در «واکنش به واکنشها»ی خبر مرگ #گوزن_زرد #کاسیت #خرمآباد #لرستان
💬
بابک:
بیشعورتر از اینا که گوزنه رو کشتن، اینان که دارن از ماجرا #جوک_قومیتی میسازن.
twitter.com/_Dogmatist/status/720205111495155712
💬
رایمون:
توهینهای #قومیتی دست کمی از کشتن وحشیانه گوزن بیگناه نداره
twitter.com/eng_raymon8/status/720192159501193217
💬
ارفئوس:
گوزن که مرد و تموم شد لااقل تو دیگه با این الفاظ زشت #نژادپرستانه ات دل چند تا آدم زنده رو نشکن حیوان
twitter.com/Orpheos/status/720202114526486528
📡 @VahidOnline
💬
بابک:
بیشعورتر از اینا که گوزنه رو کشتن، اینان که دارن از ماجرا #جوک_قومیتی میسازن.
twitter.com/_Dogmatist/status/720205111495155712
💬
رایمون:
توهینهای #قومیتی دست کمی از کشتن وحشیانه گوزن بیگناه نداره
twitter.com/eng_raymon8/status/720192159501193217
💬
ارفئوس:
گوزن که مرد و تموم شد لااقل تو دیگه با این الفاظ زشت #نژادپرستانه ات دل چند تا آدم زنده رو نشکن حیوان
twitter.com/Orpheos/status/720202114526486528
📡 @VahidOnline
💬
ƥɑɣɑɱ:
آفرین که به خاطر قتل گوزن زرد به یه قومیت حمله میکنی! انگار انواع و اقسام #سگکشی های بیرحمانه رو تو شهرهای دیگه ندیدیم. فقط شما خوبی!
twitter.com/PaYaMLand/status/720209328096067584
💬
پرنسس گیس بریده:
"دوستان دقت کنید: طرف چون لر بوده سنگ نزده چون لر بوده سنگش دقیق به هدف خورده
وگرنه سنگ زدن که قومیت و خیابون و باغ وحش و گوزن و پرنده نداره"
twitter.com/mahlagha_h/status/720208326512873475
💬
AmirFarshad Ebrahimi:
"تا اونجایی که من می دونم لرها عادت باغ وحش رفتن ندارن این قطعا کار ی تهرانی بوده که رفته بوده ایرانگردی"
twitter.com/Goftaniha/status/720207174136438785
💬
بد دست:
"این اتفاقی که واسه گوزن افتاده ممکن بود تو تهران،شیراز،تبریز یا هرجای دیگه بیفته،همه جا آدم احمق داره اینجوری نشه که باز جنگ ملی راه بندازید"
twitter.com/KTBFFH1992/status/720208521502015488
📡 @VahidOnline
واقعه #پرتاب_سنگ در #باغوحش #کاسیت #خرمآباد #لرستان و مرگ #گوزن_زرد
#قومیت #قومیتی #توهین_قومیتی #جوک_قومیتی
ƥɑɣɑɱ:
آفرین که به خاطر قتل گوزن زرد به یه قومیت حمله میکنی! انگار انواع و اقسام #سگکشی های بیرحمانه رو تو شهرهای دیگه ندیدیم. فقط شما خوبی!
twitter.com/PaYaMLand/status/720209328096067584
💬
پرنسس گیس بریده:
"دوستان دقت کنید: طرف چون لر بوده سنگ نزده چون لر بوده سنگش دقیق به هدف خورده
وگرنه سنگ زدن که قومیت و خیابون و باغ وحش و گوزن و پرنده نداره"
twitter.com/mahlagha_h/status/720208326512873475
💬
AmirFarshad Ebrahimi:
"تا اونجایی که من می دونم لرها عادت باغ وحش رفتن ندارن این قطعا کار ی تهرانی بوده که رفته بوده ایرانگردی"
twitter.com/Goftaniha/status/720207174136438785
💬
بد دست:
"این اتفاقی که واسه گوزن افتاده ممکن بود تو تهران،شیراز،تبریز یا هرجای دیگه بیفته،همه جا آدم احمق داره اینجوری نشه که باز جنگ ملی راه بندازید"
twitter.com/KTBFFH1992/status/720208521502015488
📡 @VahidOnline
واقعه #پرتاب_سنگ در #باغوحش #کاسیت #خرمآباد #لرستان و مرگ #گوزن_زرد
#قومیت #قومیتی #توهین_قومیتی #جوک_قومیتی
💬
Adagio:
- چرا آنفالوش کردی؟
+ تو هر #انتخابات با #محسن_رضایی میرقائد #جوک میساخت آقای قاضی :(
twitter.com/BacheGorbe/status/746368229904252929
📡 @VahidOnline
#توییتر
Adagio:
- چرا آنفالوش کردی؟
+ تو هر #انتخابات با #محسن_رضایی میرقائد #جوک میساخت آقای قاضی :(
twitter.com/BacheGorbe/status/746368229904252929
📡 @VahidOnline
#توییتر
💬
فرداد فرحزاد:
"یکی از کاستیها انگلیسیها در مقایسه با ایرانیها، ناتوانیشون در ساختن جوک، در شرایط بحرانیه."
💬
HadiceMo:
"اتفاقا این نقطه قوتشونه. اینهمه جوک مگه فایده ای هم به حال ما داشته؟"
💬
GFiuzi:
"چون عادت ندارن به مدام جبران کردنِ اتفاقاتِ ناخواسته از راه جدی نگرفتن و خندیدن به ماجراها."
twitter.com/BBCFardad/status/747551524251897856
📡 @VahidOnline
#واکنش #بحران #جوک #مدیریت_بحران #جوکسازی #شبکههای_اجتماعی
#یورو۲۰۱۶ #انگلیس #بریتانیا #Brexit
فرداد فرحزاد:
"یکی از کاستیها انگلیسیها در مقایسه با ایرانیها، ناتوانیشون در ساختن جوک، در شرایط بحرانیه."
💬
HadiceMo:
"اتفاقا این نقطه قوتشونه. اینهمه جوک مگه فایده ای هم به حال ما داشته؟"
💬
GFiuzi:
"چون عادت ندارن به مدام جبران کردنِ اتفاقاتِ ناخواسته از راه جدی نگرفتن و خندیدن به ماجراها."
twitter.com/BBCFardad/status/747551524251897856
📡 @VahidOnline
#واکنش #بحران #جوک #مدیریت_بحران #جوکسازی #شبکههای_اجتماعی
#یورو۲۰۱۶ #انگلیس #بریتانیا #Brexit
vhdo.nl/2dpT5vT
💬
Hadi Nili:
یادداشت خواندنی از حبیب #حسینیفرد درباره جوکهای سیاسی: چرا مردم آلمان شرقی همیشه اینقدر خستهاند؟ چون ۴۰سال است در حال فتح قلهها هستند!
twitter.com/HadiNili/status/780807934649442304
📡 @VahidOnline
‼️بخشی از مطلب و همه جوکهایی که به عنوان مثال نقل کرده:
🔹سازمان امنیت #آلمان_غربی برای پیبردن به ذهیت و #افکارعمومی در #آلمان_شرقی نسبت به حکومتشان سی سال تمام به طور محرمانه جوکهای رایج در این کشور را گردآوری میکرد. این بخش از فعالیت #سازمان_امنیت آلمان غربی تا همین سال پیش محرمانه مانده بود. حالا کتابی تحقیقی در این باره منتشر شده با مقدمهای روشنگر و شماری از جوکهای گردآوری شده.
🔹در نظامهای #ایدئولوژیک، بسته و #دیکتاتوری یا در نظامهایی که اندیشه و اقدام حاکمان تناسبی با خواست و گرایش عمومی جامعه ندارد و انتقاد و اعتراض هم بیعواقب نیست، #جوکسازی و #جوکگویی به #ابزارمقاومت در دست #مردم بدل میشود. این جوکها ابهت و #اقتدارکاذب زمامداران و پر سر و صداترین تبلیغات و #عوامفریبی های رسمی را به سخره میگیرند و پایههای مشروعیت حاکمان را متزلزل میکنند.
🔹این نظر البته مخالفانی هم دارد که میگویند ساخت و اشاعه #جوک_سیاسی اغلب همچون #سوپاپ_اطمینان ی برای #حکومت_استبدادی عمل میکند و مردم با تعریف و بازتعریف این جوکها «دل خنک میکنند» و با دلخوشکردن به همین سطح از #مقاومت، به فکر تدابیر و اقدامات عملی بیشتری برای #تغییر اوضاع نمیافتند یا دیر به چنین راهی قدم میگذارند.
🔹در سالهای آخر موجودیت آلمان شرقی حتی این شایعه قوت زیادی داشت که خود حزب برای ایجاد سوپاپ و ممانعت از انباشت خشم و نارضایتی به تولید و اشاعه #جوک در میان مردم دست میزده است، امری که زاوره و هرتله در تحقیقات خود سندی در تایید آن نیافتهاند.
🔹#کتاب #خنده_پایانیافته بعد از مقدمه حاوی ۲۵۶ جوک و ۳۵ نوشته روی پلاکاتها در جریان تظاهرات معطوف به #فروپاشی_دیواربرلین است که عمدتا به ۵ سال آخر موجودیت آلمان شرقی مربوط میشوند، همان سالهایی که جوکها هم تیز و تندتر شدهاند. محققان و تهیهکنندگان جاهایی که لازم بوده توضیحاتی هم در باره حکمت ساختهشدن و اشاعهیافتن جوکها دادهاند. در زیر ترجمه برخی از جوکهای کتاب را میتوان خواند:
❗️«همه آزمایشها را اول روی حیوانات انجام میدهند، ولی معلوم نیست که چرا برای آزمایش سوسیالیسم یک راست سراغ ما آمدهاند».
❗️«به زودی کارتهای ملی بزرگتر میشود تا عکسهای چهره آویزان مردم در آن جا بشود»
❗️«گورباچف و هونکر (رهبران شوروی و آلمان شرقی) پیش خدا میروند. گورباچف میپرسد کی ما در تولید گندم خودکفا و بینیاز از واردات میشویم. خدا میگوید سی سال دیگر. گورباچف میگوید که افسوس که به عمر من قد نمیدهد. سوال هونکر هم این است که آلمان شرقی به لحاظ تکنولوژیک کی از غرب جلو میافتد، خدا کمی فکر میکند و میگوید که به عمر من قد نمیدهد.»
❗️«اریش هونکر، رهبر آلمان شرقی میبیند که مردم در صف ایستادهاند. او هم در صف میایستد و از فرد جلویی میپرسد که این صف برای چیست. جلویی جواب میدهد که مردم میخواهند اجازه سفر بگیرند و از کشور بروند. هونکر متوجه میشود که با ایستادن او در صف مردم پراکنده میشوند. از مخاطب میپرسد که حالا چرا یک دفعه صف به هم خورد. جلویی هم میگوید که وقتی که تو بروی دیگر لازم نیست که ما برویم.»
❗️«آن چیست که ۸۰ دندان و ۴ پا دارد؟ جواب: تمساح. آن چیست که ۸ دندان دارد و ۵۲ پا؟ جواب: هیئت سیاسی حزب» (کنایهای به پیری و کهولت اعضای هیئت سیاسی حزب حاکم)
❗️«یک شهروند آلمان شرقی به اداره پست شکایت میکند که چرا میخواهند تلفن خانهاش را قطع کنند. پاسخ میشوند: «شما در گفتوگوی تلفنی به سازمان امنیت تهمت زدهاید که این سازمان تلفنهای شما را استراق سمع میکند».
❗️«چرا مردم آلمان شرقی همیشه این قدر خسته هستند؟ جواب: چون ۴۰ سال است که در راه "فتح قلهها" هستند و به آن نمیرسند».
bbc.in/2dhgpuZ
#گورباچف و #هونکر
💬
Hadi Nili:
یادداشت خواندنی از حبیب #حسینیفرد درباره جوکهای سیاسی: چرا مردم آلمان شرقی همیشه اینقدر خستهاند؟ چون ۴۰سال است در حال فتح قلهها هستند!
twitter.com/HadiNili/status/780807934649442304
📡 @VahidOnline
‼️بخشی از مطلب و همه جوکهایی که به عنوان مثال نقل کرده:
🔹سازمان امنیت #آلمان_غربی برای پیبردن به ذهیت و #افکارعمومی در #آلمان_شرقی نسبت به حکومتشان سی سال تمام به طور محرمانه جوکهای رایج در این کشور را گردآوری میکرد. این بخش از فعالیت #سازمان_امنیت آلمان غربی تا همین سال پیش محرمانه مانده بود. حالا کتابی تحقیقی در این باره منتشر شده با مقدمهای روشنگر و شماری از جوکهای گردآوری شده.
🔹در نظامهای #ایدئولوژیک، بسته و #دیکتاتوری یا در نظامهایی که اندیشه و اقدام حاکمان تناسبی با خواست و گرایش عمومی جامعه ندارد و انتقاد و اعتراض هم بیعواقب نیست، #جوکسازی و #جوکگویی به #ابزارمقاومت در دست #مردم بدل میشود. این جوکها ابهت و #اقتدارکاذب زمامداران و پر سر و صداترین تبلیغات و #عوامفریبی های رسمی را به سخره میگیرند و پایههای مشروعیت حاکمان را متزلزل میکنند.
🔹این نظر البته مخالفانی هم دارد که میگویند ساخت و اشاعه #جوک_سیاسی اغلب همچون #سوپاپ_اطمینان ی برای #حکومت_استبدادی عمل میکند و مردم با تعریف و بازتعریف این جوکها «دل خنک میکنند» و با دلخوشکردن به همین سطح از #مقاومت، به فکر تدابیر و اقدامات عملی بیشتری برای #تغییر اوضاع نمیافتند یا دیر به چنین راهی قدم میگذارند.
🔹در سالهای آخر موجودیت آلمان شرقی حتی این شایعه قوت زیادی داشت که خود حزب برای ایجاد سوپاپ و ممانعت از انباشت خشم و نارضایتی به تولید و اشاعه #جوک در میان مردم دست میزده است، امری که زاوره و هرتله در تحقیقات خود سندی در تایید آن نیافتهاند.
🔹#کتاب #خنده_پایانیافته بعد از مقدمه حاوی ۲۵۶ جوک و ۳۵ نوشته روی پلاکاتها در جریان تظاهرات معطوف به #فروپاشی_دیواربرلین است که عمدتا به ۵ سال آخر موجودیت آلمان شرقی مربوط میشوند، همان سالهایی که جوکها هم تیز و تندتر شدهاند. محققان و تهیهکنندگان جاهایی که لازم بوده توضیحاتی هم در باره حکمت ساختهشدن و اشاعهیافتن جوکها دادهاند. در زیر ترجمه برخی از جوکهای کتاب را میتوان خواند:
❗️«همه آزمایشها را اول روی حیوانات انجام میدهند، ولی معلوم نیست که چرا برای آزمایش سوسیالیسم یک راست سراغ ما آمدهاند».
❗️«به زودی کارتهای ملی بزرگتر میشود تا عکسهای چهره آویزان مردم در آن جا بشود»
❗️«گورباچف و هونکر (رهبران شوروی و آلمان شرقی) پیش خدا میروند. گورباچف میپرسد کی ما در تولید گندم خودکفا و بینیاز از واردات میشویم. خدا میگوید سی سال دیگر. گورباچف میگوید که افسوس که به عمر من قد نمیدهد. سوال هونکر هم این است که آلمان شرقی به لحاظ تکنولوژیک کی از غرب جلو میافتد، خدا کمی فکر میکند و میگوید که به عمر من قد نمیدهد.»
❗️«اریش هونکر، رهبر آلمان شرقی میبیند که مردم در صف ایستادهاند. او هم در صف میایستد و از فرد جلویی میپرسد که این صف برای چیست. جلویی جواب میدهد که مردم میخواهند اجازه سفر بگیرند و از کشور بروند. هونکر متوجه میشود که با ایستادن او در صف مردم پراکنده میشوند. از مخاطب میپرسد که حالا چرا یک دفعه صف به هم خورد. جلویی هم میگوید که وقتی که تو بروی دیگر لازم نیست که ما برویم.»
❗️«آن چیست که ۸۰ دندان و ۴ پا دارد؟ جواب: تمساح. آن چیست که ۸ دندان دارد و ۵۲ پا؟ جواب: هیئت سیاسی حزب» (کنایهای به پیری و کهولت اعضای هیئت سیاسی حزب حاکم)
❗️«یک شهروند آلمان شرقی به اداره پست شکایت میکند که چرا میخواهند تلفن خانهاش را قطع کنند. پاسخ میشوند: «شما در گفتوگوی تلفنی به سازمان امنیت تهمت زدهاید که این سازمان تلفنهای شما را استراق سمع میکند».
❗️«چرا مردم آلمان شرقی همیشه این قدر خسته هستند؟ جواب: چون ۴۰ سال است که در راه "فتح قلهها" هستند و به آن نمیرسند».
bbc.in/2dhgpuZ
#گورباچف و #هونکر
vhdo.nl/1V1H8NT
💬
His Dudeness:
"البته این برعکس غالب کلیشههای قومی، خود شیرازیها مفتخرند بهش :)"
twitter.com/ShMorteza/status/804023650810789893
💬
سیزده:
"به عنوان یه #پانشیرازی مشکلی ندارم، طنزش لوس شده اما شیرازی ندیدم که از این شوخی هموطنان دلخور باشه :)"
twitter.com/HrXIII/status/804023495155974148
📡 @VahidOnline
من هم ندیده بودم تا دو سال پیش که این مطلب رو دیدم:
«... رفته بودم به جمعی که برای شروع کار یک گروه دانشجویی ایرانی–آمریکایی در سال تحصیلی جدید تشکیل شده بود. مرا که دانشجو نبودم به عنوان مسئول رسمی گروه به دانشگاه معرفی کرده بودند. بیشتر از بیست سال از بزرگترینشان بزرگتر بودم و خوشحال که با جوانان نسل دوم ایرانی اینجا آشنا میشوم. نوبت به معرفی افراد رسید. هر کس از رشتهاش و محل تولدش و زندگیش میگفت. یکی گفت پدر و مادرم تهرانیاند، اعقاب دیگری اصفهانی بودند، و سومی تبریزیالاصل بود. تبریزی تا اسم شهرش را آورد، تهرانی خندهای کرد و گفت ترک و همه از جمله پسر تبریزی خندیدند. خواستم چیزی بگویم اما خودداری کردم که تازه وارد بودم و نمیخواستم از روز اول رئیسبازی دربیاورم و بخواهم نصیحت کنم که کاش کرده بودم. کم کم نوبت خودم میشد و من مشوش که بگویم شیرازیام یا نه. دور نبود که کسی بخندد و بگوید "هه شیرازی" و بقیه بخندند. عقب کشیدم و فقط گفتم ایرانیام.
دو شب بعد از گروه دانشجویی، برای اولین بار به انجمن ادبی شهرمان دعوت شدم. انجمنی بود از شاعران و شعردوستان که هر کدام قطعهای از خودش یا دیگران میخواند. خواندنها که تمام شد، به رسم مهربانی به سراغم آمدند و از نامم و کارم و وطنم پرسیدند. غافل از همه جا گفتم شیرازیام و اولین سوال: «اینی که درباره شیرازیا می گن درسته؟»
من، به کوچه علیچپ زده: «چی میگن درباره شیرازیها؟»
- «همینایی که همه میگن.»
من، با اصرار بر شفافسازی: «همه چی می گن؟»
یک خانم مسن با لهجه گرم و شیرین #شیرازی به کمکم آمد: «این که می گن شیرازیها ...» و دو دستش را به هم چسباند و زیر سرش که خم کرده بود به علامت #خواب گذاشت. تا چندی پیش اسم #شیراز که به میان می آمد همه به یاد حافظ و سعدی و هوای خوش و مردم مهربان و مهماننوازش میافتادند اما امروز، حتی در جمع هنرمندان و شاعران، شیراز فقط یک کلمه نامربوط را تداعی میکند.
اگر به چشم خودم این روند #انگ زنی و #استریوتایپ ساختن را ندیده بودم، نمیفهمیدم این استدلال که #ترک ها و #لر ها و کرمانشاهی ها و #عرب ها و #قزوینی ها خودشان آنچه دربارهشان گفته میشود را قبول دارند و خودشان بیشتر از «ما» درباره خودشان #جوک میگویند چقدر بیپایه است. ...»
مطلب مفصلتره، نوشته «مهرک کمالی»: vhdo.nl/1V1H8NT
💬
His Dudeness:
"البته این برعکس غالب کلیشههای قومی، خود شیرازیها مفتخرند بهش :)"
twitter.com/ShMorteza/status/804023650810789893
💬
سیزده:
"به عنوان یه #پانشیرازی مشکلی ندارم، طنزش لوس شده اما شیرازی ندیدم که از این شوخی هموطنان دلخور باشه :)"
twitter.com/HrXIII/status/804023495155974148
📡 @VahidOnline
من هم ندیده بودم تا دو سال پیش که این مطلب رو دیدم:
«... رفته بودم به جمعی که برای شروع کار یک گروه دانشجویی ایرانی–آمریکایی در سال تحصیلی جدید تشکیل شده بود. مرا که دانشجو نبودم به عنوان مسئول رسمی گروه به دانشگاه معرفی کرده بودند. بیشتر از بیست سال از بزرگترینشان بزرگتر بودم و خوشحال که با جوانان نسل دوم ایرانی اینجا آشنا میشوم. نوبت به معرفی افراد رسید. هر کس از رشتهاش و محل تولدش و زندگیش میگفت. یکی گفت پدر و مادرم تهرانیاند، اعقاب دیگری اصفهانی بودند، و سومی تبریزیالاصل بود. تبریزی تا اسم شهرش را آورد، تهرانی خندهای کرد و گفت ترک و همه از جمله پسر تبریزی خندیدند. خواستم چیزی بگویم اما خودداری کردم که تازه وارد بودم و نمیخواستم از روز اول رئیسبازی دربیاورم و بخواهم نصیحت کنم که کاش کرده بودم. کم کم نوبت خودم میشد و من مشوش که بگویم شیرازیام یا نه. دور نبود که کسی بخندد و بگوید "هه شیرازی" و بقیه بخندند. عقب کشیدم و فقط گفتم ایرانیام.
دو شب بعد از گروه دانشجویی، برای اولین بار به انجمن ادبی شهرمان دعوت شدم. انجمنی بود از شاعران و شعردوستان که هر کدام قطعهای از خودش یا دیگران میخواند. خواندنها که تمام شد، به رسم مهربانی به سراغم آمدند و از نامم و کارم و وطنم پرسیدند. غافل از همه جا گفتم شیرازیام و اولین سوال: «اینی که درباره شیرازیا می گن درسته؟»
من، به کوچه علیچپ زده: «چی میگن درباره شیرازیها؟»
- «همینایی که همه میگن.»
من، با اصرار بر شفافسازی: «همه چی می گن؟»
یک خانم مسن با لهجه گرم و شیرین #شیرازی به کمکم آمد: «این که می گن شیرازیها ...» و دو دستش را به هم چسباند و زیر سرش که خم کرده بود به علامت #خواب گذاشت. تا چندی پیش اسم #شیراز که به میان می آمد همه به یاد حافظ و سعدی و هوای خوش و مردم مهربان و مهماننوازش میافتادند اما امروز، حتی در جمع هنرمندان و شاعران، شیراز فقط یک کلمه نامربوط را تداعی میکند.
اگر به چشم خودم این روند #انگ زنی و #استریوتایپ ساختن را ندیده بودم، نمیفهمیدم این استدلال که #ترک ها و #لر ها و کرمانشاهی ها و #عرب ها و #قزوینی ها خودشان آنچه دربارهشان گفته میشود را قبول دارند و خودشان بیشتر از «ما» درباره خودشان #جوک میگویند چقدر بیپایه است. ...»
مطلب مفصلتره، نوشته «مهرک کمالی»: vhdo.nl/1V1H8NT
BBC Persian
همآوایی با جوکهای قومی _ محلی؛ عواقب و پیامدهایش - BBC Persian
جوک های محلی چه می کنند و چرا؟ آیا جوکی که درباره شیرازی، یزدی، کرمانی، و قزوینی – همه از اکثریت فارس - تعریف می شود بی خطر است؟
💬
Retro Monitoring:
بر اساس روایتی:
#خروسیپوس یکی از #فیلسوف ان #یونان باستان به خاطر #خندیدن به یکی از #جوک های خودش درگذشت.
خود گویی، خود خندی، [خود کشی]، عجب [قاتل] هنرمندی!
t.co/91jZzRUC6q
twitter.com/8Retro/status/851292037085249536
📡 @VahidOnline
Retro Monitoring:
بر اساس روایتی:
#خروسیپوس یکی از #فیلسوف ان #یونان باستان به خاطر #خندیدن به یکی از #جوک های خودش درگذشت.
خود گویی، خود خندی، [خود کشی]، عجب [قاتل] هنرمندی!
t.co/91jZzRUC6q
twitter.com/8Retro/status/851292037085249536
📡 @VahidOnline
Twitter
Wikipedia
Greek philosopher Chrysippus died from laughing at one of his own jokes. https://t.co/0N6ioHaNXM