آموزشکده توانا
58K subscribers
30K photos
36.2K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

ژینا، دختر کیوان رحیمیان - زندانی بهایی، ویدیویی از رقص با پدرش در مراسم عروسی‌اش را منتشر کرد و نوشت:

«ساعت ۳:۳۱ دقیقه صبح جمعس، خوابم نمیره و دارم به بابام فکر می‌کنم، الان خوابه؟؟ بیداره؟؟ غذا خورده؟؟ بعد غذا چایی و قند خورده؟؟ چطوری می‌خوابه؟؟ گرمش هست؟؟… دلم براش تنگ شده. قبلا فکر می‌کردم شب عروسیم چطوری برم خونه خودم و اونم بره خونه خودش؟ تنها!! عجب فکر سختی بود. سه‌شنبه شب دیدم از اون سخت ترم میشه. خیلی ناراحتم، حتی شاید از نحوه زندگی که داریم عصبانیم، اما به حضورش، وجودش، استقامتش و انتخابش افتخار می‌کنم.
سال نودو یک بهش تو یکی از ملاقاتای کابینی بهش گفتم، این زندگی که من الان دارم تاوانِ انتخاب تو و شاید مامانِ ، چرا انتخابی کردید که من باید تاوان بدم، انتخاب شما علاوه بر این که احمقانس، انتخاب من نیست. چراا؟ چرااا جای من تصمیم گرفتید؟ مثل همیشه چشماش پر اشک شد و با بغض گفت متاسفم ما فکر نمی‌کردیم این طوری بشه! امیدوار بودیم و فکر می‌کردیم انتخابمون و نحوه زندگیمون قرار نیست به هیچ کس به خصوص تو آسیب بزنه، اما نشد، بازم متاسفم.
سال ۹۷ زمانی که برای اولین بار عاشق شدم فقط به این فکر کردم که دست کسی رو بگیرم و باهاش هم مسیر بشم که تاوان انتخابامون مشترک باشه تا کسی برای انتخاب طرف مقابل مجبور نشه بهایی رو پرداخت کنه که دوست نداره. دیشب به احسان گفتم دلم برای بابا تنگ شده، الان چیکار می‌کنه به ما فکر می‌کنه؟ زدم زیره گریه و گفتم ببخشید این چند روز خیلی اذیت شدی شرمنده. بهم گفت منم دلم برای بابا تنگ شده دوست دارم زودتر برگرده پیشمون اما من بابت صبر و استقامتش بهش افتخار می‌کنم.
بابا، احسان راست می‌گه. ما بهت افتخار می‌کنیم.
این بار انتخابمون و مسیرمون با هم مشترکِ
امیدوارم روزی در ایران در کنار هم زندگی کنیم که انتخابمون برای زندگی پر از صلح و دوستی تاوان نداشته باشه.
بعد از اولین تماس روز سه‌شنبه دیگه خبری از بابا نداریم، دیروز رفتیم برای پیگیری گفتن اسمش هنوز توی سیستم ثبت نشده برید شنبه بیاید شاید اسمش باشه.
وقتی داشتیم می‌رقصیدیم گفتی همه عروسکات موند خونه ما، هر وقت دلت تنگ شد بیا خونه پیششون. من دلم برای تو تنگ شده بود و رفتم خونه اما خود نبودی»

درباره کیوان رحیمیان که چند روز پیش بار دیگر بازداشت شد، این مطلب را بخوانید

#کیوان_رحیمیان
#شهروند_بهایی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
دل‌نوشته مادر کیوان رحیمیان، شهروند بهایی زندانی

بیش از ۴۰ روز پیش، ماموران جموری اسلامی «کیوان رحیمیان»، شهروند بهایی را دستگیر کردند. اما تاکنون، از دلیل بازداشت و اتهام ایشان اطلاعی در دست نیست.
کیوان رحیمیان در تماسی با خانواده به آنان اطلاع داده که در زندان اوین است.
او پیشتر هم پنج سال در زندان رجایی‌شهر زندانی بود؛ به دلیل تدریس به جوانان محروم از تحصیل بهایی در موسسه آموزش عالی بهاییان ایران!
همانطور که در متن افاق رحیمیان آمده، پدر کیوان، رحیم رحیمیان، به دلیل پیروی از آیین بهایی، در سال ۱۳۶۳، در تهران تیرباران شده بود.

بهاییان زیادی در ایران تحت فشار حکومت و اجتماع زندگی می‌کنند.
به راستی آیا عقاید دیگران آسیبی به ما می‌رساند؟
چرا حکومت تمامیت‌خواه جمهوری اسلامی پیروان ادیان دیگر یا پیروان مذهب سنت یا درویشان را سرکوب می‌کند؟


#کیوان_رحیمیان
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زندگی #آفاق_خسروی_زند (رحیمیان) نشان از چهار ده ظلم بی پایان جمهوری اسلامی به بهائیان در ایران است. همسر آفاق رحیمیان در دهه‌ی ۶۰ به جرم #بهائی بودن اعدام شد. بعدها فرزندان ایشان، کیوان و کامران رحیمیان به همراه فاران حسامی (همسر کامران) هر کدام به ۵ سال به صورت همزمان محکوم شدند و مسئولیت نگهداری فرزندانشان به عهده‌ی خانم رحیمیان بود‌.
چندی پیش برای بار دوم #کیوان_رحیمیان از ۲۷ تیر ۱۴۰۲ بازداشت شد و وقتی خانواده در بی خبری کامل بودند مادر ایشان آفاق رحیمیان در بستر بیماری در نامه‌ای به او نوشت:«آفاق هستم و در آفاق صدایت می‌کنم پسرم کیوان، تا شاید در خواب جوابی به سوال هایم بشنوم که در بیداری و مراکز مربوط نمی‌شنوم.»

وقتی کیوان رحیمیان در زندان و ممنوع الملاقات بود.آفاق رحیمیان درگذشت…
به خاطر موانع امنیتی موجود برای دفن شهروندان متوفی بهائی خانواده ایشان تصمیم گرفتند پیکر خانم رحیمیان را به جامعه پزشکی تقدیم کنند.

متن و ویدیو از پرنیان مکاری
parniyanmok

#بهائی_بودن_جرم_نیست #بهاییان_ایران
#داستان_ما_یکیست #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کیوان رحیمیان زندانی بهائی محبوس در زندان اوین، طی نامه‌ای از رنج‌های خانواده‌یشان تنها در این چند سال اخیر سخن می‌گوید.

او در نامه‌ای که اسفندماه ۱۴۰۲ به مناسبت زادروز همسر درگذشته‌اش نوشته، از ممنوع‌القلمی همسرش ۱۲ سال پس از فوتش، اخراج دخترش از دانشگاه و تداوم محرومیت از تحصیل دانشجویان بهائی ایران، دفن مادرش در مکانی نامعلوم، دستگیری و اتهامات مجدد بی‌اساس به خودش پس از سپری کردن ۵ سال زندان و ... می‌گوید.

فرشته سبحانی همسر آقای رحیمیان، اندکی پیش از آن که همسرش، کیوان، همچون برادر و همسر برادر کیوان، به جرم تدریس به جوانان بهائی محروم از تحصیل در دانشگاه، رهسپار زندان شود، ‏در اثر بیماری سرطان درگذشت و سرپرستی فرزندان این دو خانواده را مادربزرگی بر عهده گرفت که همسرش را چند دهۀ قبل صرفاً به علت تبری نجستن از عقیدۀ دینی خود پس از شکنجه اعدام کرده بودند.

آقای رحیمیان در بخشی از این نامه می‌گوید:
«بزرگترین رنج، درد و تبعیض در حق ما این است که ما از خدمت و ارائه آنچه در توان برای آبادانی و رفاه کشور عزیزمان ایران داریم، محروم هستیم»

متن کامل این نامه توسط آموزشکده توانا، به صورت صوتی آماده و منتشر شده است.

#فرشته_سبحانی #کیوان_رحیمیان #بهائیان_ایران #داستان_ما_یکیست #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
حکم ۹ سال زندان، ۵۰میلیون تومان جریمه نقدی، شش سال محرومیت از حقوق اجتماعی کیوان رحیمیان، شهروند بهائی توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران عینا تایید شد.
با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات اشد یعنی پنج سال زندان قابل اجرا خواهد بود.

کیوان رحیمیان که اکنون در زندان اوین محبوس است، پیش‌تر در سال ۱۳۹۶، پس از تحمل پنج سال حبس به دلیل تدریس به جوانان محروم از تحصیل بهائی از زندان رجایی‌شهر کرج آزاد شده بود.

او اخیرا در نامه‌ای که به مناسبت زادروز همسر درگذشته‌اش نوشته، از ممنوع‌القلمی همسرش ۱۲ سال پس از فوتش، اخراج دخترش از دانشگاه و تداوم محرومیت از تحصیل دانشجویان بهائی ایران، دفن مادرش در مکانی نامعلوم، دستگیری و اتهامات مجدد بی‌اساس به خودش پس از سپری کردن ۵ سال زندان و ... گفته بود.

فرشته سبحانی همسر آقای رحیمیان، اندکی پیش از آن که همسرش، کیوان، همچون برادر و همسر برادر کیوان، به جرم تدریس به جوانان بهائی محروم از تحصیل در دانشگاه، رهسپار زندان شود، ‏در اثر بیماری سرطان درگذشت و سرپرستی فرزندان این دو خانواده را مادربزرگی بر عهده گرفت که همسرش (پدر آقای کیوان رحیمیان) را چند دهۀ قبل صرفاً به علت تبری نجستن از عقیدۀ دینی خود پس از شکنجه اعدام کرده بودند.

آقای رحیمیان در بخشی از این نامه نوشته بود:
«بزرگترین رنج، درد و تبعیض در حق ما این است که ما از خدمت و ارائه آنچه در توان برای آبادانی و رفاه کشور عزیزمان ایران داریم، محروم هستیم»

متن کامل این نامه توسط آموزشکده توانا، به صورت صوتی آماده و منتشر شده است:
https://youtu.be/vNowVYM1l-8?feature=shared

#کیوان_رحیمیان #داستان_ما_یکیست
#یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
کاربر آتش، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:

«خوب اگر بازی تان تمام شد برگردیم به واقعیتی که در جریان است، بوده و خواهد بود
نیوشا بدیعی شهروند بهایی که مرداد سال گذشته در بابل بازداشت شده بود در دادگاه با اتهامات تبلیغ علیه نظام،تشگیل دسته و گروه... محاکمه شد.
مصداق اتهام؟ برگزاری کارگاه زبان زندگی و پیش‌گیری از آزار جنسی
کیوان رحیمیان یکی از مترجمان کتاب‌های زبان زندگی هم‌ در حال گذراندن پنج سال حبس دوم در زندان اوین است، او پیشتر نیز ۵ سال حبس را تحمل کرد.»

- ایران تحت سیطره جمهوری اسلامی، تبدیل به زندان بزرگ آزادی عقیده و بیان شده است. زندانیان سیاسی و عقیدتی را در هیچ شرایطی فراموش نکنیم و صدایشان باشیم.

راستی، به نظر شما رئیس‌جمهور در نظام ولایی اختیاری برای گشایش فضا به نفع آزادی اندیشه و بیان دارد؟!

#بهائی #نیوشا_بدیعی #کیوان_رحیمیان #داستان_ما_يكيست #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
کیوان رحیمیان:
مروری بر یکسال تحمل حبس

کیوان رحیمیان، شهروند بهائی و زندانی عقیدتی، بعد از یک سال از دور تازه بازداشت و زندان، مطلبی به شرح زیر نوشت:

«یک سال از بازداشت و زندانی شدنم در اوین می‌گذرد، سالی که برای من و خانواده‌ام بسیار دشوار گذشت. ۳۶۵ روز گذشته را مرور می‌کنم، ۴۵ روز انفرادی، 50 ۵۰ بی‌خبری خانواده از من و من از آنها، مشکلات پیش‌بینی نشده برای ژینا و احسان و متعاقب آن شدت بیماری مامان و نهایتا درگذشت او، دادگاهی شدن من و حکم ۹ سال زندان، ۶ سال محرومیت از حقوق اجتماعی و ۵۰ میلیون تومان جریمه (که ۵ سال حبس قابل اجرا است). وضعیت زندگی در زندان با افزایش تعداد زندانی‌ها دشوارتر شده است. مثلا ملاقات حضوری از ۵ هفته یکبار به دو ماه یکبار و کمی بیشتر تبدیل شده و حتی برای استفاده از سرویس بهداشتی که ۵ سرویس برای ۱۱۰ نفر وجود دارد (تا امروز یکی از آنها دو هفته است که خراب است) معمولا لازم است دقایقی در انتظار بمانی.یا وضعیت غذای دولتی که بدتر هم هست مثلا برای خورشت قیمه به سالن ما که حدود ۲۰۰ نفر هستیم ۶ عدد مرغ کامل می‌دهند و برای راگو که کمی هویج و سیب زمینی است دو مرغ برای ۲۰۰ نفر می‌دهند. در این یک سال شرایط من و سایر زندانیان و کلیه فعالان اجتماعی بیرون از زندان اعم از بهایی و غیربهایی تغییر چندانی نکرده است. کماکان در بر همان پاشنه می‌چر‌خد نقض آزادی‌های فردی و اجتماعی و تبعیض، مشکلات عدیده اجتماعی و اقتصادی ... گریبانگیر کل جامعه است. اکنون با تغییری که در قوه مجریه صورت گرفته است سوالم این است که آیا این امکان وجود دارد حاکمیت نسبت به رفتارش با کلیه آحاد جامعه اعم از زن و مرد، اقلیت و اکثریت قومی، دینی، سیاسی تجدید نظر کند؟ آیا امکان دارد که همه‌ی مردم از کلیه حقوق شهروندی بدون هرگونه تبعیضی برخوردار شوند؟ آیا امکان دارد آزادی‌های فردی و اجتماعی برای همه جلوه عینی پیدا کند؟ پاسخ تجربه چهل و پنج ساله‌ام به این سوال در نهایت تاسف منفی است ولی قلبا امیدوارم و آرزو می‌کنم چنین اتفاقی بیفتد و همه‌ی ما با هر باور، اعتقاد، جنیست، قوم در کنار یکدیگر برای آبادانی و رفاه میهن‌مان تلاش کنیم و جلوه‌اش که آزادی، آسایش، رفاه و همزیستی مسالمت‌آمیز است را در زندگی خود و فرزندانمان ببینیم.
جامعه‌شناسی که اسمش را به یاد ندارم گفته بود: همواره امید بر تجربه پیروز می‌شود. سوال دیگر از خودم این است که برای تحقق چنین آرزو و امیدی، در شرایطی که در زندانم، من چه می‌توانم بکنم و یا لازم است بکنم؟ فکر کنم سوال خوبی باشد که هر فردی در هر جایگاه و موقعیتی که هست از خودش بپرسد.

ادامه در کامنت
.
شاید پاسخ تك تك ما به این پرسش که قطعا مناسب با شرایط و امکانات فردي مان است موجب حرکت فردي هر چند کوچک و شايد تغيير اجتماعی شود و به قول دوستي قدم‌های كوچك موجب دستاوردهای بزرگ شود و یا به قول ابوسعید ابوالخیر هر کس از هر جایی که هست يك قدم به جلو بیاید. قبل از همه لازم است خودم به این پرسش پاسخ دهم چون باور دارم که تغییر از من شروع می‌شود. یا امیدوارم که این امید باعث حرکتی در من و دیگران بشود.»

کیوان رحیمیان که اکنون در زندان اوین محبوس است، پیش‌تر در سال ۱۳۹۶، پس از تحمل پنج سال حبس به دلیل تدریس به جوانان محروم از تحصیل بهائی از زندان رجایی‌شهر کرج آزاد شده بود.

او اخیرا در نامه‌ای که به مناسبت زادروز همسر درگذشته‌اش نوشته، از ممنوع‌القلمی همسرش ۱۲ سال پس از فوتش، اخراج دخترش از دانشگاه و تداوم محرومیت از تحصیل دانشجویان بهائی ایران، دفن مادرش در مکانی نامعلوم، دستگیری و اتهامات مجدد بی‌اساس به خودش پس از سپری کردن ۵ سال زندان و ... گفته بود.

فرشته سبحانی همسر آقای رحیمیان، اندکی پیش از آن که همسرش، کیوان، همچون برادر و همسر برادر کیوان، به جرم تدریس به جوانان بهائی محروم از تحصیل در دانشگاه، رهسپار زندان شود، ‏در اثر بیماری سرطان درگذشت و سرپرستی فرزندان این دو خانواده را مادربزرگی بر عهده گرفت که همسرش (پدر آقای کیوان رحیمیان) را چند دهۀ قبل صرفاً به علت تبری نجستن از عقیدۀ دینی خود پس از شکنجه اعدام کرده بودند.

آقای رحیمیان در بخشی از این نامه نوشته بود:
«بزرگترین رنج، درد و تبعیض در حق ما این است که ما از خدمت و ارائه آنچه در توان برای آبادانی و رفاه کشور عزیزمان ایران داریم، محروم هستیم»

متن کامل این نامه توسط آموزشکده توانا، به صورت صوتی آماده و منتشر شده است:
https://youtu.be/vNowVYM1l-8?feature=shared

#کیوان_رحیمیان #داستان_ما_یکیست #بهائی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech