آموزشکده توانا
58.2K subscribers
29.9K photos
36.1K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
از پشت میله‌های زندان،۲: زیباترین خواب و رویای شبانه‌ام، یک سلول بهتر بود
«بیش‌تر از بیست‌و‌دو سال گذشته…

در طول این سال‌ها از اعزام به مرخصی محروم بوده‌ام و هرگز به مرخصی نرفته‌ام …

خاطرات بیرون از زندان به کلی از ذهنم محو شده…

امروز به‌سختی برخی از وقایع زندان را به خاطر میارم …
این روزها در خواب و رویا هم چیزی جز زندان نمی‌بینم … زیباترین خواب و رویای شبانه‌ام شده یک سلول بهتر … یک سلول با یک پنجره و نرده‌های کمتر…»

این بخشی از نامه‌ سعید ماسوری، زندانی سیاسی، است از پشت میله‌های زندان.

سعید ماسوری، زندانی سیاسی بسیار قدیمی محبوس در زندان جمهوری اسلامی است که طی نامه‌ای به مناسبت ورود به بیست‌و‌دومین سال حبس خود در سال ۱۴۰۰ نوشته که در آن به مسئله تاثیر زندان بر مقاومت و زندگی زندانیان سیاسی پرداخته است.

او از زمان دستگیری، ۱۴ ماه را در سلول انفرادی اداره اطلاعات اهواز سپری کرد و پس از آن به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. این زندانی سیاسی در سال ۱۳۸۱، در دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم شد ولی در نهایت حکم وی به حبس ابد تقلیل پیدا کرد. سعید در حال حاضر (سال ۱۴۰۲) در بند زندانیان سیاسی زندان رجایی‌شهر کرج بیست‌وسومین سال حبس خود را سپری می‌کند.

در این ویدیو اجرا و روایت زیبا شیرازی، خواننده و ترانه‌سرا، را می‌بینید که بر اساس نامه‌‌ای است که او نوشته بود.
سایت:
https://tavaana.org/from-prison-2-saeed-masoori/
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=FsxJ_EWA0Ko
ساندکلاود:
https://soundcloud.com/tavaana/3sx7b5iojurf


#یاری_مدنی_توانا
#زندان
#زندانی
#سعید_ماسوری
@Tavaana_TavaanaTech
نامه سعید ماسوری از زندان در مورد سه‌شنبه‌های اعتراض به اعدام

زندانی سیاسی سعید ماسوری که بیست و چهارمین سال زندانش را در زندان قزلحصار کرج طی می‌کند، نامه‌ای را به‌مناسبت «سه شنبه‌های اعتراض به اعدام» نوشته است.
‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‌‌‌‏‌‌‌‌‌‏
متن کامل نامه سعید ماسوری به شرح زیر است:

«در پی” خویشند و “صنعت کردِ” خویش
دمّ ماران را سر مار است کیش

به‌بهانه سه‌شنبه‌های اعتراض به اعدام

درست هم‌زمان با حمله موشکی به اسرائیل، موج دستگیری‌ها، سرکوب زنان (تحت عنوان عفاف و حجاب) حمله به‌ زندان‌ها و اعدام‌ها اوج می‌گیرد. شاید در ظاهر جنگ‌های بیرونی ربطی به سرکوب داخلی نداشته باشد. ولی با کمی تامل می‌توان رابطه را متوجه شد. ولایت فقیه از ابتدا انتخاب مردم نبوده. فلذا برای حفظ خود به سپاه (زور و سرکوب سپاه) نیاز داشت. از طرفی دیگر این همه بحران‌های معیشتی، گرانی، فقر و فساد و… محصول همین سیستم ولایت بوده و خشم و اعتراضات مردم از این اوضاع هم باید توسط سپاه سرکوب گردد.

تا اینجای کار نظام ولایت فقیه برای بقای خود و محافظت در برابر خشم و اعتراضات مردمی نیازمند سپاه پاسداران است. و سپاه پاسداران هم برای این‌که ضرورت وجودی داشته باشد به جنگ و بحران نیازمند است.
.
لذا در چند جمله ولایت فقیه برای بقا و حفظ خود در برابر خشم مردم به سپاه نیاز دارد و سپاه هم برای توجیه دلیل وجود خود به دشمن خارجی و جنگ و بحران نیازمند است.

پس ولایت فقیه برای بقای خود به چنین جنگ‌هایی نیاز دارد تا جنگ با مردم ایران را بپوشاند.

این در واقع جنگ این حکومت با مردم ایران است که نه دیروز و امروز که از ۴۵سال پیش وجود داشته است. به‌همین دلیل امروز با امواج سرکوب خیابانی و اعدام مواجه هستیم. (در حالی که منطقاً می‌بایست در شرایط یک جنگ بیرونی موقتاً هم که شده دست از آزار و اذیت و تحریک مردم بردارد). ولی از قضا سرکوب بیشتر هم می‌شود. چون جنگ اصلی همین است...

ادامه را اینجا بخوانید:
https://tinyurl.com/ysrm62u5

#سعید_ماسوری #بیانیه #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
نوشته سعید ماسوری، زندانی سیاسی،  درباره درد و رنج‌های زندانیان (به ویژه محکومان به اعدام) و خانواده‌هایشان

سعید ماسوری، زندانی سیاسی، نامه‌ای در واکنش به اجرای حکم اعدام خسرو بشارت منتشر کرد. او در این نامه به شرح ظلم‌هایی اشاره دارد که زندانیان سیاسی محکوم به اعدام و خانواده‌هایشان تجربه می‌کنند.
سعید ماسوری یکی از قدیمی‌ترین زندانیان سیاسی ایران است که شاهد شکنجه و اعدام بسیاری از همبندی‌های خود بوده است.

متن نامه سعید ماسوری به این شرح است:

«چهره‌های مسیح مانندی را تجسم می‌کنم که همه با صلیب‌هایشان بر دوش از تپه “جلجتا” بالا میروند که نه سنگینی صلیب را بر دوش و نه فرورفتن سنگریزه و خار و تیغ را در پاهایشان احساس می‌کنند…!!
آنقدر که فاجعه هولناک است…!
انگار صدای قطع شدن نخاع را در شکستن کمر خودم، خفگی او را در تنگی نفس خودم و لرزشهایش بر طناب دار را در همه تن و جانم و انبوه اضطراب و دلهره و سوزش جگر عزیزانش را در سوزش جگر خودم…داغ و سوزنده احساس می‌کنم!

چهارشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۵ بعداز ظهر است؛ فکر میکردم امروز به خیر گذشت و تا سحرگاهی دیگر او زنده است…که خبر اعدام‌ها رسید …عاقبت خسرو را هم اعدام کردند…ای لعنت و نفرین بر آنها و هر آنچه که می‌پرستند…!!
هرچقدر میخواهم احساساتم را در  قالب واژگانی در خور و در چارچوب انسانی و به اصطلاح حقوق بشری بیان کنم نمیتوانم و واژگانی را سراغ ندارم که در حوزه انسانی بوده و قادر باشد این همه جنایت و شقاوت را توصیف کند. پیشتر زندان قزلحصار را “قزل اخدود” توصیف کرده بودم ولی شاید بهتر است زندان‌ها را به مرداب‌هایی تشبیه کنم با تمساح‌هایی گرسنه و خونخوار که همچنان که در خیابانها به جوانان و دخترانمان حمله می‌کنند، در مرداب زندان بدنهای آنها را تکه پاره کرده و دندانهای شقاوت و سبوعیت‌شان را در قلب و مغز و چشمان آنها فرو می‌کنند و لابد آراواره‌های خونین‌شان را به نشانه پیروزی و اقتدار می‌لیسند تا همه‌ ما و مردممان را در آن مرداب وحشت و جنایت فرو کنند…این “۱۴روز” طناب دار را، تنها بر گردن او نیانداخته‌ بودند بلکه ما (که در واحد دیگر زندان قزلحصارهستیم) و همه عزیزان او را هم این ۱۴ روز آویخته بر طناب دار نگه داشته بودند! وتنها در اعدام خسرو چنین نکرده بودند بلکه همه روزه و انبوه “۱۴روزهای”دیگر را در اعدام‌های دیگر مثل اعدام فرهاد، ایوب، آسو، قبادلو، قاسم، انور و ….چنین کردند…!! اینها قصه نیستند، کابوس‌هایی است که زندگی می‌کنیم …

و این “تمساح‌های عمامه به سر” برای همه مردم ایران  تدارک دیده‌اند…به همین خاطر این عزیزانمان را نه با هم و در یک روز که تک به تک با فاصله روز ها و “۱۴روزها” تیغ بر گلو و طناب بر گردن نگه میدارند تا تاثیر رعب و هراس جنایت‌شان بیشتر و بیش‌تر باشد.!!
کدام حیوان خون‌خوار و درنده‌ای با قربانی خود چنین می‌کند؟ اگر هدف هراس و ارعاب همگانی نیست؟!!
پیش از انقلاب و در دهه شصت شنیده بودیم که محکومان را زیر شکنجه می‌برند و محکومان دیگر را پشت درب اتاق شکنجه به انتظار نگه می‌داشتند تا ناله‌ها و فریادهای او را بشنوند و هم زمان همه را شکنجه و مرعوب سازند…!! ولی این جانیان فراتر رفته و نه فقط با زندانیان که با همه مردم چنین می‌کنند و طناب دار را برگردن کل خانواده محکوم سیاسی و همه مردم نگه می‌دارند!!
این تفاوت‌‌ِ اشقی‌ترین اشقیایی است که امروزه در حاکمیت ایران هستند بایک جنایتکار معمولی.. که محکوم به اعدام و خانواده‌اش را به جایی میرساند تا مرگی سریعتر را از خدا طلب کند.!
فَقُبحاً لَهُم وَ تَرحا (رویشان زشت و دلشان پراندوه باد)
دل نوشته ای از سعید ماسوری زندانی سیاسی در زندان قزلحصار»


درباره سعید ماسوری، این مطالب را ببینید:
از پشت میله‌های زندان، سعید ماسوری
https://tavaana.org/from-prison-2-saeed-masoori/

روایت یک پرونده، سعید ماسوری
https://tavaana.org/clubhouse_case_saeidmasouri/


#سعید_ماسوری #خسرو_بشارت #بیانیه #نه_به_اعدام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
سعید ماسوری: تحریم نمایش انتخابات فقط ذره‌ای شرافت می‌خواهد!
۵ تیر ۱۴۰۳

انحطاط ابتذال، در وصف سیرک انتصابی

زندانی سیاسی سعید ماسوری با ارسال پیامی به تحریم همه جانبه سیرک انتصابی موسوم به انتخابات فراخواند. سعید ماسوری که از قدیمی ترین زندانیان سیاسی ایران محسوب می شود در پیام خود با عنوان « انحطاط ابتذال» تحریم نمایش انتخابات را یک ضرور و نیاز توصیف کرد و این عمل یعنی تحریم را یک فعالیت فعالانه و اکتیو نامید.
او با استناد به سخنان یکی از مادران قهرمان این میهن تصریح کرد که تحریم این نمایش به دلیل نیاز ندارد بلکه به ذره‌ای شرافت نیاز هست.

متن کامل پیام سعید ماسوری از زندان قزلحصار
انحطاط ابتذال
«در گفتمان جنایت در آلمان نازی بیرون انداختن شهروندان آلمانی از خانه و کاشانه‌شان را “اسکان مجدد”، ریختن انسانها در کوره‌های آدم سوزی را “حل مسئله یهود” و کشتار آزمایشگاهی انسانها را با گاز و “موادسمی” را “امور پزشکی” میخواندند.
فلذا در چنان گفتمانی ،جنایتکاری همچون آدولف آیشمن (مسئول کوره‌های آدم‌سوزی) به تصریح خودش تنها یک “مدیر کارگزار” بوده که صرفاً قوانین و دستور مافوق را اجرا میکرد. فلذا ریختن انسانها در کوره‌های آدم‌سوزی به زعم او “فقط یک موضوع اداری و بوروکراتیک” بوده است.
ودنیا هم باید می‌پذیرفت که حتی شخصی مثل آیشمن در چنان سیستم بوروکراتیکی ،تنها یک مدیر اجرایی و بوروکراتیک بوده ونه یک جنایتکار !

مکانیزم آیشمنی

درحکومت ولایت فقیه نیز دقیقا با همان مکانیزم آیشمنی،کارگزاران و روشنفکرانِ دولت پرورده برای پست ریاست‌جمهوری لفظ “تدارکاتچی” را بکار می‌بردند که حتی اگر آنرا بپذیریم نمیدانم کسانی که برای این منصب “تدارکاتچی گری” به جان هم افتاده‌اند را چه باید نامید؟ و اگر برای نامیدن آن‌ها از واژه‌هایی نظیر کوتوله، نوکر و اوباش سیاسی استفاده بشود. آنگاه برای نامیدن آن کسانیکه دعوت به مشارکت در این “سیرک انتخاباتی” می‌کنند قطعاً با بحران واژه مواجه خواهیم شد!
چرا که در هیچ دوره تاریخی واژه “ابتذال” بدین درجه از انحطاط نرسیده است بطوریکه این “فرهیختگان لاکردار” تفاوت مفهوم “تدارکاتچی” در دوره‌های پیشین را با شرایط بعد از مرگ رئیسی نفهمیده‌اند اگر آن زمان از معنای واژه تدارکاتچی تنها فقدان اختیارات اراده میشد امروز اما تدارکاتچی یعنی مهیا کننده و بستر ساز جانشینی ولی‌فقیه(درصورت مرگ ولی فقیه)و اگر کسی چنین شرایطی را برای جانشین مطلوب خامنه‌ای فراهم نیاورده و یا کمترین قابلیت دردسرسازی را داشته‌باشد، به زبان عامیانه “وِل معطل” است.

به همین دلیل است که می‌بینیم که مناظرات تلویزیونی هم به مغازلات عاشقانه برای رئیسی مبدل گشته و دعوت کنندگان به مشارکت در این سیرک هم با همان حربه‌های همیشگی که اگر یکی از این شش نفر نباشند جنگ میشود و چنین میشود و چنان جز سفاهت و خیانت خود را برملا نمیکنند، چرا که عموم هموطنانمان در این ۴۵ ساله هم سگ زرد را دیده‌اند و هم شغال را…!
چه پزشک باشد و چه شیخک همشهری!
فلذا بخوبی می‌دانند که تحریم این سیرک انتصاباتی
اولا:به هیچ وجه انفعال سیاسی نیست بلکه کنشی است کاملا فعالانه و اکتیو و
ثانیا: به قول آن مادر قهرمان‌مان تحریم این نمایش به دلیل نیاز ندارد و تنها ذره‌ایی شرافت می‌خواهد.

زندانی سیاسی سعید ماسوری
۵ تیر ۱۴۰۳

سعید ماسوری در حال طی‌کردن بیست و چهارمین سال زندان بدون مرخصی خود است.

درباره سعید ماسوری، این مطالب را ببینید:
از پشت میله‌های زندان، سعید ماسوری
https://tavaana.org/from-prison-2-saeed-masoori/

روایت یک پرونده، سعید ماسوری
https://tavaana.org/clubhouse_case_saeidmasouri/

#سعید_ماسوری #بیانیه #سیرک_انتخابات #رای_بی_رای #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
در نامه‌ای سرگشاده:

اعتراض سه زندانی سیاسی نسبت به "قتل سیستماتیک" و "کشتار سفید" زندانیان سیاسی توسط دستگاه قضائی


با درود به مردم شریف و آزاده

دو همبندی ما آقایان افشین بایمانی و سامان یاسین که یک سال گذشته را در کنار آنان در واحد چهار زندان قزلحصار دربند بوده‌ایم، در روندی غیرقانونی و با "امنیتی‌سازی پروسه درمان زندانیان" که پیشتر موجب گرفتن جان عزیزانی چون بکتاش آبتین، ساسان نیکنفس، بهنام محجوبی و ده‌ها تن دیگر از زندانیان سیاسی و غیرسیاسی شده، امروز با خطر جدی نقض حق حیات‌شان مواجه هستند‌.

آقای افشین بایمانی همبندی ما بیست‌وپنجمین سال حبسش را پشت سر می‌گذارد؛ و بر اثر تحمل "ربع قرن" حبس ظالمانه دچار نارسائی قلبی شده و در چند ماه اخیر دست‌کم از سوی چندین پزشک در داخل زندان (دکتر حاجی‌بابایی در ۱۴۰۲/۱۰/۲۲؛ دکتر امجدی در ۱۴۰۲/۱۱/۹ و ۱۴۰۳/۵/۸ و دکتر رجبی در ۱۴۰۳/۶/۷) معاینه، و هر بار بر درمان فوری و انجام عمل قلب در بیرون از زندان تاکید شده‌ است؛ پزشکی قانونی نیز در پائیز سال گذشته ضمن تایید نارسایی قلبی آقای بایمانی، ایشان را به دکتر بهار مرادی متخصص قلب و عروق معرفی کرده و خانم دکتر مرادی بر فوریت انجام عمل و بستری شدن و دور بودن بیمار از شرایط استرس‌زا (زندان) تاکید کرده بودند.(اسناد دستورات پزشکی مذکور موجود است. )

در چنین شرایطی دادستان تهران و معاون دادستان و دادیار ناظر بر زندان آقای نیری به دلایل نامعلوم با اعزام فوری آقای بایمانی به مرخصی درمانی و انجام عمل قلب و طی مراحل درمانی دیگر در بیرون از زندان تحت نظر خانواده، از اعزام این زندانی سیاسی به مرخصی درمانی خودداری می‌کنند.

درباره آخرین وضعیت آقای افشین بایمانی باید یادآور شویم، ما به عنوان همبندی‌،از ایشان خواستیم به دلیل مشکلات قلبی در سی‌ویکمین هفته کارزار اعتصاب غذای "سه‌شنبه‌های نه به اعدام" در روز سه‌شنبه مورخ شش شهریور ۱۴۰۳ شرکت نکنند، اما ایشان به اصرار خود به این کارزار اعتصابی متعهد بوده و روز سه‌شنبه را همراه با ما در اعتصاب غذا به سر بردند؛ کمتر از نیم‌روزی پس از آن در روز چهارشنبه دچار حمله قلبی مجدد شده و با علائم سکته قلبی به مرکز درمانی بیرون زندان فرستاده شده و یک روز بعد بازگردانده شدند.

در مورد دیگر همبندی ما آقای سامان یاسین هنرمند زندانی نیز باید شهادت دهیم، با وجود دو بار بستری شدن ایشان در بیمارستان روان‌پزشکی رازی و نظریه کمیسیون پزشکی قانونی مبنی بر تشدید بیماری‌های ایشان در شرایط زندان، و در شرایطی که نزدیک به دو سال است که این جوان به صورت بلاتکلیف در زندان است؛ دادستانی و نماینده ایشان هیچ‌گونه دغدغه‌ای نسبت به حفظ جان این زندانی سیاسی نداشته و تنها به نگارش نامه‌هایی به زندان و تاکید بر "دسترسی زندانی به خدمات پزشکی!" بسنده کرده‌اند!

این در حالی است که سامان علاوه بر بیماری‌های دیگر، دچار بیماری پنیک بوده که حضور در شرایط استرس‌زای زندان این بیماری را تشدید می‌کند. به‌گونه‌ای که هر روز و هر ساعت بیم آن می‌رود که جان وی به خطر افتد.

واقعیت موجود در زندان قزلحصار خود هولناک و غیرانسانی است، ما نه می‌خواهیم با کلمات بازی کنیم، و نه ذره‌ای از واقعیت فراتر برویم.

دادستان تهران و معاون ایشان در مورد این دو هم‌بندی‌ ما یا آگاهانه و با تصمیم خود و یا تحت فشار نهادهای دیگر، با عمل نکردن به قانون و تداوم نگهداری آنها در زندان و محروم کردن‌شان از حق درمان در خارج از زندان و زیر نظر پزشکان مورد تایید خانواده، در عمل زمینه "قتل سیستماتیک" و "کشتار سفید" آنها را فراهم آورده‌اند. قتل و کشتاری که بنا بر اطلاع موثق در مورد ده‌ها زندانی در دیگر زندان‌ها از جمله در زندان شیبان اهواز، بند زنان زندان اوین، بند ۴ زندان اوین و.... نیز درحال وقوع است.

در آخر اینکه ما به عنوان همبندی این دو عزیز، خواهان آزادی یا دست‌کم اعزام به مرخصی استعلاجی فوری افشین بایمانی و سامان یاسین هستیم، و مسولیت بروز هر حادثه‌ای و به خطر افتادن سلامتی یا جان این عزیزان در زندان را برعهده دادستان تهران، معاون ایشان و البته در مراتب بالاتر قوه‌قضائیه و سازمان زندان‌ها را در این مورد مسول می‌دانیم. بدیهی است که در صورت تداوم این شرایط غیرقانونی و نقض حقوق این دو عزیز، مقاومت و اعتراض را حق خود دانسته و اعتراضات دیگری را در داخل زندان به مورد اجرا خواهیم گذاشت.

احمدرضا حائری
حمزه سواری
سعید ماسوری

زندان قزلحصار
شهریور ۱۴۰۳

#احمدرضا_حائری #سعید_ماسوری #حمزه_سواری #سامان_یاسین #افشین_بایمانی #بیانیه #زندان_قزلحصار #یاری_مدنی_توانا

📱 Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱tavaana

📱Beshkan

📱Dialogue

📱tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
کتاب «زانو نمی‌زنیم!» به تازگی از انتشارات آموزشکده توانا منتشر شده است. در این کتاب نامه‌های زندانیان سیاسی را گردآوری کرده‌ایم.
این نامه‌ها، روایت‌های تلخ و دردناکی از ظلم و ستمی هستند که این افراد در سایه حکومت جمهوری اسلامی متحمل شده‌اند. هر یک از این نامه‌ها، تصویری از مقاومت، استقامت و ایستادگی در برابر یک سیستم سرکوبگر است که تلاش دارد صدای آزادی‌خواهان و منتقدان را در گلو خفه کند.

سعید ماسوری، زندانی سیاسی، می‌نویسد:
«واژگانی را سراغ ندارم که در حوزه انسانی باشد و قادر به توصیف این همه جنایت و شقاوت. پیش‌تر زندان قزلحصار را «قزل اخدود» توصیف کرده بودم، ولی شاید بهتر است زندان‌ها را به مرداب‌هایی تشبیه کنم با تمساح‌هایی گرسنه و خونخوار، که همچنان که در خیابان‌ها به جوانان و دختران‌مان حمله می‌کنند.»

نامه سعید ماسوری را در صفحه ۱۳ این کتاب بخوانید.
لینک دانلود رایگان:
https://tavaana.org/letters-from-iranian-political-prisoners/

#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#سعید_ماسوری
#کتاب
@tavaana

@Tavana_TavaanaTech