تو این تاریخ به یاد ماندنی
1404/04/4 چهارشنبه هر چی از خدا می‌خواین براتون نده ❤️

دیگو ژوتا مرد

امید زندست پسر تنها چیزی که نمیمیره امیده

چلسی سه

این بازی چشمی نیاز داشت تا از پشت محوطه چشم بسته شوت بزنه

امروز داشتم یک مینی سریال هشت قسمتی میدیدم درباره یک معلم انگلیسی بود که یک مردی که رفیقش هم بود بهش نشون میده تو رستورانش میشه اونجا در زمان سفر کرد و به سال ۱۹۶۰برگشت بعد رفیق معلم انگلسیو هرکاری می‌کرده نمیتوانسته تو تاریخه ۱۹۶۳ جلو ترور رییس جمهور جان آف کندی رو بگیره برای همین معلم انگلیسی رو می‌فرسته با هویت جیک امبرسون تا بره سال ۱۹۶۰ بعد اونجا ۳سال زندگی کنه و نزاره رییس جمهور ترور شه
جیک امبرسون(معلم انگلسیه)می‌ره به سال ۱۹۶۰
تو قسمت اول پیرمردی رو میبینه یک در سال ۱۹۶۰ پدر پیرمرده مامانش و برادرش و خواهرشو کشته و جیک امبرسون می‌ره و پدر پیرمرده رو می‌کشه تا نزاره خانواده پیرمرده بمیره.وقتی داشته بابای پیرمرد رو میکشته ی پسری میاد به اسم بیل که قبل از اینکه جیک امبرسون می‌خواسته بابای پیرمرد رو بکشه اونا باهم درگیر میشن بعد جیک امبرسون بهش توضیح میده که میخواد بکشدش پسره هم میزاره بره چون پدر پیرمرده ۱۲سال قبل خواهرش رو کشته بود
وقتی که جیک امبرسون کشتش بیل تفنگ می‌زاره رو سر امبرسون بهش میگه تو اینارو از کجا می‌دونستی اونم بهش میگه که از آینده اومده و میخواد جلو ترور رییس جمهور رو بگیره بعد با هم همکار میشن و خونه ای میگیرن زیر خونه کسی که میخواسته رییس جمهور رو بکشه به نام لی هاروی اسوالد
اونا یواشکی میرن و تو خونه اش شنود کار میزارن تا حرفاش رو بشنون
بعد یک روز کسی به نام جورج می‌ره خونه لی تا باهم حرف بزنند ولی اونا روسی حرف میزنند و امبرسون و بیل نمی‌فهن چی میگن.
میگذره و جیک عاشق میشه عاشق سیدی دانهیل یک زنه سفیدی بود اقد قشنگ بود
بعد که عاشق بده بیل هم عاشق زن لی میشه اونم اقد قشنگ بود و بعد رابطه بیل و جیک به هم میخوره چون بیل عاشق زن لی بوده و به جیک گفت اگه تنهام بزاری همچی رو به لی میگم
جیک چون دیگه نزدیک ماموریت شده بود بیل رو می‌زاره داخل تیمارستان
در قسمت اول جیک چون در آینده اومده بود شرط بندی میکرد
و پول زیادی که برده بود و آدما ریختن سرش و سیری کتکش زدن بعد پلیسا پیداش کردن اون یکم فراموشی گرفته بود درحالی که فقط یک ماه تا ترور رییس جمهور مونده بود.
اون هیچی یادش نمیومد و نمیدونست بیل کیه و برای چه کاری به گذشته اومده
بعد گذشت ده روز یکم حالش خوب میشه و میبینه بیل تیمارستانه و می‌ره که از اونجا بیارتش ولی چون بیل دیوونه شده بود خودشو از پنجره پرت کرد پایین و مرد
و فقط دو روز مونده بود به ترور و
یادش میاد برای چه کاری اومده بود اون با سیدی در روز آخر میرن جایی که لی میخواست با اسنایپ رییس جمهور رو بکشه
اونا میرسن‌ وقتی لی ی تیر میزنع خطا می‌ره جیک خودشو می‌رسونه و درگیر میشن و تیر به سیدی میخوره و میمیره و جیک هم لی رو می‌کشه
پلیس جیک رو میگیره
تازه یادم اومد سیدی یه شوهر داشته که شوهره سیدی رو طلاق نمی‌داده وقتی جیک اونو تهدید می‌کنه شوهر سیدی هم سیدی رو میگیره و حبسش می‌کنه و به جیک زنگ میزنه که سیدی رو گرفتم اون با چاقو صورت سیدی رو قربونش برم زخم کرده بود
شوهر سیدی به جیک گفت نمی‌دونم چی بود گمونم مایع ظرفشویی بود ولی ی چی بود وقتی میخوردی میمردی به جیک گفت اونو بخور جیک یهو ریختش رو چشای شوهر سیدی اونم همینطور تیر میزد بعد جیک میله رو زد تو صورتش سیدی هم تیر زد تو قلبش و مرد
جیک گفت که خودم کشتمش
بریم ادامش بقیش پلیس به جرم سه تا قتل اونو دستگیر می‌کنه ولی رییس جمهور زنگش میزنع و آزادش می‌کنه
و جیک می‌ره به دنیای خودش یعنی ۲۰۱۶
و اینو بگم هرچقدر در گذشته باشی در زمان حال فقط دو دقیقه میگذره
جیک میبینه ن رستورانی هست نه چیزی همچی داغون شده و هری رو میبینه(همون پیرمرده)هری بهش توضیح میده که چی شده بعد کنار رستوران سه نفر با جیک درگیر میشن و دوباره برمیگرده به ۱۹۶۰ هروقت که برگرده انگار هیچ اتفاقی رخ نداده و الان سیدی و بیل و همه زنده هستند اون دیگه با سیدی آشنا نشد چون اگر دوباره باهاش زید میشد دوباره سیدی کشته بود اون تا سال ۱۹۹۲ در گذشته موند تا همیشه سیدی رو ببینه
اینم تریلر فیلم ۱۱.۲۲.۶۳بود یکم بهتون خلاصش گفتم
دوست داشتین برین ببینین