This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حمایت مظاهر حیدری، زندانی سیاسی سابق، از کارزار «سهشنبههای نه به اعدام»
مظاهر حیدری، درویش گنابادی و از زندانیان سیاسی سابق است که با ویدیوهای انتقادیاش در شبکه اینستاگرام معروف شده. فردی روستانشین که در ویدیوهایش در کنار گوسفندانش، خطاب به مسئولان و مردم سخن میگفت و به طرز مسالمتآمیز انتقاداتش را بیان میکرد، چنان حکومت مدعی اقتدار را ترسانده که او را اینهمه آزار دادهاند.
مظاهر حیدری در این ویدئو حمایت خود را از کارزار سهشنبههای نه به اعدام اعلام کرده است.
۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانهها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد میشد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانهها و افکار عمومی شناخته شد.
کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نامهای جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمانزاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امامجمعه، میثم دهبانزاده، لقمان امینپور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سهشنبههای نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق بشری ایرانی و بینالمللی در حمایت از آن بیانیه مهمی را صادر کردند.
براساس بررسی و تحلیل متن بیانیهها و نامههای منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبههای نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنشهای قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام
#مظاهر_حیدری #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مظاهر حیدری، درویش گنابادی و از زندانیان سیاسی سابق است که با ویدیوهای انتقادیاش در شبکه اینستاگرام معروف شده. فردی روستانشین که در ویدیوهایش در کنار گوسفندانش، خطاب به مسئولان و مردم سخن میگفت و به طرز مسالمتآمیز انتقاداتش را بیان میکرد، چنان حکومت مدعی اقتدار را ترسانده که او را اینهمه آزار دادهاند.
مظاهر حیدری در این ویدئو حمایت خود را از کارزار سهشنبههای نه به اعدام اعلام کرده است.
۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانهها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد میشد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانهها و افکار عمومی شناخته شد.
کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نامهای جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمانزاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امامجمعه، میثم دهبانزاده، لقمان امینپور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سهشنبههای نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق بشری ایرانی و بینالمللی در حمایت از آن بیانیه مهمی را صادر کردند.
براساس بررسی و تحلیل متن بیانیهها و نامههای منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبههای نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنشهای قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام
#مظاهر_حیدری #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مسعود (عرشیا) وظیفه، در این ویدیو حمایت خود از کارزار سهشنبههای نه به اعدام را اعلام میکند.
۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانهها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد میشد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانهها و افکار عمومی شناخته شد.
کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نامهای جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمانزاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امامجمعه، میثم دهبانزاده، لقمان امینپور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سهشنبههای نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق بشری ایرانی و بینالمللی در حمایت از آن بیانیه مهمی را صادر کردند.
براساس بررسی و تحلیل متن بیانیهها و نامههای منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبههای نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنشهای قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام
متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm
#مسعود_وظیفه #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانهها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد میشد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانهها و افکار عمومی شناخته شد.
کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نامهای جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمانزاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امامجمعه، میثم دهبانزاده، لقمان امینپور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سهشنبههای نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق بشری ایرانی و بینالمللی در حمایت از آن بیانیه مهمی را صادر کردند.
براساس بررسی و تحلیل متن بیانیهها و نامههای منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبههای نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنشهای قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام
متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm
#مسعود_وظیفه #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهدی ساورعلیا، زندانی سیاسی سابق، در این ویدیو حمایت خود از کارزار سهشنبههای نه به اعدام را اعلام میکند.
۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانهها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد میشد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانهها و افکار عمومی شناخته شد.
کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نامهای جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمانزاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امامجمعه، میثم دهبانزاده، لقمان امینپور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سهشنبههای نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق بشری ایرانی و بینالمللی در حمایت از آن بیانیه مهمی را صادر کردند.
براساس بررسی و تحلیل متن بیانیهها و نامههای منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبههای نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنشهای قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام
متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm
کارزار سهشنبههای نه به اعدام، متعلق به هیچ گروه سیاسی خاصی نیست و زندانیان سیاسی و عقیدتی با گرایشها و باورهای مختلف در آن مشارکت دارند.
#مهدی_ساور_علیا #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانهها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد میشد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانهها و افکار عمومی شناخته شد.
کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نامهای جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمانزاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امامجمعه، میثم دهبانزاده، لقمان امینپور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سهشنبههای نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق بشری ایرانی و بینالمللی در حمایت از آن بیانیه مهمی را صادر کردند.
براساس بررسی و تحلیل متن بیانیهها و نامههای منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبههای نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنشهای قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام
متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm
کارزار سهشنبههای نه به اعدام، متعلق به هیچ گروه سیاسی خاصی نیست و زندانیان سیاسی و عقیدتی با گرایشها و باورهای مختلف در آن مشارکت دارند.
#مهدی_ساور_علیا #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، با نزدیک شدن به سالگرد درگذشت پدرش، در متنی ضمن اشاره به رنجی که بر او و پدرش در لحظه بازداشت و پس از آن تحمیل شد، نوشت:
«برای «اینها» این که یک شهروند ایرانی جرات کند که بگوید:«ما شما را نمیخواهیم» ازصدها عملیات تروریستی برایشان وحشتناک تر است چون میدانند در نهایت شجاعت«نه گفتن»به استبداد تکثیر شده و روزی فروپاشی استبداد دینی حاکم بر این کشور را قطعی میسازد.»
متن کامل نوشته آقای محمدحسینی به شرح زیر است:
«گوشه گوشه خانه پدر مامور اطلاعات سپاه بود که در حال به هم ریختن وسایل خانه بودند، پدر را روی مبل نشانده بودند؛ چند مامور بالای سر من چنان ضربات محکمی به سر و پهلویم زدند که ناخواسته به زانو به زمین افتادم، یکی از ماموران سپاه اسلحه کلت کمری را روی شقیقه خونینم گذاشت در آنی با پدر چشم در چشم شدم، آن لحظه نمیدانستم این آخرین دیدارمان است؛ لخته خون روی پرده چشمهایم را گرفته بود و نتوانستم درست او را ببینم،فقط شنیدم که با لحنی از سر استیصال به ماموران گفت: «نزنید پسرم رامگر تروریست دستگیر کردهاید؟!» چند ماه بعد(آبان۱۴۰۲)در انفرادیهای موسوم به سوییت زندان قزلحصار و در روزهایی که اعدام زندانیان دوباره اوج گرفته بود و وضع روحی من از شنیدن تراژدی شب های سه شنبه آخر زندگی زندانی های اعدامی از نزدیک، به کلی به هم ریخته بود؛مصادف شده بود با چهلمین روز جان باختن پدر که البته از «اینها» انتظار نداشته مرا تحت الحفظ از سلول انفرادی به مراسم چهلم ببرند.
این روزها یک سال از جان باختن و به تعبیر دقیق تر دق مرگ شدن پدر در(۱۴ مهر۱۴۰۲)با دیدن رفتارهای قرون وسطایی میگذرد، پدر نمیدانست «اینها»کینه شان از من و امثال من بسیار بیشتر از کسی است که اسلحه به دست بگیرد؛ چون چنانکه قاضی جنایتکار شعبه۲۸ بی دادگاه انقلاب محمد رضا عموزاد در حکم صادر شده(صفحه۱حکم بدوی)نوشته: متهم اقدام به حضور بر مزار کشته شدگان اغتشاشات اخیر و دیدار با خانواده معدوم محسن شکاری نموده.... و در فردای آزادی خود از زندان اقدام به تهیه و انتشار کلیپی از خود با مضمون نه به جمهوری اسلامی نموده و در آن بیان داشته که «به چه زبانی بگوییم که جمهوری اسلامی را نمیخواهیم!»
آن زندهیاد تصور نمیکرد برای «اینها»این که یک شهروند ایرانی جرات کند که بگوید: «ما شما را نمیخواهیم» ازصدها عملیات تروریستی برایشان وحشتناک تر است چون میدانند در نهایت شجاعت «نه گفتن» به استبداد تکثیر شده و روزی فروپاشی استبداد دینی حاکم بر این کشور را قطعی میسازد.
ادامه در کامنت
.
گمان نمیکنم «اینها»که پدری را چنان دق مرگ کردند آن اندازه شرافت و انسانیت داشته باشند که بگذارند در نخستین سالگرد جان باختنش با حضور مامورانشان بر سر مزارش لحظاتی آرام بگیرم؛
اما در هر حال این هفته را به یاد پدرم و تمام پدران و مادرانی که فرزندانشان را به ستم به دار آویختند با تنها به جرم اعتراض و آزایخواهی جان شیرین فرزندانشان را گرفتند، روز سه شنبه مورخ ۱۰مهر۱۴۰۳ را در اعتصاب غذا خواهم بود و به یاد همه ی پدران و مادرانی که تا به امروز دادخواه خون به ناحق ریخته شدهی فرزندانشان هستند در «سی و ششمین هفته کارزار سهشنبههای نه به اعدام» همگام و همراه با دیگر هم بندی ها دست به اعتصاب غذا خواهم زد.
رضا محمدحسینی
دوشنبه ۹ مهر ۱۴۰۳
زندان قزلحصار»
#رضا_محمدحسینی #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام #سه_شنبه_های_نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«برای «اینها» این که یک شهروند ایرانی جرات کند که بگوید:«ما شما را نمیخواهیم» ازصدها عملیات تروریستی برایشان وحشتناک تر است چون میدانند در نهایت شجاعت«نه گفتن»به استبداد تکثیر شده و روزی فروپاشی استبداد دینی حاکم بر این کشور را قطعی میسازد.»
متن کامل نوشته آقای محمدحسینی به شرح زیر است:
«گوشه گوشه خانه پدر مامور اطلاعات سپاه بود که در حال به هم ریختن وسایل خانه بودند، پدر را روی مبل نشانده بودند؛ چند مامور بالای سر من چنان ضربات محکمی به سر و پهلویم زدند که ناخواسته به زانو به زمین افتادم، یکی از ماموران سپاه اسلحه کلت کمری را روی شقیقه خونینم گذاشت در آنی با پدر چشم در چشم شدم، آن لحظه نمیدانستم این آخرین دیدارمان است؛ لخته خون روی پرده چشمهایم را گرفته بود و نتوانستم درست او را ببینم،فقط شنیدم که با لحنی از سر استیصال به ماموران گفت: «نزنید پسرم رامگر تروریست دستگیر کردهاید؟!» چند ماه بعد(آبان۱۴۰۲)در انفرادیهای موسوم به سوییت زندان قزلحصار و در روزهایی که اعدام زندانیان دوباره اوج گرفته بود و وضع روحی من از شنیدن تراژدی شب های سه شنبه آخر زندگی زندانی های اعدامی از نزدیک، به کلی به هم ریخته بود؛مصادف شده بود با چهلمین روز جان باختن پدر که البته از «اینها» انتظار نداشته مرا تحت الحفظ از سلول انفرادی به مراسم چهلم ببرند.
این روزها یک سال از جان باختن و به تعبیر دقیق تر دق مرگ شدن پدر در(۱۴ مهر۱۴۰۲)با دیدن رفتارهای قرون وسطایی میگذرد، پدر نمیدانست «اینها»کینه شان از من و امثال من بسیار بیشتر از کسی است که اسلحه به دست بگیرد؛ چون چنانکه قاضی جنایتکار شعبه۲۸ بی دادگاه انقلاب محمد رضا عموزاد در حکم صادر شده(صفحه۱حکم بدوی)نوشته: متهم اقدام به حضور بر مزار کشته شدگان اغتشاشات اخیر و دیدار با خانواده معدوم محسن شکاری نموده.... و در فردای آزادی خود از زندان اقدام به تهیه و انتشار کلیپی از خود با مضمون نه به جمهوری اسلامی نموده و در آن بیان داشته که «به چه زبانی بگوییم که جمهوری اسلامی را نمیخواهیم!»
آن زندهیاد تصور نمیکرد برای «اینها»این که یک شهروند ایرانی جرات کند که بگوید: «ما شما را نمیخواهیم» ازصدها عملیات تروریستی برایشان وحشتناک تر است چون میدانند در نهایت شجاعت «نه گفتن» به استبداد تکثیر شده و روزی فروپاشی استبداد دینی حاکم بر این کشور را قطعی میسازد.
ادامه در کامنت
.
گمان نمیکنم «اینها»که پدری را چنان دق مرگ کردند آن اندازه شرافت و انسانیت داشته باشند که بگذارند در نخستین سالگرد جان باختنش با حضور مامورانشان بر سر مزارش لحظاتی آرام بگیرم؛
اما در هر حال این هفته را به یاد پدرم و تمام پدران و مادرانی که فرزندانشان را به ستم به دار آویختند با تنها به جرم اعتراض و آزایخواهی جان شیرین فرزندانشان را گرفتند، روز سه شنبه مورخ ۱۰مهر۱۴۰۳ را در اعتصاب غذا خواهم بود و به یاد همه ی پدران و مادرانی که تا به امروز دادخواه خون به ناحق ریخته شدهی فرزندانشان هستند در «سی و ششمین هفته کارزار سهشنبههای نه به اعدام» همگام و همراه با دیگر هم بندی ها دست به اعتصاب غذا خواهم زد.
رضا محمدحسینی
دوشنبه ۹ مهر ۱۴۰۳
زندان قزلحصار»
#رضا_محمدحسینی #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام #سه_شنبه_های_نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سیوششمین هفته کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» با پیوستن زندان اراک در ۲۲ زندان مختلف ادامه دارد
ضمن گرامیداشت یاد جانباختگان جمعه خونین در زاهدان که در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، که حکومت استبداد دینی به طور غیرانسانی و سبعانه دستکم ۱۲۰ نفر از نمازگزاران و معترضان مسجد مکی را به خاک و خون کشید و مثل همیشه، هرگز پاسخگو نبوده است و کماکان بیشرمانه دادخواهان را از کردستان تا تهران و زاهدان و دیگر شهرهای میهن بازداشت و متهم میکند.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" این جنایات را شدیداً محکوم میکند و همیشه در کنار ماداران دادخواه و خانوادههای دادخواه به مقاومت خود ادامه میدهد.
حکومت اعدام کماکان در حال جابجا کردن مرزهای جنایت و اعدام است؛ تنها با گذشت ۱۰ روز از ماه مهر بیش از ۲۳ نفر را اعدام کرده است و در عملی قرون وسطایی روز گذشته دونفر را در شهر خمین در ملاء عام اعدام کرد و همچنین از ۲۴شهریور تا ۴ مهر تنها ظرف ۱۰ روز در زندان شیراز ۲۰ نفر را اعدام کرده که این آمار در هیچ کدام از رسانههای داخلی منعکس نشدهاست.
آنچه که همیشه بحث اعدامها را جدی میکرده، خصلت پایهای بودن آن برای حکومت است که یعنی اعدامها با هر اتهامی که انجام میگیرد ، هدف نهایی سرکوب و اختناق است و به تجربه دیدهایم که آمار اعدامها همبستگی معناداری با اوضاع داخلی و بینالمللی دارد، به همین دلیل با توجه به شرایط حساس و بحرانهای بینالمللی که حکومت با آن مواجه است ، طبعاً وقتی توان حل آن را در بیرون ندارد ، در دسترسترین ابزار انتقام ، برپا کردن باز هم بیشتر طنابهای دار و به عبارت دیگر انتقام از زندانیان و محکومان به اعدام است تا هم مشکل خود در ناتوانی مسائل بینالمللی را کتمان کنند و هم ارعاب داخلی را که در این شرایط نیاز بیشتری بدان دارند را اعمال کنند.
از همین روست که هشدار می دهیم که هفتههای آتی بنا به دلایل مذکور احتمال افزایش اعدامها و احکام اعدام وجود داشته و ابراز نگرانی خود را از وضعیت محکومان زیر حکم اعدام ابراز داشته زیرا که آنها اولین سوژه جبران شکستها و ناتوانیهای منطقهای و بین المللی استبداد دینی حاکم بر میهنمان هستند.
لذا از همه فعالان حقوق بشری مستقل و آزاد داخلی و بینالمللی میخواهیم صدای زندانیان محکوم به اعدام باشند که در سکوت خبری اعدام نشوند.
یکشنبه ۸مهر جمعی از زندانیان سیاسی زندان اراک در بیانیهای که در رسانهها منتشر شدهبود، اعلام کردند که در سیوششمین هفته کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" اعتصاب غذا خواهند کرد و از این پس همراه با این کارزار در سهشنبه هر هفته در اعتصاب غذا خواهند بود.
بنابراین این کارزار در ۳۶ امین هفته خود با پیوستن "زندان اراک" سهشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۳ در ۲۲ زندان در اعتصاب غذا خواهند بود.
زندانهای اعتصابی کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" تا کنون شامل زندانهای زیر میباشند:
زندان اوین(بندزنان، بند ۴و۸)، زندان قزلحصار(واحد ۳و۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خرمآباد، زندان نظام شیراز، زندان اسد آباد اصفهان ، زندان بم ، زندان مشهد، زندان لاکان رشت، زندان قائمشهر ، زندان اردبیل ، زندان تبریز ، زندان ارومیه ، زندان سلماس ، زندان خوی ، زندان نقده ، زندان سقز ، زندان بانه ، زندان مریوان ، زندان کامیاران و زندان اراک.
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
۱۰مهر ۱۴۰۳
#سهشنبه_های_نه_به_اعدام #نه_به_اعدام #جمعه_خونین_زاهدان #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ضمن گرامیداشت یاد جانباختگان جمعه خونین در زاهدان که در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، که حکومت استبداد دینی به طور غیرانسانی و سبعانه دستکم ۱۲۰ نفر از نمازگزاران و معترضان مسجد مکی را به خاک و خون کشید و مثل همیشه، هرگز پاسخگو نبوده است و کماکان بیشرمانه دادخواهان را از کردستان تا تهران و زاهدان و دیگر شهرهای میهن بازداشت و متهم میکند.
کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" این جنایات را شدیداً محکوم میکند و همیشه در کنار ماداران دادخواه و خانوادههای دادخواه به مقاومت خود ادامه میدهد.
حکومت اعدام کماکان در حال جابجا کردن مرزهای جنایت و اعدام است؛ تنها با گذشت ۱۰ روز از ماه مهر بیش از ۲۳ نفر را اعدام کرده است و در عملی قرون وسطایی روز گذشته دونفر را در شهر خمین در ملاء عام اعدام کرد و همچنین از ۲۴شهریور تا ۴ مهر تنها ظرف ۱۰ روز در زندان شیراز ۲۰ نفر را اعدام کرده که این آمار در هیچ کدام از رسانههای داخلی منعکس نشدهاست.
آنچه که همیشه بحث اعدامها را جدی میکرده، خصلت پایهای بودن آن برای حکومت است که یعنی اعدامها با هر اتهامی که انجام میگیرد ، هدف نهایی سرکوب و اختناق است و به تجربه دیدهایم که آمار اعدامها همبستگی معناداری با اوضاع داخلی و بینالمللی دارد، به همین دلیل با توجه به شرایط حساس و بحرانهای بینالمللی که حکومت با آن مواجه است ، طبعاً وقتی توان حل آن را در بیرون ندارد ، در دسترسترین ابزار انتقام ، برپا کردن باز هم بیشتر طنابهای دار و به عبارت دیگر انتقام از زندانیان و محکومان به اعدام است تا هم مشکل خود در ناتوانی مسائل بینالمللی را کتمان کنند و هم ارعاب داخلی را که در این شرایط نیاز بیشتری بدان دارند را اعمال کنند.
از همین روست که هشدار می دهیم که هفتههای آتی بنا به دلایل مذکور احتمال افزایش اعدامها و احکام اعدام وجود داشته و ابراز نگرانی خود را از وضعیت محکومان زیر حکم اعدام ابراز داشته زیرا که آنها اولین سوژه جبران شکستها و ناتوانیهای منطقهای و بین المللی استبداد دینی حاکم بر میهنمان هستند.
لذا از همه فعالان حقوق بشری مستقل و آزاد داخلی و بینالمللی میخواهیم صدای زندانیان محکوم به اعدام باشند که در سکوت خبری اعدام نشوند.
یکشنبه ۸مهر جمعی از زندانیان سیاسی زندان اراک در بیانیهای که در رسانهها منتشر شدهبود، اعلام کردند که در سیوششمین هفته کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" اعتصاب غذا خواهند کرد و از این پس همراه با این کارزار در سهشنبه هر هفته در اعتصاب غذا خواهند بود.
بنابراین این کارزار در ۳۶ امین هفته خود با پیوستن "زندان اراک" سهشنبه ۱۰ مهر ۱۴۰۳ در ۲۲ زندان در اعتصاب غذا خواهند بود.
زندانهای اعتصابی کارزار "سهشنبههای نه به اعدام" تا کنون شامل زندانهای زیر میباشند:
زندان اوین(بندزنان، بند ۴و۸)، زندان قزلحصار(واحد ۳و۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خرمآباد، زندان نظام شیراز، زندان اسد آباد اصفهان ، زندان بم ، زندان مشهد، زندان لاکان رشت، زندان قائمشهر ، زندان اردبیل ، زندان تبریز ، زندان ارومیه ، زندان سلماس ، زندان خوی ، زندان نقده ، زندان سقز ، زندان بانه ، زندان مریوان ، زندان کامیاران و زندان اراک.
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
۱۰مهر ۱۴۰۳
#سهشنبه_های_نه_به_اعدام #نه_به_اعدام #جمعه_خونین_زاهدان #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سهراب حسنخانی، زندانی سیاسی سابق، در این ویدیو حمایت خود از کارزار سهشنبههای نه به اعدام را اعلام میکند.
۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانهها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد میشد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانهها و افکار عمومی شناخته شد.
کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نامهای جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمانزاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امامجمعه، میثم دهبانزاده، لقمان امینپور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سهشنبههای نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق بشری ایرانی و بینالمللی در حمایت از آن بیانیه مهمی را صادر کردند.
براساس بررسی و تحلیل متن بیانیهها و نامههای منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبههای نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنشهای قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام
متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm
کارزار سهشنبههای نه به اعدام، متعلق به هیچ گروه سیاسی خاصی نیست و زندانیان سیاسی و عقیدتی با گرایشها و باورهای مختلف در آن مشارکت دارند.
#سهراب_حسنخانی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانهها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد میشد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانهها و افکار عمومی شناخته شد.
کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نامهای جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمانزاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امامجمعه، میثم دهبانزاده، لقمان امینپور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سهشنبههای نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق بشری ایرانی و بینالمللی در حمایت از آن بیانیه مهمی را صادر کردند.
براساس بررسی و تحلیل متن بیانیهها و نامههای منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبههای نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنشهای قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام
متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm
کارزار سهشنبههای نه به اعدام، متعلق به هیچ گروه سیاسی خاصی نیست و زندانیان سیاسی و عقیدتی با گرایشها و باورهای مختلف در آن مشارکت دارند.
#سهراب_حسنخانی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
خانواده نرگس محمدی، زندانی سیاسی برنده جایزه صلح نوبل، از سه بار ممانعت برای اعزام او به بیمارستان در یک ماه اخیر با وجود فوریت پزشکی، خبر دادند.
متن بیانیه آنها به شرح زیر است:
«طی یک ماه گذشته، سه بار (در تاریخهای ۲۰ و ۲۷ شهریور و ۱۰ مهر) از خروج نرگس محمدی از زندان و اعزام او به بیمارستان برای انجام آنژیوگرافی ممانعت شده است.
بر اساس تشخیص و دستور کتبی پزشک متخصص قلب در تاریخ بیست و نهم اسفند ۱۴۰۲، نرگس می بایست جهت انجام آنژیوگرافی در خرداد ماه ۱۴۰۳ به بیمارستان اعزام می شد.
پس از بیش از یک ماه تاخیر او در تاریخ شانزدهم تیر به بیمارستان اعزام شد.در بررسی های انجام شده، توده ای در سینه راست او مشاهده و بلافاصله نمونه برداری انجام شد. نرگس به زندان بازگردانده شد تا پس از اعلام نتیجه نمونه برداری و تشخیص پزشکان متخصص برای تصمیم گیری در مورد اولویت جراحی سینه یا عمل آنژیوگرافی، مجددا به بیمارستان بازگردانده شود.
طبق نظر پزشکان مقرر شده بود که عمل آنژیوگرافی فورا انجام شود.
از آن زمان پی گیری های بی وقفه وکلای نرگس؛ آقای مصطفی نیلی و خانم شادی حلیمی و مراجعات مکرر آنها به مراجع قانونی - دادیاری، ریاست زندان و بهداری زندان- و ارائه درخواستها و دستورات کتبی پزشکان متخصص و از سویی نامه های نرگس در داخل زندان جهت انجام عمل آنژیوگرافی در تاریخ های ۲۰ شهریور، ۲۷ شهریور و ۱۰ مهر بی نتیجه مانده است.
پس از اعلام ریاست بهداری، معاونت سلامت و ریاست زندان مبنی بر صدور مجوز اعزام از سوی دادستانی به نرگس ، مجددا روز اعزام( ۱۰ مهر) اجازه خروج از زندان داده نشده است.
تعدادی از هم بندی های نرگس که ماههاست نگران وضعیت جسمی او هستند، به مسئولان مراجعه کرده اند. مسئولان زندان اعلام کرده اند که مجوزِ دادستانی و مجوز اعزام زندان صادر شده بود، اما با دستور مخالفت با خروج و اعزام نرگس از خارج از زندان مواجه شدیم و اعزام ممکن نشد.
ما، خانواده نرگس محمدی، بدینوسیله یک بار دیگر اعلام میکنیم که ممانعت های مکرر و مخالفتهای نهادهای امنیتی و قضایی، بدون پاسخگویی در روند درمان و رسیدگیهای پزشکی نرگس، بهطور آشکار سلامت او را مورد هدف قرار داده و امری نگران کننده است. از مراجع حقوق بشری درخواست پیگیری داریم.
خانواده نرگس محمدی
۱۲ مهرماه ۱۴۰۳ – پاریس»
#نرگس_محمدی #آنژیوگرافی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن بیانیه آنها به شرح زیر است:
«طی یک ماه گذشته، سه بار (در تاریخهای ۲۰ و ۲۷ شهریور و ۱۰ مهر) از خروج نرگس محمدی از زندان و اعزام او به بیمارستان برای انجام آنژیوگرافی ممانعت شده است.
بر اساس تشخیص و دستور کتبی پزشک متخصص قلب در تاریخ بیست و نهم اسفند ۱۴۰۲، نرگس می بایست جهت انجام آنژیوگرافی در خرداد ماه ۱۴۰۳ به بیمارستان اعزام می شد.
پس از بیش از یک ماه تاخیر او در تاریخ شانزدهم تیر به بیمارستان اعزام شد.در بررسی های انجام شده، توده ای در سینه راست او مشاهده و بلافاصله نمونه برداری انجام شد. نرگس به زندان بازگردانده شد تا پس از اعلام نتیجه نمونه برداری و تشخیص پزشکان متخصص برای تصمیم گیری در مورد اولویت جراحی سینه یا عمل آنژیوگرافی، مجددا به بیمارستان بازگردانده شود.
طبق نظر پزشکان مقرر شده بود که عمل آنژیوگرافی فورا انجام شود.
از آن زمان پی گیری های بی وقفه وکلای نرگس؛ آقای مصطفی نیلی و خانم شادی حلیمی و مراجعات مکرر آنها به مراجع قانونی - دادیاری، ریاست زندان و بهداری زندان- و ارائه درخواستها و دستورات کتبی پزشکان متخصص و از سویی نامه های نرگس در داخل زندان جهت انجام عمل آنژیوگرافی در تاریخ های ۲۰ شهریور، ۲۷ شهریور و ۱۰ مهر بی نتیجه مانده است.
پس از اعلام ریاست بهداری، معاونت سلامت و ریاست زندان مبنی بر صدور مجوز اعزام از سوی دادستانی به نرگس ، مجددا روز اعزام( ۱۰ مهر) اجازه خروج از زندان داده نشده است.
تعدادی از هم بندی های نرگس که ماههاست نگران وضعیت جسمی او هستند، به مسئولان مراجعه کرده اند. مسئولان زندان اعلام کرده اند که مجوزِ دادستانی و مجوز اعزام زندان صادر شده بود، اما با دستور مخالفت با خروج و اعزام نرگس از خارج از زندان مواجه شدیم و اعزام ممکن نشد.
ما، خانواده نرگس محمدی، بدینوسیله یک بار دیگر اعلام میکنیم که ممانعت های مکرر و مخالفتهای نهادهای امنیتی و قضایی، بدون پاسخگویی در روند درمان و رسیدگیهای پزشکی نرگس، بهطور آشکار سلامت او را مورد هدف قرار داده و امری نگران کننده است. از مراجع حقوق بشری درخواست پیگیری داریم.
خانواده نرگس محمدی
۱۲ مهرماه ۱۴۰۳ – پاریس»
#نرگس_محمدی #آنژیوگرافی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حسین رونقی، فعال مدنی و زندانی سیاسی سابق، با توجه به جنگافروزی جمهوری اسلامی و قرار دادن ایران و ایرانیان در فضای جنگی، با انتشار متنی ضمن بیان تظراتش، بر مقاومت مردم ایران برای آرمانهای آزادی و عدالت تاکید کرد.
نوشته آقای رونقی به شرح زیر منتشر است؛
«بدون شک، حکومت جمهوری اسلامی بزرگترین دشمن این سرزمین و ملت ایران است.
کشتار مردم بیدفاع، قطعی اینترنت، نابودی اقتصاد و زیرساختها، گسترش فقر و فساد، سوق دادن جامعه به سمت فروپاشی، حمله شیمیایی به مدارس دخترانه، استفاده از غیرنظامیان بهعنوان سپر انسانی (شلیک موشک به هواپیمای اوکراینی)، شکنجه، آزار و تجاوز جنسی به بازداشتشدگان، از بین رفتن سیستم آموزشی، فرسوده شدن سیستم بهداشت و درمان، کور کردن معترضان، تحمیل آوارگی و پناهندگی به شهروندان، تبعیض جنسیتی و مذهبی، تحمیل فشارهای روحی-روانی و نادیده گرفتن امنیت مردم، تحمیل مشروبات الکلی تقلبی و مرگآور به جامعه و هیچ انگاشتن حق ملت و حق حاکمیت مردم بخشی از عملکرد کدامیک از دشمنان این کشور است؟
دشمن یک سرزمین و یک ملت چه میکند که شما نکردهاید؟ جنگ چه بلایی سر انسان میآورد که شما نیاورده باشید؟ ملت ایران جنایتهایی را دیدهاند که حتی در جنگها نیز رخ نمیدهد.
کسانی دشمن ملت ایران هستند که برای حفظ قدرت، هیچ ابایی از سرکوب وحشیانه و جنایت علیه ملت ایران ندارند. آنها که به اعتراضات با گلوله و کشتار پاسخ دادند. دختران بیگناه را با حملات شیمیایی هدف قرار دادند تا خواستههای برحق آنها را سرکوب کنند. حکومتی که به فرهنگ و تاریخ این سرزمین خیانت کرده و هنر و میراث ملی را در مسیر نابودی قرار دادهاست. حکومتی که با جهل و مدیریت فاسد خود، اقتصاد کشور را به ورطه نابودی کشانده و فساد ساختاری، فقر و بیعدالتی را گسترش دادهاست.
سیاستهای این حکومت بیرحم، همهی سرمایههای ایران را قربانی کرده است. اندیشمندان، آزادیخواهان و ایراندوستان یا به حاشیه رانده شدهاند، یا به زندان افتادهاند، یا مجبور به تبعید شدهاند و حتی بسیاری از آنها، به دست این حکومت از بین رفتهاند. هدف نهایی این حکومت، بقای خود به هر قیمتی است و در این راه، هیچ ارزشی برای جان، عزت و فرهنگ ایرانیان قائل نیست. نابودی محیط زیست، ویرانی منابع ملی و فروپاشی اجتماعی، نتیجهی مستقیم بیکفایتی و خودکامگی این حکومت است که در تاریخ ایران از هر جنگی ویرانگرتر بودهاست.
مردم حق دارند در مورد همه مسائل کشور، حتی جنگ، نظرشان را بگویند؛ آگاه شوند و تبعات آن و شیوههای مراقبت از خود را بدانند آن هم زمانیکه اساساً حکومت به فکر مردم نیست. این وضعیت فراتر از غیرطبیعی است که اگر شخصی دربارهی جنگ اظهار نظر کند او را با احضار و بازداشت تهدید کنید!
وضعیت تاسفبار و آشفتهای حاکم است، مردم در رنج و سختی هستند و دهههاست این کشور و مردمانش زیر سایه جنگ هستند. ملت ایران، زیر سلطه یک حکومت اشغالگر زیست میکند و نفرت از حکومت بهخاطر شکل تمامیتخواهانه و ضدمردمیاش، ایرانیان را به جایی رسانده که بخش قابلتوجهی از حمله نظامی به کشورشان استقبال میکنند که این دلیلی جز ناامیدی عمومی از هر نوع تغییر در بهبود زندگی خود و واگذاری قدرت و کشور به مردم بهصورت مسالمتآمیز ندارد.
اکنون ایران، بهدلیل بیتدبیری و جنگافروزی حاکمیت، وارد فضای جنگ شدهاست. ملت ایران، ملتی که تاریخ و فرهنگی غنی دارد، همواره برای آزادی و عدالت ایستادگی کرده و خواهد کرد. این مقاومت، امیدی برای ساختن آیندهای روشنتر است. آیندهای که در آن صدای حقطلبی و آزادیخواهی خاموش نخواهد شد. آیندهای که آزادی و عزت ملت ایران و ذلت و خواری ستمگران را در آن خواهیم دید. بهعنوان سرباز کوچک این وطن کنار مردم ایستادهام و حاضرم برای این آینده، جانم را فدا کنم.»
@HosseinRonaghi
#نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
نوشته آقای رونقی به شرح زیر منتشر است؛
«بدون شک، حکومت جمهوری اسلامی بزرگترین دشمن این سرزمین و ملت ایران است.
کشتار مردم بیدفاع، قطعی اینترنت، نابودی اقتصاد و زیرساختها، گسترش فقر و فساد، سوق دادن جامعه به سمت فروپاشی، حمله شیمیایی به مدارس دخترانه، استفاده از غیرنظامیان بهعنوان سپر انسانی (شلیک موشک به هواپیمای اوکراینی)، شکنجه، آزار و تجاوز جنسی به بازداشتشدگان، از بین رفتن سیستم آموزشی، فرسوده شدن سیستم بهداشت و درمان، کور کردن معترضان، تحمیل آوارگی و پناهندگی به شهروندان، تبعیض جنسیتی و مذهبی، تحمیل فشارهای روحی-روانی و نادیده گرفتن امنیت مردم، تحمیل مشروبات الکلی تقلبی و مرگآور به جامعه و هیچ انگاشتن حق ملت و حق حاکمیت مردم بخشی از عملکرد کدامیک از دشمنان این کشور است؟
دشمن یک سرزمین و یک ملت چه میکند که شما نکردهاید؟ جنگ چه بلایی سر انسان میآورد که شما نیاورده باشید؟ ملت ایران جنایتهایی را دیدهاند که حتی در جنگها نیز رخ نمیدهد.
کسانی دشمن ملت ایران هستند که برای حفظ قدرت، هیچ ابایی از سرکوب وحشیانه و جنایت علیه ملت ایران ندارند. آنها که به اعتراضات با گلوله و کشتار پاسخ دادند. دختران بیگناه را با حملات شیمیایی هدف قرار دادند تا خواستههای برحق آنها را سرکوب کنند. حکومتی که به فرهنگ و تاریخ این سرزمین خیانت کرده و هنر و میراث ملی را در مسیر نابودی قرار دادهاست. حکومتی که با جهل و مدیریت فاسد خود، اقتصاد کشور را به ورطه نابودی کشانده و فساد ساختاری، فقر و بیعدالتی را گسترش دادهاست.
سیاستهای این حکومت بیرحم، همهی سرمایههای ایران را قربانی کرده است. اندیشمندان، آزادیخواهان و ایراندوستان یا به حاشیه رانده شدهاند، یا به زندان افتادهاند، یا مجبور به تبعید شدهاند و حتی بسیاری از آنها، به دست این حکومت از بین رفتهاند. هدف نهایی این حکومت، بقای خود به هر قیمتی است و در این راه، هیچ ارزشی برای جان، عزت و فرهنگ ایرانیان قائل نیست. نابودی محیط زیست، ویرانی منابع ملی و فروپاشی اجتماعی، نتیجهی مستقیم بیکفایتی و خودکامگی این حکومت است که در تاریخ ایران از هر جنگی ویرانگرتر بودهاست.
مردم حق دارند در مورد همه مسائل کشور، حتی جنگ، نظرشان را بگویند؛ آگاه شوند و تبعات آن و شیوههای مراقبت از خود را بدانند آن هم زمانیکه اساساً حکومت به فکر مردم نیست. این وضعیت فراتر از غیرطبیعی است که اگر شخصی دربارهی جنگ اظهار نظر کند او را با احضار و بازداشت تهدید کنید!
وضعیت تاسفبار و آشفتهای حاکم است، مردم در رنج و سختی هستند و دهههاست این کشور و مردمانش زیر سایه جنگ هستند. ملت ایران، زیر سلطه یک حکومت اشغالگر زیست میکند و نفرت از حکومت بهخاطر شکل تمامیتخواهانه و ضدمردمیاش، ایرانیان را به جایی رسانده که بخش قابلتوجهی از حمله نظامی به کشورشان استقبال میکنند که این دلیلی جز ناامیدی عمومی از هر نوع تغییر در بهبود زندگی خود و واگذاری قدرت و کشور به مردم بهصورت مسالمتآمیز ندارد.
اکنون ایران، بهدلیل بیتدبیری و جنگافروزی حاکمیت، وارد فضای جنگ شدهاست. ملت ایران، ملتی که تاریخ و فرهنگی غنی دارد، همواره برای آزادی و عدالت ایستادگی کرده و خواهد کرد. این مقاومت، امیدی برای ساختن آیندهای روشنتر است. آیندهای که در آن صدای حقطلبی و آزادیخواهی خاموش نخواهد شد. آیندهای که آزادی و عزت ملت ایران و ذلت و خواری ستمگران را در آن خواهیم دید. بهعنوان سرباز کوچک این وطن کنار مردم ایستادهام و حاضرم برای این آینده، جانم را فدا کنم.»
@HosseinRonaghi
#نه_به_جمهوری_اسلامی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رسول اسدزاده، زندانی سیاسی سابق، در این ویدیو حمایت خود از کارزار سهشنبههای نه به اعدام را اعلام میکند.
۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانهها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد میشد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانهها و افکار عمومی شناخته شد.
کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نامهای جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمانزاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امامجمعه، میثم دهبانزاده، لقمان امینپور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سهشنبههای نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق بشری ایرانی و بینالمللی در حمایت از آن بیانیه مهمی را صادر کردند.
براساس بررسی و تحلیل متن بیانیهها و نامههای منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبههای نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنشهای قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام
متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm
کارزار سهشنبههای نه به اعدام، متعلق به هیچ گروه سیاسی خاصی نیست و زندانیان سیاسی و عقیدتی با گرایشها و باورهای مختلف در آن مشارکت دارند.
#رسول_اسدزاده #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
رسول اسدزاده، زندانی سیاسی سابق، در این ویدیو حمایت خود از کارزار سهشنبههای نه به اعدام را اعلام میکند.
۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانهها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد میشد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانهها و افکار عمومی شناخته شد.
کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نامهای جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمانزاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امامجمعه، میثم دهبانزاده، لقمان امینپور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سهشنبههای نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق بشری ایرانی و بینالمللی در حمایت از آن بیانیه مهمی را صادر کردند.
براساس بررسی و تحلیل متن بیانیهها و نامههای منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبههای نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنشهای قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام
متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm
کارزار سهشنبههای نه به اعدام، متعلق به هیچ گروه سیاسی خاصی نیست و زندانیان سیاسی و عقیدتی با گرایشها و باورهای مختلف در آن مشارکت دارند.
#رسول_اسدزاده #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یاشار تبریزی، زندانی سیاسی سابق، این ویدیو را در حسابهای شبکههای اجتماعی خود منتشر کرد و خطاب به هم میهنان سخن گفت. او همچنین نوشت:
«بمیرد ایرانی که اجازه دهد یک ملا کشورش را ویران کند.
ما رسانهای جز مردم نداریم.
نمیدانم صدای صلحطلبی، مدارا گری و بیدادمان از حکومت ملایان به گوش هموطنان و مردم جهان چقدر خواهد رسید.
روزهای حساس، تاریخی و سرنوشتساز ایران عزیزمان را پیش رو داریم.
در پرتگاه جنگی قرار گرفتیم که ناخواسته برای ایرانیان است و ثمرهای جز نابودی زیرساختها و کشتار شهروندان بیگناه به همراه نخواهد داشت.
این جنگ خواستهی سردمداران جمهوری اسلامی هست برای گریز از سرنگونی.
این جنگ؛جنگ ملی، میهنی و ایرانی نیست.این جنگ؛جنگ گروهای تکفیری، تروریستی و امت خامنه ای با اسرائیل برای محو و نابودیش هست.
مهر۱۴۰۳ ایران،تبریز »
#یاشار_تبریزی #بیانیه #جنگ #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«بمیرد ایرانی که اجازه دهد یک ملا کشورش را ویران کند.
ما رسانهای جز مردم نداریم.
نمیدانم صدای صلحطلبی، مدارا گری و بیدادمان از حکومت ملایان به گوش هموطنان و مردم جهان چقدر خواهد رسید.
روزهای حساس، تاریخی و سرنوشتساز ایران عزیزمان را پیش رو داریم.
در پرتگاه جنگی قرار گرفتیم که ناخواسته برای ایرانیان است و ثمرهای جز نابودی زیرساختها و کشتار شهروندان بیگناه به همراه نخواهد داشت.
این جنگ خواستهی سردمداران جمهوری اسلامی هست برای گریز از سرنگونی.
این جنگ؛جنگ ملی، میهنی و ایرانی نیست.این جنگ؛جنگ گروهای تکفیری، تروریستی و امت خامنه ای با اسرائیل برای محو و نابودیش هست.
مهر۱۴۰۳ ایران،تبریز »
#یاشار_تبریزی #بیانیه #جنگ #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«بیست و دو زن زندانی سیاسی و عقیدتی در زندان اوین خواهان توقف و رسیدگی به اذیت و آزار جنسی تعدادی از زندانیان در حین بازرسی بدنی شدند.
ما جمعی از زنانِ زندانیِ سیاسی و عقیدتی در زندان اوین در اعتراض به بازرسی هایِ بدنیِ غیر متعارف و اذیت و آزارهای جنسیِ تعدادی از زندانیان در حین بازرسی بدنی، خواستار رسیدگی به وضعیت موجود بوده و در صورت پاسخگو نبودن مسئولان، دست به اقدامات اعتراضی خواهیم زد.
سروناز احمدی
آنیشا اسداللهی
سمانه اصغری
ریحانه انصارینژاد
گلرخ ایرایی
سکینه پروانه
ناهید خداجو
نسرین خضری جوادی
راحله راحمیپور
ویدا ربانی
نسرین روشن
نسیم سیمیاری
سعیده شفیعی
مهوش شهریاری
پخشان عزیزی
سعیده قربانعلی
نرگس محمدی
وریشه مرادی
پریوش مسلمی
معصومه نساجی
حورا نیکبخت
مریم یحیوی»
#زنان_اوین #زن_زندگی_آزادی #آزار_جنسی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ما جمعی از زنانِ زندانیِ سیاسی و عقیدتی در زندان اوین در اعتراض به بازرسی هایِ بدنیِ غیر متعارف و اذیت و آزارهای جنسیِ تعدادی از زندانیان در حین بازرسی بدنی، خواستار رسیدگی به وضعیت موجود بوده و در صورت پاسخگو نبودن مسئولان، دست به اقدامات اعتراضی خواهیم زد.
سروناز احمدی
آنیشا اسداللهی
سمانه اصغری
ریحانه انصارینژاد
گلرخ ایرایی
سکینه پروانه
ناهید خداجو
نسرین خضری جوادی
راحله راحمیپور
ویدا ربانی
نسرین روشن
نسیم سیمیاری
سعیده شفیعی
مهوش شهریاری
پخشان عزیزی
سعیده قربانعلی
نرگس محمدی
وریشه مرادی
پریوش مسلمی
معصومه نساجی
حورا نیکبخت
مریم یحیوی»
#زنان_اوین #زن_زندگی_آزادی #آزار_جنسی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«کارزار سهشنبههای نه به اعدام» در ۲۲ زندان مختلف کشور در آستانه «روز جهانی علیه اعدام» وارد ۳۷مین هفته اعتصاب غذا شد
حکومت اعدام در ایران برای جلوگیری از اعتراضات مردمی به ماشین اعدام و کشتار خود سرعت بخشیده است.
تنها در روزهای ۱۰ و ۱۱ مهر ۳۰ تن در زندانهای مختلف کشور اعدام شدهاند که ۳ تن از آنها زن بودهاند. و یک زندانی به نام «محمود دهمرده» که محکوم به اعدام بوده در زندان زابل بر اثر سکته قلبی و عدم رسیدگی پزشکی جان خود را از دست داد.
در هفته گذشته یک زندانی سیاسی به نام «حمید حسیننژاد حیدرانلو» توسط دادگاه انقلاب ارومیه محکوم به اعدام شد.این زندانی از فروردین ۱۴۰۲ بازداشت شده است و تحت شکنجه وادار به اعتراف اجباری شده است و بدون رعایت حداقل حق دادرسی منصفانه به اتهام "بغی" محکوم به اعدام شده و جانش در خطر است.
اکنون در آستانه «روز جهانی علیه اعدام» که توسط مجمع عمومی سازمان ملل اعلام شده است؛ شاهد شدیدترین خشونتها توسط حکومت قرون وسطایی هستیم که زندانیان را در ملاء عام اعدام میکند و در رتبه نخست اعدام در جهان است. به طوری که از ابتدای سال ۱۴۰۳ تا کنون قریب به ۴۵۰ تن را اعدام کرده است.
این در حالی است که بسیاری از کشورهای جهان مجازات اعدام را در کشور خود لغو و یا در صدد بر چیدن آن هستند.
لذا «کارزار سهشنبههای نه به اعدام» از نهادها و ارگانهای سیاسی، مدنی و حقوق بشری مستقل داخلی و بینالمللی همچنان میخواهد که برای نجات جان محکومان به اعدام در ایران از این کارزار حمایت کرده و جامعه جهانی را برای محاکمه و بازخواست سران این رژیم بخاطر بیش از چهار دهه جنایت علیه بشریت و کشتار و اعدام زندانیان، مجاب نمایند.
اعضای "٫«کارزار سهشنبههای نه به اعدام» در ۲۲ زندان مختلف در سیوهفتمین هفته خود، روز سهشنبه، ۱۷ مهر ۱۴۰۳، در زندانهای زیر دست به اعتصاب غذا زدهاند:
زندان اوین(بند زنان،بند ۴و۸)، زندان قزلحصار(واحد ۳و۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خرمآباد، زندان اراک، زندان اسد آباد اصفهان، زندان نظام شیراز، زندان بم، زندان مشهد، زندان لاکان رشت(بند زنان و مردان)، زندان قائمشهر،زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز ، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران.
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
۱۷ مهر ۱۴۰۳
#بیانیه #نه_به_اعدام #اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حکومت اعدام در ایران برای جلوگیری از اعتراضات مردمی به ماشین اعدام و کشتار خود سرعت بخشیده است.
تنها در روزهای ۱۰ و ۱۱ مهر ۳۰ تن در زندانهای مختلف کشور اعدام شدهاند که ۳ تن از آنها زن بودهاند. و یک زندانی به نام «محمود دهمرده» که محکوم به اعدام بوده در زندان زابل بر اثر سکته قلبی و عدم رسیدگی پزشکی جان خود را از دست داد.
در هفته گذشته یک زندانی سیاسی به نام «حمید حسیننژاد حیدرانلو» توسط دادگاه انقلاب ارومیه محکوم به اعدام شد.این زندانی از فروردین ۱۴۰۲ بازداشت شده است و تحت شکنجه وادار به اعتراف اجباری شده است و بدون رعایت حداقل حق دادرسی منصفانه به اتهام "بغی" محکوم به اعدام شده و جانش در خطر است.
اکنون در آستانه «روز جهانی علیه اعدام» که توسط مجمع عمومی سازمان ملل اعلام شده است؛ شاهد شدیدترین خشونتها توسط حکومت قرون وسطایی هستیم که زندانیان را در ملاء عام اعدام میکند و در رتبه نخست اعدام در جهان است. به طوری که از ابتدای سال ۱۴۰۳ تا کنون قریب به ۴۵۰ تن را اعدام کرده است.
این در حالی است که بسیاری از کشورهای جهان مجازات اعدام را در کشور خود لغو و یا در صدد بر چیدن آن هستند.
لذا «کارزار سهشنبههای نه به اعدام» از نهادها و ارگانهای سیاسی، مدنی و حقوق بشری مستقل داخلی و بینالمللی همچنان میخواهد که برای نجات جان محکومان به اعدام در ایران از این کارزار حمایت کرده و جامعه جهانی را برای محاکمه و بازخواست سران این رژیم بخاطر بیش از چهار دهه جنایت علیه بشریت و کشتار و اعدام زندانیان، مجاب نمایند.
اعضای "٫«کارزار سهشنبههای نه به اعدام» در ۲۲ زندان مختلف در سیوهفتمین هفته خود، روز سهشنبه، ۱۷ مهر ۱۴۰۳، در زندانهای زیر دست به اعتصاب غذا زدهاند:
زندان اوین(بند زنان،بند ۴و۸)، زندان قزلحصار(واحد ۳و۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خرمآباد، زندان اراک، زندان اسد آباد اصفهان، زندان نظام شیراز، زندان بم، زندان مشهد، زندان لاکان رشت(بند زنان و مردان)، زندان قائمشهر،زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز ، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران.
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
۱۷ مهر ۱۴۰۳
#بیانیه #نه_به_اعدام #اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیام خانم «مای ساتو»، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، در آستانه #روز_جهانی_علیه_اعدام در محکومیت اعدامهای فزاینده در ایران تحت سیطره جمهوری اسلامی و حمایت از #سه_شنبه_های_نه_به_اعدام زندانیان در ۲۲ زندان:
«در مقابل این وضعیت، علیرغم سرکوب رژیم، شجاعت مردم ایران درخشان است. کمپین «نه به اعدام در روزهای سهشنبه»، یک ابتکار رهبری شده توسط زندانیان است که در آن زندانیان هر سهشنبه بهمنظور اعتراض به مجازات اعدام اعتصاب غذا میکنند و تعهد پایدار به حقوق بشر و عدالت در جامعه را نشان میدهد»
۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانهها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد میشد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانهها و افکار عمومی شناخته شد.
کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نامهای جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمانزاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امامجمعه، میثم دهبانزاده، لقمان امینپور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سهشنبههای نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق بشری ایرانی و بینالمللی در حمایت از آن بیانیه مهمی را صادر کردند.
براساس بررسی و تحلیل متن بیانیهها و نامههای منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبههای نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنشهای قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام
متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm
کارزار سهشنبههای نه به اعدام، متعلق به هیچ گروه سیاسی خاصی نیست و زندانیان سیاسی و عقیدتی با گرایشها و باورهای مختلف در آن مشارکت دارند.
#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«در مقابل این وضعیت، علیرغم سرکوب رژیم، شجاعت مردم ایران درخشان است. کمپین «نه به اعدام در روزهای سهشنبه»، یک ابتکار رهبری شده توسط زندانیان است که در آن زندانیان هر سهشنبه بهمنظور اعتراض به مجازات اعدام اعتصاب غذا میکنند و تعهد پایدار به حقوق بشر و عدالت در جامعه را نشان میدهد»
۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانهها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد میشد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانهها و افکار عمومی شناخته شد.
کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نامهای جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمانزاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امامجمعه، میثم دهبانزاده، لقمان امینپور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سهشنبههای نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق بشری ایرانی و بینالمللی در حمایت از آن بیانیه مهمی را صادر کردند.
براساس بررسی و تحلیل متن بیانیهها و نامههای منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبههای نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنشهای قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام
متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm
کارزار سهشنبههای نه به اعدام، متعلق به هیچ گروه سیاسی خاصی نیست و زندانیان سیاسی و عقیدتی با گرایشها و باورهای مختلف در آن مشارکت دارند.
#نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
میثم دهبانزاده، زندانی سیاسی، در نامهای از زندان قزلحصار کرج، به بازداشت خواهرش، کوثر دهبانزاده، به عنوان ابزاری برای فشار بیشتر بر این زندانی، اعتراض کرد.
این زندانی تاکید کرد که خواهرش تنها به دلیل حمایت و پیگیری قضایی پرونده او بازداشت شده و بازداشت خواهرش برای فشار بیشتر بر خود و خانوادهاش بوده است.
در ادامه نامه، این زندانی از فشارها بر خانوادهاش میگوید که چگونه آزار و اذیت او و خوانوادهاش منجر به دو بار سکته قلبی مادرش شده و هماکنون بازداشت خواهرش، کوثر، وضعیت مادرشان را به مراتب بدتر کرده است.
متن نامه را «هرانا» منتشر کرده است:
متن این نامه که نسخه ای از آن در اختیار هرانا قرار گرفته است، عینا در پی میآید:
«در شهر و خانوادهایی مذهبی_سنتی به دنیا آمدیم و رشد کردیم ، تماماً تحت آموزش و تربیت خانوادهای که بیش از ده نفر آنها پیوسته در جبهه بودند و اغلب جانباخته و پرپر شده همان جنگ شده بودند.
از کودکی و نوجوانی یاد گرفتیم که غیرتی و متعصب باشیم از نوع “ناموس پرستی” که نکند تارِ مویی از آنها بیرون باشد و یا زبانم لال از مدرسه تا خانه را تنها بیایند …چرا که ما خانواده شهیدیم!!
وقتی تصویر “آقا” از تلویزیون پخش میشد اگر صلوات نمیفرستادیم گناهکار ، و اگر سوال خارج از عرفی میپرسیدیم و یا حرفی “آنچنانی” میزدیم ، اخطارهای فوری از نزدیکترین کسان خود دریافت میکردیم که همراه بود با تهدید و تحقیر و تخفیف!
در عین حال ، شبهایی بود که چیزی برای خوردن نداشتیم ، حتی لقمهی نان! زیر سقف آسمان با شکم گرسنه در منزل سرایداری “عکس در ماه” را ستایش میکردیم.
آرزویمان جان دادن برای همین “نظام مقدس” بود، با پاهای برهنه که بعضا تا مغز و استخوان بریده میشد، گریه و زاریمان برای بچههای مظلوم فلسطین بود و از خدا نه یک جفت دمپایی که سلامتی و صحت ” آقا” را طلب میکردیم.
با دیدن اقوام سپاهی (دایی و عمو و…) به خود میبالیدیم ، به ویژه وقتی میدانستیم برای جنگ با “ضد انقلاب” به ماموریت رفتهاند و آرزو میکردیم که هر چه زودتر بزرگ شده مثل آنها، در روزهای سخت از مردم و امنیت کشورمان دفاع کنیم!
برای نماز به مسجد میرفتیم ، بر روی فرشهای نرم که مثل موکتهای زبر خانهیمان، زانوهایمان را نمیخراشید و بخاریهای آن بر خلاف علاءالدین خانهیمان، بجای گازهای خفه کننده و بوی دود، گرما تولید میکرد؛ شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه سر میدادیم!!
باری گذشت. و خود وارد جامعه شدیم، در کمال حیرت و درد، دیدیم که همه چیز دروغ بود و خنجری از فریب در پشتمان فرو رفته… به ویژه در دی ماه ۹۶ شاهد کسانی بودیم که در خیابانها برای اعتراض آماده بودند. آنها هم جوانانی امثال من بودند، یعنی همان “ضد انقلابهایی” که خویشان من هم در ردیف “سپاهیان انقلاب” برای کشتن آنها میرفتند.
وقتی از دانشگاه فارغالتحصیل شده و به موج بیکاران و “زیر خط فقرهای تحصیل کرده” پیوستم تازه با شرایط فاجعه بار اجتماعی مردمان آشنا شده و مثل همه جوانان در صدد اعتراض به شرایط موجود و استیفای حقوق پایمال شده خود برآمدم، فلذا در زمره “ضد انقلابهایی” در آمدم که جزء سرپناهی، شغلی شرافتمندانه و یا ذرهای کرامت، حقوق انسانی و آزادیهایشان چیز دیگری نمیخواستند و تنها به همین جرم در خیابانها و خانههایشان آماج گلولهها قرار میگرفتند و یا بر چوبههای دار حلقآویز شده و در زندانها مورد شدیدترین بیرحمیها قرار میگرفتند
حال پس از آنها، در سال ۱۳۹۹ نوبت من شد که سوژه وحشیگریها و جنایات این خدانشناسان “ولایی” قرار گیرم.
ادامه را اینجا بخوانید.
#یاری_مدنی_توانا
#بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
این زندانی تاکید کرد که خواهرش تنها به دلیل حمایت و پیگیری قضایی پرونده او بازداشت شده و بازداشت خواهرش برای فشار بیشتر بر خود و خانوادهاش بوده است.
در ادامه نامه، این زندانی از فشارها بر خانوادهاش میگوید که چگونه آزار و اذیت او و خوانوادهاش منجر به دو بار سکته قلبی مادرش شده و هماکنون بازداشت خواهرش، کوثر، وضعیت مادرشان را به مراتب بدتر کرده است.
متن نامه را «هرانا» منتشر کرده است:
متن این نامه که نسخه ای از آن در اختیار هرانا قرار گرفته است، عینا در پی میآید:
«در شهر و خانوادهایی مذهبی_سنتی به دنیا آمدیم و رشد کردیم ، تماماً تحت آموزش و تربیت خانوادهای که بیش از ده نفر آنها پیوسته در جبهه بودند و اغلب جانباخته و پرپر شده همان جنگ شده بودند.
از کودکی و نوجوانی یاد گرفتیم که غیرتی و متعصب باشیم از نوع “ناموس پرستی” که نکند تارِ مویی از آنها بیرون باشد و یا زبانم لال از مدرسه تا خانه را تنها بیایند …چرا که ما خانواده شهیدیم!!
وقتی تصویر “آقا” از تلویزیون پخش میشد اگر صلوات نمیفرستادیم گناهکار ، و اگر سوال خارج از عرفی میپرسیدیم و یا حرفی “آنچنانی” میزدیم ، اخطارهای فوری از نزدیکترین کسان خود دریافت میکردیم که همراه بود با تهدید و تحقیر و تخفیف!
در عین حال ، شبهایی بود که چیزی برای خوردن نداشتیم ، حتی لقمهی نان! زیر سقف آسمان با شکم گرسنه در منزل سرایداری “عکس در ماه” را ستایش میکردیم.
آرزویمان جان دادن برای همین “نظام مقدس” بود، با پاهای برهنه که بعضا تا مغز و استخوان بریده میشد، گریه و زاریمان برای بچههای مظلوم فلسطین بود و از خدا نه یک جفت دمپایی که سلامتی و صحت ” آقا” را طلب میکردیم.
با دیدن اقوام سپاهی (دایی و عمو و…) به خود میبالیدیم ، به ویژه وقتی میدانستیم برای جنگ با “ضد انقلاب” به ماموریت رفتهاند و آرزو میکردیم که هر چه زودتر بزرگ شده مثل آنها، در روزهای سخت از مردم و امنیت کشورمان دفاع کنیم!
برای نماز به مسجد میرفتیم ، بر روی فرشهای نرم که مثل موکتهای زبر خانهیمان، زانوهایمان را نمیخراشید و بخاریهای آن بر خلاف علاءالدین خانهیمان، بجای گازهای خفه کننده و بوی دود، گرما تولید میکرد؛ شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه سر میدادیم!!
باری گذشت. و خود وارد جامعه شدیم، در کمال حیرت و درد، دیدیم که همه چیز دروغ بود و خنجری از فریب در پشتمان فرو رفته… به ویژه در دی ماه ۹۶ شاهد کسانی بودیم که در خیابانها برای اعتراض آماده بودند. آنها هم جوانانی امثال من بودند، یعنی همان “ضد انقلابهایی” که خویشان من هم در ردیف “سپاهیان انقلاب” برای کشتن آنها میرفتند.
وقتی از دانشگاه فارغالتحصیل شده و به موج بیکاران و “زیر خط فقرهای تحصیل کرده” پیوستم تازه با شرایط فاجعه بار اجتماعی مردمان آشنا شده و مثل همه جوانان در صدد اعتراض به شرایط موجود و استیفای حقوق پایمال شده خود برآمدم، فلذا در زمره “ضد انقلابهایی” در آمدم که جزء سرپناهی، شغلی شرافتمندانه و یا ذرهای کرامت، حقوق انسانی و آزادیهایشان چیز دیگری نمیخواستند و تنها به همین جرم در خیابانها و خانههایشان آماج گلولهها قرار میگرفتند و یا بر چوبههای دار حلقآویز شده و در زندانها مورد شدیدترین بیرحمیها قرار میگرفتند
حال پس از آنها، در سال ۱۳۹۹ نوبت من شد که سوژه وحشیگریها و جنایات این خدانشناسان “ولایی” قرار گیرم.
ادامه را اینجا بخوانید.
#یاری_مدنی_توانا
#بیانیه
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حمایت محسن خانمحمدی، زندانی سیاسی سابق
از «کارزار سهشنبههای نه به اعدام»
۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانهها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد میشد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانهها و افکار عمومی شناخته شد.
کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نامهای جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمانزاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امامجمعه، میثم دهبانزاده، لقمان امینپور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سهشنبههای نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق بشری ایرانی و بینالمللی در حمایت از آن بیانیه مهمی را صادر کردند.
براساس بررسی و تحلیل متن بیانیهها و نامههای منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبههای نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنشهای قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام
متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm
کارزار سهشنبههای نه به اعدام، متعلق به هیچ گروه سیاسی خاصی نیست و زندانیان سیاسی و عقیدتی با گرایشها و باورهای مختلف در آن مشارکت دارند.
#محسن_خانمحمدی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حمایت محسن خانمحمدی، زندانی سیاسی سابق
از «کارزار سهشنبههای نه به اعدام»
۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانهها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد میشد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانهها و افکار عمومی شناخته شد.
کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نامهای جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمانزاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امامجمعه، میثم دهبانزاده، لقمان امینپور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سهشنبههای نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق بشری ایرانی و بینالمللی در حمایت از آن بیانیه مهمی را صادر کردند.
براساس بررسی و تحلیل متن بیانیهها و نامههای منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبههای نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنشهای قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام
متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm
کارزار سهشنبههای نه به اعدام، متعلق به هیچ گروه سیاسی خاصی نیست و زندانیان سیاسی و عقیدتی با گرایشها و باورهای مختلف در آن مشارکت دارند.
#محسن_خانمحمدی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Tavaana آموزشکده توانا:
مهدی مسکیننواز، زندانی سیاسی محبوس در زندان بندرانزلی، در نامهای خطاب به اعضای کمیته حقیقتیاب سازمان ملل، بخشی از جنایتهای جمهوری اسلامی را برشمرده است.
متن این نامه به شرح زیر است:
اعضای محترم کمیته حقیقت یاب درود
ما شاهدین جنایتهای بسیاریم
با توجه به التهاب زیرپوستی موجود در سراسر کشور به قطعیت میتوان گفت ج ا نخواهد گذاشت به ایران سفر کنید، رژیم خوب میداند ورود شما به ایران انگیزه حضور و رویارویی علنی خیابانی را افزایش خواهد داد. اما از آنجاکه راهی جز رفتن نداریم و رفتن هم مقصد است هم مقصود، چنانچه در مکانیزمهای فشار حداکثری موفق شدید به ایران سفر کنید در سفارتخانههایی مستقر شوید که دولتهایشان صدای عموم مردم بودند نه صدای اقلیت خائن.
مستقر کردن شما در هر هتل یا مکان دیگری نتیجه تحقیقاتتان را بسمت مطلوب رژیم سوق میدهد، تحقیقی که نهایتا در گزارش با چند قتل و مرگ مشکوک و آسیب جزئی اعضای بدن، جنایت عریان علیه بشریت به حاشیه خواهد رفت.
مواضع اخیر ج ا در خصوص گزارش اخیرتان نشان از ماهیت ضدبشری یک دولت غیر دموکراتیک دارد، که برای حفظ خود طبق فتوای خمینی گذشتن از جان امام زمان برای حفظ نظام را مجاز میداند، چه برسد به مخالفی که معاند و سرسپرده بیگانگان نامیده و در خاک آرمیدنشان رسالت با فضیلتی پنداشته میشود.
در ج ا، جنایت علیه بشریت فقط به قتل و حبس و سرکوب خلاصه نمیشود، بلکه تحریف حقوق شهروندی براساس منشور قضایی اسلامی طی نیم قرن گذشته، جنگ علیه اقلیت های باورمند و جنسی را به امری معمول بدل ساخته، جنگی که بر شغل، تحصیل، استخدام، ازدواج و حتی برپایی مراسم عزاداری، سنگ قبر و آرامگاه متوفی چنگ نفرت میزند.
در ج ا، بشر نه فقط بخاطر نوشیدنی که بخاطر اختیار در انتخاب، تازیانه میخورد، زنان بجرم زن بودن در سازوکار طرح نور بصورت علنی و غیرعلنی دزدیده و رژیم برای فرار از پاسخگویی، آنان را با اتهامات فساد، سرقت و اعتیاد به شعبات عمومی یا به مراکز روان درمانی که به قول بهنام محجوبی افول انسانیت را ماموریت میکنند، منتقل میشوند.
بانو سارا حسین؛ مشاهدات پنج سالهام داخل زندان حاکی از شلیکهای عامدانه به نقاط حساس بدن معترضین یا وارد آوردن ضربات به اعضای اسیب پذیری که بقا و نسل یک خانواده را تهدید میکند، گواه جنگی هدفمند توسط آتش به اختیاران آموزش دیدهای را میدهد که هر یک به تنهایی چون قاتلی حرفه ای علیه بشریت اشدا علی الکفار را ماموریتی الهی قلمداد میکنند و از ستار بهشتی تا نیکا شاکرمی را با ذکر به قتل میرسانند.
از زمان روی کار آمدن ج ا امری قهری در رفتار اجتماعی با خودزنی تا خودکشی شکل اعتراضی که خلاصه به یک رده سنی یا یک قشر نمیشود در کشور گسترش یافته، امری که خلاصه به مرزنشین و محروم نشین نمیشود، بلکه در مرکز افزایش چشم گیری داشته.
در این نوع اعتراض های بی بازگشت از کودک در حجله تا پرسنل مراکز درمانی یا بازنشسته و زندانی چون خودم را میتوان لیست کرد که با هزینهکردن خودشان، مقابل کولهباری از سلاحهای قضایی، نظامی و ایدئولوژیکی گویی قصد دارند سلاحی جدید را به معادلات نه گفتنهای مدنی وارد کنند، هستیم.
معلول تمام چنین علتهایی یکه تازی رژیمی روانپریش است که خشونت را بصورت هدفمند در تمام حوزههای حیاتی تبلیغ و ترویج میکند، خشونتی که خفقان و سرکوب حاصل از آن جامعه را افسرده و دغدغهمند را به انزوا کشانیده
چنین رژیم سرکوبگری حتی رها شدن تیریگر را جرم میداند و به پشتوانه ایین نامه مجازات اسلامی دستش برای برپایی قاپوق و سپردن دامیینهای بیدفاع و بیدادرس به دست فرشته عذاب و برپایی جشن نفرتانگیز اعدام باز میشود.
در ج ا جان مخالف تا خاک سرد به باریکی موی میباشد، مویی که با بستن چشمان دولتها در سیاسیکاریهای پر منفعت، زمینه جنایت علیه بشریت و کشتار جمعی سیستماتیک را نه تنها با گلوله جنگی یا گلوله های ساچمهای یا طناب دار بلکه قتلهای بیولوژیک تا تعرض به خصوصی ترین حریم زندگی و تجاوزهای گروهی را باز گذاشته و داریم بسیاری از بازداشتشدگان که به بیماریهای متعدد میتوان لیست کرد.
رژیمی که در پنجمین دهه از عمر خود است برخلاف منشور قضایی سازمان ملل همچنان با حفظ دادگاههای انقلاب، به تقویت هیئت های مرگ و چپاول اموال مردم میپردازد، در این به اصطلاح دادگاهها از جریمه خانواده ای که تمایل به نگهداری حیوان خانگی دارد تا مصادره اموال اقلیت ها و دادخواهانی که پای میز خون شویی عزیزانشان تن به معامله نمیدهند مصادیق فراوان است
ادامه را اینجا بخوانید:
https://tavaana.org/mehdi-meskinnavaaz-letter-1403/
#مهدی_مسکین_نواز #بیانیه #کمیته_حقیفت_یاب #اعدام #شکنجه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مهدی مسکیننواز، زندانی سیاسی محبوس در زندان بندرانزلی، در نامهای خطاب به اعضای کمیته حقیقتیاب سازمان ملل، بخشی از جنایتهای جمهوری اسلامی را برشمرده است.
متن این نامه به شرح زیر است:
اعضای محترم کمیته حقیقت یاب درود
ما شاهدین جنایتهای بسیاریم
با توجه به التهاب زیرپوستی موجود در سراسر کشور به قطعیت میتوان گفت ج ا نخواهد گذاشت به ایران سفر کنید، رژیم خوب میداند ورود شما به ایران انگیزه حضور و رویارویی علنی خیابانی را افزایش خواهد داد. اما از آنجاکه راهی جز رفتن نداریم و رفتن هم مقصد است هم مقصود، چنانچه در مکانیزمهای فشار حداکثری موفق شدید به ایران سفر کنید در سفارتخانههایی مستقر شوید که دولتهایشان صدای عموم مردم بودند نه صدای اقلیت خائن.
مستقر کردن شما در هر هتل یا مکان دیگری نتیجه تحقیقاتتان را بسمت مطلوب رژیم سوق میدهد، تحقیقی که نهایتا در گزارش با چند قتل و مرگ مشکوک و آسیب جزئی اعضای بدن، جنایت عریان علیه بشریت به حاشیه خواهد رفت.
مواضع اخیر ج ا در خصوص گزارش اخیرتان نشان از ماهیت ضدبشری یک دولت غیر دموکراتیک دارد، که برای حفظ خود طبق فتوای خمینی گذشتن از جان امام زمان برای حفظ نظام را مجاز میداند، چه برسد به مخالفی که معاند و سرسپرده بیگانگان نامیده و در خاک آرمیدنشان رسالت با فضیلتی پنداشته میشود.
در ج ا، جنایت علیه بشریت فقط به قتل و حبس و سرکوب خلاصه نمیشود، بلکه تحریف حقوق شهروندی براساس منشور قضایی اسلامی طی نیم قرن گذشته، جنگ علیه اقلیت های باورمند و جنسی را به امری معمول بدل ساخته، جنگی که بر شغل، تحصیل، استخدام، ازدواج و حتی برپایی مراسم عزاداری، سنگ قبر و آرامگاه متوفی چنگ نفرت میزند.
در ج ا، بشر نه فقط بخاطر نوشیدنی که بخاطر اختیار در انتخاب، تازیانه میخورد، زنان بجرم زن بودن در سازوکار طرح نور بصورت علنی و غیرعلنی دزدیده و رژیم برای فرار از پاسخگویی، آنان را با اتهامات فساد، سرقت و اعتیاد به شعبات عمومی یا به مراکز روان درمانی که به قول بهنام محجوبی افول انسانیت را ماموریت میکنند، منتقل میشوند.
بانو سارا حسین؛ مشاهدات پنج سالهام داخل زندان حاکی از شلیکهای عامدانه به نقاط حساس بدن معترضین یا وارد آوردن ضربات به اعضای اسیب پذیری که بقا و نسل یک خانواده را تهدید میکند، گواه جنگی هدفمند توسط آتش به اختیاران آموزش دیدهای را میدهد که هر یک به تنهایی چون قاتلی حرفه ای علیه بشریت اشدا علی الکفار را ماموریتی الهی قلمداد میکنند و از ستار بهشتی تا نیکا شاکرمی را با ذکر به قتل میرسانند.
از زمان روی کار آمدن ج ا امری قهری در رفتار اجتماعی با خودزنی تا خودکشی شکل اعتراضی که خلاصه به یک رده سنی یا یک قشر نمیشود در کشور گسترش یافته، امری که خلاصه به مرزنشین و محروم نشین نمیشود، بلکه در مرکز افزایش چشم گیری داشته.
در این نوع اعتراض های بی بازگشت از کودک در حجله تا پرسنل مراکز درمانی یا بازنشسته و زندانی چون خودم را میتوان لیست کرد که با هزینهکردن خودشان، مقابل کولهباری از سلاحهای قضایی، نظامی و ایدئولوژیکی گویی قصد دارند سلاحی جدید را به معادلات نه گفتنهای مدنی وارد کنند، هستیم.
معلول تمام چنین علتهایی یکه تازی رژیمی روانپریش است که خشونت را بصورت هدفمند در تمام حوزههای حیاتی تبلیغ و ترویج میکند، خشونتی که خفقان و سرکوب حاصل از آن جامعه را افسرده و دغدغهمند را به انزوا کشانیده
چنین رژیم سرکوبگری حتی رها شدن تیریگر را جرم میداند و به پشتوانه ایین نامه مجازات اسلامی دستش برای برپایی قاپوق و سپردن دامیینهای بیدفاع و بیدادرس به دست فرشته عذاب و برپایی جشن نفرتانگیز اعدام باز میشود.
در ج ا جان مخالف تا خاک سرد به باریکی موی میباشد، مویی که با بستن چشمان دولتها در سیاسیکاریهای پر منفعت، زمینه جنایت علیه بشریت و کشتار جمعی سیستماتیک را نه تنها با گلوله جنگی یا گلوله های ساچمهای یا طناب دار بلکه قتلهای بیولوژیک تا تعرض به خصوصی ترین حریم زندگی و تجاوزهای گروهی را باز گذاشته و داریم بسیاری از بازداشتشدگان که به بیماریهای متعدد میتوان لیست کرد.
رژیمی که در پنجمین دهه از عمر خود است برخلاف منشور قضایی سازمان ملل همچنان با حفظ دادگاههای انقلاب، به تقویت هیئت های مرگ و چپاول اموال مردم میپردازد، در این به اصطلاح دادگاهها از جریمه خانواده ای که تمایل به نگهداری حیوان خانگی دارد تا مصادره اموال اقلیت ها و دادخواهانی که پای میز خون شویی عزیزانشان تن به معامله نمیدهند مصادیق فراوان است
ادامه را اینجا بخوانید:
https://tavaana.org/mehdi-meskinnavaaz-letter-1403/
#مهدی_مسکین_نواز #بیانیه #کمیته_حقیفت_یاب #اعدام #شکنجه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
توانا آموزشکده جامعهمدنی ایران
ما شاهدین جنایتهای بسیاریم؛ نامه مهدی مسکیننواز، زندانی سیاسی، به اعضای کمیته حقیقتیاب سازمان ملل - توانا آموزشکده جامعهمدنی…
مهدی مسکیننواز، زندانی سیاسی محبوس در زندان بندرانزلی، در مهرماه ۱۴۰۳ در نامهای خطاب به اعضای کمیته حقیقتیاب سازمان ملل، بخشی از جنایتهای جمهوری اسلامی را برشمرده است. متن کامل نامه را در ادامه بخوانید: «با توجه به التهاب زیرپوستی موجود در سراسر کشور…
Forwarded from گفتوشنود
میرزا محمد مهرابی، منتقد مذهبی و فعال سیاسی، از شاگردان حسنعلی منتظری و دبیر حزب وفاق شهر قم در حمایت از محمد جواد محقق یزدی، روحانی و پژوهشگر مذهبی که چندی قبل بدلیل انتقاد از خامنه ای و نصرالله توسط دادگاه روحانیت بازداشت و زندانی شده، به علی خامنهای نامهای نوشته است، که متن آن را در ادامه میخوانید.
بسم الله الشاهد العادل
"وَمَا كَانَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةࣰۚ فَلَوۡلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرۡقَةࣲ مِّنۡهُمۡ طَآئِفَةࣱ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي ٱلدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوۡمَهُمۡ إِذَا رَجَعُوٓاْ إِلَيۡهِمۡ لَعَلَّهُمۡ يَحۡذَرُونَ" توبه/۲۲
( سزاوار نيست كه همهى مؤمنان رهسپار شوند، پس چرا از هر گروهى از ايشان دستهاى كوچ نمىكنند تا در دين فقيه شوند و هنگامى كه به سوى قوم ...)
حجه الاسلام آقای خامنه ای سلام:
شنیده شد حضرت آیه الله محمد جواد محقق یزدی توسط دادگاه ویژه روحانیت احضار و بازداشت شده است. گویی ایشان در درس خود دو مطلب فقهی را بیان داشتند که به مذاق آقایان خوش نیامده و باعث گرفتاری ایشان گردیده است. من به خوبی واقفم که شما مشغله های زیادی دارید و از طرفی تسلط در فقه تتبع در آن را ندارید، همین امر باعث شده که بسیاری از فقها نتوانند مطالب فقهی خود را به خوبی بیان کنند و فقه شیعه آن طور که باید و شاید به پویایی درخشان برسد.
نا گفته نماند که در زمان تصدی شما بسیاری از فقها و به ویژه فقیه عالیقدر تشیع و زعیم حوزه های علمیه حضرت آیه الله العظمی منتظری (ر.ح) به مدت پنج سال و اندی در حصر خانگی قرار گرفت و طلاب و حوزه های علمیه از فضل ایشان بی بهره ماندند.
به هر حال نکاتی را لازم می دانم خدمتتان تذکر دهم که شاید مفید فایده گردد.
۱) نقد و تفحص دینی جزئ جدا نا شدنی تحقیق و مداقه در امر دینی است. اگر تحقیق در دین و تفحص در آن انجام نگیرد؛ دین همانند پوستین وارونه می گردد که جز بلا و خشم و خسارت چیز دیگری به همراه ندارد. پس هیچ کس حق جلو گیری از آن را ندارد. کما این که آیه فوق اشاره دارد.
۲) یکی از مسائلی که ایشان مطرح ساختند ارهاب است و ارهاب به معنی ترس و وحشت انداختن در میان دشمنان است. به عبارتی ترس و رعب و وحشت در دل دشمن است که دشمن بترسد و از تجاوز و دست اندازی به دیگران دست بردارد.قرآن چنین میخوانیم:
«وَاعِدُّوا لَهُمْ مَاسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ»؛ آیه ۶۰ از سوره انفال
(شما هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها آماده سازید و اسبهای ورزیده؛ تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید.)
رعب وحشت در جایی است که دشمن بترسد و دست از پا خطا نکند. اما در صورتی که این ترس و وحشت در دل دشمن ایجاد نشود و گویی برعکس موجب تمرد و گستاخی دشمن شود، طبیعتا این ارهاب نه تنها مصداق پیدا نمی کند بلکه به دست خود، خود را به هلاکت انداختن است.
"وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ" . بقره/۱۹۵
(در راه خدا انفاق کنید و خود را به مهلکه و خطر در نیفکنید، و نیکویی کنید که خدا نیکوکاران را دوست میدارد).
۳) قتل نفس؛ عملیات های انتحاری؛ عملیات های استشهادی.
۳) یکی دیگر از مسائلی که ایشان بیان کرده اند قتل نفس و یا عملیات های انتحاری است. عملیات انتحاری بدین معناست که کسی خود را به سلاحی و یا امری غیر مرسوم مسلح کند و با کشتن خود، از دیگری یا دیگران انتقام بگیرد. هرگز و در هیچ کجا عملیات های انتحاری و یا استشهادی مورد تایید اسلام نبوده است؛ بلکه بعکس بسیاری به تحریم آن نظر داده اند. تنها کسانی که مایل به امر بوده اند؛ به آیات جهاد تمسک جسته اند که دلیل بر قتل و نفس و یا عملیات انتحاری نمی شود. چون آیات جهاد و شهادت در جایی است که منتج به نتیجه باشد. و حال آن که این امر دیگر یک تجربه شکست خورده و بی ثمر است. لذا امروزه عقل و خرد و گفتگو بیشتر کاربرد دارد.
اما تقاص: یک مورد دیگر که می توان برای انتقام یاد کرد این است که اگر کسی مالش و یا جانش و یا جان همراهانش به ناحق گرفته شد فرد می توان تقاص کند
"وَالَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنْتَصِرُونَ" شوری/۳۹
( و آنان که هرگاه ستمی به آنان رسد انتقام می گیرند؛ بدین معنا که تن به ظلم نمی دهند و به هر گونه ممکن تقاص می کنند.)
اما در حقیقت این آیه نیز شامل انتحار و قتل نفس نمی شود و قرآن راه کار های دیگری را پیش روی مسلمانان قرار داد است. که در قصاص یک نوع برابری و حیات است اگر چه گذشت بهتر از انتقام است. البته من به روایات نپرداختم چون تحلیل و تفسیر فراوان دارد ودر این مقال نمی گنجد.
ادامه را اینجا بخوانید
#گفتگو_توانا #استبداد_دینی #محمدجواد_محقق_یزدی #بیانیه
@Dialogue1402
بسم الله الشاهد العادل
"وَمَا كَانَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةࣰۚ فَلَوۡلَا نَفَرَ مِن كُلِّ فِرۡقَةࣲ مِّنۡهُمۡ طَآئِفَةࣱ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي ٱلدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوۡمَهُمۡ إِذَا رَجَعُوٓاْ إِلَيۡهِمۡ لَعَلَّهُمۡ يَحۡذَرُونَ" توبه/۲۲
( سزاوار نيست كه همهى مؤمنان رهسپار شوند، پس چرا از هر گروهى از ايشان دستهاى كوچ نمىكنند تا در دين فقيه شوند و هنگامى كه به سوى قوم ...)
حجه الاسلام آقای خامنه ای سلام:
شنیده شد حضرت آیه الله محمد جواد محقق یزدی توسط دادگاه ویژه روحانیت احضار و بازداشت شده است. گویی ایشان در درس خود دو مطلب فقهی را بیان داشتند که به مذاق آقایان خوش نیامده و باعث گرفتاری ایشان گردیده است. من به خوبی واقفم که شما مشغله های زیادی دارید و از طرفی تسلط در فقه تتبع در آن را ندارید، همین امر باعث شده که بسیاری از فقها نتوانند مطالب فقهی خود را به خوبی بیان کنند و فقه شیعه آن طور که باید و شاید به پویایی درخشان برسد.
نا گفته نماند که در زمان تصدی شما بسیاری از فقها و به ویژه فقیه عالیقدر تشیع و زعیم حوزه های علمیه حضرت آیه الله العظمی منتظری (ر.ح) به مدت پنج سال و اندی در حصر خانگی قرار گرفت و طلاب و حوزه های علمیه از فضل ایشان بی بهره ماندند.
به هر حال نکاتی را لازم می دانم خدمتتان تذکر دهم که شاید مفید فایده گردد.
۱) نقد و تفحص دینی جزئ جدا نا شدنی تحقیق و مداقه در امر دینی است. اگر تحقیق در دین و تفحص در آن انجام نگیرد؛ دین همانند پوستین وارونه می گردد که جز بلا و خشم و خسارت چیز دیگری به همراه ندارد. پس هیچ کس حق جلو گیری از آن را ندارد. کما این که آیه فوق اشاره دارد.
۲) یکی از مسائلی که ایشان مطرح ساختند ارهاب است و ارهاب به معنی ترس و وحشت انداختن در میان دشمنان است. به عبارتی ترس و رعب و وحشت در دل دشمن است که دشمن بترسد و از تجاوز و دست اندازی به دیگران دست بردارد.قرآن چنین میخوانیم:
«وَاعِدُّوا لَهُمْ مَاسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ»؛ آیه ۶۰ از سوره انفال
(شما هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها آماده سازید و اسبهای ورزیده؛ تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید.)
رعب وحشت در جایی است که دشمن بترسد و دست از پا خطا نکند. اما در صورتی که این ترس و وحشت در دل دشمن ایجاد نشود و گویی برعکس موجب تمرد و گستاخی دشمن شود، طبیعتا این ارهاب نه تنها مصداق پیدا نمی کند بلکه به دست خود، خود را به هلاکت انداختن است.
"وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ وَأَحْسِنُوا ۛ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ" . بقره/۱۹۵
(در راه خدا انفاق کنید و خود را به مهلکه و خطر در نیفکنید، و نیکویی کنید که خدا نیکوکاران را دوست میدارد).
۳) قتل نفس؛ عملیات های انتحاری؛ عملیات های استشهادی.
۳) یکی دیگر از مسائلی که ایشان بیان کرده اند قتل نفس و یا عملیات های انتحاری است. عملیات انتحاری بدین معناست که کسی خود را به سلاحی و یا امری غیر مرسوم مسلح کند و با کشتن خود، از دیگری یا دیگران انتقام بگیرد. هرگز و در هیچ کجا عملیات های انتحاری و یا استشهادی مورد تایید اسلام نبوده است؛ بلکه بعکس بسیاری به تحریم آن نظر داده اند. تنها کسانی که مایل به امر بوده اند؛ به آیات جهاد تمسک جسته اند که دلیل بر قتل و نفس و یا عملیات انتحاری نمی شود. چون آیات جهاد و شهادت در جایی است که منتج به نتیجه باشد. و حال آن که این امر دیگر یک تجربه شکست خورده و بی ثمر است. لذا امروزه عقل و خرد و گفتگو بیشتر کاربرد دارد.
اما تقاص: یک مورد دیگر که می توان برای انتقام یاد کرد این است که اگر کسی مالش و یا جانش و یا جان همراهانش به ناحق گرفته شد فرد می توان تقاص کند
"وَالَّذِينَ إِذَا أَصَابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنْتَصِرُونَ" شوری/۳۹
( و آنان که هرگاه ستمی به آنان رسد انتقام می گیرند؛ بدین معنا که تن به ظلم نمی دهند و به هر گونه ممکن تقاص می کنند.)
اما در حقیقت این آیه نیز شامل انتحار و قتل نفس نمی شود و قرآن راه کار های دیگری را پیش روی مسلمانان قرار داد است. که در قصاص یک نوع برابری و حیات است اگر چه گذشت بهتر از انتقام است. البته من به روایات نپرداختم چون تحلیل و تفسیر فراوان دارد ودر این مقال نمی گنجد.
ادامه را اینجا بخوانید
#گفتگو_توانا #استبداد_دینی #محمدجواد_محقق_یزدی #بیانیه
@Dialogue1402
سی و هشتمین هفته کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در ۲۲ زندان مختلف ادامه دارد
همزمان با روز جهانی علیه اعدام حکومت اعدامی در ایران، هفت تن را در زندانهای مختلف اعدام کرد.
در هفته گذشته نیز بیش از ۳۶ تن اعدام شدند؛ به طوری که تنها در روز ۱۸ مهر، ۱۹ تن حلقآویز شدند. در میان این اعدامشدگان یک کودک-مجرم به اسم مهدی براهویی وجود داشت که در زمان بازداشت ۱۷ سال سن داشت.
در ادامه این سرکوبها و خشونتها، قوه قضائیه حکومتی در ۲۲ مهر، برای هشت متهم به سرقت در پروندهای مشترک، کیفرخواست قطع دست صادر و پرونده آنها را به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع داد. این میزان خشونت علیه مردم ایران همزمان با «روز جهانی علیه مجازات اعدام» به دست جمهوری اسلامی، نشان از به سخرهگرفتن و لگدمال کردن قوانین حقوق بشر بینالمللی است؛ تا در برابر اعتراضات و قیام احتمالی سد ببندد.
اعضای «کارزار سهشنبههای نه به اعدام» اکنون بیش از هشت ماه است که سهشنبه هر هفته دست به اعتصاب غذا میزنند و در مقابل احکام غیرانسانی اعدام مقاومت میکنند.
این کارزار که از بهمن ۱۴۰۲ از زندان قزلحصار شروع شده، با مقاومت و پایداری زندانیان اعتصابکننده تا به امروز، به ۲۲ زندان مختلف گسترش یافته است.
هدف این کارزار مقابله با احکام غیرانسانی اعدام و لغو آن در ایران است و در این مدت تلاش کرده صدای زندانیان زیر حکم اعدام فارغ از هر نوع اتهامی باشد. همانطور که مای ساتو گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، در آخرین اظهاراتش کارزار سهشنبههای نه به اعدام را مورد اشاره قرار داد، از شخص ایشان، شورای حقوق بشر و همه نهادهای بینالمللی حقوق بشر انتظار اقدامات عاجلتر و جدیتری در متوقف کردن این ماشین کشتار داریم، اقداماتی موثرتر که جان بسیاری از زندانیان بیپناه در گرو آن است.
فلذا از همه وجدانهای بیدار و رسانههای مستقل و مردمی انتظار میرود که در راستای لغو اعدام و مقابله با آن قدم بردارند. تا این مبارزه در جامعه نهادینه شود تا کشوری آزاد، برابر و به دور از خشونت و اعدام به همراه صلح و دموکراسی با قوه قضاییه مستقل را بسازیم.
در همین راستا، این سهشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۳، اعضای این کارزار در هفته سیوهشتم در ۲۲ زندان مختلف کشور در اعتصاب غذا خواهند بود.
زندانیان اعتصابی شامل زندانهای زیر هستند:
زندان اوین (بندهای زنان، چهار و هشت)، زندان قزلحصار (واحدهای سه و چهار)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خرمآباد، زندان اراک، زندان اسدآباد اصفهان، زندان نظام شیراز، زندان بم، زندان مشهد، زندان لاکان رشت (بندهای زنان و مردان)، زندان قائمشهر، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران.
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
۲۴ مهر ۱۴۰۳
#بیانیه #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
همزمان با روز جهانی علیه اعدام حکومت اعدامی در ایران، هفت تن را در زندانهای مختلف اعدام کرد.
در هفته گذشته نیز بیش از ۳۶ تن اعدام شدند؛ به طوری که تنها در روز ۱۸ مهر، ۱۹ تن حلقآویز شدند. در میان این اعدامشدگان یک کودک-مجرم به اسم مهدی براهویی وجود داشت که در زمان بازداشت ۱۷ سال سن داشت.
در ادامه این سرکوبها و خشونتها، قوه قضائیه حکومتی در ۲۲ مهر، برای هشت متهم به سرقت در پروندهای مشترک، کیفرخواست قطع دست صادر و پرونده آنها را به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع داد. این میزان خشونت علیه مردم ایران همزمان با «روز جهانی علیه مجازات اعدام» به دست جمهوری اسلامی، نشان از به سخرهگرفتن و لگدمال کردن قوانین حقوق بشر بینالمللی است؛ تا در برابر اعتراضات و قیام احتمالی سد ببندد.
اعضای «کارزار سهشنبههای نه به اعدام» اکنون بیش از هشت ماه است که سهشنبه هر هفته دست به اعتصاب غذا میزنند و در مقابل احکام غیرانسانی اعدام مقاومت میکنند.
این کارزار که از بهمن ۱۴۰۲ از زندان قزلحصار شروع شده، با مقاومت و پایداری زندانیان اعتصابکننده تا به امروز، به ۲۲ زندان مختلف گسترش یافته است.
هدف این کارزار مقابله با احکام غیرانسانی اعدام و لغو آن در ایران است و در این مدت تلاش کرده صدای زندانیان زیر حکم اعدام فارغ از هر نوع اتهامی باشد. همانطور که مای ساتو گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، در آخرین اظهاراتش کارزار سهشنبههای نه به اعدام را مورد اشاره قرار داد، از شخص ایشان، شورای حقوق بشر و همه نهادهای بینالمللی حقوق بشر انتظار اقدامات عاجلتر و جدیتری در متوقف کردن این ماشین کشتار داریم، اقداماتی موثرتر که جان بسیاری از زندانیان بیپناه در گرو آن است.
فلذا از همه وجدانهای بیدار و رسانههای مستقل و مردمی انتظار میرود که در راستای لغو اعدام و مقابله با آن قدم بردارند. تا این مبارزه در جامعه نهادینه شود تا کشوری آزاد، برابر و به دور از خشونت و اعدام به همراه صلح و دموکراسی با قوه قضاییه مستقل را بسازیم.
در همین راستا، این سهشنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۳، اعضای این کارزار در هفته سیوهشتم در ۲۲ زندان مختلف کشور در اعتصاب غذا خواهند بود.
زندانیان اعتصابی شامل زندانهای زیر هستند:
زندان اوین (بندهای زنان، چهار و هشت)، زندان قزلحصار (واحدهای سه و چهار)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خرمآباد، زندان اراک، زندان اسدآباد اصفهان، زندان نظام شیراز، زندان بم، زندان مشهد، زندان لاکان رشت (بندهای زنان و مردان)، زندان قائمشهر، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان سلماس، زندان خوی، زندان نقده، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران.
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
۲۴ مهر ۱۴۰۳
#بیانیه #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صفحه اینستاگرام وفا احمدپور (معروف به وفادار) خواننده معترض رپ فارسی، که در حال گذراندن دوران حبس یکساله خود در زندان عادلآباد شیراز است، فایل صوتیای از او منتشر کرده است که در آن درباره زندگیاش سخن میگوید.
وفادار زیر یکی از پستهایش نوشته بود:
«نمیدونم داستان زندگیم چطوری تموم میشه، ولی هیچ جایی تو نوشتههام نمیخونی که گفته باشم "من تسلیم شدم"»
وفادار، رپر معترض ایرانی، ۴۰ ساله است و با کارگری امرار معاش میکرد. او ۱۷ سال است که در زمینه موسیقی رپ و هیپ هاپ فعالیت میکند.
وفادار، به یکی از دوستانش گفته که : «گاندی جمله جالبی دارد که میگوید، فارغ از هر پاداشی که به کار خوب و بد دنیا به آدمها میدهد، هر انسانی باید حق این را داشته باشد که لحظه مرگش که فرا برسد با صدای بلند فریاد بزند که من هر آنچه در توان داشتم را انجام دادهام. و خدا میدونهکه من هر چه که داشتم و نداشتم را وسط گذاشتم، بدهکار شدم، مستاجر شدم، نتوانستم پول جمع کنم و تماما در خدمت مردم بودم تا کار اجرا کنم، من سعی کردم که صدای مردم باشم، صدای بیصدایان باشم»
در آثار وفادار، آنچه بیشتر از هر چیزی به چشم میآید دغدغه او برای «عدالت» است، او که طعم بیعدالتی را چشیده، همواره تلاش کرده صدای مردمی باشد که از تبعیض رنج میبرند. وفادار صدای بیصدایان است و برای عدالت و آزادی ترانههای اعتراضی زیادی اجرا کرده است.
وفادار اخیرا در پیامی که منتشر کرده بود، گفته بود که «من وفادار به مردم هستم». او همچنین همراه با تعدادی از مصدومان شلیک عامدانه به چشمها بر سر مزار جاویدنام محمدمهدی کرمی و محمد حسینی حضور یافته بود.
جمهوری اسلامی در سالهای اخیر بسیاری از خوانندههای ترانههای اعتراضی را دستگیر کرده است، برخی همچون سامان یاسین و توماج صالحی با اتهاماتی سنگین مواجه شده و هنوز در زندان هستند و برخی دیگر ناچار به تبعید شدهاند.
#وفادار #وفا_احمدپور #هنر_اعتراض #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
وفادار زیر یکی از پستهایش نوشته بود:
«نمیدونم داستان زندگیم چطوری تموم میشه، ولی هیچ جایی تو نوشتههام نمیخونی که گفته باشم "من تسلیم شدم"»
وفادار، رپر معترض ایرانی، ۴۰ ساله است و با کارگری امرار معاش میکرد. او ۱۷ سال است که در زمینه موسیقی رپ و هیپ هاپ فعالیت میکند.
وفادار، به یکی از دوستانش گفته که : «گاندی جمله جالبی دارد که میگوید، فارغ از هر پاداشی که به کار خوب و بد دنیا به آدمها میدهد، هر انسانی باید حق این را داشته باشد که لحظه مرگش که فرا برسد با صدای بلند فریاد بزند که من هر آنچه در توان داشتم را انجام دادهام. و خدا میدونهکه من هر چه که داشتم و نداشتم را وسط گذاشتم، بدهکار شدم، مستاجر شدم، نتوانستم پول جمع کنم و تماما در خدمت مردم بودم تا کار اجرا کنم، من سعی کردم که صدای مردم باشم، صدای بیصدایان باشم»
در آثار وفادار، آنچه بیشتر از هر چیزی به چشم میآید دغدغه او برای «عدالت» است، او که طعم بیعدالتی را چشیده، همواره تلاش کرده صدای مردمی باشد که از تبعیض رنج میبرند. وفادار صدای بیصدایان است و برای عدالت و آزادی ترانههای اعتراضی زیادی اجرا کرده است.
وفادار اخیرا در پیامی که منتشر کرده بود، گفته بود که «من وفادار به مردم هستم». او همچنین همراه با تعدادی از مصدومان شلیک عامدانه به چشمها بر سر مزار جاویدنام محمدمهدی کرمی و محمد حسینی حضور یافته بود.
جمهوری اسلامی در سالهای اخیر بسیاری از خوانندههای ترانههای اعتراضی را دستگیر کرده است، برخی همچون سامان یاسین و توماج صالحی با اتهاماتی سنگین مواجه شده و هنوز در زندان هستند و برخی دیگر ناچار به تبعید شدهاند.
#وفادار #وفا_احمدپور #هنر_اعتراض #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
گلرخ ایرایی، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین، در پی انتقال چهار زندانی سیاسی عرب خوزستانی به سلول انفرادی پیش از اعدام، در بیانیهای خواستار مخالفت همهجانبه با مجازات اعدام شد و تاکید کرد که مخالفان مجازات اعدام، بایستی مقابل اعدام افرادی مخالف با مشی سیاسی خود و حتی متهمان غیر سیاسی هم بیتفاوت نباشند.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
گلرخ ایرایی برای لغو مجازات اعدام باید به مخالفت همه جانبه با آن برخاست
برای مبارزه با مجازات وحشیانه ی ،اعدام نمیتوانیم فقط در برابر
اعدام های سیاسی یا در برابر احکام مرگ صادره برای همسویان سیاسی خود واکنش نشان بدهیم برای لغو مجازات اعدام باید بتوانیم هر حکم مرگی حتا برای مجرمی که ابعاد جرمش در نظرمان بسی هولناک است را نیز محکوم کنیم.
آنچه مسلم است اینکه جمهوری اسلامی فراتر از گسترش فقر و فساد و فلاکت نگرشی را در جامعه نهادینه کرد که خود محل بحث است. با وجود افزایش آمار اعدامها بخش قابل توجهی از جامعه هنوز به آن حساسیتی نشان نمیدهد و درصد زیادی از جامعه نیز بسته به جرائم، ملیت، قومیت و جنسیت محکوم و تضادها یا همسویی سیاسی و عقیدتی موجود واکنش نشان میدهند.
گاه در مواجهه با رویدادی درمییابیم به نقیض خود و به آنی که به انکارش برخاسته بودیم، بدل شدهایم.
تناقض در مواجهه با احکام مرگ و تبدیل محکومان در صف اعدام به خودی و ناخودی جز ویرانی آنچه ساختهایم، نیست. در نظر گرفتن شاخصهایی در واکنش به احکام مرگ که قطعا منجر به تلطیف فضا به نفع عامل سرکوب و کشتار میشود، رذیلانهتر از قتل سیستماتیک است.
اگر در واکنش به شنیدن «اعدام گرفت» میگوییم «برای چه» به معنای پذیرش حکم مرگ برای آن دسته افرادی است که مجرمیتشان در دایرهی معادلات ما نمیگنجد و حکومت را محق به کشتن آنان میدانیم.
برای لغو مجازات اعدام باید به مخالفت همه جانبه با آن برخاست.
گلرخ ایرایی مهر ۱۴۰۳، زندان اوین
#عدنان_غبیشاوی (موسوی) #على_مجدم #معین_خنفری #محمدرضا_مقدم #حبیب_دریس و #سالم_موسوی (آلبوشوکه) در یک پرونده مشترک به اعدام محکوم شدهاند و دیروز چهار نفر از آنها به انفرادی منتقل شدهاند.
#بیانیه #گلرخ_ایرایی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن این بیانیه به شرح زیر است:
گلرخ ایرایی برای لغو مجازات اعدام باید به مخالفت همه جانبه با آن برخاست
برای مبارزه با مجازات وحشیانه ی ،اعدام نمیتوانیم فقط در برابر
اعدام های سیاسی یا در برابر احکام مرگ صادره برای همسویان سیاسی خود واکنش نشان بدهیم برای لغو مجازات اعدام باید بتوانیم هر حکم مرگی حتا برای مجرمی که ابعاد جرمش در نظرمان بسی هولناک است را نیز محکوم کنیم.
آنچه مسلم است اینکه جمهوری اسلامی فراتر از گسترش فقر و فساد و فلاکت نگرشی را در جامعه نهادینه کرد که خود محل بحث است. با وجود افزایش آمار اعدامها بخش قابل توجهی از جامعه هنوز به آن حساسیتی نشان نمیدهد و درصد زیادی از جامعه نیز بسته به جرائم، ملیت، قومیت و جنسیت محکوم و تضادها یا همسویی سیاسی و عقیدتی موجود واکنش نشان میدهند.
گاه در مواجهه با رویدادی درمییابیم به نقیض خود و به آنی که به انکارش برخاسته بودیم، بدل شدهایم.
تناقض در مواجهه با احکام مرگ و تبدیل محکومان در صف اعدام به خودی و ناخودی جز ویرانی آنچه ساختهایم، نیست. در نظر گرفتن شاخصهایی در واکنش به احکام مرگ که قطعا منجر به تلطیف فضا به نفع عامل سرکوب و کشتار میشود، رذیلانهتر از قتل سیستماتیک است.
اگر در واکنش به شنیدن «اعدام گرفت» میگوییم «برای چه» به معنای پذیرش حکم مرگ برای آن دسته افرادی است که مجرمیتشان در دایرهی معادلات ما نمیگنجد و حکومت را محق به کشتن آنان میدانیم.
برای لغو مجازات اعدام باید به مخالفت همه جانبه با آن برخاست.
گلرخ ایرایی مهر ۱۴۰۳، زندان اوین
#عدنان_غبیشاوی (موسوی) #على_مجدم #معین_خنفری #محمدرضا_مقدم #حبیب_دریس و #سالم_موسوی (آلبوشوکه) در یک پرونده مشترک به اعدام محکوم شدهاند و دیروز چهار نفر از آنها به انفرادی منتقل شدهاند.
#بیانیه #گلرخ_ایرایی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech