💬
اسد:
"زمان هاشمی و وزارت فلاحیان، ریختن تو اداره‌های ثبت اسناد و املاک بعضی از شهرهای ثروتمند و هر چی کارمند از زمان شاه بود رو دستگیر کردن."
بازجویی‌ها رو اطلاعات انجام‌داد و تقریبن از همه‌ی کسانی که زیر بار نرفتن، پای جوخه‌ی نمایشی اعدام امضای سفید گرفتن.
توی کیفرخواست نوشته‌بودن اقدام علیه امنیت ملی از طریق تشکیل گروهک؛ بعد از یک سال هم زمین‌خواری‌های عمده شروع شد.
بابام یه‌روز صبح با مو و سبیل سیاه رفت سر کار، شیش‌ماه بعد تو یه کابین با سه‌من ریش سفید دیدیمش، من از اون‌روز یه آدم دیگه شدم
اون زمان زندان‌رفتن به باکلاسی الآن نبود، قبیح بود و همه‌ی اطرافیان می‌گفتن تا نباشد چیزکی فلان.
یه‌بار اون اوایل که بابام نبود ۹ تا غول‌تشن ریختن خونه‌مون و همه‌چیو زیر و رو کردن و بعدم منو با خودشون بردن برسونن مدرسه.
اون‌روز من کلاس اجتماعی داشتم، جلسه‌ی قبل قرارشد درس بعدو ارائه بدم که با چل‌دیقه تاخیر رسیدم، درو وا کردم دبیرمون رید بهم.
بعدها -حدود ۲سال- کل پرونده‌ها مختومه شد، با تخفیف و تبرئه و عفو، دادستان پرونده با پاترول رفت زیر تریلی و تیکه‌پاره شد.
توی اون مدت من و مادرم تمام ساختار قوه‌ی قضاییه رو از بر شدیم و تقریبن هر آدم مهمی که می‌دیدیم پی سواستفاده بود.
فقط به‌خاطر همون روزا من و بابام باید تا ابد خر مامانم باشیم. هستیم البته کافی نیست.
twitter.com/asadgharighi/status/716911244322603009
📡 @VahidOnline
#زمین‌خواری #فلاحیان #وزارت_اطلاعات #هاشمی #رفسنجانی #اعدام_نمایشی #حقوق_بشر
اسد:
"زمان هاشمی و وزارت فلاحیان، ریختن تو اداره‌های ثبت اسناد و املاک بعضی از شهرهای ثروتمند و هر چی کارمند از زمان شاه بود رو دستگیر کردن."
بازجویی‌ها رو اطلاعات انجام‌داد و تقریبن از همه‌ی کسانی که زیر بار نرفتن، پای جوخه‌ی نمایشی اعدام امضای سفید گرفتن.
توی کیفرخواست نوشته‌بودن اقدام علیه امنیت ملی از طریق تشکیل گروهک؛ بعد از یک سال هم زمین‌خواری‌های عمده شروع شد.
بابام یه‌روز صبح با مو و سبیل سیاه رفت سر کار، شیش‌ماه بعد تو یه کابین با سه‌من ریش سفید دیدیمش، من از اون‌روز یه آدم دیگه شدم
اون زمان زندان‌رفتن به باکلاسی الآن نبود، قبیح بود و همه‌ی اطرافیان می‌گفتن تا نباشد چیزکی فلان.
یه‌بار اون اوایل که بابام نبود ۹ تا غول‌تشن ریختن خونه‌مون و همه‌چیو زیر و رو کردن و بعدم منو با خودشون بردن برسونن مدرسه.
اون‌روز من کلاس اجتماعی داشتم، جلسه‌ی قبل قرارشد درس بعدو ارائه بدم که با چل‌دیقه تاخیر رسیدم، درو وا کردم دبیرمون رید بهم.
بعدها -حدود ۲سال- کل پرونده‌ها مختومه شد، با تخفیف و تبرئه و عفو، دادستان پرونده با پاترول رفت زیر تریلی و تیکه‌پاره شد.
توی اون مدت من و مادرم تمام ساختار قوه‌ی قضاییه رو از بر شدیم و تقریبن هر آدم مهمی که می‌دیدیم پی سواستفاده بود.
فقط به‌خاطر همون روزا من و بابام باید تا ابد خر مامانم باشیم. هستیم البته کافی نیست.
twitter.com/asadgharighi/status/716911244322603009
📡 @VahidOnline
#زمین‌خواری #فلاحیان #وزارت_اطلاعات #هاشمی #رفسنجانی #اعدام_نمایشی #حقوق_بشر