📖 #برشی_از_متن
📙 #موسسه_سرپرستی_ارواح
سال بعد بدون حادثه گذشت. کسی برای بازسازی خانهشان نیامد و ویلکینسونها مثل قدیم در آن زندگی کردند. خانه کاملاً ویران شده بود، اما جای اتاقها یادشان مانده بود و یکجورهایی میشد گفت روح بودن اوضاع را سادهتر کرده بود: احساس سرما نمیکردند و مجبور نبودند بروند مدرسه و خیلی زود هم به عبور از میان دیوارها و غیب و ظاهر شدن عادت کردند.
🆔 @Vida_Pub
📙 #موسسه_سرپرستی_ارواح
سال بعد بدون حادثه گذشت. کسی برای بازسازی خانهشان نیامد و ویلکینسونها مثل قدیم در آن زندگی کردند. خانه کاملاً ویران شده بود، اما جای اتاقها یادشان مانده بود و یکجورهایی میشد گفت روح بودن اوضاع را سادهتر کرده بود: احساس سرما نمیکردند و مجبور نبودند بروند مدرسه و خیلی زود هم به عبور از میان دیوارها و غیب و ظاهر شدن عادت کردند.
🆔 @Vida_Pub
✅ #در_دست_چاپ
👻 #موسسه_سرپرستی_ارواح
انتشارات ویدا بهزودی منتشر میکند:
📕 کتاب: #موسسه_سرپرستی_ارواح
📝 نویسنده: #ایوا_ایباتسن
✒️ ترجمه: #مهسا_خراسانی
🖼 تصویرگر: #احسان_کافی
🎨 طراح گرافیک: #زهرا_سعیدی
📖 #خلاصه_کتاب
ویلکینسونها داشتند به خوبی و خوشی کنار هم زندگی میکردند که یکیاره دنیایشان زیرورو شد. زمان جنگ بود و انتظار هر چیزی را داشتند جز این یکی. آن روز داشتند وسایلشان را برمیداشتند تا به پناهگاه ته باغ بروند که بمب روی خانهشان افتاد و همهچیز تمام شد. البته نه، شاید بتوان گفت همهچیز تازه شروع شد. تمام اعضای خانوادهٔ ویلکینسون یکباره به روح تبدیل شدند.
بدون شک وقتی فهمیدند روح شدهاند حسابی شوکه شدند.
مامانبزرگ که سرش را تکان میداد گفت: «فکرش رو بکنین، من روح شدهام!»
همهشان آنجا بودند: کمی رنگپریده و لرزان شده بودند، اما در کل فرق زیادی با قبلشان نداشتند.
🆔 @Vida_Pub
👻 #موسسه_سرپرستی_ارواح
انتشارات ویدا بهزودی منتشر میکند:
📕 کتاب: #موسسه_سرپرستی_ارواح
📝 نویسنده: #ایوا_ایباتسن
✒️ ترجمه: #مهسا_خراسانی
🖼 تصویرگر: #احسان_کافی
🎨 طراح گرافیک: #زهرا_سعیدی
📖 #خلاصه_کتاب
ویلکینسونها داشتند به خوبی و خوشی کنار هم زندگی میکردند که یکیاره دنیایشان زیرورو شد. زمان جنگ بود و انتظار هر چیزی را داشتند جز این یکی. آن روز داشتند وسایلشان را برمیداشتند تا به پناهگاه ته باغ بروند که بمب روی خانهشان افتاد و همهچیز تمام شد. البته نه، شاید بتوان گفت همهچیز تازه شروع شد. تمام اعضای خانوادهٔ ویلکینسون یکباره به روح تبدیل شدند.
بدون شک وقتی فهمیدند روح شدهاند حسابی شوکه شدند.
مامانبزرگ که سرش را تکان میداد گفت: «فکرش رو بکنین، من روح شدهام!»
همهشان آنجا بودند: کمی رنگپریده و لرزان شده بودند، اما در کل فرق زیادی با قبلشان نداشتند.
🆔 @Vida_Pub
✅ #تازههای_چاپ
📕 کتاب: #موسسه_سرپرستی_ارواح
🖊 نویسنده: #ایوا_ایباتسن
📝 مترجم: #مهسا_خراسانی
🖼 تصویرگر: #احسان_کافی
🎨 طراح گرافیک: #زهرا_سعیدی
📖 #خلاصه_کتاب
ویلکینسونها داشتند به خوبی و خوشی کنار هم زندگی میکردند که یکباره دنیایشان زیرورو شد. زمان جنگ بود و انتظار هر چیزی را داشتند جز این یکی. آن روز داشتند وسایلشان را برمیداشتند تا به پناهگاه ته باغ بروند که بمب روی خانهشان افتاد و همهچیز تمام شد. البته نه، شاید بتوان گفت همهچیز تازه شروع شد. تمام اعضای خانوادهٔ ویلکینسون یکباره به روح تبدیل شدند.
بدون شک وقتی فهمیدند روح شدهاند حسابی شوکه شدند.
مامانبزرگ که سرش را تکان میداد گفت: «فکرش رو بکنین، من روح شدهام!»
همهشان آنجا بودند: رنگپریده و لرزان شده بودند، اما در کل فرق زیادی با قبلشان نداشتند.
📃 تعداد صفحات: ۱۸۴
💰 قیمت: ۷۳,۰۰۰ تومان
🆔 @Vida_Pub
📕 کتاب: #موسسه_سرپرستی_ارواح
🖊 نویسنده: #ایوا_ایباتسن
📝 مترجم: #مهسا_خراسانی
🖼 تصویرگر: #احسان_کافی
🎨 طراح گرافیک: #زهرا_سعیدی
📖 #خلاصه_کتاب
ویلکینسونها داشتند به خوبی و خوشی کنار هم زندگی میکردند که یکباره دنیایشان زیرورو شد. زمان جنگ بود و انتظار هر چیزی را داشتند جز این یکی. آن روز داشتند وسایلشان را برمیداشتند تا به پناهگاه ته باغ بروند که بمب روی خانهشان افتاد و همهچیز تمام شد. البته نه، شاید بتوان گفت همهچیز تازه شروع شد. تمام اعضای خانوادهٔ ویلکینسون یکباره به روح تبدیل شدند.
بدون شک وقتی فهمیدند روح شدهاند حسابی شوکه شدند.
مامانبزرگ که سرش را تکان میداد گفت: «فکرش رو بکنین، من روح شدهام!»
همهشان آنجا بودند: رنگپریده و لرزان شده بودند، اما در کل فرق زیادی با قبلشان نداشتند.
📃 تعداد صفحات: ۱۸۴
💰 قیمت: ۷۳,۰۰۰ تومان
🆔 @Vida_Pub
🎙#مصاحبه_با_مترجم
👻 #موسسه_سرپرستی_ارواح
✅ انتشارات ویدا در نظر دارد جهت آشنایی بیشتر مخاطبان با دستاندرکاران نشر ویدا، مخصوصاً مترجمان عزیز و زحمتکش نشر، مصاحبههایی را ترتیب بدهد تا باعث آشنایی بیشتر و پل ارتباطی بین مخاطبان و عوامل نشر و مخصوصاً خود کتابها باشد.
🔰 در اولین قسمت از این مصاحبهها به سراغ خانم «مهسا خراسانی»، مترجم کتاب تازه چاپشدهی «مؤسسه سرپرستی ارواح»، رفتیم. امیدواریم که از آن لذت ببرید.
🆔 @Vida_Pub
👻 #موسسه_سرپرستی_ارواح
✅ انتشارات ویدا در نظر دارد جهت آشنایی بیشتر مخاطبان با دستاندرکاران نشر ویدا، مخصوصاً مترجمان عزیز و زحمتکش نشر، مصاحبههایی را ترتیب بدهد تا باعث آشنایی بیشتر و پل ارتباطی بین مخاطبان و عوامل نشر و مخصوصاً خود کتابها باشد.
🔰 در اولین قسمت از این مصاحبهها به سراغ خانم «مهسا خراسانی»، مترجم کتاب تازه چاپشدهی «مؤسسه سرپرستی ارواح»، رفتیم. امیدواریم که از آن لذت ببرید.
🆔 @Vida_Pub
کتاب ویدا
🎙#مصاحبه_با_مترجم 👻 #موسسه_سرپرستی_ارواح ✅ انتشارات ویدا در نظر دارد جهت آشنایی بیشتر مخاطبان با دستاندرکاران نشر ویدا، مخصوصاً مترجمان عزیز و زحمتکش نشر، مصاحبههایی را ترتیب بدهد تا باعث آشنایی بیشتر و پل ارتباطی بین مخاطبان و عوامل نشر و مخصوصاً خود کتابها…
🎙#مصاحبه_با_مترجم
👻 #موسسه_سرپرستی_ارواح
1⃣ بخش اول
🔹 ۱. لطفاً خودتان را معرفی کنید.
مهسا خراسانی فارغالتحصیل رشته زبان انگلیسی هستم. مدرس٬ مترجم و مروج کتابخوانی. از سال ۱۳۸۱ به تدریس مشغولم، تدریس زبان عمومی و تخصصی رشتههای مختلف و همچنین دروس تخصصی رشته مترجمی زبان در دانشگاه. تا کنون چندین جلد کتاب برای کودکان و نوجوانان و همچنین چند جلد رمان بزرگسال ترجمه کردهام. از جمله: سه جلدی «کابوسها»
(رمان کودک و نوجوان، نشر هیرمند)؛ «جدال با امواج»، «جدال با جنگل» و «جدال با کوهستان» ( رمان کودک ونوجوان، نشر هیرمند)، «زندگی شگفتانگیز یک پستچی تنها» (رمان بزرگسال، نشر کتاب کوچه)؛ «سفر به دوزخ» و «مسحور» (رمان بزرگسال، نشر خوب)؛ «هلن کلر»، «سالی که از آسمان افتادیم» و «روی چرخ زندگی» (رمان کودک و نوجوان، نشر پرتقال).
همچنین در مجلات ادبی چون کرگدن، داستان همشهری و صنعت ترجمه نیز داستانهایی از نویسندگان بزرگ جهان به فارسی ترجمه و منتشر کردهام.
به مدت سه سال نیز در نشر هیرمند دبیر مجموعه کتابهای کودک و نوجوان بودم و همراه با همکارانم کتابهای خوبی برای علاقهمندان به کتابخوانی ترجمه و منتشر کردهایم.
درحال حاضر، علاوه بر تدریس و ترجمه ادبی، کارگاههای ترجمه ادبی و ویراستاری را نیز در «انجمن صنفی مترجمان البرز» برگزار میکنم و در برنامهریزی و اجرای باشگاههای کتابخوانی بزرگسال و کودکان نیز فعالیت میکنم.
🔸 ۲. چطور وارد عرصه ترجمه شدید؟
چون همیشه به کتاب علاقه داشتهام و مطالعه یکی از بخشهای مهم زندگی من بوده است٬ بعد از سالها مطالعه تصمیم گرفتم به عرصه ترجمه وارد شوم. کارم را با ترجمه یک کتاب در حوزه روانشناسی برای نشر قطره شروع کردم و بعد وارد ترجمه ادبی شدم و به ترجمه رمان بزرگسال و همچنین رمان کودک و نوجوان روی آوردم. خیلی زود متوجه شدم که در مسیر درستی قرار دارم٬ چرا که ترجمه برای من کلاس درسی است مفید و لذتی است وصفناشدنی.
🔹 ۳. چطور شد که کتاب «مؤسسه سرپرستی ارواح» را ترجمه کردید؟
ترجمه این کتاب را به پیشنهاد دوست و همکار خوبم، خانم «شیوا مقانلو» شروع کردم. بعد از مطالعه کتاب، به قلم و سبک نگارش و دیدگاه خانم «ایوا ایباتسن» علاقهمند شدم و ترجمه این کتاب را با میل و رضایت و لذت انجام دادم.
البته باید بگویم که ترجمه کتاب کودک و نوجوان برای من بسیار مهم است. عقیده دارم باید کودکان را از ابزارهای دیجیتالی دور کنیم و آنها را با دنیای کتاب و ادبیات آشنا کنیم. لذا مدتهاست تصمیم گرفتهام خودم هم در این مسیر تلاش کنم. تلاشهای من برای تشویق کودکان و نوجوانان به کتابخوانی و همکاری با انجمن ادبی «بخوان با ما» برای ترویج کتابخوانی کودکان و بزرگسالان برای تحقق همین هدف است.
🔸 ۴. در حین ترجمه این کتاب چه خاطره جالبی برایتان رقم خورد؟
در حین ترجمه کتاب خاطرهای ندارم! چون اصولاً ترجمه کتبی یک کار بیسروصداست که مترجم در خلوت خودش انجام میدهد و اتفاق خاصی در این حین رخ نمیدهد. اما بعد از ترجمه و کمی قبل از انتشار کتاب با فرزند یکی از دوستانم صحبت میکردم، یک پسر ۹ ساله که علاقه زیادی به کتاب دارد. وقتی خلاصهٔ داستان را برایش تعریف کردم، حسابی هیجانزده شد و از من قول گرفت که کتاب را برایش بفرستم. من هم به قولم عمل کردم و در حال حاضر، این کتاب یکی از کتابهای مورد علاقهٔ این پسر دوستداشتنی و اهلِ مطالعه است.
🆔 @Vida_Pub
👻 #موسسه_سرپرستی_ارواح
1⃣ بخش اول
🔹 ۱. لطفاً خودتان را معرفی کنید.
مهسا خراسانی فارغالتحصیل رشته زبان انگلیسی هستم. مدرس٬ مترجم و مروج کتابخوانی. از سال ۱۳۸۱ به تدریس مشغولم، تدریس زبان عمومی و تخصصی رشتههای مختلف و همچنین دروس تخصصی رشته مترجمی زبان در دانشگاه. تا کنون چندین جلد کتاب برای کودکان و نوجوانان و همچنین چند جلد رمان بزرگسال ترجمه کردهام. از جمله: سه جلدی «کابوسها»
(رمان کودک و نوجوان، نشر هیرمند)؛ «جدال با امواج»، «جدال با جنگل» و «جدال با کوهستان» ( رمان کودک ونوجوان، نشر هیرمند)، «زندگی شگفتانگیز یک پستچی تنها» (رمان بزرگسال، نشر کتاب کوچه)؛ «سفر به دوزخ» و «مسحور» (رمان بزرگسال، نشر خوب)؛ «هلن کلر»، «سالی که از آسمان افتادیم» و «روی چرخ زندگی» (رمان کودک و نوجوان، نشر پرتقال).
همچنین در مجلات ادبی چون کرگدن، داستان همشهری و صنعت ترجمه نیز داستانهایی از نویسندگان بزرگ جهان به فارسی ترجمه و منتشر کردهام.
به مدت سه سال نیز در نشر هیرمند دبیر مجموعه کتابهای کودک و نوجوان بودم و همراه با همکارانم کتابهای خوبی برای علاقهمندان به کتابخوانی ترجمه و منتشر کردهایم.
درحال حاضر، علاوه بر تدریس و ترجمه ادبی، کارگاههای ترجمه ادبی و ویراستاری را نیز در «انجمن صنفی مترجمان البرز» برگزار میکنم و در برنامهریزی و اجرای باشگاههای کتابخوانی بزرگسال و کودکان نیز فعالیت میکنم.
🔸 ۲. چطور وارد عرصه ترجمه شدید؟
چون همیشه به کتاب علاقه داشتهام و مطالعه یکی از بخشهای مهم زندگی من بوده است٬ بعد از سالها مطالعه تصمیم گرفتم به عرصه ترجمه وارد شوم. کارم را با ترجمه یک کتاب در حوزه روانشناسی برای نشر قطره شروع کردم و بعد وارد ترجمه ادبی شدم و به ترجمه رمان بزرگسال و همچنین رمان کودک و نوجوان روی آوردم. خیلی زود متوجه شدم که در مسیر درستی قرار دارم٬ چرا که ترجمه برای من کلاس درسی است مفید و لذتی است وصفناشدنی.
🔹 ۳. چطور شد که کتاب «مؤسسه سرپرستی ارواح» را ترجمه کردید؟
ترجمه این کتاب را به پیشنهاد دوست و همکار خوبم، خانم «شیوا مقانلو» شروع کردم. بعد از مطالعه کتاب، به قلم و سبک نگارش و دیدگاه خانم «ایوا ایباتسن» علاقهمند شدم و ترجمه این کتاب را با میل و رضایت و لذت انجام دادم.
البته باید بگویم که ترجمه کتاب کودک و نوجوان برای من بسیار مهم است. عقیده دارم باید کودکان را از ابزارهای دیجیتالی دور کنیم و آنها را با دنیای کتاب و ادبیات آشنا کنیم. لذا مدتهاست تصمیم گرفتهام خودم هم در این مسیر تلاش کنم. تلاشهای من برای تشویق کودکان و نوجوانان به کتابخوانی و همکاری با انجمن ادبی «بخوان با ما» برای ترویج کتابخوانی کودکان و بزرگسالان برای تحقق همین هدف است.
🔸 ۴. در حین ترجمه این کتاب چه خاطره جالبی برایتان رقم خورد؟
در حین ترجمه کتاب خاطرهای ندارم! چون اصولاً ترجمه کتبی یک کار بیسروصداست که مترجم در خلوت خودش انجام میدهد و اتفاق خاصی در این حین رخ نمیدهد. اما بعد از ترجمه و کمی قبل از انتشار کتاب با فرزند یکی از دوستانم صحبت میکردم، یک پسر ۹ ساله که علاقه زیادی به کتاب دارد. وقتی خلاصهٔ داستان را برایش تعریف کردم، حسابی هیجانزده شد و از من قول گرفت که کتاب را برایش بفرستم. من هم به قولم عمل کردم و در حال حاضر، این کتاب یکی از کتابهای مورد علاقهٔ این پسر دوستداشتنی و اهلِ مطالعه است.
🆔 @Vida_Pub
کتاب ویدا
🎙#مصاحبه_با_مترجم 👻 #موسسه_سرپرستی_ارواح ✅ انتشارات ویدا در نظر دارد جهت آشنایی بیشتر مخاطبان با دستاندرکاران نشر ویدا، مخصوصاً مترجمان عزیز و زحمتکش نشر، مصاحبههایی را ترتیب بدهد تا باعث آشنایی بیشتر و پل ارتباطی بین مخاطبان و عوامل نشر و مخصوصاً خود کتابها…
🎙#مصاحبه_با_مترجم
👻 #موسسه_سرپرستی_ارواح
2⃣ بخش دوم
🔹 ۵. خودتان از کدام شخصیت کتاب بیشتر خوشتان آمده است و با آن ارتباط برقرار کردهاید؟
حقیقتاً خانم ایباتسن در شخصیتپردازی این کتاب به بهترین نحو عمل کرده است. تمام شخصیتهای کتاب حرفی برای گفتن دارند و خواننده میتواند آنها را به خوبی درک کند. اما شخصیت مورد علاقه من ادوپتاست. دختر کوچکی که به خانواده ویلکینسون میپیوندد و عشق و حمایت آنان را با محبت و وفاداری پاسخ میدهد. الیور هم یکی دیگر از شخصیتهای محبوب من است. پسر کوچکی که علیرغم سختیهای روزگار٬ با دیگران مهربان است و هرگز دوستان و حامیانش را فراموش نمیکند.
🔸 ۶. آیا قصد دارید باز هم برای کودکان و نوجوانان کتاب ترجمه کنید؟
بله، حتماً. ترجمه ادبی را بسیار دوست دارم و کار در هر دو حوزه کودک و بزرگسال برایم مهم است. قطعاً در آینده کتابهای خوبی برای کودکان و نوجوانان انتخاب و ترجمه خواهم کرد.
🔹 ۷. آیا کتابهایی که ترجمه کردهاید موفق به کسب جوایز ادبی شدهاند؟
راستش را بخواهید هرگز دنبال جایزه و تقدیر نبوده و نیستم. هدف اول من ترجمه کتابهایی است که ارزش خواندن داشته باشند و مخاطب از خواندن آنها درس بیاموزد و لذت ببرد. اما در پاسخ به سؤال شما باید بگویم که چند کتاب حوزه کودک و نوجوان من جایزه لاکپشت پرنده را کسب کردهاند. از جمله «جدال با جنگل از نشر هیرمند»، «جدال با کوهستان از نشر هیرمند» و «سالی که از آسمان افتادیم از نشر پرتقال.»
🆔 @Vida_Pub
👻 #موسسه_سرپرستی_ارواح
2⃣ بخش دوم
🔹 ۵. خودتان از کدام شخصیت کتاب بیشتر خوشتان آمده است و با آن ارتباط برقرار کردهاید؟
حقیقتاً خانم ایباتسن در شخصیتپردازی این کتاب به بهترین نحو عمل کرده است. تمام شخصیتهای کتاب حرفی برای گفتن دارند و خواننده میتواند آنها را به خوبی درک کند. اما شخصیت مورد علاقه من ادوپتاست. دختر کوچکی که به خانواده ویلکینسون میپیوندد و عشق و حمایت آنان را با محبت و وفاداری پاسخ میدهد. الیور هم یکی دیگر از شخصیتهای محبوب من است. پسر کوچکی که علیرغم سختیهای روزگار٬ با دیگران مهربان است و هرگز دوستان و حامیانش را فراموش نمیکند.
🔸 ۶. آیا قصد دارید باز هم برای کودکان و نوجوانان کتاب ترجمه کنید؟
بله، حتماً. ترجمه ادبی را بسیار دوست دارم و کار در هر دو حوزه کودک و بزرگسال برایم مهم است. قطعاً در آینده کتابهای خوبی برای کودکان و نوجوانان انتخاب و ترجمه خواهم کرد.
🔹 ۷. آیا کتابهایی که ترجمه کردهاید موفق به کسب جوایز ادبی شدهاند؟
راستش را بخواهید هرگز دنبال جایزه و تقدیر نبوده و نیستم. هدف اول من ترجمه کتابهایی است که ارزش خواندن داشته باشند و مخاطب از خواندن آنها درس بیاموزد و لذت ببرد. اما در پاسخ به سؤال شما باید بگویم که چند کتاب حوزه کودک و نوجوان من جایزه لاکپشت پرنده را کسب کردهاند. از جمله «جدال با جنگل از نشر هیرمند»، «جدال با کوهستان از نشر هیرمند» و «سالی که از آسمان افتادیم از نشر پرتقال.»
🆔 @Vida_Pub