Vahid Online وحید آنلاین
377K subscribers
21.2K photos
14.7K videos
178 files
34.2K links
ارسال تصویر @Vahid_Online

تلاش می‌کنم بدونم چه خبره و چی میگن.
اینجا بعضی ازچیزهایی که می‌خواستم به خودم نشون داده بشه رو به همون صورتی که می‌خواستم ببینم، می‌گذارم.

استوار بر حمایت‌های مالی مردمی
ماهانه:
vhdo.nl/patreon
یک‌باره:
vhdo.nl/paypal
ممنونم.
Download Telegram
Forwarded from مجمع دیوانگان (آرمان امیری)
سوریه‌ای شدن، با چراغ خاموش
https://t.me/divanesara/821
#A 203

آرمان امیری @ArmanParian - خبر ورود نیروهای حشدالشعبی عراق به خاک ایران را، نه مقامات رسمی، بلکه رسانه‌ها منتشر کردند. هدف آن نیز که در ابتدا جلوگیری از ورود سیل به عراق عنوان شده بود، از جانب روزنامه کیهان تکمیل شد: شبه‌نظامیان منطقه، از حشدالشعبی عراق گرفته تا فاطمیون افغانستان و زینبیون پاکستان، به درخواست و دعوت سردار قاسم سلیمانی و با هدف کمک‌رسانی وارد خاک ایران شده‌اند.

تا همین جای مساله، سکوت و ای بسا بی‌خبری کامل مسوولان دولتی از ورود نیروهای شبه‌نظامی منطقه به خاک کشور به اندازه کافی جای حیرت دارد. درست به مانند تاسیس پایگاه نظامی روس‌ها در فرودگاه همدان، این بار هم نه مجلس و نه دولت هیچ نشانی از اطلاع خود بروز نداده‌اند و معلوم نیست چنین تصمیم عجیبی کجا گرفته شده است. در فهرست استقبال کنندگان از نیروهای عراقی نیز هیچ مقام دولتی، نماینده‌ای از وزارت خارجه و یا حتی مجلس به چشم نمی‌خورد. رسانه‌ها فهرست استقبال کنندگان را بدین شرح ذکر کرده‌اند: امام جمعه مهران، فرمانده سپاه امیرالمومنین استان ایلام، فرمانده سپاه ناحیه مهران، فرمانده هنگ مرزی مهران و فرماندار شهرستان مهران.

این اتفاقات، وقتی در کنار مصاحبه نگران کننده دو ماه پیش رییس دادگاه‌های انقلاب اسلامی تهران قرار گرفت، نگرانی‌ها را دو چندان کرد. حجت الاسلام «موسی غضنفرآبادی» اسفندماه گذشته گفته بود: «اگر ما انقلاب را یاری نکنیم، حشدالشعبی عراقی، فاطمیون افغانی، زینبیون پاکستانی و حوثی‌های یمنی خواهند آمد و انقلاب را یاری خواهند کرد»! بجز حوثی‌های یمن، این دقیقا همان ترکیب نیروهایی است که امروز به اسم امدادرسانی وارد خاک کشور شده‌اند. نگرانی ما اما از یک روند کلان‌تر جایگزینی «امت» به جای «ملت» است.

از زمان ورود نیروهای نظامی ایران به خاک سوریه، (که آن هم معلوم نشد در کدام نهاد به تصویب رسیده است) شاه‌بیت تبلیغات حمایتی، بر کلیدواژه «امنیت ملی» بنا شده بود. شعار «اگر آنجا نجنگیم، باید اینجا بجنگیم» مدعی بود که حدود ۲۰۰۰ کیلومتر پیشروی نیروهای نظامی ایران فراتر از مرزهای کشور، صرفا با هدف دور نگه داشتن تهدیدات خارجی از خاک وطن است. استدلالی که فارغ از صحت و استواری‌اش، احساسات ملی‌گرایانه بسیاری را تحت تاثیر قرار می‌داد. ادعای دستگاه نظامی، محوریت یافتن مفهوم وطن و ملیت در سیاست منطقه‌ای کشور بود. ادعایی که هرچند با سابقه ضدملی‌گرایانه نظام سازگاری نداشت، اما دست‌کم شواهدی به سود خود جلب کرده بود؛ مساله اخیر اما می‌تواند مصداق بیرون افتادن دم خروس و رسوایی یک سیاست فریب به حساب آید.

رویای جایگزینی «امت واحده»، به جای «ملت ایران»، رویایی که زیر پوشش شعار «هلال شیعی» مرزهای‌اش تا مدیترانه نیز گسترش می‌یافت، سیاستی است که با ذات و گرایش نهادهای پادگانی کشور سازگاری و تطابق کامل دارد. در این سیاست، نه تنها مرزهای هیچ یک از کشورهای منطقه (از جمله خود ایران) هیچ اهمیتی ندارد، بلکه با مصادیق فراوان می‌توان دریافت که در دل این سیاست، «ایرانی» بودن ملاک «خودی» بودن به حساب نمی‌آید، بلکه تنها ملاک محوری، همراهی با هسته ایدئولوژیک تشکیل شده برای این «امت واحده» است.

به یاد داریم که از سال‌ها پیش، نیروهای بسیج با شعار «نواده روح‌الله، سیدحسن نصرالله» صراحتا نشان می‌دادند که نصرالله لبنانی را به سیدحسن خمینی ایرانی ترجیح می‌دهند؛ این مساله اما در ماجرای اخیر گستردگی خیره کننده‌ای به خود گرفت. انبوه تبلیغات و تصاویر منتشر شده، (معمولا با هشتگ «اول بیل بزن، بعدا حرف بزن») حملات تندی را متوجه منتقدان ایرانی کرده بود و آشکارا بیان می‌داشت که از نظر گردانندگان این سناریو، حشد عراقی، یا فاطمیون افغان و زینبیون پاکستانی، نه تنها به مراتب خودی‌تر از ایرانیان منتقد (تا سرحد صادق زیباکلام و پرویز پرستویی) هستند، بلکه حتی برای این گروه‌های غیرایرانی، حق و حقوق بیشتری برای تصمیم‌گیری در امور داخلی ایران قايل هستند! حقی که توجیه تبلیغاتی آن فعلا بیل زدن عنوان شده اما هر ناظر خردمندی می‌داند که این حق صرفا همراستایی با هسته ایدئولوژیک و نظامی حاکم است.

بدین ترتیب، پیش چشم خود می‌بینیم که مرزهای کشور ما چطور معنای خود را از دست داده‌اند و حتی هویت و حقوق شهروندی و ملی ایرانیان چطور آشکارا انکار شده و مورد استهزا قرار می‌گیرد. فاجعه‌بارتر از همه و حتی رقت‌انگیز اینکه، بخشی از نیروهای داخلی که برای سال‌ها تمام اقدامات محافظه‌کارانه خود را زیر پوشش نگرانی از بابت «سوریه‌ای شدن ایران» توجیه می‌کردند، امروز به عروسک خیمه‌شب‌بازی و توجیه‌گر این صحنه وحشت‌آور بدل شده‌اند و به جای انتقاد از این موج ویرانگر ملیت، خودشان هم زیر بیرق سپاه سینه می‌زنند.

کانال «مجمع دیوانگان»
@Divanesara
.
Forwarded from مجمع دیوانگان (آرمان امیری)
گروگان‌گیری ۸۰ میلیون نفری
#A 224
https://t.me/divanesara/927

کانال «مجمع دیوانگان» (@Divanesara) : همینکه شما این سطور را می‌خوانید، حتما احساس مشابهی با نگارنده‌اش را تجربه می‌کنید: احساس گروگانی که به تازگی آزاد شده و هنوز از ضربه‌ای ناگهانی گیج و منگ است. عجیب‌تر آنکه حس کنید با ۸۰ میلیون گروگان دیگر در این گروکشی تاریخی هم‌بند بوده‌اید!

هیچ اهمیتی ندارد که بهانه‌اش چه بود. مضحک‌تر از آن، گشتن به دنبال تصمیم‌گیرندگان است. عناصری که سال‌هاست بازی موش و گربه راه می‌اندازند و هریک گناه را به گردن دیگری می‌اندازند تا در عمل مردم را سردرگم کرده و از زیر بار مسوولیتی که همگی‌شان با هم در آن سهیم هستند شانه خالی کنند. مهم اما، به نظرم آن عریانی بی‌پیرایه حقیقتی بود که سال‌ها گویی می‌دانستیم و باور نمی‌کردیم، یا می‌دانستیم اما تلاش می‌کردیم از زیر بار سنگینی و تلخی‌اش فرار کنیم، اما این بار به ساده‌ترین و واضح‌ترین شکل پیش چشمان‌مان مجسم شد: «حقیقت یک کشور اشغال شده و ملتی که به گروگان گرفته شده است»!

شاید بسیاری قطع یک هفته‌ای اینترنت را به عنوان «راهکار حکومت برای کنترل اعتراضات» قلمداد کنند. می‌توان پذیرفت که ایده اصلی و عامل اولیه هم چنین چیزی بوده، با این حال، به باور من، این اتفاق به خودی خود پیام واضح و مستقلی نیز داشت، پیامی که می‌خواست بگوید: «شما هیچ نیستید»!

منتقدان بسیاری (حتی گاه از داخل حکومت) تذکر داده و می‌دهند که این حجم از اعتراضات مردمی، صرفا از بابت افزایش قیمت بنزین نیست. اعتراض اصلی، زیر پا گذاشته شدن کرامت ایرانیان است. آن‌هایی که «غیرخودی» قلمداد می‌شوند و حتی حق ندارند بدانند چه زمانی و چه کسانی در مورد بهای بنزین‌شان تصمیم می‌گیرند. اگر این انتقاد را در گوشه ذهن داشته باشیم، آن وقت پیام قطع سراسری اینترنت ۸۰ میلیون ایرانی را بهتر درک خواهیم کرد: «اگر به سرتان زد که به تصمیمات یک جانبه حکومتی اعتراض کنید، لازم است به این شیوه یادآوری کنیم که شما در واقع چقدر بی‌ارزش‌تر از آنچه تصور می‌کنید، و ما چقدر قوی‌تر از آنچه تا کنون نمایش داده‌ایم هستیم».

سال‌ها پیش، هوشنگ گلشیری، در مراسم تدفین قربانیان قتل‌های زنجیره‌ای خطابی به کار برد که محصول نبوغ شخصی و البته، شرافت و تعهد روشنفکرانه‌اش بود. حالا ۲۰ سال گذشته و شاید برای آنکه ما نیز دقیقا به همان درک و شهود برسیم، به گذشت چنین زمانی واقعا نیاز بود. به هر حال، عملیات گروگان‌گیری ۸۰ میلیونی حجت را بر هر ناظر مستقلی تمام کرد تا دقیقا همان را بگوییم که گلشیری پیشتر گفته بود: «آن‌قدر عزا بر سرمان ریخته‌اند که فرصت زاری کردن نداریم، پیام دقیق به ما رسیده است: خفه می‌کنیم. ما هم حاضریم! مگرقرار نیست که برای جامعه مدنی و آزادی بیان قربانی بدهیم؟ حاضریم!»

کانال «مجمع دیوانگان»
@Divanesara
.
«رییسی‌هراسی» هم مشروعیت می‌خواهد


#A 335

آرمان امیری @ArmanParian - در یکی از اتاق‌های «کلاب‌هاوس» که آقای تاجزاده در حضور چندین هزار نفر به پرسش‌ها پاسخ می‌دادند، فرصت سوال به یکی از هوادارن آقای رییسی رسید. استدلالی که کرد مربوط به اعدام‌های سال ۶۷ بود و توضیحی داد که شاید بارها شنیده‌اید. اینکه آن افراد محارب بودند و دست‌شان به خون هزاران ایرانی آلوده بود و با دشمن خارجی متحد شده بودند و چه و چه. یعنی یک استدلال شخصی نبود؛ منطقی بود که حامیان آن اعدام‌ها در تمام این سال‌ها به عنوان مانیفست دفاعی از عملکرد خود اقامه کرده‌اند.

در آن مورد خاص، خوشبختانه من شاهد بودم که آقای تاجزاده خیلی صریح و قاطع واکنش نشان داد و بدون هیچ لکنتی توضیح داد که این دست رفتارهای سیستماتیک چطور «جنایت‌ محض» محسوب می‌شوند و ابدا نمی‌شود آن‌ها را در قالب توجیهاتی از جنس «برخی تندروی‌ها» یا «رعایت نشدن برخی ترتیبات اداری» تخفیف داد. قطعا نزدیکان آقای تاجزاده فایل صوتی آن جلسه را دارند و اگر خودشان بخواهند این بخش را می‌توانند منتشر کنند. بحث من چیز دیگری است.

این روزها که مدافعان پر و پا قرص صندوق، انبان استدلال‌شان از همیشه تهی‌تر است، بار دیگر به سیاست همیشگی هراس‌افکنی از جناح مقابل روی آورده‌اند و طبیعتا «رییسی هراسی» فعلا بهترین گزینه است. حضرات خیلی هم ساده استدلال می‌کنند که اگر چهار سال پیش کسی به صورت «رای سلبی به رییسی» تصمیم به حضور در انتخابات گرفته، منطقا باید این دوره هم همان رفتار را تکرار کند وگرنه دچار تناقض شده. من اما می‌خواهم یادآوری کنم که در این ۴ سال گذشته اتفاقات دیگری هم افتاد که شرایط را به کلی دگرگون کرد.

اول بگویم که از نگاه من، فاجعه کشتار ۶۷ محصول تصمیم شخصی و یا جنون آنی یک نفر و دو نفر نبوده که همه چیز را در این اشخاص خلاصه کنیم. کشتار۶۷، فراتر از تصمیم اشخاص، محصول یک جور منطق و یک جور رویکرد رفتاری بود که مجاز می‌دانست مخالفان و رقبا و یا احتمالا کسانی را که «دشمن» می‌دانست به هر طریق ممکن از سر راه بردارد، و حامیان‌اش هم کسانی هستند که هرچند در آن وقایع نقشی نداشته‌اند اما دقیقا بر همین شیوه رفتاری مهر تایید می‌زنند و این استدلال را تکرار می‌کنند. پس تنها کسانی مشروعیت انتقاد از آن فاجعه را دارند، که دقیقا در نقطه مقابل این منطق غیراخلاقی و این شیوه عمل سیاسی رفتار کرده باشند؛ توقعی که بسیاری از مدعیان این روزهای «رییسی هراسی» برآورده نکردند.

من به یاد می‌آورم که در کشتار آبان ۹۸، چه کسانی شبانه‌روز فعالیت می‌کردند که معترضان را متهم به «خشونت» کنند و بدین ترتیب آب به سیمای آن جنایت بریزند و همه چیز را در سطح «ما هم به شیوه عمل انتقاد داریم» تخفیف بدهند. من کسی را به یاد دارم که از آن طرف جهان برایمان گزارش می‌کرد تلفن زده و بستگان‌ش در تظاهرات حضور ندارند که معترضان را از هویت انسان عادی خارج کند!

من فهرست بلند بالایی از به ظاهر «روزنامه‌نگاران» را می‌شناسم که تمام تلاش‌شان را برای توجیه قتل همکارشان (روح‌الله زم) به کار گرفته بودند و استدلال می‌کردند که او راهنمای ساخت کوکتل مولوتوف را در کانال‌اش منتشر کرده. (انصافا اتهاماتی که بانیان ۶۷ به قربانیان‌شان می‌زدند ده‌ها مرتبه جدی‌تر از این نبود؟)

من خودم شنیدم که سرسلسله پروژه‌بگیرهای انتخاباتی استدلال می‌کرد که ترور سعید حجاریان نتیجه منطقی عملکرد خودش بوده!

و من با گوش‌های خودم از زبان خانمی که مدعی پیشینه «چریکی» بود شنیدم که همین هفته پیش تلاش می‌‌کرد به دیگران ثابت کند که قربانیان آبان با تحریک خبرگزاری فارس به خیابان ریخته‌اند! و واقعا توقع داشت بقیه با شنیدن این استدلال نتیجه بگیرند که «خب اشکالی ندارد که قتل‌عام شدند»! و وقتی استدلال‌ش افاقه نکرد گفت «واقعا که این آبانی‌ها همه‌اش ضرر بودند». (دقیقا واژه به واژه همین را گفت)

دوستان عزیز، رییسی هراسی هم یک سر سوزن مشروعیت می‌خواهد. شما نمی‌توانید چهار سال تمام، بر تلی از اجساد قربانیان دقیقا همان استدلال‌هایی را بیاورید که وقیح‌ترین حامیان کشتار ۶۷ هم با شرم و لکنت به زبان می‌آورند، اما سر بزنگاه که رسید مدعی شوید مردم باید از ترس رییسی به حرف شما گوش کنند. اگر هراسی برای ما وجود داشته باشد (که قطعا دارد)، اگر ترس و نفرتی از جنایت و توجیه جنایت داشته باشیم (که قطعا داریم)، ده‌ها مرتبه بیش از شخص رییسی و حامیان او که شاید هیچ خاطره‌ای هم از وقایع سال ۶۷ نداشته باشند، از تک تک شماهایی ترس و نفرت داریم که هنوز از دهان‌تان و نوک قلم‌هایتان بوی عفن جنایت تراوش می‌کند.



کانال «مجمع دیوانگان»
@DivaneSara
اینستاگرام
@divanesara_
.