آموزشکده توانا
58.2K subscribers
29.8K photos
36.1K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پدر جاویدنام مهرشاد شهیدی، در دومین سالگرد فرزندش این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:

«دو سال پیش در غوغای پاییز ۱۴۰۱، تصویر تو با چشمان معصومت، با بلندبالایی و رعنایی قامتت با لبخند فراموش‌نشدنی‌ات، دست به دست چرخید و در دل و جان و حافظه‌ی مردم ایران و جهان نشست.
بدل به سمبلی از مقاومت و آزادی‌خواهی شدی و جوانمرگ چون اسطوره‌های ماندگار تاریخ به دست دژخیمان شب‌پرست.
زیبا بودی و هنرمند، زیباتر شدی و هنرِ در راه ایران جانفدا شدنت، جان‌های مشتاق را چنان به خود مشغول داشت که غمخانه‌ی چشمان بیداران جهان را از خود سرشار ساخت.

حالا دو سال از شب و روزهایی که خدا هم در عزایت گریست می‌گذرد و برای ما بازماندگانت گذر زمان معنای متفاوتی به خود گرفته است.
دو سال پنجه کشیدن به صورت و مشت کوفتن بر سینه؛ یعنی یک عمر! عمری بدون تو.
حالا دو سال است که تو در آرامگاهت آرام گرفته‌ای و دیگر نشانه‌ای از آن همه شور و نشاط وجود تو در زندگی ما نیست، تو رفته‌ای و این غم را پایانی نیست، تو رفته‌ای و حتی در شادترین لحظات زندگی هم ناگهان زمان برای ما متوقف می‌شود و آن چشمان بینظیرت تسخیرمان می‌کند.

تو را از ما گرفتند غافل از اینکه آرامگاه پرنور تو میعادگاهی برای هموطنانمان خواهد شد، غافل از آنکه فریاد در گلو خشک شده‌ی آزادی از ذره‌ذره خاک تو برمی‌خیزد.

مهرشاد عزیزم، هر هفته بیم داشتیم شاید این هفته تنها بمانیم اما دوستدارانت نگذاشتند حس تلخ تنهایی ما را ویران کند. کاش بودی و می‌دیدی که چطور عزیزانی که حتی یکبار تو را ندیده‌اند به آشناترین آشناها بدل شدند. که چطور این غریبه‌های آشنا برایت گریستند و فرسنگ‌ها راه را برای دیدارت بر خود هموار کردند.

مهرشاد جانم اگرچه به دست خونریز ظالمان، در این خاک سرد خفتی اما ما پای‌فشرده در راه پرافتخار تو تا ابد گام می‌زنیم و بیداریم، باشد که این غم ابدی، ریشه‌ی بی‌عدالتی و ستمی که بر نور دیدگانمان و تک‌تک عزیزان شهیدمان رفته را برای همیشه خشک کند.

پی‌نوشت: ناباورانه امروز در بزرگداشت دومین سالگرد آسمانی‌شدن مهرشاد عزیزمان، به سوگ نشسته‌ایم.»

#مهرشادشهیدی
#مهرشاد_شهیدی
#mehrshadshahidi
#دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فاطمه اعظمی، خواهر جاویدنام سپهر اعظمی، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«در قلبم چیزی قشنگتر از یادش پیدا نمی کنم
او عزیزترین زخم من است
زیباترین اندوهم
فراموشش نمی کنم...
او دوست داشتنی ترین دلیل ویرانی من است
او اگر چه نیست اما خیالش با من است.. 💔»


سپهر اعظمی جوانی ۲۳ ساله بود، که در مراسم چهلم حدیث نجفی از ناحیۀ سر هدف گلولۀ نیروهای حکومتی قرار گرفت و پس از ۳۳ روز کما پانزدهم آذر ماه جان خود را از دست داد.

جوانانی همچون سپهر، با دست خالی در خیابان‌ها بودند، جمهوری اسلامی زور و اقتدارش فقط در برابر مردم بی‌دفاع ایران است!

#سپهر_اعظمی #دادخواهی #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فیض الله آذرنوش، پدر جاویدنام پدرام آذرنوش، با انتشار این ویدیو از نسرین شاکرمی، مادر جاویدنام نیکا شاکرمی، حمایت کرده است.
او در این ویدیو می‌گوید که «هیچ کدام از ما از تیغ تیز نهادهای امنیتی در امان نیستیم.:
امروز مادر نیکا را ربودند، فردا مادرها و خانواده‌های دیگر جاویدنامان را می‌ربایند.
او از مردم می‌خواهد که «اجازه ندهید که ماموران رژیم به خود اجازه دهند که برای خانواده‌های داغدیده ایجاد مشکل بکنند. صدای خانم نسرین شاکرمی باشید و برای آزادی او تلاش کنید.»

این پدر دادخواه در انتها می‌گوید: «دیر یا زود اراده ملت بزرگ و ستمدیده ایران بر همه چیز پیروز شده و کاخ ظلم و جور ضحاک را در هم فرو می‌ریزیم.»


#پدرام_آذرنوش #نسرین_شاکرمی #نیکا_شاکرمی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
خانواده جاویدنام فرشته احمدی، بر سر مزارش و در سالگرد کشته‌شدنش، تولدش را جشن گرفتند.
فرشته احمدی، مادر دو کودک خردسال، روز ۵ آبان ۱۴۰۱ کشته شد، ۶ آبان تولدش بود.

روایت برادر فرشته احمدی، جان‌باخته خیزش ۱۴۰۱، از روز کشته‌شدن خواهرش

ساعت ۷:۳۰ دقیقه بعدازظهر شب حادثه، هوا رو به تاریکی می‌رفت که فرشته تیر خورد و بعد از دقایقی جان سپرد.

ابراهیم احمدی آن شب را این‌طور تعریف می‌کند: «وقتی اطراف خانه فرشته به‌دلیل کشته شدن زانیار شلوغ شده بود، تصمیم می‌گیرند به روستا بروند، ولی باز میانه راه پشیمان می‌شوند و برمی‌گردند شهرو ولی منزل پسرعمو همسرش می‌روند. پسر کوچک فرشته لباس‌ خود را کثیف کرده بود و ظاهرا لباس اضافه نداشته است و فرشته لباس را می‌شوید، حدود ۵ دقیقه قبل از اینکه فرشته به پشت‌بام برود، از پسر خودش عکس گرفته که با او قهر کرده است. شلوار شسته شده را به پشت‌بام می‌برد تا روی بند رخت پهن کند.»

فرشته احمدی در لحظه‌ای که تیر خورده، شلوار پسر خردسال‌اش را در دست داشته و فرزند او در آغوش‌اش نبوده است.

ابراهیم احمدی می‌گوید: «خانمی که فرشته منزل آن‌ها میهمان بوده است با بچه‌ها پشت سر فرشته به پشت‌بام می‌روند و به اعتراضات که در کوچه در جریان بوده است، نگاه می‌کردند. همه پشت دیوار کوتاه لبه پشت‌بام که حدود یک متر ارتفاع داشته است ایستاده بودند. این خانم به من گفت یک دفعه فرشته دست خود را روی سینه‌اش گذاشت، من نفهمیدم گلوله خورده، کمی ایستاد و افتاد روی زانو‌هایش. بعد گفت سینه‌ام سوخت. بعد از گفتن این جمله روی زمین افتاده و گفته است مراقب بچه‌های من باشید. این آخرین جمله فرشته بوده است و بعد از آن دیگر نتوانسته حرفی بزند؛ ولی تا بیمارستان زنده بوده است.»

🔹این مصاحبه در صفحه ایران‌ایر انجام شده است.

#فرشته_احمدی #دادخواهی #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پدر جاویدنام مهرشاد شهیدی، ویدیویی از آخرین جشن تولد فرزندش را منتشر کرد و نوشت:


"امروز ششم آبان ماه، سالروز تولد نور دیدگانمان مهرشاد عزیز است. آبان سال هزار و چهارصد، آخرین باری بود که مهرشاد زادروزش را جشن گرفت و سال بعد دو روز پیش از تولدش جان نازنینش را ستاندند. مهرشاد در آخرین تولدش در جواب دوستش که از او خواست پیش از فوت کردن شمع‌ها، آرزو کند، گفت که آرزو کردنش زمان می‌برد ... دو سال پیش بود که فردا، هفت آبان ماه مهرشادمان را با تمام آن آرزوها به خاک سپردیم."



- آرزو کردنش زمان می‌برد، بس که آرزو داشت ... و جمهوری اسلامی تمام آن آرزوها را کشت.

#مهرشادشهیدی
#مهرشاد_شهیدی
#mehrshadshahidi
#دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام محمد قبادلو، از بازداشت‌شدگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ که توسط جمهوری اسلامی اعدام شد، در سالگرد نخستین جلسه دادگاه او ضمن انتشار این ویدیو جزییاتی از جلسه دادگاه و روند دادرسی ناعادلانه نوشت:

«هفتم آبان ماه ۱۴۰۱ اولین دادگاه علنی رسیدگی به اتهامات چند تن از معترضان در دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی بود
محمدم شب قبل خبر تشکیل جلسه از زندان را به ما داد. از ساعت ۸ صبح به همراه وکلای تعیینی محمد در دادگاه انقلاب حضور داشتیم ولی اجازه ورود ما و وکلا به شعبه داده نشد و به دستور شخص ریاست دادگاه وکلا از پرونده عزل شدند زیرا می‌دانستند جایی در نمایش آن‌ها ندارند.
آن روز جو شدید امنیتی در داخل و اطراف دادگاه حاکم بود و هیچ کس غیر از وکلای مورد انتخاب شعبه ۱۵ اجازه ورود به آن طبقه را نداشت و محمد و بقیه متهمان از درب دیگری وارد دادگاه شده بودند .دادگاهی که اسما علنی بود ولی در واقع هیچ کس حق حضور نداشت غیر از آنهایی که در این سناریوی نمایشی نقشی داشتند. تصویر تقطیع شده از دفاعیات محمد که پخش شد خود نمایانگر شدت فشار روحی و روانی و آنچه بر او گذشت می‌باشد. اعترافات اجباری و بدون داشتن حق وکیل تعیینی جهت دفاع .
قطعا روزی تاریخ قضاوت خواهد کرد که آیا با فرزندم و بقیه متهمان به عدالت و بیطرفانه رفتار شد یا خیر؟
و تا روزی که فرصت بازگو کردن آنچه بر فرزندم در این ۱۵ماه حبس فرا رسد با خشم نفس خواهم کشید .اگر عدالتی در جهان باشد.»


جاویدنام محمد قبادلو، روز سوم بهمن ۱۴۰۲، به صورت غیرقانونی اعدام شد.

#محمد_قبادلو #نه_به_جمهوری_اسلامی #زن_زندگی_آزادی #دادخواهی #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
میثم پیرفلک، پدر کیان پیرفلک، با انتشار این ویدئو نوشته است:

«به نام خدای رنگین کمان
امروز ۷ آبان ۲۵۸۳ زاد روز کوروش کبیرست.
برای توصیفش زبان من قاصرست، چون تنها نامش گواهی عظمت انسانیست که تا جهان باقیست صلح و مهر را فریاد می‌زند.
برای پویا و کیان عزیزم که فرزندان زادگاه کوروش کبیر هستند.(آنزان،انشان،آیاپیز،ایزج،مالمیر و ایذه کنونی)
(برای آزاد اندیشی، برای عدالت، برای فریاد مظلومیت)
کیان و پویا جانم!! خون کوروش در رگهای شما جاریست واینگونه ست که یاد ونامتان هرگز کمرنگ و فراموش نخواهد شد.
شما از دیاری هستید که امروزه موزه روباز جهانی نامیده می‌شود، که هرساله میزبان هزاران دوستدار فرهنگ و تمدن ست وگوهی‌اش نقش برجسته ها، سنگ نوشته ها و آثار تاریخی بیش از ۳ هزارساله از دوره عیلامیان تا کنون که برایمان به یادگار مانده است.( کول فرح،اشکفت سلمان، خونگ اژدر، شمی، تاشار، قلعه کژدم، شهسوار و...)
ایذه‌ی من!! مهد تمدن و اصالت!! در دامان تو بسی انسانهای بزرگ رویید تا جهانی بهتر رقم زنند؛ با صلابت تر از همیشه در تاریخ بمان.
زنده باد نام کوروش کبیر تا ابد
زنده باد نام فرزندان زادگاه کوروش.»

#کیان_پیرفلک
#دادخواهی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
منوچهر بختیاری، زندانی سیاسی و پدر دادخواه جاویدنام پویا بختیاری، با ارسال پیامی صوتی از زندان قزوین گفت: «از هفت آبان‌ماه تا زمان آزادی‌ام از زندان اعتصاب غذا می‌کنم و مسئولیت آنچه برای من اتفاق بیافتد بر عهده جمهوری اسلامی است.»

صبا بختیاری، خواهر آقای بختیاری نیز نوشت:
«امروز مورخ ۷آبان ۱۴۰۳
برادرم #منوچهر_بختیاری اعتصاب غذا کرد
(در صورتیکه اعتصاب برای ایشان بسیار خطرناک است)
در طی سال‌ها زندان، تبعید و انفرادی با وجود بیماری و نیاز مبرم
به جراحی و نامه‌های‌های پزشکی قانونی بر مبنای معالجه و عمل
جراحی، با وجود وثیقه‌های متعدد، سند و فیش حقوقی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی از آزادی و حتی مرخصی درمانی برادرم جلوگیری نموده است.
جان برادرم در خطر است و نیاز فوری به معالجه دارد
لطفا صدای برادرم باشید»


#بیانیه
#منوچهر_بختیاری
#ناهید_شیرپیشه
#مهرداد_بختیاری
#پویا_بختیاری
#آرین_شیرپیشه
#دادخواهی
#آبان۹۸
#آبان_خونین
#آبان_ادامه_دارد
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
علیه فراموشی؛

نوروز ۱۴۰۱، مادر ابراهیم کتابدار در کنار مقبره کوروش کبیر:

«من اینجا آمده‌ام به این مرد بزرگ «کوروش کبیر» گله‌گی کنم. آبان۹۸ پسر من را با تیر زدند و کشتند. من آمده‌ام شکایتم را به این مردم بزرگ بگویم.

‏آی مردم ایران توجه کنید. این آقا دو بچه دارد، بی‌گناه رفت. از کرج آمده‌ام شکایتم را به این مرد بزرگ بگویم.
مرگ بر قاتل پسرم، مرگ بر این رژیم»


ویدئوی لحظه تیرخوردن ابراهیم کتابدار در ۲۵ آبان ۱۳۹۸ به‌سرعت در همان روزهای اعتراضات سراسری آبان ۹۸ در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد. دوربین‌های مداربسته تصویری را از این جوان ۳۰ساله ثبت کردند که نشان می‌داد مقابل مغازه خود در مهدی‌آباد کیان‌مهر کرج ایستاده بود که با شلیک مستقیم گلوله نیروهای سرکوبگر حکومتی به قلبش بر زمین افتاد و درجا جان باخت.

اما آنچه نام ابراهیم را جهانی کرد، سکینه احمدی، مادر باشهامت او بود که تن به سکوت نداد و یک‌تنه خلاف خواسته نیروهای امنیتی حرکت کرد.

ابراهیم کتابدار پدر دو دختر بچه خردسال بود که حالا بدون پدر دارند بزرگ می‌شوند.

ما شهروندان دیگر چه مسئولیتی داریم و چگونه می‌توانیم از این مادر دادخواه حمایت کنیم؟

#دادخواهی #یاری_مدنی_توانا #آبان۹۸ #آبان_ادامه_دارد

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

جاویدنام کومار درافتاده، نوجوان شانزده ساله پیرانشهری در هشتم آبان ۱۴۰۱ در پیرانشهر کشته شد.

یک شاهد عینی درباره نحوه کشته شدن کومار به «هه‌نگاو» گفته بود: «دو سمند سبز و سفید بدون پلاک پس از توقف با اسلحه ته‌پر و از فاصله سه متری به سوی کومار تیراندازی کردند» و «دو نوجوان دیگر همراه کومار بوده‌اند که یکی از آنها نیز همان‌زمان توسط نیروهای حکومتی ربوده شد.»

کومار درافتاده در آخرین پست اینستاگرامی خود ترجمه‌ای شعری را بازنشر کرده بود: «ما مردم خاورمیانه هستیم، بعضی‌ھامان در جنگ كشته می‌شويم، بعضی در زندان، بعضی در جاده، بعضی در دريا، حتی بلندترين كوه‌ها هم انتقام تنهايی‌شان را از ما می‌گيرند، چرا كه ما شغل‌مان مردن است.»

پدر رنجور کومار در مراسم خاک‌سپاری پسرش گفت: «این پسرم ٢٥ مرداد به دنیا آمد اسمش را کومار گذاشتم، خوشبختم که در راه آزادی و وطن شهید شده است، خوشبختم که شهید شد، از دیشب جگرم تکه تکه شده اما فدای این خاک و آزادی شد، به خدا همه ما را خواهند کشت، به خدا بیگناه بود.»

پدر کومار ادامه داد : «پسرم در بچگی شهید شد، بالغ نشده، کومار پسر من نیست، پسر تمام ملت‌های تحت ستم است، کومار خیلی بی‌گناه بود، به اندازه سن کم‌اش، مامورها فکرکردند دیو بزرگی است، من بعدا فهمیدم چقدر کومار بزرگ بود، اگر دیکتاتورها پسر خودشان این‌طور به ناحق کشته‌می‌شد حاضر بودند خون هزار بچه دیگر را بریزند، خون ما را بی‌دلیل می‌ریزند تا خودشان را بی‌گناه نشان دهند.»

سال گذشته، حسن درافتاده، پدر کومار را احضار و بازداشتی چند ساعته کردند و از او خواستند تولد کومار را در سکوت برگزار کند، آن‌ها حتی از سادگی و دل شکسته یک پدر نیز می‌ترسند.

حق حیات انسانی مهم‌ترین و اساسی‌ترین حقی است که در سال گذشته (۱۴۰۱) به‌ویژه در جریان خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی از شهروندان در ایران سلب شد.


#کومار_درافتاده #دادخواهی #پیرانشهر #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بسته بالای سر گیسوان چه هیبتی است...

ویدیوی بدون کلام غزاله شارمهد، دختر جمشید شارمهد، حرف‌های بسیاری داشت. سکوتی سرشار از ناگفته‌ها، خشمی خروشان و آمادگی بیشتر برای تداوم مبارزه با حکومت قاتل

او بعد از انتشار خبر قتل حکومتی پدرش، با انتشار ویدیویی از خود در سکوت، خشم خود را از قتل پدرش به دست «جهادی‌های بزدل حکومت اشغالگر» نشان داد.
او در این ویدیو یک نماد درفش کاویانی را بر سینه نصب می‌کند و موهایش را به شکلی که یادآور مبارزات خیابانی زنان در جنبش مهساست، بالای سر می‌بندد.

غزاله شارمهد در تمام این سال‌ها صدای پدرش بود، یک تنه برای حقوق پدرش ایستادگی کرد و حالا عشق به پدر که با عشق او به ایران گره خورده و بی‌عدالتی بزرگ رژیم تبه‌کار و تروریست اسلامی، عزم او را جزم کرده است.

این ویدیو را یکی از مخاطبان توانا درست کرده است و تاکید کرده که در این مبارزه در کنار غزاله شارمهد و سایر خانواده‌های دادخواه هستیم.


#دادخواهی #جمشید_شارمهد #نه_به_اعدام #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در سالگرد بازداشت جاویدنام ستار بهشتی، مادر و خواهرش کوچه‌شان را گلباران کردند.

سحر بهشتی، خواهر ستار، با انتشار این ویدیو در صفحه اینستاگرام خود نوشت:

«“آبان و آزادی”

صدای قدم‌هایت در این کوچه بن‌بست هنوز قلبم را به آرامش دعوت می‌کند؛ آرامشی از جنس آزادی.

ستار جانم، برادر شجاع من! دوازده سال گذشته از آن زمان که جغد شوم و بدنامی، تو را به خاطر عقیده پاک و رهایی‌بخش برای قشر کارگر و ستمدیده، به مسلخ شکنجه‌گاه‌های بی‌امان برد. دوازده سال از شبی که در این کوچه، صدای قدم‌های استوارت را از ما ربودند.

امروز، به یاد آن روز نهم آبان که تو را دستگیر کردند، این کوچه را گلباران کردیم. مامان گوهر هنوز با حسرت نگاه آخرت و خاطراتی که هرگز محو نمی‌شوند، زنده است و دلش در آتش می‌سوزد.

و در پایان، کلامی دارم با همان جغد سیاه و شوم که بازجویی‌ات کرد: “از آن خانه محقر و مادر پیرم شرم نکردی؟ از این کوچه بن‌بست و باریک شرم نکردی؟”

دنیا دار مکافات است؛ و روز آزادی ایران و ایرانی، بسیار نزدیک."سحر بهشتی"»

ستار بهشتی، کارگر و وبلاگ‌نویسی بود که زیر شکنجه کشته شد.

مرتبط:
ستار بهشتی: «تهدید می‌کنند اطلاع‌رسانی نکنید وگرنه دهانتان را می‌بندیم»

https://tavaana.org/satar-beheshti-letter/


#ستار_بهشتی #سید_محمد_حسینی #گوهر_عشقی #آبان #دادخواهی #شکنجه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
امروز، دومین سالیه که نیستی، ۲۴ ساله میشدی اگر بال‌هاتو قیچی نمیکردن. اگرچه دور، اگرچه دیر، اما ما پیروز میشیم و عدالت اجرا میشه.
۱۰ آبان ۱۳۸۰ - ۱۷ دی ۱۴۰۱

عکس و متن ارسالی مخاطبان

- تازه امسال ۲۴ ساله می‌شد... پدرش آقاماشاالله، اینک به جرم دادخواهی در زندان است.

#محمدمهدی_کرمی #کومار_کرمی #ماشالله_کرمی #دادخواهی #نه_به_جمهورى_اسلامى #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
سولماز، خواهر دادخواه محمد حسن‌زاده، جان‌باخته انقلاب زن زندگی آزادی به یک سال حبس محکوم شد

به گزارش «کولبر نیوز» سولماز حسن‌زاده، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس محکوم شده است. خبر داد.


سولماز حسن‌‌زاده به همراه پدرش احمد حسن زاده ۹ مردادماه ۱۴۰۳، در حال تلاش برای برگزاری مراسمی به مناسبت سالروز تولد محمد حسن‌‌زاده، بازداشت شده بودند.

احمد حسن‌زاده ۱۰ مرداد، با تامین وثیقه چهار میلیارد تومانی آزاد شده بود. سولماز حسن‌زاده نیز روز ۲۳ مردادماه با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی آزاد شد.

محمد حسن‌زاده از فعالان انقلاب ۱۴۰۱ در شهر بوکان بود که یک بار در جریان مبارزات به چشمش ساچمه خورده و مصدوم شد، او اما باز به خیابان برگشت و در شهر بوکان توسط نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی به قتل رسید.
روز ۲۵ آبان ماه او در آخربن استوری اینستاگرامش نوشته بود: «شاید امروز روز آخر زندگیم باشد برای خوشبختی ملت» و «ما سرانجام شبی با بدن‌های بە خون غلطیدە دست در دست خدا بر مزار نجس و نحس شما می‌رقصیم...»

#سولماز_حسن_زاده #محمد_حسن_زاده #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خواهر جاویدنام رحیم کلیج، که حالا مادرش هم در کنار برادرش در خاک آرمیده است، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:

«مادر صبورم و دلاور برادرم 💔
قطره قطره اشکم…
دانه دانه پرنده‌هاییست که از قفس دلم رها می‌شوند.
چیزی در درونم فرو می‌ریزد،
خالی می‌شوم
شور میگیرم
مست می‌شوم
عشق می‌نوشم
و در حصار بی‌قراری‌های هر روزم شما را نفس میکشم….
به امید عدالت و به ثمر نشستن خون بی گناهتان✌🏻👊🏻🌱»


- رحیم کلیج از جان‌باختگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ در استان مازندران بود که مادرش خانم انبیا شمس، نتوانست غم جانسوز از دست دادن فرزندش را تاب بیاورد و قلبش از تپش ایستاد.


#رحیم_کلیج
#انبیا_شمسی
#مادران_دادخواه
#دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
مونا بختیاری، خواهر جاویدنام پویا بختیاری در رابطه با اعتصاب غذای پدرش، منوچهر بختیاری، نوشت:

«جان برادرم را که گرفتید!
جان پدرم در خطر است!
جان مادرم در خطر است!
جان تمام خانواده‌ی ما در خطر است!»

- لازم به ذکر است، علاوه بر منوچهر بختیاری، ناهید شیرپیشه (مادر پویا)، آرین شیرپیشه (دایی پویا)، مهرداد بختیاری (عموی پویا) زندانی هستند و عمه پویا مجبور به مهاجرت و زندگی در تبعید شده و با این حال تهدید می‌شود و این خانواده با انواع محدودیت‌ها از نظر کاری و مالی مواجه شده‌اند.

همسر آقای منوچهر بختیاری هم فرزند خردسالی را دارد به تنهایی بزرگ می‌کند. مادر آقای بختیاری هم بارها به بیمارستان منتقل شده است.

#پویا_بختیاری #آبان۹۸ #آبان_خونین #آبان_ادامه_دارد
#منوچهر_بختیاری
#ناهید_شیرپیشه
#آرین_شیرپیشه
#مهرداد_بختیاری
#خانواده_بختیاری
#دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
خواهر ستار بهشتی، با یادآوری بازجویی‌های خود و مادرش در پی هجوم ماموران به منزلشان در سه سال پیش، بر تداوم دادخواهی تاکید کرد.

او نوشت:

گناه کبیره‌ای به نام دادخواهی

یازدهم آبان‌ماه است و مادر کنار ما در خانه، خاطرات ستار را مرور می‌کند. قرار نبود مراسمی برگزار شود؛ تنها به رسم خیرات برای اموات تصمیم داشتیم غذایی بین نیازمندان قسمت کنیم تا شاید قلب خودمان آرام بگیرد.

سه سال پیش، مأموران وزارت بی‌اطلاعی و ناامنی ساعت ده‌ونیم شب به خانه‌مان ریختند. یک بازداشت خانوادگی، حتی برای پسران ده و سه‌ساله‌ام نیز حکم بازداشت داشتند. جرممان چه بود؟ اقدام علیه امنیت ملی، تشویش اذهان عمومی و…! جالب اینکه یکی از اتهامات من این بود که “خواهر ستار بهشتی” هستم.

پسرانم از دیدن آن‌همه مأمور در خانه بهت‌زده و ترسیده بودند. مادرم، گوهر وجودم، با سوزدل می‌پرسید: «در خانه دخترم چه می‌خواهید؟ من مادر ستارم، چرا به خانه دخترم حمله کرده‌اید؟ دنبال کامیون مواد مخدر یا اختلاس‌های کلان می‌گردید؟» مادر، با سوز دل، به آن‌ها می‌گفت: «جوانم، پرستارم، ستارم را کشتید و هنوز دست از سر خانواده‌ام برنمی‌دارید. ۱۵۰۰ جوان را در آبان پرپر کردید، حالا ما را هم به رگبار ببندید!»

پس از تفتیش خانه و ضبط گوشی‌ها، ما را به خانه‌های به‌اصطلاح امن خودشان بردند و بازجویی شروع شد. از همه‌چیز و همه‌کس پرسیدند، تهدید کردند و به‌قول خودشان، می‌خواستند “توجیه‌مان” کنند.

گفتم: «ما خانواده مقتول هستیم، اشتباه گرفته‌اید. شما قاتل را رها کرده و به سمت ما حمله‌ور شده‌اید!» می‌گفتند: «سکوت کنید، ادامه ندهید.» و پاسخ مادر این بود: «حتی اگر مرا هم بکشید، تا زنده‌ام سکوت نمی‌کنم.»

آنان تهدید کردند سحر را خواهند کشت. به مادر گفتم: «گوهرم، نترس؛ خون من از خون ستار رنگین‌تر نیست.» پس از ناکامی، تهدید کردند پسرانم را به خطر می‌اندازند.

بازجویی‌ها که تمام شد، از ما خواستند بنویسیم که “توجیه” شدیم. پاسخ دادم: «ما چه کرده‌ایم جز دادخواهی؟ شما باید توجیه شوید که دادخواهی حق خانواده‌ای است که مورد ظلم قرار گرفته و شما باید در کنار آن‌ها باشید، نه اینکه به خانه‌ام هجوم بیاورید.»

آزاد شدیم و به خانه بازگشتیم. هنوز نمی‌دانم چرا دادخواهی در حکومتی که ادعای عدالت
می‌کند، باید جرم محسوب شود؟ مگر نه اینکه عدالت و حق‌طلبی پایه‌های اصلی یک حکومت عادل است؟ چگونه می‌شود که دادخواهی، به‌ویژه برای خانواده‌ای که عزیزش را از دست داده، نه تنها حمایت نمی‌شود، بلکه به عنوان گناهی کبیره تلقی می‌شود؟

وقتی به خانه بازگشتیم، ذهنم پر از سوال بود. پرسش‌هایی که هیچ پاسخی برایشان نیافتم. آیا می‌توان از مادری که فرزندش را از دست داده، انتظار سکوت داشت؟ آیا ما که جز حق‌طلبی و دادخواهی چیزی نخواسته‌ایم، مستحق تهدید و فشاریم؟
برای من و خانواده‌ام، دادخواهی نه یک جرم، بلکه حقی انسانی است؛ حقی که هرگز از آن دست نمی‌کشیم. هر روز که می‌گذرد، به این یقین می‌رسم که حتی اگر مجبور شویم بهای گزافی برای آن بپردازیم، باز هم سکوت نمی‌کنیم. سکوت
نمی‌کنیم؛ چرا که این سکوت یعنی خیانت به خون ستار، خیانت به تمام جوانانی که در برابر بی‌عدالتی ایستادند و جانشان را از دست دادند.
این راه، راه دشواری است. راهی است که با تهدید و وحشت‌افکنی فرش شده، اما من و خانواده‌ام آموخته‌ایم که در برابر ظلم بایستیم، که هیچ تهدیدی نمی‌تواند صدای حقیقت را خاموش کند.
شاید آن‌ها فکر می‌کنند با ترس و تهدید، ما را به سکوت وامی‌دارند، اما نمی‌دانند که هر تهدیدی که به ما وارد می‌شود، شعله دادخواهی‌مان را پررنگ‌تر و عزممان را راسخ‌تر می‌کند. هر لحظه از دست دادن عزیز، هر لحظه از رنجی که متحمل شدیم، به ما یادآوری می کند که این راهی نیست که بتوان از آن بازگشت.
ما تا آخرین نفس دادخواه خواهیم ماند، برای ستار، برای همه کسانی که در این راه جانشان را فدا کردند و برای روزی که در آن، عدالت و حقیقت در این سرزمین به جایگاه شایسته‌شان برسند."سحر بهشتی"


#ستار_بهشتی #گوهر_عشقی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گوهر عشقی، مادر جاویدنام ستار بهشتی، کارگر و وبلاگ‌نویسی که زیر شکنجه کشته شد، به مناسبت سالگرد جان‌باختن فرزندش، ضمن انتشار ویدیویی بر تداوم راه ستار تا سرنگونی جمهوری اسلامی تاکید کرد.

«سالگرد ستار من است، تا زنده‌ام صدای ستار خواهم بود و می‌دانم اگر نباشم، از خون پاک ستار، هزاران ستار روییده است. شما فرزندانم ستار را زنده نگه می‌دارید و علیه حکومت سیاه و فرتوت جمهوری اسلامی، تا روز قشنگ آزادی به این مبارزه بزرگ و بی امان ادامه خواهید داد. خون ستار و ستارها بیهوده بر زمین نریخته است. خاک ایران ،شاهد جانفشانی‌ها فداکاری‌های بسیاری است و یقین دارم هر قطره این خون های پاک، سنگفرش راه آزادی و سعادت همه ما خواهد بود .مادر دادخواه و داغدار شما

گوهر عشقی»

ستار بهشتی؛ سطرهایی سرخ با پایانی سیاه
https://tavaana.org/sattar_beheshti/
ستار بهشتی: «تهدید می‌کنند اطلاع‌رسانی نکنید وگرنه دهانتان را می‌بندیم»
https://tavaana.org/satar-beheshti-letter/

#گوهر_عشقی #ستار_بهشتی #دادخواهی #نه_به_جمهوری‌_اسلامی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
علیه فراموشی؛

‌امروز دومین سالگرد کشته شدن مظلومانه مهدی حضرتی است.

روز ۱۲ آبان ۱۴۰۱، وقتی سیل عظیمی از جمعیت در مراسم چهلم حدیث نجفی و پارسا رضا‌دوست حضور داشتند، خرمدشت کرج، خیابان میثم، مقابل فروشگاه شهروند شاهد جنایتی فراموش‌نشدنی بود.

مهدی حضرتی، نوجوان ۱۷ ساله، اهل سراب، در همین خیابان، وقتی با دستان خالی، اعتراض می‌کرد، نیرو‌های یگان ویژه شات‌گان‌ به دست به سمتش شلیک می‌کنند، از فاصله ۴۵ متری، گلوله تن مهدی را می‌شکافد و او مظلومانه در اوج تنهایی بر زمین می‌افتد.

ماموران به مهدی شلیک می‌کنند، اما این برایشان کافی نبود، به او نزدیک می‌شوند، به تن بی‌جانش لگد می‌زنند، پیکر مهدی را سوار وانتی می‌کنند، آخر آمبولانسی در دسترس نیست، در سطح شهر نیروهای سرکوب را جابجا می‌کنند، روی مهدی را با بنری تبلیغاتی می‌پوشانند و او را می‌برند تا در این مرحله سناریو جنازه‌دزدی را بازی کنند.

پس از چند روز بی‌خبری، نیمه‌شب به خانواده مهدی می‌گویند پسرتان را در روستای‌تان خاک کردیم، خانواده به طرف روستا راهی می‌شود و در میانه راه گروگان‌گیران زنگ می‌زنند، برگردید او را در کرج خاک کرده‌ایم.

تا مدت‌ها محل جان‌سپردن و خون مهدی با گل پوشانده می‌شد، نام مهدی را نکند فراموش کنیم. او جانش را برای آزادی داد.

خواهر مهدی می‌گوید: «این کودک خردسال،
چشم چراغ خانواده اش بود!
خدا بیامرز مادرم نمیگذاشت آب توی دلش تکان بخورد.
اجازه نمی‌داد خاری دست بچه‌اش را بخراشد
یا حتی گزندی به پسر دردانه اش برسد.
خدا بیامرز مادرم
«مهدی جانم» از دهنش نمی افتاد
هول شد واز جایش بلند شد.
و آماده بود که با کوچکترین اتفاقی خودش را سپر مهدی کند
چهار چشمی مراقبش بود و شش دانگ هوایش را داشت
کم و کسری برای مهدی وجود نداشت
نور چشمان خدا بیامرز مادرم
خدا بیامرز مادر وقتی که فوت شد
دست مهدی را به دست ما داد
(چه بد امانت داری بودیم ما)
خدا بیامرز چه خوب وقتی فوت شد
ندیدشلیک مستقیم بر پیشانی مهدی جانش را»

این تصاویر سند جنایتی است که باید به خاطر بسپاریم.
نامش را صدا بزنیم و علیه فراموش بپاخیزیم.


#مهدی_حضرتی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech