This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«مادران سرزمین من همسو با هم و یکدل با پیشگرفتن یک راە مشترک، دادخواە خون فرزندان بی گناە و آزادیخواهشان هستند.
ما جوانان انقلابی و خواهران و برادران دادخواه، رفتن پای صندوق رٲی را همانند پنجە درخون برادرانمان کشیدن و خیانت بە مادران شهید میدانیم.
نە میبخشیم نە فراموش میکنیم.
در ادامەی راە شهیدانمان همچنان در راهیم.»
از صفحه اسرین محمدی، خواهر جاویدنام شهریار
shahryar.mohammady1373
#نه_به_راى #رای_بی_رای #رای_نمیدهم #انگشت_در_خون #رای_من_سرنگونی #نه_ميبخشيم_نه_فراموش_ميكنيم #زن_زندگی_آزادی #ژن_ژيان_ئازادي #شهريار_محمدى #عرفان_خزایی #سپهر_اعظمی #ميلاد_معروفى #هژار_مام_خسروی
#هيوا_جان_جان #مصطفى_شعبانى #سمكو_مولودى #كبرى_شيخه
#نيكا_شاكرمى #محسن_شكارى #يلدا_آقافضلى #محمدرضا_اسكندرى
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ما جوانان انقلابی و خواهران و برادران دادخواه، رفتن پای صندوق رٲی را همانند پنجە درخون برادرانمان کشیدن و خیانت بە مادران شهید میدانیم.
نە میبخشیم نە فراموش میکنیم.
در ادامەی راە شهیدانمان همچنان در راهیم.»
از صفحه اسرین محمدی، خواهر جاویدنام شهریار
shahryar.mohammady1373
#نه_به_راى #رای_بی_رای #رای_نمیدهم #انگشت_در_خون #رای_من_سرنگونی #نه_ميبخشيم_نه_فراموش_ميكنيم #زن_زندگی_آزادی #ژن_ژيان_ئازادي #شهريار_محمدى #عرفان_خزایی #سپهر_اعظمی #ميلاد_معروفى #هژار_مام_خسروی
#هيوا_جان_جان #مصطفى_شعبانى #سمكو_مولودى #كبرى_شيخه
#نيكا_شاكرمى #محسن_شكارى #يلدا_آقافضلى #محمدرضا_اسكندرى
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز زادروز جاویدنام کبری شیخه است. اسرین، خواهر جاویدنام شهریار محمدی، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
مادرم حرفی بزن که تشنه لالاییام
من که جان میدم برایت همدم تنهاییام
من همیشه کودکم
آغوشِ تو جای من است
من اگر خوبم دعایت
پشتِ دنیای من است
بوسه بر دستانِ گرمت میزنم شاهِ دلم
با حضورت خانه روشن میشود ماهِ دلم
هرچه میخواهد دلم پیش تو پیدا میشود
این همه خوبی چه جوری در دلت جا میشود
#كبرى_شيخه
#ژن_ژيان_ئازادی
«کبری زنی زحمتکش و رنجدیده بود. در سن نوجوانی، زمانی که تنها ۱۳ سال سن داشت، ازدواج کرد. در ۱۸ سالگی صاحب سه فرزند شده بود. در کشاورزی و دامداری کمکحال نانآور خانواده بود. صدای سوزناک و دلنشینی داشت و هر بار که برای نوههایش لالایی میخواند، اشکهایش او را همراهی میکردند.»
این مادربزرگ شجاع و مهربان روز ۵ آبان ۱۴۰۱، در آغوش فرزندانش جان شیرینش را از دست داد.
منزل کبری شیخه در خیابان کارگر،دیگر خیابان منتهی به میدان ملا جامی و یکی از کانونهای تجمع کنندگان در اعتراضات روز خونین مهاباد، بود. بهگفتۀ شاهدان عینی، کبری شیخه مدام از داخل خانه خود برای جوانان معترض روسری و ماسک میآورد تا صورت خود را بپوشانند و شناسایی نشوند.
«کبری شیخه در این درگیریها مردم و فرزندان خود را همراهی میکرد؛ شعار میداد، برای معترضان سنگ جمع میکرد تا از خود دفاع کنند و از فاصله خیلی نزدیک با مأموران حکومتی درگیر میشد؛ آنقدر نزدیک که پسر کوچکش هر بار بازوی او را میگرفت و او را به داخل حیاط خانه میکشاند. اما او هر بار با گفتن جملهای با این مضمون که "تا روزی که جوانان این مرز و بوم سینه خود را در برابر گلولهها سپر کنند، من نمیتوانم در خانه بمانم"، از حیاط خانه بیرون میرفت و با معترضان همراهی میکرد»
«در میانه شلیک گلوله از سوی نیروهای امنیتی به معترضان، پسر کبری شیخه به سمت منزل رفت و از مادرش خواست که او هم به منزل بازگردد. کبری شیخه هنوز کامل از درِ خانه عبور نکرده بود که مورد اصابت گلوله قرار گرفت و بر زمین افتاد. با هر سختی بود، خود را به داخل حیاط و آغوش پسرش رساند. فوران خون از گردن مادر، پسر را متوجه این مسئله کرد که کبری شیخه تیر خورده است. با تصور اینکه زخم سطحی است، با روسری مادرش زخم را میبندد تا جلو خونریزی را بگیرد، غافل از اینکه گلوله جنگی آنچنان از فاصله نزدیک شلیک شده بود که کتف کبری را نیز شکافته و بعد از بیرون آمدن از بدنش به درب منزل برخورد کرده بود.»
#مهاباد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مادرم حرفی بزن که تشنه لالاییام
من که جان میدم برایت همدم تنهاییام
من همیشه کودکم
آغوشِ تو جای من است
من اگر خوبم دعایت
پشتِ دنیای من است
بوسه بر دستانِ گرمت میزنم شاهِ دلم
با حضورت خانه روشن میشود ماهِ دلم
هرچه میخواهد دلم پیش تو پیدا میشود
این همه خوبی چه جوری در دلت جا میشود
#كبرى_شيخه
#ژن_ژيان_ئازادی
«کبری زنی زحمتکش و رنجدیده بود. در سن نوجوانی، زمانی که تنها ۱۳ سال سن داشت، ازدواج کرد. در ۱۸ سالگی صاحب سه فرزند شده بود. در کشاورزی و دامداری کمکحال نانآور خانواده بود. صدای سوزناک و دلنشینی داشت و هر بار که برای نوههایش لالایی میخواند، اشکهایش او را همراهی میکردند.»
این مادربزرگ شجاع و مهربان روز ۵ آبان ۱۴۰۱، در آغوش فرزندانش جان شیرینش را از دست داد.
منزل کبری شیخه در خیابان کارگر،دیگر خیابان منتهی به میدان ملا جامی و یکی از کانونهای تجمع کنندگان در اعتراضات روز خونین مهاباد، بود. بهگفتۀ شاهدان عینی، کبری شیخه مدام از داخل خانه خود برای جوانان معترض روسری و ماسک میآورد تا صورت خود را بپوشانند و شناسایی نشوند.
«کبری شیخه در این درگیریها مردم و فرزندان خود را همراهی میکرد؛ شعار میداد، برای معترضان سنگ جمع میکرد تا از خود دفاع کنند و از فاصله خیلی نزدیک با مأموران حکومتی درگیر میشد؛ آنقدر نزدیک که پسر کوچکش هر بار بازوی او را میگرفت و او را به داخل حیاط خانه میکشاند. اما او هر بار با گفتن جملهای با این مضمون که "تا روزی که جوانان این مرز و بوم سینه خود را در برابر گلولهها سپر کنند، من نمیتوانم در خانه بمانم"، از حیاط خانه بیرون میرفت و با معترضان همراهی میکرد»
«در میانه شلیک گلوله از سوی نیروهای امنیتی به معترضان، پسر کبری شیخه به سمت منزل رفت و از مادرش خواست که او هم به منزل بازگردد. کبری شیخه هنوز کامل از درِ خانه عبور نکرده بود که مورد اصابت گلوله قرار گرفت و بر زمین افتاد. با هر سختی بود، خود را به داخل حیاط و آغوش پسرش رساند. فوران خون از گردن مادر، پسر را متوجه این مسئله کرد که کبری شیخه تیر خورده است. با تصور اینکه زخم سطحی است، با روسری مادرش زخم را میبندد تا جلو خونریزی را بگیرد، غافل از اینکه گلوله جنگی آنچنان از فاصله نزدیک شلیک شده بود که کتف کبری را نیز شکافته و بعد از بیرون آمدن از بدنش به درب منزل برخورد کرده بود.»
#مهاباد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اسرین، خواهر جاویدنام شهریار محمدی، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«سياوش پسر ته تغارى #كبرى_شيخه كجاست؟
امروز ۵ ۴ از ١٣ شهريور گذشته و هنوز از مكان سياوش هيچ خبرى نيست.
سياوش مادرش نيست كه با گريه زارى و شيون و خواهش و تمنا به پاهاى جلادها بيفتد و بگويد پسرم كجاست؟ پسرم بيگناه است، پسرم را بهم بدين، من ميميرم بدون پسرم سياوش😔 بلی امروز #دايه_كبرى نيست
دايه كبرى جانش را فداى نجات فرزندان شما كه در خيابانها بودند كرد، شماها نميخواهيد براى نجات پسر ته تغارى دايه كبرى كارى بكنيد؟
دايه كبرى جانش را داد براى نجات فرزندانمان، حالا همهى ما مديونيم، مديون دايه كبرى براى نجات جوون پسرش
صداى بيصدايان بى گناه باشيم.»
- فرزند جاویدنام کبری شیخه، چند روز است که در بازداشت است.
کبری شبخه مادربزرگ شجاع و مهربان، روز ۵ آبان ۱۴۰۱، در آغوش فرزندانش جان شیرینش را از دست داد. او توسط سرکوبگران در مهاباد کشته شد.
#كبرى_شيخه
#سياوش_سلطانى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
«سياوش پسر ته تغارى #كبرى_شيخه كجاست؟
امروز ۵ ۴ از ١٣ شهريور گذشته و هنوز از مكان سياوش هيچ خبرى نيست.
سياوش مادرش نيست كه با گريه زارى و شيون و خواهش و تمنا به پاهاى جلادها بيفتد و بگويد پسرم كجاست؟ پسرم بيگناه است، پسرم را بهم بدين، من ميميرم بدون پسرم سياوش😔 بلی امروز #دايه_كبرى نيست
دايه كبرى جانش را فداى نجات فرزندان شما كه در خيابانها بودند كرد، شماها نميخواهيد براى نجات پسر ته تغارى دايه كبرى كارى بكنيد؟
دايه كبرى جانش را داد براى نجات فرزندانمان، حالا همهى ما مديونيم، مديون دايه كبرى براى نجات جوون پسرش
صداى بيصدايان بى گناه باشيم.»
- فرزند جاویدنام کبری شیخه، چند روز است که در بازداشت است.
کبری شبخه مادربزرگ شجاع و مهربان، روز ۵ آبان ۱۴۰۱، در آغوش فرزندانش جان شیرینش را از دست داد. او توسط سرکوبگران در مهاباد کشته شد.
#كبرى_شيخه
#سياوش_سلطانى #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech