آموزشکده توانا
58.2K subscribers
29.8K photos
36.1K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
حمیده زراعی که در جریان خیزش ۱۴۰۱ بازداشت و به قید وثیقه آزاد شده بود، پس از احضار به دادگاه انقلاب رشت بار دیگر بازداشت شد

رادیو زمانه در گفت‌و‌گو با یک منبع مطلع نوشت: «حمیده زراعی ۱۶ خرداد پس از احضار به دادسرای انقلاب رشت بازداشت و به زندان لاکان رشت منتقل شده است.
زراعی پیش از این دو مرتبه در سال‌های ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ بازداشت شده بود.

نخستین بار او را در جریان انقلاب مهسا بازداشت کردند. او بهمن ماه همان سال از زندان بیرون آمد اما خرداد ۱۴۰۲ بار دیگر حمیده (شیمین) را بازداشت کردند. دادگاه انقلاب او را به به یک سال حبس، دو سال تبعید به رشت، دو سال ممنوعیت خروج از کشور و دو سال منع از حضور در فضای مجازی محکوم کرد. او پس از ۹ ماه حبس، اسفند ۱۴۰۲ از زندان بیرون آمد و بر اساس حکم دادگاه انقلاب دوره مجازات تبعید او در رشت آغاز شد.»

از سوی دیگر، هرانا به نقل از منابع خود نوشت زراعی که به مراجعه مرتب به کلانتری گلسار رشت موظف شده بود، پس از آنکه فرمان رئیس کلانتری مبنی بر اجبار به چادر پوشیدن را نپذیرفت از حضور در کلانتری منع شد. به دنبال این منع که با گزارش کلانتری مبنی بر مراجعه‌نکردن او همراه بود، شعبه ۱۳ دادگاه انقلاب رشت بار دیگر او را احضار و بازداشت کرد.

#حمیده_زراعی #رشت #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
حمیده زراعی، از شب گذشته دست به اعتصاب غذا زد

حمیده زراعی ۱۶ خرداد پس از احضار به دادسرای انقلاب رشت بازداشت و به زندان لاکان رشت منتقل شده است. او از همان ابتدا اعلام کرد که اگر آزاد نشود، از شنبه دست به اعتصاب غذا خواهد زد. حالا خبر رسیده که او از شب گذشته اعتصابش را آغاز کرده و نه آب می‌نوشد و نه غذا می‌خورد.
زراعی پیش از این دو مرتبه در سال‌های ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ بازداشت شده بود.

یک منبع مطلع درباره نحوه بازداشت او برای ما نوشت:
«حمیده زراعی را برای بار دوم بازداشت کرده‌اند، چون نتوانستند حجاب چادر را به او تحمیل کنند.

حمیده پارسال پس از آزادی از زندان، اسفند سال ۱۴۰۲ آزاد شد و از همان زندان مستقیم به رشت منتقل شد منوط به اینکه هر ۷۲ساعت در کلانتری۱۴ گلسار رشت اعلام حضور کند.

او از اغاز برای پوشش چادر تحت فشار بود اما حمیده زیر بار پوشش چادر نرفت تا اینکه رییس کلانتری به حمیده گفت: اگر چادر نمی‌پوشد، اجازه آمدن به کلانتری ندارد و حمیده هم مراجعه نکرد تا اینکه برایش احضاریه دادگاه با مهلت ۵ روزه ارسال شد.

در روز پایانی مهلت پنج روزه، که چهارشنبه بود حمیده به دادگاه رفت و در دادگاه با مامور زن سر چادر بحث می‌کند و ماموران حمیده را مورد ضرب‌و‌شتم قرار داده و به زندان لاکان رشت منتقل می‌کنند..

روز پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳، خواهر حمیده برای ملاقات به زندان رفت، ولی اجازه ملاقات حضوری داده نشد و به تماس تلفنی خلاصه شد.

حمیده اعلام کرده است اگر تا شنبه آزاد نشود، دست به اعتصاب‌غذا خواهد زد.»

مسئول بازداشت مجدد خانم زراعی، رئیس کلانتری است که اصرار عجیبی به چادر سر کردن خانم زراعی داشته است. در حالی که مسئول واحد اجرای احکام گفته که مراجعه ایشان بدون چادر مشکلی ندارد.

گرچه اصولاً اینکه فردی را به اقامت اجباری در شهری دیگر (هرچند. شهر آبا و اجدادی‌اش) کنند و باز مجبور کنند که هر ۷۲ ساعت به کلانتری مراجعه کند، خودش کاری ظالمانه است. چه با چادر چه بدون چادر.


#حمیده_زراعی #رشت #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
حمیده زراعی، زندانی سیاسی سابق، که چند روز پیش بازداشت شده بود، پس از شش روز حبس با تنی کبود از ضرب و شتم، با وثیقه آزاد شد.

چند روز پیش خبر بازداشت خانم زراعی را داده بودیم. حالا یکی از دوستان خانم زراعی، ضمن ارسال این تصاویر، ماجرایی را که حمیده برایش تعریف کرده، برای ما ارسال کرده است:
«بعد از گذروندن محکومیت ۱ سال حبسم در تاریخ ۳ اسفند ۱۴۰۲، ماموران اجرای احکام من رو به صورت تحت‌الحفظ مستقیما از زندان کچویی کرج به دادسرای رشت آوردن و از من امضاء گرفتن که هر ۷۲ساعت ۱بار خودم رو به کلانتری موردنظر معرفی کنم.
بعد از گذشت ۲ ماه از تبعیدم رئیس کلانتری به‌دلیل اینکه مانتوی من به اندازه کافی از نظر اونها بلند نیست و باید چادر سر کنم، بهم اجازه نداد که برای اعلام حضور به کلانتری برم. بعد از ۱ماه به دادسرای رشت احضار شدم برای ادای توضیح برای نرفتنم به کلانتری.
وقتی به دادسرا رفتم بهم اجازه ورود ندادن، گفتن مانتویی که پوشیدی کوتاهه و باید چادر سر کنی. از همون خانم درخواست کردم که به شعبه مورد نظرم اطلاع بدن من اومدم ولی بخاطر پوششم بهم اجازه ورود نمیدن چون من لباس بلندتر از این ندارم و اگه برگردم حکم جلبم رو میگیرن، که همون خانم با لحن زشت و زننده ای بهم گفت برم بیرون و به اون ربطی نداره که بره اطلاع بده. من هم مقاومت کردم و گفتم تا تکلیفم مشخص نشه از اینجا بیرون نمیرم، همون خانم و یه افسر مرد شروع کردن به کتک زدن من و بهم گفتن که تو دزدی و میخوای از اینجا دزدی کنی، که البته من هم از خودم دفاع کردم حتی افسر من چند بار با لگد به پای من کوبید.
دستگیرم کردن و از من شکایت کردن به اتهام ضرب‌وشتم بدون اثر و اخلال در نظم عمومی، من رو به زندان لاکان رشت فرستادن و بعد از ۶ روز با قید وثیقه آزاد شدم.
اما هنوز این پرونده شکایت بازه و باید بابتش مجددا به دادسرا مراجعه کنم.»


#حمیده_زراعی #رشت #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
سیروس فتحی، همسر شریفه محمدی فعال کارگری زندانی، روز سه‌شنبه ۲۲ خرداد، توسط نیروهای حکومتی در شهر رشت بازداشت شد.

آقای فتحی پیگیر آزادی همسرش بود که بیش از ۶ ماه است در بازداشت موقت به سر می برد.

تاکنون دلیل و نیز محل نگهداری سیروس فتحی از سوی دستگاه‌های امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی اعلام نشده است.

این زوج زندانی دارای یک فرزند دختر هستند. در حال حاضر، آیدین، فرزند ۱۲ ساله این دو فعال کارگری، نزد یکی از دوستان خانوادگی آن‌ها است.

بازداشت سیروس فتحی در شرایطی انجام شد که دادگاه شریفه محمدی روز یکشنبه ۲۰ خرداد در شعبه یکم دادگاه انقلاب اسلامی رشت برگزار شده است.

شریفه محمدی فعال کارگری اهل کردستان و ساکن رشت، روز ۱۴ آذر سال ۱۴۰۲ به دست ماموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در رشت بازداشت و پس از ۲۰ روز به اداره اطلاعات سنندج منتقل شد. در مدتی که شریفه محمدی در بازداشتگاه اداره اطلاعات سنندج زندانی بود، اخباری در مورد ضرب و جرح و شکنجه جسمی وی منتشر شد. خانم محمدی روز ۱۰ اسفند دوباره به زندان لاکان رشت بازگردانده شد.

پیش از این نامه‌هایی از خانم محمدی منتشر کرده‌ایم که او در آن نامه‌ها به ضرب و جرح در دوران بازداشت، حبس در سلول انفرادی، رنج دوری از فرزند و محرومیت از ملاقات حضوری با خانواده‌اش اشاره کرده بود.

به خانم محمدی اتهام ارتباط با حزب کومله نسبت داده شده است، اما همسرش هر گونه ارتباط او با سازمان‌های مخالف جمهوری اسلامی را رد کرده بود.
این روش معمول جمهوری اسلامی است که فعالان مدنی را به گروه‌های سیاسی مخالف و کشورهای دیگر منتسب می‌کند تا بتواند بیشتر تحت فشار قرار دهد و جلوی حمایت از آن‌ها را بگیرد.

#شریفه_محمدی #سیروس_فتحی #رشت #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
در پی وقوع آتش‌سوزی در بیمارستان قائم رشت، تاکنون دستکم ۹ بیمار جان خود را از دست داده‌اند.

بنا بر اعلام اتش‌نشانی رشت این آتش‌سوزی ساعت یک و سی دقیقه بامداد امروز سه‌شنبه ۲۹ خرداد به وقت محلی آغاز و پس از سه ساعت مهار شده است.

به گفته رئیس آتش نشانی رشت «در نتیجه حریق، در مجموع ۱۴۲ بیمار انتقال یافتند که ۱۱۰ بیمار توسط عوامل اورژانس و هلال احمر به بیمارستان‌های سطح شهر رشت منتقل شدند و ۳۲ تن از بیماران سرپایی به خانواده‌هایشان تحویل داده شدند.»

به گفته یکی از پرسنل بیمارستان در ساعت‌های طولانی «نزدیک به ۱۰ ساعت» برق نداشته و مجبور شده‌اند از برق اضطراری استفاده کنند، موتورخانه بعد از ساعت‌های طولانی استفاده از برق اضطراری آتش گرفته است.

۹ نفر به خاطر عدم استانداردهای ایمنی جان خود را از دست دادند، در حالی که کشور در جنگ به سر نمی‌برد و دشمن خارجی جمله‌ای نکرده است.

جمهوری اسلامی در حمله موشکی خود به اسرائیل، یک کودک را به قتل رساند، اما هر روز شاهد قتل شهروندان ایرانی به دلایل سوءمدیریت هستیم.

#رشت #آتشسوزی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
بی‌دادگاه انقلاب رشت، به ریاست قاضی احمد درویش‌گفتار، شریفه محمدی را به اتهام «بغی» به اعدام محکوم کرده است.

حکم صادره از شعبه اول دادگاه انقلاب رشت، امروز پنج‌شنبه چهاردهم تیرماه به سیروس فتحی، همسر شریفه محمدی، ابلاغ شده است.

شریفه محمدی در ۱۴ آذرماه ۱۴۰۲ دستگیر شد و دادگاه رشت به اتهام «ارتباط با یک سازمان سیاسی» برای او طرح پرونده کرد.
این فعال کارگری دختری ۱۲ ساله دارد به نام آیدین.

شریفه محمدی فعال کارگری اهل کردستان و ساکن رشت، روز ۱۴ آذر سال ۱۴۰۲ به دست ماموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در رشت بازداشت و پس از ۲۰ روز به اداره اطلاعات سنندج منتقل شد. در مدتی که شریفه محمدی در بازداشتگاه اداره اطلاعات سنندج زندانی بود، اخباری در مورد ضرب و جرح و شکنجه جسمی وی منتشر شد. خانم محمدی روز ۱۰ اسفند دوباره به زندان لاکان رشت بازگردانده شد.

پیش از این نامه‌هایی از خانم محمدی منتشر کرده‌ایم که او در آن نامه‌ها به ضرب و جرح در دوران بازداشت، حبس در سلول انفرادی، رنج دوری از فرزند و محرومیت از ملاقات حضوری با خانواده‌اش اشاره کرده بود.

به خانم محمدی اتهام ارتباط با حزب کومله نسبت داده شده است، اما همسرش هر گونه ارتباط او با سازمان‌های مخالف جمهوری اسلامی را رد کرده بود.
این روش معمول جمهوری اسلامی است که فعالان مدنی را به گروه‌های سیاسی مخالف و کشورهای دیگر منتسب می‌کند تا بتواند بیشتر تحت فشار قرار دهد و جلوی حمایت از آن‌ها را بگیرد.

#شریفه_محمدی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_اعدام
#رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رشت امروز ۱۵ تیرماه ۱۴۰۳ شعب اخذ رای «خالی‌تر از خالی»

در حالی‌که جامعه ایران بارها به جمهوری اسلامی «نه» گفته است و خواسته‌های خود را روشن مطرح کرده است، اما دیکتاتور با تمام پروپاگاندای خود دست به فریب زده است.
طنز ماجرا این‌که خامنه‌ای گفته بود کسانی که در انتخابات شرکت نکرده‌اند وقت نکرده بودند رای بدهند یا مشکل داشتند و نتوانستند در انتخابات شرکت کنند.
پاسخ شما به این سخنان چه بود؟

#یاری_مدنی_توانا
#سیرک_انتخابات
#رشت
@Tavaana_TavaanaTech
تعدادی از تشکل‌های مستقل کارگری ایران، با انتشار بیانیه‌ای صدور حکم اعدام علیه شریفه محمدی را محکوم کردند و خواستار آزادی فوری و بی‌قید و شرط او شدند.
سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه، گروه اتحاد بازنشستگان، کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری و کارگران بازنشسته خوزستان، در بیانیه‌شان این حکم را یک جنایت در پوشش دفاع از امنیت خواندند و اتهامات منتسب به خانم محمدی را، نادرست و دروغین توصیف کردند.


شریفه محمدی، فعال کارگری محبوس در زندان لاکان رشت، روز چهاردهم تیرماه توسط شعبه اول دادگاه انقلاب رشت از بابت اتهام بغی به اعدام محکوم شد.


این فعال کارگری دختری ۱۲ ساله دارد به نام آیدین.

شریفه محمدی فعال کارگری اهل کردستان و ساکن رشت، روز ۱۴ آذر سال ۱۴۰۲ به دست ماموران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در رشت بازداشت و پس از ۲۰ روز به اداره اطلاعات سنندج منتقل شد. در مدتی که شریفه محمدی در بازداشتگاه اداره اطلاعات سنندج زندانی بود، اخباری در مورد ضرب و جرح و شکنجه جسمی وی منتشر شد. خانم محمدی روز ۱۰ اسفند دوباره به زندان لاکان رشت بازگردانده شد.

پیش از این نامه‌هایی از خانم محمدی منتشر کرده‌ایم که او در آن نامه‌ها به ضرب و جرح در دوران بازداشت، حبس در سلول انفرادی، رنج دوری از فرزند و محرومیت از ملاقات حضوری با خانواده‌اش اشاره کرده بود.

به خانم محمدی اتهام ارتباط با حزب کومله نسبت داده شده است، اما همسرش هر گونه ارتباط او با سازمان‌های مخالف جمهوری اسلامی را رد کرده بود.
این روش معمول جمهوری اسلامی است که فعالان مدنی را به گروه‌های سیاسی مخالف و کشورهای دیگر منتسب می‌کند تا بتواند بیشتر تحت فشار قرار دهد و جلوی حمایت از آن‌ها را بگیرد.

#شریفه_محمدی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#نه_به_اعدام
#رشت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
زهره و زهرا دادرس از فعالان حقوق زنان در گیلان جهت اجرای حکم بازداشت و به زندان زنان لاکان رشت منتقل شدند…
زهره دادرس به ۹ سال و ۶ ماه حبس محکوم شده بود که ۶ سال و یک روز آن قابل اجراست
و زهرا دادرس نیز به ۶ سال و یک ماه حبس محکوم شده بود که سه سال و ۶ ماه از آن قابل اجراست…
امروز مابقی محکومان این پرونده نیز به صورت تلفنی جهت اجرای حکم احضار شده‌اند…
در این پرونده ۱۱ تن از فعالان گیلان به بیش از ۶۰ سال حبس محکوم شدند.

#زهره_دادرس #زهرا_دادرس #رشت #زندانی_سیاسی #حقوق_زنان #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
مادر محمدرسول مؤمنی‌زاده، از جان‌باختگان خیزش انقلابی۱۴۰۱، پسری دلاور را پرورش داد، اما حالا به جای پسرش، قاب عکس او را در آغوش دارد.

محمد رسول مومنی زاده ۲۴ ساله در آغوش برادرش جان داد وقتی از پشت به او تیر زدند بیشتر از ۳۰ نفر موتور سوار با باتوم به او حمله کردند. برادر می‌گوید: «خودم را به روی محمدرسول انداختم که پهلوی شکسته و تیر خورده ‌اش که غرق خون بود لگد نخورد.»

زهرا کریمی مادر محمدرسول به یکی از رسانه‌ها گفته است : «وقتی به بیمارستان رفتم پر از لباس شخصی بود و وقتی که جنازه کسی را در آنجا دیدم گفتم خدا به پدرومادرش رحم کند. پسر دیگرم به من گفت که این محمدرسول است. من قبول نمی‌کردم. نیروهای امنیتی نگذاشتند پیکر بچه‌ام را ببینم و همینطوری در بیمارستان و حیاط و خیابان من را با زور و کشان‌کشان می‌بردند.»

او اضافه کرده: «چرا بچه مرا از یک متری با اسلحه کشتید؟ مگر او چه کار کرده بود؟ من چه کنم که خون او پایمال نشود؟ من حتی اجازه نداشتم فرزند خودم را ببینم و ببوسم.»

برادر محمدرسول در حساب کاربری خود با اشاره به گزارش پزشکی قانونی تصریح کرد در این گزارش نوشته شده محمد رسول از ناحیه کبد آسیب دیده است، در حالی که گلوله از زیر بغل به برادرش اصابت کرده و در سردخانه قسمت پایین دنده او پاره
شده بود.

یکی از مخاطبان توانا از شهر رشت می‌گوید: «مادر محمدرسول خیلی مورد آزار قرار گرفته است. او را تهدید کرده‌اند که پسر دیگرش را هم از او می‌گیرند. نیروهای اطلاعاتی چه سر مزار محمد رسول و چه اطراف خانه‌شان مزاحمت ایجاد می‌کنند، چند بار صفحه اینستاگرامشان (مادر و برادر محمدرسول) را بسته‌اند تا صدای دادخواهی آن‌ها را خاموش کنند، لطفا صدای خانواده‌های دادخواه باشید و آن‌ها را فراموش نکنید.»

- همراهان گرامی، خانواده‌های دادخواه به شدت تحت فشار هستند. اخیرا گزارش‌های متعددی از افزایش فشار بر آن‌ها از طریق تهدید جانی یا تهدید بازداشت فرزندان دیگرشان دریافت کرده‌ایم. لطفا این عزیزان را تنها نگذارید و از آن‌ها حمایت کنید.


#محمدرسول_مومنی_زاده #رشت #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«سلام توانا جان؛

من به هر استانی از ایرانیان رفتم، بر سر مزار جان‌باختگان راه آزادی حاضر شدم. به کردستان رفتم، کرمانشاه رفتم، ایلام رفتم، فارس رفتم، آذربایجان رفتم... همه جا یاد عزیزانمان با من بود.

الان هم به گیلان رفتم و این ویدیو از حضورم بر مزار بهنام لایق‌پور عزیز است.
در ضمن، همچنان همه جا بدون حجاب اجباری حضور پیدا می‌کنم»

ـ پیام و ویدیوی دریافتی از مخاطبان توانا

#رشت #بهنام_لایق_پور
#زن‌_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا

📱 Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱tavaana

📱Beshkan

📱Dialogue

📱tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
سارا دلدار، از بازداشت‌شدگان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ و‌ زندانی سیاسی سابق در زندان لاکان رشت، به‌دلیل کمک به معترضان مجروح در خلال قیام، بازداشت و به حبس محکوم شد. او به دلیل عفونت ناشی از ساچمه‌های فراوان در تن خود، جان خود را از دست داد.

سارا دلدار در آخرین پست اینستاگرام خود که در بیمارستان بستری بود، شرح کاملی از وضعیت خود داده بود:

«اول مرداد هزار و چهارصد و سه

فردا روزی که یکسال پیش از دادگاه مستقیم به #زندان_لاکان_رشت برده شدم هیچ حس و درد و ترسی نداشتم یا حتی نگفتم با خودم کاش این کارو نمیکردم. چون من کاری نکردم جز اینکه زخمی‌ها رو نجات دادم و جراحی کردیم و سکوت نکردم در برابر وجدانم و و‌جز قلمی که جز راستی هیچ ننوشت.

روزها گذشت داخل زندان و تا حکم‌ام اومد: دو تا حکم یک سال و سه ماه و ده روز و شش ماه و خورده‌ای. موندم و ازادی مشروطم اومد. این مدت هر چقدر هر ثانیه چه چیزایی گذشت و بگم بازم کمه.

از بهداشت، از دعواها از سرما از گرما از اینکه آرزوت باشه ماه و آسمون رو ببینی ولی خب همه این چیزا و صد برابرش برای وطن کمه.

وقتی که اومدم به هیچ کس نگفتم، تا استقبالم نیان تا هیچ گلی نیارن، وقتی ازادی هیچ معنی نداشت.

روزها گذشت. هم‌اش فکر و ذهنم زندان بود… پیش دخترایی که کمکشون کردم و ترک کردن. پیش اینکه وای دعوا نشه وای برف نیاد سردشون میشه…

حتی غذاهایی که هوس کرده بودم و برام درست میکردن نمیخوردم تا اینکه گفتم اینجوری نمیشه… باید بلند شم مثل همیشه رفتم سرکار. خودم از صبح تا شب درگیر کردم تا برسم خونه بخوابم و فکری نکنم همه رو محل کار خندوندم و انرژی دادم تا اینکه کم کم مریض شدم. پیگیری کردم، دکتر رفتم تا اینکه هر روز بدتر عفونت…

و هنوز از دومین ماه که زندان بودم پریود شدم، دیگه عادت ماهیانه نشدم. تو زندان فشار عصبی گرفتم و بعد مشکلای دیگه… گفتم شایدچون من کبدم مشکل داشت این عفونت‌ها رو گرفتم. یه هفته بیمارستان خوابیدم. دیگه ادم قبل نبودم، ضعیف ضعیف شدم، کم‌خونی شدید و بزرگ شدن طحال و کلیه و تخمدان… بعد دیدم بچه‌هایی که از زندان اومدن خیلیاشون بیماری زمینه‌ای گرفتن
ولی با تمام این رنج‌ها و دردها ساچمه‌‌های تو بدنم و سرم هر لحظه، ناخوداگاه میبینم خیابون پر از صدای تیر و خون، رژه میرن تو ذهنم و جز مشت کردن ناخن داخل گوشتم هیچ تسلی نیست
ولی باز هم با تمام وجود به تمام شیر زنان سرزمینم افتخار میکنم و روحم پیش خواهرای تو بند که تمام رنجاشونو دیدم و باهاشون زندگی کردم …
#زن_زندگی_آزادی »
saray.deldar

#سارا_دلدار #رشت #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بازنشر، علیه فراموشی

سال ۱۴۰۱، ۲۸ شهریور، رشت
مردم توانستند با اتحاد خود نیروهای سرکوبگر را ناچار به فرار کنند.
مردم مبارز ساعت حدود ده شب، در حوالی میدان مادرخیابان را با موانعی بستند، با شهامت به نیروهای سرکوبگر حمله کردند و آن‌ها را فراری دادند. حتی شوکر یکی از نیروهای سرکوب را از او گرفتند.

این صحنه‌های شهامت و رشادت مردم را هرگز فراموش نمی‌کنیم.

#رشت #مهسا_امینی #مقاومت_مدنی #دفاع_مشروع #انقلاب_ملی #انقلاب_۱۴۰۱ #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بازنشر؛ علیه فراموشی

یکی از صحنه‌های به‌یادماندنی انقلاب ۱۴۰۱، همین صحنه‌ها است که زنان با شهامت روسری از سر برمی‌داشتند، بالای یک سکو می‌ایستادند و با شهامتشان به جمعیت هیجان و شور و شجاعت می‌دادند.

برداشتن روسری‌ها ابتدا در مراسم تشییع پیکر مهسا در سقز اتفاق افتاد، روز ۲۸ شهریور در تهران و رشت و سقز و بقیه شهرها زنان روسری را در خیابان برداشتند و این کار در سایر روزهای انقلاب در شهرهای مختلف به عنوان نمادی از شهامت مردم و نمادی از نه گفتن به سیطره جمهوری اسلامی، تکرار شد.

#رشت #مهسا_امینی #انقلاب_۱۴۰۱ #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
جمعه ۳۰ شهریورماه ساعت ۵ بعدازظهر مراسم دومین سالگرد قتل محمدرسول مومنی‌زاده است.
مزار او در شهر رشت مسجد سلیمان‌داراب (محل مزار میرزا کوچک) واقع شده است.

جوانی ۲۴ ساله که در آغوش برادرش جان داد. از پشت به او تیر زدند، بیشتر از ۳۰ نفر موتورسوار با باتوم به او حمله کردند.
محمدرسول از اصابت ضربات باتوم به یک خانم جلوگیری کرده بود، اما با شلیک مستقیم گلوله از فاصله چند قدمی در خیابان به قتل رسید و در آغوش برادرش جان داد.

لحظه مرگ محمدرسول این‌گونه تعریف شده است: «بعد از اینکه محمد تیر خورده توی همون حال نیروهای گاردی ریختن و محمد تیرخورده و برادرش رو هم کتک زدن..!»
برادرش می‌گوید: «خودم را به روی محمدرسول انداختم که پهلوی شکسته و تیرخورده‌اش که غرق خون بود، لگد نخورد.»

زهرا کریمی، مادر محمدرسول، به یکی از رسانه‌ها گفته است:
«وقتی به بیمارستان رفتم پر از لباس شخصی بود و وقتی که جنازه کسی را در آنجا دیدم گفتم خدا به پدرومادرش رحم کند. پسر دیگرم به من گفت که این محمدرسول است. من قبول نمی‌کردم. نیروهای امنیتی نگذاشتند پیکر بچه‌ام را ببینم و همینطوری در بیمارستان و حیاط و خیابان من را با زور و کشان‌کشان می‌بردند.»

او اضافه کرده: «چرا بچه مرا از یک متری با اسلحه کشتید؟ مگر او چه کار کرده بود؟ من چه کنم که خون او پایمال نشود؟ من حتی اجازه نداشتم فرزند خودم را ببینم و ببوسم.»

یکی از مخاطبان توانا از شهر رشت می‌گوید: «مادر محمدرسول خیلی مورد آزار قرار گرفته است. او را تهدید کرده‌اند که پسر دیگرش را هم از او می‌گیرند. نیروهای اطلاعاتی چه سر مزار محمد رسول و چه اطراف خانه‌شان مزاحمت ایجاد می‌کنند، چند بار صفحه اینستاگرام‌شان (مادر و برادر محمدرسول) را بسته‌اند تا صدای دادخواهی آن‌ها را خاموش کنند، لطفا صدای خانواده‌های دادخواه باشید و آن‌ها را فراموش نکنید.»

- همراهان گرامی، خانواده‌های دادخواه به شدت تحت فشار هستند. اخیرا گزارش‌های متعددی از افزایش فشار بر آن‌ها از طریق تهدید جانی یا تهدید بازداشت فرزندان دیگرشان دریافت کرده‌ایم. لطفا این عزیزان را تنها نگذارید و از آن‌ها حمایت کنید.


#محمدرسول_مومنی_زاده #رشت #علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech