آموزشکده توانا
57.8K subscribers
30.2K photos
36.3K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram

زادروز جاویدنام شلر فرهادی

«در آغوش تاریکی شب،
با تمام خستگی بدنم و
سنگینی دلم،
به آخرین لحظات این سال های پرماجرا نگاه می‌کنم.
دلم هنوز پر از دلتنگی‌ها و احساساتی است که در طول این سال‌ها نتوانستم به آنها رسیدگی کنم.
مانند یک رهگذر سرگردان در این فضای تاریک،
دلم به دنبال یک نقطه‌ی روشن است.
گاهی فکر می‌کنم که آیا این دلتنگی و خستگی،پایانی خواهد داشت؟
اما با وجود تمامی سختی‌ها،
تمام خستگى ها،
امید دارم که يك روز چشم باز كنم و
خبرى از دلتنگى نباشد!
كه يك روز چشم باز كنم و
تو را كنار خود ببينم!
كه يك روز چشم باز كنم و
به جاى آن كه برايت بنويسم صبحم را با دیدن روی تو دختر زیبایم آغاز کنم،
عشق را از چشمانم بخوانى و دوباره تو را تنگ در آغوش بکشم شلر قشنگم
سیزدهمین تولد ۲۵ ساله شدنت مبارک شلر همیشه جوانم
دوم خرداد ۱۴۰۳»

«شلر فرهادی»‌ فارغ التحصیل رشته علوم سیاسی دانشگاه رازی کرمانشاه بود. دختر رزمی‌کاری از ایل سنجابی که در پاییز ۱۳۹۰ در حالی که خود را برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد آماده می‌کرد،‌ ناپدید شد

پس از گذشت حدود ۵ ماه خانواده‌‌اش او را در حالیکه از لحاظ جسمی به شدت ضعیف بود و در وضعیت روحی بغرنجی قرار داشت از بازداشتگاه وزارت اطلاعات در زندان اوین تحویل گرفتند و به روستای خود در کرمانشاه بازگرداندند. ماموران وزارت اطلاعات با این شرط او را به خانواده‌اش تحویل دادند که در صورت احضار به زندان مراجعه کند.
علت دستگیری شلر،‌ امضای بیانیه‌ای انتقادی بود که از سوی تعدادی از دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه در جریان سفر خامنه‌ای به این شهر (۲۴ مهر ۱۳۹۰) منتشر شد. از اینکه در بازداشتگاه وزارت اطلاعات چه بر این دختر جوان گذشت اطلاعی در دست نیست اما او پس از بازگشت به خانه،‌ تا هفته‌ها وضعیت روحی نابسامانی داشت. از همه هراس داشت و از خانه خارج نمی‌شد و تا ماه‌ها با کسی حرف نمی‌زد.

۱۰ ماه پس از آزادی، در دی ماه ۱۳۹۴، اداره اطلاعات کرمانشاه «شلر فرهادی» را احضار کرد ولی او پس از آگاهی از این احضار،‌ تفنگ شکاری پدرش را برداشت و با شلیک گلوله‌ای به زندگی خود پایان داد.

سرگذشت این دختر جوان در سکوت خبری، همچنان پر از ابهام مانده، اما چیزی که روشن است اینکه آینده پر از امید او با یک بازداشت و یک تماس تلفنی به یک قطعه خاک در تاریکی و سکوت خلاصه شد.

#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#شلر_فرهادی #یاری_مدنی_توانا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«روزگار به کامت نشد، بی شک به نامت خواهد شد.
داغت همچون آتشفشانی در وجودمان می‌جوشد و هیچ گاه سرد نمی‌شود.»

از صفحه معصومه احمدی، مادر محمد قبادلو

#محمد_قبادلو
#محسن_شکاری
#آرمیتا_گراوند
#حمیدرضا_روحی
#یلدا_آقافضلی✌️
#نیکا_شاکرمی
#مهسا_امینی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام حنانه کیا، تصاویری از نوزادی و کودکی تا جان‌باختن فرزندش را در یک ویدیو منتشر کرده است. تصاویری که همه مادران دادخواه از فرزندانشان مرتب جلو چشمشان دارند و هر لحظه خاطرات بسیاری برایشان زنده می‌شود، اولین خنده، اولین قدم، اولین بازی، اولین کلمه، اولین روز مدرسه، صداها، خنده‌ها، جشن‌ها، آرزوها ... همه و همه پیش چشم آن‌ها رژه می‌رود.

خانم معصومه آذری نوشت:

«داغ که میدانی چیست؟
علامت را می‌گرفتند توی آتش، سرخ وآتشین که
می‌شد می.نشاندند روی بازو یا هرجا.
درد داشت؟! بله. اما یک شب، یه هفته، بعدش خلاص!
جایش ولی همیشه می‌ماند.
این" همیشه "چه آدم را می‌ترساند!
این است که گفتیم"الهی داغ نبینی"
که تمام عمر جلو چشمت نباشد علامت "نبودن یکی" 💔🕊
حسین وحدانی»


#حنانه_کیا
#عروس_ایران
#مادران_دادخواه
#معصومه_آذری
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
«امروز نوزدهم خرداد ماه، زادروز #رامین_پوراندرجانی پزشک مظلوم کهریزک است.

رامین پوراندرجانی؛ پزشکی بود که شرافت و وجدان را هرگز به دیکتاتور نفروخت! مرگ رامین پوراندرجانی نه مسمومیت غذایی بود و نه خودکشی بلکه مسئولان رده بالای نیروی انتظامی و امنیتی او را کشتند تا جنایت‌هایشان در بازداشتگاه کهریزک از زبان رامین برملا نشود.

رامین پور اندرجانی پزشکی که مظلومانه کشته شد. انسانی که به زور در بازداشتگاه کهریزک بود و شاهد جنایات آنجا، صدایش را بریدند تا صحبت از بسیاری از ناگفته‌ها نکند. تا صحبت از نبض گرفتن‌ها با پوتین نکند. تا صحبت از گونی ‌های سفید رنگ نکند. رامین تو را کشتند و خانواده‌ات را داغدار کردند، فقط به آن دلیل که شاهد فجایع بودی... آری، در کشور ما ایران شاهد باشی هم مجرمی، تو مجرم به آنی که زیر بار زور نرفتی و دست خود را به جنایات آنجا آلوده نکردی و هرگز زیر برگه مننژیت را امضا نکردی، برگه‌ای که از سوی سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران، سرتیپ عزیزالله رجب‌زاده فرمانده نیروی انتظامی پیشین تهران و سرهنگ کمیجانی رئیس بازداشتگاه کهریزک تهیه شده بود تا بگویند کشته‌شدگان کهریزک بر اثر ضرب و شتم و شکنجه کشته نشدند بلکه آنها بر اثر بیماری مننژیت فوت کردند.

رامین جان ؛ تو را از این دنیا گرفتند ولی نمی‌توانند از یاد ملت بگیرند، یاد تا همیشه برای زنده و گرامی‌ست!.

تولدت در آسمان‌ها مبارک مرد بزرگ.🌹🌹»

از اینستاگرام مسعود علیزاده، از بازماندگان کهریزک
masoudalizadeh___

روایت قتل حکومتی رامین پوراندرجانی را در لینک زیر بخوانید:

https://tinyurl.com/3webxk4p

رامین پوراندرجانی، جان بر سر قسم
https://tavaana.org/ramin_pourandarjani/

#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#رامین_پوراندرجانی
#امیر_جوادی_فر
#محمد_کامرانی
#محسن_روح_لامینی
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#علیه_فراموشی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«خواستم زادروزت را نقاشی کنم
مدادهای رنگی‌ام
آنجا بر روی دفتر مشقی که نیمه باز مانده است، نگاهم می‌کنند
دفتر مشقی
که هنوز جای دستان کودکانه‌ات
با عطر خوش عشق و شعور
برای مردمان این سرزمین
قصه ها می‌سرایند.
تولدت را با کدام رنگ، نقاشی کنم!

مداد سبز رنگ را برای نقاشی چمن زاران بختیاری برمی‌دارم
و سرخ را برای لاله‌های بهارانش.

اما دو صد افسوس
که لاله‌هایم خون می‌گریند

و دفتر نقاشی‌ام یک سر
از خون لاله‌ها
سرخ شد

رو به آسمان کردم
در پس نقاشی طبیعت که خدای رنگین کمانت حکم فرماست.
برگ برگ لاله‌های دفترم را
از برای جشن زادروزت
بر آسمان ایران افشاندم
و یک ایران از زادروزت گلباران شد.»

pourwandad

#كيان_پيرفلك
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مصطفی کنعانی، هنرمند ایرانی، در زادروز جاویدنام مجیدرضا رهنورد این کار را اجرا کرد و نوشت:
« تقدیم به #مجیدرضا_رهنورد و خانواده‌ای به وسعت ایران
امروز در روز تولد بزرگمرد میهن مجید رضا رهنورد و روز همبستگی پرچم شیر و خورشید چند خطی رو نوشتم تا تقدیم تمام میهن پرستان و آزادی خواهان کنم، راه مجیدها ادامه دارد و ما تا روز آزادی از پا نخواهیم نشست
پاینده ایران و ایرانی
جاوید شاه💚🤍»


#مجیدرضا_رهنورد #ایران #آزادی #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #خراسان #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«پانزده سال گذشت: هجدهم تیر هشتاد و هشت، بازداشتگاهی به نام کهریزک

ساعت سه صبح است، تارهای اسارت تنیده‌اند، دستان گناه‌آلود بر ما، بوی دود و صدای شکنجه انسان‌های بیگناه به گوش می‌رسد و ما همگی در شوک و اظطرابیم، اینجا زمان ایستاده است و تنها گردونه بیداد است و می‌چرخد. اینجا روزهای بلندش کوتاه می‌شود در امتداد شکنجه تن‌هایمان. زیر آن آفتاب سوزان، پای برهنه بر سطحِ سیاه داغ ، چهار دست و پا بر آسفالتی که گداخته است، می‌رویم.. می‌رویم. در میان حصارهای بلند کهریزک، دیگر تابی نمانده است، صدای شکستن استخوان یاران به گوش می‌رسید، هوشی نمانده است در زیر تابشی که ما را بی‌تاب کرده.

انگار خورشید مرده است! روز شب می‌شود و شب آنقدر بلند، که روشنی‌های تیر ، تار می‌شد. اینجا صحرا است و همگی‌مان تنها توهم نوشیدن آب داریم، گلوی خشکیده ما را تر می‌کند، اینجا بیابانیست که نیش‌های تیز ، زهر سیاه در رگ سرخ ما می‌ریزند، ساعت سه صبح است، صدای ناله‌های امیر در گوشم می‌پیچد که از مادرش چشم‌هایش را می‌خواهد، تصویر لب‌های خشک و تشنه‌اش وقتی که ناباورانه با ما وداع کرد همش جلوی چشمانم است..

هر ۱۸ تیری که از راه می‌رسد، تنم دوباره از تب آن کابوس تیره می‌سوزد.. محسن عزیزم ؛ هنوز تنم می‌سوزد، هنوز ! زخم‌هایت بزرگ و بزرگ‌تر می‌شد و تو ایستاده‌تر ، حیرانم از آن همه ایستادگی ! چه سربلند زندگان را ترک گفتی! محسن ؛ تو میتوانستی بگویی فرزند چه کسی هستی و آزاد شوی، ولی هیچ وقت این مهم را عنوان نکردی تا نشان دهد بزرگی آدمی را ، تا نشان دهی که اعتقاد داشتن به چیزی حد و مرز نمی‌شناسد.

در تنگاتنگ بدن‌های کوفته و زخمی‌مان، رفیقی دارد جان می‌دهد، اینجا سکوت مرگ است، یا نعره زنجیر که می‌درد شب را و صدای ضجه‌های ما که با خود می‌برد باد، اینجا دیوارها خون می‌گیرند و از درون میله‌های قطور جهنم کهریزک صدای شکستن استخوان یاران می‌آید. گویا اینجا آخر دنیاست! و در آخر به یاد دستهای بسته ی محمد می‌افتم، از آنجا که می‌آمدیم، در اوین، از ما جدا شد . ما در اوین بودیم و او در بیمارستانی ، با دست‌های زنجیر شده بر تخت ، در آنجا کهریزک را می‌گویم او مدام نگران بود و بی‌قرار ، انگار چند روزی به آزمون کنکورش نمانده بود.»

از اینستاگرام مسعوعلی‌زاده از جان‌به‌دربردگان کهریزک

#محسن_روح_الامینی
#محمد_کامرانی
#امیر_جوادی_فر
#احمد_نجاتی_کارگر
#رامین_آقازاده_قهرمانی
#رامین_پوراندرجانی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#جنایت_کهریزک_فراموش_نخواهد_شد
#علیه_فراموشی
#رای_بی_رای
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🚨هشدار!
این ویدیو حاوی صحنه های دلخراش است که ممکن است برای برخی افراد ناراحت‌کننده باشد.

یزدان، برادر جاویدنام عرفان خزایی این ویدیو را منتشر کرده و نوشته:
«پست(۵_۵)
اصلاح طلب‌ها، اصولگرایان، سپاه، بسیج ،... همه دست به دست هم دادند تا همچین صحنه‌هایی خلق کردند، در این یک سال و ده ماه (انقلاب #مهسا_امینی) مردم شریف و آگاه ایران همه صحنه‌های دلخراش و درد آور را دیدند و در کنار هم ایستادن و غیرت ایرانی بودن را در دنیا به نمایش گذاشتند، این راه تا زمان سقوط نظام ادامه خواهد داشت.
رای ندادن تنها بخشی از مسیر روشن و آزادی ایران است که با مشخص شدن آرا ۱۳ درصدی برای همه ثابت شد که مردم شجاع و آگاه ایران خواستار عبور هستند.
به امید ایرانی آزاد و آباد،بدون ظلم و ستم
زنده باد آزادی✌️»

- این تصاویر برای رعایت قوانین شبکه‌های اجتماعی تار شده است، ولی خانواده‌های داغدار، هر روز تصاویر جان‌باختن فرزندانشان به طور شفاف پیش چشمشان است.

- دردهای بسیاری که هیچوقت التیام نمی‌یابد.

- صحنه‌های بسیاری از رشادت و ایثار مردم حتما وجود دارد که تا کنون منتشر نشده و شهامت‌هایی در خیابان‌ها دیده شده که به هر دلیلی امکان تصویربرداری نبود... ولی شاهدان زیادی دیدند که رژیم چه جنایاتی کرد و مردم ما چه دلیرانه ایستادند.

#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#تکرار_میکنند
#عرفان_خزایی
#علیه_فراموشی #رای_بی_رای #سیرک_انتخابات #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مصطفی کنعانی، هنرمند ایرانی، به مناسبت زادروز نوید افکاری این ویدیو را منتشر کرد و نوشت:
«آخرین روز از تیرماه آمد و به رسم عادت امروز روز تولد منه، اگر جمهوری اسلامی نبود امروز زادروز قهرمان میهن جاوید نام نوید افکاری را خانواده اش جشن میگرفتند
و از این پس من هر ساله روز تولدم برای تو جشن خواهم گرفت تا یاد و خاطرت تا همیشه در ذهن و قلب آزادیخواهان وطن بماند ما مردم ایران صدای تو را هرگز فراموش نخواهیم کرد که میگفتی(سکوت ما یعنی حمایت از ظلم و ظالم) و ما به احترام تو هرگز سکوت نخواهیم کرد
زادروزت در آسمانها خجسته نوید جان💔
#نوید_افکاری #شیراز #سعیدافکاری #حبیب_افکاری #ایران #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #نه_به_جمهوری_اسلامی
پیامی اگر برای خانواده شجاع افکاری دارید برام بنویسد
پاینده ایران جاویدشاه 💚🤍»

از صفحه مصطفی کنعانی


#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جواد رضایی را یادتان هست؟ همان که تصویرش چند روز قبل از کشته شدن در چالش مشت و شکلات به طور اتفاقی منتشر شده بود، ... پدر دو فرزند بود. او سنگ‌کار و کاشی‌کاری بود که به دلیل مشکل کمر، دست از این کار کشیده و در یک کیوسک حوالی میدان انتظام لاهیجان مشغول به کار شده بود.

«من اگه نرم تو خیابون، تو اگه نری، پس کی بره؟ تو هم باید بیای. من که آماده مردنم. بالاترین افتخارم می‌شه که حتی همین امشب کشته بشم.»

این جملاتی از جواد رضایی با صورتی اصلاح‌کرده خطاب به دوستش در مغازه‌ای در لاهیجان است، حوالی ساعت ۶ و نیم عصر روز ۲۵ آبان‌ماه؛ ساعاتی پیش از آنکه با کاپشن مشکی چرمی بر تن، در خیابان شیشه‌گران با گلوله ماموران حکومتی کشته شود.

طاهره خوشکلام، همسر جواد، ضمن انتشار این ویدیو نوشت:
«هر چه زمان میگذره نبودنت و نداشتنت داره سخت تر و سخت تر میشه جان دلم

امروز سخنم با توست
تو مخاطب خاص
تو که نمیدونم با چی تشویق شدی
با پول
مقام
و....
و دست به اسلحه بردی و شلیک کردی و به هیچی فکر نکردی
نه به آینده نابود شده ی من
و نه به بچه‌هایی که یک عمر حسرت نداشتن پدر رو بر دوش میکشن و یادشون نمیره که چطور این اتفاق افتاد

نمیدونم الان در چه حالی؟
اصلا گوشه ای از ذهنت پذیرفته که چیکار کردی؟
فکر این که بخوای همشهری، هم استانی و هم وطن خودت رو با شلیک مستقیم خودت از پا دربیاری آرومت میکنه یا نه؟
اما همین جا میخوام بهت یادآوری کنم که فکر نکن زندگیت اگه الان روبراه هست هميشه اینطور میمونه
اگه حتی من نتونم به شخصه به حسابت برسم کارما و کائناتی تو این دنیا هستش که به حسابت میرسه
تو دوران حیاتت دارم میگم نه بعد مرگت
بدون که جوابش رو میگیری
هم خودت هم عزیزانت
از آه و نفرین من و بچه هام و خانواده جواد نمیتونی در امان باشی
از این پس این رو هر روز به خودت یادآوری کن و با این فکر زندگی کن که تقاصش رو پس میدی و با این درد هر روز زندگی کن
به خودت یادآوری کن که ملعونی بیش نیستی
به خودت هر روز بگو که چقدر پست و ذلیلی

و این که من #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
و نام #جواد_رضایی رو هیچوقت یادت نره که به موقع به سروقتت میرسه»


#جواد_رضایی #نه_به_جمهوری_اسلامی #لاهیجان #یاری_مدنی_توانا

📱 Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱Tavaana

📱tavaana

📱Beshkan

📱Dialogue

📱tavaana

@Tavaana_TavaanaTech
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM

🔴 هویت تیم قاتلان #مهسا_امینی در گشت کشتار:

■ سرهنگ عنایت الله رفیعی، متولد ۱۳۴۹،ساکن تهران. سهروردی .محله باغ صبا_ سرتیم ون قاتل #گشت_ارشاد ،در سابقه وی دهها بار ضرب و شتم وحشیانه و فحاشی به دختران دستگیر شده وجود دارد.

🔺 ستوان پرستو صفری، متولد ۱۳۶۵، ساکن تهران، میدان قزوین، خیابان غفاری
( قاتل مستقیم مهسا امینی)

وی عامل بازداشت مهسا امینی در مترو حقانی بوده و در داخل ون حین انتقال به مقر وزرا در پاسخ به سئوال مهسا که حجاب من چه مشکلی داره؟، سر وی را به سقف ون کوبیده که باعث ضربه مغزی او و لخته شدن خون در عروق مغزی و مرگ مغزی ناشی از آن یکساعت پس از ضربه بوده است.

■ فاطمه قربان حسینی، متولد ۱۳۷۴، ساکن: تهران، خیابان دامپزشکی _ مامور زن تیم قاتل گشت ارشاد

■ گروهبان علی خوشناموند، متولد ۱۳۷۴، اهل کوهدشت لرستان، ساکن خوابگاه نیرو انتظامی در مقر قصر فیروزه
عضو تیم قاتل گشت ارشاد، و عامل ضرب و شتم وحشیانه برادر مهسا در مترو حقانی

ارسالی مخاطبان توانا

#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم

#زن_زندگی_آزادی
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
مادر جاویدنام بهنام لایق‌پور ضمن انتشار این عکس، نوشت:


«دو سال از آسمانی شدن پاره تنم بهنام عزیزم گذشت،که هر لحظه‌اش سخت تر از لحظه فبل بود، دومین مراسم سالگرد بهنام جانم روز یکشنبه اول مهر ماه ،ساعت سه بعدظهر در قطعه پانزده باغ رضوان ،ردیف بیست و چهار ،برگزار می‌شود، عزیزتر از جانم #بهنام_لایق_پور 🕊🥀🤍 »

behnam_janam1364

- بهنام لایق‌پور، ۳۷ ساله بود. ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ با شلیک گلوله ماموران در بلوار لاکانی رشت کشته شد.

ماموران در مقابل چشمان دوستانش به او شلیک کردند و جانش را گرفتند. بهنام در آخرین پست اینستاگرامش از عدم فعالیت در صفحه‌اش به احترام مردم ایران نوشته بود.

تا چند روز بعد از قتل او، پیکر بهنام را تحویل خانواده ندادند. ۱۳ آبان ۱۴۰۱ مردم زیادی برای مراسم چهلم او روانه باغ رضوان رشت شدند. ۲۰ مامور موتورسوار به مراسم حمله کردند و سنگ مزارش را شکستند.

#بهنام_لایق_پور 🤍🥀🕊 #رشت #زن_رندگی_آزادی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مادر جاویدنام ابوالفضل مهدی‌پور، روز گذشته این ویدئو را منتشر کرد و نوشت:

«چه غریب است این روزها و غریبانه به پایان #شهریور_خونین_1401 به پاییز می رسیم
امروز آخرین روز و شبی است که با شوق زندگی خواهم کرد ساعت هفت صبح است کم کم بیدار میشوم ابوالفضلم را برای خوردن صبحانه بیدار میکنم و ساعت نه صبح برای او دمپایی نو میخرم میبرم سرکارش که در محل خودمان بود برای بانک قرض الحسنه سنگ کاری می‌کرد به او نزدیک میشم چقدر از دیدنش سیر نمی‌شوم مدام مانند عاشقی پنهانی به قدو بالایش نگاه میکنم و ذوق میکنم که دیگر نگرانش نیستم ابوالفضلم مانند خیلی از بچه های ایران از کودکی ونوجوانی کار می‌کرد وقتی دمپایش رادادم نگاه سرد خجالتی اش گفت مامان همینجا بپوشم گفتم آره چه اشکالی دارد دمپایی کهنه اش را گرفتم خیالم آسوده شد از روی داربست سُر نمی‌خورد موقع خداحافظی چهل متری آنطرف تر به عقب نگاه کردم دلم همش میخواست ازش عکس و فیلم بگیرم(حساس بود دوست داشت همیشه لوسش کنم اما نه در جمع نتوانستم ترسیدم ناراحت شود) راست می‌گفت سنگ چرخ سنگین بود زورش نمی‌رسید اما روزی حلال در آوردن سخت است و ابوالفضل مرد روزهای سخت زندگیش بود
ابوالفضلم زنده بودن را نه زندگی کردن را دوست داشت
ابوالفضلم برای حق انسانی‌ َش به خیابان رفت زنده باد جاوید نام #ابوالفضل_مهدی_پور #جان_پرور_ابوالفضل_مهدی_پور

#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#چهارشنبه_های_سیاه_شهریور »


ابوالفضل مهدی‌پور، جوان ۱۸ ساله کارگری که ۳۰ شهریور در بابل کشته شد، یکی از جان‌باخته‌های خیزش انقلابی ۱۴۰۱ است.
او کارگر کارگاه سنگ‌کاری بود که با شلیک گلوله نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی کشته شد.

#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
علیه فراموشی؛

‏«امروز روز تولدت بود عزیزم!
امروز میگم شهادت مبارک نیکا!»

مادر جاویدنام #نیکا_شاکرمی در مراسم خاکسپاری دخترش که به دست جمهوری اسلامی به قتل رسید محکم ایستاده و به او افتخار می‌کند.

یکی از صحنه‌های دلخراش رویدادهای سال ۱۴۰۱، روز خاکسپاری نیکا شاکرمی و سخنان مادرش بود. در تجمع روز ۴ نوامبر ۲۰۲۲ ایرانیان در نیویورک سخنان مادر نیکا توسط جمعی از هنرمندان بازسازی شد. جمهوری اسلامی نیکا شاکرمی ۱۶ ساله را چند روز پیش از تولدش به قتل رساند. حکومتی که در جریان خیزش اخیر ملت ایران بیش از پنجاه کودک را کشته است.

نیکا را وحشیانه به قتل رساندند، از شهامت او ترسیدند و خشمگین شدند. او را در ون یخچالدار، شکنجه دادند، نیکا با دست و پای بسته در برابر تعرض مقاومت کرد، مزدوران وحشیانه با باتوم او را زدند. گونه‌ها و دندان‌هایش‌شکسته بود و فرورفتگی عمیقی در جمجمه او از ناحیه پشت سر وجود داشت که در اثر ضربات شدید به وجود امده بود....

آن‌هایی که برداشتن عمامه آخوندها را و دفاع از خود در برابر نیروهای سرکوبگر لباس‌شخصی را مصداق خشونت از سوی مردم دانسته و آن را نکوهش می‌کنند، فراموش کرده‌اند که با چه حکومتی طرف هستیم. حکومتی که در عاشورای ۸۸ با خودرو چند بار از روی معترضان رد شد و آن‌ها را به قتل رساند یا فاجعه کهریزک را به وجود آورد یا به کارون حاجی‌زاده ۹ ساله بیش از ده ضربه چاقو زد و او را پس از کشتن پدر مقابل چشمانش، کشت‌.
حکومتی که نیکا، سارینا، سیاوش، کاروان، مونا، هستی، محمداقبال، کیان، آرتین و صدها هزازان را در سالیان گذشته به شکل فجیعی کشت.

حکومتی که از همه قوای قهریه‌اش برای سرکوب مردم بی‌دفاع استفاده می‌کند...

شهامت و ایستادگی نیکا در خاطره‌ها می‌ماند و الهام‌بخش و سرمشق میلیون‌ها جوان و نوجوان در راه مبارزه برای آزادی می‌شود.

#مهسا_امينى #نیکا_شاکرمی #انقلاب_۱۴۰۱ #یادمون_نمیره #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
صفحه دادخواهی جاویدنام حامد سلحشور که توسط خانواده‌اش اداره می‌شود، این تصویر نوشته زا در پاسخ به سخنان مسعود پزشکیان منتشر کرد.
حامد سلحشور جوانی که از مبارزان ایذه بود، مثل میلاد، محمود احمدی، حسین سعیدی، مجاهد کورکور، کمر طهماسبی، مهدی الماسی و ...

او با پرایدش از اصفهان به ایذه مسافر جابجا می‌کرد، تا اینکه در جریان خیزش انقلابی ۱۴۰۱ در روز ۴ آذرماه بازداشت شد، ۵ روز گذشت و خانواده از او خبری نداشت، روز ۹ آذرماه ۱۴۰۱ به پدر او زنگ زدند و او را نیمه‌شب در تاریکی محض در روستای قلعه تل در ۳۰ کیلومتری ایذه دفن کردند، بی‌آنکه پدر و مادر فرزندشان را ببینند و برای آخرین‌بار با او وداع کنند.

یک روز بعد، دهم آذر، خانواده این جان‌باخته به سر مزارش رفتند، با کمک چند تن از جوانان مبارز، پیکر او را از خاک بیرون آوردند و سوار بر صندلی عقب پراید حامد کردند و در زادگاهش با رعایت تشریفات و رسم و رسوم معمول به خاک سپردند.

به روایت چند تن از اعضای این خانواده، پیکر حامد سلحشور پاره پاره بود: «جای کلیه‌‌ها بخیه و از زیر گلو تا شکم دوخته شده بود» و «سر و صورتش کاملا له شده بود.» به‌گفته همین منابع «او را با لباس و کفش و پیچیده در پلاستیک» دفن کرده بودند.

حامد ۲۳ ساله که تجربه سال‌ها کار سخت در پروژه‌های جنوب ایران را داشت، به درخواست مادرش و‌ به‌علت سختی کار به مسافرکشی روی آورده بود.
حامد نامزد داشت و قصد داشت با او ازدواج کند. مهسا (معصومه) احمدی، نامزد حامد سلحشور دو سال پیش پس از برگزاری جشن تولد حامد سلحشور هنگام رفتن به مزار رضا شریعتی، از دیگر کشته‌شدگان ایذه بازداشت شد و یک ماه و نیم بعد آزاد شد.

#از_شما_بیزاریم #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #حامد_سلحشور #شکنجه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جواد رضایی را یادتان هست؟ همان که تصویرش چند روز قبل از کشته شدن در چالش مشت و شکلات به طور اتفاقی منتشر شده بود، ... پدر دو فرزند بود. او سنگ‌کار و کاشی‌کاری بود که به دلیل مشکل کمر، دست از این کار کشیده و در یک کیوسک حوالی میدان انتظام لاهیجان مشغول به کار شده بود.

طاهره خوش‌کلام، همسر جاویدنام جواد رضایی، روز چهارشنبه ضمن انتشار این ویدیو،نوشت:

«بعد از اون چهارشنبه سیاه و خونین هر وقت چهارشنبه میشه دلم عجیب میگیره
دوباره رسیدیم به روز تلخ چهارشنبه آن هم از ۲۵مین روزش
روزی که تو از زندگی منع شدی و با آرزوهایت در آغوش خاک پناه گرفتی

۲۳ ماه از اون تاریخ لعنتی گذشته و برام یادآور این هست که چه جنایتی در حق تو گذشته و برای قاتلان تو آب از آب تکان نخورد و اون حرومزاده ای که دست به اسلحه برد راحت داره تو این شهر زندگی میکنه
این ظلم هیچوقت فراموش نمیشه و میرسه روز حساب»


جواد رضایی ۲۵ آبان ۱۴۰۱ در لاهیجان کشته شد. به خانواده‌‌ اجازه‌ برگزاری مراسم در مزار او را ندادند و در خانه ترانه‌ موردعلاقه‌اش را اجرا کردند. همسرش نوشت: "باعث افتخارم شدی سربلندم کردی‌. نامت جاودانه شد. تی عاشق دل ره بمیرم".


#جوادرضایی #جواد_رضایی #علیه_فراموشی #دادخواهی
#دادخواهی_جرم_نیست
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech