آموزشکده توانا
58K subscribers
30.1K photos
36.2K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سه فعال صنفی معلمان در شهر رشت به یک سال زندان به «جرم» تبلیغ علیه نظام محکوم شدند.
سخنان عزیز قاسمزاده را بشنوید که از اشکالات شکلی و حقوقی حکم صادره می‌گوید.
در بخشی از رای شعبه ۱۸ دادگاه تجدید نظر استان گیلان علیه #انوش_عادلی، #محمود_صدیقی_پور و #عزیز_قاسم_زاده به گزارش پلیس اطلاعات و امنیت گیلان اشاره شده و بر همین مبنا نام بردگان به یک سال حبس قطعی محکوم شده‌اند؛ این در حالی است که این سه فعال صنفی در تاریخ ۱۴ تیر ۱۴۰۱ شکایتی را در شعبه دهم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب رشت علیه ماموران به خاطر دستگیری همراه با ضرب و شتم و توهین ماموران در ۲۶ خرداد طرح کرده‌اند و با ادله اثباتی استناد به شهادت شهود و بازبینی دوربین‌ها، ادعا و گزارش پلیس امنیت علیه خود را کذب دانسته‌اند و خواهان رسیدگی به شکایت خود شده‌اند. اما نه تنها تا کنون به این شکایت رسیدگی نشده که در رای صادر شده به همان گزارش کذب پلیس امنیت نیز استناد شده است. از سوی دیگر در حالی که عزیز قاسم زاده در #رودسر با اتهام تبلیغ علیه نظام محاکمه شده، او را با همین عنوان اتهامی در شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت محکوم کرده‌اند و با وجود ارجاع پرونده رودسر او به شعبه ۱۸ دادگاه تجدید نظر استان که اثبات کننده تقدم برگزاری دادگاه رودسر با اتهام تبلیغ علیه نظام و عدم صلاحیت شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت برای طرح این اتهام علیه او است، شعبه ۱۸ دادگاه تجدید نظر استان گیلان بدون اعتنا به این ایراد شکلی مهم، رای شعبه سوم دادگاه انقلاب رشت را عیناً تأیید کرده است.

#مهسا_امینی #انقلاب_ملی #یاری_حقوقی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
عزیز قاسمزاده کجاست؟!

این سؤالی است که فعالان مدنی و فرهنگیان فعال صنفی می‌پرسند و نگرانی خود را بابت وضعیت این معلم شریف اعلام می‌کنند.

#عزيز_قاسم_زاده از روز یکشنبه ۲۴ فروردین از زندان لاکان رشت، به مکان نامعلومی منتقل شده و تا این لحظه، هیچ تماسی با خانواده نداشته و کسی نمی‌داند در چه وضعیتی است.

عزیز قاسمزاده بابت اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به یک سال زندان محکوم شده است و در حال گذراندن دوران حبس خود در زندان لاکان رشت بود. او در پرونده‌ای محکوم شد که ایرادات حقوقی و شکلی زیادی داشت و پیشتر در این خصوص نوشته بودیم.

معلوم نیست که او را به کجا برده‌اند و چرا به وکیل و خانواده‌اش اطلاعی در مورد وضعیت او نمی‌دهند؟! این از حقوق بدیهی یک زندانی است که وکیل و خانواده‌اش از شرایط او با خبر باشند.

آقای قاسمزاده یک فعال صنفی مطالبه‌گر است و جرم او مطالبه‌گری حقوق صنفی و مدنی معلمان و دانش‌آموزان است. او از جمله فعالانی است که علی‌رغم زندگی زیر سایه یک حکومت استبدادی، شجاع‌دل است و آگاهی‌اش به مثابه ابزاری است در دست او برای مبارزه با ستمگری. به‌ویژه که او خود معلم است و جدای از معلمی در مدارس، موسیقی و آواز نیز تدریس می‌کند.

جای آقای قاسمزاده زندان نیست، چه برسد که او را به محل نامعلومی منتقل کنند و معلوم نباشد که چه دارند بر سرش می‌آورند.

#عزیز_قاسم_زاده #جای_معلم_زندان_نیست #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
عزیز قاسمزاده معلم و خواننده که به اتهام تبلیغ علیه نظام از ۱۹ فروردین در زندان لاکان رشت محکومیت خود را می گذراند روز یکشنبه اول مرداد ماه، برای مدت ۱۰ روز به مرخصی آمد.

ویدیویی که می‌بینید، اجرای منتشر نشده‌ای از ترانه بازگشته با صدای عزیز قاسمزاده است که هم زمان با مرخصي او برای نخستین بار در کانال تلگرامی‌اش منتشر شده است.

در این ویدیو تصاویر آقای قاسمزاده هنگام مرخصی و ملاقات با خانواده‌اش را مشاهده می‌کنید.

آهنگساز: استاد علی تجویدی
ترانه سرا: استاد معینی کرمانشاهی

https://t.me/azizghasemzademusic

عزیز قاسمزاده، معلم و فعال صنفی معلمان است، او علاوه بر این، خواننده و مدرس آواز سنتی ایرانی هم هست. او طی سال‌های گذشته بارها احضار و بازداشت شده است، اما هیچگاه دست از مطالبه‌گری برنداشته است.

#عزیز_قاسم_زاده #معلم #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
عزیز قاسمزاده، معلم و کنشر مدنی محبوس در زندان لاکان رشت، طی نامه‌ای درباره رفتار غیر قانونی قاضی ناظر جدید زندان لاکان رشت نوشت. متن این نامه به شرح زیر است:


پیرامون قاضی ناظر زندان لاکان رشت

✍🏻عزیز قاسم زاده
بند میثاق زندان لاکان رشت
چهارشنبه ۰۱/ ۰۹ / ۱۴۰۲

کمی بیشتر از دو ماه است که قاضی ناظر زندان لاکان رشت عوض شده و جوانی متولد اواخر دهه هفتاد بر این جایگاه تکیه زده است. تغییر افراد در سطوح مختلف مدیریتی و نهادهای گوناگون،مسلما به همراه خود اندک تغییراتی را در پی دارد اما اگر تغییر افراد به تغییر رویه‌ها و ساختارها در سطح کلان منجر شود، حکایت از ناهمگونی مشخصی دارد که مهم‌ترین آن رویکرد فردی در فرایند تصمیم‌گیری به جای رویکرد قانونی است که دستورالعمل‌های لازم را در حیطه‌های مختلف تصمیم‌گیری‌ها معین کرده است. رویه قاضی جوان نه تنها با رویه دیگر قاضی ناظرهای پیش از خود در همین زندان تفاوت فاحشی دارد، بلکه اساسا با آنچه در وظایف قانونی و حقوقی قاضی ناظر تعریف شده، منافات مسلم و آشکاری دارد. به عنوان نمونه روال مرخصی‌ها به این شکل است که بعد از درخواست زندانی، رییس اندرزگاه، مسوول واحد اصلاح و تربیت و یا مددکار اجتماعی و کارشناس فرهنگی و مسوول واحد قضایی زندان یا مددکار قضایی (دبیر شورا) و مسوول حفاظت و اطلاعات،  مسوول واحد بهداشت و درمان و روانشناس و رییس یا معاون زندان پس از موافقت خود مراتب را طی نامه‌ای در نهایت به قاضی ناظر زندان ارجاع می دهند. در واقع پس از بررسی‌های انجام شده و تایید مراجع تعیین شده فوق، تایید قاضی ناظر به‌ تعبیر فقهی قضیه، علی الاغلب "جنبه امضایی" دارد و نه "تاسیسی" بدین معنی که قاضی ناظر واضع یک قانون تازه برای اراده‌ی معطوف به نادیده انگاشتن تصمیم جمعی بر طبق قوانین و یا دست کم عرفی که در زندان‌های کشور مرسوم است، نمی‌باشد. در حالی که قاضی فعلی با عدم رعایت این اصل، زندانی‌ها را به صف می‌کشد و از آنها می‌خواهد که قرآن بخوانند و هر کس که از پس این کار بر نیاید مرخصی او را لغو می‌کند. پیرامون قرآن این کتاب آسمانی توصیه موکد شده است که بی وضو سراغ آن نرویم. اینکه زندانیان مختلف را با انواع و اقسام جرم‌های عمومی به صف کردن حتی با نیت پاک، نتیجه آن خیر نخواهد بود. قرآن کتابی است آسمانی و شاهدی است قدسی اما این رویه تبدیل این "شاهد قدسی" به "شاهد بازاری" است.

امری که بنا به توصیه همه بزرگان دینی  در حفظ و نگهداری این کتاب آسمانی کوشا باید بود نه اینکه  فقط در ظواهر امر خود را فردی قرآنی نشان دهیم بلکه باید در بواطن امر عامل به قرآن بود  با چنین شیوه‌ای باید گفت:
گر تو قرآن بر این نّمّط خوانی
ببری رونق مسلمانی
از سوی دیگر روال بر ابن است که افراد مراجعه کننده در دفتر قاضی ناظر در سالن انتظار می‌مانند و نامه‌ها و درخواست‌های آنها از طریق کارمندهای آن بخش به دست قاضی ناظر می رسد و او در نهایت تصمیم می‌گیرد و در صورت لزوم شخص خاصی را احضار می‌کند اما قاضی جوان تک تک افراد را صدا می‌زند و اگر فردی روی صندلی‌های تعیین شده بنشیند، خطاب به او می‌گوید: چه کسی به تو اجازه داده که روی صندلی بنشینی؟ و اگر در پاسخ بشنود که این صندلی‌ها را برای نشستن گذاشته‌اند، می‌گوید : تو زندانی هستی تا من اجازه نداده‌ام حق نشستن نداری
لازم است که گماردگان و ناظران بر قاضی ناظر جوان در دستگاه قضایی به ويژه دادگستری استان گیلان آداب و رسوم قضایی را دست کم به صورت شکلی به این جوان که در حال کار‌آموزی است بیاموزند چرا که به قول سعدی :

ضرورت است که افراد را سَری باشد         
وگرنه مُلک نگیرد به هیچ روی نظام
به شرط آنکه بداند سر اکابر قوم                
که بی وجود رعیت سری است بی اندام

امید می‌رود که دست اندرکاران قضایی با تغییر رویه کنونی شرایط زندان را به حالت تعادل برسانند. این شیوه و  منش نه با سازو کارهای حقوقی و قانونی منطبق است و نه با سازوکارهای شرعی و اخلاقی تطابقی دارد و از سوی دیگر اختلال در امور زندان و تصمیم‌گیری‌های زندان در حوزه‌های مختلف را نیز به دنبال دارد. قاضی جوان نیز می‌باید توصیه حافظ شیرازی را به گوش جان بسپارد و زین پس بر این منوال طی طریق نماید:

مکن که کوکبه خسروی شکسته شود
چو بندگان بگریزند و چاکران بجهند

#عزیز_قاسم_زاده #معلم_زندانی #زندان_لاکان_رشت #بیانیه
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
عزیز قاسمزاده معلم زندانی در نامه‌ای از زندان لاکان رشت درباره رویکردهای غیر قانونی قاضی ناظر این زندان، نوشت:

«کمی بیشتر از دو ماه است که قاضی ناظر زندان لاکان رشت عوض شده و جوانی متولد اواخر دهه هفتاد.
رویه قاضی جوان نه تنها با رویه دیگر قاضی ناظرهای پیش از خود در همین زندان تفاوت فاحشی دارد، بلکه اساسا با آنچه در وظایف قانونی و حقوقی قاضی ناظر تعریف شده، منافات مسلم و آشکاری دارد.
قاضی فعلی، زندانی‌ها را به صف می‌کشد و از آنها می‌خواهد که قرآن بخوانند و هر کس که از پس این کار بر نیاید مرخصی او را لغو می‌کند.
از سوی دیگر روال بر ابن است که افراد مراجعه‌کننده در دفتر قاضی ناظر در سالن انتظار می‌مانند و نامه‌ها و درخواست‌های آنها از طریق کارمندهای آن بخش به دست قاضی ناظر می رسد و او در نهایت تصمیم می‌گیرد و در صورت لزوم شخص خاصی را احضار می‌کند؛ اما قاضی جوان تک‌تک افراد را صدا می‌زند و اگر فردی روی صندلی‌های تعیین‌شده بنشیند، خطاب به او می‌گوید: چه کسی به تو اجازه داده که روی صندلی بنشینی؟ و اگر در پاسخ بشنود که این صندلی‌ها را برای نشستن گذاشته‌اند، می‌گوید : تو زندانی هستی تا من اجازه نداده‌ام حق نشستن نداری.»
متن کامل نامه ایشان در کانال شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران منتشر شده است.

#یاری_مدنی_توانا
#بیانیه
#عزیز_قاسم_زاده

@Tavaana_TavaanaTech
مخالفت با ادامه مرخصی درمانی عزیز قاسمزاده و انتقال او به زندان با دستبند

عزیز قاسمزاده معلم و خواننده زندانی زندان لاکان رشت که در مرخصی درمانی به سر می بُرد در پی مخالفت با ادامه مرخصی درمانی‌اش، امروز چهارشنبه ۲۰ / ۱۰ / ۱۴۰۲ با دستبند و همراه با اعتراض شدید او به زندان انتقال داده شد.
این در حالی است که او با انجام آزمایشات تازه و افزایش PSA  از ۶ به  ۷  / ۸ برای بررسی وضعیت بیماری خود اخیرا MRI انجام داده است و طبق دستور پزشک معالج، او  می‌بایست  از تاریخ ۱۳ / ۱۰ / ۱۴۰۲ به مدت دو هفته با مصرف داروی  اخیرا تجویز شده  مجددا ازمایش می‌داد که با مخالفت با تمديد مرخصی او، روند درمانی‌اش متوقف شده است.

#عزیز_قاسم_زاده #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
عزیز قاسمزاده، معلم زندانی در زندان لاکان رشت، نامه‌ای در تمجید از مقاومت معلم پیشکسوت و زندانی سیاسی «هاشم خواستار» نوشته و تاکید کرده که باید خواستار آزادی «خواستار» شد.

نوشته آقای قاسمزاده به شرح زیر است:

فراموشی گناهی بزرگتر از خاموشی است
(برای هاشم خواستار مردی از تبار مردانگی و دیار شرافت)

✍️ عزیز قاسمزاده

در روزگاری که فضای مجازی را پهلوانان بسیاری است، سخن گفتن از جوانمردی در دنیای عینیت، گاه غریب و مهجور می‌نماید. افرادی که در تمام عمر خود طاقت یک بازجویی جزیی و رخصت لختی ریاضت برای فراغت از کامجویی و فرصت جهدی اندک جهت جَستن از «نازپرورد تنعم» گشتن را هیچ‌گاه نیافته‌اند، به نوشتن نسخه‌های شفا بخش و رهایی بخش مشغولند. جایی که ابوسعید ابوالخیر می‌گوید: «ما را برای شنودن آورده‌اند و نه گفتن»، این جماعت را انبان از گفتار پر نمی‌شود.

اما هاشم خواستار درد را زندگی می‌کند و در جان پر رنج خود هموار می‌کند و در دهه‌ی هفتم زندگی خود انواع محرومیت‌ها را عاشقانه به سپهر جان خود می‌نشاند و می‌نوشاند. استاد مصطفی ملکیان در تفسیری از ۴ شرط خوشی آلبر کامو «زندگی در هوای آزاد، عشق به موجودی دیگر، رهایی از جاه طلبی و آفرینش» آنگاه که به عشق می‌رسد، آن را داد و دهش بی حساب می‌نامد یعنی: «بخشیدن همه چیز و فدا کردن همه چیز  بدون کمترین میل به دریافت عوض.»

هاشم خواستار در مسیر مبارزه همیشه چنین بوده است. او از دهه ۶۰ تا کنون چند دوره زندان را تجربه کرده است و اکنون نیز که دهه‌ی هفتم زندگی خود را از سر می‌گذراند، بیش از ۵ سال است که بدون یک روز مرخصی در زندان است و در حالی که از بیماری و کهولت سن رنج می‌برد، محرومیت‌های دیگری چون ممنوع الملاقات بودن و ممنوع التماس بودن را هم بارها و بارها تجربه کرده اما استوار و ثابت قدم در مسیری که حق می‌پندارد، لحظه‌ای پا پس نکشیده است.

در مواجهه با انسانی چون هاشم خواستار یک نکته دست آموز و معلمانه بیش از هر چیز باید محل توجه باشد؛ چه که او برای اندیشه‌ای که حق می‌پندارد هر نوع ریاضتی را با رضایت تمام استقبال می‌کند. اینچنین با شور و حرارت در ۷۱ سالگی به سر بردن و آرمانخواهی تمام را در جان پردرد خویش آفریدن و رنج و ملال را به پشیزی نخریدن و از هزاران دام و دانه‌ی این جهان پر از حرص جَستن و بسته‌ی هر دام نویی هر لحظه نشدن و بر تقریر حقیقت ولو به قیمت تشدید مرارت پیوسته گام نهادن و از هجوم هراس افکنان، آنی و لحظه‌ای نهراسیدن حکایت از اراده‌ی مستحکمی است که عنایات حق را می‌توان در این مسیر به عینه دید که موجب شده اندوهی هرگز به دل مردانی چون خواستار رخنه ننماید:

گر هزاران دام باشد در قدم
چون تو با مایی نباشد هیچ غم

چون عنایاتت بود با ما مقیم
کی بود بیمی از آن دزد لئیم

هاشم خواستار از حس دنیوی و نردبان این جهانی رسته و پای در نردبان آسمانی افکنده است. معموری تن را رها کرده و تخریب بدن و ویرانی جسم را برای آبادانی جان انتخاب کرده است:

حس دنیا نردبان این جهان
حس دینی نردبان آسمان

صحت این حس بجویید از طبیب
صحت آن حس بجویید از حبیب

صحت این حس زمعموری تن
صحت آن حس به تخریب بدن

راه جان مر جسم را ویران کند
بعد از آن ویرانی آبادان کند

کرد ویران خانه بهر گنج زر
وزهمان گنجش کند معمورتر

پیرمرد چشم و چراغ ماست. ستم بر او را روا ندانیم برای آزادی‌اش از زندان مطالبه‌گری را ارج نهیم. از او باید گفت و نوشت و آزادی «خواستار» را خواستار شد. فراموشی گناهی بزرگتر از خاموشی است. بسیاری از ما سالهاست که از یاد برده‌ایم هاشم خواستار از السابقون جنبش معلمان و از بنیانگذاران کانون‌های صنفی معلمان در اواخر دهه ۷۰ بوده است. او اکنون بیمار است و زندانی و هم کهولت سن دارد. آزادی خواستار که حق قانونی او و خانواده رنج کشیده‌ی اوست، همتی معلمانه و غیرتی جوانمردانه می‌طلبد.

عزیز قاسمزاده لیاسی
زندان لاکان، بند میثاق
یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲

#عزیز_قاسم_زاده #هاشم_خواستار #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
عزیز قاسمزاده، معلم، خواننده و فعال صنفی محبوس در زندان لاکان رشت، پیش از نوروز برای درمان بیماری به مرخصی اعزام شده بود.
گمان می‌رفت که با توجه به پایان مدت محکومیت ایشان در هفتم فروردین، این مرخصی با آزادی ایشان توأم باشد.

اما به علت مخالفت دادستانی و دادیار ناظر بر زندان، او روز پنجشنبه ۱۶ فروردین ماه به زندان بازگشت!

طبق اصل تجمیع محکومیت‌ها، دوره یک سال حبس آقای عزیز قاسمزاده بابت اتهام تبلیغ علیه نظام (اجرای مجازات اشد یا مجازات واحد) به پایان رسیده بود، چرا او را دوباره به زندان بازگرداندند؟

شایان ذکر است پس از انجام آزمایشات تازه در سال جدید به رغم استفاده از دارو طی چند ماه، متاسفانه psa آقای قاسمزاده باز افزایش پیدا کرده و به بالای ۱۰ رسیده و طبق تجویز پزشک با این افزایش چند باره، احتمال مشکوک به ضایعات بدخیم در پروستات محتمل است و او می‌بایست بلافاصله برای ادامه درمان، MRI و cT و نمونه‌برداری از پروستات انجام دهد.

حق این کنشگر مدنی و معلم شریف یک ساعت زندان هم نبوده است چه برسد به اینکه بخواهند خلاف قوانین خودشان او را بیش‌تر از میزان مجازات در زندان نگه دارند؟

جمهوری اسلامی از چه می‌ترسد؟ از یک معلم؟ از روز معلم که نزدیک است؟ این است اقتدار حکومتی که برای همه دنیا شاخ و شانه می‌کشد و مرتب شکست می‌خورد و انتقام خود را از شهروندان و از یک معلم می‌گیرد؟!

#عزیز_قاسم_زاده #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
جمع زیادی از اهالی موسیقی، در محکومیت حکم صادره علیه توماج صالحی، بیانیه‌ای را امضا کردند.
متن بیانیه به شرح زیر است:


هنر؛ رها از هر زنجیری‌ست.

این روزها جامعه‌ی موسیقی ایران در بُهت و شوکی مهیب فرورفته است.
صدور حکم اعدام برای هنرمند جوان، توماج صالحی به اتهامی واهی!، عملکردی غیرقابلِ ‌باور و ظالمانه در تاریخ موسیقی معاصر این سرزمین است.
ا‌و نواگرِ نوای خفته در گلو و خواسته‌های به‌حقِ نسلی از ایرانیان است که برای یک «زندگی معمولی» در میهن خویش، به شکلی مسالمت‌آمیز، تلاش می‌کنند.
توماج صالحی و دیگر هنرمندانِ در بند، فرزند ایران و فرزند شریف جامعه موسیقی ایران‌ هستند و ما اهالی موسیقی خواستار لغو فوری حکم ظالمانه‌ی اعدام و آزادی بی‌قید و شرط این هنرمند و دیگر هنرمندان دربند هستیم.
جهان نظاره‌گر است و تاریخ، این زمان و مکان را به یاد خواهد سپرد؛ که روزگاری در این سرزمین، به اتهام اعتراضی مصلحانه، حکمی چنین غیرمنصفانه صادر شده است.
هنرمندان موسیقی؛ توماج صالحی، سامان یاسین، شیدای همدانی، عزیز قاسمزاده و همه‌ی معترضان مسالمت‌جو را آزاد کنید و بگذارید این مردمِ نگران، کمی روی آرامش ببینند.

جمعی از اهالی موسیقی ایران
اردیبهشت ۱۴۰۳

- این بیانیه به امضای جمع کثیری از اهالی موسیقی ایران رسیده است. اسامی این عزیزان را در تصاویر می‌بینید.

#توماج_صالحى
#سامان_یاسین #شیدای_همدانی #عزیز_قاسم_زاده #موسیقی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
«"نوری بر تاریکی"
در خبرها آمده به درخواست غلامعباس ترکی معاون دادستان کل کشور، پرونده‌ای قضایی به اتهام «توهین به جایگاه معلم» برای عوامل سریال «افعی تهران» تشکیل شده است.
به اسامی که در ادامه می‌آید دقت کنید
هاشم خواستار، جواد لعل‌محمدی، محمدحسین سپهری، رسول بداقی، عزیز قاسمزاده، اصغر امیرزادگان، طاهر اصغرپور، ناهید شیرپیشه، محمد صادقی، حجت‌الله رافعی، امان جلالی‌نژاد...
افراد نام برده تنها بخش کوچکی از معلمین زندانی محبوس در زندان‌های جمهوری اسلامی هستند.
جمهوری اسلامی، تصمیمات و اقدامات مسئولان و دستاندرکارانش، جمع اضداد است. در کشوری که معلمان تنها به جرم حق و آزادی‌خواهی بازداشت، شکنجه و محبوس می‌شوند، معاون دادستان سکانسی از یک سریال که در آن به معضل تنبیه بدنی دانش آموزان، که مختص به گذشته نیست، و متاسفانه هر از چند گاهی به تیتر خبری بدل می‌گردد، پرداخته شده، مصداق توهین به شأن معلم می‌نامد!
شأن معلم چیست و چه کسی آن را تعیین می‌کند؟ ثبت شکایت از عوامل سریال «افعی تهران» بیانگر این نکته است که این عبارت تهی از بار معنایی است و بسته به شرایط و به دلخواه متغیر است.
شأن معلم چگونه مخدوش می‌شود با حضور به عنوان کاراکتر منفی در یک قصه یا پشت میله‌های زندان با حکمی که مهر اخراج خورده؟
این اتفاق ماکت کوچکی از ناکارآمدی حکومت جمهوری اسلامی و مسئولان آن است، همیشه اشتباه و خلاف موج و خواست جامعه.
در حالی که ایرانیان در فضای مجازی از خاطرات تلخ خود درباره تنبیه بدنی و اثرات مخرب این خاطرات بر روح و روان‌شان می‌گویند، مسئولان به روال معمول، به جای حل مسئله، صورت مسئله را پاک می‌کنند...
پیشتر هم شاهد همچنین تصمیماتی بوده‌ایم. پس از شلیک به پرواز ۷۵۲، تصویربرداری که لحظه سقوط را در آسمان ثبت کرده بود بازداشت شد، نه فرد شلیک کننده به هواپیما! فردی که دعوای مادر قمی با آخوند هرزه‌چشم را منتشر کرد، مورد پیگرد قانونی قرار گرفت... از این دست نمونه‌ها بسیار است.
و حال بی‌توجه به آمار معلمان زندانی و روایات متعدد تنبیه بدنی دانش‌آموزان، علیه یک گروه فیلم‌سازی بابت افکندن نور بر ور تاریک آموزش و پرورش و یک معضل اجتماعی مهم، اعلام جرم شده است!»

✍️سپیده حجامی 

#افعی_تهران #معلم #رسول_بداقی #اسماعیل_عبدی #هاشم_خواستار #محمدحسین_سپهری #ناهید_شیرپیشه #طاهر_اصغرپور #عزیز_قاسم_زاده #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
عزیز قاسمزاده، کنشگر مدنی و زندانی سیاسی سابق، به سرطان پروستات مبتلا شد

عزیز قاسمزاده در ویدیویی که در کانال تلگرام خود منتشر کرد، از ابتلا خود به توده بدخیم در پروستات خبر می‌دهد که برای جلوگیری از متاستاز شدن با نظر جمعی همه پزشکانی که تا کنون به آن‌ها رجوع کرده باید با عمل جراحی،پروستات او کاملا تخلیه و برداشته شود.

در طی دوران محکومیت آقای قاسمزاده، مسئولان قضایی استان گیلان بارها و بارها نسبت به درمان ایشان اخلال ایجاد کردند و هر بار روند درمان او را نیمه‌تمام گذاشته و دوباره او را به زندان برگردانده بودند، همچنین او را چند ماه به طور غیر قانونی در زندان لاکان رشت اضافه بر محکومیتش نگاه داشته بودند.

عزیز قاسمزاده از فعالان صنفی معلمان و از هنرمندان خوشنام عرصه آواز سنتی است که همواره با شهامت نظرات خود را بیان کرده است.

درباره آقای قاسمزاده بیش‌تر بخوانید:
https://tavaana.org/aziz_ghasemzadeh/

#عزیز_قاسم_زاده #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
🔴بیانیه مشترک اسماعیل عبدی و عزیز قاسم زاده پیرامون دور دوم انتخابات ریاست جمهوری

به نام خداوند جان و خرد!

🔸جامعه ایران در دوره‌های مختلف تاریخی و به طور خاص از زمانی که مراد از مفهوم «جامعه» به معنی مدرن آن مد نظر تجدد خواهان نو اندیش بوده و مشخصا از انقلاب مشروطه تا به امروز،به کرات دوره‌های رکود متعدد را تجربه کرده بسیاری از  پیروزی ها و دستاوردها امری موقتی بوده و استبداد دیگر بار، دوره طولانی خود را از سر گرفته و امتداد یافته است. اما چنین نیست که رکود و استبداد را پایانی نباشد و زمستان و سرما را به ابدیت پیوندی همیشگی باشد.اما دلایل رکود امروز که با آن درگیریم، عوامل متعددی دارد که دو مورد اصلی آن چنین است:

🔸یکم: برخوردهای سنگین امنیتی و قضایی با اقشار مختلف مردم از فرودستان و تهیدستان تا کارگران و معلمان از جوانان و زنان تا روشنفکران و هنرمندان و نویسندگان موجب شده که دیگر  هیچ امیدی به «روزنه گشایی» وجود نداشته باشد باساختار کنونی تصور اصلاح به شیوه‌های معمول و مرسوم به امتناع ذاتی تبدیل شده و شاید تنها دفع افسد به فساد واقع بینانه ترین نتیجه چنین انتخابی باشد که اخلاقا و عرفا و شرعا نمی‌توان از چنین نتیجه ای دفاع کرد. حضور گشت‌های ارشاد، برخورد بسیار قهرآمیز با زنان، و تداوم بازداشت و احضار فعالین منتقد تنها بخش کوچکی از شرایطی است که حضور دولت‌ها با عناوین اصلاحی و اعتدالی و اصولگرایی، تغییری در شرایط حاکم بر آن تا کنون نداشته است.

🔸دوم :عدم توان سازماندهی در بین جریان‌های اجتماعی شناسنامه‌دار است که ضروری است جنبش های اجتماعی موجود از جنبش زنان، جنبش کارگری، جنبش معلمان، جنبش روشنفکری و دیگر جریان ها  دست به خودانتقادی بنیادی بزنند و راهی را برای پیوند عمیق خود با لایه‌های مختلف اجتماعی ایجاد نمایند.

🔸«ناامیدی و استیصال » بدیهی‌ترین نتیجه‌ی رکود اجتماعی است.برخی از تصمیم‌های ناصواب و اشتباهات از همین دو امر نشات می‌گیرد. ما به تک تک کسانی که تصور می‌کنند با حضور در انتخابات می‌توانند «تغییری» رقم بزنند، به ویژه همکاران معلممان، احترام می‌گذاریم اما خطاب به همه معلمان شریف و آگاه  می‌گوییم، دستاوردهای اجتماعی که از مشروطه تا امروز کسب شده، نتیجه‌ی فعل و انفعالات درون جامعه بوده است، نه هدیه‌ی دولت‌ها و حاکمیت‌های گوناگون.

🔸بیایید به روزهای اوج جنبش معلمان نگاه کنیم. معلمان جنبشی بی‌بدیل خلق کردند. «معلم» را از نو برای مردم تعریف کردند، مدرسه و جامعه را به یکدیگر پیوند دادند.آیا  این نتیجه‌ی مبارک، محصول  لطف دولت‌های موجود اعم از اصلاح‌طلب و اصولگرا بود یا  نتیجه‌ی همبستگی و سازمان‌دهی معلمان؟

🔸آن ظرفیت بزرگ، آن توان بزرگ در همبستگی باید در متن جامعه، در کلاس‌های درس، در میان مردم کوچه و بازار، هزینه شود، نه در ستاد‌های انتخاباتی آقایان پزشکیان یا جلیلی.

🔸تردیدی نیست که این دوره رکود نیز خواهد گذشت اما فراموش نکنیم بخش بزرگی از آسیب دیدگان دی ۹۶، آبان ۹۸ از بلوچستان تا تهران و کردستان و دیگر نقاط ایران، به حسن روحانی رای داده بودند که دولت اعتدالی و اصلاحی بود و در سال ۱۴۰۱ نیز این تجربه تلخ و سنگین در دولت موسوم به اصولگرایان هم تکرار شد.به گمان ما «انتخابات» زمین بازی فعالین صنفی و مدنی نیست. می‌بایست با «خود انتقادی» و در عین حال حفظ امید، برای فرداهای روشن‌ خود را آماده کنیم.

اسماعیل عبدی

عزیز قاسمزاده

چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳

#عزیز_قاسم_زاده #اسماعیل_عبدی #بیانیه #رای_بی_رای #سیرک_انتخابات #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech