافع شخصی یا حب و بغضهای شخصی انجام داد. به نظر من اگر کسی نزد وجدان خود و به دور از حب و بغض و منافع فردی تصمیم میگیرد، بهترین تصمیم را گرفته است. در این صورت هیچ کس را نباید نسبت به تصمیم خود سرزنش کرد، چه رأی بدهد و چه رأی ندهد.
🔹جالب اینکه بسیاری از افراد در مرحله اول رأی ندادند و اکنون با قاطعیت اعلام میکنند که در انتخابات شرکت میکنند، این وضعیت نشاندهنده وجود همان معیاری است که در بالا گفته شد. به نظر من رسیدن به مرحلهای که هر فردی براساس وجدان شخصی و به دور از حب و بغض، نفرت و شیفتگی و منافع شخصی تصمیم بگیرد، در این صورت یک گام بزرگ به پیش است و هر نتیجهای حاصل شود به سود آینده کشور است.
ــــــــــــــــــــــ
#سیاست #انتخابات
#آینده
#صدای_نوین_خراسان
@abdiabbas
🆔 @VoNoKh
⭕️ یک روایتِ انتخاباتی
✍️ فخرالسادات محتشمیپور
🔹به اتفاق چندتن از دوستان به یکی از مساجد حوزه انتخابیه دماوند رفتیم. بعدازظهر داغ تابستان بود وحوزه خلوت. دوستان رأیشان را دادند و من ترجیح دادم برای رأی دادن به یک مدرسه بروم.
🔹دوستان از من حین نوشتن برگه رأی عکس گرفتند. موقع خروج هم دوست داشتم با پوستر ۹ سالگی بازداشت ظالمانه همسرجان به جرم نقد رهبر عکس یادگاری بگیرم. فکر کردم شاید جالب باشد دوگانه سکوت همسرجان و رأی دادن من.
🔹قبلا در سال نود و دو عکس آزاده دربندم را با خود به حسینیه ارشاد برده بودم و مانعی پیش نیامده بود. آن موقع همسرجان هم رأی داده بود و حالا سکوت اختیار کرده. همراه داشتن تصویر یار دربندم انگار یک جور قوت قلب است برایم با احترام به دیدگاهها و مواضع عمدتا اصولیاش.
🔹یکی از مسئولان شعبه پرسید همسر شهید هستید گفتم نه ولی از خانواده ایثارگران. پوستر را بادقت بیشتری برانداز کرد و گفت عکسی که گرفتید باید پاک شود.
🔹دردسرتان ندهم یکی دو ساعتی بحث و گفتگو داشتیم تا موضوع، بدون آن که تخلفی مرتکب شده باشیم، به لطف یکی از مقامات شهرستان فیصله یافت.
🔹از بیان جزئیات صرف نظر میکنم که کامتان تلخ نشود، آن عکس یادگاری را هم قرار شد منتشر نکنیم اما عکس مقابل مسجد نشانگر دغدغههای جدی و عمیق ماست برای این وطن ویران...
🔹و برای آن عزیزی که آمد از من و دوست عزیزم که از احساس بیحرمتی به همسر تاجزاده اشک میریخت حلالیت طلبید.
🔹دوستتان دارم فرزندان عزیزم چه #برای_ایران رأی معترضانه بدهید و چه رأی ندهید.
ــــــــــــــــــــــ
#سیاست #انتخابات
#فردای_بهتر
#صدای_نوین_خراسان
@MostafaTajzadeh
🆔 @VoNoKh
✍️ فخرالسادات محتشمیپور
🔹به اتفاق چندتن از دوستان به یکی از مساجد حوزه انتخابیه دماوند رفتیم. بعدازظهر داغ تابستان بود وحوزه خلوت. دوستان رأیشان را دادند و من ترجیح دادم برای رأی دادن به یک مدرسه بروم.
🔹دوستان از من حین نوشتن برگه رأی عکس گرفتند. موقع خروج هم دوست داشتم با پوستر ۹ سالگی بازداشت ظالمانه همسرجان به جرم نقد رهبر عکس یادگاری بگیرم. فکر کردم شاید جالب باشد دوگانه سکوت همسرجان و رأی دادن من.
🔹قبلا در سال نود و دو عکس آزاده دربندم را با خود به حسینیه ارشاد برده بودم و مانعی پیش نیامده بود. آن موقع همسرجان هم رأی داده بود و حالا سکوت اختیار کرده. همراه داشتن تصویر یار دربندم انگار یک جور قوت قلب است برایم با احترام به دیدگاهها و مواضع عمدتا اصولیاش.
🔹یکی از مسئولان شعبه پرسید همسر شهید هستید گفتم نه ولی از خانواده ایثارگران. پوستر را بادقت بیشتری برانداز کرد و گفت عکسی که گرفتید باید پاک شود.
🔹دردسرتان ندهم یکی دو ساعتی بحث و گفتگو داشتیم تا موضوع، بدون آن که تخلفی مرتکب شده باشیم، به لطف یکی از مقامات شهرستان فیصله یافت.
🔹از بیان جزئیات صرف نظر میکنم که کامتان تلخ نشود، آن عکس یادگاری را هم قرار شد منتشر نکنیم اما عکس مقابل مسجد نشانگر دغدغههای جدی و عمیق ماست برای این وطن ویران...
🔹و برای آن عزیزی که آمد از من و دوست عزیزم که از احساس بیحرمتی به همسر تاجزاده اشک میریخت حلالیت طلبید.
🔹دوستتان دارم فرزندان عزیزم چه #برای_ایران رأی معترضانه بدهید و چه رأی ندهید.
ــــــــــــــــــــــ
#سیاست #انتخابات
#فردای_بهتر
#صدای_نوین_خراسان
@MostafaTajzadeh
🆔 @VoNoKh
⭕️ اختلاف نظر سیاسی میتواند جامعهای بهتر بسازد
✍ گفتوگوی "گری گاتینگ" با "جری گاس" دربارۀ اختلاف نظر سیاسی (مترجم: میلاد اعظمیمرام)
🔹بیشتر مردم فکر میکنند شکاف عظیم ایدئولوژیک بین رقبا یا جناحهای سیاسی، بزرگترین مانع برای حل مشکلات ملی است. باور رایج این است که برای ایجاد هر نوع پیشرفت مهمی باید برداشت مشترکی از جامعه آرمانی خود داشت. اما جری گاس، فیلسوف سیاسی آمریکایی، در کتاب اخیرش راجع به تنوع ارزشها در مباحثات سیاسی، این نگاه را به چالش میکشد. گاس میگوید تردیدی وجود ندارد که هر کشوری با معضلاتی روبهروست که به هر حال باید به دنبال راهحلی برای آنها باشد. اما در جستوجوی راهحل، گروههای همنظر معمولاً چندان کارامد عمل نمیکنند.
🔹گروههای همنظری که به دنبال حل مشکلات هستند، نگاهی مشابه به امور دارند و دربارۀ مسیر پیشرو همعقیدهاند؛ این امر تا زمانی کارا است که با مشکلی مواجه نشوند. اما وقتی به مشکلی برخورند غالباً توان پیشبینی گام بعد را ندارند.
🔹در مقابل، در گروههای متنوع افراد نگاهها و رویکردهای مختلفی به مشکلات دارند، و ازینرو به موانع مختلفی برمیخورند. به همین دلیل هرگاه چشماندازی به مانع برخورد، چشماندازی دیگر میتواند مسیر پیشرو را نشان میدهد. بنابراین در سطحی کلان، نوعی همکاری ناخواسته و جالبتوجه شکل میگیرد. بهعنوان مثال، سوسیال دموکراتها حامی دولتهای رفاه اجتماعیِ سکولار هستند، ولی از اقتصاددانانِ معتقد به بازارآزاد و سازمانهای دینی آموختند که چگونه ارائۀ خدمات اجتماعی را بهبود بخشند.
🔹نمونۀ جالبتوجه دیگر، کمکی است که نگرشهای فمینیستی به محافظهکاران کردند تا در باب دیدگاههایشان نسبت به خانواده بازاندیشی کنند. کمکی که البته هر دو طرف منکر آن میشوند.
🔹«آموختن از دیگران» و «گرد هم آمدن» یکی نیستند. بسیاری از بنبستهای سیاسی به دلیل اختلافنظر نیست؛ زیرا اختلافنظرهای عمیق ویژگی همۀ دموکراسیهای معاصر است. در مقابل، شاید یکی از بزرگترین مشکلها باوری باشد که در همۀ جناحها با هم مشترک است: اینکه جناح دیگر، احمق، فاسد و البته شرور است. اگر با این چشم به دیگران نگاه میکنیم، پس جنگ سیاسی، تنها چیزی است که میتوانیم منتظرش باشیم. هر جناح با این عقیده راسخ به پیش میتازد که ناجیِ حقیقت از دست دشمن است.
🔹راهحل چیست؟ از نظر گاس قدم اول این است که بپذیریم غالباً از مخالفان خودمان میآموزیم. بنابراین میتوانیم با دیگران مبارزه کنیم، و در عینحال این مبارزه به جنگی نفیکننده بدل نشود.
🔹تحقیقات اجتماعی متعددی نشان داده است وقتی برای حل یک مسئله، تیمی تشکیل میشود که تنوع دیدگاه بیشتری در میان اعضای آن وجود دارد، راهحلهای کارامدتری حاصل میشود. بهعنوان نمونه، اسکات پیج، استاد اقتصاد دانشگاه میشیگان در تحقیقی مشهور نشان داده است هرگاه زنانی به گروههای حل مشکلی اضافه میشوند که قبلاً همگی مرد بودهاند، توانایی در حل مشکل به شکل محسوسی بالا میرود. این مسئله دربارۀ تخصصها و نظرگاههای اجتماعی مختلف هم مصداق دارد، پس چرا در حوزۀ سیاست فایده نداشته باشد؟
🔗 متن کامل
ـــــــــــــــــــــــ
#سیاست
#ترجمان_علوم_انسانی
#صدای_نوین_خراسان
@tarjomaanweb
🆔 @VoNoKh
✍ گفتوگوی "گری گاتینگ" با "جری گاس" دربارۀ اختلاف نظر سیاسی (مترجم: میلاد اعظمیمرام)
🔹بیشتر مردم فکر میکنند شکاف عظیم ایدئولوژیک بین رقبا یا جناحهای سیاسی، بزرگترین مانع برای حل مشکلات ملی است. باور رایج این است که برای ایجاد هر نوع پیشرفت مهمی باید برداشت مشترکی از جامعه آرمانی خود داشت. اما جری گاس، فیلسوف سیاسی آمریکایی، در کتاب اخیرش راجع به تنوع ارزشها در مباحثات سیاسی، این نگاه را به چالش میکشد. گاس میگوید تردیدی وجود ندارد که هر کشوری با معضلاتی روبهروست که به هر حال باید به دنبال راهحلی برای آنها باشد. اما در جستوجوی راهحل، گروههای همنظر معمولاً چندان کارامد عمل نمیکنند.
🔹گروههای همنظری که به دنبال حل مشکلات هستند، نگاهی مشابه به امور دارند و دربارۀ مسیر پیشرو همعقیدهاند؛ این امر تا زمانی کارا است که با مشکلی مواجه نشوند. اما وقتی به مشکلی برخورند غالباً توان پیشبینی گام بعد را ندارند.
🔹در مقابل، در گروههای متنوع افراد نگاهها و رویکردهای مختلفی به مشکلات دارند، و ازینرو به موانع مختلفی برمیخورند. به همین دلیل هرگاه چشماندازی به مانع برخورد، چشماندازی دیگر میتواند مسیر پیشرو را نشان میدهد. بنابراین در سطحی کلان، نوعی همکاری ناخواسته و جالبتوجه شکل میگیرد. بهعنوان مثال، سوسیال دموکراتها حامی دولتهای رفاه اجتماعیِ سکولار هستند، ولی از اقتصاددانانِ معتقد به بازارآزاد و سازمانهای دینی آموختند که چگونه ارائۀ خدمات اجتماعی را بهبود بخشند.
🔹نمونۀ جالبتوجه دیگر، کمکی است که نگرشهای فمینیستی به محافظهکاران کردند تا در باب دیدگاههایشان نسبت به خانواده بازاندیشی کنند. کمکی که البته هر دو طرف منکر آن میشوند.
🔹«آموختن از دیگران» و «گرد هم آمدن» یکی نیستند. بسیاری از بنبستهای سیاسی به دلیل اختلافنظر نیست؛ زیرا اختلافنظرهای عمیق ویژگی همۀ دموکراسیهای معاصر است. در مقابل، شاید یکی از بزرگترین مشکلها باوری باشد که در همۀ جناحها با هم مشترک است: اینکه جناح دیگر، احمق، فاسد و البته شرور است. اگر با این چشم به دیگران نگاه میکنیم، پس جنگ سیاسی، تنها چیزی است که میتوانیم منتظرش باشیم. هر جناح با این عقیده راسخ به پیش میتازد که ناجیِ حقیقت از دست دشمن است.
🔹راهحل چیست؟ از نظر گاس قدم اول این است که بپذیریم غالباً از مخالفان خودمان میآموزیم. بنابراین میتوانیم با دیگران مبارزه کنیم، و در عینحال این مبارزه به جنگی نفیکننده بدل نشود.
🔹تحقیقات اجتماعی متعددی نشان داده است وقتی برای حل یک مسئله، تیمی تشکیل میشود که تنوع دیدگاه بیشتری در میان اعضای آن وجود دارد، راهحلهای کارامدتری حاصل میشود. بهعنوان نمونه، اسکات پیج، استاد اقتصاد دانشگاه میشیگان در تحقیقی مشهور نشان داده است هرگاه زنانی به گروههای حل مشکلی اضافه میشوند که قبلاً همگی مرد بودهاند، توانایی در حل مشکل به شکل محسوسی بالا میرود. این مسئله دربارۀ تخصصها و نظرگاههای اجتماعی مختلف هم مصداق دارد، پس چرا در حوزۀ سیاست فایده نداشته باشد؟
🔗 متن کامل
ـــــــــــــــــــــــ
#سیاست
#ترجمان_علوم_انسانی
#صدای_نوین_خراسان
@tarjomaanweb
🆔 @VoNoKh
Telegraph
محاسن اختلافنظر سیاسی
گری گاتینگ: بیشتر مردم فکر میکنند شکاف عظیم ایدئولوژیک بین جناح راست و چپ، بزرگترین مانع برای حل مشکلات ملی ماست. به باور آنها، برای ایجاد هر نوع پیشرفت مهمی باید برداشت مشترکی از جامعه آرمانی خود داشت. ظاهراً شما در کتابی که راجع به تنوع ارزشهای نهفته…
⭕️ چرا مسلمانام؟
✍️ یاسر میردامادی
🔹پرسش «من» معطوف به آنانی است که پیشاپیش مسلماناند ولی کنجکاو اند در مورد معقولیت مسلمانی بیشتر بدانند یا مسلمانزادگانی که میخواهند ایمان از دسترفتهشان را، با قانعشدن در باب معقولیت مسلمانی، باز یابند یا حقیقتجوی دینمایل مرددی که میخواهد دریابد آیا مسلمانی به قدر کافی گزینهٔ معقولی است که در فهرست گزینههای وی برای جهش ایمانی باشد یا خیر.
🔹پرسش از «چرا مسلمان ام» را میتوان این گونه صورتبندی کرد: کسی که پیشاپیش مسلمانِ علاقمندی بوده، یا اسلام برای او گزینهٔ زندهای است یا این قابلیت جدی را دارد که تبدیل به گزینهٔ زنده بشود، یا کسی که حقیقتجوی دینمایلِ مرددی است که میخواهد دریابد آیا اسلام به قدر کافی معقول است تا گزینهٔ پردوامی برای جهش ایمانیاش واقع شود، آنگاه چنین کسی چه دلایل معرفتیای در دفاع از معقولیت (و نه «اثباتِ») مسلمانی (با تمام تنوع مذهبیاش) در مقابل ایرادها علیه معقولیتِ مسلمانی میتواند داشته باشد؟
🔹من، تا حدودی، از صدقهسرِ موسیقی مسلمانام؛ به ویژه موسیقیِ صوفیانهٔ سنتی ایرانی با سرپنجهٔ زندهیاد محمدرضا لطفی (۱۳۲۵-۱۳۹۳ خورشیدی). نوازندگیِ استثنایی، استادانه و روحافزای لطفی (تار، سهتار، کمانچه و دَف) و نیز صدای گرم و نافذش به هنگام خواندن اشعار عرفانی فارسی، به ویژه اشعار مولانا و حافظ، همیشه مرا طمأنینهٔ وجودی و الهامآور عطا کرده و قوت قلبام بخشیده که هستی الهی است و فرهنگهای مسلمان ریشهٔ الهی دارند.
🔹منظورم از بخش «چرا» در «پرسش از چرایی» علت (غیر معرفتی) نیست بلکه دلیل است. تا جایی که به علت ربط دارد و به شخص من بازمیگردد، من اساساً به این دلیل مسلمان ام که در خانوادهٔ مسلمانِ وفادار به دین، و نه خانوادهای دینرها بالیدهام. اما تمرکز در این جستار بر دلیلهای معرفتی به سود مسلمانی خواهد بود، دلایلی که در وضعیت آرمانی، دستکم به شکل چشمگیری تحت تأثیر علتهای غیرمعرفتی قرار نمیگیرند. در پرتو تمایز دلیل و علت میتوان گفت بخش «من» از پرسش «چرا مسلمانام» به ساحت(های) ارادی، اختیاری و عقلانی روان انسان اشاره دارد.
🔹در بادی نظر، اینکه مسلمانی چگونه چیزی است شاید واضح به نظر آید. دستکم علی الاصول، همهٔ مسلمانان ـــ اگر بر هیچ چیز دیگری متفق القول نباشند ــــ بر این آموزهها اتفاق نظر دارند: یگانگی خداوند، رسالت محمد و خاتمیتِ نبوت محمدی. ولی با نگاهی حتی سرسری به تاریخ اندیشهٔ اسلامی، درمییابیم که آن وضوح ابتدایی (در باب چگونگی مسلمانی) به سرعت از کف میرود. جهان اسلام به شکل حیرتآوری متنوع است. تفسیر این سه آموزه میان گروههای مختلف مسلمان اساساً به قدری متفاوت است که توافق مسلمانان بر این سه اصل عقیدتی نمیتواند چیزی بیش از توافق صوری باشد.
🔹«راستکیشی» (ارتدوکسی) علیرغم تلاشهایی که در گذشته برای برقراری آن شده، تقریباً هیچگاه در جهان اسلام شکل نگرفت. به تعبیر دقیقتر «راستکیشی»، دست کم آنگونه که در مسیحیت کاتولیک شکل گرفت یا حتی چیزی نزدیک به آن، تقریباً هیچ گاه در جهان اسلام شکل نگرفت. با این همه، این داوری که همهٔ مذاهب اسلامی با وجود تفاوتهای بنیادینشان به یکسان مسلماناند، ضرورتاً مستلزم این نیست که همهٔ آنان در تفسیرشان از قرآن و سنت نبوی به یکسان بر حق باشند.
🔹با نظر به این نکات، لازم است بگویم که بحث من در دفاع از معقولیت مسلمانی، بدون ترجیح هیچ یک از مذاهب اسلامی بر دیگری خواهد بود. من قصد ندارم که اسلام را «اثبات» کنم؛ بلکه بر آن ام که از معقولیت مسلمانی دفاع کنم، یعنی از معقولیت مسلمان ماندن/شدن یا بازیابی ایمان اسلامی/در نظر گرفتن اسلام به عنوان گزینهای زنده. هنگام دفاع از معقولیتِ موضعی حتی اصولاً هم انتظار نمیرود که همهٔ مخاطبان اندیشهورز را نسبت به معقولیت موضع مورد بحث قانع کرد، بلکه تنها انتظار میرود که علی الاصول کسی را قانع کرد که موضع مورد بحث برای او گزینهای زنده است یا قابلیت جدی برای تبدیل شدن به گزینهٔ زنده دارد.
🔗 متن کامل
ـــــــــــــــــــــــ
#دین
#دین_آنلاین
#صدای_نوین_خراسان
@dinonline
🆔 @VoNoKh
✍️ یاسر میردامادی
🔹پرسش «من» معطوف به آنانی است که پیشاپیش مسلماناند ولی کنجکاو اند در مورد معقولیت مسلمانی بیشتر بدانند یا مسلمانزادگانی که میخواهند ایمان از دسترفتهشان را، با قانعشدن در باب معقولیت مسلمانی، باز یابند یا حقیقتجوی دینمایل مرددی که میخواهد دریابد آیا مسلمانی به قدر کافی گزینهٔ معقولی است که در فهرست گزینههای وی برای جهش ایمانی باشد یا خیر.
🔹پرسش از «چرا مسلمان ام» را میتوان این گونه صورتبندی کرد: کسی که پیشاپیش مسلمانِ علاقمندی بوده، یا اسلام برای او گزینهٔ زندهای است یا این قابلیت جدی را دارد که تبدیل به گزینهٔ زنده بشود، یا کسی که حقیقتجوی دینمایلِ مرددی است که میخواهد دریابد آیا اسلام به قدر کافی معقول است تا گزینهٔ پردوامی برای جهش ایمانیاش واقع شود، آنگاه چنین کسی چه دلایل معرفتیای در دفاع از معقولیت (و نه «اثباتِ») مسلمانی (با تمام تنوع مذهبیاش) در مقابل ایرادها علیه معقولیتِ مسلمانی میتواند داشته باشد؟
🔹من، تا حدودی، از صدقهسرِ موسیقی مسلمانام؛ به ویژه موسیقیِ صوفیانهٔ سنتی ایرانی با سرپنجهٔ زندهیاد محمدرضا لطفی (۱۳۲۵-۱۳۹۳ خورشیدی). نوازندگیِ استثنایی، استادانه و روحافزای لطفی (تار، سهتار، کمانچه و دَف) و نیز صدای گرم و نافذش به هنگام خواندن اشعار عرفانی فارسی، به ویژه اشعار مولانا و حافظ، همیشه مرا طمأنینهٔ وجودی و الهامآور عطا کرده و قوت قلبام بخشیده که هستی الهی است و فرهنگهای مسلمان ریشهٔ الهی دارند.
🔹منظورم از بخش «چرا» در «پرسش از چرایی» علت (غیر معرفتی) نیست بلکه دلیل است. تا جایی که به علت ربط دارد و به شخص من بازمیگردد، من اساساً به این دلیل مسلمان ام که در خانوادهٔ مسلمانِ وفادار به دین، و نه خانوادهای دینرها بالیدهام. اما تمرکز در این جستار بر دلیلهای معرفتی به سود مسلمانی خواهد بود، دلایلی که در وضعیت آرمانی، دستکم به شکل چشمگیری تحت تأثیر علتهای غیرمعرفتی قرار نمیگیرند. در پرتو تمایز دلیل و علت میتوان گفت بخش «من» از پرسش «چرا مسلمانام» به ساحت(های) ارادی، اختیاری و عقلانی روان انسان اشاره دارد.
🔹در بادی نظر، اینکه مسلمانی چگونه چیزی است شاید واضح به نظر آید. دستکم علی الاصول، همهٔ مسلمانان ـــ اگر بر هیچ چیز دیگری متفق القول نباشند ــــ بر این آموزهها اتفاق نظر دارند: یگانگی خداوند، رسالت محمد و خاتمیتِ نبوت محمدی. ولی با نگاهی حتی سرسری به تاریخ اندیشهٔ اسلامی، درمییابیم که آن وضوح ابتدایی (در باب چگونگی مسلمانی) به سرعت از کف میرود. جهان اسلام به شکل حیرتآوری متنوع است. تفسیر این سه آموزه میان گروههای مختلف مسلمان اساساً به قدری متفاوت است که توافق مسلمانان بر این سه اصل عقیدتی نمیتواند چیزی بیش از توافق صوری باشد.
🔹«راستکیشی» (ارتدوکسی) علیرغم تلاشهایی که در گذشته برای برقراری آن شده، تقریباً هیچگاه در جهان اسلام شکل نگرفت. به تعبیر دقیقتر «راستکیشی»، دست کم آنگونه که در مسیحیت کاتولیک شکل گرفت یا حتی چیزی نزدیک به آن، تقریباً هیچ گاه در جهان اسلام شکل نگرفت. با این همه، این داوری که همهٔ مذاهب اسلامی با وجود تفاوتهای بنیادینشان به یکسان مسلماناند، ضرورتاً مستلزم این نیست که همهٔ آنان در تفسیرشان از قرآن و سنت نبوی به یکسان بر حق باشند.
🔹با نظر به این نکات، لازم است بگویم که بحث من در دفاع از معقولیت مسلمانی، بدون ترجیح هیچ یک از مذاهب اسلامی بر دیگری خواهد بود. من قصد ندارم که اسلام را «اثبات» کنم؛ بلکه بر آن ام که از معقولیت مسلمانی دفاع کنم، یعنی از معقولیت مسلمان ماندن/شدن یا بازیابی ایمان اسلامی/در نظر گرفتن اسلام به عنوان گزینهای زنده. هنگام دفاع از معقولیتِ موضعی حتی اصولاً هم انتظار نمیرود که همهٔ مخاطبان اندیشهورز را نسبت به معقولیت موضع مورد بحث قانع کرد، بلکه تنها انتظار میرود که علی الاصول کسی را قانع کرد که موضع مورد بحث برای او گزینهای زنده است یا قابلیت جدی برای تبدیل شدن به گزینهٔ زنده دارد.
🔗 متن کامل
ـــــــــــــــــــــــ
#دین
#دین_آنلاین
#صدای_نوین_خراسان
@dinonline
🆔 @VoNoKh
Telegraph
چرا مسلمانام؟
گرچه این جستار قرار نیست زندگینامهٔ خودنوشت باشد، مناسب به نظر میرسد که آن را با خردهروایت شخصی شروع کنم. زیرا چنین خردهروایتی این آگاهی لازم را برمیانگیزد که قصهٔ مسلمانی (یعنی مسلمان شدن/ماندن یا بازیابی ایمان اسلامی/درنظر گرفتن اسلام چونان گزینهای…
⭕️ هشدار! تندروها پستهای قومیتی نشر می دهند!
✍ مهدی ارژنگ
🔹وقتی سیل عظیمی از توییت و لایک و غیره و ذالک، در فضای مجازی منتشر میشود که ناشرینش گمنام و با اسامی جعلی هستند، به احتمال قوی کار سایبریهای سازمان یافته تندرو-امنیتی است. آنها با این کار قصد جریانسازی دارند و با برنامه چنین میکنند. تکیه بر شکافهای نژادی-قومیتی یکی از راههای قدیمی برای جریانسازی است.
🔹اما این کار چه سودی برایشان دارد؟ موضوع آن است که این شکافها، جامعه را پراکنده و اتمیزه میکند و توانایی اقدام ملی را از بین می برد: "تفرقه بینداز" و هر کسی را به سویی بران تا نتوانند مشکلات ملی و کلان شان را ببینند و سپس "حکومت کن"!
🔹اما آیا برای این مدعا شاهدی هم هست؟ در فضای مجازی صدها فرد و گروه مجازی متعصب و ناشناخته یافت میشود که علاوه بر شعارهای متعصبانه آریایی، به عرب و ترک و کرد توهین کرده و شگفت آن که از مواضع سیدحسن نصرالله و حوثیها و ... هم دفاع میکنند!
🔹اکنون و پس از شکست تندروها در انتخابات ریاستجمهوری، یک رویه دیگر از این رفتار فعال و بر روی هموطنان ترک و مهاجران افغان متمرکز شده است. به عنوان نمونه:
۱) سعی دارند رای به پزشکیان را قومیتی نشان دهند، تا شاید تعصب آریایی! را بجنبانند و گروهی از ناپختگان را، از هر دوسو، به کشاکشی زشت مشغول کنند.
۲) بر روی مهاجرین افغان و حضور آنها در ایران تبلیغ میکنند. در این راستا، پروفایلهایی ناشناس، خودشان را افغان معرفی کرده و به ایرانیان توهین میکنند. نامهای مجازی ناشناس دیگری نیز، افغانها را با صفتهایی زشت خطاب کرده، هر قتل و ناامنی را بدانان نسبت میدهند و با ادبیاتی بیگانههراسانه خواستار اخراج جمعیشان میشوند.
🔹تندروها حافظ منافع ملی نیستند و از نظر آنان: "دیگی که برای آنها نجوشد، همان بهتر که سرِ سگ در آن بجوشد!" هدف آنان از تبلیغات نژادپرستانه، به هیچوجه دلسوزانه نیست و برای به هم زدن فضای آرامش و سنگاندازی در کار دولتِ جدید طراحی شده است.
🔹البته به طور کلی اصل وجود تحرکات جداییطلبانه و خطر مهاجرانِ غیرقانونی دروغ نیستند؛ اما:
۱) تحرکات جداییطلبانه، به برکت جنبش نجیبِ مهسا، بسیار ضعیف شده و انتخاب پزشکیان نیز بسیار در تضعیف آن موثر بوده است.
۲) مسئله مهاجران افغانیِ غیرقانونی باید در فضایی آرام و همراه با برنامه حل بشود و از تحریک مردم برای بیرون کردن کارگران زحمتکش افغانی، فقط آشوب و خشونت حاصل میشود. افغانستان عمق استراتژیک ایران است و بهرهبرداری از نیروی کار ارزان و کارشناسان فراری از طالبان، برای اقتصاد ایران فرصت محسوب میشود.
ـــــــــــــــــــــــ
#سیاست
#صدای_نوین_خراسان
🆔 @VoNoKh
✍ مهدی ارژنگ
🔹وقتی سیل عظیمی از توییت و لایک و غیره و ذالک، در فضای مجازی منتشر میشود که ناشرینش گمنام و با اسامی جعلی هستند، به احتمال قوی کار سایبریهای سازمان یافته تندرو-امنیتی است. آنها با این کار قصد جریانسازی دارند و با برنامه چنین میکنند. تکیه بر شکافهای نژادی-قومیتی یکی از راههای قدیمی برای جریانسازی است.
🔹اما این کار چه سودی برایشان دارد؟ موضوع آن است که این شکافها، جامعه را پراکنده و اتمیزه میکند و توانایی اقدام ملی را از بین می برد: "تفرقه بینداز" و هر کسی را به سویی بران تا نتوانند مشکلات ملی و کلان شان را ببینند و سپس "حکومت کن"!
🔹اما آیا برای این مدعا شاهدی هم هست؟ در فضای مجازی صدها فرد و گروه مجازی متعصب و ناشناخته یافت میشود که علاوه بر شعارهای متعصبانه آریایی، به عرب و ترک و کرد توهین کرده و شگفت آن که از مواضع سیدحسن نصرالله و حوثیها و ... هم دفاع میکنند!
🔹اکنون و پس از شکست تندروها در انتخابات ریاستجمهوری، یک رویه دیگر از این رفتار فعال و بر روی هموطنان ترک و مهاجران افغان متمرکز شده است. به عنوان نمونه:
۱) سعی دارند رای به پزشکیان را قومیتی نشان دهند، تا شاید تعصب آریایی! را بجنبانند و گروهی از ناپختگان را، از هر دوسو، به کشاکشی زشت مشغول کنند.
۲) بر روی مهاجرین افغان و حضور آنها در ایران تبلیغ میکنند. در این راستا، پروفایلهایی ناشناس، خودشان را افغان معرفی کرده و به ایرانیان توهین میکنند. نامهای مجازی ناشناس دیگری نیز، افغانها را با صفتهایی زشت خطاب کرده، هر قتل و ناامنی را بدانان نسبت میدهند و با ادبیاتی بیگانههراسانه خواستار اخراج جمعیشان میشوند.
🔹تندروها حافظ منافع ملی نیستند و از نظر آنان: "دیگی که برای آنها نجوشد، همان بهتر که سرِ سگ در آن بجوشد!" هدف آنان از تبلیغات نژادپرستانه، به هیچوجه دلسوزانه نیست و برای به هم زدن فضای آرامش و سنگاندازی در کار دولتِ جدید طراحی شده است.
🔹البته به طور کلی اصل وجود تحرکات جداییطلبانه و خطر مهاجرانِ غیرقانونی دروغ نیستند؛ اما:
۱) تحرکات جداییطلبانه، به برکت جنبش نجیبِ مهسا، بسیار ضعیف شده و انتخاب پزشکیان نیز بسیار در تضعیف آن موثر بوده است.
۲) مسئله مهاجران افغانیِ غیرقانونی باید در فضایی آرام و همراه با برنامه حل بشود و از تحریک مردم برای بیرون کردن کارگران زحمتکش افغانی، فقط آشوب و خشونت حاصل میشود. افغانستان عمق استراتژیک ایران است و بهرهبرداری از نیروی کار ارزان و کارشناسان فراری از طالبان، برای اقتصاد ایران فرصت محسوب میشود.
ـــــــــــــــــــــــ
#سیاست
#صدای_نوین_خراسان
🆔 @VoNoKh
▪️مراسم شب عاشورا▪️
عاشورا بدیلی از مظلومیت ما
🎙 سخنران: علی طهماسبی
زمان: دوشنبه ۲۵ تیر | ساعت ۱۹:۳۰
مکان: مشهد، کوی آب و برق، شهید فکوری ۱۹، نبش نسترن ۹، پلاک ۱۵
ــــــــــــــــــــــ
#صدای_نوین_خراسان
🆔 @VoNoKh
عاشورا بدیلی از مظلومیت ما
🎙 سخنران: علی طهماسبی
زمان: دوشنبه ۲۵ تیر | ساعت ۱۹:۳۰
مکان: مشهد، کوی آب و برق، شهید فکوری ۱۹، نبش نسترن ۹، پلاک ۱۵
ــــــــــــــــــــــ
#صدای_نوین_خراسان
🆔 @VoNoKh
⭕️ اسلام نوقجری
✍️ محمد نصراصفهانی
🔹امروز در مسیر خانه به محل کار، انبوه بنرهای عزاداری خیابانهای سطح شهر توجهم را به خود جلب کرد که همه تم اشک و ماتم داشت. «گریه زبان مادری نوکران توست»، «چشم عشاق تو نازم که دو زمزم دارد»، اصلا «از اشک روضههای تو زمزم درست شد»، چون «این اشکها نتیجه اسلام زینب است»، چرا که «در مکتب ما اشک مقام است نه حالت»، البته در این شرایط برای این اقلیت قابل درک است که بنویسند «ای گریه بر تو مایه آرامشم حسین»، شاید به نظر آنان امام حسین تنها کشته اشک برای شفاعت امت بوده است که «یا قتیل العبرات» در گوشه گوشه این پردهها تکرار شده است حتی از نظر آنان «آدم ز اشک روضه تو آبرو گرفت».
🔹در فلکه دانشگاه اصفهان مأمورانی را در حال نصب این بنرها دیدم، ایستادم تا از آنان بپرسم که این حجم از پردهها که با این حجم گسترده در سطح شهر نصب شده و در آن یک عبارت حق طلبانه، ظلم ستیزانه و عدالت جویانه که اساس نهضت امام حسین بود و شکل گیری این نظام بر پایه آن بود در آن یافت نمیشود و از اموال ۸۰ میلیون مردم ایران تهیه شده و بدون هیچ آرم و نامی است، از چه سازمانی است: پاسخ شنیدم که مربوط به زیبا سازی شهرداری اصفهان است. بسیار متاسف شدم از شهردار اصفهان که او را از فرهیخته ترین افراد این جناح در اصفهان میدانستم.
🔹وارد دانشگاه شدم. همین تم را در بنرهای نصب شده در دانشگاه هم دیدم. گویی همه متفکران این جناح با هم فکری هم به این نتایج رسیده بودند. دانشکدههای مختلف دانشگاه هم برنامه ماتم و آش صبحانه برقرار بود. این افراد به جای اینکه دانشگاه را حسینیه حقطلبی، عدالتخواهی و ظلم ستیزی کنند نه تنها دانشگاه که شهر را حسینه ماتم ساختهاند.
🔹آیا این ادبیات جز نابود کردن ادبیات صحیح حقطلبیِ مجاهدان فرهنگ عاشورا همچون آخوند خراسانی، نائینی، شریعتی و مطهری و غیره نیست و با این کار خون کسانی که در مشروطه، ۱۵ خرداد و انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی با ادبیات ظلم ستیزی حسینی ریخته شد پامال نمیشود؟!
🔹این رویکرد اسلام آئینی و تقدیری، انسان را به یاد اواخر دوران قاجار میاندازد که بر ادبیات عاطفی بكاء (گريستن)، دمع (اشك)، مصيبت، حزن و غم، بلا و ابتلا، عزا، ماتم، تشنگي و اسارت، غلبه دارد و از آزادیخواهی، عدالتخواهی، حقطلبی و ظلمستیزی خبری نیست. کافی است نام کتابهای منتشر شده در این دوره را مرور کنیم: «مفتاح البكا» (کلید اشک)، «طوفان البكا»، «محيط البكا» (اقيانوسگريه)، «مثير الاحزان» (برانگيزاننده غمها)، «لهوف» (سوگهاي سوزان)، «محرِقالقلوب» (سوزاننده قلبها)، «نفس المهموم» (نفس غمبار) و ...
🔹آسیب اصلی موضع عزا و ماتم، فراموشی هدف حقطلبی و ضد ظلم نهضت سیّدالشهدا و بلکه فراهم ساختن زمینه ظلم کردن شیعیان است. استقبال حاکمان جور از این نوع عزاداری شاهدی بر این موضوع است. مراسمی که گفته شد یزید هم سه روز آن را بر پا کرد و تعارضي با نظامهاي ظالمانه صفويه يا قاجار نداشت و آنان خود تعزيهگردانان اين نوع از عزاداري بودند و بعضاً از آن براي مشروعیت و تحكيم قدرت خود نیز استفاده ميکردند.
🔹پیشفرض کلامی مفوضه شیعه، در نوشتههای فوق این بود که امام تنها تکلیف کشته شدن و قربانی شدن داشت تا شیعه با ریختن اشک برای او بتواند گناهان و ظلم و ستم خود را ولو به اندازه برگ درختان باشد با آن پاک کند و به آرامش برسد.
ـــــــــــــــــــــــ
#دین
#کانال_نواندیشی_دینی_کیان
#صدای_نوین_خراسان
@farhangi_e_kian
🆔 @VoNoKh
✍️ محمد نصراصفهانی
🔹امروز در مسیر خانه به محل کار، انبوه بنرهای عزاداری خیابانهای سطح شهر توجهم را به خود جلب کرد که همه تم اشک و ماتم داشت. «گریه زبان مادری نوکران توست»، «چشم عشاق تو نازم که دو زمزم دارد»، اصلا «از اشک روضههای تو زمزم درست شد»، چون «این اشکها نتیجه اسلام زینب است»، چرا که «در مکتب ما اشک مقام است نه حالت»، البته در این شرایط برای این اقلیت قابل درک است که بنویسند «ای گریه بر تو مایه آرامشم حسین»، شاید به نظر آنان امام حسین تنها کشته اشک برای شفاعت امت بوده است که «یا قتیل العبرات» در گوشه گوشه این پردهها تکرار شده است حتی از نظر آنان «آدم ز اشک روضه تو آبرو گرفت».
🔹در فلکه دانشگاه اصفهان مأمورانی را در حال نصب این بنرها دیدم، ایستادم تا از آنان بپرسم که این حجم از پردهها که با این حجم گسترده در سطح شهر نصب شده و در آن یک عبارت حق طلبانه، ظلم ستیزانه و عدالت جویانه که اساس نهضت امام حسین بود و شکل گیری این نظام بر پایه آن بود در آن یافت نمیشود و از اموال ۸۰ میلیون مردم ایران تهیه شده و بدون هیچ آرم و نامی است، از چه سازمانی است: پاسخ شنیدم که مربوط به زیبا سازی شهرداری اصفهان است. بسیار متاسف شدم از شهردار اصفهان که او را از فرهیخته ترین افراد این جناح در اصفهان میدانستم.
🔹وارد دانشگاه شدم. همین تم را در بنرهای نصب شده در دانشگاه هم دیدم. گویی همه متفکران این جناح با هم فکری هم به این نتایج رسیده بودند. دانشکدههای مختلف دانشگاه هم برنامه ماتم و آش صبحانه برقرار بود. این افراد به جای اینکه دانشگاه را حسینیه حقطلبی، عدالتخواهی و ظلم ستیزی کنند نه تنها دانشگاه که شهر را حسینه ماتم ساختهاند.
🔹آیا این ادبیات جز نابود کردن ادبیات صحیح حقطلبیِ مجاهدان فرهنگ عاشورا همچون آخوند خراسانی، نائینی، شریعتی و مطهری و غیره نیست و با این کار خون کسانی که در مشروطه، ۱۵ خرداد و انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی با ادبیات ظلم ستیزی حسینی ریخته شد پامال نمیشود؟!
🔹این رویکرد اسلام آئینی و تقدیری، انسان را به یاد اواخر دوران قاجار میاندازد که بر ادبیات عاطفی بكاء (گريستن)، دمع (اشك)، مصيبت، حزن و غم، بلا و ابتلا، عزا، ماتم، تشنگي و اسارت، غلبه دارد و از آزادیخواهی، عدالتخواهی، حقطلبی و ظلمستیزی خبری نیست. کافی است نام کتابهای منتشر شده در این دوره را مرور کنیم: «مفتاح البكا» (کلید اشک)، «طوفان البكا»، «محيط البكا» (اقيانوسگريه)، «مثير الاحزان» (برانگيزاننده غمها)، «لهوف» (سوگهاي سوزان)، «محرِقالقلوب» (سوزاننده قلبها)، «نفس المهموم» (نفس غمبار) و ...
🔹آسیب اصلی موضع عزا و ماتم، فراموشی هدف حقطلبی و ضد ظلم نهضت سیّدالشهدا و بلکه فراهم ساختن زمینه ظلم کردن شیعیان است. استقبال حاکمان جور از این نوع عزاداری شاهدی بر این موضوع است. مراسمی که گفته شد یزید هم سه روز آن را بر پا کرد و تعارضي با نظامهاي ظالمانه صفويه يا قاجار نداشت و آنان خود تعزيهگردانان اين نوع از عزاداري بودند و بعضاً از آن براي مشروعیت و تحكيم قدرت خود نیز استفاده ميکردند.
🔹پیشفرض کلامی مفوضه شیعه، در نوشتههای فوق این بود که امام تنها تکلیف کشته شدن و قربانی شدن داشت تا شیعه با ریختن اشک برای او بتواند گناهان و ظلم و ستم خود را ولو به اندازه برگ درختان باشد با آن پاک کند و به آرامش برسد.
ـــــــــــــــــــــــ
#دین
#کانال_نواندیشی_دینی_کیان
#صدای_نوین_خراسان
@farhangi_e_kian
🆔 @VoNoKh
⭕️ امکان وفاق؛ آرزویی ملی
✍ موژان اشرفی
✂️ بریده از متن:
🔹مساله "وفاق ملی" نخسین بار در بیانیهای توسط نهضت آزادی ایران در سال ۱۳۸۱ مطرح شد. در این بیانیه "وفاق" پرهيز از نفاق و دوگانگي و روي آوردن به صداقت، صميميت و يگانگي در فعاليتهاي سياسی و اجتماعي، در جهت آرمانهاي مشترك تعریف شده و در ادامه به انواع نگرشها و سطوح وفاق پرداخته است. مسالهای که بیش از ۲۰ سال پیش مطرح شد اما هنوز هم گویی یک آرزوست.
🔹شاید بتوان سالهای منتهی به انقلاب ۵۷ را نمونهای از عینیت یافتن وفاق ملی نامید که در آن همه گروهها فارغ از گرایشات سیاسی و مبانی فکری خود، در راستای رسیدن به هدف ملی مشترک، که البته تحقق آرمانهایی چون آزادی و رهایی از استبداد بود، با هم متحد شدند و همکاری کردند. وحدت و خلوصی که در سالهای پس از انقلاب با "خودی" و "غیرخودی" کردنها، تلاش برای حذف جریانهای به اصطلاح غیرخودی و سرکوب، رفتهرفته تضعیف گردید و جای خود را به تبعیض و نارضایتی داد.
🔹پس از آن، اختلافات و نزاعهای گروههای خودی با یکدیگر بیشتر شد به گونهای که دیگر حتی خودیها هم راضی نبودند. به نظر میرسد نکته طلایی مفهوم وفاق در همین جا نهفته است. آنچه به وفاق میانجامد نه یگانه ساختن همه تفکرها و مسیرها که پذیرش متکثر بودن آدمی و اندیشه اوست.
🔹وفاق به مثابه یک استراتژی در واقع پذیرش جامعه چند صدایی و آرا مختلف است چرا که تنشهای سیاسی را نه ناشی از تفاوت اندیشهها که حاصل هم کنشیها یا تقابلهای غیرمدنی و خشونتبار میداند.
🔹با همه اینها اما به نظر میرسد اکنون در شرایطی قرار گرفتهایم که میتوانیم آرزوی وفاق را به یک امکان بدل کنیم. دولتی قرار است پا بگیرد که خود را وابسته جناح خاصی نمیداند. معتقد است برای رسیدن به اصول باید از اصلاحات گذشت. به تخصصگرایی و شایستهسالاری باور دارد و ادعا میکند آمده است گوش شنوای "همه مردم" باشد. تحقق چنین آرزویی اما با تغییرات سطحی به نتیجه نرسیده و با نشاندن چند اصولگرا در کنار چند اصلاحطلب در کابینه به سرانجام نمیرسد. او باید بتواند قوه مقننه، قضایی و مجریه را سر یک میز بنشاند و به توافقی برسد لازمالاجرا برای همه.
🔗 متن کامل
ـــــــــــــــــــــــ
#سیاست
#صدای_نوین_خراسان
🆔 @VoNoKh
✍ موژان اشرفی
✂️ بریده از متن:
🔹مساله "وفاق ملی" نخسین بار در بیانیهای توسط نهضت آزادی ایران در سال ۱۳۸۱ مطرح شد. در این بیانیه "وفاق" پرهيز از نفاق و دوگانگي و روي آوردن به صداقت، صميميت و يگانگي در فعاليتهاي سياسی و اجتماعي، در جهت آرمانهاي مشترك تعریف شده و در ادامه به انواع نگرشها و سطوح وفاق پرداخته است. مسالهای که بیش از ۲۰ سال پیش مطرح شد اما هنوز هم گویی یک آرزوست.
🔹شاید بتوان سالهای منتهی به انقلاب ۵۷ را نمونهای از عینیت یافتن وفاق ملی نامید که در آن همه گروهها فارغ از گرایشات سیاسی و مبانی فکری خود، در راستای رسیدن به هدف ملی مشترک، که البته تحقق آرمانهایی چون آزادی و رهایی از استبداد بود، با هم متحد شدند و همکاری کردند. وحدت و خلوصی که در سالهای پس از انقلاب با "خودی" و "غیرخودی" کردنها، تلاش برای حذف جریانهای به اصطلاح غیرخودی و سرکوب، رفتهرفته تضعیف گردید و جای خود را به تبعیض و نارضایتی داد.
🔹پس از آن، اختلافات و نزاعهای گروههای خودی با یکدیگر بیشتر شد به گونهای که دیگر حتی خودیها هم راضی نبودند. به نظر میرسد نکته طلایی مفهوم وفاق در همین جا نهفته است. آنچه به وفاق میانجامد نه یگانه ساختن همه تفکرها و مسیرها که پذیرش متکثر بودن آدمی و اندیشه اوست.
🔹وفاق به مثابه یک استراتژی در واقع پذیرش جامعه چند صدایی و آرا مختلف است چرا که تنشهای سیاسی را نه ناشی از تفاوت اندیشهها که حاصل هم کنشیها یا تقابلهای غیرمدنی و خشونتبار میداند.
🔹با همه اینها اما به نظر میرسد اکنون در شرایطی قرار گرفتهایم که میتوانیم آرزوی وفاق را به یک امکان بدل کنیم. دولتی قرار است پا بگیرد که خود را وابسته جناح خاصی نمیداند. معتقد است برای رسیدن به اصول باید از اصلاحات گذشت. به تخصصگرایی و شایستهسالاری باور دارد و ادعا میکند آمده است گوش شنوای "همه مردم" باشد. تحقق چنین آرزویی اما با تغییرات سطحی به نتیجه نرسیده و با نشاندن چند اصولگرا در کنار چند اصلاحطلب در کابینه به سرانجام نمیرسد. او باید بتواند قوه مقننه، قضایی و مجریه را سر یک میز بنشاند و به توافقی برسد لازمالاجرا برای همه.
🔗 متن کامل
ـــــــــــــــــــــــ
#سیاست
#صدای_نوین_خراسان
🆔 @VoNoKh
Telegraph
امکان وفاق؛ آرزویی ملی
مساله "وفاق ملی" نخسین بار در بیانیهای توسط نهضت آزادی ایران در سال ۱۳۸۱ مطرح شد. در این بیانیه "وفاق" پرهيز از نفاق و دوگانگي و روي آوردن به صداقت، صميميت و يگانگي در فعاليتهاي سياسی و اجتماعي، در جهت آرمانهاي مشترك تعریف شده و در ادامه به انواع نگرشها…
⭕️ درباره «حسین وارث آدم»، اثر علی شریعتی
✍ بیژن عبدالکریمی
🔹این کتاب نیز مثل اکثر قریب به اتفاق آثار شریعتی در راستای تلاش او به منظور احیا و بازخوانی سنت تاریخی ما در دورانی است که فرهنگ و تفکر مدرن در حال بسط و سیطره کامل، و فرهنگ و تفکر سنتی رو به اضمحلال بوده است. همچنین شریعتی به واسطة بازخوانی مفهوم «شهادت» خواهان نزدیک شدن به وجدان مغفوله جامعه و دعوت افراد خو کرده به اخلاق ذلت و بردگی به نوعی اصالت و خودجوشی بوده است.
🔹در روزگار ما به تبع سیطره مدرنیته و تمدن متافیزیکی غرب، معنای متافیزیکی از حقیقت در سراسر جهان سیطره یافته است. اما در سنن دینی و معنوی شرقی حقیقت معنای کاملاً متفاوتی داشته و «حقیقت» و «حضرت حق یا امر متعالی» در وحدت و این همانیشان مورد تفکر قرار می گیرد. در همه سنن دینی، شرقی و معنوی یکی از نشانههای باورمندی به وجود حقیقت و وفاداری با عهد و پیمانی که میان انسان مؤمن متفکر با حقیقت وجود دارد آمادگی فرد مؤمن و متفکر برای مواجهه انتخابی و آزادانه با پدیده «مرگ» است. در سنت تاریخی خود ما نیز «شهادت»، یعنی مرگ در راه خدا و ایمان به خداوند در همین سیاق، یعنی بر اساس درک خاصی از حقیقت و وجود پیوندی ازلی و ابدی میان فرد مؤمن با خداوند باید فهمیده شود.
🔹البته باید توجه داشت که «شهادت» و «آمادگی برای شهادت» از ارزشهای بسیار متعالی سنن دینی و معنوی از جمله اسلام و تشیع و حتی سنن غیردینی بودهاست. حتی سقراط که یکی از بنیانگذاران سنت متافیزیک یونانی است فلسفه را «مشق مرگ» و آماده شدن برای رویارویی با مرگ می داند.
🔹کتاب «حسین وارث آدم» یکی از زیباترین و عمیقترین آثاری است که در تاریخ گذشته و حال ما در خصوص شهادت به تحریر درآمده است. در این اثر غنا و گستردگی فرهنگی و عمق آگاهی و خودآگاهی تاریخی شریعتی به خوبی خود را نمایان میسازد. در «حسین وارث آدم» شریعتی میکوشد تا بر اساس درکی وجودی (اگزیستانسیالیستی) شهادت را از یک باور بومی، قومی و فرقهای که صرفاً مورد اعتقاد شیعیان است به یک نحوه نگرش و به یک فلسفه تاریخ برای همة آن کسانی تبدیل کند که راهی برای نجات انسان از بردگی و اسارت جست وجو می کنند.
🔹اثر شریعتی مواجههای وجودی (اگزیستانسیالیستی) با مقوله مرگ خودآگاهانه و انتخابی (شهادت) و نه رویکردی تاریخی یا تئولوژیک با رویداهای عاشورا است.
🔹شریعتی اعتقاد داشت که در نگرش شیعی نوعی فلسفه تاریخ وجود دارد و این فلسفه تاریخ خود را در «زیارت وارث» آشکار میسازد. شریعتی نیز خواهان درک حماسة کربلای حسینی بر اساس نوعی فلسفه تاریخ بشری، خارج از باورهای قومی، اعتقادی و کلامی بود.
ـــــــــــــــــــــــ
#دین
#اندیشهها
#صدای_نوین_خراسان
@andishehayee
🆔 @VoNoKh
✍ بیژن عبدالکریمی
🔹این کتاب نیز مثل اکثر قریب به اتفاق آثار شریعتی در راستای تلاش او به منظور احیا و بازخوانی سنت تاریخی ما در دورانی است که فرهنگ و تفکر مدرن در حال بسط و سیطره کامل، و فرهنگ و تفکر سنتی رو به اضمحلال بوده است. همچنین شریعتی به واسطة بازخوانی مفهوم «شهادت» خواهان نزدیک شدن به وجدان مغفوله جامعه و دعوت افراد خو کرده به اخلاق ذلت و بردگی به نوعی اصالت و خودجوشی بوده است.
🔹در روزگار ما به تبع سیطره مدرنیته و تمدن متافیزیکی غرب، معنای متافیزیکی از حقیقت در سراسر جهان سیطره یافته است. اما در سنن دینی و معنوی شرقی حقیقت معنای کاملاً متفاوتی داشته و «حقیقت» و «حضرت حق یا امر متعالی» در وحدت و این همانیشان مورد تفکر قرار می گیرد. در همه سنن دینی، شرقی و معنوی یکی از نشانههای باورمندی به وجود حقیقت و وفاداری با عهد و پیمانی که میان انسان مؤمن متفکر با حقیقت وجود دارد آمادگی فرد مؤمن و متفکر برای مواجهه انتخابی و آزادانه با پدیده «مرگ» است. در سنت تاریخی خود ما نیز «شهادت»، یعنی مرگ در راه خدا و ایمان به خداوند در همین سیاق، یعنی بر اساس درک خاصی از حقیقت و وجود پیوندی ازلی و ابدی میان فرد مؤمن با خداوند باید فهمیده شود.
🔹البته باید توجه داشت که «شهادت» و «آمادگی برای شهادت» از ارزشهای بسیار متعالی سنن دینی و معنوی از جمله اسلام و تشیع و حتی سنن غیردینی بودهاست. حتی سقراط که یکی از بنیانگذاران سنت متافیزیک یونانی است فلسفه را «مشق مرگ» و آماده شدن برای رویارویی با مرگ می داند.
🔹کتاب «حسین وارث آدم» یکی از زیباترین و عمیقترین آثاری است که در تاریخ گذشته و حال ما در خصوص شهادت به تحریر درآمده است. در این اثر غنا و گستردگی فرهنگی و عمق آگاهی و خودآگاهی تاریخی شریعتی به خوبی خود را نمایان میسازد. در «حسین وارث آدم» شریعتی میکوشد تا بر اساس درکی وجودی (اگزیستانسیالیستی) شهادت را از یک باور بومی، قومی و فرقهای که صرفاً مورد اعتقاد شیعیان است به یک نحوه نگرش و به یک فلسفه تاریخ برای همة آن کسانی تبدیل کند که راهی برای نجات انسان از بردگی و اسارت جست وجو می کنند.
🔹اثر شریعتی مواجههای وجودی (اگزیستانسیالیستی) با مقوله مرگ خودآگاهانه و انتخابی (شهادت) و نه رویکردی تاریخی یا تئولوژیک با رویداهای عاشورا است.
🔹شریعتی اعتقاد داشت که در نگرش شیعی نوعی فلسفه تاریخ وجود دارد و این فلسفه تاریخ خود را در «زیارت وارث» آشکار میسازد. شریعتی نیز خواهان درک حماسة کربلای حسینی بر اساس نوعی فلسفه تاریخ بشری، خارج از باورهای قومی، اعتقادی و کلامی بود.
ـــــــــــــــــــــــ
#دین
#اندیشهها
#صدای_نوین_خراسان
@andishehayee
🆔 @VoNoKh
⭕️ تکلیفتان را با عاشورا مشخص کنید!
✍️ محمدرضا حکیمی
بنا بر منطق عاشورا، -امر به معروف و نهی از منکر، باید از بالاترین طبقات شروع شود، تا فساد از ریشه برافتد، و باید توانگرانی که قرآن میفرماید مایه فسادند(مفسد فیالارضاند) و به هیچگونه در برابر اصلاحات تسلیم نمیشوند، حتی در خود پیکره دولت-، تکلیفشان با قرآن و عاشورا معلوم گردد، جامعه عاشورا جامعه حسینی است نه یزیدی... و جامعه تکاثری، جامعه یزیدی است نه حسینی.
📚 عاشورا و عدالت؛ ص۳۷.
ـــــــــــــــــــــــ
#دین
#تحلیل_زمانه
#صدای_نوین_خراسان
@TahlilZamane
🆔 @VoNoKh
✍️ محمدرضا حکیمی
بنا بر منطق عاشورا، -امر به معروف و نهی از منکر، باید از بالاترین طبقات شروع شود، تا فساد از ریشه برافتد، و باید توانگرانی که قرآن میفرماید مایه فسادند(مفسد فیالارضاند) و به هیچگونه در برابر اصلاحات تسلیم نمیشوند، حتی در خود پیکره دولت-، تکلیفشان با قرآن و عاشورا معلوم گردد، جامعه عاشورا جامعه حسینی است نه یزیدی... و جامعه تکاثری، جامعه یزیدی است نه حسینی.
📚 عاشورا و عدالت؛ ص۳۷.
ـــــــــــــــــــــــ
#دین
#تحلیل_زمانه
#صدای_نوین_خراسان
@TahlilZamane
🆔 @VoNoKh
⭕️ عاشورا: اصلاح یا انقلاب؟
✍ حسام صحاف
🔹زمانی امام حسین(ع) شهید شد که سیره رسولالله فراموش شده بود. به نظر میرسد امروزه نیز سیره پیامبر فراموش شدهاست. سیره و سنت پیامبر مطابق با فطرت و وجدان انسانهاست. وجدانِ انسان مخالف خشونت و شروع هر نوع جنگی است.
🔹پیامبر اکرم در مکه زیر بار قوانین جاهلی نرفت و طبق عهد و پیمان الهی با بتپرستی مبارزه کرد. وقتی که از مکه به یثرب مهاجرت کرد، طبق قرارداد اجتماعی جدید دولت-شهر مدینه را تاسیس کرد. در مدینه تمام انسانها اعم از مسلمان و یهودی و حتی مشرکان در چارچوب قرارداد، آزاد بودند. میتوان مهمترین معجزه پیامبر را تاسیس همین قرارداد و ایجاد صلح در جامعه جنگطلب اعراب ذکر کرد.
🔹برای اعراب جاهلی جنگ اولویت اصلی زندگی بود و بدون غارت و استیلا نمیتوانستند زندگی کنند. علاقه جاهلان به جنگ آنقدر زیاد بود که نقل شده شخصی از اعراب نزد رسول خدا رفت و گفت اگر در بهشت جنگ هست مسلمان میشویم. برای جامعهای اینچنین جنگطلب ایجاد قرارداد و التزام عملی به عهد و پیمان بسیار سخت بود.
🔹البته لازم به ذکر است جنگهای پیامبر(ص) و امام علی(ع) جهاد ابتدایی نبوده یعنی هرگز آغازگر جنگ نبودند و میان جنگی که برای حفظ قرارداد و علیه پیمانشکنان با جنگی که برای کشورگشایی و استیلاء است بسیار فرق است.
🔹امام حسین(ع) بیست سال با معاویه در صلح بود اما معاویه قرارداد را نقض کرد و برای خود جانشینی تعیین کرد. ۶۱ سال بعد از هجرت تمام سیره و سنت پیامبر فراموش شده بود (اهمیت هجرت و تاسیس دولت-شهر مدینه آنقدر زیاد بوده که مبدا تاریخ قمری شده). حسین زیر بار بیعت با یزید نرفت و به سمت کوفه رفت تا طبق سیره پیامبر در کوفه دولت-شهر نبوی را احیا کند، اما کوفیان همراهی نکردند.
🔹یزید هم فقط دو گزینه ارائه کرده بود: بیعت یا مرگ؛ راه سومی وجود نداشت. اما مدتی بعد از واقعه عاشورا در واقعه حره در برابر امام سجاد راه سومی بود. در واقعه حره عبدالله بن حنظله در مدینه علیه یزید قیام کرد اما امام سجاد از قیام او حمایت نکرد، حتی منزل امام پناهگاهی برای اهل و عیال مروان بن حکم بود. واقعه حره یک حرکت انقلابی بود اما واقعه عاشورا دفاع از حرکتی اصلاحی طبق سنت نبوی بود.
ـــــــــــــــــــــــ
#دین
#صدای_نوین_خراسان
🆔 @VoNoKh
✍ حسام صحاف
🔹زمانی امام حسین(ع) شهید شد که سیره رسولالله فراموش شده بود. به نظر میرسد امروزه نیز سیره پیامبر فراموش شدهاست. سیره و سنت پیامبر مطابق با فطرت و وجدان انسانهاست. وجدانِ انسان مخالف خشونت و شروع هر نوع جنگی است.
🔹پیامبر اکرم در مکه زیر بار قوانین جاهلی نرفت و طبق عهد و پیمان الهی با بتپرستی مبارزه کرد. وقتی که از مکه به یثرب مهاجرت کرد، طبق قرارداد اجتماعی جدید دولت-شهر مدینه را تاسیس کرد. در مدینه تمام انسانها اعم از مسلمان و یهودی و حتی مشرکان در چارچوب قرارداد، آزاد بودند. میتوان مهمترین معجزه پیامبر را تاسیس همین قرارداد و ایجاد صلح در جامعه جنگطلب اعراب ذکر کرد.
🔹برای اعراب جاهلی جنگ اولویت اصلی زندگی بود و بدون غارت و استیلا نمیتوانستند زندگی کنند. علاقه جاهلان به جنگ آنقدر زیاد بود که نقل شده شخصی از اعراب نزد رسول خدا رفت و گفت اگر در بهشت جنگ هست مسلمان میشویم. برای جامعهای اینچنین جنگطلب ایجاد قرارداد و التزام عملی به عهد و پیمان بسیار سخت بود.
🔹البته لازم به ذکر است جنگهای پیامبر(ص) و امام علی(ع) جهاد ابتدایی نبوده یعنی هرگز آغازگر جنگ نبودند و میان جنگی که برای حفظ قرارداد و علیه پیمانشکنان با جنگی که برای کشورگشایی و استیلاء است بسیار فرق است.
🔹امام حسین(ع) بیست سال با معاویه در صلح بود اما معاویه قرارداد را نقض کرد و برای خود جانشینی تعیین کرد. ۶۱ سال بعد از هجرت تمام سیره و سنت پیامبر فراموش شده بود (اهمیت هجرت و تاسیس دولت-شهر مدینه آنقدر زیاد بوده که مبدا تاریخ قمری شده). حسین زیر بار بیعت با یزید نرفت و به سمت کوفه رفت تا طبق سیره پیامبر در کوفه دولت-شهر نبوی را احیا کند، اما کوفیان همراهی نکردند.
🔹یزید هم فقط دو گزینه ارائه کرده بود: بیعت یا مرگ؛ راه سومی وجود نداشت. اما مدتی بعد از واقعه عاشورا در واقعه حره در برابر امام سجاد راه سومی بود. در واقعه حره عبدالله بن حنظله در مدینه علیه یزید قیام کرد اما امام سجاد از قیام او حمایت نکرد، حتی منزل امام پناهگاهی برای اهل و عیال مروان بن حکم بود. واقعه حره یک حرکت انقلابی بود اما واقعه عاشورا دفاع از حرکتی اصلاحی طبق سنت نبوی بود.
ـــــــــــــــــــــــ
#دین
#صدای_نوین_خراسان
🆔 @VoNoKh