Forwarded from Persian Critics
قسمت سوم سریال secret invasion با داستانی قابل قبول و جذاب به روال اصلی خودش برگشت
بعد از قسمت دو که یه مقدار نظر من رو از خودش برگردوند این قسمت تونست دوباره نظر من رو جلب کنه. با مطرح کردن موضوع سوپر اسکرال ها دوباره هایپ رو برگردوند و من رو کاملا هایپ کرد واسه قسمت های بعدی
امیدوارم پایان بندی این سریال برعکس روال معمول سریال های مارول باشه و روند خودشو همینطوری ادامه بده
میتونین موشکافی قسمت اول رو از لینک زیر ببینید
https://youtu.be/RSH4jTKQy6U
https://www.youtube.com/watch?v=dh3OxCkcu3A
https://www.youtube.com/watch?v=C_qC-32VK5c
در درام کنش داریم و واکنش. در فیلمنامهنویسی اطلاعاتدهی مستقیم و اطلاعاتدهی غیرمستقیم. کاری که اپیزود دوم میکرد نشاندادن کنش بود در جهت اطلاعاتدهی مستقیم. پیشینه ببینید و شیرفهم شوید. کاملن ابتدایی. حالا فرض کنید اپیزود دومی نبود. اسکرالبودن زن نیک فیوری را در خلال داستان و در رمزگشایی میفهمیدیم، جاسوسی گیا برای پدرش در فصل پیش از غافلگیری نهایی فهمیده میشد، یکدستشدن سطح فرماندهی اسکرالها و مقام گارویک را در دیدار فرماندهان از مقر او میفهمیدیم تا بدانیم چه قدرتی به دست آورده و هر آنچه اپیزود دوم بابت آن به طرز خستهکنندهای شیرفهممان کرد و حتا انرژی واکنشهای اپیزود سوم را هم که یکی یکی میتوانستند غافلگیرمان کنند تا حدی گرفت
این روش داستانگویی، همانیست که سریال در پایلوت وعدهاش را داده بود اما ناگهان در اپیزود دوم در عدول از آن شد یکی دیگر از روایتهای نوجوانانهی مارول که روی هوش و بزرگسالی تماشاگر درامهاش غالبن حساب نمیکند. از آن اپیزود بد که بگذریم، اینجا چه داریم؟ یک خط رابطهی نیک فیوری و همسرش که هرچند مشکوک به رابطهی زن و گارویک هستیم اما باز هم کار میکند، خط گارویک و گیا و بالطبع تالوس که چه در فصل ملاقات تالوس و گارویک و چه در فصل نقشهای که گارویک برای یافتن خائن کشیده، جواب میدهد؛ و یک فصل کلاسیک «تهدید جهان»ی که میدانیم خنثا میشود اما باز هم ایدهی خوب و مهیجی دارد. یک اپیزود پر از فراز و فرود که تماشاگرش را دستکم نمیگیرد، به کلاس پایلوت در رعایت خاستگاههای ژانر قائل است و درنهایت غافلگیری پایانی بزرگتر از اپیزود نخستش، واقعن شوکهکننده درآمده؛ حتا اگر جلوتر حرفش را پس بگیرد
در همان اپیزود دوم، سکانس قطار، جایی که فیوری(من یکی جرات ندارم نیک صدایش بزنم!) بایستی در یک لحظه دراماتیک و فراموش نشدنی هم تراز با بلیپ «ثَنوس» از ابر فاجعهی اسکرال ها باخبر میشد، او این مهم را صرفا در یک لاین معمولی و جر و بحث ساده دریافت. این یکی از همان نقاطی است که با جدیت میتوان نتیجه گرفت، نباید به هایپ سریال های دیزنی+ مارول بیش از آنچه که لیاقتش را دارند، اهمیت داد.
در حالی که تنها سه قسمت تا پایان باقی مانده است، Secret Invasion باید با ترکیب عناصر پراکنده و تعاملات مابین شخصیتها محتوایی را ارائه دهد تا ما را فریب داده و گمان نکنیم که ساخت این سریال از ابتدا مطلقا اشتباهی بیش نبوده است. در حال و هوای سریال سازی امروزی، «فراموش شدنی بودن» گناه بسیار بزرگتری از «شکست بی چون و چرا» است، زیرا بیننده مدرن واقعاً برای زمان خود ارزش قائل است
#
#SecretInvansion
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from Persian Critics
خالق و نویسنده ی سریال کایل بردستریت روی کیفیت متن دیالوگ ها عالی کار کرده که تلفیقش با بازی خوب بازیگرا باعث شده که تو این چهارقسمت تقریبا تمامی دیالوگ ها تاثیر گذار و خوب باشن. نقطه ضعف بزرگ این سریال ناتوانی تو سورپرایز کردن مخاطبه. سیکرت اینویژن اصلی ترین مولفه اش سورپرایز و مات و مبهوت موندن خواننده از اسکرول بودن چهره های شناخته شده تو محیط داستان هست ولی مشکلی که من تو این سریال می بینم اینه که اینقدر سورپرایزها تو سکانس ها و قسمت های مختلف و یا تو شات های تریلر ها و تی وی اسپات های تبلیغاتی شکسته شدن، که دیگه هیجکدومشون بیننده سریال رو متحیر و مات و مبهوت نمی کنه و هیجان سورپرایز شدن و حس کنجکاوی برای رسیدن به سورپرایز برای بیننده ضعیف میشه
برجسته ترین بخش این قسمت هم رابطه بین گایا و تالوس بود. چون چند لایه نوشته شده؛ این پدر و دختر هم از همدیگه دورن، هم به همدیگه نیاز دارن و همزمان همدیگرو مقصر میدونن، هم به خونه نیاز دارن و هم تو مسیر پیدا کردن یه خونه با هم تفاوت عمیق فکری دارن
پس چرا آن اندازه که باید کار نمیکند؟
شاید مهمترین دلیل آن درنیامدن شیمی نیک فیوری و همسرش در این دو قسمت است. ما با عشق سوزان یا زوج کاریزماتیکی سروکار نداریم که دلمان برای خیانت و گذر از آن و عاشقانهی پایانی بتپد. متن به درستی ماجرای این دو رو باز میکند، خوب بسط میدهد، غم لازم را سرازیر میکند و درنهایت فصل خوبی هم برای گرهگشایی تدارک میبیند اما زوجمان در اجرا کار نمیکنند.
فارغ از این خط اصلی، نویسندهها از ۴ اپیزود پشت سر گذاشته ۳تا را با مرگ کاراکترهای کلیدی بستهاند. انگار راه دیگری برای پرهیجان تمامکردن اپیزودها بلد نیستند. چنین حربهی مرعوبکنندهای هم وقتی به تکرار برسد، دیگر کار نمیکند. مهم است استفاده از «ندرت» برای غافلگیرکردن تماشاگر...
زمان کوتاهی برای کشف و پرداخت افشاگری های متعدد سریال و ارائه پیچیدگی لازم برای ارائه زیرساختی از جنگ اسکرالها باقی مانده، این بدان معناست که این پروژه قرار است به شکلی ملال آور به پایان رسیده و با شتابی بسیار به دست فراموشی سپرده شود!
از طرفی، مدل انتشار هفتگی آثار مارول در دیزنی+ باید به نفع «سکرت اینویژن» میبود. به عنوان مثال، اگر بردستریت و تیم خلاقش رویکرد ظریفتری برای به کارگیری تواناییهای تغییر شکل اسکرالها در نظر میگرفتند، ممکن بود پتانسیل بیشتری برای این مجموعه وجود میداشت تا به مرکزی برای طرفداران تئوری توطئه که نمونهاش را در «وانداویژن» مشاهده کردیم، بدل شود. اما بجای آن خالقین مجموعه تصمیم گرفتند، هویت اسکرالی رودز را از طریق یک تماس تلفنی و مرگ شخصیت مهمی مانند گایا را با همچین سورپرایز شتاب زدهای لوس کنند، از دل همچین رویکردی نه تعلیقی میتوان ایجاد کرد و نه همچین تهاجمی را باور پذیر و هولناک به تصویر کشید
#
#SecretInvansion
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM