💬
بهمن دارالشفایی:
ماجرای #کیارستمی بهانهای شده تا خانم #فرزانه_طاهری اتفاقاتی را که ۱۶ سال پیش منجر به مرگ هوشنگ #گلشیری شد مرور کند: sharghdaily.ir/News/101403
twitter.com/bahmandaroshafa/status/769830821498871808
📡 @VahidOnline
"خیلیوقت بود میخواستم بنویسم. همانوقت که خبر مرگ غیرمنتظره #کیارستمی دل من و میلیونها دیگر را آتش زد. و من از آنها نیستم که این عبارات را همینطوری خرج میکنند. اما هر بار که دست به نوشتن میبردم گلشیری و سیر منتهی به مرگش مثل دیواری در برابرم میایستاد و بیآنکه خود بدانم، به بهانهای نوشتن را به تعویق میانداختم. اما دیدم که باید بنویسم و نه برای اینکه از قافلهای عقب نمانم. باید با سر بروم در آن دیوار که گفتم و برسم به این مرگی که گفتم اجتنابناپذیرنبودنش بر سوز دل میافزود."
بهمن دارالشفایی:
ماجرای #کیارستمی بهانهای شده تا خانم #فرزانه_طاهری اتفاقاتی را که ۱۶ سال پیش منجر به مرگ هوشنگ #گلشیری شد مرور کند: sharghdaily.ir/News/101403
twitter.com/bahmandaroshafa/status/769830821498871808
📡 @VahidOnline
"خیلیوقت بود میخواستم بنویسم. همانوقت که خبر مرگ غیرمنتظره #کیارستمی دل من و میلیونها دیگر را آتش زد. و من از آنها نیستم که این عبارات را همینطوری خرج میکنند. اما هر بار که دست به نوشتن میبردم گلشیری و سیر منتهی به مرگش مثل دیواری در برابرم میایستاد و بیآنکه خود بدانم، به بهانهای نوشتن را به تعویق میانداختم. اما دیدم که باید بنویسم و نه برای اینکه از قافلهای عقب نمانم. باید با سر بروم در آن دیوار که گفتم و برسم به این مرگی که گفتم اجتنابناپذیرنبودنش بر سوز دل میافزود."
hamid_jafari: t.co/EFktzVYXpc
MaryamAbdi:
۱۶خرداد۱۷سال پیش
هوشنگ #گلشیری از تاثیرگذارترین داستان نویسان ایرانی و سردبیر #مجله_کارنامه در۶۳ سالگی و بر اثر ابتلا به مننژیت #درگذشت.
twitter.com/Marii_Abdi/status/871806930125291520
Paxima Mojavezi:
#هوشنگ_گلشیری : نوشتن برای من یک ضرورت بوده است. حال اگر این ضرورت همراه با خطر باشد یا نباشد، دیگر مسئله ثانوی است.
twitter.com/Paxima_Mojavezi/status/871598371865149440
farhaddarush:
آنقدر عزا بر سر ما ریختهاند که فرصت زاری نداریم. پیام دقیق به مارسیده. خفه میکنیم.
*هفدهمین سالگرد #گلشیری
twitter.com/farhaddarush/status/871633723300687872
#نویسنده #داستاننویس
📡 @VahidOnline
MaryamAbdi:
۱۶خرداد۱۷سال پیش
هوشنگ #گلشیری از تاثیرگذارترین داستان نویسان ایرانی و سردبیر #مجله_کارنامه در۶۳ سالگی و بر اثر ابتلا به مننژیت #درگذشت.
twitter.com/Marii_Abdi/status/871806930125291520
Paxima Mojavezi:
#هوشنگ_گلشیری : نوشتن برای من یک ضرورت بوده است. حال اگر این ضرورت همراه با خطر باشد یا نباشد، دیگر مسئله ثانوی است.
twitter.com/Paxima_Mojavezi/status/871598371865149440
farhaddarush:
آنقدر عزا بر سر ما ریختهاند که فرصت زاری نداریم. پیام دقیق به مارسیده. خفه میکنیم.
*هفدهمین سالگرد #گلشیری
twitter.com/farhaddarush/status/871633723300687872
#نویسنده #داستاننویس
📡 @VahidOnline
Twitter
Hamid Jafari
#رضابراهنی: مرگ #هوشنگ_گلشیری مرگ هر کسی نیست |۱۶ خرداد سالمرگ #گلشیری، عکس: پرویز جاهد|
vhdo.nl/2sL5AZX
«هوشنگ #گلشیری تا زمانی که زنده بود در مرکز مهمترین فعالیتهای ادبی و فرهنگی ایران قرار داشت. با این همه بسیاری از آثارش در #جمهوری_اسلامی اجازه نشر نیافتهاند و محدودیتها ۱۵ سال پس از مرگش ادامه دارند.
بسیاری از منتقدان ادبی #شازده_احتجاب را رمان کوتاه و شماری آن را داستان بلند خواندهاند. این کتاب مشهورترین، و به تعبیر نویسنده "خوشاقبالترین"، اثر هوشنگ گلشیری است. شازده احتجاب نخستین بار در سال ۱۳۴۸ منتشر شد و تا سال ۵۷ به چاپ هفتم رسید. پس از شکل گرفتن جمهوری اسلامی ۱۱ سال طول کشید تا بالاخره مجوز نشر چاپ هشتم این کتاب صادر شد. نهمین چاپ شازده احتجاب بهار ۷۰ آماده شد اما حدود یک دهه، تا سال مرگ نویسنده اجازه پخش نداشت؛ گلشیری پانزده سال پیش، ۱۶ خرداد ۷۹ درگذشت.
در جمهوری اسلامی سرنوشت دیگر آثار گلشیری نیز کمابیش همینگونه بوده است؛ یا اصلا اجازه انتشار نگرفتهاند، یا جلوی تجدید چاپ آنها گرفته شده است.
...
نویسنده جریانساز
به رغم بلاهایی که بر سر انتشار کتابهای گلشیری آمده، او از ابتدای دهه پنجاه خورشیدی در #اصفهان و چند سال بعد در تهران سهم مهمی در انتشار شماری از مهمترین نشریات ادبی و شکلگیری محفلها و جلسههای داستانخوانی و کلاسهای آموزش داستاننویسی داشته است.
نقش گلشیری در جریانسازی ادبی و فرهنگی، به ویژه تلاشهای او و تعدادی دیگر از اهل قلم برای احیای کانون نویسندگان ایران را میتوان از دیگر علتهای ناخشنودی مسئولان جمهوری اسلامی و فشارها و محدودیتهای تحمیل شده بر این نویسنده دانست.
تلاشها برای فعال کردن #کانون_نویسندگان در نیمه دوم دهه شصت خورشیدی گسترش یافت و در ابتدای دهه هفتاد با تشکیل #جمع_مشورتی که گلشیری هم در آن عضو بود، وارد مرحلهی تازهای شد.
سالهای دلهره
جمع مشورتی در سال ۷۳ متنی با عنوان #ما_نویسندهایم را که به #نامه۱۳۴نویسنده هم معروف است، در اعتراض به #سانسور و حمایت از #آزادی_اندیشه، #آزادی_بیان و #آزادی_نشر تهیه و منتشر کرد که در داخل و خارج بازتاب وسیعی داشت.
انتشار این نامه نخستین حرکت جمعی نویسندگان دگراندیش و غیرحکومتی پس از متلاشی کردن کانون و قتل شماری از اعضای آن در سالهای نخست پس از انقلاب محسوب میشود.
ادامه فعالیت جمع مشورتی که تدوین منشور تازهای برای کانون نویسندگان را بر عهده داشت با تهدیدها و احضارهای مکرر اعضای آن توسط ماموران اطلاعاتی همراه بود.
ماموران #وزارت_اطلاعات پائیز #سال۷۷ تهدیدهای خود را به اوج خشونت و تبهکاری رساندند و در جریان واقعهای که به #قتلهای_زنجیرهای معروف شده، تعدادی از فعالان سیاسی و فرهنگی از جمله شماری از اعضای فعال کانون نویسندگان را به طرز فجیعی سربه نیست کردند.
«فرصت زاری نداریم»
یکی از این قربانیان #محمدمختاری بود که ماموران اطلاعاتی ۱۲ آذر او را ربودند و پیکر بیجانش نزدیک یک هفته بعد در سردخانه پزشکی قانونی توسط بستگانش شناسایی شد.
چنانکه مقامهای قضایی گفتهاند جسد مختاری یک روز بعد از ربوده شدنش پشت کارخانه سیمان ری توسط رهگذران کشف و ظاهرا از سوی ماموران انتظامی به پزشکی قانونی تحویل داده شد.
گلشیری در مراسم خاکسپاری مختاری در گورستان امامزاده طاهر در سخنرانی کوتاهی گفت، قتل فجیع او در ضمن پیامی به دیگر روشنفکران فعال است که اگر از فعالیت دست نکشند، سرنوشت مشابهای در انتظار آنان خواهد بود.
نویسنده جننامه در این مراسم گفت: «آنقدر عزا بر سر ما ریختنهاند که فرصت زاری کردن نداریم. پیام، دقیق، به ما رسیده است: خفه میکنیم. ما هم حاضریم! مگر قرار نیست برای #جامعه_مدنی، برای #آزادی_بیان قربانی بدهیم؟ حاضریم!»
گلشیری حدود یکسال و نیم بعد پس از دو ماه بستری بودن در بیمارستانهای مختلف تهران به علت آنچه "آبسه ریوی، ایجاد مننژیت و آبسههای متعدد مغزی" تشخیص داده شده، در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان ایرانمهر درگذشت و چند قدم دورتر از مختاری در گورستان #امامزاده_طاهر به خاک سپرده شد. »
(ادامه در پست بعدی)
📡 @VahidOnline
«هوشنگ #گلشیری تا زمانی که زنده بود در مرکز مهمترین فعالیتهای ادبی و فرهنگی ایران قرار داشت. با این همه بسیاری از آثارش در #جمهوری_اسلامی اجازه نشر نیافتهاند و محدودیتها ۱۵ سال پس از مرگش ادامه دارند.
بسیاری از منتقدان ادبی #شازده_احتجاب را رمان کوتاه و شماری آن را داستان بلند خواندهاند. این کتاب مشهورترین، و به تعبیر نویسنده "خوشاقبالترین"، اثر هوشنگ گلشیری است. شازده احتجاب نخستین بار در سال ۱۳۴۸ منتشر شد و تا سال ۵۷ به چاپ هفتم رسید. پس از شکل گرفتن جمهوری اسلامی ۱۱ سال طول کشید تا بالاخره مجوز نشر چاپ هشتم این کتاب صادر شد. نهمین چاپ شازده احتجاب بهار ۷۰ آماده شد اما حدود یک دهه، تا سال مرگ نویسنده اجازه پخش نداشت؛ گلشیری پانزده سال پیش، ۱۶ خرداد ۷۹ درگذشت.
در جمهوری اسلامی سرنوشت دیگر آثار گلشیری نیز کمابیش همینگونه بوده است؛ یا اصلا اجازه انتشار نگرفتهاند، یا جلوی تجدید چاپ آنها گرفته شده است.
...
نویسنده جریانساز
به رغم بلاهایی که بر سر انتشار کتابهای گلشیری آمده، او از ابتدای دهه پنجاه خورشیدی در #اصفهان و چند سال بعد در تهران سهم مهمی در انتشار شماری از مهمترین نشریات ادبی و شکلگیری محفلها و جلسههای داستانخوانی و کلاسهای آموزش داستاننویسی داشته است.
نقش گلشیری در جریانسازی ادبی و فرهنگی، به ویژه تلاشهای او و تعدادی دیگر از اهل قلم برای احیای کانون نویسندگان ایران را میتوان از دیگر علتهای ناخشنودی مسئولان جمهوری اسلامی و فشارها و محدودیتهای تحمیل شده بر این نویسنده دانست.
تلاشها برای فعال کردن #کانون_نویسندگان در نیمه دوم دهه شصت خورشیدی گسترش یافت و در ابتدای دهه هفتاد با تشکیل #جمع_مشورتی که گلشیری هم در آن عضو بود، وارد مرحلهی تازهای شد.
سالهای دلهره
جمع مشورتی در سال ۷۳ متنی با عنوان #ما_نویسندهایم را که به #نامه۱۳۴نویسنده هم معروف است، در اعتراض به #سانسور و حمایت از #آزادی_اندیشه، #آزادی_بیان و #آزادی_نشر تهیه و منتشر کرد که در داخل و خارج بازتاب وسیعی داشت.
انتشار این نامه نخستین حرکت جمعی نویسندگان دگراندیش و غیرحکومتی پس از متلاشی کردن کانون و قتل شماری از اعضای آن در سالهای نخست پس از انقلاب محسوب میشود.
ادامه فعالیت جمع مشورتی که تدوین منشور تازهای برای کانون نویسندگان را بر عهده داشت با تهدیدها و احضارهای مکرر اعضای آن توسط ماموران اطلاعاتی همراه بود.
ماموران #وزارت_اطلاعات پائیز #سال۷۷ تهدیدهای خود را به اوج خشونت و تبهکاری رساندند و در جریان واقعهای که به #قتلهای_زنجیرهای معروف شده، تعدادی از فعالان سیاسی و فرهنگی از جمله شماری از اعضای فعال کانون نویسندگان را به طرز فجیعی سربه نیست کردند.
«فرصت زاری نداریم»
یکی از این قربانیان #محمدمختاری بود که ماموران اطلاعاتی ۱۲ آذر او را ربودند و پیکر بیجانش نزدیک یک هفته بعد در سردخانه پزشکی قانونی توسط بستگانش شناسایی شد.
چنانکه مقامهای قضایی گفتهاند جسد مختاری یک روز بعد از ربوده شدنش پشت کارخانه سیمان ری توسط رهگذران کشف و ظاهرا از سوی ماموران انتظامی به پزشکی قانونی تحویل داده شد.
گلشیری در مراسم خاکسپاری مختاری در گورستان امامزاده طاهر در سخنرانی کوتاهی گفت، قتل فجیع او در ضمن پیامی به دیگر روشنفکران فعال است که اگر از فعالیت دست نکشند، سرنوشت مشابهای در انتظار آنان خواهد بود.
نویسنده جننامه در این مراسم گفت: «آنقدر عزا بر سر ما ریختنهاند که فرصت زاری کردن نداریم. پیام، دقیق، به ما رسیده است: خفه میکنیم. ما هم حاضریم! مگر قرار نیست برای #جامعه_مدنی، برای #آزادی_بیان قربانی بدهیم؟ حاضریم!»
گلشیری حدود یکسال و نیم بعد پس از دو ماه بستری بودن در بیمارستانهای مختلف تهران به علت آنچه "آبسه ریوی، ایجاد مننژیت و آبسههای متعدد مغزی" تشخیص داده شده، در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان ایرانمهر درگذشت و چند قدم دورتر از مختاری در گورستان #امامزاده_طاهر به خاک سپرده شد. »
(ادامه در پست بعدی)
📡 @VahidOnline
vhdo.nl/2sL0uNt
(ادامه از پست قبل)
«دشمنی ادامهدار
مرگ نابههنگام گلشیری در نخستین ماههای شصت و سومین سال زندگی به دشمنی مسئولان و ماموران جمهوری اسلامی با او و میراثش پایان نداد.
شکستن سنگ گور #گلشیری، جلوگیری از انتشار کتابهایش، جمعآوری کتابهای منتشر شدهاش در نمایشگاه کتاب و مانعتراشی برای فعالیت بنیادی که به نام او شکل گرفت، نمونههای آشکارتری از این دشمنی هستند. این بنیاد چند روز پس از مرگ گلشیری تشکیل شد و #فرزانه_طاهری، مترجم و همسر گلشیری، علیاشرف درویشیان و محمود دولتآبادی، داستاننویسان مطرح معاصر و بهمن فرمانآرا، فیلمساز هیئت موسس آن را تشکیل میدهند. گلشیری در ماههای پایان عمر در فکر راهاندازی یک #جایزه_ادبی سالانه برای آثار برتر #ادبیات_داستانی بود و بنیاد، از جمله برای تحقق این فکر تشکیل شد. نخستین دوره #جایزه_گلشیری در سال ۸۰ برگزار شد. این جایزه و مراسم معرفی برندگان آن خیلی زود جایگاهی ارزنده را در ردیف مهمترین رویدادهای ادبی و فرهنگی مستقل ایران به خود اختصاص داد.
سال ۱۳۹۳ هیئت مدیره بنیاد با انتشار بیانیهای اعلام کرد که اهدای جایزه گلشیری پس از ۱۳ دورهای که "در شرایطی گاه طاقتفرسا" برگزار شد، متوقف میشود. این خبر بازتاب وسیعی در رسانههای فارسیزبان داخل و خارج داشت. حدود ۱۲۰ #داستاننویس در نامهای خطاب به فرزانه طاهری خواستار تجدیدنطر در این تصمیمگیری و تداوم اهدای جایزهی گلشیری شدند. با این همه، مشکلاتی که #بنیادگلشیری برای اهدای این جایزه با آن روبرو بوده بسیار زیاد و قدیمیتر از آن بودهاند که امکانی برای برآورده شدن این خواسته داستاننویسان باقی بگذارد.جایزه گلشیری در نیمی از دورهها در محفلهای خصوصی و خانههای شخصی اهدا شده و تلاش همکاران بنیاد برای دریافت مجوز و اجاره سالن مناسب در سالهای گذشته ناکام مانده بود.
ایجاد محدودیت برای گلشیری، آثارش و فعالیتهایی که به نام او انجام میگیرد بخشی از ستیز حکومت جمهوری اسلامی با هرگونه فعالیت فرهنگی مستقل در ایران است که تبلور آن را در حوزه ادبیات داستانی میتوان در گسترش سانسور و سقوط تیراژ کتاب دید.
هوشنگ گلشیری در سالهای ۵۹ و ۶۰ در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران تدریس میکرد و در تصفیههای موسوم به #انقلاب_فرهنگی اخراج شد.
او در دههی شصت خورشیدی محور نشستهایی بود که به جلسات پنجشنبهها معروف است.
شماری از مطرحترین داستاننویسان امروز ایران در آن به داستانخوانی و نقد ادبیات میپرداختند.
برگزاری گارگاهها و کلاسهای داستاننویسی تا پایان عمر از مهمترین مشغلههای گلشیری بود و او از این منظر نقشی کمنظیر در پرورش نسلی از داستاننویسان ایران داشته است.
دو دهه پایانی زندگی گلشیری از سویی پرثمرترین دوره کاری و حضور فرهنگی او را شامل میشود، از سوی دیگر سالهای خفقان شدید و اضطراب مدام بودهاند که بر زندگی و کار بسیاری دیگر از نویسندگان تاثیر گذاشته است.
بسیاری از داستاننویسانی که در جلسات پنجشنبهها شرکت میکردند، امروز در خارجاز کشورند و بیشتر کتابهایشان اجازه انتشار ندارد.»
نوشته ۲ سال پیش «بهزاد کشمیریپور» بود در دویچهوله: vhdo.nl/2sLg8Iw
📡 @VahidOnline
(ادامه از پست قبل)
«دشمنی ادامهدار
مرگ نابههنگام گلشیری در نخستین ماههای شصت و سومین سال زندگی به دشمنی مسئولان و ماموران جمهوری اسلامی با او و میراثش پایان نداد.
شکستن سنگ گور #گلشیری، جلوگیری از انتشار کتابهایش، جمعآوری کتابهای منتشر شدهاش در نمایشگاه کتاب و مانعتراشی برای فعالیت بنیادی که به نام او شکل گرفت، نمونههای آشکارتری از این دشمنی هستند. این بنیاد چند روز پس از مرگ گلشیری تشکیل شد و #فرزانه_طاهری، مترجم و همسر گلشیری، علیاشرف درویشیان و محمود دولتآبادی، داستاننویسان مطرح معاصر و بهمن فرمانآرا، فیلمساز هیئت موسس آن را تشکیل میدهند. گلشیری در ماههای پایان عمر در فکر راهاندازی یک #جایزه_ادبی سالانه برای آثار برتر #ادبیات_داستانی بود و بنیاد، از جمله برای تحقق این فکر تشکیل شد. نخستین دوره #جایزه_گلشیری در سال ۸۰ برگزار شد. این جایزه و مراسم معرفی برندگان آن خیلی زود جایگاهی ارزنده را در ردیف مهمترین رویدادهای ادبی و فرهنگی مستقل ایران به خود اختصاص داد.
سال ۱۳۹۳ هیئت مدیره بنیاد با انتشار بیانیهای اعلام کرد که اهدای جایزه گلشیری پس از ۱۳ دورهای که "در شرایطی گاه طاقتفرسا" برگزار شد، متوقف میشود. این خبر بازتاب وسیعی در رسانههای فارسیزبان داخل و خارج داشت. حدود ۱۲۰ #داستاننویس در نامهای خطاب به فرزانه طاهری خواستار تجدیدنطر در این تصمیمگیری و تداوم اهدای جایزهی گلشیری شدند. با این همه، مشکلاتی که #بنیادگلشیری برای اهدای این جایزه با آن روبرو بوده بسیار زیاد و قدیمیتر از آن بودهاند که امکانی برای برآورده شدن این خواسته داستاننویسان باقی بگذارد.جایزه گلشیری در نیمی از دورهها در محفلهای خصوصی و خانههای شخصی اهدا شده و تلاش همکاران بنیاد برای دریافت مجوز و اجاره سالن مناسب در سالهای گذشته ناکام مانده بود.
ایجاد محدودیت برای گلشیری، آثارش و فعالیتهایی که به نام او انجام میگیرد بخشی از ستیز حکومت جمهوری اسلامی با هرگونه فعالیت فرهنگی مستقل در ایران است که تبلور آن را در حوزه ادبیات داستانی میتوان در گسترش سانسور و سقوط تیراژ کتاب دید.
هوشنگ گلشیری در سالهای ۵۹ و ۶۰ در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران تدریس میکرد و در تصفیههای موسوم به #انقلاب_فرهنگی اخراج شد.
او در دههی شصت خورشیدی محور نشستهایی بود که به جلسات پنجشنبهها معروف است.
شماری از مطرحترین داستاننویسان امروز ایران در آن به داستانخوانی و نقد ادبیات میپرداختند.
برگزاری گارگاهها و کلاسهای داستاننویسی تا پایان عمر از مهمترین مشغلههای گلشیری بود و او از این منظر نقشی کمنظیر در پرورش نسلی از داستاننویسان ایران داشته است.
دو دهه پایانی زندگی گلشیری از سویی پرثمرترین دوره کاری و حضور فرهنگی او را شامل میشود، از سوی دیگر سالهای خفقان شدید و اضطراب مدام بودهاند که بر زندگی و کار بسیاری دیگر از نویسندگان تاثیر گذاشته است.
بسیاری از داستاننویسانی که در جلسات پنجشنبهها شرکت میکردند، امروز در خارجاز کشورند و بیشتر کتابهایشان اجازه انتشار ندارد.»
نوشته ۲ سال پیش «بهزاد کشمیریپور» بود در دویچهوله: vhdo.nl/2sLg8Iw
📡 @VahidOnline
راست: آرامگاه اولیه #گلشیری
چپ: سنگ مزار گلشیری پس از تخریب
#امامزاده_طاهر کرج
Marii_Abdi: t.co/5t62zF9kGs
📡 @VahidOnline
چپ: سنگ مزار گلشیری پس از تخریب
#امامزاده_طاهر کرج
Marii_Abdi: t.co/5t62zF9kGs
📡 @VahidOnline
Vahid Online وحید آنلاین
telegram.me/VahidOnline/15466 💬 Sina:@.Vahid "آقا یه بار یه پستی نوشته بودی در مورد رادیوچهرازی، قسمت ۱۶ رو توضیح داده بودی تقریبا، چرا پاکش کردی؟ هیچ جا هیشکی نیومده توضیحشون بده" twitter.com/AmooCna/status/778753773300748288 📡 @VahidOnline شاید دوباره…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#گلشیری در خاکسپاری #محمدمختاری: پیام دقیق به ما رسیده است: خفه میکنیم! ماهم حاضریم.
aghaajoon: t.co/c5uPabFpXs
«پاییز نفرتانگیزی بود #پاییز۷۷» #وای_از_آذر ش👇
t.me/VahidOnline/18352
📡 @VahidOnline
aghaajoon: t.co/c5uPabFpXs
«پاییز نفرتانگیزی بود #پاییز۷۷» #وای_از_آذر ش👇
t.me/VahidOnline/18352
📡 @VahidOnline
«کاتب میگفت: آنها ناچارند هر چند سال یکبار کارمندان اداره #سانسور را عوض کنند، چون آنان نیز به ناچار آثار ما را میخوانند و...»
هوشنگ #گلشیری
masoud_bastany: t.co/YCfSE3NuO1
📡 @VahidOnline
هوشنگ #گلشیری
masoud_bastany: t.co/YCfSE3NuO1
📡 @VahidOnline
Forwarded from Vahid Online وحید آنلاین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#گلشیری در خاکسپاری #محمدمختاری: پیام دقیق به ما رسیده است: خفه میکنیم! ماهم حاضریم.
aghaajoon: t.co/c5uPabFpXs
«پاییز نفرتانگیزی بود #پاییز۷۷» #وای_از_آذر ش👇
t.me/VahidOnline/18352
📡 @VahidOnline
aghaajoon: t.co/c5uPabFpXs
«پاییز نفرتانگیزی بود #پاییز۷۷» #وای_از_آذر ش👇
t.me/VahidOnline/18352
📡 @VahidOnline