زادروز بهرام بیضایی
مارتین اسکورسیزی:
“من خیلی مفتخرم که بنیاد جهانی سینما اولین فیلم بلند کارگردانش بهرام بیضایی را مرمت کرده است. حال و هوای فیلم من را میبرد به بهترین لحظات فیلمهای نئورالیستی ایتالیایی و داستان، زیبایی یک افسانه کهن را دارد و در آن میتوانید ریشههای بیضایی در #ادبیات، تاتر و #شعر را کامل حس کنید. بیضایی حالا در کالیفرنیا زندگی میکند و دردناک است که فکر کنیم این فیلم فوقالعاده که زمانی در ایران محبوبیتی داشته در آستانه نابودی بود.”
بهرام بیضایی:
“خیال نمیکنم به واسطه ترک ایران امکان مهمی داشتهام که از دست دادهام. فیلم و صحنه بله، اگر راهی به دلخواهی بود، ولی پیشیزی نمیارزد به از دست دادن آنچه من از دست دادم؛ به عمری در نوبت نه شنیدن، از کارهای دیگری ماندن! استراحتی دادم به کسانی که در واقع هم کاری جز استراحت نداشتند و آمدم پی شغلی جای دیگری از جهان و درست 30 سال پس از آن که از دانشگاه بیرونم گذاشتند به دانشگاه برگشتم.”
#بهرام_بیضایی #کارگردان #سینما و #تئاتر و نمایشنامه نویس و فیلمنامهنویس و #پژوهشگر ایرانی در پنجم دیماه ۱۳۱۷ در تهران دیده به جهان گشود. خانواده بیضایی از اهالی آران و بیدگل در استان اصفهان بودند. پدر او تعزیهخوان بوده و پدربزرگ و عمویش نیز متون تعزیه را تهیه میکردند. بهرام بیضایی تحصیل دانشگاهی در رشته ادبیات را ناتمام رها کرد و در سال ۱۳۳۸ به استخدام اداره کل ثبت اسناد و املاک دماوند درآمد.
پیش از این و در سال پایانی دبیرستان بیضایی دو #نمایشنامه با زبان تاریخی نوشته بود. #بیضایی در سال ۱۳۴۱ به اداره هنرهای دراماتیک که در سال ۱۳۳۶ توسط دکتر مهدی فروغ بنا نهاده شده بود رفت که بعدها به دو مرکز دانشکده هنرهای دراماتیک و اداره برنامههای #تاتر تقسیم شد. در این سالها بهرام بیضایی “پژوهشهای نمایش در ایران” را در مجله موسیقی که نخستین مجله تخصصی #موسیقی به زبان #فارسی بود و از اوایل سال ۱۳۱۸ در تهران منتشر میشد، انتشار داد.
بیضایی یکی از پایهگذاران و از اعضای اصلی #کانون_نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۷ بود که در سال ۱۳۵۷ از آن کنارهگیری کرد. او در سال ۱۳۴۸ به عنوان استاد مدعو با دانشگاه تهران همکاری میکرد و در سال ۱۳۵۲ از ادارهی برنامههای تاتر به #دانشگاه تهران به عنوان استادیار تماموقت نمایش دانشکدهی هنرهای زیبا انتقال یافت.
بیضایی در سال ۱۳۶۰ پس از بیست سال کار دولتی از دانشگاه تهران اخراج شد. ....
درباره بهرام بیضایی بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1xigKmy
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
مارتین اسکورسیزی:
“من خیلی مفتخرم که بنیاد جهانی سینما اولین فیلم بلند کارگردانش بهرام بیضایی را مرمت کرده است. حال و هوای فیلم من را میبرد به بهترین لحظات فیلمهای نئورالیستی ایتالیایی و داستان، زیبایی یک افسانه کهن را دارد و در آن میتوانید ریشههای بیضایی در #ادبیات، تاتر و #شعر را کامل حس کنید. بیضایی حالا در کالیفرنیا زندگی میکند و دردناک است که فکر کنیم این فیلم فوقالعاده که زمانی در ایران محبوبیتی داشته در آستانه نابودی بود.”
بهرام بیضایی:
“خیال نمیکنم به واسطه ترک ایران امکان مهمی داشتهام که از دست دادهام. فیلم و صحنه بله، اگر راهی به دلخواهی بود، ولی پیشیزی نمیارزد به از دست دادن آنچه من از دست دادم؛ به عمری در نوبت نه شنیدن، از کارهای دیگری ماندن! استراحتی دادم به کسانی که در واقع هم کاری جز استراحت نداشتند و آمدم پی شغلی جای دیگری از جهان و درست 30 سال پس از آن که از دانشگاه بیرونم گذاشتند به دانشگاه برگشتم.”
#بهرام_بیضایی #کارگردان #سینما و #تئاتر و نمایشنامه نویس و فیلمنامهنویس و #پژوهشگر ایرانی در پنجم دیماه ۱۳۱۷ در تهران دیده به جهان گشود. خانواده بیضایی از اهالی آران و بیدگل در استان اصفهان بودند. پدر او تعزیهخوان بوده و پدربزرگ و عمویش نیز متون تعزیه را تهیه میکردند. بهرام بیضایی تحصیل دانشگاهی در رشته ادبیات را ناتمام رها کرد و در سال ۱۳۳۸ به استخدام اداره کل ثبت اسناد و املاک دماوند درآمد.
پیش از این و در سال پایانی دبیرستان بیضایی دو #نمایشنامه با زبان تاریخی نوشته بود. #بیضایی در سال ۱۳۴۱ به اداره هنرهای دراماتیک که در سال ۱۳۳۶ توسط دکتر مهدی فروغ بنا نهاده شده بود رفت که بعدها به دو مرکز دانشکده هنرهای دراماتیک و اداره برنامههای #تاتر تقسیم شد. در این سالها بهرام بیضایی “پژوهشهای نمایش در ایران” را در مجله موسیقی که نخستین مجله تخصصی #موسیقی به زبان #فارسی بود و از اوایل سال ۱۳۱۸ در تهران منتشر میشد، انتشار داد.
بیضایی یکی از پایهگذاران و از اعضای اصلی #کانون_نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۷ بود که در سال ۱۳۵۷ از آن کنارهگیری کرد. او در سال ۱۳۴۸ به عنوان استاد مدعو با دانشگاه تهران همکاری میکرد و در سال ۱۳۵۲ از ادارهی برنامههای تاتر به #دانشگاه تهران به عنوان استادیار تماموقت نمایش دانشکدهی هنرهای زیبا انتقال یافت.
بیضایی در سال ۱۳۶۰ پس از بیست سال کار دولتی از دانشگاه تهران اخراج شد. ....
درباره بهرام بیضایی بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1xigKmy
@Tavaana_Tavaanatech
👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇 👇
«در شوق طرب»
http://bit.ly/1qxaEjL
گزارشی از اجرای نمالیش طرب نامه استاد بهرام بیضایی
«طَرَبْنامه را در ۱۳۷۳ خُورشیدی و در سفری بُریده بُریده و یک ماهه میانِ زمین و هوا نوشتم، و همان روزها دریافتم نمایشنامهیی در من نوشته میشَوَد نه برای صحنهیی با تعریفهای قراردادی امروزی – که برای اصلِ تختِحوضی و اجرایی میان جمعیّت. طربْنامه خُود را به مَن چنین نشان داد که از بُن در یک عروسیِ فرضی میگُذَرَد و زمانِ بلندِ آن از آغازِ تاریکی تا سَرِ سپیدهی پگاه بایستی.»-بهرام بیضایی
#نمایش کمدی موزیکال «طربنامه» به کارگردانی #بهرام_بیضایی و با بازی چهل بازیگر (نقش پوش) زن و مرد ایرانی از جمله افشین هاشمی و مژده شمسایی (همسر و از بازیگران ثابت و اصلی کارهای نمایشی و سینمایی بیضایی) در دانشگاه #استنفورد آمریکا به روی صحنه رفت. به نوشته یورو نیوز فارسی، نمایشی که بیضایی آن را برمبنای قالبهای شناخته شده و قدیمی نمایش تختِ حوضی و مجلس تقلید نوشته و اجرا کرد. به گفتهٔ بیضایی، «طرب نامه»، نمایشی است خنده آور با ساختمانی هزار و یکشبی و زبانی آمیزه شعر و موسیقی و رقص.
#بیضایی پیشتر درباره این اجرا گفت کسانی که نمایش «طربنامه» را میبینند، به احتمال زیاد اولین و آخرین تماشاگران آن در تاریخ جهان خواهند بود چرا که به اعتقاد او، اجرای این نمایش جز در دانشگاه استفورد و با پشتیبانی مرکز ایرانشناسی این دانشگاه، در هیچ جای دیگر جهان ممکن نخواهد بود. او گفت اجرای این نمایش در ایران ممکن نبود چون مجوز اجرا به آن داده نشد و در جاهای دیگر جهان نیز مخاطب زبان فارسی به اندازه کافی وجود ندارد.
ویدیو: فرزاد حسنی http://bit.ly/1qxaEjL
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
http://bit.ly/1qxaEjL
گزارشی از اجرای نمالیش طرب نامه استاد بهرام بیضایی
«طَرَبْنامه را در ۱۳۷۳ خُورشیدی و در سفری بُریده بُریده و یک ماهه میانِ زمین و هوا نوشتم، و همان روزها دریافتم نمایشنامهیی در من نوشته میشَوَد نه برای صحنهیی با تعریفهای قراردادی امروزی – که برای اصلِ تختِحوضی و اجرایی میان جمعیّت. طربْنامه خُود را به مَن چنین نشان داد که از بُن در یک عروسیِ فرضی میگُذَرَد و زمانِ بلندِ آن از آغازِ تاریکی تا سَرِ سپیدهی پگاه بایستی.»-بهرام بیضایی
#نمایش کمدی موزیکال «طربنامه» به کارگردانی #بهرام_بیضایی و با بازی چهل بازیگر (نقش پوش) زن و مرد ایرانی از جمله افشین هاشمی و مژده شمسایی (همسر و از بازیگران ثابت و اصلی کارهای نمایشی و سینمایی بیضایی) در دانشگاه #استنفورد آمریکا به روی صحنه رفت. به نوشته یورو نیوز فارسی، نمایشی که بیضایی آن را برمبنای قالبهای شناخته شده و قدیمی نمایش تختِ حوضی و مجلس تقلید نوشته و اجرا کرد. به گفتهٔ بیضایی، «طرب نامه»، نمایشی است خنده آور با ساختمانی هزار و یکشبی و زبانی آمیزه شعر و موسیقی و رقص.
#بیضایی پیشتر درباره این اجرا گفت کسانی که نمایش «طربنامه» را میبینند، به احتمال زیاد اولین و آخرین تماشاگران آن در تاریخ جهان خواهند بود چرا که به اعتقاد او، اجرای این نمایش جز در دانشگاه استفورد و با پشتیبانی مرکز ایرانشناسی این دانشگاه، در هیچ جای دیگر جهان ممکن نخواهد بود. او گفت اجرای این نمایش در ایران ممکن نبود چون مجوز اجرا به آن داده نشد و در جاهای دیگر جهان نیز مخاطب زبان فارسی به اندازه کافی وجود ندارد.
ویدیو: فرزاد حسنی http://bit.ly/1qxaEjL
@Tavaana_TavaanaTech
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
«یکی نوشته است که دومین مردم غمگین جهان با پای پیاده و یا سواره میروند به کشور اولین مردم غمگین جهان تا با هم گریه کنند و مصیبت بگیرند. دیگری آمده و نوشته از این بدتر آن است که سعید مرتضوی ِ کهریزک و سعید طوسی ِ قاری قرآن متجاوز ِ بیت رهبری - هم او که میگفت دیگر رو ندارد که تا سر کوچه هم برود- هم رفتهاند کربلا تا ثواب ببرند. آنوقت یاشار سلطانی را به خاطر افشای فساد زندانی میکنند و از روزنامهنگار بختبرگشته به خاطر انتشار سخنان یاوهی نمایندهی مجلس میخواهند که طلب عفو کند و علی شریعتی را به خاطر اعتراض به اسیدپاشیهای اصفهان زندانی میکنند و شرایطی فراهم میکنند تا اعتصاب غذا کند و وصیت بنویسد و با مرگ دستو پنجه نرم کند.
به قول مولانا:
احمقان سرور شدستند و ز بیم
عاقلان سرها کشیده در گلیم
در چنین جامعهای است که میزان افسردگی و غمگینی رتبهی اول به دست میآورد. جامعهای که در آن احمد زیدآبادی اجازهی نوشتن نداشته باشد و جعفر پناهی و ناصر تقوایی نتوانند فیلم بسازند و بیضایی و بشیریه به ناچار ترک وطن کنند و شاعرانش در زندان باشند و روشنفکرانش با سیم بکسل خفه بشوند، جامعهای است که در آن سعید مرتضوی و سعید طوسی آزادانه میگردند و به کربلا می روند.»
goo.gl/oTY5ut
شما چه فکر میکنید؟
@Tavaana_TavaanaTech
به قول مولانا:
احمقان سرور شدستند و ز بیم
عاقلان سرها کشیده در گلیم
در چنین جامعهای است که میزان افسردگی و غمگینی رتبهی اول به دست میآورد. جامعهای که در آن احمد زیدآبادی اجازهی نوشتن نداشته باشد و جعفر پناهی و ناصر تقوایی نتوانند فیلم بسازند و بیضایی و بشیریه به ناچار ترک وطن کنند و شاعرانش در زندان باشند و روشنفکرانش با سیم بکسل خفه بشوند، جامعهای است که در آن سعید مرتضوی و سعید طوسی آزادانه میگردند و به کربلا می روند.»
goo.gl/oTY5ut
شما چه فکر میکنید؟
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. «یکی نوشته است که دومین مردم غمگین جهان با پای پیاده و یا سواره میروند به کشور اولین مردم #غمگین جهان تا با هم گریه کنند و مصیبت بگیرند. دیگری آمده و نوشته از این بدتر آن است که سعید مرتضوی ِ کهریزک و سعید طوسی ِ #قاری_قرآن متجاوز ِ بیت رهبری - هم او که…
حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه کیهان و نماینده ولی فقیه در مؤسسه کیهان بارها در روزنامهاش از بهرام بیضایی کارگردان شهیر ایرانی به زشتی یاد کرده است. پرویز پرستویی پاسخی داده است به حسین شریعتمداری:
«آقای شریعتمداری
شما میدانید راجع به چه کسی حرف میزنید؟ واقع اچگونه به خودتان اجازه میدهید که در مورد استاد مسلم عرصه ادبیات و نمایش و مدافع فرهنگ پارسی، استاد بهرام بیضایی حرفی بزنید؟
شما بهتره به همان کار اصلی خودتان بپردازید.
بس کنید. شما با اسم بردن از استاد بیضایی بزرگ نمیشوید.
و بنده هم قرارنیست، ایشان را به کسی بشناسانم. چون همه ملت ایران، چه مردم عوام، و چه فرهنگیان و اهل ادب و نمایش، و کسانی که دلشان برای ایران زمین میتپد، او را خوب میشناسند.
فقط به شما یادآورمیشوم و از یک اثر از استاد نام میبرم، فیلمنامه، فیلم سینمایی (روزواقعه) غیر از سینما، یکی از افتخارات صداوسیمای ایران است، که هر ساله در ایام دهه محرم، به مناسبت شهادت امام حسین(ع) نشان میدهد.
استاد بیضایی هر مرام و مسلکی دارد، بدانید از شما بهتر اسلام رامیشناسد. ازخدای بزرگ خواهانم که سایه استاد بیضایی را از سر فرهنگ و هنر ایران زمین کم نکند.»
https://www.instagram.com/p/BNucto5hM_3/
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
«آقای شریعتمداری
شما میدانید راجع به چه کسی حرف میزنید؟ واقع اچگونه به خودتان اجازه میدهید که در مورد استاد مسلم عرصه ادبیات و نمایش و مدافع فرهنگ پارسی، استاد بهرام بیضایی حرفی بزنید؟
شما بهتره به همان کار اصلی خودتان بپردازید.
بس کنید. شما با اسم بردن از استاد بیضایی بزرگ نمیشوید.
و بنده هم قرارنیست، ایشان را به کسی بشناسانم. چون همه ملت ایران، چه مردم عوام، و چه فرهنگیان و اهل ادب و نمایش، و کسانی که دلشان برای ایران زمین میتپد، او را خوب میشناسند.
فقط به شما یادآورمیشوم و از یک اثر از استاد نام میبرم، فیلمنامه، فیلم سینمایی (روزواقعه) غیر از سینما، یکی از افتخارات صداوسیمای ایران است، که هر ساله در ایام دهه محرم، به مناسبت شهادت امام حسین(ع) نشان میدهد.
استاد بیضایی هر مرام و مسلکی دارد، بدانید از شما بهتر اسلام رامیشناسد. ازخدای بزرگ خواهانم که سایه استاد بیضایی را از سر فرهنگ و هنر ایران زمین کم نکند.»
https://www.instagram.com/p/BNucto5hM_3/
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
Instagram
.
#حسین_شریعتمداری، مدیر مسئول ر#وزنامه_کیهان و #نماینده_ولی_فقیه در مؤسسه کیهان بارها در روزنامهاش از #بهرام_بیضایی #کارگردان شهیر ایرانی به زشتی یاد کرده است. #پرویز_پرستویی پاسخی داده است به حسین شریعتمداری: «آقای شریعتمداری
شما میدانید راجع به چه کسی…
#حسین_شریعتمداری، مدیر مسئول ر#وزنامه_کیهان و #نماینده_ولی_فقیه در مؤسسه کیهان بارها در روزنامهاش از #بهرام_بیضایی #کارگردان شهیر ایرانی به زشتی یاد کرده است. #پرویز_پرستویی پاسخی داده است به حسین شریعتمداری: «آقای شریعتمداری
شما میدانید راجع به چه کسی…
محمد رسولاف برای کارگردانی فیلم «لرد» برنده جایزه بهترین فیلم بخش نوعی نگاه هفتادمین دوره جشنواره کن شد.
متن کامل در لینک زیر
goo.gl/F20y6s
در این رابطه متن زیر را هم بخوانید:
چرا یک روزنامهنگار اینگونه سخن میگوید؟
لادن موسوی خبرنگار روزنامهی شرق در جشنوارهی سینمایی کن در روزنامه شرق روز یکشنبه ۳۱ اردیبهشت، گزارشی از روز سوم این جشنواره ارائه میدهد با عنوان «تلخ؛ همچون كن»
او در بحشی از گزارشش به فیلم «لِرد» ساختهی محمد رسولاف میپردازد.
محمد رسولاف، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده ایرانی میپردازد.
لادن موسوی در پایان این گزارش و از آنچا که نگاه رسولاف و بازیگرانش را در کن تلخ و عصبی می بیند چنین مینویسد:
«فيلم كه تمام شد همه ما ايرانىهاى شاد و مغرور كه براى ديدن فيلم هموطنمان آمده بوديم، ناراحت سالن را ترک مىكرديم.
من اما فكر كردم كه اى كاش آنها كه اين قدر ناراحتاند و كينه به دل دارند، بروند و هم خيال خودشان را راحت كنند و هم مخصوصا خيال ما را... .»
چگونه است که یک گزارشنویس سینمایی در یک روزنامه اصلاحطلب، اینچنین خواهان این است که یک کارگردان سینمایی به دلیل منتقدبودنش - حتا تلخ- از ایران بروند تا خیال «ما» راحت بشود؟ این «ما» دقیقا کیست؟
محمد رسولاف پس از اعتراضات مسالمتآمیز مردم در خرداد ۸۸ در حالی که با جعفر پناهی در حال فیلمبرداری برای ساخت فیلمی بود بازداشت شد و به شش سال زندان محکوم شد که این زندان به یک سال کاهش پیدا کرد و او هماکنون به قید وثیقه آزاد است.
روزنامه کیهان روز شنبه ۳۰ خرداد با چاپ مطلبی در روزنامه با عنوان «فیلم متهم ضدامنیتی راهی جشواره کن شد!» به حضور این فیلم در جشنواره ن اعتراض کرد.
مطلب مرتبط:
همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
http://bit.ly/2fs2aWl
متن زیر را هم یک همراه توانا ارسال کرده:
چرا #لادن_موسوی که الان در کن است و مشغول تهیه گزارش برای #روزنامه_شرق و دوربین به دست از سالنی یه سالنی می دودکه گزارش تهیه کند؛ برای فیلم سازی مثل #محمد_رسول_اف تکلیف معلوم می کند که : « من اما فكر كردم كه اى كاش آنها كه اين قدر ناراحتاند و كينه به دل دارند، بروند و هم خيال خودشان را راحت كنند و هم مخصوصا خيال ما را... . »!!
بارها و بارها چه با زبان شیرین شاعرانمان و چه به زبان نویسندگانمان و چه با فریادهایمان در خیابانها و چه با هشتک گذاری در فضای مجازی گفته ایم « ما جایی نمی رویم»، «ما می مانیم»، «چراغ خانه ما در این خانه می سوزد»، ...
خانم #لادن_موسوی، شما که سهل است بزرگترهای شما هم گفته اند، ما را خس و خاشاک هم خواندند، ما را بزغاله هم خطاب کردند، در نماز جمعه گفتند کنسرت می خواهید از مشهد بروید، از این شرایط خوشتان نمی آید از ایران بروید، اما ما نرفتیم، ما مانده ایم ولو قصه های تلخ این دیار را مرور کنیم، ولو قصه های تلخ این دیار را زندگی کنیم، ما به سهم ایرانی بودنمان مانده ایم و نه به دستور شما و نه به دستور هیچکس اینجا را ترک نمی کنیم.... #ما_می_مانیم.
طرز تفکر امثال شما #بیضایی، #مخملباف، #نادری، #قبادی، #پناهی و #کیارستمی عزیزمان را از ما گرفت، بگذارید با چراغی که کورسویی از آن مانده است، هنرمندان در گوشه ای ازین مرزوبوم جای خودشان را داشته باشند، آنها جای هیچکس را تنگ نکرده اند.
منصوره موسوی
goo.gl/Do9USu
@Tavaana_TavaanaTech
متن کامل در لینک زیر
goo.gl/F20y6s
در این رابطه متن زیر را هم بخوانید:
چرا یک روزنامهنگار اینگونه سخن میگوید؟
لادن موسوی خبرنگار روزنامهی شرق در جشنوارهی سینمایی کن در روزنامه شرق روز یکشنبه ۳۱ اردیبهشت، گزارشی از روز سوم این جشنواره ارائه میدهد با عنوان «تلخ؛ همچون كن»
او در بحشی از گزارشش به فیلم «لِرد» ساختهی محمد رسولاف میپردازد.
محمد رسولاف، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده ایرانی میپردازد.
لادن موسوی در پایان این گزارش و از آنچا که نگاه رسولاف و بازیگرانش را در کن تلخ و عصبی می بیند چنین مینویسد:
«فيلم كه تمام شد همه ما ايرانىهاى شاد و مغرور كه براى ديدن فيلم هموطنمان آمده بوديم، ناراحت سالن را ترک مىكرديم.
من اما فكر كردم كه اى كاش آنها كه اين قدر ناراحتاند و كينه به دل دارند، بروند و هم خيال خودشان را راحت كنند و هم مخصوصا خيال ما را... .»
چگونه است که یک گزارشنویس سینمایی در یک روزنامه اصلاحطلب، اینچنین خواهان این است که یک کارگردان سینمایی به دلیل منتقدبودنش - حتا تلخ- از ایران بروند تا خیال «ما» راحت بشود؟ این «ما» دقیقا کیست؟
محمد رسولاف پس از اعتراضات مسالمتآمیز مردم در خرداد ۸۸ در حالی که با جعفر پناهی در حال فیلمبرداری برای ساخت فیلمی بود بازداشت شد و به شش سال زندان محکوم شد که این زندان به یک سال کاهش پیدا کرد و او هماکنون به قید وثیقه آزاد است.
روزنامه کیهان روز شنبه ۳۰ خرداد با چاپ مطلبی در روزنامه با عنوان «فیلم متهم ضدامنیتی راهی جشواره کن شد!» به حضور این فیلم در جشنواره ن اعتراض کرد.
مطلب مرتبط:
همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
http://bit.ly/2fs2aWl
متن زیر را هم یک همراه توانا ارسال کرده:
چرا #لادن_موسوی که الان در کن است و مشغول تهیه گزارش برای #روزنامه_شرق و دوربین به دست از سالنی یه سالنی می دودکه گزارش تهیه کند؛ برای فیلم سازی مثل #محمد_رسول_اف تکلیف معلوم می کند که : « من اما فكر كردم كه اى كاش آنها كه اين قدر ناراحتاند و كينه به دل دارند، بروند و هم خيال خودشان را راحت كنند و هم مخصوصا خيال ما را... . »!!
بارها و بارها چه با زبان شیرین شاعرانمان و چه به زبان نویسندگانمان و چه با فریادهایمان در خیابانها و چه با هشتک گذاری در فضای مجازی گفته ایم « ما جایی نمی رویم»، «ما می مانیم»، «چراغ خانه ما در این خانه می سوزد»، ...
خانم #لادن_موسوی، شما که سهل است بزرگترهای شما هم گفته اند، ما را خس و خاشاک هم خواندند، ما را بزغاله هم خطاب کردند، در نماز جمعه گفتند کنسرت می خواهید از مشهد بروید، از این شرایط خوشتان نمی آید از ایران بروید، اما ما نرفتیم، ما مانده ایم ولو قصه های تلخ این دیار را مرور کنیم، ولو قصه های تلخ این دیار را زندگی کنیم، ما به سهم ایرانی بودنمان مانده ایم و نه به دستور شما و نه به دستور هیچکس اینجا را ترک نمی کنیم.... #ما_می_مانیم.
طرز تفکر امثال شما #بیضایی، #مخملباف، #نادری، #قبادی، #پناهی و #کیارستمی عزیزمان را از ما گرفت، بگذارید با چراغی که کورسویی از آن مانده است، هنرمندان در گوشه ای ازین مرزوبوم جای خودشان را داشته باشند، آنها جای هیچکس را تنگ نکرده اند.
منصوره موسوی
goo.gl/Do9USu
@Tavaana_TavaanaTech
ایران آنلاین
درخشش فیلم لرد رسول اف در جشنواره کن
محمد رسولاف برای کارگردانی فیلم «لرد» برنده جایزه بهترین فیلم بخش نوعی نگاه هفتادمین دوره جشنواره کن شد.
محمد رسولاف برای کارگردانی فیلم «لرد» برنده جایزه بهترین فیلم بخش نوعی نگاه هفتادمین دوره جشنواره کن شد.
goo.gl/NEftl5
متن کامل خبر در لینک زیر
goo.gl/F20y6s
در این رابطه متن زیر را هم بخوانید:
چرا یک روزنامهنگار اینگونه سخن میگوید؟
لادن موسوی خبرنگار روزنامهی شرق در جشنوارهی سینمایی کن در روزنامه شرق روز یکشنبه ۳۱ اردیبهشت، گزارشی از روز سوم این جشنواره ارائه میدهد با عنوان «تلخ؛ همچون كن»
او در بحشی از گزارشش به فیلم «لِرد» ساختهی محمد رسولاف میپردازد.
محمد رسولاف، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده ایرانی میپردازد.
لادن موسوی در پایان این گزارش و از آنچا که نگاه رسولاف و بازیگرانش را در کن تلخ و عصبی می بیند چنین مینویسد:
«فيلم كه تمام شد همه ما ايرانىهاى شاد و مغرور كه براى ديدن فيلم هموطنمان آمده بوديم، ناراحت سالن را ترک مىكرديم.
من اما فكر كردم كه اى كاش آنها كه اين قدر ناراحتاند و كينه به دل دارند، بروند و هم خيال خودشان را راحت كنند و هم مخصوصا خيال ما را... .»
چگونه است که یک گزارشنویس سینمایی در یک روزنامه اصلاحطلب، اینچنین خواهان این است که یک کراگردان سینمایی به دلیل منتقدبودنش - حتا تلخ- از ایران بروند تا خیال «ما» راحت بشود؟ این «ما» دقیقا کیست؟
محمد رسولاف پس از اعتراضات مسالمتآمیز مردم در خرداد ۸۸ در حالی که با جعفر پناهی در حال فیلمبرداری برای ساخت فیلمی بود بازداشت شد و به شش سال زندان محکوم شد که این زندان به یک سال کاهش پیدا کرد و او هماکنون به قید وثیقه آزاد است.
روزنامه کیهان روز شنبه ۳۰ خرداد با چاپ مطلبی در روزنامه با عنوان «فیلم متهم ضدامنیتی راهی جشواره کن شد!» به حضور این فیلم در جشنواره ن اعتراض کرد.
مطلب مرتبط:
همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
http://bit.ly/2fs2aWl
متن زیر را هم یک همراه توانا ارسال کرده:
چرا #لادن_موسوی که الان در کن است و مشغول تهیه گزارش برای #روزنامه_شرق و دوربین به دست از سالنی یه سالنی می دودکه گزارش تهیه کند؛ برای فیلم سازی مثل #محمد_رسول_اف تکلیف معلوم می کند که : « من اما فكر كردم كه اى كاش آنها كه اين قدر ناراحتاند و كينه به دل دارند، بروند و هم خيال خودشان را راحت كنند و هم مخصوصا خيال ما را... . »!!
بارها و بارها چه با زبان شیرین شاعرانمان و چه به زبان نویسندگانمان و چه با فریادهایمان در خیابانها و چه با هشتک گذاری در فضای مجازی گفته ایم « ما جایی نمی رویم»، «ما می مانیم»، «چراغ خانه ما در این خانه می سوزد»، ...
خانم #لادن_موسوی، شما که سهل است بزرگترهای شما هم گفته اند، ما را خس و خاشاک هم خواندند، ما را بزغاله هم خطاب کردند، در نماز جمعه گفتند کنسرت می خواهید از مشهد بروید، از این شرایط خوشتان نمی آید از ایران بروید، اما ما نرفتیم، ما مانده ایم ولو قصه های تلخ این دیار را مرور کنیم، ولو قصه های تلخ این دیار را زندگی کنیم، ما به سهم ایرانی بودنمان مانده ایم و نه به دستور شما و نه به دستور هیچکس اینجا را ترک نمی کنیم.... #ما_می_مانیم.
طرز تفکر امثال شما #بیضایی، #مخملباف، #نادری، #قبادی، #پناهی و #کیارستمی عزیزمان را از ما گرفت، بگذارید با چراغی که کورسویی از آن مانده است، هنرمندان در گوشه ای ازین مرزوبوم جای خودشان را داشته باشند، آنها جای هیچکس را تنگ نکرده اند.
منصوره موسوی
goo.gl/Do9USu
@Tavaana_TavaanaTech
goo.gl/NEftl5
متن کامل خبر در لینک زیر
goo.gl/F20y6s
در این رابطه متن زیر را هم بخوانید:
چرا یک روزنامهنگار اینگونه سخن میگوید؟
لادن موسوی خبرنگار روزنامهی شرق در جشنوارهی سینمایی کن در روزنامه شرق روز یکشنبه ۳۱ اردیبهشت، گزارشی از روز سوم این جشنواره ارائه میدهد با عنوان «تلخ؛ همچون كن»
او در بحشی از گزارشش به فیلم «لِرد» ساختهی محمد رسولاف میپردازد.
محمد رسولاف، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده ایرانی میپردازد.
لادن موسوی در پایان این گزارش و از آنچا که نگاه رسولاف و بازیگرانش را در کن تلخ و عصبی می بیند چنین مینویسد:
«فيلم كه تمام شد همه ما ايرانىهاى شاد و مغرور كه براى ديدن فيلم هموطنمان آمده بوديم، ناراحت سالن را ترک مىكرديم.
من اما فكر كردم كه اى كاش آنها كه اين قدر ناراحتاند و كينه به دل دارند، بروند و هم خيال خودشان را راحت كنند و هم مخصوصا خيال ما را... .»
چگونه است که یک گزارشنویس سینمایی در یک روزنامه اصلاحطلب، اینچنین خواهان این است که یک کراگردان سینمایی به دلیل منتقدبودنش - حتا تلخ- از ایران بروند تا خیال «ما» راحت بشود؟ این «ما» دقیقا کیست؟
محمد رسولاف پس از اعتراضات مسالمتآمیز مردم در خرداد ۸۸ در حالی که با جعفر پناهی در حال فیلمبرداری برای ساخت فیلمی بود بازداشت شد و به شش سال زندان محکوم شد که این زندان به یک سال کاهش پیدا کرد و او هماکنون به قید وثیقه آزاد است.
روزنامه کیهان روز شنبه ۳۰ خرداد با چاپ مطلبی در روزنامه با عنوان «فیلم متهم ضدامنیتی راهی جشواره کن شد!» به حضور این فیلم در جشنواره ن اعتراض کرد.
مطلب مرتبط:
همدلی، راهی به سوی زیستن در صلح و آشتی
http://bit.ly/2fs2aWl
متن زیر را هم یک همراه توانا ارسال کرده:
چرا #لادن_موسوی که الان در کن است و مشغول تهیه گزارش برای #روزنامه_شرق و دوربین به دست از سالنی یه سالنی می دودکه گزارش تهیه کند؛ برای فیلم سازی مثل #محمد_رسول_اف تکلیف معلوم می کند که : « من اما فكر كردم كه اى كاش آنها كه اين قدر ناراحتاند و كينه به دل دارند، بروند و هم خيال خودشان را راحت كنند و هم مخصوصا خيال ما را... . »!!
بارها و بارها چه با زبان شیرین شاعرانمان و چه به زبان نویسندگانمان و چه با فریادهایمان در خیابانها و چه با هشتک گذاری در فضای مجازی گفته ایم « ما جایی نمی رویم»، «ما می مانیم»، «چراغ خانه ما در این خانه می سوزد»، ...
خانم #لادن_موسوی، شما که سهل است بزرگترهای شما هم گفته اند، ما را خس و خاشاک هم خواندند، ما را بزغاله هم خطاب کردند، در نماز جمعه گفتند کنسرت می خواهید از مشهد بروید، از این شرایط خوشتان نمی آید از ایران بروید، اما ما نرفتیم، ما مانده ایم ولو قصه های تلخ این دیار را مرور کنیم، ولو قصه های تلخ این دیار را زندگی کنیم، ما به سهم ایرانی بودنمان مانده ایم و نه به دستور شما و نه به دستور هیچکس اینجا را ترک نمی کنیم.... #ما_می_مانیم.
طرز تفکر امثال شما #بیضایی، #مخملباف، #نادری، #قبادی، #پناهی و #کیارستمی عزیزمان را از ما گرفت، بگذارید با چراغی که کورسویی از آن مانده است، هنرمندان در گوشه ای ازین مرزوبوم جای خودشان را داشته باشند، آنها جای هیچکس را تنگ نکرده اند.
منصوره موسوی
goo.gl/Do9USu
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. محمد رسولاف برای کارگردانی فیلم «لرد» برنده جایزه بهترین فیلم بخش نوعی نگاه هفتادمین دوره جشنواره کن شد. متن کامل در لینک زیر goo.gl/F20y6s در این رابطه متن زیر را هم بخوانید: چرا یک روزنامهنگار اینگونه سخن میگوید؟ لادن موسوی خبرنگار روزنامهی شرق در…
دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند، با اهدای دکترای افتخاری ادبیات به بهرام بیضایی، از فعالیتهای ادبی و نمایشی این نویسنده، پژوهشگر و کارگردان برجسته تئاتر و سینمای ایران تقدیر میکند.
goo.gl/VlD5BX
به گزارش ایلنا، گروه ادبیات فارسی دانشکده زبانهای خارجه و موسسه ایرانشناسی دانشگاه سنت اندروز برنامه ویژهای تدارک دیده است که طی آن بهرام بیضایی به خاطر شش دهه فعالیت مستمر و خلاقانه در حوزههای پژوهش نمایش و اساطیر، نمایشنامه نویسی و فیلمسازی، دکترای افتخاری ادبیات دریافت خواهد کرد. این برنامه که به ابتکار سعید طلاجوی (مدیر گروه فارسی) و با همکاری پروفسور علی انصاری (مدیر مؤسسه ایرانشناسی) دانشگاه سنت اندروز برگزار میشود، شامل چندین سخنرانی درباره آثار بهرام بیضایی، نمایش نسخه بازسازی شده اولین فیلم بلند او «رگبار» (١٣٥١) و اجرای انفرادی بخش نخست نمایش «شب هزار و یکم» (١٣٨٢) با هنرنمایی مژده شمسایی خواهد بود.
در این برنامه، علاوه بر سخنرانی بیضایی در مورد «ضحاک و جمشید»، سعید طلاجوی در مورد دیالوگ بیضایی با سینمای ایران در فیلم «رگبار»، پرویز جاهد در مور عناصر تریلر جنایی در آثار سینمایی بیضایی با تمرکز بر روی فیلمهای «کلاغ»، «شاید وقتی دیگر» و «سگ کشی»، مریم قربان کریمی در مورد هویت زنانه در «رگبار»، سعید زیدآبادینژاد در مورد چندزبانی در فیلم «باشو غریبه کوچک»، فرشاد زاهدی در مورد فضا، زمان، بدنها و حافظه در آثار بیضایی، نینا خامسی در مورد بازنمایی جوانان آواره در سینمای ایران، فرشید کاظمی در مورد جنبههای شاعرانه و اسطورهای صدای زنانه در سینمای بیضایی، فاطمه خوانسالار در مورد خوانش بومگرایانه از «غریبه و مه»، «چریکه تارا» و «باشو غریبه کوچک»، حمید احیا در مورد زبان و شیوههای اجرایی در «طرب نامه» و نیلوفر بیضایی در مورد نبوغ بیضایی و تلاش خستگی ناپذیر او در تئاتر و سینمای ایران سخنرانی خواهند کرد.
بهرام بیضایی که در حال حاضر در دانشگاه استانفورد آمریکا به تحقیق و تدریس مشغول است در طی سال های دوری از ایران، علاوه بر تدریس و به چاپ رسانیدن کتاب «هزار افسان کجاست؟» (١٣٩١) که به ریشههای ایرانی «هزار و یک شب» میپردازد، دو نمایشنامه «گزارش ارداوریراف» (١٣٩٣) و «طرب نامه» (١٣٩٥-١٣٩٤) را هم به صحنه برده است.
مراسم اهدای دکترای افتخاری به بهرام بیضایی با حضور اساتید برجسته دانشگاه سنت اندروز و به دست رئیس دانشگاه، پروفسور سالی ماپستون، در روز اول تیرماه ١٣٩٦ به انجام خواهد رسید و سخنرانیها و نمایش فیلم که به وسیله سعید طلاجوی برنامهریزی شده است در روزهای دوم و سوم تیرماه اجرا خواهند شد.
درباره بهرام بیضایی بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1xigKmy
@Tavaana_TavaanTech
goo.gl/VlD5BX
به گزارش ایلنا، گروه ادبیات فارسی دانشکده زبانهای خارجه و موسسه ایرانشناسی دانشگاه سنت اندروز برنامه ویژهای تدارک دیده است که طی آن بهرام بیضایی به خاطر شش دهه فعالیت مستمر و خلاقانه در حوزههای پژوهش نمایش و اساطیر، نمایشنامه نویسی و فیلمسازی، دکترای افتخاری ادبیات دریافت خواهد کرد. این برنامه که به ابتکار سعید طلاجوی (مدیر گروه فارسی) و با همکاری پروفسور علی انصاری (مدیر مؤسسه ایرانشناسی) دانشگاه سنت اندروز برگزار میشود، شامل چندین سخنرانی درباره آثار بهرام بیضایی، نمایش نسخه بازسازی شده اولین فیلم بلند او «رگبار» (١٣٥١) و اجرای انفرادی بخش نخست نمایش «شب هزار و یکم» (١٣٨٢) با هنرنمایی مژده شمسایی خواهد بود.
در این برنامه، علاوه بر سخنرانی بیضایی در مورد «ضحاک و جمشید»، سعید طلاجوی در مورد دیالوگ بیضایی با سینمای ایران در فیلم «رگبار»، پرویز جاهد در مور عناصر تریلر جنایی در آثار سینمایی بیضایی با تمرکز بر روی فیلمهای «کلاغ»، «شاید وقتی دیگر» و «سگ کشی»، مریم قربان کریمی در مورد هویت زنانه در «رگبار»، سعید زیدآبادینژاد در مورد چندزبانی در فیلم «باشو غریبه کوچک»، فرشاد زاهدی در مورد فضا، زمان، بدنها و حافظه در آثار بیضایی، نینا خامسی در مورد بازنمایی جوانان آواره در سینمای ایران، فرشید کاظمی در مورد جنبههای شاعرانه و اسطورهای صدای زنانه در سینمای بیضایی، فاطمه خوانسالار در مورد خوانش بومگرایانه از «غریبه و مه»، «چریکه تارا» و «باشو غریبه کوچک»، حمید احیا در مورد زبان و شیوههای اجرایی در «طرب نامه» و نیلوفر بیضایی در مورد نبوغ بیضایی و تلاش خستگی ناپذیر او در تئاتر و سینمای ایران سخنرانی خواهند کرد.
بهرام بیضایی که در حال حاضر در دانشگاه استانفورد آمریکا به تحقیق و تدریس مشغول است در طی سال های دوری از ایران، علاوه بر تدریس و به چاپ رسانیدن کتاب «هزار افسان کجاست؟» (١٣٩١) که به ریشههای ایرانی «هزار و یک شب» میپردازد، دو نمایشنامه «گزارش ارداوریراف» (١٣٩٣) و «طرب نامه» (١٣٩٥-١٣٩٤) را هم به صحنه برده است.
مراسم اهدای دکترای افتخاری به بهرام بیضایی با حضور اساتید برجسته دانشگاه سنت اندروز و به دست رئیس دانشگاه، پروفسور سالی ماپستون، در روز اول تیرماه ١٣٩٦ به انجام خواهد رسید و سخنرانیها و نمایش فیلم که به وسیله سعید طلاجوی برنامهریزی شده است در روزهای دوم و سوم تیرماه اجرا خواهند شد.
درباره بهرام بیضایی بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1xigKmy
@Tavaana_TavaanTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند، با اهدای دکترای افتخاری ادبیات به بهرام بیضایی، از فعالیتهای ادبی و نمایشی این #نویسنده، #پژوهشگر و #کارگردان برجسته تئاتر و سینمای ایران تقدیر میکند. به گزارش ایلنا، گروه ادبیات فارسی دانشکده زبانهای خارجه و موسسه #ایرانشناسی…
آموزشکده توانا
بهرام بیضایی ۷۹ ساله شد برای آشنایی بیشتر با بهرام بیضایی: http://bit.ly/1xigKmy @tavaana
زادروز بهرام بیضایی، استاد نمایش و سینمای ایران
https://goo.gl/mEFg6e
مارتین اسکورسیزی:
«من خیلی مفتخرم که بنیاد جهانی سینما اولین فیلم بلند کارگردانش بهرام بیضایی را مرمت کرده است. حال و هوای فیلم من را میبرد به بهترین لحظات فیلمهای نئورالیستی ایتالیایی و داستان، زیبایی یک افسانه کهن را دارد و در آن میتوانید ریشههای بیضایی در ادبیات، تئاتر و شعر را کامل حس کنید. بیضایی حالا در کالیفرنیا زندگی میکند و دردناک است که فکر کنیم این فیلم فوقالعاده که زمانی در ایران محبوبیتی داشته در آستانه نابودی بود.»
بهرام بیضایی:
«خیال نمیکنم به واسطه ترک ایران امکان مهمی داشتهام که از دست دادهام. فیلم و صحنه بله، اگر راهی به دلخواهی بود، ولی پیشیزی نمیارزد به از دست دادن آنچه من از دست دادم؛ به عمری در نوبت نه شنیدن، از کارهای دیگری ماندن! استراحتی دادم به کسانی که در واقع هم کاری جز استراحت نداشتند و آمدم پی شغلی جای دیگری از جهان و درست 30 سال پس از آن که از دانشگاه بیرونم گذاشتند به دانشگاه برگشتم.»
بهرام بیضایی کارگردان سینما و تئاتر و نمایشنامه نویس و فیلمنامهنویس و پژوهشگر ایرانی در پنجم دیماه ۱۳۱۷ در تهران دیده به جهان گشود. خانواده بیضایی از اهالی آران و بیدگل در استان اصفهان بودند. پدر او تعزیهخوان بوده و پدربزرگ و عمویش نیز متون تعزیه را تهیه میکردند. بهرام بیضایی تحصیل دانشگاهی در رشته ادبیات را ناتمام رها کرد و در سال ۱۳۳۸ به استخدام اداره کل ثبت اسناد و املاک دماوند درآمد.
پیش از این و در سال پایانی دبیرستان بیضایی دو نمایشنامه با زبان تاریخی نوشته بود. بیضایی در سال ۱۳۴۱ به اداره هنرهای دراماتیک که در سال ۱۳۳۶ توسط دکتر مهدی فروغ بنا نهاده شده بود رفت که بعدها به دو مرکز دانشکده هنرهای دراماتیک و اداره برنامههای تئاتر تقسیم شد. در این سالها بهرام بیضایی “پژوهشهای نمایش در ایران” را در مجله موسیقی که نخستین مجله تخصصی موسیقی به زبان فارسی بود و از اوایل سال ۱۳۱۸ در تهران منتشر میشد، انتشار داد.
بیضایی یکی از پایهگذاران و از اعضای اصلی کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۷ بود که در سال ۱۳۵۷ از آن کنارهگیری کرد. او در سال ۱۳۴۸ به عنوان استاد مدعو با دانشگاه تهران همکاری میکرد و در سال ۱۳۵۲ از ادارهی برنامههای تئاتر به دانشگاه تهران به عنوان استادیار تماموقت نمایش دانشکدهی هنرهای زیبا انتقال یافت.
بیضایی در سال ۱۳۶۰ پس از بیست سال کار دولتی از دانشگاه تهران اخراج شد. ....
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1xigKmy
@Tavaana_TavaanaTech
https://goo.gl/mEFg6e
مارتین اسکورسیزی:
«من خیلی مفتخرم که بنیاد جهانی سینما اولین فیلم بلند کارگردانش بهرام بیضایی را مرمت کرده است. حال و هوای فیلم من را میبرد به بهترین لحظات فیلمهای نئورالیستی ایتالیایی و داستان، زیبایی یک افسانه کهن را دارد و در آن میتوانید ریشههای بیضایی در ادبیات، تئاتر و شعر را کامل حس کنید. بیضایی حالا در کالیفرنیا زندگی میکند و دردناک است که فکر کنیم این فیلم فوقالعاده که زمانی در ایران محبوبیتی داشته در آستانه نابودی بود.»
بهرام بیضایی:
«خیال نمیکنم به واسطه ترک ایران امکان مهمی داشتهام که از دست دادهام. فیلم و صحنه بله، اگر راهی به دلخواهی بود، ولی پیشیزی نمیارزد به از دست دادن آنچه من از دست دادم؛ به عمری در نوبت نه شنیدن، از کارهای دیگری ماندن! استراحتی دادم به کسانی که در واقع هم کاری جز استراحت نداشتند و آمدم پی شغلی جای دیگری از جهان و درست 30 سال پس از آن که از دانشگاه بیرونم گذاشتند به دانشگاه برگشتم.»
بهرام بیضایی کارگردان سینما و تئاتر و نمایشنامه نویس و فیلمنامهنویس و پژوهشگر ایرانی در پنجم دیماه ۱۳۱۷ در تهران دیده به جهان گشود. خانواده بیضایی از اهالی آران و بیدگل در استان اصفهان بودند. پدر او تعزیهخوان بوده و پدربزرگ و عمویش نیز متون تعزیه را تهیه میکردند. بهرام بیضایی تحصیل دانشگاهی در رشته ادبیات را ناتمام رها کرد و در سال ۱۳۳۸ به استخدام اداره کل ثبت اسناد و املاک دماوند درآمد.
پیش از این و در سال پایانی دبیرستان بیضایی دو نمایشنامه با زبان تاریخی نوشته بود. بیضایی در سال ۱۳۴۱ به اداره هنرهای دراماتیک که در سال ۱۳۳۶ توسط دکتر مهدی فروغ بنا نهاده شده بود رفت که بعدها به دو مرکز دانشکده هنرهای دراماتیک و اداره برنامههای تئاتر تقسیم شد. در این سالها بهرام بیضایی “پژوهشهای نمایش در ایران” را در مجله موسیقی که نخستین مجله تخصصی موسیقی به زبان فارسی بود و از اوایل سال ۱۳۱۸ در تهران منتشر میشد، انتشار داد.
بیضایی یکی از پایهگذاران و از اعضای اصلی کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۷ بود که در سال ۱۳۵۷ از آن کنارهگیری کرد. او در سال ۱۳۴۸ به عنوان استاد مدعو با دانشگاه تهران همکاری میکرد و در سال ۱۳۵۲ از ادارهی برنامههای تئاتر به دانشگاه تهران به عنوان استادیار تماموقت نمایش دانشکدهی هنرهای زیبا انتقال یافت.
بیضایی در سال ۱۳۶۰ پس از بیست سال کار دولتی از دانشگاه تهران اخراج شد. ....
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1xigKmy
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. زادروز بهرام بیضایی، استاد نمایش و سینمای ایران مارتین اسکورسیزی: «من خیلی مفتخرم که بنیاد جهانی سینما اولین فیلم بلند کارگردانش بهرام بیضایی را مرمت کرده است. حال و هوای فیلم من را میبرد به بهترین لحظات فیلمهای نئورالیستی ایتالیایی و داستان، زیبایی یک…
Forwarded from آموزشکده توانا
زادروز بهرام بیضایی، استاد نمایش و سینمای ایران
https://goo.gl/mEFg6e
مارتین اسکورسیزی:
«من خیلی مفتخرم که بنیاد جهانی سینما اولین فیلم بلند کارگردانش بهرام بیضایی را مرمت کرده است. حال و هوای فیلم من را میبرد به بهترین لحظات فیلمهای نئورالیستی ایتالیایی و داستان، زیبایی یک افسانه کهن را دارد و در آن میتوانید ریشههای بیضایی در ادبیات، تئاتر و شعر را کامل حس کنید. بیضایی حالا در کالیفرنیا زندگی میکند و دردناک است که فکر کنیم این فیلم فوقالعاده که زمانی در ایران محبوبیتی داشته در آستانه نابودی بود.»
بهرام بیضایی:
«خیال نمیکنم به واسطه ترک ایران امکان مهمی داشتهام که از دست دادهام. فیلم و صحنه بله، اگر راهی به دلخواهی بود، ولی پیشیزی نمیارزد به از دست دادن آنچه من از دست دادم؛ به عمری در نوبت نه شنیدن، از کارهای دیگری ماندن! استراحتی دادم به کسانی که در واقع هم کاری جز استراحت نداشتند و آمدم پی شغلی جای دیگری از جهان و درست 30 سال پس از آن که از دانشگاه بیرونم گذاشتند به دانشگاه برگشتم.»
بهرام بیضایی کارگردان سینما و تئاتر و نمایشنامه نویس و فیلمنامهنویس و پژوهشگر ایرانی در پنجم دیماه ۱۳۱۷ در تهران دیده به جهان گشود. خانواده بیضایی از اهالی آران و بیدگل در استان اصفهان بودند. پدر او تعزیهخوان بوده و پدربزرگ و عمویش نیز متون تعزیه را تهیه میکردند. بهرام بیضایی تحصیل دانشگاهی در رشته ادبیات را ناتمام رها کرد و در سال ۱۳۳۸ به استخدام اداره کل ثبت اسناد و املاک دماوند درآمد.
پیش از این و در سال پایانی دبیرستان بیضایی دو نمایشنامه با زبان تاریخی نوشته بود. بیضایی در سال ۱۳۴۱ به اداره هنرهای دراماتیک که در سال ۱۳۳۶ توسط دکتر مهدی فروغ بنا نهاده شده بود رفت که بعدها به دو مرکز دانشکده هنرهای دراماتیک و اداره برنامههای تئاتر تقسیم شد. در این سالها بهرام بیضایی “پژوهشهای نمایش در ایران” را در مجله موسیقی که نخستین مجله تخصصی موسیقی به زبان فارسی بود و از اوایل سال ۱۳۱۸ در تهران منتشر میشد، انتشار داد.
بیضایی یکی از پایهگذاران و از اعضای اصلی کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۷ بود که در سال ۱۳۵۷ از آن کنارهگیری کرد. او در سال ۱۳۴۸ به عنوان استاد مدعو با دانشگاه تهران همکاری میکرد و در سال ۱۳۵۲ از ادارهی برنامههای تئاتر به دانشگاه تهران به عنوان استادیار تماموقت نمایش دانشکدهی هنرهای زیبا انتقال یافت.
بیضایی در سال ۱۳۶۰ پس از بیست سال کار دولتی از دانشگاه تهران اخراج شد. ....
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1xigKmy
@Tavaana_TavaanaTech
https://goo.gl/mEFg6e
مارتین اسکورسیزی:
«من خیلی مفتخرم که بنیاد جهانی سینما اولین فیلم بلند کارگردانش بهرام بیضایی را مرمت کرده است. حال و هوای فیلم من را میبرد به بهترین لحظات فیلمهای نئورالیستی ایتالیایی و داستان، زیبایی یک افسانه کهن را دارد و در آن میتوانید ریشههای بیضایی در ادبیات، تئاتر و شعر را کامل حس کنید. بیضایی حالا در کالیفرنیا زندگی میکند و دردناک است که فکر کنیم این فیلم فوقالعاده که زمانی در ایران محبوبیتی داشته در آستانه نابودی بود.»
بهرام بیضایی:
«خیال نمیکنم به واسطه ترک ایران امکان مهمی داشتهام که از دست دادهام. فیلم و صحنه بله، اگر راهی به دلخواهی بود، ولی پیشیزی نمیارزد به از دست دادن آنچه من از دست دادم؛ به عمری در نوبت نه شنیدن، از کارهای دیگری ماندن! استراحتی دادم به کسانی که در واقع هم کاری جز استراحت نداشتند و آمدم پی شغلی جای دیگری از جهان و درست 30 سال پس از آن که از دانشگاه بیرونم گذاشتند به دانشگاه برگشتم.»
بهرام بیضایی کارگردان سینما و تئاتر و نمایشنامه نویس و فیلمنامهنویس و پژوهشگر ایرانی در پنجم دیماه ۱۳۱۷ در تهران دیده به جهان گشود. خانواده بیضایی از اهالی آران و بیدگل در استان اصفهان بودند. پدر او تعزیهخوان بوده و پدربزرگ و عمویش نیز متون تعزیه را تهیه میکردند. بهرام بیضایی تحصیل دانشگاهی در رشته ادبیات را ناتمام رها کرد و در سال ۱۳۳۸ به استخدام اداره کل ثبت اسناد و املاک دماوند درآمد.
پیش از این و در سال پایانی دبیرستان بیضایی دو نمایشنامه با زبان تاریخی نوشته بود. بیضایی در سال ۱۳۴۱ به اداره هنرهای دراماتیک که در سال ۱۳۳۶ توسط دکتر مهدی فروغ بنا نهاده شده بود رفت که بعدها به دو مرکز دانشکده هنرهای دراماتیک و اداره برنامههای تئاتر تقسیم شد. در این سالها بهرام بیضایی “پژوهشهای نمایش در ایران” را در مجله موسیقی که نخستین مجله تخصصی موسیقی به زبان فارسی بود و از اوایل سال ۱۳۱۸ در تهران منتشر میشد، انتشار داد.
بیضایی یکی از پایهگذاران و از اعضای اصلی کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۷ بود که در سال ۱۳۵۷ از آن کنارهگیری کرد. او در سال ۱۳۴۸ به عنوان استاد مدعو با دانشگاه تهران همکاری میکرد و در سال ۱۳۵۲ از ادارهی برنامههای تئاتر به دانشگاه تهران به عنوان استادیار تماموقت نمایش دانشکدهی هنرهای زیبا انتقال یافت.
بیضایی در سال ۱۳۶۰ پس از بیست سال کار دولتی از دانشگاه تهران اخراج شد. ....
بیشتر بخوانید:
http://bit.ly/1xigKmy
@Tavaana_TavaanaTech
Instagram
توانا: آموزشكده جامعه مدنى
. زادروز بهرام بیضایی، استاد نمایش و سینمای ایران مارتین اسکورسیزی: «من خیلی مفتخرم که بنیاد جهانی سینما اولین فیلم بلند کارگردانش بهرام بیضایی را مرمت کرده است. حال و هوای فیلم من را میبرد به بهترین لحظات فیلمهای نئورالیستی ایتالیایی و داستان، زیبایی یک…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شاهنامه را بخوانید!
شاهنامه بزرگترین کتاب سیاسی است که در این مملکت نوشته شده است و نشان میدهد که چگونه هر بار کسانی میآیند و وعدهای میدهند برای بهبود جهان، عدالت و... و کمکم این قدرت فاسد و تبدیل به چه گندی میشود. و این تکرار و تکرار میشود و تا اکنون و امروز هم تکرار شده و میشود.
@beyzaiebahram
#بهرام_بیضایی #شاهنامه #دیباچه_نوین_شاهنامه #سهراب_کشی #سیاوش_خوانی #مرگ_یزدگرد #بیضایی #وعده #فقر_فساد_گرونی #استبداد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
شاهنامه بزرگترین کتاب سیاسی است که در این مملکت نوشته شده است و نشان میدهد که چگونه هر بار کسانی میآیند و وعدهای میدهند برای بهبود جهان، عدالت و... و کمکم این قدرت فاسد و تبدیل به چه گندی میشود. و این تکرار و تکرار میشود و تا اکنون و امروز هم تکرار شده و میشود.
@beyzaiebahram
#بهرام_بیضایی #شاهنامه #دیباچه_نوین_شاهنامه #سهراب_کشی #سیاوش_خوانی #مرگ_یزدگرد #بیضایی #وعده #فقر_فساد_گرونی #استبداد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech