آموزشکده توانا
56.7K subscribers
31.2K photos
37K videos
2.54K files
18.9K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«لعنتیا تو رو زدن کشتن، عباس جانم، ...چقدر خونت چکه کرده اومده بیرون من نفهمیدم»

صدای مادر جاویدنام عباس شفیعی را می‌شنوید که در دومین سالگرد جان‌باختن او بر سر مزارش مویه می‌کند.

عباس شفیعی ۱۲ آبان ۱۴۰۱، در چهلم حدیث نجفی، با ضربات باتوم و پوتین ماموران در کرج زخمی شد و دو روز بعد جان باخت ماموران یک هفته پیکر عباس را گروگان گرفتند و بعد به خانواده تحویل دادند برادر عباس با انتشار ویدیویی در شبکه‌های اجتماعی گفت: با صدای بلند نام عباس را که برای ایران جان باخت، فریاد بزنید ویدیویی از رقصیدن عباس در خانه در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است آذر ۱۴۰۱، تولد ۴۲سالگی عباس شفیعی بود.
دخترش با کیکی بر مزار پدر، برایش جشن تولد گرفت.

#عباس_شفیعی #حدیث_نجفی #مهسا_امینی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نوزدهم آبان؛ پانزدهمین سالگرد قتل حکومتی رامین پوراندرجانی؛ پزشکی که شرافت و وجدان را به دیکتاتور نفروخت.

مرگ #رامین_پوراندرجانی نه مسمومیت غذایی بود و نه خودکشی بلکه مسئولان رده بالای نیروی انتظامی و امنیتی او را کشتند تا جنایت‌ هایشان در #بازداشتگاه_کهریزک از زبان رامین برملا نشود.

#رامین_پوراندرجانی پزشک شجاعی بود که مظلومانه کشته شد. انسانی که به زور در بازداشتگاه کهریزک بود و شاهد جنایات آنجا ، صدایش را بریدند تا صحبت از بسیاری از ناگفته ها نکند.تا صحبت از نبض گرفتن ها با پوتین نکند.تا صحبت از گونی های سفید نکند.رامین تو را کشتند و خانواده ات را داغدار ، فقط به آن دلیل که شاهد فجایع بودی...آری ، در کشور ما ایران شاهد باشی هم مجرمی تو مجرم به آنی که زیر بار زور نرفتی و دست خود را به خون جنایات جهنم کهریزک آلوده نکردی.

به عنوان یکی از بازداشتی های کهریزک که یک بار رامین پوراندرجانی را به همراه پدرش در دادسرای قضایی نیروهای مسلح دیدم و با گفتگو کردم به صراحت می‌گویم که مرگ رامین پوراندرجانی نه مسمومیت غذایی بود و نه خودکشی بلکه مسئولان رده بالای نیروی انتظامی و قضایی او را کشتند تا جنایت‌ هایشان در بازداشتگاه کهریزک از زبان رامین برملا نشود.

رامین می‌توانست وجدانش را زیر پا بگذارد و با نهادهای امنیتی و انتظامی از جمله سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران همکاری کند و همچنین می‌توانست برگه ای را امضا کند تا زنده بماند ، برگه ای که سعید مرتضوی ، سرتیپ عزیزالله رجب زاده فرمانده نیروی انتظامی پیشین تهران و رئیس بازداشتگاه کهریزک سرهنگ کمیجانی تنظیم کرده بودند که بگویند کشته شدگان کهریزک بر اثر بیماری بیماری مننژیت کشته شده اند نه ضرب و شتم ولی رامین هرگز این کار را نکرد ، زیرا از جنس آنها نبود و نمی‌خواست دستش را به ناحق به خون جوانان وطن آلوده کند. او می‌دانست با گفتن حقیقت و همکاری نکردن با رژیم در این راه کشته خواهد شد و در نهایت هم مرگ را پذیرفت و شرافت و وجدان خود را به دیکتاتور نفروخت‌.

رامین جان : یاد و خاطره ات تا همیشه برای ما زنده و گرامیست.💔

از صفحه مسعود علیزاده
masoudalizadeh___


روایت قتل حکومتی رامین پوراندرجانی را در لینک زیر بخوانید:

https://tinyurl.com/3webxk4p

رامین پوراندرجانی، جان بر سر قسم
https://tavaana.org/ramin_pourandarjani/

#رامین_پوراندرجانی
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_الامینی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#بازداشتگاه_کهریزک
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#علیه_فراموشی
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

مادر جاویدنام رضا معظمی گودرزی، در پنجمین سالگرد جان‌باختن فرزندش این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:

«سالروز آسمانی شدنت مبارک پسر قهرمان مادر
درست پنج سال پیش در چنین ساعتی جسم بی‌جانت روی تخت بیمارستان غرق در خون افتاده بود
و من با صدای بلند زجه میزدم وبا قلبی آکنده از درد به خدا التماس میکردم که تو رو .تویی که تمام وجودم بودی رو بهم برگردونه
اما یک سری جنایت کار که بویی از انسانیت نبرده بودند مانع از بردنت به اتاق عمل شدند و باعت شدند تا از شدت خونریزی جان شیرینت رو از دست بدی
پسر مهربونم تو همه‌ی زندگی پدر و مادری بودی که بزرگترین آرزوشون این بود که تو رو تو لباس دامادی ببینند .تنها برادر و تکیه گاه برادرت بودی اما یک شبه همه ی آرزوهایمان با رفتنت به دل خاک سپرده شد
پسرم این خون ها پایمال نخواهد شد و روزی خواهد رسید که قاتلینت تاوان این جنایت رو پس خواهند داد
قلب مادر تا نفس در سینه دارم دادخواه خون به ناحق ریخته است خواهم شد
به امید روزی که هیچ مادری از آغوش گرم فرزندش به جرم آگاهی محروم نباشه»


رضا معظمی گودرزی، متولد ۱ دی ۱۳۷۸، در جریان آبان خونین ۹۸، بر اثر اصابت گلوله در شهریار جان باخت. پیکر او در بروجرد به خاک سپرده شد.


#رضا_معظمی_گودرزی
#آبان_خونین_۹۸ #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
خانواده جاویدنام عباس شفیعی، زادروزش را بر سر مزارش جشن کرفتند

عباس شفیعی ۱۲ آبان ۱۴۰۱، در چهلم حدیث نجفی، با ضربات باتوم و پوتین ماموران در کرج زخمی شد و دو روز بعد جان باخت ماموران یک هفته پیکر عباس را گروگان گرفتند و بعد به خانواده تحویل دادند برادر عباس با انتشار ویدیویی در شبکه‌های اجتماعی گفت: با صدای بلند نام عباس را که برای ایران جان باخت، فریاد بزنید ویدیویی از رقصیدن عباس در خانه در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است ۲۹ آبان ۱۴۰۱، تولد ۴۲سالگی عباس شفیعی بود.
دخترش با کیکی بر مزار پدر، برایش جشن تولد گرفت.


#عباس_شفیعی #حدیث_نجفی #مهسا_امینی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهدی دائمی از قهرمانان آبان ۹۸، در زادروزش در میدان فرمانداری شهریار با شلیک مستقیم نیروهای حکومتی، پیش چشم مادرش کشته شد. او تک فرزند مادرش بود.

مادرش ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«آبان که از راه می‌رسد حجم دلتنگی در سینه ام هزاران برابر می شود . ۲۵ آبان برای من یادآور زیباترین ها و تلخ ترین هاست. در همین روز تن گرمت را برای اولین بار در آغوش گرفتم و ۲۵ سال بعد هم برای آخرین بار گرمای تنت در آغوش من بود. بعد از آن گویا گرمای تن من هم مرد. بعد از  آن آغوشم دیگر هرگز  گرم نشد.

دوباره ۲۵ آبان آمده و من به شمع ۲۵ سالگی ات خیره مانده ام که هرگز بیشتر نشد و پنج سال است که روی همان عدد متوقف شده است. ۲۵ سال قهرمان زندگی من بودی و بعد از آن قهرمان من و یک کشور شدی.
رفتی که زندگی برای مردم کشورت بهتر شود اما بعد از تو نه تنها زندگی همسن هایت بهتر نشده که هیچ ، افسرده تر و غمگین تر هم شده اند، مشکلاتشان بیشتر شده و زندگی شان از ۲۵ آبان ۹۸ هم ترسناک تر است.
اما با خودم فکر می‌کنم زندگی من بعد از آن تاریخ چگونه شد ؟ در واقع پاسخ این است که زندگی دیگر برای من وجود نداشت. زندگی من مانند شمع تولد ۲۵ سالگی ات متوقف شده است.
پنج سال است که هر لحظه با تو صحبت می‌کنم ، نمی دانم صدایم را میشنوی یا  این کار من هم بیهوده است اما جواب هر چه که باشد من باز هم با تو صحبت خواهم  کرد ، برایت می نویسم ، آواز میخوانم ، درست مانند لالایی های که دوران کودکی برایت خوانده ام.
ایمان دارم که می شنوی ، تو جایی در همین نزدیکی ها ایستاده ای و از گریه های من  غمگین شده ای . جایی همین حوالی ایستاده ای و بهتر شدن اوضاع هموطنانت را انتظار میکشی ، برای پرکشیدنشان غصه میخوری و منتظری تا دیگران به زندگی بهتری برسند. تو همیشه همینقدر خوب و مهربان بوده ای.
قهرمان من، زیبای من،  تنها فرزندم جاوید نام مهدی دائمی زادروزت هزاران بار بر ما مبارک🥀💔»


#مهدی_دائمی
#آبان_ادامه_دارد
#آبان_خونین_۹۸
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی_جرم_نیست
#آبان۹۸
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
مراسم دومین سالگرد جان‌باختن جاویدنام آرمان عمادی، بر سر مزارش با حضور جمع کثیری از مردم برگزار شد

آرمان عمادی فرزند مهروش و یونس، متولد ۹ اردیبهشت ۱۳۷۳، یک روز پیش از آنکه در اعتراض‌ها به او شلیک شود، با گلوله ساچمه‌ای به دست او شلیک کرده بودند. به خانه رفت و با همان دست زخمی برای مادرش نوشت: «مادرم الله که یار باشد، بگذار دشمن هزار باشد.»

آرمان ۲۸ ساله بود. فوق لیسانس حقوق داشت. زبان انگلیسی و فرانسه درس می‌داد، مدتی در داروخانه کار می‌کرد، مدتی هم کافه‌ای به اسم کالدی داشت. اماکن آنقدر اذیتش کرد که مجبور شد کافه‌اش را تعطیل کند. خیلی به کافه‌داری علاقه داشت و دوست داشت کافه‌داری محبوب و معروف شود.

چند شب قبل از کشته شدنش به دوستانش گفته بود که هرچه از آنها در موبایلش دارد را پاک می‌کند که اگر دستگیر شد دوستانش به دردسر نیفتند.

آرمان عمادی به گواه نزدیکانش در مورد اعتراض‌ها و کشتار مردم بی‌تفاوت نبود و مرتب در اعتراض‌ها شرکت می‌کرد. او ۲۵ آبان در مرودشت استان فارس گلوله خورد.
یک فرد نزدیک به خانواده او به بی‌بی‌سی گفت: «آن شب آرمان در اعتراض‌ها بود. ماموران از مسجد محل از فاصله نزدیک چشم آرمان را هدف قرار دادند. جمجمه‌اش شکست. او را بلافاصله به بیمارستان نبردند. در همان مسجد او را نگهداشتند. شاید اگر زودتر به بیمارستان می‌رسید زنده می‌ماند. در بیمارستان چشمش را تخلیه کردند، گفتند جمجمه‌اش شکسته. بعدا گفتند همان موقع دچار مرگ مغزی شده بود با این‌حال تا سه روز در بیمارستان به دستگاه وصل بود. بعد از سه روز دستگاه را خاموش کردند.»

به گفته این منبع آگاه، آرمان به حیوانات هم علاقه زیادی داشت. عاشق حیوانات بود خصوصا سگ و گربه. چند تا گربه داشت که برای هرکدامشان یک اسم انتخاب کرده بود. هر ماه برای سگها و گربه‌ها غذا می‌خرید. اگرگربه‌ای می‌دید که مریض است تا او را درمان نمی‌کرد خیالش راحت نمی‌شد.

آرمان عمادی سه برادر داشت. رابطه او با خانواده بسیار نزدیک بود. با مادرش خیلی دوست بود و به او کمک می‌کرد. منبع نزدیک به خانواده می‌گوید:« خانواده خوشحالی بودند. با رفتن آرمان زندگی آنها نابود شد. رفتن آرمان یک طرف، آزار و اذیت خانواده‌اش توسط حکومت هم آنها را نابود کرده.

#آرمان_عمادی #نه_به_جمهورى_اسلامى #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا

📱 Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱tavaana

📱Beshkan

📱Dialogue

📱tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
طاهره خوشکلام، همسر جاویدنام جواد رضایی، محل جان‌باختن همسرش را گلباران کرده و این ویدیو را منتشر کرده و نوشته:
.
«"این رد خون هیچوقت پاک نمیشه"

خطابم به توست بی وجود بی صفتی که تو همین کوچه به کمر جوادم شلیک کردی با تو هستم
تو اومدی رو خط قرمز من پا گذاشتی و جواد رو ازم گرفتی
من برا اینکه جواد رو نگه دارم خیلی خون دل خوردم خیلی صبر کردم
هفت سال برا رسیدن به همدیگه صبر کردیم
سال‌ها تحمل کردم که سلامتش رو به دست بیاره
می‌خوام بگم تو هر دوتاش موفق شدم چون جواد برام متفاوت بود
الانم به تو دارم میگم حرومزاده من از این خونی که توی بی وجود ریختی نمیگذرم یه روزی خیلی زود به چنگم میوفتی باهات تسویه حساب شخصی دارم
پیدات میکنم و حالیت میکنم که چه غلطی کردی
مطمئن باش تو پیدا کردن تو هم موفق میشم
دنبالتم کثافت دنبالتم
این گردن کج کرده هومن و خشم درونش و این ناله های من و نفرین هام دامن خودت و دودمانت رو میگیره
منتظر روز حساب باش😡

پ.ن: گلباران محل کشته شدن جواد رضایی »


#جواد_رضایی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #لاهیجان #یاری_مدنی_توانا

📱 Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱tavaana

📱Beshkan

📱Dialogue

📱tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
احسان، برادر جاویدنام عرفان خزائی، پدر یک پسر شد و نام او را به یاد عموی جاویدنامش عرفان گذاشتند.

احسان، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
« #نام_گذاری_آریایی
صرفا  در راستای مسیر  دادخواهی قهرمانان راه آزادی وطن جاوید نام #عرفان_خزایی و همه عرفان‌های قهرمانی که در این مسیر  شرافتمندانه جان عزیزشان را برای مطالبه حق انسانی خود و تمام هموطنانشان بر کف نهادند.
یاد تمام جاویدنامان راه آزادی وطن گرامی و راهشان پر رهرو .
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم »

#یاری_مدنی_توانا

📱 Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱tavaana

📱Beshkan

📱Dialogue

📱tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جاویدنام شورش نیکنام از جمله افرادی بود که در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ در شهر مهاباد و سرکوب وحشیانه حکومت در روزهای ۲۸ و ۲۹ آبان به شدت زخمی شده بود، او را به ارومیه منتقل کردند و سرانجام روز یکشنبه ۶ آذر در بیمارستان ارومیه جان باخت.

«شورش نیز همچون ‎ #شمال_خدیری‌پور ، ‎#سمکو_مولودی و ‎#کمال_احمدپور  پدر یک دختر خردسال بود.. چه دخترهایی که سایه و مهر پدر از سرشان گرفته شد.

حالا دختر کوچولوی شورش نیکنام، تا آخر عمرش باید بر سر مزار پدرش با او دیدار کند.


#شورش_نیکنام #مهاباد #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هرگز قتل حکومتی کیانوش سنجری را فراموش نمی‌کنیم.
حکومتی که یک آزادی‌خواه را آنقدر آزار و شکنجه داد را فراموش نمی‌کنیم.
شکی نیست که عامل و مسئول مرگ کیانوش، به هر ترتیبی که اتفاق افتاده باشد، رژیم جمهوری اسلامی است و هر عاملی جز آن آدرس اشتباهی است.
کیانوش جانش را نهاد تا «شاید تلنگری باشد» تا بیدار شویم و علیه ظلم و جور بشوریم. کیانوش مصمم بود تا پیامش را برساند.
گرچه حکومت با انواع فشارها و آزارها، انواع ستم‌هایی که بر آزادی‌خواهان روا داشته، باعث این اقدام شد.
مسئولان حکومت می‌توانستند، اگر می‌خواستند جلوی او را بگیرند، چه می‌شد اگر توماج و نسرین شاکرمی را زودتر آزاد می‌کردند؟ چه می‌شد اگر فاطمه سپهری و آرشام را آزاد می‌کردند؟ در زندان نبودن این عزیزان چه خطری برای جامعه دارد؟! چرا حکومتی که ادعای اقتدار دارد، از این افراد می‌ترسد و آن‌ها را زندانی می‌کند؟!

ما ملت ایران، باید بیدار بشویم... وگرنه هر روز جمهوری اسلامی با محدودیت‌های بیشتر ما را به بند می‌کشد.

طرح از مرتضی رخت‌اعلا

morteza_aala

برای #کیانوش_سنجری
آن بی گناهیم که در آغوش آتشم.
.
.
.
#زن_زندگی_آزادی
#مرتضی_رخت_اعلا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#هنر_اعتراض #شاید_تلنگری_باشد #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد

امروز سالگرد قتل روح‌الله زم است، خبرنگار و فعال مدنی که به دست جمهوری‌اسلامی ربوده شد و به قتل رسید.

طرح از رضا عقیلی

#روح_الله_زم #آمدنیوز #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نواز، خواهر زنده‌یاد نیلوفر ابراهیم از جان‌باختگان هواپیمای اوکراینی، ویدیویی از مراسم از دواج خواهرش با زنده‌یاد سعید طهماسبی همراه دلنوشته‌ای از مادرش به مناسبت سالگرد ازدواج نیلوفر و سعید به شرح زیر منتشر کرد:

«نیلوفرم، پاره تنم، دختر دلبندم، سعید مهربان و دوست داشتنی‌ام
بیست و هشتم آذرماه سالگرد عروسی شما عزیزانم است. بامداد بیست و یکم آذرماه، سرشار از عشق به زندگی، امید به آینده و مهر وطن، پا به سرزمین مادری‌تان گذاشتید تا در کنار افرادی که دوستشان داشتید و دوستتان داشتند، پیوند زندگی مشترکتان را جشن بگیرید، در چهار هفته‌ای که در ایران بودید، شادترین روزهای زندگی تان را رقم زدید.
از بودن در کنار خانواده چه شاد و سرمست بودید، با مهر و عشقی وصف ناشدنی محله‌های مورد علاقه‌تان را زیر پا می‌گذاشتید، می‌خواستید از هر کدام تکه‌ای را در وجودتان جا دهید و با خود ببرید تا هیچگاه دوری از وطن را احساس نکنید.
هنگامی که راهی فرودگاه بودید، آخرین خواسته ‌ان از پدرها و مادرها این بود که آن‌ها به شما به پیوندند، دلتنگی دور شدن از آنان به نگاهتان گره خورده بود.
نیلوفرم، به تو می‌گویم: گرمی لذت آخرین به آغوش کشیدن تو همواره با من است.
سعیدم، به تو می‌گویم: آخرین نگاه پر از اشتیاق و مهربانی تو هنوز برای من گفتنی‌ها دارد.
جسم شما دیگر با پدرها، مادرها، خواهرها و دیگر دوستداران‌تان نیست، ولی شما در لحظه لحظه زندگی با ما همراه هستید و هیچگاه فراموش نمی‌شوید.
در بامداد هجدهم دی ماه هزار و سیصد و نود و هشت، به دست شیاطینی زمینی، حق زندگی از شما عزیزانم و از صد و هفتاد و پنج انسان بی‌گناه هم سفرتان گرفته شد.
شما مظلومین، از شاهدشهر، شهری که تا ابدیت این جنایت را گواهی می‌دهد، عروج کردید، ولی می‌دانم پاک‌ترین فرشته‌ها شما را در پرواز ابدی تان در بر گرفتند و در بین آنان هستید.

دادخواه حق زندگی، امیدها و آرزوهایتان هستم.

*دل نوشته مادرم برای نیلوفر و سعید*»

navaz27

نیلوفر ابراهیم و سعید طهماسبی دو زوج جوان پرواز اوکراین بودند. آن‌ها برای ازدواج به ایران رفته بودند و چند روز بعد از جشن عروسی به لندن برمی‌گشتند که در فاجعه سرنگونی هواپیما توسط موشک‌های سپاه تروریستی پاسداران جان باختند.

نیلوفر ابراهیم ۳۴ ساله فارغ‌التحصیل مقطع فوق لیسانس دانشگاه کینگستون لندن و سعید دانشجوی مقطع دکترای دانشگاه امپریال کالج لندن بودند.

#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #سعید_طهماسبی #نیلوفر_ابراهیم #هواپیمای_اوکراینی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
#PS752justice

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روی این ویدیو و این طرح‌ها صدای جاویدنام نوید افکاری را می‌شویم. نوید افکاری، جوانی که به جرم نکرده قربانی بیدادگاه‌های جمهوری اسلامی شد، در واپسین پیام خود پرده از ظلم آشکار دستگاه قضایی برداشت. او، با زبانی ساده اما تأثیرگذار، از روند ناعادلانه‌ای سخن گفت که در آن بی‌گناهی‌اش نادیده گرفته شد و عدالت قربانی سیاست و نمایش قضاتی شد که از مفهوم قضاوت تنها نامی را به ارث برده‌اند.

نوید، در میان درد و ناامیدی، از آخرین تلاش‌هایش برای شنیده شدن سخن گفت. او و خانواده‌اش، پس از دو سال خون دل خوردن، با رد شدن اعاده دادرسی، به این نتیجه رسیدند که امیدی به عدالت در این نظام وجود ندارد. حکمی که علیه او صادر شد نه بر اساس عدالت، بلکه با هدف خفه کردن صدای حق‌طلبی‌اش بود.

پیام نوید فقط به مردم ایران نبود؛ او خطاب به هر انسان آزاده‌ای در سراسر جهان گفت که سکوت در برابر ظلم، حمایت از ظالم است. او با شجاعت اعلام کرد که اگر اعدام شود، همه بدانند که در قرن بیست‌ویکم، با وجود نهادهای حقوق بشری، یک انسان بی‌گناه به دار آویخته شد. او فریاد زد که این ظلم اولین و آخرین قربانی‌اش نخواهد بود، مگر اینکه جهان صدای او را بشنود.

در طی این سال‌ها جوانانی همچون نوید، محسن شکاری، مجیدرضا رهنورد، محمدرضا کرمی، محمد حسینی، رضا رسایی، مجید کاظمی، سعید یعقوبی، صالح میرهاشمی، میلاد زهره‌وند و ... توسط جمهوری اسلامی اعدام شدند.

این یعنی هنوز صدای مظلومیت مردم ایران و صدای زندانیان به درستی شنیده نشده و اقدامی موثر علیه اعدام صورت نگرفته.

اینک جوانان دیگری با حکم اعدام در زندان‌های رژیم جمهوری اسلامی هستند. آن‌ها در یک روند دادرسی ناعادلانه به اعدام محکوم شده‌اند.

ویدیو از :
zard_drawing
——
#stopexecutionsiniran #justiceforvictims #protestart
#اعدام_نکنید #عدالت_انتقالی #هنر_اعتراض #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #جمهوری_اسلامی #اعدام_یک_قتل_عمد_دولتی_است
#محمد_امین_مهدوی_شایسته #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
مادر جاویدنام آرمان عمادی در شب یلدا در کنار مزار فرزندش می‌گوید:

«طولانی‌ترین شب سال شبی بود که من آرمانمو از دست دادم و اون شب اصلأ صبح نمی‌شد...»

او همچنین خطاب به فرزندش نوشت:

«آرمان جان، جای خالی تو امشب بیشتر از همیشه حس می‌شود، اما خاطراتت مثل این شمع‌های روشن، گرمای شب‌های تاریکمان است.امشب، به یاد تو که ستاره‌ی روشن آسمانمان بودی، کنار خاطراتت به‌سر می‌بریم. روحت در آرامش باشد عزیز جاودانه ما، که عشق و یاد تو در قلبمان همیشگی است. عشق ابدی ما🤍🕊️❤️»

آرمان عمادی فرزند مهروش و یونس، متولد ۹ اردیبهشت ۱۳۷۳، یک روز پیش از آنکه در اعتراض‌ها به او شلیک شود، با گلوله ساچمه‌ای به دست او شلیک کرده بودند. به خانه رفت و با همان دست زخمی برای مادرش نوشت: «مادرم الله که یار باشد، بگذار دشمن هزار باشد.»

آرمان ۲۸ ساله بود. فوق لیسانس حقوق داشت. زبان انگلیسی و فرانسه درس می‌داد، مدتی در داروخانه کار می‌کرد، مدتی هم کافه‌ای به اسم کالدی داشت. اماکن آنقدر اذیتش کرد که مجبور شد کافه‌اش را تعطیل کند. خیلی به کافه‌داری علاقه داشت و دوست داشت کافه‌داری محبوب و معروف شود.

چند شب قبل از کشته شدنش به دوستانش گفته بود که هرچه از آنها در موبایلش دارد را پاک می‌کند که اگر دستگیر شد دوستانش به دردسر نیفتند.

آرمان عمادی به گواه نزدیکانش در مورد اعتراض‌ها و کشتار مردم بی‌تفاوت نبود و مرتب در اعتراض‌ها شرکت می‌کرد. او ۲۵ آبان در مرودشت استان فارس گلوله خورد.

#آرمان_عمادی
#یلدای_۱۴۰۳
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#شب_یلدا #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

۱ دی ماه، زادروز جاویدنام رضا معظمی گودرزی است.

مادر رضا معظمی گودرزی، از جانباختگان اعتراضات آبان ۹۸ ویدیویی از غمگساری‌اش در شب چله و بردن کیک تولد بر مزار فرزند از دست‌رفته‌اش منتشر کرده است و رنج از دست دادن پسرش را توصیف می‌کند.


رضا معظمی گودرزی، متولد ۱ دی ۱۳۷۸، در جریان آبان خونین ۹۸، بر اثر اصابت گلوله در شهریار جان باخت. پیکر او در بروجرد به خاک سپرده شد.


#رضا_معظمی_گودرزی
#آبان_خونین_۹۸ #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«‏به یاد ⁧ #يلدا_آقافضلى ⁩ جانباخته و کشته شده راه آزادی ‏در روزهای نزدیک به ⁧ #شب_یلدا🥺💔

‏هوا سرده ولی فریادهاشو
‏کسی تو‌ سینه زندونی نکرده
‏شب یلدا سیاهه اما زیباست
‏چون ابراز پشیمونی نکرده»

از صفحه خانم نرگس جلالی

#یلدا_آقافضلی
#یلدا_آقا_فضلی
‏⁧ #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم#دادخواهی #شب_یلدا #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
محبوبه رمضانی، مادر جاویدنام پژمان قلی‌پور از جان‌باختگان آبان ۹۸ نیز مثل سایر مادران دادخواه، به یاد یلداهایی افتاد که پسرش در کنارش بود و ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

#یلدا

چندمین شب یلدای بدون توست؟
چهارمی پنجمی؟
چند سال است بدون تو یلدا را می‌گذرانم؟
اخرین سالی که یلدا را باهم جشن گرفتیم را مرور می‌کنم
هیچ فکر می‌کردم امسال آخرین سال است؟
هیچ فکر می‌کردم دیگر شب یلدا برایت حافظ نمی‌خوانم؟
هیچ فکر می‌کردم قرار است بعد از این فقط در گوشه آرامستانت یلدا را جشن بگیرم؟
هرگز چنین خیالی نمی‌کردم
برنامه‌ها داشتم برایت من
شب‌های یلدای زیادی قرار بود باهم جشن بگیریم
چه می‌دانستم زمانه اینگونه روی ناخوش به من نشان می‌دهد
خانواده ام را میگیرد از من
و من سال‌ها در حسرت دیدنت می‌مانم
دلتنگ حتی روزهای تلخمان شده‌ام
هیچ روز تلخی داشته‌ایم اصلا؟
من که چیزی به یاد نمی‌آورم
از تو فقط لبخند به جا مانده برایم
مهربانی خوش اخلاقی و زیبایی به جاگذاشته‌ای فقط
مهربانم گرچه من درحسرت آغوشت مانده‌ام اما
سرافرازم
سربلندم که چون توی به این دنیا داده‌ام
رسالت من تربیت فرزندی بوده به دلیری تو
و من چه کامل این رسالت را کامل کردم
پسرم این روزها مثل تمام روزهای بعد تو سخت می‌گذرد
اما من همچنان امیدوارانه زندگی می‌کنم
به امید روز های خوب
من روزی جواب تمام این تلخی‌ها را می‌گیرم
روزهای شیرین نزدیک است پسرم
اندکی صبر...»


#پژمان_قلیپور #شب_یلدا
#آبان_خونین_۹۸ #آبان۹۸ #دادخواهی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
پانزدهمین سالگرد عاشورای خونین ۶ دی ۱۳۸۸ را گرامی می‌داریم.

به یاد بهزاد یزدان‌پناه، قهرمان بی‌ادعای وطن، که در راه آزادی ایران و همراه با امید به آینده‌ای روشن، در میان خروش مردم به خیابان آمد. اما تیر جنگی مزدوران سرکوبگر، به ستون فقراتش اصابت کرد و زندگی او را برای همیشه تغییر داد. آن گلوله لعنتی، یک سانتی‌متر مانده به قلب مهربانش آرام گرفت و از آن روز بهزاد عزیز را به ویلچر نشاند.

بهزاد یزدان‌پناه نماد مقاومت و شجاعت است. او با روحیه‌ای بزرگ و قلبی سرشار از امید، ۱۵ سال است که در برابر زخم‌های یزیدیان زمانه ایستادگی کرده است. پدر و مادر فداکار او نیز، ستون‌های استوار این مقاومت هستند.

برادر عزیزم، بهزاد جان، ما مردم ایران به شجاعت و بزرگی تو افتخار می‌کنیم. به تو قول می‌دهیم که روزی حق تو و همه قربانیان این سرزمین را از این حکومت دیکتاتوری خواهیم گرفت.

یاد تو برای همیشه زنده است و صدای مظلومیتت در قلب ما جاودانه خواهد ماند.

✌️❤️
📝 مسعود علیزاده
masoudalizadeh___

#بهزاد_یزدان_پناه
#عاشورا_۸۸_را_فراموش_نمیکنیم
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا

byazdanpanah66

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برادر جاویدنام یاسین جمال‌زاده، این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:
 
«بمیرم برات داداشم💔😔
دوریت نابودم کرد
باورم نمیشه که نیستی
هیچوقت نبودنتو باور نمیکنم🖤🕊
کثافت بزنن اون دست نجستو که داداشمو زدی.»

جاویدنام یاسین جمال‌زاده متولد ۲۳ شهریور ۱۳۷۳ بود. او کارگر گچکار ساختمان بود. اهل شاندرمن از توابع ماسال در استان گیلان. در ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در شهر رضوانشهر با شلیک گلوله از سوی نیروهای حکومتی، به قتل رسید. یاسین دو دختر دوقلو به نام‌های کیانا و آریانا داشت.
ویدیوهایی از لحظه اصابت گلوله به او منتشر شده است. یکی از ویدیوها مربوط به موبایل خود یاسین است که بسیار دردناک است.
در شهر کوچک رضوانشهر، در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱، مردم به ستوه آمده از ظلم حکومت به خیابان آمدند و با بی‌رحمی توسط جانیان به گلوله بسته شدند.

#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#یاسین_جمالزاده #رضوانشهر #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر زنده‌یاد کیانا قاسمی، از جان‌باختگان هواپیمای اوکراینی، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«دختر عزیزم، کیانای قشنگم،

پنج سال از آن روز تلخ گذشته است، پنج سال از لحظه‌ای که زمین مرا از آسمان تو جدا کرد. هنوز باور نمی‌کنم که تو دیگر اینجا نیستی. هر شب، پیش از خواب، نامت را زمزمه می‌کنم و تصویر چهره معصومت را در قلبم قاب می‌گیرم. نبودنت زخمی است که هرگز التیام نمی‌یابد. خانه با هر گوشه و صدایش، نبودنت را فریاد می‌زند. نگاهت، آرزوهایی که در چشمانت می‌درخشیدند، همه در یک لحظه به دست کثیف‌ترین موجودات این خاک نابود شدند، اما هنوز در خاطرم زنده‌اند.

پنج سال است که آسمان برای من معنای دیگری پیدا کرده است. هر بار که به آسمان نگاه می‌کنم، به تو فکر می‌کنم. شاید آن ستاره‌ای که پرنورتر از همه می‌درخشد، تو باشی. دخترم، پنجمین سالگرد پروازت را در حالی می‌گذرانم که دلم هزار تکه است. این دلتنگی، این درد… کاش لحظه‌ای آرام می‌گرفت. کاش این کابوس تمام می‌شد.

روزی که تو رفتی، بخشی از وجود من با تو رفت، اما عشق به تو هرگز نمی‌میرد. تو همیشه در من زنده‌ای.

دوستت دارم، برای همیشه.»

مادر کیانا پیشتر در بخشی از زندگی‌نامه او نوشته بود:
«کیانای من نوزده ساله بود که برای ادامه تحصیلی در رشته آی تی به کانادا می‌رفت. دختری باهوش که با معدل کل ۱۹/۳۰ از دبیرستان بوعلی دررشته ریاضی فیزیک فارغ‌التحصیل شد. اما او با وجود قبولی در رشته مهندسی شیمی در دانشگاه دولتی رشت و رشته مهندسی پزشکی در دانشگاه آزاد تهران، بخاطر محدودیت‌هایی مثل «حجاب اجباری» سفر به تورنتو را انتخاب کرد. کیانا زیبا، خوش تیپ، قدبلند و همیشه آراسته بود و شخصیت تحسین برانگیزش همواره زبانزد دوستان و بستگان. او وطن‌پرست بود و مسئولیت‌پذیر. دختر بزرگ یک خانواده پنج نفره که قلبی مهربان و دلواپس داشت، دلواپس دو خواهر کوچک‌ترش. کیانا سفر به کانادا را پلی می‌دانست برای آینده‌ای بهتر برای خواهرانش. او درونگرا بود و دوست داشت بار زندگی‌اش را تنها به دوش بکشد. هرگز گلایه نمی‌کرد و از مشکلاتش حرفی نمی‌زد. کیانا به دوستانش گفته بود که همه هدفش این است تا به پدرش ثابت کند می‌تواند در عین استقلال، فرد مفیدی باشد. او سرشار از زندگی و برنامه و هدف بود، هیهات که همه‌ چیز ظرف چند دقیقه بر باد رفت.»
#IRGCterrorisrs
#کیانا_قاسمی
#هواپیمای_اوکراینی
#دادخواهی
#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech