احمد میرعلایی، جان بر سر قلم
به مناسبت تولد احمد میرعلایی
هشت صبح روز دوم آبانماه ۱۳۷۴مترجم و نویسندهی پرکار ایرانی، احمد میرعلایی از منزلش به سوی کتابفروشی محل کارش به راه افتاد اما هرگز به آنجا نرسید. او عادت داشت که اگر ظهر به خانه نمیرفت تغییر برنامه را اطلاع دهد اما آن روز چنین نکرد. خانوادهاش نگران شدند اما جستوجو برای یافتنش بینتیجه بود. پیکر بیجان او ساعت ده شب در کوچههای خیابان میر اصفهان پیدا شد. کنار جنازهی او دو بطری مشروب قرار داده بودند. نیروی انتظامی پیدا شدن جسد را به خانواده میرعلایی اطلاع میدهد. او در یکی از کوچههای فرعی محل کارش به شکل نشسته به دیوار تکیه داده بود. همان شب در پزشکی قانونی خانوادهی میرعلایی جسد را میبینند که جای دو تزریق آمپول در دست راست او دیده میشود. احمد میرعلایی بر اثر تزریق انسولین از ناحیهی دست راست دچار ایست قلبی میشود و جان میدهد.
اینگونه پایان مییابد زندگی مترجمی که در تاریخ ۲۱ فروردین سال ۱۳۲۱ در اصفهان آغاز شده بود. احمد میرعلایی، #مترجم، #نویسنده، #استاد دانشگاه، #ناشر و #روزنامهنگار در خانوادهای اهل فرهنگ و تحصیلکرده دیده به جهان گشود. پدر بزرگ پدری وی روحانی بود و پدر بزرگ مادری پزشکی حاذق. میرعلایی تحصیلات دانشگاهی خود تا مقطع کارشناسی در رشتهی ادبیات انگلیسی را در دانشگاه اصفهان گذراند و پس از آن به دلیل کسب رتبهی اول، موفق به دریافت بورس تحصیلی شد و به دانشگاه لیدز در انگلستان رفت و مدرک فوق لیسانس خود را در رشتهی ادبیات و زبان انگلیسی از این دانشگاه دریافت کرد. میرعلایی سپس برای دریافت دکترای ادبیات انگلیسی وارد دانشگاه سوربن شد اما آن را نیمهتمام گذاشت و به ایران بازگشت.
#قتل میرعلایی مانند دیگر قتلهای نویسندگان و دگراندیشان، جهت محدودسازی اندیشه و حق #آزادی_بیان صورت گرفت. احمد میرعلایی به هیچ حزب و دستهی سیاسی وابستگی نداشت که بخواهیم او را مخالف سیاسی جمهوری اسلامی قلمداد کنیم.او در نوجوانی شیفتهی محمد مصدق و جبههی ملی بود اما چه پیش و چه پس از انقلاب هیچ سابقهی فعالیت سیاسی و یا مبارزات سیاسی نداشت. احمد میرعلایی تنها در نامهای ۱۳۴ امضایی که امضای او هم پای نامه بود گفت که «ما نویسندهایم». «ما نویسندهایم، یعنی احساس و تخیل و اندیشه و تحقیق خود را به اشکال مختلف مینویسیم و منتشر میکنیم. حق طبیعی و اجتماعی و مدنی ماست که نوشتهمان - اعم از شعر یا داستان، نمایشنامه یا فیلمنامه، تحقیق یا نقد، و نیز ترجمه آثار دیگر نویسندگان جهان- آزادانه و بیهیچ مانعی به دست مخاطبان برسد. ایجاد مانع در راه نشر این آثار، به هر بهانهای، در صلاحیت هیچکس یا هیچ نهادی نیست. اگر چه پس از نشر راه قضاوت و نقد آزادانه دربارهی آنها بر همهگان گشوده است.» این نویسندگان در بخش دیگری از نامه میخواهند که آنها را نویسنده ببینند. «پس اگر چه توضیح واضحات است، باز میگوئیم: ما نویسندهایم. ما را #نویسنده ببینید و حضور جمعی ما را حضور صنفی نویسندگان بشناسید.»
#احمد_میرعلایی پس از امضای این نامه مانند دیگر امضاکنندگان نامه، بارها به وزارت اطلاعات ِ دولت رفسنجانی احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت و آزار دید.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/yqGdX6
@Tavaana_TavaanaTech
به مناسبت تولد احمد میرعلایی
هشت صبح روز دوم آبانماه ۱۳۷۴مترجم و نویسندهی پرکار ایرانی، احمد میرعلایی از منزلش به سوی کتابفروشی محل کارش به راه افتاد اما هرگز به آنجا نرسید. او عادت داشت که اگر ظهر به خانه نمیرفت تغییر برنامه را اطلاع دهد اما آن روز چنین نکرد. خانوادهاش نگران شدند اما جستوجو برای یافتنش بینتیجه بود. پیکر بیجان او ساعت ده شب در کوچههای خیابان میر اصفهان پیدا شد. کنار جنازهی او دو بطری مشروب قرار داده بودند. نیروی انتظامی پیدا شدن جسد را به خانواده میرعلایی اطلاع میدهد. او در یکی از کوچههای فرعی محل کارش به شکل نشسته به دیوار تکیه داده بود. همان شب در پزشکی قانونی خانوادهی میرعلایی جسد را میبینند که جای دو تزریق آمپول در دست راست او دیده میشود. احمد میرعلایی بر اثر تزریق انسولین از ناحیهی دست راست دچار ایست قلبی میشود و جان میدهد.
اینگونه پایان مییابد زندگی مترجمی که در تاریخ ۲۱ فروردین سال ۱۳۲۱ در اصفهان آغاز شده بود. احمد میرعلایی، #مترجم، #نویسنده، #استاد دانشگاه، #ناشر و #روزنامهنگار در خانوادهای اهل فرهنگ و تحصیلکرده دیده به جهان گشود. پدر بزرگ پدری وی روحانی بود و پدر بزرگ مادری پزشکی حاذق. میرعلایی تحصیلات دانشگاهی خود تا مقطع کارشناسی در رشتهی ادبیات انگلیسی را در دانشگاه اصفهان گذراند و پس از آن به دلیل کسب رتبهی اول، موفق به دریافت بورس تحصیلی شد و به دانشگاه لیدز در انگلستان رفت و مدرک فوق لیسانس خود را در رشتهی ادبیات و زبان انگلیسی از این دانشگاه دریافت کرد. میرعلایی سپس برای دریافت دکترای ادبیات انگلیسی وارد دانشگاه سوربن شد اما آن را نیمهتمام گذاشت و به ایران بازگشت.
#قتل میرعلایی مانند دیگر قتلهای نویسندگان و دگراندیشان، جهت محدودسازی اندیشه و حق #آزادی_بیان صورت گرفت. احمد میرعلایی به هیچ حزب و دستهی سیاسی وابستگی نداشت که بخواهیم او را مخالف سیاسی جمهوری اسلامی قلمداد کنیم.او در نوجوانی شیفتهی محمد مصدق و جبههی ملی بود اما چه پیش و چه پس از انقلاب هیچ سابقهی فعالیت سیاسی و یا مبارزات سیاسی نداشت. احمد میرعلایی تنها در نامهای ۱۳۴ امضایی که امضای او هم پای نامه بود گفت که «ما نویسندهایم». «ما نویسندهایم، یعنی احساس و تخیل و اندیشه و تحقیق خود را به اشکال مختلف مینویسیم و منتشر میکنیم. حق طبیعی و اجتماعی و مدنی ماست که نوشتهمان - اعم از شعر یا داستان، نمایشنامه یا فیلمنامه، تحقیق یا نقد، و نیز ترجمه آثار دیگر نویسندگان جهان- آزادانه و بیهیچ مانعی به دست مخاطبان برسد. ایجاد مانع در راه نشر این آثار، به هر بهانهای، در صلاحیت هیچکس یا هیچ نهادی نیست. اگر چه پس از نشر راه قضاوت و نقد آزادانه دربارهی آنها بر همهگان گشوده است.» این نویسندگان در بخش دیگری از نامه میخواهند که آنها را نویسنده ببینند. «پس اگر چه توضیح واضحات است، باز میگوئیم: ما نویسندهایم. ما را #نویسنده ببینید و حضور جمعی ما را حضور صنفی نویسندگان بشناسید.»
#احمد_میرعلایی پس از امضای این نامه مانند دیگر امضاکنندگان نامه، بارها به وزارت اطلاعات ِ دولت رفسنجانی احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت و آزار دید.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/yqGdX6
@Tavaana_TavaanaTech
توانا
احمد میرعلایی، جان بر سر قلم
ایوان کلیما، روح پراگ
«در زمانی که رژیمی جنایتکار، قواعد قانون را به کلی زیر پا میگذارد، در آن زمان که جرم و جنایت مجاز شمرده میشود، در آن زمانی که عدهی معدودی که فراتر از قانون هستند، میکوشند دیگران را از شان و کرامت و حقوق اولیهشان محروم کنند، اخلاق مردمان عمیقا آسیب میبیند. رژیمها جنایتکار به خوبی از این امر آگاهند، و آنرا میشناسند و سعی میکنند با ایجاد وحشت، شرف و رفتار اخلاقی آدمیان را به مخاطره اندازند.»
این سخنان بخشی از کتاب معروف «روح پراگ» نوشتهی ایوان کلیما، #نویسنده، #مقالهنویس، #نمایشنامهنویس و #روزنامهنگار اهل جمهوری چک است.
کلیما یکی از موفقترین آثارش به نام «عشق و آشغال» و یا «عشق و زباله» را زمانی نوشت که حرفهاش جاروکشی خیابانها بود.
پس از برافتادن #کمونیست به کلیما منصبهایی نیز در دولت هاول پیشنهاد شد اما او از همهی آنها سر باز زد. کلیما در گفتوگو با ماهنامهی مهرنامه میگوید: «تنها چیزی که واقعا دوست دارم انجام بدهم، #نوشتن است. بقیه چیزها من را آشفته میکنند. پس، #کمونیسم برکنار شده بود، که این بسیار مهم بود، و من نزدیک ۶۰ سال داشتم؛ دلیلی نداشتم که وارد سیاست بشوم. سیاست اتلاف وقت است...
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Ivan_Klima
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
«در زمانی که رژیمی جنایتکار، قواعد قانون را به کلی زیر پا میگذارد، در آن زمان که جرم و جنایت مجاز شمرده میشود، در آن زمانی که عدهی معدودی که فراتر از قانون هستند، میکوشند دیگران را از شان و کرامت و حقوق اولیهشان محروم کنند، اخلاق مردمان عمیقا آسیب میبیند. رژیمها جنایتکار به خوبی از این امر آگاهند، و آنرا میشناسند و سعی میکنند با ایجاد وحشت، شرف و رفتار اخلاقی آدمیان را به مخاطره اندازند.»
این سخنان بخشی از کتاب معروف «روح پراگ» نوشتهی ایوان کلیما، #نویسنده، #مقالهنویس، #نمایشنامهنویس و #روزنامهنگار اهل جمهوری چک است.
کلیما یکی از موفقترین آثارش به نام «عشق و آشغال» و یا «عشق و زباله» را زمانی نوشت که حرفهاش جاروکشی خیابانها بود.
پس از برافتادن #کمونیست به کلیما منصبهایی نیز در دولت هاول پیشنهاد شد اما او از همهی آنها سر باز زد. کلیما در گفتوگو با ماهنامهی مهرنامه میگوید: «تنها چیزی که واقعا دوست دارم انجام بدهم، #نوشتن است. بقیه چیزها من را آشفته میکنند. پس، #کمونیسم برکنار شده بود، که این بسیار مهم بود، و من نزدیک ۶۰ سال داشتم؛ دلیلی نداشتم که وارد سیاست بشوم. سیاست اتلاف وقت است...
بیشتر بخوانید:
https://tavaana.org/fa/Ivan_Klima
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
.
ابلاغ احکام ۵ تا ۱۰ سال زندان به چهار روزنامهنگار
ایمان میرزازاده، وکیل مدافع احسان صفرزایی، آفرین چیتساز، احسان مازندرانی و داود اسدی خبر از ابلاغ حکم مجموعا ۲۷ سال زندان به این روزنامهنگاران داده است. این حکم از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی صادر شده است.
بر این اساس، احسان مازندرانی، مدیر مسئول روزنامه "فرهیختگان"، به ۷ سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهام او "اجتماع و تبانی و فعالیت علیه نظام" اعلام شده است.
سامان صفرزایی، دبیر بینالملل نشریه "اندیشه پویا" نیز به "اتهام اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت کشور" به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
داود اسدی و آفرین چیتساز، #روزنامهنگار روزنامه "ایران" نیز به ترتیب به ۵ و ۱۰ سال زندان محکوم شدند.
این وکیل دادگستری در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم گفت: «بر اساس آنچه سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرده بود، به دفتر شعبه دادگاه مراجعه کردم که اعلام کردند قاضی حکم را صادر کرده و برای تایپ ارسال شده است.» این وکیل دادگستری با بیان اینکه دفتر دادگاه گفته فردا (سهشنبه) حکم ابلاغ میشود افزود: «قرار است این افراد نیز از #زندان به دادگاه بیایند تا حکم به آنها نیز ابلاغ شوند.» به گفته میرزازاده، #احسان_صفرزایی، #آفرین_چیتساز، #احسان_مازندرانی، #داوداسدی و عیسی سحرخیز از دستگیرشدگان آبان ۹۴ به شمار میروند که به جز #سحرخیز، برای چهار نفر دیگر حکم صادر شده است.
@Tavaana_TavaanaTech
ابلاغ احکام ۵ تا ۱۰ سال زندان به چهار روزنامهنگار
ایمان میرزازاده، وکیل مدافع احسان صفرزایی، آفرین چیتساز، احسان مازندرانی و داود اسدی خبر از ابلاغ حکم مجموعا ۲۷ سال زندان به این روزنامهنگاران داده است. این حکم از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی صادر شده است.
بر این اساس، احسان مازندرانی، مدیر مسئول روزنامه "فرهیختگان"، به ۷ سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهام او "اجتماع و تبانی و فعالیت علیه نظام" اعلام شده است.
سامان صفرزایی، دبیر بینالملل نشریه "اندیشه پویا" نیز به "اتهام اجتماع و تبانی به قصد بر هم زدن امنیت کشور" به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
داود اسدی و آفرین چیتساز، #روزنامهنگار روزنامه "ایران" نیز به ترتیب به ۵ و ۱۰ سال زندان محکوم شدند.
این وکیل دادگستری در گفتوگو با خبرگزاری تسنیم گفت: «بر اساس آنچه سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرده بود، به دفتر شعبه دادگاه مراجعه کردم که اعلام کردند قاضی حکم را صادر کرده و برای تایپ ارسال شده است.» این وکیل دادگستری با بیان اینکه دفتر دادگاه گفته فردا (سهشنبه) حکم ابلاغ میشود افزود: «قرار است این افراد نیز از #زندان به دادگاه بیایند تا حکم به آنها نیز ابلاغ شوند.» به گفته میرزازاده، #احسان_صفرزایی، #آفرین_چیتساز، #احسان_مازندرانی، #داوداسدی و عیسی سحرخیز از دستگیرشدگان آبان ۹۴ به شمار میروند که به جز #سحرخیز، برای چهار نفر دیگر حکم صادر شده است.
@Tavaana_TavaanaTech
#هادی_حیدری، کارتونیست با اتمام دوره محکومیتاش آزاد شد
هادی حیدری، #کارتونیست و #روزنامهنگار پس از گذراندن دوران محکومیت خود از زندان اوین آزاد شد.
کارتون منتشر شده از او با عنوان "چشم بندان" در سال ۱۳۹۱ باعث توقیف سه ماهه روزنامه شرق شد و در پی آن با شکایت قرارگاه ثارالله سپاه پروندهای برای او تشکیل شد.
هادی حیدری پس از محاکمه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی محمد مقیسه به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق انتشار کاریکاتورهایش در مطبوعات به تحمل یک سال حبس تعزیری محکوم شد.
سال گذشته با حضور ماموران امنیتی در دفتر روزنامه شهروند، حیدری را بازداشت کردند. او برای اجرای حکم یک سالهاش به زندان اوین منتقل شد.
#هادی_حیدری در سال ۱۳۹۲ برنده جایزه روزنامهنگاری "امید" از طرف بنیاد شادروان دکتر مهدی سمسار شده بود.
او پیش از این نیز چندین بار بازداشت و زندانی شده بود، از این میان در تاریخ ۳۰ مهر ۱۳۸۸ در مراسم دعای کمیل بازداشت و به بند ٢٠٩ زندان اوین منتقل شد که در تاریخ ١٨ ابان همان سال با سپردن وثیقه آزاد شد، همچنین در تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۸۹ پس از احضار به دادگاه بازداشت و در تاریخ ۵ دی ۱۳۸۹ باز هم با قید وثیقه و در انتظار رأی دادگاه آزاد شده بود.
@Tavaana_TavaanaTech
هادی حیدری، #کارتونیست و #روزنامهنگار پس از گذراندن دوران محکومیت خود از زندان اوین آزاد شد.
کارتون منتشر شده از او با عنوان "چشم بندان" در سال ۱۳۹۱ باعث توقیف سه ماهه روزنامه شرق شد و در پی آن با شکایت قرارگاه ثارالله سپاه پروندهای برای او تشکیل شد.
هادی حیدری پس از محاکمه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی محمد مقیسه به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق انتشار کاریکاتورهایش در مطبوعات به تحمل یک سال حبس تعزیری محکوم شد.
سال گذشته با حضور ماموران امنیتی در دفتر روزنامه شهروند، حیدری را بازداشت کردند. او برای اجرای حکم یک سالهاش به زندان اوین منتقل شد.
#هادی_حیدری در سال ۱۳۹۲ برنده جایزه روزنامهنگاری "امید" از طرف بنیاد شادروان دکتر مهدی سمسار شده بود.
او پیش از این نیز چندین بار بازداشت و زندانی شده بود، از این میان در تاریخ ۳۰ مهر ۱۳۸۸ در مراسم دعای کمیل بازداشت و به بند ٢٠٩ زندان اوین منتقل شد که در تاریخ ١٨ ابان همان سال با سپردن وثیقه آزاد شد، همچنین در تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۸۹ پس از احضار به دادگاه بازداشت و در تاریخ ۵ دی ۱۳۸۹ باز هم با قید وثیقه و در انتظار رأی دادگاه آزاد شده بود.
@Tavaana_TavaanaTech
۲۷ سال #زندان برای چهار #روزنامهنگار ایرانی
کاری از اسد بیناخواهی
منبع: رادیو زمانه
@Tavaana_TavaanaTech
کاری از اسد بیناخواهی
منبع: رادیو زمانه
@Tavaana_TavaanaTech
روز جهانی #آزادی مطبوعات
نرگس محمدی از ایران و نجفیزاده از افغانستان جایزه گرفتند
نهاد گزارشگران بدون مرز که مرکز آن در پاریس است، به لطفالله نجفیزاده، مسئول طلوعنیوز افغانستان و نرگس محمدی، #روزنامهنگار و سخنگوی کانون مدافعان #حقوق_بشر ایران دو جایزه قهرمان آزادی اطلاعرسانی را اهدا کرده است.
این نهاد به مناسبت ۳ می، روز جهانی #آزادی_مطبوعات، این جوایز را به دلیل تلاشهای طلوعنیوز در زمینه انعکاس واقعیتها و دشواریهای که نرگس محمدی در زمینه کار روزنامهنگاری و فعالیتهای حقوق بشری با آنها روبرو بوده است، به آقای نجفیزاده و خانم محمدی اهدا کرده است.
این جوایز در مراسمی که در پاریس برگزار شده بود، از سوی آن ایدالگو، شهردار پاریس، اعلام شد.
در خونین ترین حمله به خبرنگاران افغان، سال گذشته در حمله طالبان به کارمندان گ روه رسانهای موبی که طلوعنیوز از زیر مجموعههای آن است، ۷ کارمند این گروه کشته و ۲۵ نفر دیگر زخمی شدند.
این حادثه محکومیت گسترده ملی و بینالمللی را در پی داشت و دولت افغانستان اعلام کرد که راهکارهای تازه و فوری را برای مصونیت #خبرنگاران #افغان روی دست گرفته است.
طلوعنیوز نزدیک به ششسال پیش به کار آغاز کرد و بهزودی نشراتش جهانی شد. شبکهای که اکنون، همه روزه بیش از ۳۰ گزارش خبری پخش میکند و نیز هرماه، بیش از هزار تن در برنامههای سیاسی آن، حضور مییابند.
نرگس محمدی پیش از این در خرداد ۱۳۸۹ بازداشت شد و در مهر ۱۳۹۰ به سه اتهام "اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر و تبلیغ علیه نظام" به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شد که این رأی در دادگاه تجدیدنظر به شش سال حبس کاهش یافت.
او سوم اردیبهشت ۱۳۹۱برای اجرای حکمش به زندان اوین تهران فراخوانده شد و پس از آن در خرداد همان سال به دلایل نامشخصی به زندان زنجان انتقال یافت.
پس از آن، بر اساس تشخیص پزشکان حکم "عدم تحمل کیفر" گرفت و آزاد شد. با این حال او دوباره از اردیبهشت سال گذشته در زندان به سر میبرد.
در کنار اینها جان دوندار، مدیر روزنامه جمهوریت ترکیه و آنتوان کابوره، مدیر هفتهنامه واکو در کشور بروندی نیز از برندگان امسال جوایز گزارشگران بدون مرز اعلام شدند.
بیبیسی فارسی
دانلود کنید:
آزادی مطبوعات اثر اندرو همیلتون
https://goo.gl/thJPzK
@Tavaana_TavaanaTech
نرگس محمدی از ایران و نجفیزاده از افغانستان جایزه گرفتند
نهاد گزارشگران بدون مرز که مرکز آن در پاریس است، به لطفالله نجفیزاده، مسئول طلوعنیوز افغانستان و نرگس محمدی، #روزنامهنگار و سخنگوی کانون مدافعان #حقوق_بشر ایران دو جایزه قهرمان آزادی اطلاعرسانی را اهدا کرده است.
این نهاد به مناسبت ۳ می، روز جهانی #آزادی_مطبوعات، این جوایز را به دلیل تلاشهای طلوعنیوز در زمینه انعکاس واقعیتها و دشواریهای که نرگس محمدی در زمینه کار روزنامهنگاری و فعالیتهای حقوق بشری با آنها روبرو بوده است، به آقای نجفیزاده و خانم محمدی اهدا کرده است.
این جوایز در مراسمی که در پاریس برگزار شده بود، از سوی آن ایدالگو، شهردار پاریس، اعلام شد.
در خونین ترین حمله به خبرنگاران افغان، سال گذشته در حمله طالبان به کارمندان گ روه رسانهای موبی که طلوعنیوز از زیر مجموعههای آن است، ۷ کارمند این گروه کشته و ۲۵ نفر دیگر زخمی شدند.
این حادثه محکومیت گسترده ملی و بینالمللی را در پی داشت و دولت افغانستان اعلام کرد که راهکارهای تازه و فوری را برای مصونیت #خبرنگاران #افغان روی دست گرفته است.
طلوعنیوز نزدیک به ششسال پیش به کار آغاز کرد و بهزودی نشراتش جهانی شد. شبکهای که اکنون، همه روزه بیش از ۳۰ گزارش خبری پخش میکند و نیز هرماه، بیش از هزار تن در برنامههای سیاسی آن، حضور مییابند.
نرگس محمدی پیش از این در خرداد ۱۳۸۹ بازداشت شد و در مهر ۱۳۹۰ به سه اتهام "اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر و تبلیغ علیه نظام" به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شد که این رأی در دادگاه تجدیدنظر به شش سال حبس کاهش یافت.
او سوم اردیبهشت ۱۳۹۱برای اجرای حکمش به زندان اوین تهران فراخوانده شد و پس از آن در خرداد همان سال به دلایل نامشخصی به زندان زنجان انتقال یافت.
پس از آن، بر اساس تشخیص پزشکان حکم "عدم تحمل کیفر" گرفت و آزاد شد. با این حال او دوباره از اردیبهشت سال گذشته در زندان به سر میبرد.
در کنار اینها جان دوندار، مدیر روزنامه جمهوریت ترکیه و آنتوان کابوره، مدیر هفتهنامه واکو در کشور بروندی نیز از برندگان امسال جوایز گزارشگران بدون مرز اعلام شدند.
بیبیسی فارسی
دانلود کنید:
آزادی مطبوعات اثر اندرو همیلتون
https://goo.gl/thJPzK
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from تواناتک Tavaanatech
گزارشگران بدون مرز خواستار آزادی #آرش_زاد شد
گزارشگران بدون مرز (RSF)باردیگر نگرانی عمیق خود را از بازداشتهای خودسرانه و چگونگی نگاهداری #روزنامهنگاران #زندانی اعلام میکند. در میان نام افراد بازداشت شده «آرش آزاد» هم قرار دارد که بیش از ۹ ماه است در بازداشت و بیخبری کامل به سر میبرد.
گزارشگران بدون مرز درباره آرش زاد مینویسد: «آرش زاد سردبیر سایت وبلاگینا یکی از سایتهای معتبر در عرصه فناوریهای تازه و وبلاگ آرش زاد در تاریخ ٩ شهریور ١٣٩٤ به هنگام خروج از کشور در فرودگاه بینالمللی امام خمینی تهران از سوی اطلاعات سپاه پاسدران بازداشت شد. این #روزنامهنگار آنلاین یکی از موسسان #کفشدوزک انجمنی برای «افزایش مشارکت زنان در حوزه تکنولوژی و کسبوکارهای اینترنتی» است و از ابراز ازادانهی نظر خود بر روی #اینترنت و انتقاد از سیاستهای نظام در این عرصه ابایی نداشت. از تاریخ بازداشت تا امروز هیچ اطلاعات رسمی در باره وضعیت پرونده، دلایل بازداشت و محل نگاهداری وی منتشر نشده است.»
منبع: http://goo.gl/gYNDtk
@tavaanatech
گزارشگران بدون مرز (RSF)باردیگر نگرانی عمیق خود را از بازداشتهای خودسرانه و چگونگی نگاهداری #روزنامهنگاران #زندانی اعلام میکند. در میان نام افراد بازداشت شده «آرش آزاد» هم قرار دارد که بیش از ۹ ماه است در بازداشت و بیخبری کامل به سر میبرد.
گزارشگران بدون مرز درباره آرش زاد مینویسد: «آرش زاد سردبیر سایت وبلاگینا یکی از سایتهای معتبر در عرصه فناوریهای تازه و وبلاگ آرش زاد در تاریخ ٩ شهریور ١٣٩٤ به هنگام خروج از کشور در فرودگاه بینالمللی امام خمینی تهران از سوی اطلاعات سپاه پاسدران بازداشت شد. این #روزنامهنگار آنلاین یکی از موسسان #کفشدوزک انجمنی برای «افزایش مشارکت زنان در حوزه تکنولوژی و کسبوکارهای اینترنتی» است و از ابراز ازادانهی نظر خود بر روی #اینترنت و انتقاد از سیاستهای نظام در این عرصه ابایی نداشت. از تاریخ بازداشت تا امروز هیچ اطلاعات رسمی در باره وضعیت پرونده، دلایل بازداشت و محل نگاهداری وی منتشر نشده است.»
منبع: http://goo.gl/gYNDtk
@tavaanatech
اعزام اورژانسی محمد صدیق کبودوند به بیمارستان
محمد صدیق کبودوند روزنامهنگار و فعال حقوق بشر زندانی، در پی وخامت حال به علت اعتصاب غذا، امروز به صورت اورژانسی به بیمارستان طالقانی اعزام شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، محمد صدیق کبودوند #روزنامهنگار زندانی و رئیس سازمان دفاع از #حقوق_بشر کردستان که علیرغم ابتلا به بیماریهاى متعدد و پیشرفته در اعتراض به پرونده سازى اخیر از ١٩ اردیبهشت ماه دست به اعتصاب غذا زده است، امروز ظهر به علت وخامت حال به بیمارستان طالقانی منتقل گردید.
شایان ذکر است، محمد صدیق کبودند از بیماریهای متعددی از جمله بیماریهای قلبی عروقی و پروستات که در زندان به آن دچار شده است رنج میبرد و اعتصاب غذا برای وی بسیار خطرناک است. تداوم این وضعیت میتواند جان و سلامت وی را به خطر اندازد.
درباره محمد صدیق #کبودوند بیشتر بخوانيد:
http://bit.ly/1swp8Ro
@Tavaana_TavaanaTech
محمد صدیق کبودوند روزنامهنگار و فعال حقوق بشر زندانی، در پی وخامت حال به علت اعتصاب غذا، امروز به صورت اورژانسی به بیمارستان طالقانی اعزام شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، محمد صدیق کبودوند #روزنامهنگار زندانی و رئیس سازمان دفاع از #حقوق_بشر کردستان که علیرغم ابتلا به بیماریهاى متعدد و پیشرفته در اعتراض به پرونده سازى اخیر از ١٩ اردیبهشت ماه دست به اعتصاب غذا زده است، امروز ظهر به علت وخامت حال به بیمارستان طالقانی منتقل گردید.
شایان ذکر است، محمد صدیق کبودند از بیماریهای متعددی از جمله بیماریهای قلبی عروقی و پروستات که در زندان به آن دچار شده است رنج میبرد و اعتصاب غذا برای وی بسیار خطرناک است. تداوم این وضعیت میتواند جان و سلامت وی را به خطر اندازد.
درباره محمد صدیق #کبودوند بیشتر بخوانيد:
http://bit.ly/1swp8Ro
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from آموزشکده توانا
يادداشت راهنما براى نشريه «آزادیبخش»
ویلیام لوید گریسن، از رهبران برجسته جنبش لغو بردهداری، #روزنامهنگار و #اصلاحگر اجتماعی، نشریه خود با نام «آزادیبخش» را در تاریخ یک ژانویه ۱۸۳۱ راهاندازی کرد. اولین سرمقاله این نشریه به «يادداشت راهنما» معروف شد که به شکل نامهای سرگشاده خطاب به عموم مردم بود. گریسن خواهان آزادی فوری بردهها در ایالات متحده بود؛ موضعی جدید که در آن زمان از محبوبیت برخوردار نبود. وی همچنین انجمن ضد بردهداری آمریکایی را تاسیس کرد. گریسن متعهد به تغییرات اجتماعی از طرق غیر خشونتآمیز بود و سعی بر آن داشت تا افکار عمومی را با توسل به ارزشهای دینی و اجتماعی مردم تغییر دهد. او به ویژه به اعلامیه #استقلال آمریکا به عنوان مبنای #حقوقی و #اخلاقی #برابری ابنای بشر اشاره داشت. نشریه #آزادیبخش تا زمان الغای #بردهداری در ایالات متحده به موجب اصلاحیه سیزدهم قانون اساسی، در گردش بود.
از لینک زیر دانلود کنید:
https://goo.gl/P1B3Fw
مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
ویلیام لوید گریسن، از رهبران برجسته جنبش لغو بردهداری، #روزنامهنگار و #اصلاحگر اجتماعی، نشریه خود با نام «آزادیبخش» را در تاریخ یک ژانویه ۱۸۳۱ راهاندازی کرد. اولین سرمقاله این نشریه به «يادداشت راهنما» معروف شد که به شکل نامهای سرگشاده خطاب به عموم مردم بود. گریسن خواهان آزادی فوری بردهها در ایالات متحده بود؛ موضعی جدید که در آن زمان از محبوبیت برخوردار نبود. وی همچنین انجمن ضد بردهداری آمریکایی را تاسیس کرد. گریسن متعهد به تغییرات اجتماعی از طرق غیر خشونتآمیز بود و سعی بر آن داشت تا افکار عمومی را با توسل به ارزشهای دینی و اجتماعی مردم تغییر دهد. او به ویژه به اعلامیه #استقلال آمریکا به عنوان مبنای #حقوقی و #اخلاقی #برابری ابنای بشر اشاره داشت. نشریه #آزادیبخش تا زمان الغای #بردهداری در ایالات متحده به موجب اصلاحیه سیزدهم قانون اساسی، در گردش بود.
از لینک زیر دانلود کنید:
https://goo.gl/P1B3Fw
مطالب #توانا را بدون فیلتر در تلگرام دنبال کنید:
@Tavaana_TavaanaTech
Tavaana
يادداشت راهنما براى نشريه «آزادیبخش»
«... این روزها جماعتی شادمان از افتخاری هستند که تو به آنها هدیه کردی و می دانی که من نیز برای تو خوشحالم و برای سینمای ایران که هر بار با این اتفاقها جانش تازه میشود، به ویژه اینکه یک بار در فیلم «جدایی» این احساس را با هم تجربه کردیم، اما این روزها دلم هر دم به جایی است؛ تکهای در پیش کسی است که در انتهای کوچهای بن بست، در یک بیمارستان خانگی، چشمانش نظاره گر گلدانهای شمعدانی قرمزی است که پشت پنجره اتاقش چیده شده و جهانی چشمشان به اوست که بازبیاید و خوابهای زیبایش را برایشان ترجمه کند. او که روزی در روزگاری که ز منجنیق فلک سنگ فتنه میبارید، برای این سرزمین افتخار آفرید. من پیغام تبریک او را به تو میرسانم. همانطور که پیغام احوالپرسیهای تو را به او.
و اما پاره دیگر دلم پیش کسی است که در یکی از آپارتمانهای اکباتان گوشهی انزوا گزیده، کسی که تو خود بارها در درس سناریونویسی به او اشاره داشتی و این آدم شریف کسی نیست جز #ناصر_تقوایی که خودت همیشه گفتهای سینمای ایران به او مدیون است. دلم پیش اوست که نکند در این عزلت خودخواستهاش او را از یاد ببریم. امروز با خودم فکر کردم وقتی برگشتی به تو پیشنهاد بدهم با هم به دیدن عباس کیارستمی و ناصر تقوایی برویم. و تکه دیگر این دل: اصغر جان جایزهات بر سینمای ما مبارک باد.»
.......
شاید وقتی اسم جشنواره کن بیاید، خیلی از ما یاد «طعم گیلاس» عباس کیارستمی بیفتیم و نخل طلایی که برای اولین و آخرین بار تا امروز سال ۱۹۹۷ به ایران رسید. (استاد #کیارستمی بعدها گفت: کسی بهخاطر نخل طلا به من تبریک نگفت. در فرودگاه تهران پاسپورتم را مهر کردند و گفتند از در پشت برو عدهای میخواهند کتکت بزنند!)
نگار اسکندرفر، #روزنامهنگار و نویسنده
متن کامل این نوشته را اینجا بخوانید: http://bit.ly/1TJdwne
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇
و اما پاره دیگر دلم پیش کسی است که در یکی از آپارتمانهای اکباتان گوشهی انزوا گزیده، کسی که تو خود بارها در درس سناریونویسی به او اشاره داشتی و این آدم شریف کسی نیست جز #ناصر_تقوایی که خودت همیشه گفتهای سینمای ایران به او مدیون است. دلم پیش اوست که نکند در این عزلت خودخواستهاش او را از یاد ببریم. امروز با خودم فکر کردم وقتی برگشتی به تو پیشنهاد بدهم با هم به دیدن عباس کیارستمی و ناصر تقوایی برویم. و تکه دیگر این دل: اصغر جان جایزهات بر سینمای ما مبارک باد.»
.......
شاید وقتی اسم جشنواره کن بیاید، خیلی از ما یاد «طعم گیلاس» عباس کیارستمی بیفتیم و نخل طلایی که برای اولین و آخرین بار تا امروز سال ۱۹۹۷ به ایران رسید. (استاد #کیارستمی بعدها گفت: کسی بهخاطر نخل طلا به من تبریک نگفت. در فرودگاه تهران پاسپورتم را مهر کردند و گفتند از در پشت برو عدهای میخواهند کتکت بزنند!)
نگار اسکندرفر، #روزنامهنگار و نویسنده
متن کامل این نوشته را اینجا بخوانید: http://bit.ly/1TJdwne
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇
پایگاه خبری بهار نیوز
بهار نیوز - پیام تبریک استاد کیارستمی برای اصغر فرهادی
استاد كيارستمي بعدها گفت: کسی بهخاطر نخل طلا به من تبریک نگفت. در فرودگاه تهران پاسپورتم را مهر کردند و گفتند از در پشت برو عدهای میخواهند کتکت بزنند!
عزت ِ هاله
پدر و دختر به فاصلهی یک روز از یکدیگر رفتند. نام پدر، عزتالله سحابی، متولد ۱۹ اردیبهشت ۱۳۰۹ در تهران، تاریخ درگذشت ۱۰ خردادماه ۱۳۹۰ در تهران. نام دختر هاله سحابی، زادهی ۱۵ بهمنماه ۱۳۳۶ در تهران و تاریخ درگذشت ۱۱ خردادماه ۱۳۹۰.
هاله سحابی در جریان اعتراضات پس از #انتخابات ۱۳۸۸ به دو سال #زندان محکوم شد و در زندان به سر میبرد که پدر درگذشت. برای شرکت در مراسم ختم پدر به او مرخصی دادند. او شب بر پیکر پدر نشست و تا صبح عبادت کرد. روز تشییع پیکر عزتالله سحابی ماموران امنیتی با هاله سحابی درگیر شدند، هاله بر زمین افتاد و جان سپرد. منابع حکومتی مرگ او را به دلیل فشارهای ناشی از مرگ پدر و سکتهی قلبی دانستند و خانوادهی او را برای تایید این خبر تحت فشار قرار دادند.
هاله سحابی در روز تحلیف احمدینژاد، ۱۴ مردادماه ۱۳۸۸، در میدان بهارستان پس از اینکه مورد ضرب و شتم قرار گرفت و از ناحیهی پیشانی مجروح شد توسط ماموران امنیتی بازداشت شد. هاله سحابی از سوی شعبهی ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق شرکت در تجمعات غیر قانونی و اخلال در نظم عمومی محاکمه و به دو سال حبس تعزیری محکوم شد. پدر که در بستر بیماری افتاد، مقامات زندان از هاله خواستند تا با نوشتن تعهدنامه به مرخصی برود تا بر بالین پدر حاضر شود. هاله نپذیرفت و در زندان ماند و نتوانست در آخرین لحظات عمر پدر در کنار او باشد.
فاجعهی مرگ هاله سحابی که به دنبال درگذشت پدر رخ داد به همینجا ختم نشد. هدی صابر، #روزنامهنگار و #پژوهشگر و فعال #ملی_مذهبی که در زندان به سر میبُرد در ۱۲ خردادماه در اعتراض به مرگ هاله سحابی و بدرفتاری ماموران حکومتی دست به اعتصاب غذای خشک زد. هدی صابر در ۲۱ خردادماه ۱۳۹۰ پس از انتقال از زندان به بیمارستان مدرس در تهران، بر اثر نارسایی قلبی درگذشت. آنطور که گفته شده است #هدی_صابر نیز هنگام انتقال به بیمارستان از سوی ماموران حکومتی مورد ضرب و شتم و بیاحترامی قرار گرفت. هدی صابر ۲۴ اسفند ۱۳۳۷ به دنیا آمد. مرگ این سه فعال ملی مذهبی با فاصلهای کوتاه بسیار متاثرکننده بود. حکومت جمهوری اسلامی هیچگاه مسئولیت مرگ #هاله_سحابی را نپذیرفت و تلاش کرد مرگ او را کاملا طبیعی جلوه دهد.
احمد منتظری، فرزند آیتالله منتظری که در مراسم تشییع #عزتالله_سحابی حضور داشت، مرگ هاله سحابی را طبیعی نمیداند و میگوید: «مرگ هاله سحابی بر اثر خشونت و ضربهٔ ماموران بود؛ مقامات نظام باید فوراً رسیدگی کنند… دقیقا هم ضرب و شتم همراه با هتاکی بود و من که در چند متری ایشان بودم، از قول تمام حضار که در کنار وی بودند متوجه شدم که یکی از چند ماموری که قصد داشت تصویر بزرگ مهندس سحابی را که در دستان دخترش (هاله) بود بگیرد، با کشیدن آن تصویر از دست هاله، بر اثر مقاومت و اعتراضی که وی انجام داد، با آرنج خود محکم به پهلوی هاله زد و او را نقش بر زمین کرد. بلافاصله نیز وی را به همراهی یک پزشک به بیمارستان منتقل کردند، که متاسفانه ایشان درگذشتند.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1LUzP3I
@Tavaana_TavaanaTech
پدر و دختر به فاصلهی یک روز از یکدیگر رفتند. نام پدر، عزتالله سحابی، متولد ۱۹ اردیبهشت ۱۳۰۹ در تهران، تاریخ درگذشت ۱۰ خردادماه ۱۳۹۰ در تهران. نام دختر هاله سحابی، زادهی ۱۵ بهمنماه ۱۳۳۶ در تهران و تاریخ درگذشت ۱۱ خردادماه ۱۳۹۰.
هاله سحابی در جریان اعتراضات پس از #انتخابات ۱۳۸۸ به دو سال #زندان محکوم شد و در زندان به سر میبرد که پدر درگذشت. برای شرکت در مراسم ختم پدر به او مرخصی دادند. او شب بر پیکر پدر نشست و تا صبح عبادت کرد. روز تشییع پیکر عزتالله سحابی ماموران امنیتی با هاله سحابی درگیر شدند، هاله بر زمین افتاد و جان سپرد. منابع حکومتی مرگ او را به دلیل فشارهای ناشی از مرگ پدر و سکتهی قلبی دانستند و خانوادهی او را برای تایید این خبر تحت فشار قرار دادند.
هاله سحابی در روز تحلیف احمدینژاد، ۱۴ مردادماه ۱۳۸۸، در میدان بهارستان پس از اینکه مورد ضرب و شتم قرار گرفت و از ناحیهی پیشانی مجروح شد توسط ماموران امنیتی بازداشت شد. هاله سحابی از سوی شعبهی ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق شرکت در تجمعات غیر قانونی و اخلال در نظم عمومی محاکمه و به دو سال حبس تعزیری محکوم شد. پدر که در بستر بیماری افتاد، مقامات زندان از هاله خواستند تا با نوشتن تعهدنامه به مرخصی برود تا بر بالین پدر حاضر شود. هاله نپذیرفت و در زندان ماند و نتوانست در آخرین لحظات عمر پدر در کنار او باشد.
فاجعهی مرگ هاله سحابی که به دنبال درگذشت پدر رخ داد به همینجا ختم نشد. هدی صابر، #روزنامهنگار و #پژوهشگر و فعال #ملی_مذهبی که در زندان به سر میبُرد در ۱۲ خردادماه در اعتراض به مرگ هاله سحابی و بدرفتاری ماموران حکومتی دست به اعتصاب غذای خشک زد. هدی صابر در ۲۱ خردادماه ۱۳۹۰ پس از انتقال از زندان به بیمارستان مدرس در تهران، بر اثر نارسایی قلبی درگذشت. آنطور که گفته شده است #هدی_صابر نیز هنگام انتقال به بیمارستان از سوی ماموران حکومتی مورد ضرب و شتم و بیاحترامی قرار گرفت. هدی صابر ۲۴ اسفند ۱۳۳۷ به دنیا آمد. مرگ این سه فعال ملی مذهبی با فاصلهای کوتاه بسیار متاثرکننده بود. حکومت جمهوری اسلامی هیچگاه مسئولیت مرگ #هاله_سحابی را نپذیرفت و تلاش کرد مرگ او را کاملا طبیعی جلوه دهد.
احمد منتظری، فرزند آیتالله منتظری که در مراسم تشییع #عزتالله_سحابی حضور داشت، مرگ هاله سحابی را طبیعی نمیداند و میگوید: «مرگ هاله سحابی بر اثر خشونت و ضربهٔ ماموران بود؛ مقامات نظام باید فوراً رسیدگی کنند… دقیقا هم ضرب و شتم همراه با هتاکی بود و من که در چند متری ایشان بودم، از قول تمام حضار که در کنار وی بودند متوجه شدم که یکی از چند ماموری که قصد داشت تصویر بزرگ مهندس سحابی را که در دستان دخترش (هاله) بود بگیرد، با کشیدن آن تصویر از دست هاله، بر اثر مقاومت و اعتراضی که وی انجام داد، با آرنج خود محکم به پهلوی هاله زد و او را نقش بر زمین کرد. بلافاصله نیز وی را به همراهی یک پزشک به بیمارستان منتقل کردند، که متاسفانه ایشان درگذشتند.»
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1LUzP3I
@Tavaana_TavaanaTech
هما سرشار برنده جایزه ارزشمند «میراث آمریکایی» شد
http://bit.ly/24mBCXQ
هیئت مدیره شورای وکلای مهاجرت ایالات متحده آمریکا اعلام کرد جایزه ارزشمند «میراث آمریکایی» سال ۲۰۱۶ خود را به دو زن روزنامهنگار اهدا کرده است. به گزارش وبسایت «ایرانشهر»، «هما سرشار» روزنامهنگار سرشناس ایرانیآمریکایی و برنده جایزه آلیس ایلند و نیز «سونیا نازاریو» روزنامهنگار آرژانتینیآمریکایی و برنده جایزه پولیتزر، دریافت کنندگان جایزه ارزشمند «میراث آمریکایی» در سال جاری میلادی هستند.
قرار است مراسم اهدای این دوره از جایزه میراث آمریکایی، ده روز پیش از سالروز استقلال آمریکا، با تشریفات رسمی در شهر لاسوگاس در ایالت نوادا برگزار شود.
#هما_سرشار متولد ۱۳۲۵ در شیراز، #نویسنده و #روزنامهنگار ایرانی است. او در سال ۱۳۵۷ ایران را به مقصد آمریکا ترک کرد.
او مدرک کارشناسیاش را در رشته ادبیات فرانسه از دانشگاه تهران و همین طور کارشناسی ارشدش را در رشته مدیریت ارتباطات از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی گرفته است و دارای مدرک دکترای افتخاری روزنامهنگاری از دانشگاه جهانی آمریکا است.
سرشار نویسنده #کتاب #شعبان_جعفری است. خاطرات شعبان جعفری، حاصل تلاش و مصاحبه او با یک چهره کودتای ۲۸ مرداد است. دیگر اثر معروف او کتاب تاریخ یهودیان ایران است.
#سرشار در عین حال برای کمک به دانشنامه ایرانیکا، به همراه گروه دیگری از ایرانیان با نفوذ، کمکهای مالی جمعآوری کرده است.
گفتگوی کامل را اینجا ببینید:
http://bit.ly/24mBCXQ
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
http://bit.ly/24mBCXQ
هیئت مدیره شورای وکلای مهاجرت ایالات متحده آمریکا اعلام کرد جایزه ارزشمند «میراث آمریکایی» سال ۲۰۱۶ خود را به دو زن روزنامهنگار اهدا کرده است. به گزارش وبسایت «ایرانشهر»، «هما سرشار» روزنامهنگار سرشناس ایرانیآمریکایی و برنده جایزه آلیس ایلند و نیز «سونیا نازاریو» روزنامهنگار آرژانتینیآمریکایی و برنده جایزه پولیتزر، دریافت کنندگان جایزه ارزشمند «میراث آمریکایی» در سال جاری میلادی هستند.
قرار است مراسم اهدای این دوره از جایزه میراث آمریکایی، ده روز پیش از سالروز استقلال آمریکا، با تشریفات رسمی در شهر لاسوگاس در ایالت نوادا برگزار شود.
#هما_سرشار متولد ۱۳۲۵ در شیراز، #نویسنده و #روزنامهنگار ایرانی است. او در سال ۱۳۵۷ ایران را به مقصد آمریکا ترک کرد.
او مدرک کارشناسیاش را در رشته ادبیات فرانسه از دانشگاه تهران و همین طور کارشناسی ارشدش را در رشته مدیریت ارتباطات از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی گرفته است و دارای مدرک دکترای افتخاری روزنامهنگاری از دانشگاه جهانی آمریکا است.
سرشار نویسنده #کتاب #شعبان_جعفری است. خاطرات شعبان جعفری، حاصل تلاش و مصاحبه او با یک چهره کودتای ۲۸ مرداد است. دیگر اثر معروف او کتاب تاریخ یهودیان ایران است.
#سرشار در عین حال برای کمک به دانشنامه ایرانیکا، به همراه گروه دیگری از ایرانیان با نفوذ، کمکهای مالی جمعآوری کرده است.
گفتگوی کامل را اینجا ببینید:
http://bit.ly/24mBCXQ
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
YouTube
گفتگوی پرویز کاردان با هما سرشار
هما سرشار متولد ۱۳۲۵ در شیراز، نویسنده و روزنامه نگار ایرانی است. او در سال ۱۳۵۷ ایران را به مقصد آمریکا ترک کرد.
او مدرک کارشناسیاش را در رشته ادبیات فرانسه از دانشگاه تهران و همین طور کارشناسی ارشدش را در رشته مدیریت ارتباطات از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی…
او مدرک کارشناسیاش را در رشته ادبیات فرانسه از دانشگاه تهران و همین طور کارشناسی ارشدش را در رشته مدیریت ارتباطات از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی…
حمایت قهرمان سابق دو میدانی از محمدصدیق کبودوند
وریا شریفی از قهرمانان رشته دو میدانی و عضو سابق تیم ملی ایران در حمایت از محمدصدیق #کبودوند، #روزنامهنگار زندانی کُرد، در یک مسابقه دو میدانی در دانمارک مسافتی حدود ۳ کیلومتر را دوید. این مسابقه در شهر بورنهلم دانمارک با شرکت ۷۵ تیم برگزار شده است. وریا شریفی که بر روی پیراهنش تصویری از محمد صدیق کبودوند نقش بسته بود، در این مسابقه به عنوان عضو تیم صلیب سرخ حضور داشته و سرانجام توانسته مقام چهارمی تیم را به دست بیاورد. محمد صدیق کبودوند از حدود سه هفته پیش در اعتراض به وضعیت زندان و پرونده سازی جدید از ۲۷ روز پیش دست به اعتصاب غذا زده است. وضعیت سلامتی او بر اثر اعتصاب غذا وخیم گزارش شده از چند روز پیش به بیمارستانی خارج از زندان منتقل شده است. در روزهای گذشته نیز ده ها تن از فعالان مدنی و سیاسی در شهرهای مختلف اروپا و اقلیم کُردستان در حمایت از محمد صدیق کبودوند اقدام به برگزاری تجمع های اعتراضی کرده بودند. اعتصاب محمدصدیق کبودوند با اعتراضهای گسترده نهادهای حقوق بشر و فعالان سیاسی و مدنی در کشورهای مختلف روبرو شده است. روز گذشته نیز سازمان عفو بین الملل با انتشار بیانیه ای ضمن ابراز نگرانی از وضعیت کبودوند، مقام های جمهوری اسلامی را در قبال وضعیت این روزنامه نگار و زندانی سیاسی اعلام کردند.
منبع: NNSROJ
@Tavaana_TavaanaTech
وریا شریفی از قهرمانان رشته دو میدانی و عضو سابق تیم ملی ایران در حمایت از محمدصدیق #کبودوند، #روزنامهنگار زندانی کُرد، در یک مسابقه دو میدانی در دانمارک مسافتی حدود ۳ کیلومتر را دوید. این مسابقه در شهر بورنهلم دانمارک با شرکت ۷۵ تیم برگزار شده است. وریا شریفی که بر روی پیراهنش تصویری از محمد صدیق کبودوند نقش بسته بود، در این مسابقه به عنوان عضو تیم صلیب سرخ حضور داشته و سرانجام توانسته مقام چهارمی تیم را به دست بیاورد. محمد صدیق کبودوند از حدود سه هفته پیش در اعتراض به وضعیت زندان و پرونده سازی جدید از ۲۷ روز پیش دست به اعتصاب غذا زده است. وضعیت سلامتی او بر اثر اعتصاب غذا وخیم گزارش شده از چند روز پیش به بیمارستانی خارج از زندان منتقل شده است. در روزهای گذشته نیز ده ها تن از فعالان مدنی و سیاسی در شهرهای مختلف اروپا و اقلیم کُردستان در حمایت از محمد صدیق کبودوند اقدام به برگزاری تجمع های اعتراضی کرده بودند. اعتصاب محمدصدیق کبودوند با اعتراضهای گسترده نهادهای حقوق بشر و فعالان سیاسی و مدنی در کشورهای مختلف روبرو شده است. روز گذشته نیز سازمان عفو بین الملل با انتشار بیانیه ای ضمن ابراز نگرانی از وضعیت کبودوند، مقام های جمهوری اسلامی را در قبال وضعیت این روزنامه نگار و زندانی سیاسی اعلام کردند.
منبع: NNSROJ
@Tavaana_TavaanaTech
جشن عروسی یک زوج افغانستانی در پارک تفریحی با #کودکان بیبضاعت
مختار وفایی و نیلوفر لنگر، زوج #روزنامهنگار #افغان، مراسم جشن عروسیشان ر با پذیرایی از #کودکان_بیسرپرست ا در پارک تفریحی آریانا واقع در شهر مزار شریف برگزار کردند. در این مراسم به ۳۰۰ #کودک بیبضاعت کمکهایی هم اهدا شد.
عکس: فیسبوک پارک تفریحی آریانا
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇
مختار وفایی و نیلوفر لنگر، زوج #روزنامهنگار #افغان، مراسم جشن عروسیشان ر با پذیرایی از #کودکان_بیسرپرست ا در پارک تفریحی آریانا واقع در شهر مزار شریف برگزار کردند. در این مراسم به ۳۰۰ #کودک بیبضاعت کمکهایی هم اهدا شد.
عکس: فیسبوک پارک تفریحی آریانا
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇
سالگرد درگذشت هدی صابر
هدی صابر #پژوهشگر، #روزنامهنگار، فعال ملی مذهبی، #زندانی_سیاسی و از گردانندگان مجله توقیف شده «ایران فردا»، در ۱۲ خرداد ۱۳۹۰ در #زندان_اوین و در اعتراض به مرگ مشکوک هاله سحابی دست به اعتصاب غذا زد و در ۲۱ خرداد پس از انتقال از #زندان به بیمارستان مدرس بر اثر نارسایی قلبی درگذشت.منابع نزدیک به مخالفان حکومت ایران، علت مرگ هدی صابر را ضرب و شتم از سوی مأموران امنیتی زندان اوین، عنوان کردهاند.
درباره ویدیو: سخنرانی زندهیاد #هدی_صابر در نقد جریان موسوم به #اپوزسیون در ایران- حسينيه ارشاد، ١٣٨٧
به نظر من #اخلاق و #سیاست حوزه مشترک دارد. متاسفانه در دو دهه اخیر، خصوصاً در دوران اصلاحات فعالیت سیاسی مرادف شد با لابی و بده بستان. الان نیروهای سیاسی ایران تبدیل شدهاند به کارمندِ سیاسی با تلقی شرکت سهامی از تشکیلات. هیچ دورهای در ایران نبوده است که جریان موسوم به اپوزسیون در حفظ وضع موجود مشارکت کند. سکوت، سکوت، سکوت، مماشات، مماشات، مماشات و سازش، سازش، سازش؛ شخصی که باید شاخصهِ عنصر مبارز اجتماعی، با پرنسیپ های اخلاقی خاص خودش باشد، تبدیل شده به یک کارمندِ سیاسی بروکراتِ تکنوکرات که در حقیقت سهمش را از شرایط قدرت میطلبد. بخشی از اپوزسیون چه درون حاکمیت و چه بیرون حاکمیت اگر سهم الشراکتشان را بدهی، هیچ نخواهند گفت.
یادش گرامی!
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
هدی صابر #پژوهشگر، #روزنامهنگار، فعال ملی مذهبی، #زندانی_سیاسی و از گردانندگان مجله توقیف شده «ایران فردا»، در ۱۲ خرداد ۱۳۹۰ در #زندان_اوین و در اعتراض به مرگ مشکوک هاله سحابی دست به اعتصاب غذا زد و در ۲۱ خرداد پس از انتقال از #زندان به بیمارستان مدرس بر اثر نارسایی قلبی درگذشت.منابع نزدیک به مخالفان حکومت ایران، علت مرگ هدی صابر را ضرب و شتم از سوی مأموران امنیتی زندان اوین، عنوان کردهاند.
درباره ویدیو: سخنرانی زندهیاد #هدی_صابر در نقد جریان موسوم به #اپوزسیون در ایران- حسينيه ارشاد، ١٣٨٧
به نظر من #اخلاق و #سیاست حوزه مشترک دارد. متاسفانه در دو دهه اخیر، خصوصاً در دوران اصلاحات فعالیت سیاسی مرادف شد با لابی و بده بستان. الان نیروهای سیاسی ایران تبدیل شدهاند به کارمندِ سیاسی با تلقی شرکت سهامی از تشکیلات. هیچ دورهای در ایران نبوده است که جریان موسوم به اپوزسیون در حفظ وضع موجود مشارکت کند. سکوت، سکوت، سکوت، مماشات، مماشات، مماشات و سازش، سازش، سازش؛ شخصی که باید شاخصهِ عنصر مبارز اجتماعی، با پرنسیپ های اخلاقی خاص خودش باشد، تبدیل شده به یک کارمندِ سیاسی بروکراتِ تکنوکرات که در حقیقت سهمش را از شرایط قدرت میطلبد. بخشی از اپوزسیون چه درون حاکمیت و چه بیرون حاکمیت اگر سهم الشراکتشان را بدهی، هیچ نخواهند گفت.
یادش گرامی!
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
Forwarded from آموزشکده توانا
جاودانگان سال ۹۴؛ حسین قندی
bit.ly/1UOynGY
«استاد تیتر» مطبوعات ایران و از انگشتشمار اهالی مطبوعات بود که در دانشگاه روزنامهنگاری تدریس میکرد.
حسین قندی متولد اسفندماه ۱۳۳۰ در سبزوار اما در تهران بزرگ شده بود. او استاد رشته علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و فارغالتحصیل کارشناسی ارشد از آمریکا در رشته مدیریت بینالملل بود.
در سال ۱۳۴۹ دیپلم گرفت. پس از شرکت در کنکور دانشگاه در دو رشته زبان و ادبیات انگلیسی و روزنامهنگاری، دومی را برگزید. قندی قبل از دانشگاه در یک گروه تحقیقاتی در روزنامه کیهان مشغول به کار شد و در آن مجموعه کار خلاصهکردن سرمقالهها را بر عهده او گذاشتند.
پس از پایان آن دوره در سال ۱۳۵۱، موسسه کیهان تصمیم به چاپ نشریهای برای دو قاره آمریکا و اروپا گرفت و قرار شد کیهان هوایی را همان گروه تحقیقاتی بیرون بیاورد. همان سال اولین شماره آن به سردبیری حسین عدل، که جوانترین سردبیر روزنامه کیهان بود، با همکاری سایر اعضا منتشر شد و قندی معاون سردبیر شد و مسئولیت بخش سیاسی نشریه را نیز بر عهده داشت.
اولین نوشتههای حرفهای قندی مانند خبر، گزارش و مقاله برای نشریه کیهان هوایی بود. قندی در سال ۱۳۵۶ بعد از اتمام دوره خدمت، به آمریکا رفت و در رشته مدیریت بینالملل، کارشناسی ارشد دریافت کرد و سال ۱۳۵۸ به ایران بازگشت.
پس از بازگشت به ایران قندی در روزنامههای کیهان، ابرار، اخبار، انتخاب و روزنامههای دیگر مشغول به کار شد.
از آثار قندی میتوان به کتاب «روزنامهنگاری نوین» و «مقالهنویسی در مطبوعات» اشاره کرد.
کتاب «روزنامهنگاری تخصصی» حسین قندی نیز حاصل چندین سال تحقیق و تدریس و تجربه این #روزنامهنگار است. این کتاب شامل تاریخچهای از مطبوعات تخصصی در جهان و ایران است.
پس از دوم خرداد و برآمدن روزنامههای اصلاحطلب ِ تاثیرگذار، حسین قندی نیز با این روزنامهها همکاری داشت. #روزنامه #جامعه یکی از این روزنامهها بود که شمسالواعظین آن را اداره میکرد اما سکان تحریریه در دستان حسین قندی بود.
#حسین_قندی در پایان عمر دچار بیماری فراموشی شد. قندی سرانجام در سوم اردیبهشت سال ۱۳۹۴ در سن ۶۴ سالگی در تهران درگذشت.
@Tavaana_TavaanaTech
bit.ly/1UOynGY
«استاد تیتر» مطبوعات ایران و از انگشتشمار اهالی مطبوعات بود که در دانشگاه روزنامهنگاری تدریس میکرد.
حسین قندی متولد اسفندماه ۱۳۳۰ در سبزوار اما در تهران بزرگ شده بود. او استاد رشته علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و فارغالتحصیل کارشناسی ارشد از آمریکا در رشته مدیریت بینالملل بود.
در سال ۱۳۴۹ دیپلم گرفت. پس از شرکت در کنکور دانشگاه در دو رشته زبان و ادبیات انگلیسی و روزنامهنگاری، دومی را برگزید. قندی قبل از دانشگاه در یک گروه تحقیقاتی در روزنامه کیهان مشغول به کار شد و در آن مجموعه کار خلاصهکردن سرمقالهها را بر عهده او گذاشتند.
پس از پایان آن دوره در سال ۱۳۵۱، موسسه کیهان تصمیم به چاپ نشریهای برای دو قاره آمریکا و اروپا گرفت و قرار شد کیهان هوایی را همان گروه تحقیقاتی بیرون بیاورد. همان سال اولین شماره آن به سردبیری حسین عدل، که جوانترین سردبیر روزنامه کیهان بود، با همکاری سایر اعضا منتشر شد و قندی معاون سردبیر شد و مسئولیت بخش سیاسی نشریه را نیز بر عهده داشت.
اولین نوشتههای حرفهای قندی مانند خبر، گزارش و مقاله برای نشریه کیهان هوایی بود. قندی در سال ۱۳۵۶ بعد از اتمام دوره خدمت، به آمریکا رفت و در رشته مدیریت بینالملل، کارشناسی ارشد دریافت کرد و سال ۱۳۵۸ به ایران بازگشت.
پس از بازگشت به ایران قندی در روزنامههای کیهان، ابرار، اخبار، انتخاب و روزنامههای دیگر مشغول به کار شد.
از آثار قندی میتوان به کتاب «روزنامهنگاری نوین» و «مقالهنویسی در مطبوعات» اشاره کرد.
کتاب «روزنامهنگاری تخصصی» حسین قندی نیز حاصل چندین سال تحقیق و تدریس و تجربه این #روزنامهنگار است. این کتاب شامل تاریخچهای از مطبوعات تخصصی در جهان و ایران است.
پس از دوم خرداد و برآمدن روزنامههای اصلاحطلب ِ تاثیرگذار، حسین قندی نیز با این روزنامهها همکاری داشت. #روزنامه #جامعه یکی از این روزنامهها بود که شمسالواعظین آن را اداره میکرد اما سکان تحریریه در دستان حسین قندی بود.
#حسین_قندی در پایان عمر دچار بیماری فراموشی شد. قندی سرانجام در سوم اردیبهشت سال ۱۳۹۴ در سن ۶۴ سالگی در تهران درگذشت.
@Tavaana_TavaanaTech
YouTube
زندگینامه حسین قندی از درگذشتگان سال ۹۴
به او لقب سلطان تیتر دادهاند. او از انگشتشمار اهالی مطبوعات بود که در دانشگاه روزنامهنگاری تدریس میکرد. حسین قندی متولد اسفندماه ۱۳۳۰ در سبزوار اما در ته...
احمد میرعلایی چگونه به قتل رسید؟
goo.gl/VyXEhT
احمد میرعلایی، جان بر سر قلم
هشت صبح روز دوم آبانماه ۱۳۷۴مترجم و نویسندهی پرکار ایرانی، احمد میرعلایی از منزلش به سوی کتابفروشی محل کارش به راه افتاد اما هرگز به آنجا نرسید. او عادت داشت که اگر ظهر به خانه نمیرفت تغییر برنامه را اطلاع دهد اما آن روز چنین نکرد.
خانوادهاش نگران شدند اما جستوجو برای یافتنش بینتیجه بود. پیکر بیجان او ساعت ده شب در کوچههای خیابان میر اصفهان پیدا شد. کنار جنازهی او دو بطری مشروب قرار داده بودند. نیروی انتظامی پیدا شدن جسد را به خانواده میرعلایی اطلاع میدهد. او در یکی از کوچههای فرعی محل کارش به شکل نشسته به دیوار تکیه داده بود. همان شب در پزشکی قانونی خانوادهی میرعلایی جسد را میبینند که جای دو تزریق آمپول در دست راست او دیده میشود. احمد میرعلایی بر اثر تزریق انسولین از ناحیهی دست راست دچار ایست قلبی میشود و جان میدهد.
اینگونه پایان مییابد زندگی مترجمی که در تاریخ ۲۱ فروردین سال ۱۳۲۱ در اصفهان آغاز شده بود. احمد میرعلایی، مترجم، نویسنده، استاد دانشگاه، ناشر و روزنامهنگار در خانوادهای اهل فرهنگ و تحصیلکرده دیده به جهان گشود. پدر بزرگ پدری وی روحانی بود و پدر بزرگ مادری پزشکی حاذق. میرعلایی تحصیلات دانشگاهی خود تا مقطع کارشناسی در رشتهی ادبیات انگلیسی را در دانشگاه اصفهان گذراند و پس از آن به دلیل کسب رتبهی اول، موفق به دریافت بورس تحصیلی شد و به دانشگاه لیدز در انگلستان رفت و مدرک فوق لیسانس خود را در رشتهی ادبیات و زبان انگلیسی از این دانشگاه دریافت کرد. میرعلایی سپس برای دریافت دکترای ادبیات انگلیسی وارد دانشگاه سوربن شد اما آن را نیمهتمام گذاشت و به ایران بازگشت.
قتل میرعلایی مانند دیگر قتلهای نویسندگان و دگراندیشان، جهت محدودسازی اندیشه و حق آزادی بیان صورت گرفت. احمد میرعلایی به هیچ حزب و دستهی سیاسی وابستگی نداشت که بخواهیم او را مخالف سیاسی جمهوری اسلامی قلمداد کنیم.او در نوجوانی شیفتهی محمد مصدق و جبههی ملی بود اما چه پیش و چه پس از انقلاب هیچ سابقهی فعالیت سیاسی و یا مبارزات سیاسی نداشت. احمد میرعلایی تنها در نامهای ۱۳۴ امضایی که امضای او هم پای نامه بود گفت که «ما نویسندهایم».
«ما نویسندهایم، یعنی احساس و تخیل و اندیشه و تحقیق خود را به اشکال مختلف مینویسیم و منتشر میکنیم. حق طبیعی و اجتماعی و مدنی ماست که نوشتهمان - اعم از شعر یا داستان، نمایشنامه یا فیلمنامه، تحقیق یا نقد، و نیز ترجمه آثار دیگر نویسندگان جهان- آزادانه و بیهیچ مانعی به دست مخاطبان برسد. ایجاد مانع در راه نشر این آثار، به هر بهانهای، در صلاحیت هیچکس یا هیچ نهادی نیست. اگر چه پس از نشر راه قضاوت و نقد آزادانه دربارهی آنها بر همهگان گشوده است.» این نویسندگان در بخش دیگری از نامه میخواهند که آنها را نویسنده ببینند. «پس اگر چه توضیح واضحات است، باز میگوئیم: ما نویسندهایم. ما را نویسنده ببینید و حضور جمعی ما را حضور صنفی نویسندگان بشناسید.»
احمد میرعلایی پس از امضای این نامه مانند دیگر امضاکنندگان نامه، بارها به وزارت اطلاعات ِ دولت رفسنجانی احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت و آزار دید.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/yqGdX6
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/VyXEhT
احمد میرعلایی، جان بر سر قلم
هشت صبح روز دوم آبانماه ۱۳۷۴مترجم و نویسندهی پرکار ایرانی، احمد میرعلایی از منزلش به سوی کتابفروشی محل کارش به راه افتاد اما هرگز به آنجا نرسید. او عادت داشت که اگر ظهر به خانه نمیرفت تغییر برنامه را اطلاع دهد اما آن روز چنین نکرد.
خانوادهاش نگران شدند اما جستوجو برای یافتنش بینتیجه بود. پیکر بیجان او ساعت ده شب در کوچههای خیابان میر اصفهان پیدا شد. کنار جنازهی او دو بطری مشروب قرار داده بودند. نیروی انتظامی پیدا شدن جسد را به خانواده میرعلایی اطلاع میدهد. او در یکی از کوچههای فرعی محل کارش به شکل نشسته به دیوار تکیه داده بود. همان شب در پزشکی قانونی خانوادهی میرعلایی جسد را میبینند که جای دو تزریق آمپول در دست راست او دیده میشود. احمد میرعلایی بر اثر تزریق انسولین از ناحیهی دست راست دچار ایست قلبی میشود و جان میدهد.
اینگونه پایان مییابد زندگی مترجمی که در تاریخ ۲۱ فروردین سال ۱۳۲۱ در اصفهان آغاز شده بود. احمد میرعلایی، مترجم، نویسنده، استاد دانشگاه، ناشر و روزنامهنگار در خانوادهای اهل فرهنگ و تحصیلکرده دیده به جهان گشود. پدر بزرگ پدری وی روحانی بود و پدر بزرگ مادری پزشکی حاذق. میرعلایی تحصیلات دانشگاهی خود تا مقطع کارشناسی در رشتهی ادبیات انگلیسی را در دانشگاه اصفهان گذراند و پس از آن به دلیل کسب رتبهی اول، موفق به دریافت بورس تحصیلی شد و به دانشگاه لیدز در انگلستان رفت و مدرک فوق لیسانس خود را در رشتهی ادبیات و زبان انگلیسی از این دانشگاه دریافت کرد. میرعلایی سپس برای دریافت دکترای ادبیات انگلیسی وارد دانشگاه سوربن شد اما آن را نیمهتمام گذاشت و به ایران بازگشت.
قتل میرعلایی مانند دیگر قتلهای نویسندگان و دگراندیشان، جهت محدودسازی اندیشه و حق آزادی بیان صورت گرفت. احمد میرعلایی به هیچ حزب و دستهی سیاسی وابستگی نداشت که بخواهیم او را مخالف سیاسی جمهوری اسلامی قلمداد کنیم.او در نوجوانی شیفتهی محمد مصدق و جبههی ملی بود اما چه پیش و چه پس از انقلاب هیچ سابقهی فعالیت سیاسی و یا مبارزات سیاسی نداشت. احمد میرعلایی تنها در نامهای ۱۳۴ امضایی که امضای او هم پای نامه بود گفت که «ما نویسندهایم».
«ما نویسندهایم، یعنی احساس و تخیل و اندیشه و تحقیق خود را به اشکال مختلف مینویسیم و منتشر میکنیم. حق طبیعی و اجتماعی و مدنی ماست که نوشتهمان - اعم از شعر یا داستان، نمایشنامه یا فیلمنامه، تحقیق یا نقد، و نیز ترجمه آثار دیگر نویسندگان جهان- آزادانه و بیهیچ مانعی به دست مخاطبان برسد. ایجاد مانع در راه نشر این آثار، به هر بهانهای، در صلاحیت هیچکس یا هیچ نهادی نیست. اگر چه پس از نشر راه قضاوت و نقد آزادانه دربارهی آنها بر همهگان گشوده است.» این نویسندگان در بخش دیگری از نامه میخواهند که آنها را نویسنده ببینند. «پس اگر چه توضیح واضحات است، باز میگوئیم: ما نویسندهایم. ما را نویسنده ببینید و حضور جمعی ما را حضور صنفی نویسندگان بشناسید.»
احمد میرعلایی پس از امضای این نامه مانند دیگر امضاکنندگان نامه، بارها به وزارت اطلاعات ِ دولت رفسنجانی احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت و آزار دید.
بیشتر بخوانید:
https://goo.gl/yqGdX6
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. #احمد_میرعلایی چگونه به قتل رسید؟ احمد #میرعلایی، جان بر سر قلم هشت صبح روز دوم آبانماه ۱۳۷۴#مترجم و #نویسنده پرکار ایرانی، احمد میرعلایی از منزلش به سوی کتابفروشی محل کارش به راه افتاد اما هرگز به آنجا نرسید. او عادت داشت که اگر ظهر به خانه نمیرفت…
Forwarded from آموزشکده توانا
سالگرد درگذشت هدی صابر
هدی صابر #پژوهشگر، #روزنامهنگار، فعال ملی مذهبی، #زندانی_سیاسی و از گردانندگان مجله توقیف شده «ایران فردا»، در ۱۲ خرداد ۱۳۹۰ در #زندان_اوین و در اعتراض به مرگ مشکوک هاله سحابی دست به اعتصاب غذا زد و در ۲۱ خرداد پس از انتقال از #زندان به بیمارستان مدرس بر اثر نارسایی قلبی درگذشت.منابع نزدیک به مخالفان حکومت ایران، علت مرگ هدی صابر را ضرب و شتم از سوی مأموران امنیتی زندان اوین، عنوان کردهاند.
درباره ویدیو: سخنرانی زندهیاد #هدی_صابر در نقد جریان موسوم به #اپوزسیون در ایران- حسينيه ارشاد، ١٣٨٧
به نظر من #اخلاق و #سیاست حوزه مشترک دارد. متاسفانه در دو دهه اخیر، خصوصاً در دوران اصلاحات فعالیت سیاسی مرادف شد با لابی و بده بستان. الان نیروهای سیاسی ایران تبدیل شدهاند به کارمندِ سیاسی با تلقی شرکت سهامی از تشکیلات. هیچ دورهای در ایران نبوده است که جریان موسوم به اپوزسیون در حفظ وضع موجود مشارکت کند. سکوت، سکوت، سکوت، مماشات، مماشات، مماشات و سازش، سازش، سازش؛ شخصی که باید شاخصهِ عنصر مبارز اجتماعی، با پرنسیپ های اخلاقی خاص خودش باشد، تبدیل شده به یک کارمندِ سیاسی بروکراتِ تکنوکرات که در حقیقت سهمش را از شرایط قدرت میطلبد. بخشی از اپوزسیون چه درون حاکمیت و چه بیرون حاکمیت اگر سهم الشراکتشان را بدهی، هیچ نخواهند گفت.
یادش گرامی!
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
هدی صابر #پژوهشگر، #روزنامهنگار، فعال ملی مذهبی، #زندانی_سیاسی و از گردانندگان مجله توقیف شده «ایران فردا»، در ۱۲ خرداد ۱۳۹۰ در #زندان_اوین و در اعتراض به مرگ مشکوک هاله سحابی دست به اعتصاب غذا زد و در ۲۱ خرداد پس از انتقال از #زندان به بیمارستان مدرس بر اثر نارسایی قلبی درگذشت.منابع نزدیک به مخالفان حکومت ایران، علت مرگ هدی صابر را ضرب و شتم از سوی مأموران امنیتی زندان اوین، عنوان کردهاند.
درباره ویدیو: سخنرانی زندهیاد #هدی_صابر در نقد جریان موسوم به #اپوزسیون در ایران- حسينيه ارشاد، ١٣٨٧
به نظر من #اخلاق و #سیاست حوزه مشترک دارد. متاسفانه در دو دهه اخیر، خصوصاً در دوران اصلاحات فعالیت سیاسی مرادف شد با لابی و بده بستان. الان نیروهای سیاسی ایران تبدیل شدهاند به کارمندِ سیاسی با تلقی شرکت سهامی از تشکیلات. هیچ دورهای در ایران نبوده است که جریان موسوم به اپوزسیون در حفظ وضع موجود مشارکت کند. سکوت، سکوت، سکوت، مماشات، مماشات، مماشات و سازش، سازش، سازش؛ شخصی که باید شاخصهِ عنصر مبارز اجتماعی، با پرنسیپ های اخلاقی خاص خودش باشد، تبدیل شده به یک کارمندِ سیاسی بروکراتِ تکنوکرات که در حقیقت سهمش را از شرایط قدرت میطلبد. بخشی از اپوزسیون چه درون حاکمیت و چه بیرون حاکمیت اگر سهم الشراکتشان را بدهی، هیچ نخواهند گفت.
یادش گرامی!
@Tavaana_TavaanaTech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇