سالگرد درگذشت ابوالحسن صبا، نابغهی موسیقی ایران
#ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانوادهای اهل فرهنگ به دنیا آمد.
فتحالله دولتشاهی از دوستان و همشاگردیهای صبا در کالج آمریکاییها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره میکند: «از دیگر شرایط مساعد برای پیشرفت ابوالحسن خردسال، وجود کوکبالدوله، عمهی علاقمند به ساز و سرود او بوده است. این بانو ندیمهای به اسم ربابه خانم (از منسوبان حبیب سماعی) داشته که تنبکنوازی چیرهدست و خوانندهای بسیار خوش صدا بوده است. استاد صبا نواختن ساز بسیار مهم تنبک را از ربابه خانم فرا گرفت.»
اولین صفحهای که با #تکنوازی ویولون صبا در سال ۱۳۰۶به بازار آمد به نام «ای وطن» از ساختههای وزیری و با صدای «روحانگیز» بود. ابوالحسن صبا در همین سال از طرف وزیری ماموریت یافت تا در شهر رشت مدرسهی موسیقی دایر کند. صبا دو سال در #رشت اقامت گزید و ضمن آموزش موسیقی به روستاهای شمال می رفت تا به جمعآوری آهنگهای محلی بپردازد. آهنگهای #دیلمان، رقص چوبی #قاسمآبادی و امیری مازندارانی محصول این دوره پژوهش و وارسی صبا در موسیقی محلی آن نواحی است. صبا آنچنان مهارتی در موسیقی یافت که بدون اغراق میتوانست سازهای #سنتور، #تار، #سهتار، #تنبک، #نی، #کمانچه، ویولون و همچنین پیانو را به خوبی و مهارت بنوازد؛ با اینحال صبا سازهای #ویولون و سهتار را به عنوان سازهای تخصصی خود انتخاب کرد.
پس از بازگشت از شمال ایران، #صبا در منزل خود در سال ۱۳۱۰ کلاسهای موسیقی را به راه انداخت و شاگردان فراوانی به کلاس درس او میآمدند. این کلاسها ۲۵ سال دایر بود و تا آخرین روزهای زندگی صبا ادامه یافت.
صبا تلاش بسیار کرد تا یکنواختی و اندوه را از موسیقی سنتی بگیرد.او در این مورد میگوید: "حال که آرزو، امیال و تمنیات ما به واسطه نفوذ تمدن اروپائی اوج گرفته، متحیر هستم که جوانان با این موسیقی چه می کنند. غم نهفته در این موسیقی برخاسته از غمها و مصیبتهای تاریخی ماست. حوادث غمبار تاریخی است که ذهنیت ما را دگرگون کرده و همهی تراوشات ذهنی ما را چه در شعر چه در موسیقی و هنرهای دیگر غمگنانه ساخته است.» صبا اما چارهی این غم را ایجاد شادی و نشاط در درون میداند: «اگر بخواهیم #موسیقی نشاط آور داشته باشیم باید اول در درون خود ایجاد بشاشیت و #نشاط بنمائیم- ساختگی خیر! آن وقت طبیعتا موسیقی ما هم که تراوش روح ماست نشاط آور خواهد شد.»
شهریار شاعر سرشناس ایرانی با صبا دوستی بسیار نزدیک و صمیمی داشت. او در مواجهه با مرگ صبا چنین سروده است:
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکدهی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دلها هم گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگين از تست
تو همآميخته با خون سياوش شدی
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1FEhXpF
#ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانوادهای اهل فرهنگ به دنیا آمد.
فتحالله دولتشاهی از دوستان و همشاگردیهای صبا در کالج آمریکاییها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره میکند: «از دیگر شرایط مساعد برای پیشرفت ابوالحسن خردسال، وجود کوکبالدوله، عمهی علاقمند به ساز و سرود او بوده است. این بانو ندیمهای به اسم ربابه خانم (از منسوبان حبیب سماعی) داشته که تنبکنوازی چیرهدست و خوانندهای بسیار خوش صدا بوده است. استاد صبا نواختن ساز بسیار مهم تنبک را از ربابه خانم فرا گرفت.»
اولین صفحهای که با #تکنوازی ویولون صبا در سال ۱۳۰۶به بازار آمد به نام «ای وطن» از ساختههای وزیری و با صدای «روحانگیز» بود. ابوالحسن صبا در همین سال از طرف وزیری ماموریت یافت تا در شهر رشت مدرسهی موسیقی دایر کند. صبا دو سال در #رشت اقامت گزید و ضمن آموزش موسیقی به روستاهای شمال می رفت تا به جمعآوری آهنگهای محلی بپردازد. آهنگهای #دیلمان، رقص چوبی #قاسمآبادی و امیری مازندارانی محصول این دوره پژوهش و وارسی صبا در موسیقی محلی آن نواحی است. صبا آنچنان مهارتی در موسیقی یافت که بدون اغراق میتوانست سازهای #سنتور، #تار، #سهتار، #تنبک، #نی، #کمانچه، ویولون و همچنین پیانو را به خوبی و مهارت بنوازد؛ با اینحال صبا سازهای #ویولون و سهتار را به عنوان سازهای تخصصی خود انتخاب کرد.
پس از بازگشت از شمال ایران، #صبا در منزل خود در سال ۱۳۱۰ کلاسهای موسیقی را به راه انداخت و شاگردان فراوانی به کلاس درس او میآمدند. این کلاسها ۲۵ سال دایر بود و تا آخرین روزهای زندگی صبا ادامه یافت.
صبا تلاش بسیار کرد تا یکنواختی و اندوه را از موسیقی سنتی بگیرد.او در این مورد میگوید: "حال که آرزو، امیال و تمنیات ما به واسطه نفوذ تمدن اروپائی اوج گرفته، متحیر هستم که جوانان با این موسیقی چه می کنند. غم نهفته در این موسیقی برخاسته از غمها و مصیبتهای تاریخی ماست. حوادث غمبار تاریخی است که ذهنیت ما را دگرگون کرده و همهی تراوشات ذهنی ما را چه در شعر چه در موسیقی و هنرهای دیگر غمگنانه ساخته است.» صبا اما چارهی این غم را ایجاد شادی و نشاط در درون میداند: «اگر بخواهیم #موسیقی نشاط آور داشته باشیم باید اول در درون خود ایجاد بشاشیت و #نشاط بنمائیم- ساختگی خیر! آن وقت طبیعتا موسیقی ما هم که تراوش روح ماست نشاط آور خواهد شد.»
شهریار شاعر سرشناس ایرانی با صبا دوستی بسیار نزدیک و صمیمی داشت. او در مواجهه با مرگ صبا چنین سروده است:
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکدهی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دلها هم گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگين از تست
تو همآميخته با خون سياوش شدی
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1FEhXpF
توانا
ابوالحسن صبا، نابغهی موسیقی ایران
«تمدنها میآیند و میروند و فقط این هنر است که باقی میماند.»
#درس با طعم رقص!
فعالیت فیزیکی تکمیل کننده فعالیت ذهنی است. «ران کلارک» با همین شعار روشی برای تدریس پیش گرفته است که توامان با رقص و #موسیقی است. علاقه شخصی کلارک به موسیقی سبب شده یکی از پایههای آموزشش را شادی و آهنگ و رقص قرار دهد و «آکادمی ران کلارک» در شهر آتلانتا امریکا را متحول کند.
ویدیویی که هفته گذشته این #آموزگار از یکی از کلاسهای درسش بر روی شبکههای اجتماعی قرار داد مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. به طوری که وبسایت تایم ویدیو را پوشش داد و به نقل از کلارک نوشت: «توضیح دادن آکادمی ران کلارک سخت است. اینجا مدرسهای با #شور و #نشاط و #انرژی است. من میخواستم مدرسهای بسازم که در آن روح جریان داشته باشد. جایی که بچهها به آن وارد شده و به خودشان بگویند: من #عاشق رفتن به #مدرسه هستم.»
«آکادمی ران کلارک» در کنار #آموزش و #تدریس #دانشآموزان دورههای آموزشی برای معلمانی دارد که به تغییر روش تدریسشان علاقه دارند. جایی که جسم و فعالیت آن به اندازه فعالیت #ذهنی اهمیت دارد و مورد توجه قرار میگیرد.
با هم ویدیو #رقص کلارک و شاگردانش را تماشا میکنیم!
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
فعالیت فیزیکی تکمیل کننده فعالیت ذهنی است. «ران کلارک» با همین شعار روشی برای تدریس پیش گرفته است که توامان با رقص و #موسیقی است. علاقه شخصی کلارک به موسیقی سبب شده یکی از پایههای آموزشش را شادی و آهنگ و رقص قرار دهد و «آکادمی ران کلارک» در شهر آتلانتا امریکا را متحول کند.
ویدیویی که هفته گذشته این #آموزگار از یکی از کلاسهای درسش بر روی شبکههای اجتماعی قرار داد مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت. به طوری که وبسایت تایم ویدیو را پوشش داد و به نقل از کلارک نوشت: «توضیح دادن آکادمی ران کلارک سخت است. اینجا مدرسهای با #شور و #نشاط و #انرژی است. من میخواستم مدرسهای بسازم که در آن روح جریان داشته باشد. جایی که بچهها به آن وارد شده و به خودشان بگویند: من #عاشق رفتن به #مدرسه هستم.»
«آکادمی ران کلارک» در کنار #آموزش و #تدریس #دانشآموزان دورههای آموزشی برای معلمانی دارد که به تغییر روش تدریسشان علاقه دارند. جایی که جسم و فعالیت آن به اندازه فعالیت #ذهنی اهمیت دارد و مورد توجه قرار میگیرد.
با هم ویدیو #رقص کلارک و شاگردانش را تماشا میکنیم!
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
.
نوروزی دیگر از راه رسید و بهاری دیگر. #حافظ در کنار توصیه به خوشدلبودن در حال و هوای بهاری میگوید که «حیف باشد که ز حال همه غافل باشی». از حال دیگران باخبر بودن به معنای #مدرن و امروزی، شاید همان باشد که خود را در قالب دفاع از #حقوق انسانهای به #حاشیه رانده شده نشان می دهد. دفاع از حقوق اقلیتهای مذهبی و قومی، دفاع از #حقوق_همجنسگرایان و #دگرباشان_جنسی، دفاع از #حقوق_حیوانات و دغدغهی #محیط_زیست داشتن، به #حقوق_معلولان اندیشیدن، همه و همه شکلی از باخبری از حال دیگران است.
آموزشکدهی #توانا سالی پر از #شادی و #نشاط و #آزادی و #صلح برای #ایران و جهان آرزو میکند و امیدوار است که با یاری یکدیگر بتوانیم به وسع و توان خود سهمی در هر چه بهتر و انسانیتر شدن ایران و جهان داشته باشیم.
گامهای هر چند کوچک امروز ما میتواند سرمایهای باشد برای زندگی #کودک_کار، برای بهبود #معیشت زن ِ خیابانی، برای رشد زندگی #کارگر و #معلم زحمتکش. تلاش امروز ما میتواند زمینه ساز امکانات بهتر برای فردای معلولانی باشد که امروز در دشواری زندگی میکنند. ما میتوانیم مرهمی باشیم بر زخمهای آن حیواناتی که دیروز و امروز مورد آزار قرار گرفتهاند و می گیرند.
شما و «توانا» با همفکری و همیاری یکدیگر و با بالابردن سطح آموزش و دانش میتوانیم فردای بهتری را رقم بزنیم که هر روز روزی نو و نو روز باشد.
اما در مسیر این تلاش و برای نیل به این اهداف متعالی ِ انسانی نیازمند شادی و نشاط و شادابی بیشتر هستیم.
شادبودن نمیتواند تا رسیدن به این اهداف متوقف شود و بهار و نوروز بهانهای برای این شادی است.
پس به قول حافظ: «نوبهار است، در آن کوش که خوشدل باشی»
توانا بهترینها را در این سال جدید برای شما آرزومند است.
@Tavaana_TavaanaTech
نوروزی دیگر از راه رسید و بهاری دیگر. #حافظ در کنار توصیه به خوشدلبودن در حال و هوای بهاری میگوید که «حیف باشد که ز حال همه غافل باشی». از حال دیگران باخبر بودن به معنای #مدرن و امروزی، شاید همان باشد که خود را در قالب دفاع از #حقوق انسانهای به #حاشیه رانده شده نشان می دهد. دفاع از حقوق اقلیتهای مذهبی و قومی، دفاع از #حقوق_همجنسگرایان و #دگرباشان_جنسی، دفاع از #حقوق_حیوانات و دغدغهی #محیط_زیست داشتن، به #حقوق_معلولان اندیشیدن، همه و همه شکلی از باخبری از حال دیگران است.
آموزشکدهی #توانا سالی پر از #شادی و #نشاط و #آزادی و #صلح برای #ایران و جهان آرزو میکند و امیدوار است که با یاری یکدیگر بتوانیم به وسع و توان خود سهمی در هر چه بهتر و انسانیتر شدن ایران و جهان داشته باشیم.
گامهای هر چند کوچک امروز ما میتواند سرمایهای باشد برای زندگی #کودک_کار، برای بهبود #معیشت زن ِ خیابانی، برای رشد زندگی #کارگر و #معلم زحمتکش. تلاش امروز ما میتواند زمینه ساز امکانات بهتر برای فردای معلولانی باشد که امروز در دشواری زندگی میکنند. ما میتوانیم مرهمی باشیم بر زخمهای آن حیواناتی که دیروز و امروز مورد آزار قرار گرفتهاند و می گیرند.
شما و «توانا» با همفکری و همیاری یکدیگر و با بالابردن سطح آموزش و دانش میتوانیم فردای بهتری را رقم بزنیم که هر روز روزی نو و نو روز باشد.
اما در مسیر این تلاش و برای نیل به این اهداف متعالی ِ انسانی نیازمند شادی و نشاط و شادابی بیشتر هستیم.
شادبودن نمیتواند تا رسیدن به این اهداف متوقف شود و بهار و نوروز بهانهای برای این شادی است.
پس به قول حافظ: «نوبهار است، در آن کوش که خوشدل باشی»
توانا بهترینها را در این سال جدید برای شما آرزومند است.
@Tavaana_TavaanaTech
گروه نمایشی #کارناوال_شادی با حضور در بیمارستان، #شادی و #نشاط را به جمع بیماران بخش اطفال، آنکولوژی و دیالیز بوشهری آورد.
http://ow.ly/3zs3up
@Tavaana_TavaanaTech
http://ow.ly/3zs3up
@Tavaana_TavaanaTech
«در مترویی در نیویورک نشسته بودم. خسته بودم و لحظهشماری میکردم تا زودتر به خانه برسم. خوابم میآمد و کمحوصله بودم. ناگهان چند جوان وارد مترو شدند و شروع به رقصیدن کردند. اول با خستگی و بیحوصلگی نگاهشان کردم اما لحظاتی بعد گویا نشاط و شادابیای به کالبدم وارد شد. دیگر احساس قبل را نداشتم. روحیهام عوض شده بود. مردمی که همه خسته از کار روزمره بازگشتند کموبیش مانند من بودند. رقص که تمام شد و ترن به ایستگاه بعدی رسید مردم دست میزدند و پول میدادند.
با خودم فکر میکردم کاش میشد در کشور من هم به جای گشت ارشاد و بگیر و ببند جوانها کمی فضا آزاد بود. آواز میخواندیم و میرقصیدیم. به کجای کائنات و عرش کبریایی پروردگار برمیخورد که رقص باشد؛ که شادی باشد. شاید اگر رقص داشتیم اعتیاد کمتر هم داشتیم. شاید خودکشی کمتر بشود. شاید با همین چند لحظه خوشی، خستگی از تن کارگری در برود که از صبح کار میکند.
گاهی فکر میکنم برای خلق لحظاتی شاد هیچ سرمایهای نمیخواهد. فقط کمی آزادی میخواهد. همین! در همین ویدئو ببینید!
برگرفته از ایسنتاگرام Behzad Mehrani
شما چه فکر میکنید؟
goo.gl/reIM1I
مطالب مرتبط:
شادی ما و شادی آنها
http://bit.ly/1oHIDnb
با خودم فکر میکردم کاش میشد در کشور من هم به جای گشت ارشاد و بگیر و ببند جوانها کمی فضا آزاد بود. آواز میخواندیم و میرقصیدیم. به کجای کائنات و عرش کبریایی پروردگار برمیخورد که رقص باشد؛ که شادی باشد. شاید اگر رقص داشتیم اعتیاد کمتر هم داشتیم. شاید خودکشی کمتر بشود. شاید با همین چند لحظه خوشی، خستگی از تن کارگری در برود که از صبح کار میکند.
گاهی فکر میکنم برای خلق لحظاتی شاد هیچ سرمایهای نمیخواهد. فقط کمی آزادی میخواهد. همین! در همین ویدئو ببینید!
برگرفته از ایسنتاگرام Behzad Mehrani
شما چه فکر میکنید؟
goo.gl/reIM1I
مطالب مرتبط:
شادی ما و شادی آنها
http://bit.ly/1oHIDnb
شادی را از کودکان نگیریم
goo.gl/vz9btw
در راهروی مدرسه جشن «عید مبعث» بود. به خانم معلم گفتند به جشن نمیآییم و به طور خودجوش در کلاس جشن گرفتند.
بخش قابل توجهی از زمان دانش آموزان در مدرسه سپری میشود، لذا توأم کردن این زمان با همراه با شادی و نشاط بیشتر، میتواند باعث نشاط بیشتر دانش آموزان شود و انگیزه حضورشان در مدرسه را افزایش دهد.
ویدیو: کانال مملکته
مطالب مرتبط:
نظام آموزشی ایران
http://bit.ly/1kflAOr
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/vz9btw
در راهروی مدرسه جشن «عید مبعث» بود. به خانم معلم گفتند به جشن نمیآییم و به طور خودجوش در کلاس جشن گرفتند.
بخش قابل توجهی از زمان دانش آموزان در مدرسه سپری میشود، لذا توأم کردن این زمان با همراه با شادی و نشاط بیشتر، میتواند باعث نشاط بیشتر دانش آموزان شود و انگیزه حضورشان در مدرسه را افزایش دهد.
ویدیو: کانال مملکته
مطالب مرتبط:
نظام آموزشی ایران
http://bit.ly/1kflAOr
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
.
#شادی را از #کودکان نگیریم
در راهروی #مدرسه جشن «عید مبعث» بود. به خانم #معلم گفتند به جشن نمیآییم و به طور خودجوش در کلاس جشن گرفتند.
بخش قابل توجهی از زمان #دانش_آموزان در مدرسه سپری میشود، لذا توأم کردن این زمان با همراه با شادی و #نشاط بیشتر، میتواند…
#شادی را از #کودکان نگیریم
در راهروی #مدرسه جشن «عید مبعث» بود. به خانم #معلم گفتند به جشن نمیآییم و به طور خودجوش در کلاس جشن گرفتند.
بخش قابل توجهی از زمان #دانش_آموزان در مدرسه سپری میشود، لذا توأم کردن این زمان با همراه با شادی و #نشاط بیشتر، میتواند…
سالگرد درگذشت ابوالحسن صبا، نابغهی موسیقی ایران
goo.gl/auWpZo
#ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانوادهای اهل فرهنگ به دنیا آمد.
فتحالله دولتشاهی از دوستان و همشاگردیهای صبا در کالج آمریکاییها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره میکند: «از دیگر شرایط مساعد برای پیشرفت ابوالحسن خردسال، وجود کوکبالدوله، عمهی علاقمند به ساز و سرود او بوده است. این بانو ندیمهای به اسم ربابه خانم (از منسوبان حبیب سماعی) داشته که تنبکنوازی چیرهدست و خوانندهای بسیار خوش صدا بوده است. استاد صبا نواختن ساز بسیار مهم تنبک را از ربابه خانم فرا گرفت.»
اولین صفحهای که با #تکنوازی ویولون صبا در سال ۱۳۰۶به بازار آمد به نام «ای وطن» از ساختههای وزیری و با صدای «روحانگیز» بود. ابوالحسن صبا در همین سال از طرف وزیری ماموریت یافت تا در شهر رشت مدرسهی موسیقی دایر کند. صبا دو سال در #رشت اقامت گزید و ضمن آموزش موسیقی به روستاهای شمال می رفت تا به جمعآوری آهنگهای محلی بپردازد. آهنگهای #دیلمان، رقص چوبی #قاسمآبادی و امیری مازندارانی محصول این دوره پژوهش و وارسی صبا در موسیقی محلی آن نواحی است. صبا آنچنان مهارتی در موسیقی یافت که بدون اغراق میتوانست سازهای #سنتور، #تار، #سهتار، #تنبک، #نی، #کمانچه، ویولون و همچنین پیانو را به خوبی و مهارت بنوازد؛ با اینحال صبا سازهای #ویولون و سهتار را به عنوان سازهای تخصصی خود انتخاب کرد.
پس از بازگشت از شمال ایران، #صبا در منزل خود در سال ۱۳۱۰ کلاسهای موسیقی را به راه انداخت و شاگردان فراوانی به کلاس درس او میآمدند. این کلاسها ۲۵ سال دایر بود و تا آخرین روزهای زندگی صبا ادامه یافت.
صبا تلاش بسیار کرد تا یکنواختی و اندوه را از موسیقی سنتی بگیرد.او در این مورد میگوید: "حال که آرزو، امیال و تمنیات ما به واسطه نفوذ تمدن اروپائی اوج گرفته، متحیر هستم که جوانان با این موسیقی چه می کنند. غم نهفته در این موسیقی برخاسته از غمها و مصیبتهای تاریخی ماست. حوادث غمبار تاریخی است که ذهنیت ما را دگرگون کرده و همهی تراوشات ذهنی ما را چه در شعر چه در موسیقی و هنرهای دیگر غمگنانه ساخته است.» صبا اما چارهی این غم را ایجاد شادی و نشاط در درون میداند: «اگر بخواهیم #موسیقی نشاط آور داشته باشیم باید اول در درون خود ایجاد بشاشیت و #نشاط بنمائیم- ساختگی خیر! آن وقت طبیعتا موسیقی ما هم که تراوش روح ماست نشاط آور خواهد شد.»
شهریار شاعر سرشناس ایرانی با صبا دوستی بسیار نزدیک و صمیمی داشت. او در مواجهه با مرگ صبا چنین سروده است:
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکدهی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دلها هم گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگين از تست
تو همآميخته با خون سياوش شدی
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1FEhXpF
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/auWpZo
#ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانوادهای اهل فرهنگ به دنیا آمد.
فتحالله دولتشاهی از دوستان و همشاگردیهای صبا در کالج آمریکاییها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره میکند: «از دیگر شرایط مساعد برای پیشرفت ابوالحسن خردسال، وجود کوکبالدوله، عمهی علاقمند به ساز و سرود او بوده است. این بانو ندیمهای به اسم ربابه خانم (از منسوبان حبیب سماعی) داشته که تنبکنوازی چیرهدست و خوانندهای بسیار خوش صدا بوده است. استاد صبا نواختن ساز بسیار مهم تنبک را از ربابه خانم فرا گرفت.»
اولین صفحهای که با #تکنوازی ویولون صبا در سال ۱۳۰۶به بازار آمد به نام «ای وطن» از ساختههای وزیری و با صدای «روحانگیز» بود. ابوالحسن صبا در همین سال از طرف وزیری ماموریت یافت تا در شهر رشت مدرسهی موسیقی دایر کند. صبا دو سال در #رشت اقامت گزید و ضمن آموزش موسیقی به روستاهای شمال می رفت تا به جمعآوری آهنگهای محلی بپردازد. آهنگهای #دیلمان، رقص چوبی #قاسمآبادی و امیری مازندارانی محصول این دوره پژوهش و وارسی صبا در موسیقی محلی آن نواحی است. صبا آنچنان مهارتی در موسیقی یافت که بدون اغراق میتوانست سازهای #سنتور، #تار، #سهتار، #تنبک، #نی، #کمانچه، ویولون و همچنین پیانو را به خوبی و مهارت بنوازد؛ با اینحال صبا سازهای #ویولون و سهتار را به عنوان سازهای تخصصی خود انتخاب کرد.
پس از بازگشت از شمال ایران، #صبا در منزل خود در سال ۱۳۱۰ کلاسهای موسیقی را به راه انداخت و شاگردان فراوانی به کلاس درس او میآمدند. این کلاسها ۲۵ سال دایر بود و تا آخرین روزهای زندگی صبا ادامه یافت.
صبا تلاش بسیار کرد تا یکنواختی و اندوه را از موسیقی سنتی بگیرد.او در این مورد میگوید: "حال که آرزو، امیال و تمنیات ما به واسطه نفوذ تمدن اروپائی اوج گرفته، متحیر هستم که جوانان با این موسیقی چه می کنند. غم نهفته در این موسیقی برخاسته از غمها و مصیبتهای تاریخی ماست. حوادث غمبار تاریخی است که ذهنیت ما را دگرگون کرده و همهی تراوشات ذهنی ما را چه در شعر چه در موسیقی و هنرهای دیگر غمگنانه ساخته است.» صبا اما چارهی این غم را ایجاد شادی و نشاط در درون میداند: «اگر بخواهیم #موسیقی نشاط آور داشته باشیم باید اول در درون خود ایجاد بشاشیت و #نشاط بنمائیم- ساختگی خیر! آن وقت طبیعتا موسیقی ما هم که تراوش روح ماست نشاط آور خواهد شد.»
شهریار شاعر سرشناس ایرانی با صبا دوستی بسیار نزدیک و صمیمی داشت. او در مواجهه با مرگ صبا چنین سروده است:
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکدهی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دلها هم گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگين از تست
تو همآميخته با خون سياوش شدی
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1FEhXpF
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. سالگرد درگذشت ابوالحسن صبا، نابغهی موسیقی ایران #ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانوادهای اهل فرهنگ به دنیا آمد. فتحالله دولتشاهی از دوستان و همشاگردیهای صبا در کالج آمریکاییها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره میکند: «از دیگر…
Forwarded from آموزشکده توانا
سالگرد درگذشت ابوالحسن صبا، نابغهی موسیقی ایران
goo.gl/auWpZo
#ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانوادهای اهل فرهنگ به دنیا آمد.
فتحالله دولتشاهی از دوستان و همشاگردیهای صبا در کالج آمریکاییها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره میکند: «از دیگر شرایط مساعد برای پیشرفت ابوالحسن خردسال، وجود کوکبالدوله، عمهی علاقمند به ساز و سرود او بوده است. این بانو ندیمهای به اسم ربابه خانم (از منسوبان حبیب سماعی) داشته که تنبکنوازی چیرهدست و خوانندهای بسیار خوش صدا بوده است. استاد صبا نواختن ساز بسیار مهم تنبک را از ربابه خانم فرا گرفت.»
اولین صفحهای که با #تکنوازی ویولون صبا در سال ۱۳۰۶به بازار آمد به نام «ای وطن» از ساختههای وزیری و با صدای «روحانگیز» بود. ابوالحسن صبا در همین سال از طرف وزیری ماموریت یافت تا در شهر رشت مدرسهی موسیقی دایر کند. صبا دو سال در #رشت اقامت گزید و ضمن آموزش موسیقی به روستاهای شمال می رفت تا به جمعآوری آهنگهای محلی بپردازد. آهنگهای #دیلمان، رقص چوبی #قاسمآبادی و امیری مازندارانی محصول این دوره پژوهش و وارسی صبا در موسیقی محلی آن نواحی است. صبا آنچنان مهارتی در موسیقی یافت که بدون اغراق میتوانست سازهای #سنتور، #تار، #سهتار، #تنبک، #نی، #کمانچه، ویولون و همچنین پیانو را به خوبی و مهارت بنوازد؛ با اینحال صبا سازهای #ویولون و سهتار را به عنوان سازهای تخصصی خود انتخاب کرد.
پس از بازگشت از شمال ایران، #صبا در منزل خود در سال ۱۳۱۰ کلاسهای موسیقی را به راه انداخت و شاگردان فراوانی به کلاس درس او میآمدند. این کلاسها ۲۵ سال دایر بود و تا آخرین روزهای زندگی صبا ادامه یافت.
صبا تلاش بسیار کرد تا یکنواختی و اندوه را از موسیقی سنتی بگیرد.او در این مورد میگوید: "حال که آرزو، امیال و تمنیات ما به واسطه نفوذ تمدن اروپائی اوج گرفته، متحیر هستم که جوانان با این موسیقی چه می کنند. غم نهفته در این موسیقی برخاسته از غمها و مصیبتهای تاریخی ماست. حوادث غمبار تاریخی است که ذهنیت ما را دگرگون کرده و همهی تراوشات ذهنی ما را چه در شعر چه در موسیقی و هنرهای دیگر غمگنانه ساخته است.» صبا اما چارهی این غم را ایجاد شادی و نشاط در درون میداند: «اگر بخواهیم #موسیقی نشاط آور داشته باشیم باید اول در درون خود ایجاد بشاشیت و #نشاط بنمائیم- ساختگی خیر! آن وقت طبیعتا موسیقی ما هم که تراوش روح ماست نشاط آور خواهد شد.»
شهریار شاعر سرشناس ایرانی با صبا دوستی بسیار نزدیک و صمیمی داشت. او در مواجهه با مرگ صبا چنین سروده است:
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکدهی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دلها هم گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگين از تست
تو همآميخته با خون سياوش شدی
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1FEhXpF
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
goo.gl/auWpZo
#ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانوادهای اهل فرهنگ به دنیا آمد.
فتحالله دولتشاهی از دوستان و همشاگردیهای صبا در کالج آمریکاییها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره میکند: «از دیگر شرایط مساعد برای پیشرفت ابوالحسن خردسال، وجود کوکبالدوله، عمهی علاقمند به ساز و سرود او بوده است. این بانو ندیمهای به اسم ربابه خانم (از منسوبان حبیب سماعی) داشته که تنبکنوازی چیرهدست و خوانندهای بسیار خوش صدا بوده است. استاد صبا نواختن ساز بسیار مهم تنبک را از ربابه خانم فرا گرفت.»
اولین صفحهای که با #تکنوازی ویولون صبا در سال ۱۳۰۶به بازار آمد به نام «ای وطن» از ساختههای وزیری و با صدای «روحانگیز» بود. ابوالحسن صبا در همین سال از طرف وزیری ماموریت یافت تا در شهر رشت مدرسهی موسیقی دایر کند. صبا دو سال در #رشت اقامت گزید و ضمن آموزش موسیقی به روستاهای شمال می رفت تا به جمعآوری آهنگهای محلی بپردازد. آهنگهای #دیلمان، رقص چوبی #قاسمآبادی و امیری مازندارانی محصول این دوره پژوهش و وارسی صبا در موسیقی محلی آن نواحی است. صبا آنچنان مهارتی در موسیقی یافت که بدون اغراق میتوانست سازهای #سنتور، #تار، #سهتار، #تنبک، #نی، #کمانچه، ویولون و همچنین پیانو را به خوبی و مهارت بنوازد؛ با اینحال صبا سازهای #ویولون و سهتار را به عنوان سازهای تخصصی خود انتخاب کرد.
پس از بازگشت از شمال ایران، #صبا در منزل خود در سال ۱۳۱۰ کلاسهای موسیقی را به راه انداخت و شاگردان فراوانی به کلاس درس او میآمدند. این کلاسها ۲۵ سال دایر بود و تا آخرین روزهای زندگی صبا ادامه یافت.
صبا تلاش بسیار کرد تا یکنواختی و اندوه را از موسیقی سنتی بگیرد.او در این مورد میگوید: "حال که آرزو، امیال و تمنیات ما به واسطه نفوذ تمدن اروپائی اوج گرفته، متحیر هستم که جوانان با این موسیقی چه می کنند. غم نهفته در این موسیقی برخاسته از غمها و مصیبتهای تاریخی ماست. حوادث غمبار تاریخی است که ذهنیت ما را دگرگون کرده و همهی تراوشات ذهنی ما را چه در شعر چه در موسیقی و هنرهای دیگر غمگنانه ساخته است.» صبا اما چارهی این غم را ایجاد شادی و نشاط در درون میداند: «اگر بخواهیم #موسیقی نشاط آور داشته باشیم باید اول در درون خود ایجاد بشاشیت و #نشاط بنمائیم- ساختگی خیر! آن وقت طبیعتا موسیقی ما هم که تراوش روح ماست نشاط آور خواهد شد.»
شهریار شاعر سرشناس ایرانی با صبا دوستی بسیار نزدیک و صمیمی داشت. او در مواجهه با مرگ صبا چنین سروده است:
ای صبا با تو چه گفتند که خاموش شدی؟
چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟
تو که آتشکدهی عشق و محبت بودی
چه بلا رفت که خاکستر خاموش شدی؟
به چه دستی زدی آن ساز شبانگاهی را
که خود از رقت آن بیخود و بیهوش شدی
تو به صد نغمه، زبان بودی و دلها هم گوش
چه شنفتی که زبان بستی و خود گوش شدی؟
خلق را گر چه وفا نيست و ليکن گل من
نه گمان دار که رفتی و فراموش شدی
تا ابد خاطر ما خونی و رنگين از تست
تو همآميخته با خون سياوش شدی
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1FEhXpF
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. سالگرد درگذشت ابوالحسن صبا، نابغهی موسیقی ایران #ابوالحسن_صبا ۲۵ فروردین ۱۲۸۱ شمسی در تهران و در خانوادهای اهل فرهنگ به دنیا آمد. فتحالله دولتشاهی از دوستان و همشاگردیهای صبا در کالج آمریکاییها به تاثیرگذاری دو زن بر زندگی صبا اشاره میکند: «از دیگر…