Vahid Online وحید آنلاین
365K subscribers
20.9K photos
14.5K videos
178 files
33.9K links
ارسال تصویر @Vahid_Online

تلاش می‌کنم بدونم چه خبره و چی میگن.
اینجا بعضی ازچیزهایی که می‌خواستم به خودم نشون داده بشه رو به همون صورتی که می‌خواستم ببینم، می‌گذارم.

استوار بر حمایت‌های مالی مردمی
ماهانه:
vhdo.nl/patreon
یک‌باره:
vhdo.nl/paypal
ممنونم.
Download Telegram
1⃣
vhdo.nl/21ggPEG
⚫️ خرداد ۹۰:
💬
30 Mail:
جمعی از فعالان و خانواده‌های زندانیان سیاسی از هدی صابر و امیرخسرو #دلیرثانی خواستند که به اعتصاب غذای خود پایان دهند./ جرس
twitter.com/30mail/status/79131676999028736

💬
Mardomak:
هدی صابر و امیرخسرو دلیرثانی اعلام کردندکه دراعتراض به تهاجم منجر به مرگ #هاله بدون طرح هیچ‌گونه مطالبه شخصی، دست به اعتصاب غذای ‌تر می‌زنند.
twitter.com/mardomak/status/77662593489186817

💬 [#مچالاندند]
حسین یزدی:
#هدی_صابر: مهندس، دلخوش بودم به پریدن روحت، اما «روح»ات را نیز با محو فجیع «هاله»ات، مچالاندند و زخماندند
twitter.com/raheazadii/status/77449855705952256

💬
کلمه:
بازگشت هدی صابر به زندان goo.gl/fb/1FxAy
twitter.com/Kaleme/status/60654053646024704

💬
Tahavolesabz.com:
"همسر هدی صابر:همسرم بدون حکم قضایی در زندان است sabz.cc/foOmFW #iranelection"
twitter.com/tahavolesabz/status/22310833887379456

💬
Vahid Online:
"متأسفانه خبر مرگ «هاله سحابی» بر اثر ضرب و شتم مآموران امنیتی در مراسم تشییع جنازه پدرش تأیید شد"
twitter.com/Vahid/status/75794124149764096

💬
Vahid Online:
"یکی از ایران تماس گرفت مدعی شد: «هاله سحابی» دختر «عزت الله سحابی» که به خاطر پدرش موقتا آزاد شده بود در مراسم تشییع جنازه پدرش فوت کرده!"
twitter.com/Vahid/status/75788325138595841

📡 @VahidOnline

«هدى عزیز، حال فرسنگها دورتر از جسمت و نه روحت با تَن فرطوطِ خویش چندصباحى قلم و کاغذ را به اشکم مزین مى کنم. سالیان اول دورى تو سرگشته و مضطرب دنبال نور امید و دادرسى بودم که مبادا خون پاکت در دیار كُفر تلف نشود. به مانند خودت به این قاضى و آن بازپرس تَشَر زدم، دنبال قاتل گشتم و به ناگاه ضارب را در منزلم یافتم!

٢ سال تمام پیگیر چرایى کشته شدن ناجوانمردانه تو از قاتل مسخِ به قدرت بودم؛ هر روز و شب کابوس قصاص و امید یافتنِ قاضى عادل التیامى بود براى غرور جریحه دار شده خود و فرزندانم، امّا نشد که نشد، خدا نخاست که نخاست و من را سرافکنده کرد در برابر خون پاک تو.

امّا پایان ماجرا اینجا نبود، جسم و روحم پُر بود از کینه و خشم و انتقام، در موطن خویش در به در گشتم دنبال ناجى، ناجى احضارم کرد، ناجى خُردم کرد و خَلاصم کرد، ناگاه صدایت در ذهنم پیچید که گفتى: فریده جان قاتل من ناجى تو نیست، ناجى تو خداى رقصانِ ماست که اهل معامله است. تلنگرم زدى که خودت را تحقیر نکن و خداىِ بازنشسته اینان را رها کن؛ خداى اینان تنها دست اندرکارى است خَشن براى از بین بردن انسانهاى پاىِ کارِ تَخته فرشِ هَستى...

صدایت تسکینم داد، قلبم را از کینه خالى و به آینده امیدوار، آینده اى که سند قتل تو در تاریخش حک شده است، شاید من نباشم ولى آیندگانِ با حافظه تاریخى خواهند دانست که تنها به جرم دغدغه دارى مردم و مظلومین چه نامروتى هایى که در حق تو روا نداشتند.

سالها به این زندان و آن زندان رفتن، سالها تحقیر و بى مرامى چشیدن و سرآخر دیدن جسد غرق درخون تو بر اثر ضرب و شتم در زندان، روحم را مچالاند [#مچالاندند]، فرارى ام داد و هم تو و هم مرا خلاص کرد از دستگاه بى قوه قضا.

حال در سرزمینى غریب، در حباب خودساختهِ منهاى سیاست و منهاى مردم بى حافظه تاریخى سخت مشغول مداواى دردِ کهنه خویشم و دیدن موفقیت فرزندانت مسکنى است بر ترکشهاى ناشى از بیمارى ام، امّا زندگى همچنان جارى است و «رفیق» تیماردار است...
جهان چرخان است
میل‌ها پویان است
و آینده، امیدواران
روشنی فردا از درز سلول‌ها و قبرستان‌ها‌، بس هویدا...

پنجمین بهار تلخ پاییزى،
خرداد ۹۵»
#فریده_جمشیدى vhdo.nl/21ghC8q

#فیروزه_صابر: هدی صابر و حاشیه نشینان: vhdo.nl/1XhipYi
طرح توسعه مهارت‌ها و کارآفرینی زاهدان: vhdo.nl/1XLzQRJ