🇮🇷منتظران ظهور🇵🇸
6.47K subscribers
3.36K photos
4.7K videos
52 files
1.33K links
پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله)میفرمایند:
افضل اعمال امت من انتظار فَرَج و ظهور امام زمان علیه‌السلام است.

کپی: آزاد ، صلوات یادت نره

ارتباط با ادمین

@Mehrdad_mohamadi313
Download Telegram
🇮🇷منتظران ظهور🇵🇸
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر #قسمت_دهم ⁉️بعضیا میگن که: «نباید مزاحم مردم شد!» جواب: خیرخواهی مگه مزاحمته؟ اتفاقا ما می خواهیم جلوی کسانی رو بگیریم که با گناهشون مزاحم آزادی بقیه می شوند. با تذکر جلویشان را می گیریم که جامعه رو آلوده نکنن و برای مردم…
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
#قسمت_یازدهم

⁉️بعضیا میگن: «اینا می دونن که کارشون گناهه! دیگه خودشون می دونن، نمی خواد ما بهشون بگیم!»

جواب:

💌دقیقا امر به معروف و نهی از منکر هم برای همین افراد هست، افرادی که می دانند و انجام می دهند.
طرف می دونه کارش گناهه و داره انجام می ده!
اصلا تذکر یعنی چی؟ یعنی یادآوری!
یعنی اون فرد می داند و هم داریم یادآوری بهش می کنیم.

⁉️بعضیا میگن: «ما چیکاره‌ایم؟ ما که کارت و مجوز نداریم، کارت امر به معروف و نهی از منکر نداریم!»

جواب:

💌ما مسلمانیم، مگر برای نماز خواندن کسی به ما کارت میده؟ مثلا از ستاد اقامه نماز مجوز نماز
خواندن بهمون میدن؟ یا برای روزه گرفتن اول ماه مبارک کارت صادر میشه؟
امر به معروف و نهی از منکر، مثل نماز خوندن یک واجب دینی هست.
نه کارت می خواد و نه مجوز، به هر کسی که مسلمان هست واجبه که این کار رو انجام بده.

ادامه دارد...

@TheLastSavior_ir
🇮🇷منتظران ظهور🇵🇸
Photo
#احکام
#قسمت_یازدهم

💌حکم نگاه به زنان مسلمان خارجی

@TheLastSavior_ir
🇮🇷منتظران ظهور🇵🇸
🖤🌹 #داستان «سقیفه» #قسمت : دهم 🎬 خبر ارتحال پیامبر (ص) به گوش براء بن عازب رسید ، براء بن عازب یکی از دوستداران پیامبر(ص) و بنی هاشم بود ، به محض دانستن این مصیبت عظمی به سمت خانه ی پیامبر راه افتاد ، پشت درب رسید و‌ چون اطراف را خالی از جمعیت دید ، با تعجب…
🖤🌹

#داستان«سقیفه»
#قسمت : یازدهم 🎬

براء بن عازب ،شیون کنان خود را به مسجد و بنی هاشم رساند و درب خانه ی پیامبر(ص) را به شدت زد.
فضل بن عباس ،پسر عباس عموی پیامبر درب را گشود و تا چشمش به براء افتاد گفت : چه شده ؟ چرا اینچنین پریشانی؟!
براء با دو دست بر سرش کوبید و گفت :خاک بر سر مردم شد ، نتوانستد بیعتی را که پیامبر(ص) در زمان حیات مبارکش، برای علی(ع) گرفت، حفظ کنند، مردم در سقیفه با ابوبکر بیعت کردند و اکنون هم به سمت مسجد می آیند تا ابوبکر به نام خود خطبه بخواند و از همگان بیعت بستاند.

فضل بن عباس ،سری به نشانه ی تأسف تکان داد و گفت : بدانید که دست های شما تا آخرالزمان آلوده شد، همانا من به شما دستورهایی داده بودم و شما سرپیچی کردید.

در همین حین صدای غلغله ای ازبیرون مسجد بلند شد ، ابن عباس داخل خانه ی پیامبر(ص) شد و درب را بست.
ابوبکر و جمعی از صحابه وارد مسجد شدند، بی توجه به شیون و ناله ای که از سوی خانه ی پیامبر(ص) می آمد، ابوبکر بر منبر رسول خدا بالا رفت و به نام خود خطبه ی خلافت خواند، پس از آن مشغول ستادن بیعت شد و پس از آنکه تمام جمع حاضر، دست در دست ابوبکر نهادند ، عمر که رفیق شفیق او محسوب میشد ،برای آسودگی خیالشان سر درگوش خلیفه ی تازه تعیین شده ،برد و پیشنهادی داد .
ابوبکر با شنیدن پیشنهاد عمر از جا برخاست و از منبر رسول الله پایین آمد ، همگان فکر می کردند که او می خواهد به منزل پیامبر(ص) برود و خود را در این غم عظمی شریک کند ،اما متوجه شدند که آنها قصد بیرون رفتن از مسجد را دارند...
براء بن عازب که تمام حرکات آنها را زیر نظر داشت ، به دنبال آنها از مسجد خارج شد....

#ادامه دارد....
🖊به قلم : ط_حسینی
🖤🌹
@TheLastSavior_ir