آموزشکده توانا
58.5K subscribers
29.5K photos
35.9K videos
2.54K files
18.5K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
#پاکسازی ورزشگاه آزادی از #زباله ها توسط برخی طرفداران #مسئول دو تیم #پرسپولیس و #استقلال، بعد از #شهرآورد پایتخت
@Tavaana_TavaanaTech
هایده چنگیزیان، از اولین زنان رقصنده‌ی باله در ایران
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇
هایده چنگیزیان، از اولین زنان رقصنده‌ی باله در ایران
هایده چنگیزیان یکی از اولین #زنان #رقصندهٔ باله در ایران است. او از دوران کودکی علاقه‌ی بسیاری به رقص داشته است. آن‌گونه که گفته‌ می‌شود «یپرم خان»، آوازخوان ارمنی اول بار در یک مجلس عروسی به استعداد این دختر جوان در رقص پی برد و با پیشنهاد این خواننده بود که هایده به کلاس‌های رقص «مادام یلنا آودیسیان» رفت و به فراگیری رقص پرداخت. مادام یلنا با نام هنری «مادام یلنا» از بنیان‌گذاران ِ «هنر باله در ایران» بود. سرکیس جانبازیان دیگر استاد ِ رقص باله که به او لقب پدر باله‌ی ایران داده‌اند در این کار با مادام یلنا هم‌کاری می‌کرد. دوران کودکی هایده در کلاس مادام یلنا گذشت.
هایده پس از دریافت مدرک سیکل اول در ۱۶ سالگی به کلن ِ آلمان رفت تا به آموختن باله بپردازد. هایده چنگیزیان در هنرکده‌ی باله و در کنکور این رشته نفر اول شد. هایده پس از مدتی برای فراگیری باله به اتحاد جماهیر شوروی رفت و در آن کشور آموزش رقص #باله دید. او پس از بازگشت به ایران در تالار رودکی آن زمان که بهدها به تالار وحدت تبدیل شد به کار مشغول شد. او فعالیت‌های بسیار در سازمان باله ملی داشت.
این #بالرین پس از پیروزی انقلاب اسلامی حرفه‌اش را از دست داد چرا که پس از انقلاب #رقص ممنوع شد و از لحاظ شرعی آن را حرام دانستند. هایده چنگیزیان مجبور شد ایران را ترک کند. او ابتدا به کشور آمریکا رفت و از آن‌جا به آلمان #مهاجرت کرد و در نهایت در پرتغال و شهر لیسبون ساکن شد.
#هایده_چنگیزیان، از اولین کسانی است که با اجرای داستانی از شاه‌نامه‌ی فردوسی یعنی بیژن و منیژه باله‌ی فرنگی را در شکلی ایرانی عرضه کرد.
دویچه‌وله با هایده چنگیزیان گفت‌وگویی کرده است که در زیر می‌خوانید:
خانم چنگیزیان، فکر می‌کنید با ریاست جمهوری آقای روحانی، امیدی برای بهبود وضعیت هنری در سال پیش رو وجود دارد؟
نه، من زیاد امیدی ندارم، متأسفانه. همان‌طور که در اخبار می‌شنویم، تصمیم‌گیرنده‌ی اصلی آقای روحانی نیستند و تصمیم‌گیرنده‌ها کسان دیگری هستند که به ظاهر هم که شده، می‌خواهند این شکل اسلامی را نگه دارند. هنر، به عقیده‌ی من، یک چیز آزاد است. هنر چیزی نیست که بتواند وابسته بشود. البته در قرون وسطی، کلیسای کاتولیک هنرمندها را در خدمت خودش پذیرفت و آثار عجیب و غریب باشکوهی از نقاشی، مجسمه‌سازی و بناهای مختلف به وجود آمد. ولی اصولاً در هیچ دوره‌ی دیگری نمی‌توانیم ببینیم که هنر بتواند خودش را به یک ایدئولوژی وابسته کند. حتی در زمان کمونیستی و بلشویکی روسیه، هنر نتوانست خودش را وفق بدهد. باید جدا می‌شد.
ولی ما دیدیم که هنرمندهای خیلی ارزنده‌ای در آن رژیم (اتحاد جماهیر شوروی) هم به وجود آمدند. از جمله بالرین‌های خیلی ماهر...
بله، به خاطر این‌که دوره‌ی اتحاد جماهیر شوروی می‌خواستند به دنیا ثابت کنند که ما از لحاظ فرهنگی هم خیلی قادریم.
فکر نمی‌کنید این موضوع برای جمهوری اسلامی هم پیش بیاید که بخواهند بگویند ما از نظر فرهنگی هم قادریم؟
نه، نگاه کنید به فیلم‌هایی که سانسور می‌شود، به کارگردان‌های خیلی خوب ما که یا ممنوع‌الفیلم می‌شوند یا در #حصر خانگی قرار می‌گیرند و نمی‌توانند چیزی از خودشان ارائه بدهند و اگر هم ارائه بدهند، مثل آقای فرهادی می‌رود در فرانسه اجرا می‌کند. در فضای #ایران، آن آزادی‌ای وجود ندارد که هنرمند بتواند خودش را ابراز کند، نظرات‌اش را ابراز کند و بتواند قطعه‌ای را بسازد که اصلاً بوی آزادی بدهد.
بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1Ijinqy

@Tavaana_TavaanaTech
پروین دولت‌آبادی، مادر ِ شعر کودکان
پروین دولت‌آبادی ۲۷ فروردین‌ماه ۱۳۸۷ و در سن ۸۴ سالگی بر اثر سکته‌ی قلبی در تهران درگذشت
@Tavaana_TavaaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
پروین دولت‌آبادی، مادر ِ شعر کودکان
پروین دولت‌آبادی ۲۷ فروردین‌ماه ۱۳۸۷ و در سن ۸۴ سالگی بر اثر سکته‌ی قلبی در تهران درگذشت
پوران فرخ‌زاد:
«او موقعی کار در در ادبیات کودک را شروع کرد که این‌کار باب نبود، نه کسی روان‌شناسی کودک می‌دانست و نه کسی به ادبیات کودک توجهی نشان می‌داد. به جز عباس یمینی‌شریف و خانم دولت آبادی که اشعاری برای بچه‌ها می‌سرودند دیگر کسی در آن زمان برای ادبیات کودکان کار نمی کرد. خانم دولت آبادی اشعاری که برای کودکان منتشر کرد در زمان خودش چندین و چند جایزه گرفته و او از ماندگارترین کسانی است که در ادبیات کودکان کار کرده است. او فقط درادبیات کودک کار نکرده بلکه شاعری با شش دفتر شعر همراه با اشعاری فلسفی درآمیخته با عرفان خاص اوست. ایشان به خصوص سال‌های آخر عمرش را در تنهایی و انزوای بسیار گذراند و زیاد اهل معاشرت با دیگران نبود؛ به جز گروهی از دوستان خاص که آنها را برگزیده‌بود. با هر کسی رفت‌وآمد نداشت. او چند سال آخر عمر را سخت بیمار، ناامید و مایوس بود. جای شگفتی است که در چند روز پیش از مرگش، شعری سرود که وقتی آدم آن را می‌خواند به خودش می‌گوید که این نمی‌تواند مال یک زن هشتاد و چندساله بیمار باشد».
پروین دولت‌آبادی در۲۱ بهمن‌ماه سال ۱۳۰۳ در خانواده‌ای اهل فرهنگ و در محله‌ی احمدآباد ِ اصفهان به دنیا آمد. در خانواده‌ی او شعر جای‌گاه ویژه‌ای داشت. پروین به مدرسه‌ی ناموس رفت. مدیر این مدرسه مادر ِ خود پروین، فخر گیتی بود. پدرش، حسام‌الدین دولت‌آبادی، رئیس اوقاف اصفهان بود. او هم‌چنین نمایندگی اصفهان در ادوار چهاردهم و هجدهم مجلس شورای ملی و همین‌طور شهرداری تهران از سال ۱۳۲۶ تا ۱۳۲۸ را بر عهده داشت. پروین، سال‌های آغازین دبیرستان را در مدرسه‌ی «نور و صداقت» سپری کرد که آموزگاران انگلیسی داشت و پس از آن نیز در مدرسه‌ی آمریکایی نوربخش به تحصیل پرداخت. پس از اتمام دبیرستان، در دانش‌کده‌ی هنرهای زیبا، رشته‌ی نقاشی و مجسمه‌سازی را انتخاب کرد و چندین بار در کلاس نیز شرکت کرد اما اتفاقی مسیر زندگی پروین را دگرگون ساخت. او هنگام بازدید از یک پرورش‌گاه تصمیم گرفت که به کار سرپرستی و تربیت کودکان ِ پرورش‌گاه همت بگمارد.حاصل تماس او با کودکان، مجموعه سروده‌‌هایی است که دولت‌آبادی برای کودکان سروده است.
او در سال ۱۳۲۹ و با هم‌کاری پرویز ناتل خانلری، زهرا خانلری و هم‌سرش اسماعیل سالمی، شرکت انتشارات سخن را تاسیس کرد. پروین دولت‌آبادی از ابتدای انتشار نشریه‌ی «پیک» با این نشریه به هم‌کاری پرداخت. #پروین_دولت‌آبادی دکترای آموزش پیش‌دبستانی خود را از کشور آمریکا اخذ کرد. پروین دولت‌آبادی را به درستی از پیش‌گامان شعر کودک به شمار می‌آورند. او در زمینه‌ی #شعر #کودکان و برای کودکان بیش از ۵۰ اثر ماندگار آفرید که از آن جمله می‌توان به «حروف الفبای زبان فارسی با نقش حیوانات»، «خانه‌ی مقوایی»، «گل را بشناس کودک من»، «مرغ سرخ پاکوتاه»، «گل بادام»، «بر قایق ابرها»، «هلال نقره‌ای» و اشعار دیگر اشاره کرد. کتاب شعر «گل بادام» او در سال ۱۳۶۶، جایزه‌ی برتر شورای کتاب کودک را از آن ِ خود کرد.
یکی از اشعار دولت‌آبادی:
برف آمده شبانه
رو پشت‌بام خانه
برف آمده رو گل‌ها
رو حوض و باغچه‌ی ما
زمین سفید هوا سرد
ببین که برف چها کرد
رو جاده‌ها نشسته
رو مسجد و گلدسته
برف قاصد بهاره
زمستان‌ها می‌باره
سلام سلام سپیدی!
دیشب ز راه رسیدی؟
بیش‌تر بخوانید:
http://bit.ly/1DKECn6

@Tavaana_TavaaTech
زادروز چارلی چاپلین نابغه‌ی سینما

«متاسفم، من نمی‌خواهم بیش از این رهبر باشم، این کار من نیست، من دوست دارم اگر امکانی باشد به هر کسی که می‌توانم کمک کنم، یهودی، بی‌دین، سیاه یا سفید، ما خواستار کمک به یکدیگر هستیم، #انسانیت چنین است، ما همه خواهان آنیم که در شادی یکدیگر شریک باشیم و با هم زندگی کنیم، زندگی‌ایی فارغ از رنج و نکبت...»

#دیکتاتور بزرگ ( The Great Dictator) فیلمی کمدی و درام، به کارگردانی، تهیه‌کنندگی و نویسندگی چارلی چاپلین با بازی #چارلی_چاپلین، پائولت گدارد، جک اوکی، تولید سال ۱۹۴۰ ایالات متحدهٔ آمریکا.

#دیکتاتور بزرگ اولین فیلم ناطق و تماماً صداگذاری‌شدهٔ چاپلین پس از ۱۳ سال که از پایان دورهٔ سینمای صامت گذشته بود به‌حساب می‌آید.
اولین بار، یکی از دوستان چاپلین به نام الکساندر کوردا به او گفت که شباهت‌های ظاهری با هیتلر دارد. بعداً چاپلین فهمید هفتهٔ تولد، قد و وزنش هم با هیتلر یکی است و همین شباهت باعث شد تا ایدهٔ داستان فیلم به ذهنش برسد.
تولید این فیلم از سال ۱۹۳۷، زمانی که بسیاری از مردم، #نازیسم را یک تهدید نمی‌دانستند آغاز شد. سخنرانی‌هایی که دیکتاتور به زبان آلمانی انجام می‌دهد مفهومی ندارد و همهٔ آنها برگرفته از پوسترها و تابلوهای تبلیغاتی است.
هنگام انتشار #فیلم، هیتلر تماشایش را در آلمان و همهٔ کشورهای تحت اشغال نازی‌ها ممنوع کرد. نهایتاً کنجاوی باعث شد که #هیتلر یک کپی از فیلم را ازطریق کشور پرتغال تهیه کند و آن را نه یک بار، بلکه دو بار نگاه کند. واکنش او به این فیلم هیچ‌گاه مشخص نشد.
#چاپلین در سخنرانی ۵ دقیقه انتهای فیلم، کمتر از ده بار پلک می‌زند.

درباره‌ی این فیلم بیشتر بخوانید:

@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇
شباهت ۹۸ درصدی ژنوم انسان‌ و گوریل

یک گوریل به دانشمندان کمک کرده است به درک جدیدی در مورد شباهت‌های ژنتیک میان انسان‌ها و این گونه از میمون‌های درخطر انقراض برسند.
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇
شباهت ۹۸ درصدی ژنوم انسان‌ و گوریل

یک #گوریل به دانشمندان کمک کرده است به درک جدیدی در مورد شباهت‌های #ژنتیک میان انسان‌ها و این گونه از میمون‌های درخطر انقراض برسند.

به گزارش رویترز دانشمندان نسخه به روز شدهٔ ژنوم «دی‌ان‌ای» گوریلی ۱۱ ساله به نام «سوزی»رونمایی کردند. سوزی در باغ وحش کلمبوس اوهایو آمریکا زندگی می‌کند.

اطلاعات به دست آمده شکاف‌های موجود در نخستین نقشه ژنتیکی منتشر شده در سال ۲۰۱۲ را پر می‌کند.

پژوهش جدید نشان می‌دهد که گوریل‌ها و انسان‌ها کمی بیش از آنکه پیشتر تصور می‌شد به هم شبیه هستند و ژنوم‌های آنها تنها ۱.۶ درصد تفاوت دارند. فقط شمپانزه‌ها و نوع دیگری از میمون‌ها بنام بنوبو‌ها از این نظر به انسان‌ها نزدیک‌تر هستند.

ژنوم جدید نشان می‌دهد که برخی تفاوت‌های ژنتیکی میان انسان و گوریل از این قرارند: سیستم‌های ایمنی و باروری؛ ادراک حسی، تولید کراتین که پروتئینی ضروری برای موها ناخن و پوست است و تنظیم انسولین که هورمونی برای کنترل سطح قند خون است.

کریستفر هیل محقق ژنتیک در دانشگاه واشینگتن و یکی از نویسندگان اصلی این تحقیق می‌گوید «تفاوت‌های میان گونه‌ها می‌تواند پژوهشگران را در تعیین نواحی ژنوم انسان که مرتبط با #شناخت بالا‌تر و همچنین بیماری‌های پیچیده زبانی، رفتاری و عصبی است یاری کند.»

در همین زمینه، اوان آیشلر یکی از پژوهشگران ارشد این پروژه به پایگاه خبری «نیوز اوری دی» می‌گوید «انگیزه من در بررسی ژنوم #انسان و #میمون این است که عوامل تفاوت رفتاری بین این دو گونه را بفهمم. من علاقه دارم ژنوم‌های تمام گونه‌های بزرگ میمون‌ها را دوباره بررسی کنم تا به دیدگاه جامعی ازتنوع ژنتیکی که انسان‌ها را از میمون‌ها متمایز می‌کند دست یابم».

بنا به عقیدهٔ این محقق، فناوری توالی و بیولوژی محاسباتی به درجه‌ای از پیشرفت رسیده است که ژنوم پستانداران را می‌توان با دقت بالا در آزمایشگاه‌ها تولید کرد. این قابلیت می‌تواند انقلابی در دانش مربوط به تکامل #ژنوم و بیولوژی گونه به وجود آورد.

آزمایشگاه دانشگاه واشینگتن که این تحقیق را هدایت کرده در حال کار برای ایجاد یک مرجع کامل تفاوت‌های ژنتیک بین انسان‌ها و میمون‌های بزرگ، شامل گوریل‌ها، اورانگوتان‌ها، شمپانزه‌ها و بنوبو‌ها است. بر مبنای بررسی‌های اخیر، مسیر #تکامل انسان‌ها و گوریل‌ها حدود ۱۲ میلیون سال تا ۸.۵ میلیون سال پیش از هم جدا شد.

جمعیت گوریل‌ها به وسیلهٔ فعالیت‌های انسانی مثل تخریب زیستگاه‌ها و شکار حیوانات در معرض تهدید است.

Radio Farda http://bit.ly/1MwyXrV

@Tavaana_TavaanaTech
گوزن باردار مورد پرتاب سنگ بازدیدکنندگان
باغ وحش قرار گرفت و کشته شد.
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
#گوزن باردار مورد پرتاب سنگ بازدیدکنندگان #باغ_وحش قرار گرفت و کشته شد.
گفتنی‌ست #گوزن_زرد ایرانی به‌طور کامل در طبیعت کشور #منقرض شده است و صرفاً تعداد محدودی از این گونه ارزشمند در شرایط #اسارت و نیمه اسارت زندگی می‌کنند.

کارتون: نازنین جمشیدی- روزنامه شهروند
@Tavaana_TavaanaTech
نقد فلسفی تناقض های اسلام گرایی و بنیادگرایی اسلامی توسط یک فیلسوف لبنانی-آمریکایی
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇
ایرانیان #کتاب‌خوان، ژیژک را می‌شناسند (حداقل اسمش را شنیده اند ) اما ضاهر را نه. این، احتمالا از آن رو است که بدبختانه، شوق ما ایرانیان به آشنایی با آثار #متفکران #عرب، به هیچ روی به قدر شوق ما به آشنایی با آثار متفکران مغرب زمین نبوده و نیست. این تازه در حالی است که همین آشنایی اندک ما با متفکران عرب یا عرب‌تبار، بسا بیش از آشنایی ما با متفکران ترک،
افغان، تاجیک، ازبک، هندی، پاکستانی، آفریقایی و غیره بوده است. آیا ما غربزده شده‌ایم؟ کاش شده بودیم. زیرا در آن صورت، چه بسا به تقلید از سویه‌ا‌ی مسلط در غرب، مثلا معماری سنتی خود را حفظ می‌کردیم و به شناخت سنت‌ها وفرهنگ‌های دیگر اهتمام می‌ورزیدیم.
درمیا ِن اندک‌شمار متفکران عرب یا عرب‌تباری هم که ایرانیان، از رهگذر ترجمه یا تالیف، با آن‌ها آشنایی دارند (و از آن میان میتوان به نصر حامد ابوزید، محمد آرکون، حسن حنفی و عابد جابری اشاره کرد) سهم ضاهر از تمام آنها کمتر است. از وی در ایران تا کنون تنها دو مقاله (در قالب کتابی کوتاه) به چاپ رسیده است. درباره او نیز تا کنون تنها دو مقاله منتشر شده. این تمام سهم ضاهر از فضای ترجمه و تالیف در ایران است.

در این ترجمه از «سنجش فلسفی اسلام‌گرایی»، عادل ضاهر، #فیلسوف و #روشنفکر برجسته لبنانی-آمریکایی (۱۹۳۹-) تناقض‌های #اسلام‌گرایی و #بنیادگرایی اسلامی را از مسیر بررسی #فلسفه دین، #الهیات معاصر مسلمانان و تاریخ فکری جنبش‌های اسلام‌گرا نشان می‌دهد. ضاهر به کاوش در معقولیت سه آموزه‌ کلیدی اسلام‌گرایان می‌پردازد: پیوند ضروری اسلام و سیاست، ضرورت راهنمایی الهی برای سامان‌دهی شایسته زندگی اجتماعی و سیاسی، و محدودیت شدید #اجتهاد در تفسیر قرآن. ضاهر با مهارت نشان می‌دهد که این سه آموزه کلیدی اسلام‌گرایان لاجرم به #تناقض برمی‌خورد و سپس راه‌های گریز از تناقض را نیز نقد می‌کند و نتیجه می‌گیرد این سه باور را از اساس کنار باید نهاد. #نویسنده بر ترجمه فارسی این اثر مقدمه‌ای نگاشته است.

لینک دانلود
https://goo.gl/GChvCQ

@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
سکوهای پر از زباله بعد از دربی پایتخت که با شعار بازی بدون #زباله برگزار شد! هرچند در پایان بازی برخی طرفداران دو تیم مشغول پاکسازی سکوها شدند.
@Tavaana_TavaanaTech
سنگسار، فحاشی و به اشتراک گذاشتن در شبکه های مجازی
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇
سنگسار، فحاشی و به اشتراک گذاشتن در شبکه های مجازی

« پرتاب سنگ توسط بازدیدکنندگان» به سمت گوزن بارداری که در فنس قرار داشت به همراه انتشار تصویر این گوزن با شکمی پاره شده و گوساله اش در شبکه های مجازی موجی از نگرانی را در فضای مجازی ایجاد کرد.

خبر به سرعت و با موجی از بغض و نفرت توسط کاربران همرسانی شد. پیام های توهین آمیز نسبت به مردم خرم آباد به اوج رسید و بسیاری از افراد اما در میان این واکنش ها اظهار تاسف کرده و این مسئله را به فرهنگ هموطنانشان نسبت دادند.

جعفر محمدی در یادداشتی که در عصرایران منتشر شد نوشت: بی رحمی نسبت به حیوانات در یک جامعه، زنگ خطری جدی محسوب می شود. مردمی که با حیوانات مهربان نیستند، با یکدیگر نیز نامهربان خواهند بود. اگر می خواهید بدانید یک فرد خاص یا افرادجامعه ای در چه سطحی از انسانیت هستند، رفتار آنها با ضعیف تر از خودشان را با دقت بررسی کنید: راننده با پیاده، بزرگسال با کودک، رئیس با مرئوس، غنی با فقیر، ذیحق یا بی حق، انسان با حیوان بی دفاع و ...
محمدی در پایان یادداشت خود آورد: با انداختن تقصیر به گردن عده ای انسان نما که به سمت گوزن سنگ پرتاب کرده اند، نمی توان قضیه را فیصله داد چرا که مسؤولان این باغ وحش باید درباره وضعیت نگهداری گوزن و این که چرا برغم این که در اواخر بارداری اش بوده، اجازه داده اند مردم از محل نگهداری اش بازدید کنند؟ و چرا مقابل هجوم جمعیت و سنگ اندازی ها را نگرفته اند؟ و اساساً دارای کدام صلاحیت زیست محیطی برای اداره باغ وحش هستند؟ و ... توضیح دهند.

پرتاب سنگ توسط لرستانی ها واقعیت ندارد

پایگاه خبری گلونی که به صورت ویژه ای به انعکاس اخبار استان لرستان می پردازد در گزارشی با عنوان «سنگ‌اندازی مردم به گوزن زرد چه مستندی دارد؟» نوشت: به نظر می‌رسد مقصر جلوه دادن مردم خرم‌آباد و یا بازدیدکنندگان در روز ۱۸ فروردین بدون هیچ مدرک و استنادی فرار مسئولان از پاسخ‌گویی به مردم باشد. ای کاش مسئولان آمار بازدید در روز ۱۸ فروردین را هم اعلام کنند چون این #باغ‌وحش به جز آخر هفته و ایام نوروز گاه آن‌چنان بازدیدکننده‌ای ندارد.

گلونی نوشت: آیا واقعا یک گوزن باردار می‌تواند چنین ضربه‌ای به گردن خود وارد کند؟ آیا مسئولان دامپزشکی استان، این گوزن را کالبدشکافی کرده‌اند و یا پرونده را به سنگ‌اندازی مردم و مقصر جلوه دادن آنها برای همیشه بسته‌اند؟ آیا اگر قبول کنیم یک نفر با سنگ مشغول آزار این حیوان بوده است نباید نگهبان‌های باغ‌وحش با او برخورد می‌کرده‌‌اند؟ این گونه رفتار و خالی کردن شانه از مسئولیت و تقصیر را بر گردن مردم انداختن بدون هیچ مستندی به دور از جوانمردی است.

واکنش مسئولین باغ وحش کاسیت

در آخرین واکنش به این خبر مسئول باغ‌وحش خرم‌آباد ضمن رد اخبار مربوط به سنگ پرانی به این گوزن به خبرنگار فارس گفت: تلف شدن گوزن زرد در خرم‌آباد بر اثر استرس بوده است.
این مسئول با اشاره به اینکه علت بازدید جمعیت زیادی از مردم در این باغ‌وحش، گوزن زرد« بر اثر استرس و دویدن بیش از 40 متر گردن خود را به نرده‌های اطراف این باغ‌وحش می‌زند و از ناحیه گردن دچار مشکل می‌شود».
ابراهیم عزیزی اظهار داشت: به محض به زمین افتادن این گوزن مأموران ما خود را به آن رسانده و متأسفانه به علت شکستگی گردن این گوزن فوت می‌کند.

تکرار تراژدی گوزن پردیسان که در قلب تهران با گلوله کشته شد

عکس و خبر مربوط به سنگ زدن به #گوزن_زرد همچنان در شبکه های مجازی به سرعت دست به دست می شود، فحاشی ها و توهین ها بالا می گیرد و با کنار هم قرار دادن خبرهای منتشر شده رسمی به جایی نمی رسیم.
مسئولین باغ وحش بر #استرس حیوان و برخوردش با فنس و شکستن گردنش اصرار دارند و می گویند برای نجات دادن گوساله شکم او را شکافته اند، مسئولین محیط زیست استان لرستان کماکان به گزارش های مسئولین باغ وحش کاسیت استناد می کنند. دامپزشکی استان هر دو نهاد را مقصر می دانند و کارشناسان #حیات_وحش می گویند امکان شکسته شدن گردن گوزن زرد در نتیجه برخورد با فنس تقریباً غیر ممکن است.

فراموش نکنیم که دی ماه ۱۳۹۲ یک راس گوزن زرد با شلیک گلوله در پردیسان کشته شد و کسی از سرنجام قاتل یا قاتلین جسور آن خبردار نشد.
در غیاب اطلاع رسانی شفاف، مردم شایعه ها را بیشتر باور می کنند. باغ وحش های ایران در شرایط نامناسبی نگهداری می شوند. پس از خبر دردناک زنده زنده سوزاندن شیرهای باغ وحش تهران حالا مرگ این گوزن زیبا نگاه ها را به سوی مدیران باغ وحش ها، محیط زیست و دامپزشکی چرخانده است.

منبع: زیست بوم
کارتون: حسین توکلی
@Tavaana_TavaanaTech