This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز ۲۷ اردیبهشت، زادروز امیرجواد اسعدزاده است. امیرجواد متولد ۱۳۶۵ بود، #اميرجواداسعدزاده نقاش بود و گرافیست و پسری بسیار آرام و مهربان بود از خانوادهای که پدر ارتشی بود. پدر داغدار امیرجواد، از دوران قبل از انقلاب افسر ارتش بود و همه هشت سال جنگ را هم در جبهه برای این آب و خاک جنگید.
شنبه ۲۸ آبان، در بلوار پیروزی مشهد، حدفاصل هنرستان و هفتتیر، امیرجواد با یکی از دوستانش در حال کشیدن نقاشی اعتراضی روی دیوار بودند که چهار بسیجی سرمیرسند و آنهارا میگیرند و به زیرزمین مسجدی در همان نزدیکی منتقل میکنند و آنها را به طرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار میدهند و سپس پیکر نیمهجان امیر و دوستش را به کلانتری هفتتیر مشهد منتقل میکنند. مأموران کلانتری امیر را که دیگر علائم حیاتی نداشته روی صندلی نگهمیدارند و فرم جلوی او میگذارند و امیر همینجا تمام میکند و از روی صندلی به زمین میافتد. مأموران کلانتری جنازه او را به بیمارستان جوادالائمه منتقل میکنند و بیمارستان از پذیرش او به علت اینکه علائم حیاتی نداشته خودداری میکند و مأموران کلانتری با مسئولین بیمارستان وارد جر و بحث میشوند و آنها را وادار میکنند که بنویسند در بیمارستان فوت کرده و دوربینهای بیمارستان را جمع میکنند و میبرند.
وقتی به خانواده خبر فوت امیر را میدهند، شرط میگذارند که تنها در صورتی جنازه را تحویل میدهند که مراسم برگزار نشود و وقتی خانواده در گورستان منتظر جنازه برای خاکسپاری بودند از شورای تأمین به خانواده اطلاع میدهند که ما جنازه را به گورستان دیگری میبریم به نام امامرضا و باید خودتان را به آنجا برسانید. در گورستان به هیچ عنوان اجازه دیدن متوفی را نمیدهند که یکی از اعضای خانواده با وجود ممانعت مأموران امنیتی موفق میشود بخشی از پلاستیک و کفن را پاره کند و قسمتی از صورت امیرجواد را میبیند.
#زن_زندگی_آزادی #آزادی #امیرجواد_اسعدزاده #مهسا_امینی #اتحاد_رمز_پیروزی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شنبه ۲۸ آبان، در بلوار پیروزی مشهد، حدفاصل هنرستان و هفتتیر، امیرجواد با یکی از دوستانش در حال کشیدن نقاشی اعتراضی روی دیوار بودند که چهار بسیجی سرمیرسند و آنهارا میگیرند و به زیرزمین مسجدی در همان نزدیکی منتقل میکنند و آنها را به طرز وحشیانهای مورد ضرب و شتم قرار میدهند و سپس پیکر نیمهجان امیر و دوستش را به کلانتری هفتتیر مشهد منتقل میکنند. مأموران کلانتری امیر را که دیگر علائم حیاتی نداشته روی صندلی نگهمیدارند و فرم جلوی او میگذارند و امیر همینجا تمام میکند و از روی صندلی به زمین میافتد. مأموران کلانتری جنازه او را به بیمارستان جوادالائمه منتقل میکنند و بیمارستان از پذیرش او به علت اینکه علائم حیاتی نداشته خودداری میکند و مأموران کلانتری با مسئولین بیمارستان وارد جر و بحث میشوند و آنها را وادار میکنند که بنویسند در بیمارستان فوت کرده و دوربینهای بیمارستان را جمع میکنند و میبرند.
وقتی به خانواده خبر فوت امیر را میدهند، شرط میگذارند که تنها در صورتی جنازه را تحویل میدهند که مراسم برگزار نشود و وقتی خانواده در گورستان منتظر جنازه برای خاکسپاری بودند از شورای تأمین به خانواده اطلاع میدهند که ما جنازه را به گورستان دیگری میبریم به نام امامرضا و باید خودتان را به آنجا برسانید. در گورستان به هیچ عنوان اجازه دیدن متوفی را نمیدهند که یکی از اعضای خانواده با وجود ممانعت مأموران امنیتی موفق میشود بخشی از پلاستیک و کفن را پاره کند و قسمتی از صورت امیرجواد را میبیند.
#زن_زندگی_آزادی #آزادی #امیرجواد_اسعدزاده #مهسا_امینی #اتحاد_رمز_پیروزی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویدیویی که پوریا افضلی به یاد جانباختگان راه آزادی ایران، درست کرده و منتشر کرده است.
مهدی یراحی، هنرمند ایرانی، در اپلیکیشن ایکس نوشته:
آیا میتوان سخن از جنگ و صلح گفت
میان قربانیان ۵۷ و قربانیان جنگ ٨ ساله و قربانیان خاوران و قربانیان قتلهای زنجیرهای و قربانیان کوی دانشگاه و قربانیان جنبش ۸۸ و قربانیان آبان ۹۸ و قربانیان هواپيماى اوكراينی و قربانیان تشنگان خوزستان و کشاورزان اصفهان و بلوچ و مهسا امینی و قربانیان و قربانیان؛
بدون صرف کلماتی اضافه و بدون جملهای معترضه خطاب به فرقهای که در نحو استبداد ایدئولوژیک بدینسان پیکره انسانیت را مُثله کرده؟
آیا به من نخواهند گفت که
در یک بستر جایی برای دو رؤیا نیست؟
نه من، نه او
بل اکنون خواننده است که میپرسد
شعر #هنر در زمان فاجعه چه میگوید به ما؟
#مهسا_امینی #ایران #زن_زندگی_آزادی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مهدی یراحی، هنرمند ایرانی، در اپلیکیشن ایکس نوشته:
آیا میتوان سخن از جنگ و صلح گفت
میان قربانیان ۵۷ و قربانیان جنگ ٨ ساله و قربانیان خاوران و قربانیان قتلهای زنجیرهای و قربانیان کوی دانشگاه و قربانیان جنبش ۸۸ و قربانیان آبان ۹۸ و قربانیان هواپيماى اوكراينی و قربانیان تشنگان خوزستان و کشاورزان اصفهان و بلوچ و مهسا امینی و قربانیان و قربانیان؛
بدون صرف کلماتی اضافه و بدون جملهای معترضه خطاب به فرقهای که در نحو استبداد ایدئولوژیک بدینسان پیکره انسانیت را مُثله کرده؟
آیا به من نخواهند گفت که
در یک بستر جایی برای دو رؤیا نیست؟
نه من، نه او
بل اکنون خواننده است که میپرسد
شعر #هنر در زمان فاجعه چه میگوید به ما؟
#مهسا_امینی #ایران #زن_زندگی_آزادی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«همزمان که این متن را مینویسم،
دختری آزاد و رها در پاریس با مرد مورد
علاقه اش به قرار عاشقانه نشسته است و هیچ پاسبانی به کمین آن ها نشسته نیست.
در همین لحظه دختری در ساحل سرخ یونان بی آنکه از نگاه کسی هراس داشته باشد به دریا میزند.
اکنون و این لحظه، زنی ریاست دولت کشوری را در غرب عهده دار است.
زن را متصور میشوم آزاد و رها.
آنچنان با شکوه که آتشی را گلستان کند.
زن مگر چه می خواهد؟ میخواهد آزاد زندگی کند.»
از صفحه:
spriing.graphy
Music: ashkan dellaaaraam
#زن_زندگی_آزادی #برای_آزادی #برای_ایران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
دختری آزاد و رها در پاریس با مرد مورد
علاقه اش به قرار عاشقانه نشسته است و هیچ پاسبانی به کمین آن ها نشسته نیست.
در همین لحظه دختری در ساحل سرخ یونان بی آنکه از نگاه کسی هراس داشته باشد به دریا میزند.
اکنون و این لحظه، زنی ریاست دولت کشوری را در غرب عهده دار است.
زن را متصور میشوم آزاد و رها.
آنچنان با شکوه که آتشی را گلستان کند.
زن مگر چه می خواهد؟ میخواهد آزاد زندگی کند.»
از صفحه:
spriing.graphy
Music: ashkan dellaaaraam
#زن_زندگی_آزادی #برای_آزادی #برای_ایران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
روز گذشته ویدیویی از اجرای یک دختر ایرانی در مسابقات اسکیت در کشور کانادا را منتشر کردیم، که بسیار مورد توجه قرار گرفت.
یکی از مخاطبان توانا، با تلفیق تصاویری از آن ویدیو و تصاویر دختران زیبایی ایران که توسط جمهوری اسلامی به قتل رسیدند، یک کلیپ درست کرد و برای ما فرستاد.
دخترانی که آرزوی ایرانی آزاد و در رفاه و امنیت را داشتند و برای آزادی ایستادند و جان خود را نثار کردند.
دخترانی که از ستم و تحقیر و محدودیت به ستوه آمده بودند و یک زندگی معمولی و نرمال مثل کشورهای آزاد جهان را میخواستند.
یادشان گرامی
#نیکا_شاکرمی #مهسا_امینی #سارینا_ساعدی #سارینا_اسماعیل_زاده #آیلار_حقی #مریم_آروین #مهسا_موگویی #حدیث_نجفی #مائده_جوانفر .... #برای_آزادی #برای_یک_زندگی_معمولی #زندگی_نرمال #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
یکی از مخاطبان توانا، با تلفیق تصاویری از آن ویدیو و تصاویر دختران زیبایی ایران که توسط جمهوری اسلامی به قتل رسیدند، یک کلیپ درست کرد و برای ما فرستاد.
دخترانی که آرزوی ایرانی آزاد و در رفاه و امنیت را داشتند و برای آزادی ایستادند و جان خود را نثار کردند.
دخترانی که از ستم و تحقیر و محدودیت به ستوه آمده بودند و یک زندگی معمولی و نرمال مثل کشورهای آزاد جهان را میخواستند.
یادشان گرامی
#نیکا_شاکرمی #مهسا_امینی #سارینا_ساعدی #سارینا_اسماعیل_زاده #آیلار_حقی #مریم_آروین #مهسا_موگویی #حدیث_نجفی #مائده_جوانفر .... #برای_آزادی #برای_یک_زندگی_معمولی #زندگی_نرمال #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«این ویدیو را امروز یکی از دوستانم برایم ارسال کرد
ازش پرسیدم مال امروزه!
با لحن همیشه طلبکارانش جواب داد پس چی
پرسیدم خودت گرفتی!
گفت: قشنگه نه!
گفتم: قشنگ، خیلی براش کمه
تصویری از جنس امید و نور
باورم نمیشد که هنوز ایران چقدر زیباست
که چقدر مردم ایران لایق بهترینها هستند
زنده باد مردم ایران
زنده باد زن زندگی آزادی
۳۱خرداد۱۴۰۳»
از صفحه محمد خاکی
mokhaki
موسیقی:
yanntiersen
shervinine
#برای_آزادی #زن_زندگی_آزادی #مقاومت_زندگیست #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ازش پرسیدم مال امروزه!
با لحن همیشه طلبکارانش جواب داد پس چی
پرسیدم خودت گرفتی!
گفت: قشنگه نه!
گفتم: قشنگ، خیلی براش کمه
تصویری از جنس امید و نور
باورم نمیشد که هنوز ایران چقدر زیباست
که چقدر مردم ایران لایق بهترینها هستند
زنده باد مردم ایران
زنده باد زن زندگی آزادی
۳۱خرداد۱۴۰۳»
از صفحه محمد خاکی
mokhaki
موسیقی:
yanntiersen
shervinine
#برای_آزادی #زن_زندگی_آزادی #مقاومت_زندگیست #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
انتشار انشای زیبای یک دانشآموز کلاس هشتم، بازتاب زیادی داشت.
محمد حبیبی، معلم و فعال صنفی، نوشت:
«گاهی آسمان گریه میکند؛ برای جوانانی که اعدام میشوند. میگرید برای جوانانی دلپاک که تنها جرمشان آزادی بیان بود.......
وقتی دختری از محروم ترین و دور افتاده ترین منطقه تهران ، چنین شورانگیز و آگاهانه می نویسد.نویدبخش تحولی است که در کف جامعه رخ داده است و آینده ای امید بخش.»
«انشای پایانترم یک دختر کلاس هشتم
موضوع: آسمان شب
🌈به نام خدای رنگینکمان
به نام خدا آغاز میکنم و مینویسم از حال آسمان شب.
آسمانی که محرم راز و پناه و شنونده دعاهای مردم است. آسمانی که دلش پر ستاره است و ماهی به درخشانی صورت مادرم دارد. گاهی گریه میکند از شنیدن نالههایی که مادری سر میدهد از بیخبری جگرگوشهاش، گاهی دلش میگیرد، بغض میکند از غمگریههای مادران جگرسوختۀ آبان.
گاهی خشمگین است و نعرههایی سر میدهد چونان دیو سپید.
آسمان شب آرام است، زیباست، بخشنده است، بخشندۀ یک خندۀ کوچک، یک لبخند بدون مکث و بدون مصرف جنسی.
آسمان وقتی که شب میشود به تصور بقیۀ مردم، زمانی برای استراحت و خواب آرام نیست!
برای شبزندهداران لحظاتی پر آرامش است و فرصتی برای دوری از هیاهوهای صبح و گیر و گرفتگیهای مختلف....که گوش خود را به بادی بسپارند که در لای شاخ و برگهای درختان قدیمی میپیچد و هوهوکنان نهالهای جوان را خم و راست میکند.
سکوت مطلق نیست و صدای پرندهای به گوش میرسد که با زبان خود با خدای خویش سخن میگوید...
اگر خوششانس باشید و بخت با شما یار باشد میتوانید لبخند آسمان را ببینید. البته آسمان لبخندی دیدنی ندارد بلکه لبخند آسمان حسکردنی است. لبخند آسمان را میتوان با ماهی تابان که ستارههای بیشماری اطرافش را گرفتهاند حس کرد.
گاهی آسمان به شما چشمکی کوچک میزند، گویا متوجه نگاههای شما شده و ممکن است ستارهای رد شود و برایتان دست تکان دهد.
گاهی آسمان گریه میکند؛ در لحظۀ گرگ و میش هوا که تاریکی دارد جای خود را به سپیدهدم صبح میبخشد و صدای اذان از بلندگوهای مسجد محل به گوش میرسد. میگرید نه برای تمام شدن شب، برای جوانانی که اعدام میشوند. میگرید برای جوانانی دلپاک که تنها جرمشان آزادی بیان بود.......»
مرتبط:
راهنمای مشارکت کودکان در اعتراضات؛ حقوق، نیازها و آسیبپذیریها
https://tavaana.org/teaser-children-participation-protests/
#برای_دانش_آموزا_برای_آینده
#نه_به_اعدام #برای_آزادی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
محمد حبیبی، معلم و فعال صنفی، نوشت:
«گاهی آسمان گریه میکند؛ برای جوانانی که اعدام میشوند. میگرید برای جوانانی دلپاک که تنها جرمشان آزادی بیان بود.......
وقتی دختری از محروم ترین و دور افتاده ترین منطقه تهران ، چنین شورانگیز و آگاهانه می نویسد.نویدبخش تحولی است که در کف جامعه رخ داده است و آینده ای امید بخش.»
«انشای پایانترم یک دختر کلاس هشتم
موضوع: آسمان شب
🌈به نام خدای رنگینکمان
به نام خدا آغاز میکنم و مینویسم از حال آسمان شب.
آسمانی که محرم راز و پناه و شنونده دعاهای مردم است. آسمانی که دلش پر ستاره است و ماهی به درخشانی صورت مادرم دارد. گاهی گریه میکند از شنیدن نالههایی که مادری سر میدهد از بیخبری جگرگوشهاش، گاهی دلش میگیرد، بغض میکند از غمگریههای مادران جگرسوختۀ آبان.
گاهی خشمگین است و نعرههایی سر میدهد چونان دیو سپید.
آسمان شب آرام است، زیباست، بخشنده است، بخشندۀ یک خندۀ کوچک، یک لبخند بدون مکث و بدون مصرف جنسی.
آسمان وقتی که شب میشود به تصور بقیۀ مردم، زمانی برای استراحت و خواب آرام نیست!
برای شبزندهداران لحظاتی پر آرامش است و فرصتی برای دوری از هیاهوهای صبح و گیر و گرفتگیهای مختلف....که گوش خود را به بادی بسپارند که در لای شاخ و برگهای درختان قدیمی میپیچد و هوهوکنان نهالهای جوان را خم و راست میکند.
سکوت مطلق نیست و صدای پرندهای به گوش میرسد که با زبان خود با خدای خویش سخن میگوید...
اگر خوششانس باشید و بخت با شما یار باشد میتوانید لبخند آسمان را ببینید. البته آسمان لبخندی دیدنی ندارد بلکه لبخند آسمان حسکردنی است. لبخند آسمان را میتوان با ماهی تابان که ستارههای بیشماری اطرافش را گرفتهاند حس کرد.
گاهی آسمان به شما چشمکی کوچک میزند، گویا متوجه نگاههای شما شده و ممکن است ستارهای رد شود و برایتان دست تکان دهد.
گاهی آسمان گریه میکند؛ در لحظۀ گرگ و میش هوا که تاریکی دارد جای خود را به سپیدهدم صبح میبخشد و صدای اذان از بلندگوهای مسجد محل به گوش میرسد. میگرید نه برای تمام شدن شب، برای جوانانی که اعدام میشوند. میگرید برای جوانانی دلپاک که تنها جرمشان آزادی بیان بود.......»
مرتبط:
راهنمای مشارکت کودکان در اعتراضات؛ حقوق، نیازها و آسیبپذیریها
https://tavaana.org/teaser-children-participation-protests/
#برای_دانش_آموزا_برای_آینده
#نه_به_اعدام #برای_آزادی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یه روز از همین روزا
کاری از عاصی
aasitunes
#برای_آزادی #برای_ایران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
کاری از عاصی
aasitunes
#برای_آزادی #برای_ایران #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
من بهار هستم، یکی از میلیونها جوان ایرانی
این ویدیو بر اساس پیام یکی از مخاطبان توانا ساخته شده است. او در پاسخ فراخوان ما که برای تعدادی از جوانان فعال در خیزش انقلابی ۱۴۰۱ فرستاده بودیم و خواسته بودیم خواستهها، انگیزهها، چالشها و تجربههای جوانان ایرانی را توصیف کنند و به خصوص بگویند «زندگی معمولی» برای یک جوان ایرانی چیست و چه توقعاتی دارند و در خیزش «زن، زندگی، آزادی» چه تجربهای آموختهاند و پیامشان برای جوانان دیگر در ایران و کشورهای دیگر چیست، یک فایل صوتی فرستاده است، اما به دلیل اینکه بیم شناساییشدن داشت ما تلاش کردیم این پیام را با وفاداری به نوع گویش، لحن و بغضهای او توسط یکی از گویندگانمان بازخوانی کنیم.
فراموش نکنید که این پیامِ تاثیرگذارِ یکی از میلیونها جوان معترض ایرانی است که تبعیض و درد و رنج را با تمام وجودشان حس کردهاند. او به عنوان یک معترض در کف خیابان برای آزادی مبارزه کرده و در قالب این پیام به نمایندگی از جوانان ایران خواسته آنها را بیان میکند و میگوید که چه انتظاری از جهانیان دارند و چرا همچنان در مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایستادگی میکنند.
او میگوید: «دختری که به اندازه ابراز هویت خودش هم آزاد نیست و امنیت ندارد، میخواهد برایتان از رویای آزادی بگوید، از قصه ایران
من بهار هستم!
یکی از میلیونها جوان ایرانی میخواد براتون از رویای آزادی بگه میخواد براتون از قصه ایران بگه من بهار هستم؛ دختری که در اعتراضات ایران دستگیر شد
آزار جنسی دید، تحقیر شد، شکنجه شد
ولی اینجاست که برای شما نه از شکستن، که از شکفتن بگه به من گفتن از انگیزهت برای مبارزه بگو،
و من خندهم گرفته بود؛ مگه مبارزهکردن انگیزه میخواد؟
ما برای مبارزهکردن انگیزه نمیخوایم،
ما چارهای به جز مبارزهکردن نداریم من توی کشورم بهکل نمیتونم حرف بزنم
دختری معمولی مثل مهسا امینی مثل سارینا مثل نیکا مثل خیلیهای دیگه
اینجا آزادی برای ما یک تمرین روزمره شده
من یک جوان معمولیم و آرزو دارم یک زندگی معمولی داشته باشم
ما هم میتونیم جهان رو به جای بهتری تبدیل کنیم کشور من رو با دولت اون نشناسید،
ما از درون در حال مبارزه با این هیولای خونخواریم این تاریکی، یعنی صبح نزدیک است
آیا در منشور حقوقبشر جایی هم برای حقوق ما هست؟»
خواهشمندیم با ارسال آن برای افراد دیگر، در دیده و شنیده شدن این پیام تاثیرگذار کمک کنید.
https://tavaana.org/i-am-bahar/
#برای_آزادی #برای_ایران #برای_یک_زندگی_معمولی #نه_به_جمهوری_اسلامی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
این ویدیو بر اساس پیام یکی از مخاطبان توانا ساخته شده است. او در پاسخ فراخوان ما که برای تعدادی از جوانان فعال در خیزش انقلابی ۱۴۰۱ فرستاده بودیم و خواسته بودیم خواستهها، انگیزهها، چالشها و تجربههای جوانان ایرانی را توصیف کنند و به خصوص بگویند «زندگی معمولی» برای یک جوان ایرانی چیست و چه توقعاتی دارند و در خیزش «زن، زندگی، آزادی» چه تجربهای آموختهاند و پیامشان برای جوانان دیگر در ایران و کشورهای دیگر چیست، یک فایل صوتی فرستاده است، اما به دلیل اینکه بیم شناساییشدن داشت ما تلاش کردیم این پیام را با وفاداری به نوع گویش، لحن و بغضهای او توسط یکی از گویندگانمان بازخوانی کنیم.
فراموش نکنید که این پیامِ تاثیرگذارِ یکی از میلیونها جوان معترض ایرانی است که تبعیض و درد و رنج را با تمام وجودشان حس کردهاند. او به عنوان یک معترض در کف خیابان برای آزادی مبارزه کرده و در قالب این پیام به نمایندگی از جوانان ایران خواسته آنها را بیان میکند و میگوید که چه انتظاری از جهانیان دارند و چرا همچنان در مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایستادگی میکنند.
او میگوید: «دختری که به اندازه ابراز هویت خودش هم آزاد نیست و امنیت ندارد، میخواهد برایتان از رویای آزادی بگوید، از قصه ایران
من بهار هستم!
یکی از میلیونها جوان ایرانی میخواد براتون از رویای آزادی بگه میخواد براتون از قصه ایران بگه من بهار هستم؛ دختری که در اعتراضات ایران دستگیر شد
آزار جنسی دید، تحقیر شد، شکنجه شد
ولی اینجاست که برای شما نه از شکستن، که از شکفتن بگه به من گفتن از انگیزهت برای مبارزه بگو،
و من خندهم گرفته بود؛ مگه مبارزهکردن انگیزه میخواد؟
ما برای مبارزهکردن انگیزه نمیخوایم،
ما چارهای به جز مبارزهکردن نداریم من توی کشورم بهکل نمیتونم حرف بزنم
دختری معمولی مثل مهسا امینی مثل سارینا مثل نیکا مثل خیلیهای دیگه
اینجا آزادی برای ما یک تمرین روزمره شده
من یک جوان معمولیم و آرزو دارم یک زندگی معمولی داشته باشم
ما هم میتونیم جهان رو به جای بهتری تبدیل کنیم کشور من رو با دولت اون نشناسید،
ما از درون در حال مبارزه با این هیولای خونخواریم این تاریکی، یعنی صبح نزدیک است
آیا در منشور حقوقبشر جایی هم برای حقوق ما هست؟»
خواهشمندیم با ارسال آن برای افراد دیگر، در دیده و شنیده شدن این پیام تاثیرگذار کمک کنید.
https://tavaana.org/i-am-bahar/
#برای_آزادی #برای_ایران #برای_یک_زندگی_معمولی #نه_به_جمهوری_اسلامی #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
او بزرگتر از زندان است...
https://tavaana.org/sepideh-rashno-in-prison/
طرح از رضا عقیلی
@Rezacartoon
#برای_آزادی_سپیده #سپیده_رشنو #کارتون #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
https://tavaana.org/sepideh-rashno-in-prison/
طرح از رضا عقیلی
@Rezacartoon
#برای_آزادی_سپیده #سپیده_رشنو #کارتون #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«درود بر میهندوستان واقعی، زنی هستم از دیار .... فعالیت خودم را از سال ۹۶ شروع کردم، سال ۹۸ دستگیر شدم، با توجه به اینکه خودم سرپرست دخترم بودم و دخترم جز من کسی را نداشت تنشهای زیادی به من و دخترم وارد کردند. پیشنهاد دادند که با آنان همکاری کنم ولی من زیر بار این ظلم و بیداد نرفتم.
سال ۱۴۰۱ دوباره دستگیر شدم. در بدترین شرایط زندگی به سر میبردم. مرا از شهری که در آن زندگی میکردم به یک شهر دور افتاده تبعید کردند و دخترم در آن شهر آواره بود. با تمام مشکلاتی که در زندان داشتم، نگران تنهایی دخترم بودم.
با گرفتن وکیل از زندان آزاد و محکوم به سه سال حبس خانگی شدم و ۴ سال زندان تعلیقی.
تاکنون به عنوان مبارز گمنام در بدترین شرایط زندگیام را میگذرانم، کارم را از من گرفتند، شهرم را از من گرفتند، ولی هرگز نتونستند فکرم را بگیرند.
سکوت ما خیانت است، خیانت به وطن، به مادران دادخواه وطن. ما ادامه دهنده راه آنهایی هستیم که جان عزیزانشان را فدای ایران کردند، ما ادامه داریم. پاینده ایران»
- تصویر و آنچه خواندید، پیام یکی از مخاطبان توانا است.
هموطنان بسیاری در گمنامی در جریان مبارزه برای آزادی ایران، هزینه دادهاند و شرایط سختی بر آنها تحمیل شده و با سخنی زندگی میگذرانند. دست یکدیگر را بگیریم و به هم یاری برسانیم. ما همه ایرانیم، ما همه همسرنوشتیم و تا رسیدن به روز آزادی، کنار هم باید بایستیم.
لطفا اگر در اطرافیان خود، عزیزانی را میشناسید که در سالیان گذشته سابقه بازداشت داشتند، یاریشان کنید، منتظر درخواست آنها نباشید. خیلی از افراد آنقدر غرور و عزت نفس بالایی دارند که درخواست کمک نمیکنند.
#برای_ایران #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«درود بر میهندوستان واقعی، زنی هستم از دیار .... فعالیت خودم را از سال ۹۶ شروع کردم، سال ۹۸ دستگیر شدم، با توجه به اینکه خودم سرپرست دخترم بودم و دخترم جز من کسی را نداشت تنشهای زیادی به من و دخترم وارد کردند. پیشنهاد دادند که با آنان همکاری کنم ولی من زیر بار این ظلم و بیداد نرفتم.
سال ۱۴۰۱ دوباره دستگیر شدم. در بدترین شرایط زندگی به سر میبردم. مرا از شهری که در آن زندگی میکردم به یک شهر دور افتاده تبعید کردند و دخترم در آن شهر آواره بود. با تمام مشکلاتی که در زندان داشتم، نگران تنهایی دخترم بودم.
با گرفتن وکیل از زندان آزاد و محکوم به سه سال حبس خانگی شدم و ۴ سال زندان تعلیقی.
تاکنون به عنوان مبارز گمنام در بدترین شرایط زندگیام را میگذرانم، کارم را از من گرفتند، شهرم را از من گرفتند، ولی هرگز نتونستند فکرم را بگیرند.
سکوت ما خیانت است، خیانت به وطن، به مادران دادخواه وطن. ما ادامه دهنده راه آنهایی هستیم که جان عزیزانشان را فدای ایران کردند، ما ادامه داریم. پاینده ایران»
- تصویر و آنچه خواندید، پیام یکی از مخاطبان توانا است.
هموطنان بسیاری در گمنامی در جریان مبارزه برای آزادی ایران، هزینه دادهاند و شرایط سختی بر آنها تحمیل شده و با سخنی زندگی میگذرانند. دست یکدیگر را بگیریم و به هم یاری برسانیم. ما همه ایرانیم، ما همه همسرنوشتیم و تا رسیدن به روز آزادی، کنار هم باید بایستیم.
لطفا اگر در اطرافیان خود، عزیزانی را میشناسید که در سالیان گذشته سابقه بازداشت داشتند، یاریشان کنید، منتظر درخواست آنها نباشید. خیلی از افراد آنقدر غرور و عزت نفس بالایی دارند که درخواست کمک نمیکنند.
#برای_ایران #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
محمدرضا اسکندری، جوان ۲۶ سالهی پاکدشتی، عصر روز ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ بر اثر شلیک مستقیم ماموران امنیتی به قلبش جان باخت. محمدرضا روی دستش کلمه آزادی را خالکوبی کرده بود. پدر گرامی او از جانبازان جنگ هشت ساله است. پیکر او تحت تدابیر امنیتی شدید و فشار بر خانوادهی داغدارش بهخاک سپرده شد. روانش شاد. زنده باد آزادی. پاینده ایران کهن.
برادر که روشنجهان منست / گزیدهپسر پهلوان منست، همیگویی از خویشتن دور کن / زِ بخرد چُنین خام باشد سَخُن
مرا مرگ باید بدان زندگی / که سالار باشم کنم بندگی
یکی داستان زد برینبر پلنگ / که با شیر جنگاورش خاست جنگ: به نام اَر بریزی زِ من - گفت - خون / به از زندگانی به ننگاندرون
داستان رزم یازده رخ / پادشاهی کیخسرو / سخنان پیران به گیو شاهنامه فردوسی تصحیح خالقی مطلق / دفتر چهارم / ص 18
طرح و متن از آدرگشسپ
azzargoshasp
#محمدرضا_اسکندری #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #برای_ایران #برای_آزادی #فراموش_نمیکنیم #اتحاد #نه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
برادر که روشنجهان منست / گزیدهپسر پهلوان منست، همیگویی از خویشتن دور کن / زِ بخرد چُنین خام باشد سَخُن
مرا مرگ باید بدان زندگی / که سالار باشم کنم بندگی
یکی داستان زد برینبر پلنگ / که با شیر جنگاورش خاست جنگ: به نام اَر بریزی زِ من - گفت - خون / به از زندگانی به ننگاندرون
داستان رزم یازده رخ / پادشاهی کیخسرو / سخنان پیران به گیو شاهنامه فردوسی تصحیح خالقی مطلق / دفتر چهارم / ص 18
طرح و متن از آدرگشسپ
azzargoshasp
#محمدرضا_اسکندری #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #برای_ایران #برای_آزادی #فراموش_نمیکنیم #اتحاد #نه #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای مهدی یراحی و شهامتش
ویدیو از صفحه
iran.honar1401
#هنر_اعتراض #مهسا_امینی #هنرمندان_ایرانی #برای_آزادی #زن_زندگی_آزادی #روسریتو #مهدی_یراحی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ویدیو از صفحه
iran.honar1401
#هنر_اعتراض #مهسا_امینی #هنرمندان_ایرانی #برای_آزادی #زن_زندگی_آزادی #روسریتو #مهدی_یراحی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
فواد چوبین دایی جاویدنام آرتین رحمانی، تصویری از آخرین استوری اینستاگراماو منتشر کرد و نوشت:
«استوری خواهرزاده قهرمانم، #آرتین_رحمانی تنها ساعتی پیش از پیوستن به اعتراضات سراسری برای #مهسا_امینی و تمامی مهساها بود. آرتین، میان آزادی و مرگ، «آزادی» را انتخاب کرد و پا به خیابان گذاشت تا برای آزادی ایران بجنگد.»
آرتین نوشته بود:
«حالمون خوب میشه یه روز
ولی شاید اون روز من نباشم
اگه تو بودی، جای من بلند بخند از ته دل»
و در همان استوری نوشته بود «آزادی یا مرگ»
آرتین رحمانی؛ نوجوان ۱۶ سالهای که علاقهمند به کارهای فنی و مکانیکی بود. او دوست داشت در آینده به تهران برود و برای خودش یک مغازه مکانیکی باز کند؛ اما در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۱ با شلیک مامورین جمهوری اسلامی در شهر ایذه کشته شد.
#آرتین_رحمانی #مهسا_امينى #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«استوری خواهرزاده قهرمانم، #آرتین_رحمانی تنها ساعتی پیش از پیوستن به اعتراضات سراسری برای #مهسا_امینی و تمامی مهساها بود. آرتین، میان آزادی و مرگ، «آزادی» را انتخاب کرد و پا به خیابان گذاشت تا برای آزادی ایران بجنگد.»
آرتین نوشته بود:
«حالمون خوب میشه یه روز
ولی شاید اون روز من نباشم
اگه تو بودی، جای من بلند بخند از ته دل»
و در همان استوری نوشته بود «آزادی یا مرگ»
آرتین رحمانی؛ نوجوان ۱۶ سالهای که علاقهمند به کارهای فنی و مکانیکی بود. او دوست داشت در آینده به تهران برود و برای خودش یک مغازه مکانیکی باز کند؛ اما در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۱ با شلیک مامورین جمهوری اسلامی در شهر ایذه کشته شد.
#آرتین_رحمانی #مهسا_امينى #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام عرفان ساریخانی دشتی، در پیامی که در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد، میگوید فرزندان ما مجرم و تبهکار نبودند که حتی اگر هم بودند حقشان نبود که اینگونه کشته شوند، آنها معترض بودند و خواهان آزادی ...
- عرفان ساریخانی دشتی، ۲۱ ساله ساکن تهرانپارس در تهران که در انقلاب ملی ایران در سال ۱۴۰۱ حضور فعالی داشت، در تاریخ ۲۶ مهرماه مفقود و پیکرش در ۲۹ مهر ماه در حوالی جاجرود پیدا شد. پیکر عرفان در حالی که بینی و صورتش شکسته شده بود، پیدا شد.
عرفان دانشجوی حسابداری بود، ولی به خاطر علاقه به عکاسی به طور حرفهای عکاسی میکرد. در جریان انقلاب دو بار نزدیک بود بازداشت شود که با کمک مردم رهانده شد. او در جریان اعتراضات در فعالیت عمامهپرانی مشارکت داشت و حین این کار شناسایی شد.
مزار عرفان ساریخانی ردیف ۸۰ شماره ۳۵ در بهشت زهرا ست و در ردیف پایین علی سیدی دیگر جانباخته راه آزادی آرام گرفته است.
#عرفان_ساریخانی_دشتی #عرفان_ساریخانی #عرفان_دشتی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
- عرفان ساریخانی دشتی، ۲۱ ساله ساکن تهرانپارس در تهران که در انقلاب ملی ایران در سال ۱۴۰۱ حضور فعالی داشت، در تاریخ ۲۶ مهرماه مفقود و پیکرش در ۲۹ مهر ماه در حوالی جاجرود پیدا شد. پیکر عرفان در حالی که بینی و صورتش شکسته شده بود، پیدا شد.
عرفان دانشجوی حسابداری بود، ولی به خاطر علاقه به عکاسی به طور حرفهای عکاسی میکرد. در جریان انقلاب دو بار نزدیک بود بازداشت شود که با کمک مردم رهانده شد. او در جریان اعتراضات در فعالیت عمامهپرانی مشارکت داشت و حین این کار شناسایی شد.
مزار عرفان ساریخانی ردیف ۸۰ شماره ۳۵ در بهشت زهرا ست و در ردیف پایین علی سیدی دیگر جانباخته راه آزادی آرام گرفته است.
#عرفان_ساریخانی_دشتی #عرفان_ساریخانی #عرفان_دشتی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برادر #ساسان_قربانی نوشته است که ساسان بسیار پسر زحمتکشی بود، قوی بود، ورزشکار بود و روحیه شادی داشت. در کارگاه آهنگری سخت کار میکرد و همیشه دست افراد نیازمند را میگرفت و در غم و شادی، کمک حال دیگران بود.تازه توانسته بودند با برادرش یک خانه بسازند و قرار بوده با اتمام خانه برای ساسان بروند خواستگاری. سامان میگوید که آرزوی خانهاش و حنابندانش به دل همه ماند.
سیام شهریور، همزمان با اعتراضات مردمی در رضوانشهر، سامان و ساسان با هم بودند و ساسان تلاش میکرده بچههای دبیرستانی را از میان شلیک گاز اشکآور و گلوله دور کند. نیروهای بسیج از بالای کلانتری به مردم شلیک میکردند. ساسان متوجه میشود یک نفر تیر خورده و میرود که به او کمک کند که با تیر جنگی به ران سمت راستش شلیک میکنند و او روی زمین میافتد.
سامان میخواهد برادرش را به بیمارستان برساند
اما مأموران آنها را به کلانتری منتقل میکنند. سامان میگوید برادرم خونریزی دارد و باید به بیمارستان منتقل شود که بسیجیها با باتوم به جان او میافتند و او را کتک میزنند و همزمان ساسان روی زمین افتاده بوده و از او خون میرفته. بعد از مدتی سامان بالاخره موفق میشود ساسان را به بیمارستان شهدای رضوانشهر برساند. او نیاز به خون داشته و بسیاری با گروه خونی مناسب داوطلب اهدای خون به او بودند. اما بیمارستان قبول نمیکند و ساسان با آمبولانس بدون کنترل خونریزی به بیمارستان پورسینای رشت منتقل میشود و در آنجا به آنها اعلام میکنند ساسان فوت شده است. در گواهی فوت نوشته شده که علت مرگ، برخورد جسم پرتابی شتابدار است.
سامان مینویسد با عدم رسیدگی به ساسان به عمد برادرم را کشتند.
فردای آنروز با هزار منت و تعهد جنازه را تحویل میگیرند در حالی دفن میشود که تمام بدن شکافته شده بوده و بخیه داشته. به آنها میگویند ساسان نیاز به کالبد شکافی داشته است. درحالی زخم تنها در ران سمت راست او بوده.
سامان نوشته است که که خانهام خراب شد با قتل تنها برادرم.
ویدیو از صفحه برادر ساسان
saman_qorbani.pv
متن از صفحه نغمه جاه
naghmehjah
#womanlifefreedom
#زن_زندگی_آزادی
#irgcterrorists
#آزادی
#ایران #مهسا_امینی #اتحاد_رمز_پیروزی
#همبستگی_برای_سرنگونی #انقلاب_ملی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
برادر #ساسان_قربانی نوشته است که ساسان بسیار پسر زحمتکشی بود، قوی بود، ورزشکار بود و روحیه شادی داشت. در کارگاه آهنگری سخت کار میکرد و همیشه دست افراد نیازمند را میگرفت و در غم و شادی، کمک حال دیگران بود.تازه توانسته بودند با برادرش یک خانه بسازند و قرار بوده با اتمام خانه برای ساسان بروند خواستگاری. سامان میگوید که آرزوی خانهاش و حنابندانش به دل همه ماند.
سیام شهریور، همزمان با اعتراضات مردمی در رضوانشهر، سامان و ساسان با هم بودند و ساسان تلاش میکرده بچههای دبیرستانی را از میان شلیک گاز اشکآور و گلوله دور کند. نیروهای بسیج از بالای کلانتری به مردم شلیک میکردند. ساسان متوجه میشود یک نفر تیر خورده و میرود که به او کمک کند که با تیر جنگی به ران سمت راستش شلیک میکنند و او روی زمین میافتد.
سامان میخواهد برادرش را به بیمارستان برساند
اما مأموران آنها را به کلانتری منتقل میکنند. سامان میگوید برادرم خونریزی دارد و باید به بیمارستان منتقل شود که بسیجیها با باتوم به جان او میافتند و او را کتک میزنند و همزمان ساسان روی زمین افتاده بوده و از او خون میرفته. بعد از مدتی سامان بالاخره موفق میشود ساسان را به بیمارستان شهدای رضوانشهر برساند. او نیاز به خون داشته و بسیاری با گروه خونی مناسب داوطلب اهدای خون به او بودند. اما بیمارستان قبول نمیکند و ساسان با آمبولانس بدون کنترل خونریزی به بیمارستان پورسینای رشت منتقل میشود و در آنجا به آنها اعلام میکنند ساسان فوت شده است. در گواهی فوت نوشته شده که علت مرگ، برخورد جسم پرتابی شتابدار است.
سامان مینویسد با عدم رسیدگی به ساسان به عمد برادرم را کشتند.
فردای آنروز با هزار منت و تعهد جنازه را تحویل میگیرند در حالی دفن میشود که تمام بدن شکافته شده بوده و بخیه داشته. به آنها میگویند ساسان نیاز به کالبد شکافی داشته است. درحالی زخم تنها در ران سمت راست او بوده.
سامان نوشته است که که خانهام خراب شد با قتل تنها برادرم.
ویدیو از صفحه برادر ساسان
saman_qorbani.pv
متن از صفحه نغمه جاه
naghmehjah
#womanlifefreedom
#زن_زندگی_آزادی
#irgcterrorists
#آزادی
#ایران #مهسا_امینی #اتحاد_رمز_پیروزی
#همبستگی_برای_سرنگونی #انقلاب_ملی #برای_آزادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
هرش نقشبندی، از مصدومان شلیک عامدانه به چشمها نوشت:
«دو سال پیش درست در همین روز ۳۰ شهریور، روز #تولدم که نور یک چشمم را گرفتند ، ولی ارزشش را داشت و سربلند هستم.
👁️🕊️🌱
با شلیک #سپاهیان ارتجاع دین، #چشم من و صدها نفر دیگر را گرفتند تا تاریک شویم و به چاه ارتجاع مذهبیشان فرو رویم ، ولی ندانستند ما روشن و روشنتر شدیم و روئیدیم🌱 و ریشه زدیم بر مغزهای خالی از تهی شان و ماییم که ریشه هایمان گره کرده به هم و این ماییم که #حکومت_شیطان را از بیخ و بن نابود میکنیم ، با همین چشم های تاریک نوری بر #انقلاب_زن_زندگی_آزادی می تابانیم تا روشن شود راه انقلابمان برای #جاویدنامان ، برای #زندانیان_سیاسی ، برای #مادران_دادخواه ، برای انقلاب زن زندگی آزادی، #ما_ادامه_داریم .
پاینده باد #مردم_ایران ، پشت به پشت هم هستیم #برای_ایران #برای_آزادی #برای_فردایی_بهتر برای #زن_زندگی_آزادی ✌️🌹🕊️»
heresh_naqhshbandi
- هرش نقشبندی، بازیگر و کارگردان تئاتر بود. او در روز سی شهریور ۱۴۰۱ بینایی یک چشمش را با شلیک عامدانه نیروهای حکومتی از دست داد. در همان سال چند روزی هم بازداشت و با وثیقه آزاد شد.
تولدت مبارک هرش عزیز، شما مصدومان چشم، همگی سربلند هستید و مایه افتخار.
#زن_زندگی_آزادی
#چشم_برای_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#مهسا_امینی
#هرش_نقشبندی
#علیه_فراموشی
#یاری_مدنی_توانا
#woman_life_freedom
#heresh_naghshbandi
@Tavaana_TavaanaTech
«دو سال پیش درست در همین روز ۳۰ شهریور، روز #تولدم که نور یک چشمم را گرفتند ، ولی ارزشش را داشت و سربلند هستم.
👁️🕊️🌱
با شلیک #سپاهیان ارتجاع دین، #چشم من و صدها نفر دیگر را گرفتند تا تاریک شویم و به چاه ارتجاع مذهبیشان فرو رویم ، ولی ندانستند ما روشن و روشنتر شدیم و روئیدیم🌱 و ریشه زدیم بر مغزهای خالی از تهی شان و ماییم که ریشه هایمان گره کرده به هم و این ماییم که #حکومت_شیطان را از بیخ و بن نابود میکنیم ، با همین چشم های تاریک نوری بر #انقلاب_زن_زندگی_آزادی می تابانیم تا روشن شود راه انقلابمان برای #جاویدنامان ، برای #زندانیان_سیاسی ، برای #مادران_دادخواه ، برای انقلاب زن زندگی آزادی، #ما_ادامه_داریم .
پاینده باد #مردم_ایران ، پشت به پشت هم هستیم #برای_ایران #برای_آزادی #برای_فردایی_بهتر برای #زن_زندگی_آزادی ✌️🌹🕊️»
heresh_naqhshbandi
- هرش نقشبندی، بازیگر و کارگردان تئاتر بود. او در روز سی شهریور ۱۴۰۱ بینایی یک چشمش را با شلیک عامدانه نیروهای حکومتی از دست داد. در همان سال چند روزی هم بازداشت و با وثیقه آزاد شد.
تولدت مبارک هرش عزیز، شما مصدومان چشم، همگی سربلند هستید و مایه افتخار.
#زن_زندگی_آزادی
#چشم_برای_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
#مهسا_امینی
#هرش_نقشبندی
#علیه_فراموشی
#یاری_مدنی_توانا
#woman_life_freedom
#heresh_naghshbandi
@Tavaana_TavaanaTech