#حکایت_شبانه
امشب سه مورد از چیزهایی که برایتان پیش آمده و اول ناراحت شدید ولی بعد فهمیدید به نفعتان بوده به یاد اورید
5 تا از نعمتهایی را که خدا به شما داده بنویسید و بابت داشتنش از خدا تشکر کنید.
نعمتها مانند گل هایی هستند که بدون مراقبت و توجه ما از بین میروند.❤️
خدایا
بیاموز به من که اگر در سختی ام، اگر دلتنگم هیچ حالتی پایدار نیست
و می گذرد
و در تمام این لحظه ها تو در کنار منی و هر اتفاقی یک روی شیرین هم دارد
@Tehran_Tel
امشب سه مورد از چیزهایی که برایتان پیش آمده و اول ناراحت شدید ولی بعد فهمیدید به نفعتان بوده به یاد اورید
5 تا از نعمتهایی را که خدا به شما داده بنویسید و بابت داشتنش از خدا تشکر کنید.
نعمتها مانند گل هایی هستند که بدون مراقبت و توجه ما از بین میروند.❤️
خدایا
بیاموز به من که اگر در سختی ام، اگر دلتنگم هیچ حالتی پایدار نیست
و می گذرد
و در تمام این لحظه ها تو در کنار منی و هر اتفاقی یک روی شیرین هم دارد
@Tehran_Tel
#حکایت_شبانه
مسیر "میانی" یا "هشت گانه" که به عنوان مسیر پایان دادن به رنج نیز شناخته می شود
1. رفتار صحیح - آسیب نرساندن به موجودات زنده، چشم پوشی از دزدی، خشونت، رفتار نامناسب جنسی، احترام به خود و توانایی بخشش اشتباهات، نتیجه گیری درست از آنها.
2. گفتار صحیح - فقط حقیقت را بدون درگیر شدن در شایعات بگویید، پشت سر کسی صحبت نکنید و از الفاظ رکیک استفاده نکنید.
3. راه درست زندگی این است که معاش خود را از راه صادقانه به دست آورید.
4. تلاش درست ریشه همه دستاوردها است، اما تلاش مستلزم تعادل است.
5. آگاهی صحیح - مشاهده جریان فرآیندهای مادی و ذهنی بدون وقفه در توجه، آگاهی از لحظات خوشایند بدون طمع، آگاهی از لحظات ناخوشایند بدون عصبانیت
6. تمرکز صحیح
7. درک صحیح - درک اینکه همه چیز در طبیعت، از جمله بدن و آگاهی ما، بر اساس قانون علت و معلول به طور مداوم در حال تغییر است.
8. تفکر صحیح، تفکر عاری از خشم، طمع و ظلم و آکنده از شفقت و عشق
بودا
@Tehran_Tel
مسیر "میانی" یا "هشت گانه" که به عنوان مسیر پایان دادن به رنج نیز شناخته می شود
1. رفتار صحیح - آسیب نرساندن به موجودات زنده، چشم پوشی از دزدی، خشونت، رفتار نامناسب جنسی، احترام به خود و توانایی بخشش اشتباهات، نتیجه گیری درست از آنها.
2. گفتار صحیح - فقط حقیقت را بدون درگیر شدن در شایعات بگویید، پشت سر کسی صحبت نکنید و از الفاظ رکیک استفاده نکنید.
3. راه درست زندگی این است که معاش خود را از راه صادقانه به دست آورید.
4. تلاش درست ریشه همه دستاوردها است، اما تلاش مستلزم تعادل است.
5. آگاهی صحیح - مشاهده جریان فرآیندهای مادی و ذهنی بدون وقفه در توجه، آگاهی از لحظات خوشایند بدون طمع، آگاهی از لحظات ناخوشایند بدون عصبانیت
6. تمرکز صحیح
7. درک صحیح - درک اینکه همه چیز در طبیعت، از جمله بدن و آگاهی ما، بر اساس قانون علت و معلول به طور مداوم در حال تغییر است.
8. تفکر صحیح، تفکر عاری از خشم، طمع و ظلم و آکنده از شفقت و عشق
بودا
@Tehran_Tel
#حکایت_شبانه
یک وقت در میدان مخبرالدوله دو تا ساعت بود که شهرداری نصب کرده بود، یکی رو به جنوب و یکی روبه شمال.
این دو ساعت هیچ وقت با هم مطابق نبودند و اغلب یکی دو دقیقه و گاهی یکی دو ساعت با هم تفاوت داشتند.
خدا رحمت کند محمد مسعود را، در روزنامه مرد امروز نوشته بود:
هر وقت این دو ساعت با هم میزان بشوند، کار مملکت هم میزان خواهد شد.
این نکته آن قدر ظریف بود که دهان به دهان می گشت و شهرداری چون دید که واقعا نمیتواند این نقص را رفع کند، برای رهایی از شماتت مردم، آن ساعت ها و ستون ساعت را از میدان برداشت.
حاجی مرد و شترخلاص!
به عقیده من معجزه کشور سوئیس در بانکداری و ثبات اقتصادی آن نیست، در این که تورم در آن جا از همه کشورها کمتر است هم نیست، در بی طرفی نیست، در عدم شرکت در جنگ نیست، در عدم قبول عضویت در اتحادیه اروپا هم نیست، در آب و هوا و نظافت و لطافت و ادب مردم آن نیست
معجزه سوئیس در این است که بیش از پنجاه عدد ساعت، با شکل و شمایل های مختلف فقط و فقط در سالن فرودگاه آن است، و هیچ کدام از این ساعت ها حتی یک ثانیه با هم تفاوت ندارند.
توفیق سوئیس در همین امرجزئی ما را آگاه می کند چنین ملت هایی میتوانند معجزه سیاسی و اقتصادی هم داشته باشند.
برگرفته از کتاب هزارستان _ محمد ابراهیم باستانی پاریزی
@Tehran_Tel
یک وقت در میدان مخبرالدوله دو تا ساعت بود که شهرداری نصب کرده بود، یکی رو به جنوب و یکی روبه شمال.
این دو ساعت هیچ وقت با هم مطابق نبودند و اغلب یکی دو دقیقه و گاهی یکی دو ساعت با هم تفاوت داشتند.
خدا رحمت کند محمد مسعود را، در روزنامه مرد امروز نوشته بود:
هر وقت این دو ساعت با هم میزان بشوند، کار مملکت هم میزان خواهد شد.
این نکته آن قدر ظریف بود که دهان به دهان می گشت و شهرداری چون دید که واقعا نمیتواند این نقص را رفع کند، برای رهایی از شماتت مردم، آن ساعت ها و ستون ساعت را از میدان برداشت.
حاجی مرد و شترخلاص!
به عقیده من معجزه کشور سوئیس در بانکداری و ثبات اقتصادی آن نیست، در این که تورم در آن جا از همه کشورها کمتر است هم نیست، در بی طرفی نیست، در عدم شرکت در جنگ نیست، در عدم قبول عضویت در اتحادیه اروپا هم نیست، در آب و هوا و نظافت و لطافت و ادب مردم آن نیست
معجزه سوئیس در این است که بیش از پنجاه عدد ساعت، با شکل و شمایل های مختلف فقط و فقط در سالن فرودگاه آن است، و هیچ کدام از این ساعت ها حتی یک ثانیه با هم تفاوت ندارند.
توفیق سوئیس در همین امرجزئی ما را آگاه می کند چنین ملت هایی میتوانند معجزه سیاسی و اقتصادی هم داشته باشند.
برگرفته از کتاب هزارستان _ محمد ابراهیم باستانی پاریزی
@Tehran_Tel
#حکایت_شبانه
ترسناکترین آدمها برای من کسانی هستند که نمیتوانند بگویند نه! این آدمها مدام جای شما فکر میکنند و از ترس اینکه به شما آسیب نزنند نه نمیگویند در حالی که بدترین آسیب ممکن را میزنند.
از چیزهای ساده شروع کنیم مثلا شما از او درخواست میکنید همدیگر را ببینید او اصلا مایل نیست اما رویش نمیشود بگوید نه مایل نیستم به جایش هزار تا بهانه میآورد مثلا میگوید حالا سرم شلوغ است و درگیرم و فلان!
ذهن سالم فرض را بر این میگذارد که او واقعا سرش شلوغ است و ذهن ناسالم با خودش میگوید آهان! دارد من را میپیچاند!...
و خب در تعامل با این افراد شما تبدیل میشوید به فردی با ذهن ناسالم که مجبور است مدام نیت طرف را حدس بزند تا جایی که از فکر و خیال منهدم شود.
این یک نمونهی ساده بود. من موردی را دیده بودم که چون نمیتوانست بگوید نه، با طرف وارد رابطه شده بود.
میگفت اگر بگویم نه طرف آسیب میبیند. اول اینکه واقعا چرا تمایل دارید در فضا زندگی کنید دوستان؟ کسی از اینکه با شما نباشد منهدم نمیشود اتفاقا او از بودن با شما منهدم میشود.
هر آدمی حق دارد با کسی باشد که از ته دل دوستش دارد و شما با گفتن نه میتوانید این فرصت را که حق طبیعیاش است به او برگردانید.
لازم هم نیست به جای او فکر کنید یا به جای او از شنیدن نه دلآزرده شوید.
چیزی که فهمیدهام این است که خیلیوقتها آدمها کلمات کافی در اختیار ندارند، همیشه در مواجه با این آدمها ازشان میپرسم حالا اگر میخواستی بگویی نه چهطور میگفتی؟...
این را میپرسم که مطمئن شوم ورژن نه گفتن به این پیشنهاد را هم بلد است اگرنه که بلهاش ارزشی ندارد.
امروز بعد از پیشنهاد پروژه این را از دوستم پرسیدم که اگر میخواستی بگویی نه چه میگفتی؟
گفت نمیدانم احتمالا هی میانداختم عقب تا تو یادت برود... وای واقعا آدم شوکه میشود!
بهش گفتم تا اطلاع ثانوی این جمله را به جای «نه» تمرین کند و بگوید:
فعلا انتخابم نیست. بهنظرم این جمله هم یک نهی شفاف دارد و هم خیلی دردناک نیست. تا اینجای زندگی هم برای من کار کرده اما شما اگر جور دیگری میگویید نه، برایم بنویسید.
@Tehran_Tel
ترسناکترین آدمها برای من کسانی هستند که نمیتوانند بگویند نه! این آدمها مدام جای شما فکر میکنند و از ترس اینکه به شما آسیب نزنند نه نمیگویند در حالی که بدترین آسیب ممکن را میزنند.
از چیزهای ساده شروع کنیم مثلا شما از او درخواست میکنید همدیگر را ببینید او اصلا مایل نیست اما رویش نمیشود بگوید نه مایل نیستم به جایش هزار تا بهانه میآورد مثلا میگوید حالا سرم شلوغ است و درگیرم و فلان!
ذهن سالم فرض را بر این میگذارد که او واقعا سرش شلوغ است و ذهن ناسالم با خودش میگوید آهان! دارد من را میپیچاند!...
و خب در تعامل با این افراد شما تبدیل میشوید به فردی با ذهن ناسالم که مجبور است مدام نیت طرف را حدس بزند تا جایی که از فکر و خیال منهدم شود.
این یک نمونهی ساده بود. من موردی را دیده بودم که چون نمیتوانست بگوید نه، با طرف وارد رابطه شده بود.
میگفت اگر بگویم نه طرف آسیب میبیند. اول اینکه واقعا چرا تمایل دارید در فضا زندگی کنید دوستان؟ کسی از اینکه با شما نباشد منهدم نمیشود اتفاقا او از بودن با شما منهدم میشود.
هر آدمی حق دارد با کسی باشد که از ته دل دوستش دارد و شما با گفتن نه میتوانید این فرصت را که حق طبیعیاش است به او برگردانید.
لازم هم نیست به جای او فکر کنید یا به جای او از شنیدن نه دلآزرده شوید.
چیزی که فهمیدهام این است که خیلیوقتها آدمها کلمات کافی در اختیار ندارند، همیشه در مواجه با این آدمها ازشان میپرسم حالا اگر میخواستی بگویی نه چهطور میگفتی؟...
این را میپرسم که مطمئن شوم ورژن نه گفتن به این پیشنهاد را هم بلد است اگرنه که بلهاش ارزشی ندارد.
امروز بعد از پیشنهاد پروژه این را از دوستم پرسیدم که اگر میخواستی بگویی نه چه میگفتی؟
گفت نمیدانم احتمالا هی میانداختم عقب تا تو یادت برود... وای واقعا آدم شوکه میشود!
بهش گفتم تا اطلاع ثانوی این جمله را به جای «نه» تمرین کند و بگوید:
فعلا انتخابم نیست. بهنظرم این جمله هم یک نهی شفاف دارد و هم خیلی دردناک نیست. تا اینجای زندگی هم برای من کار کرده اما شما اگر جور دیگری میگویید نه، برایم بنویسید.
@Tehran_Tel
#حکایت_شبانه
چرا نباید پز هوش بچهها رو داد!؟
تو یه مطالعه جالب، گروه بزرگی از روانشناسان دانشگاههای مختلف رفتن ببینن ریشه استعدادهای استثنایی بین موسیقیدانها، هنرمندها، دانشمندها و ورزشکاران در کجاست
اونها ۱۲۰ نفر از مجسمهسازهای برنده جایزه بنیاد گوگنهایم، پیانیستهای تحسینبرانگیز در کنسرتهای بینالمللی، ریاضیدانهای برنده جایزههای مهم، پژوهشگرهای پیشگام در حوزه مغز و اعصاب، شناگرهای المپیک و تنیسورهای برتر جهان رو انتخاب کردن و نشستن حسابی با اونها مصاحبه کردن.
تو گام بعد و برای فهم عمق مطلب رفتن سراغ والدین، معلمهای مقاطع قبلی و مربیان اون افراد و با اونها هم مصاحبههای گسترده و عمیقی رو انجام دادن تا ببینن چی شد که این افراد اینقدر موفق و مطرح شدن!، آیا از اول این مدلی بودن یا در مقطعی از زندگی راه و نبوغشون رو کشف کردن
نتایج حیرتانگیز بود:
فقط تعداد انگشتشماری از این افراد موفق در دوران کودکیشون نابغه بودن!
+ یعنی چی!؟
مشخص شد
بین مجسمهسازها حتی یه نفر هم به خاطر برخورداری از توانایی ویژه، توجه معلمهای هنر مقطع ابتدایش رو جلب نکرده بود!. یه چند نفری از پیانیستها قبل از نه سالگی تو مسابقات مقام آورده بودن اما بقیه صرفا در مقایسه با خواهر برادرهاشون با استعدادتر به نظر میرسیدن.
اگرچه ریاضیدانها و متخصصهای مغز و اعصاب تو دوران دبستان و راهنمایی درسشون خوب بود اما، جز بهترینهای کلاس نبودن و بین بقیه همکلاسیها خیلی آدمهای برجستهای به حساب نمیومدن!
در بین شناگرها هم به ندرت پیش میومد که کسی تو دوران کودکیش رکوردی ثبت کرده باشه.
بیشتر تنیسورها تو دوران شروع مسابقاتشون شکست خورده بودن و مربی این افراد هم نه به استعداد استثنایی اونها، که به انگیزه استثنایی اونها اشاره میکردن که اون انگیزه هم ثابت نبود و بسته به مربی که با اون شروع میکردن کم و زیاد میشده.
جمعبندی این مطالعه نشون میداد؛
"اگر شرایط مناسب واسه یادگیری فراهم بشه، آدمها هر مهارتی که دوست دارن رو میتونن یاد بگیرن و این ماجرا بیشتر از اونکه به هوش فرد ربط داشته باشه، به علاقه، انگیزه و پشتکاری که واسه اون ماجرا به خرج میده ربط داره".
در ازای موتزارتهایی که خیلی زود شروع به درخشیدن کردن، چندین باخ وجود داره که به آرامی پیشرفت میکنن و دیر شکوفا میشن.
این آدمها با نیروهای خارقالعاده نامرئی متولد نشدن. بیشتر موهبتهای اونها زیر سقف خونه و به تنهایی پرورش داده شدن
مخلص کلام اینکه؛
آدمهای تاثیرگذار الزاما از همون بچگی بچه باهوش نبودن و بچه باهوش بودن الزاما باعث کشف نبوغ یه آدم نمیشه.
همه چی برمیگرده به اینکه فرد مسیر مورد علاقهش رو پیدا کنه و با پشتکار بره واسه اونچه که میخواد.
برگرفته از کتاب؛ توانمندیهای نهان دکتر گرنت
@Tehran_Tel
چرا نباید پز هوش بچهها رو داد!؟
تو یه مطالعه جالب، گروه بزرگی از روانشناسان دانشگاههای مختلف رفتن ببینن ریشه استعدادهای استثنایی بین موسیقیدانها، هنرمندها، دانشمندها و ورزشکاران در کجاست
اونها ۱۲۰ نفر از مجسمهسازهای برنده جایزه بنیاد گوگنهایم، پیانیستهای تحسینبرانگیز در کنسرتهای بینالمللی، ریاضیدانهای برنده جایزههای مهم، پژوهشگرهای پیشگام در حوزه مغز و اعصاب، شناگرهای المپیک و تنیسورهای برتر جهان رو انتخاب کردن و نشستن حسابی با اونها مصاحبه کردن.
تو گام بعد و برای فهم عمق مطلب رفتن سراغ والدین، معلمهای مقاطع قبلی و مربیان اون افراد و با اونها هم مصاحبههای گسترده و عمیقی رو انجام دادن تا ببینن چی شد که این افراد اینقدر موفق و مطرح شدن!، آیا از اول این مدلی بودن یا در مقطعی از زندگی راه و نبوغشون رو کشف کردن
نتایج حیرتانگیز بود:
فقط تعداد انگشتشماری از این افراد موفق در دوران کودکیشون نابغه بودن!
+ یعنی چی!؟
مشخص شد
بین مجسمهسازها حتی یه نفر هم به خاطر برخورداری از توانایی ویژه، توجه معلمهای هنر مقطع ابتدایش رو جلب نکرده بود!. یه چند نفری از پیانیستها قبل از نه سالگی تو مسابقات مقام آورده بودن اما بقیه صرفا در مقایسه با خواهر برادرهاشون با استعدادتر به نظر میرسیدن.
اگرچه ریاضیدانها و متخصصهای مغز و اعصاب تو دوران دبستان و راهنمایی درسشون خوب بود اما، جز بهترینهای کلاس نبودن و بین بقیه همکلاسیها خیلی آدمهای برجستهای به حساب نمیومدن!
در بین شناگرها هم به ندرت پیش میومد که کسی تو دوران کودکیش رکوردی ثبت کرده باشه.
بیشتر تنیسورها تو دوران شروع مسابقاتشون شکست خورده بودن و مربی این افراد هم نه به استعداد استثنایی اونها، که به انگیزه استثنایی اونها اشاره میکردن که اون انگیزه هم ثابت نبود و بسته به مربی که با اون شروع میکردن کم و زیاد میشده.
جمعبندی این مطالعه نشون میداد؛
"اگر شرایط مناسب واسه یادگیری فراهم بشه، آدمها هر مهارتی که دوست دارن رو میتونن یاد بگیرن و این ماجرا بیشتر از اونکه به هوش فرد ربط داشته باشه، به علاقه، انگیزه و پشتکاری که واسه اون ماجرا به خرج میده ربط داره".
در ازای موتزارتهایی که خیلی زود شروع به درخشیدن کردن، چندین باخ وجود داره که به آرامی پیشرفت میکنن و دیر شکوفا میشن.
این آدمها با نیروهای خارقالعاده نامرئی متولد نشدن. بیشتر موهبتهای اونها زیر سقف خونه و به تنهایی پرورش داده شدن
مخلص کلام اینکه؛
آدمهای تاثیرگذار الزاما از همون بچگی بچه باهوش نبودن و بچه باهوش بودن الزاما باعث کشف نبوغ یه آدم نمیشه.
همه چی برمیگرده به اینکه فرد مسیر مورد علاقهش رو پیدا کنه و با پشتکار بره واسه اونچه که میخواد.
برگرفته از کتاب؛ توانمندیهای نهان دکتر گرنت
@Tehran_Tel
#حکایت_شبانه
سختترین آهن هم بیمحافظت، فرسوده میشود، ذرهذره فرو میریزد و آخر میشکند. آدم هم تباه میشود. آدمیزاد که اصلا یک شکستگی است و در عشق، میخواهد سلامت شود. نمیشود. بلد نیست. یاد نگرفتیم. بدتر اینکه نمیدانیم اینچیزها را باید یاد گرفت. آدمها هم کاتالوگ دارند و اگر خوب نگاه کنی شخصیتشان پیداست: در حرفهایی که میزنند و حرفهایی که نمیزنند، در راه رفتنشان، در چشمهایشان و کتابهایشان و دوستانشان، دشمنانشان و... . ما نگاه نمیکنیم، بلکه میبلعیم. بغل میکنيم تا خُرد کنیم. سواد عشق نداریم و یکدیگر را مصرف میکنیم. رابطهها را تمام نمیکنیم، بلکه آدمها را تمام میکنیم: دیگر از او حتی برای خودش چیزی نمانده.
@Tehran_Tel
سختترین آهن هم بیمحافظت، فرسوده میشود، ذرهذره فرو میریزد و آخر میشکند. آدم هم تباه میشود. آدمیزاد که اصلا یک شکستگی است و در عشق، میخواهد سلامت شود. نمیشود. بلد نیست. یاد نگرفتیم. بدتر اینکه نمیدانیم اینچیزها را باید یاد گرفت. آدمها هم کاتالوگ دارند و اگر خوب نگاه کنی شخصیتشان پیداست: در حرفهایی که میزنند و حرفهایی که نمیزنند، در راه رفتنشان، در چشمهایشان و کتابهایشان و دوستانشان، دشمنانشان و... . ما نگاه نمیکنیم، بلکه میبلعیم. بغل میکنيم تا خُرد کنیم. سواد عشق نداریم و یکدیگر را مصرف میکنیم. رابطهها را تمام نمیکنیم، بلکه آدمها را تمام میکنیم: دیگر از او حتی برای خودش چیزی نمانده.
@Tehran_Tel
#حکایت_شبانه
سندرم اردک، تشبیهی ظریف و گویا از رنج پنهان در زیر لایه نازکی از شادی ظاهری است.
همانطور که اردک در حال شنا در آرامش به نظر میرسد، اما در زیر آب با پاهای خود به طور مداوم تلاش میکند تا سرپا بماند، افراد مبتلا به این سندرم نیز تصویری شاد و بیدغدغه از خود به نمایش میگذارند، در حالی که در اعماق وجودشان با غم و افسردگی دست و پنجه نرم میکنند.
این اصطلاح اولین بار توسط پژوهشگران دانشگاه استنفورد پس از بررسی پستهای شبکههای اجتماعی دانشجویانی که خودکشی کرده بودند، ابداع شد
. آنها با تناقضی آشکار بین لحن شاد و پرنشاط آخرین پستهای این افراد و واقعیت غمانگیز مرگشان روبرو شدند.
سندرم اردک زنگ خطری برای اطرافیان این افراد است. چرا که غالباً تشخیص پنهان ماندن غم و افسردگی عمیق در پشت لبخندهای تصنعی دشوار است.
افراد مبتلا به این سندرم به دلیل ترس از قضاوت، سوءتفاهم یا حتی طرد شدن، از به اشتراک گذاشتن احساسات واقعی خود خودداری میکنند.
اما پنهان کردن غم و رنج، نه تنها کمکی به حل مشکل نمیکند، بلکه میتواند منجر به تشدید آن و حتی پیامدهای ناگوارتر مانند خودکشی شود.
@Tehran_Tel
سندرم اردک، تشبیهی ظریف و گویا از رنج پنهان در زیر لایه نازکی از شادی ظاهری است.
همانطور که اردک در حال شنا در آرامش به نظر میرسد، اما در زیر آب با پاهای خود به طور مداوم تلاش میکند تا سرپا بماند، افراد مبتلا به این سندرم نیز تصویری شاد و بیدغدغه از خود به نمایش میگذارند، در حالی که در اعماق وجودشان با غم و افسردگی دست و پنجه نرم میکنند.
این اصطلاح اولین بار توسط پژوهشگران دانشگاه استنفورد پس از بررسی پستهای شبکههای اجتماعی دانشجویانی که خودکشی کرده بودند، ابداع شد
. آنها با تناقضی آشکار بین لحن شاد و پرنشاط آخرین پستهای این افراد و واقعیت غمانگیز مرگشان روبرو شدند.
سندرم اردک زنگ خطری برای اطرافیان این افراد است. چرا که غالباً تشخیص پنهان ماندن غم و افسردگی عمیق در پشت لبخندهای تصنعی دشوار است.
افراد مبتلا به این سندرم به دلیل ترس از قضاوت، سوءتفاهم یا حتی طرد شدن، از به اشتراک گذاشتن احساسات واقعی خود خودداری میکنند.
اما پنهان کردن غم و رنج، نه تنها کمکی به حل مشکل نمیکند، بلکه میتواند منجر به تشدید آن و حتی پیامدهای ناگوارتر مانند خودکشی شود.
@Tehran_Tel
#حکایت_شبانه
گاهی اوقات باید تمامِ مشغله هایت را زمین بگذاری ، سراغِ بهترین آدم های زندگی ات بروی و برایِ بودن و برایِ خوب بودنشان از آنها تشکر کنی .
بگویی چقدر دوستشان داری و چه خوب که هستند و انگیزه ی خوشبختیِ تو اند ، چه خوب که با نگاهی ، لبخندی یا کلامی ؛ دلت را به بودنت گرم می کنند .
بعضی ها ، شبیهِ معجزه می مانند . جوری نگاهت می کنند ؛ که عاشقِ خودت می شوی ، جوری صدایت می کنند ؛ که جان می گیری و جوری هوایت را دارند ؛ که خیالت از تمامِ راه هایِ رفته و نرفته ی زندگی ات تخت می شود .
با حضورشان ؛ نه از تاریکی می ترسی ، نه از سقوط ... و نه از گم شدن !
بعضی آدم ها ، با تمامِ جهان فرق دارند ، آمده اند تا لایقِ خالصانه ترین عشق و صادقانه ترین احساس باشند .
تا باشند ، انگیزه باشند و تو را خوشبخت ترین آدمِ رویِ زمینت کنند .
بعضی ها ، بزرگ ترین دلخوشیِ آدم اند ؛
همین که هستند خوب است ، همین که بمانند ، کافی ست !
@Tehran_Tel
گاهی اوقات باید تمامِ مشغله هایت را زمین بگذاری ، سراغِ بهترین آدم های زندگی ات بروی و برایِ بودن و برایِ خوب بودنشان از آنها تشکر کنی .
بگویی چقدر دوستشان داری و چه خوب که هستند و انگیزه ی خوشبختیِ تو اند ، چه خوب که با نگاهی ، لبخندی یا کلامی ؛ دلت را به بودنت گرم می کنند .
بعضی ها ، شبیهِ معجزه می مانند . جوری نگاهت می کنند ؛ که عاشقِ خودت می شوی ، جوری صدایت می کنند ؛ که جان می گیری و جوری هوایت را دارند ؛ که خیالت از تمامِ راه هایِ رفته و نرفته ی زندگی ات تخت می شود .
با حضورشان ؛ نه از تاریکی می ترسی ، نه از سقوط ... و نه از گم شدن !
بعضی آدم ها ، با تمامِ جهان فرق دارند ، آمده اند تا لایقِ خالصانه ترین عشق و صادقانه ترین احساس باشند .
تا باشند ، انگیزه باشند و تو را خوشبخت ترین آدمِ رویِ زمینت کنند .
بعضی ها ، بزرگ ترین دلخوشیِ آدم اند ؛
همین که هستند خوب است ، همین که بمانند ، کافی ست !
@Tehran_Tel
#حکایت_شبانه
آقا محمد خان قاجار علاقه خاصی به شکار روباه داشته.
تمام روز را پی یک روباه با اسبش میتاخته تا جایی که روباه از فرط خستگی نقش زمین میشده.
بعد آن بیچاره را میگرفته و دور گردنش، زنگولهای آویزان میکرده و در نهایت هم رهایش میکرده.
تا اینجای داستان مشکلی نیست.
هم جانش را دارد، هم دُمش را.
پوستش هم سر جای خودش است.
میماند فقط آن زنگوله!...
هر جا که بره یک زنگوله توی گردنش صدا میکنه. دیگر نمیتونه شکار کنه، چون صدای زنگوله، شکار را فراری میده.
بنابراین گرسنه میمونه صدای زنگوله، جفتش را هم فراری میده و تنها میشه.
از همه بدتر، صدای زنگوله، خود روباه را هم آشفته میکنه و...
بله دوستان
این داستان میتونه تمثیل زیبایی از افکار و احساسات حل و فصل نشده ذهن باشه.
هرجا بریم با خودمون حملش میکنیم، آن هم با چه سر و صدایی
@Tehran_Tel
آقا محمد خان قاجار علاقه خاصی به شکار روباه داشته.
تمام روز را پی یک روباه با اسبش میتاخته تا جایی که روباه از فرط خستگی نقش زمین میشده.
بعد آن بیچاره را میگرفته و دور گردنش، زنگولهای آویزان میکرده و در نهایت هم رهایش میکرده.
تا اینجای داستان مشکلی نیست.
هم جانش را دارد، هم دُمش را.
پوستش هم سر جای خودش است.
میماند فقط آن زنگوله!...
هر جا که بره یک زنگوله توی گردنش صدا میکنه. دیگر نمیتونه شکار کنه، چون صدای زنگوله، شکار را فراری میده.
بنابراین گرسنه میمونه صدای زنگوله، جفتش را هم فراری میده و تنها میشه.
از همه بدتر، صدای زنگوله، خود روباه را هم آشفته میکنه و...
بله دوستان
این داستان میتونه تمثیل زیبایی از افکار و احساسات حل و فصل نشده ذهن باشه.
هرجا بریم با خودمون حملش میکنیم، آن هم با چه سر و صدایی
@Tehran_Tel
#حکایت_شبانه
روزی کسی در کوچه پس گردنی محکمی به ملانصرالدین زد و سپس شروع به عذرخواهی کرد که ببخشید اشتباه کردم و شما را بجای کس دیگر گرفته بودم. ملا قانع نشد ، گریبان او را گرفت و پیش قاضی برد و ماجرا را باز گفت.
قاضی حکم کرد: ملا در عوض یک پس گردنی به آن شخص بزند. ملا به این امر راضی نشد. قاضی حکم کرد به عوض پس گردنی یک سکه طلا بایستی آن مرد به ملا بدهد. ناچار تسلیم شده و برای آوردن سکه از محکمه بیرون رفت.
ملا قدری به انتظار نشست. بعد در حالی که داشت در محکمه قدم میزد نگاهش به پس گردن کلفت قاضی افتاد پس درنگ نکرد و پس گردنی محکمی نثار قاضی کرد و گفت:
چون عیال در خانه منتظر من است و من زیاد وقت نشستن ندارم هر وقت آن مرد سکه را آورد شما در مقابل این پس گردنی آن سکه طلا را بگیرید.😁
@Tehran_Tel
روزی کسی در کوچه پس گردنی محکمی به ملانصرالدین زد و سپس شروع به عذرخواهی کرد که ببخشید اشتباه کردم و شما را بجای کس دیگر گرفته بودم. ملا قانع نشد ، گریبان او را گرفت و پیش قاضی برد و ماجرا را باز گفت.
قاضی حکم کرد: ملا در عوض یک پس گردنی به آن شخص بزند. ملا به این امر راضی نشد. قاضی حکم کرد به عوض پس گردنی یک سکه طلا بایستی آن مرد به ملا بدهد. ناچار تسلیم شده و برای آوردن سکه از محکمه بیرون رفت.
ملا قدری به انتظار نشست. بعد در حالی که داشت در محکمه قدم میزد نگاهش به پس گردن کلفت قاضی افتاد پس درنگ نکرد و پس گردنی محکمی نثار قاضی کرد و گفت:
چون عیال در خانه منتظر من است و من زیاد وقت نشستن ندارم هر وقت آن مرد سکه را آورد شما در مقابل این پس گردنی آن سکه طلا را بگیرید.😁
@Tehran_Tel