آموزشکده توانا
58K subscribers
30.1K photos
36.2K videos
2.54K files
18.6K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
Forwarded from گفت‌وشنود
*امروز سالگرد حمله ناکام به سلمان رشدی توسط یک اسلامگرای افراطی است. ‌

«۳۳ سال و نیم از فتوای آیت‌الله خمینی علیه من و همه افراد درگیر در انتشار «آیات شیطانی» گذشته بود. در طول این سالها، اعتراف می‌کنم، گاهی تصور می‌کردم که قاتل من در یکی از انجمن‌های عمومی ظاهر می‌شود و به همین شکل به سراغم می‌آید. بنابراین اولین فکری که وقتی این شکلی قاتل را دیدم که به سمتم می‌دوید [به ذهنم رسید] این بود: پس تویی!… آمدی…

گفته می‌شود آخرین کلمات هنری جیمز در بستر مرگ این بود: «پس بالاخره آمد! آن امر نامدار!» مرگ داشت سراغ من می‌آمد؛ اما به نظرم نامدار نمی‌رسید! به نظرم ناهنجار می‌آمد!»

اینها جملات رشدی پس از سوءقصد ۱۲ آگوست سال ۲۰۲۲ در ایالات نیویورک آمریکاست. بر اثر این سوقصد، این نویسنده‌ی نامدار آسیب‌های جدی دید و از جمله چشم راست خود را برای همیشه از دست داد. او در این رمان کوتاه که نامش «چاقو» است پیش و پس از این ترور دردناک را توضیح می‌دهد و از خواب هولناک پیش از برگزاری جلسه و از تروریستی که «… نام مستعارش، از نام‌های واقعی افراطیون مشهور شیعه ساخته شده بود» صحبت می‌کند.

مترجمان فارسی این جدیدترین اثر سلمان رشدی، در مقدمه توضیح کوتاهی در مورد سوابق رشدی و آثار مشهور قبلی‌اش می‌دهند. آن‌ها خود را «گروه مترجمان پنهان» نامیده‌اند. ناشر هم، خود را «نشر پنهان» نامیده و در صفحات اول، یادآوری کرده‌اند که «کلیه حقوق معنوی این اثر متعلق به نویسنده است»…

برای مطالعه ادامه یادداشت و دسترسی به کانال تلگرامی «مترجمان پنهان» که کتاب را به رایگان در اختیار فارسی‌زبان قرار می‌دهند، به صفحه‌ی گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/knife-salman-rushdie/

#سلمان_رشدی #چاقو #ترور #تروریسم_ایدئولوژیک #شیعی_گری #تشیع #اسلام‌گرایی #دهشت_افکنی #آزادی_بیان

@Dialogue1402
Forwarded from گفت‌وشنود
شادروان سعیدی سیرجانی که خود از قربانیان اولین قتل‌های دگراندیشان پس از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ بود، اثری دارد به نام «ضحاک ماردوش.»

سعیدی سیرجانی به سبک خود داستان جمشید و برآمدن ضحاک را روایت می‌کند. شاید مهم‌ترین مشخصه‌ رویکرد سعیدی سیرجانی توجه به اختلاف طبقاتی‌ست که مطابق با شاهنامه‌ی فردوسی از دوران شاهنشاهی جمشید آغاز شد. سعیدی سیرجانی با این همه معتقد است که تلاش برای انطباق شخصیت‌های این داستان با چهره‌های تاریخی مشخص تلاش نادرستی‌ست. این داستان مانند اغلب داستان‌های بزرگ دیگر، محصول انباشت تجربه‌ی نسل‌های مختلف مردم در طول تاریخ است و نه بازتاب یک دوران تاریخی بخصوص که بتوانیم آن را جستجو کرده و بیابیم. سعیدی سیرجانی می‌نویسد:

در داستان ضحاک خواننده‌ اشارت‌شناس اهل تأمل با دو عامل قوی سر و کار دارد: یکی ذهن افسانه‌ساز هوشمندان روزگاران کهن و دیگری طبع نکته‌پرداز فردوسی. افسانه‌ی ضحاک به صورت موجود محصول تجارب مردمی‌ست که هزاران سال پیش از ما، گرفتار پنجه‌ی شاه ستمگر خونخواری بوده‌اند و داستان روزگار سیاه سلطه‌ی او را سینه به سینه منتقل کرده‌اند و در هر انتقالی به اقتضای زمانه، شاخ و برگی بر آن افزوده‌اند و این افسانه‌ سرگرم‌کننده به تدریج مایه‌ عقده‌گشایی و امیدواری نسل‌های بعدی شده است که «پایان شب سیه سپید است» و…

برای مطالعه ادامه این یادداشت مراجعه کنید به صفحه گفت‌وشنود:

https://dialog.tavaana.org/book-zahhak-mardosh/

شایان ذکر است که در اپیزود بیست و چهارم از دیگری‌نامه، با عنوان «کوش پیل‌دندان»، به نقل صفحاتی از کتاب «ضحاک ماردوش» اثر سعیدی سیرجانی پرداخته بودیم. برای دسترسی به این اپیزود از لینک زیر استفاده کنید:

https://dialog.tavaana.org/others-24/

#دیگری_نامه
#ضحاک #ترور #دهشت #دهشت_افکنی #حذف_فیزیکی #رواداری #گفتگو #سعیدی_سیرجانی #قتل_های_زنجیره_ای #آژی_دهاک

@Dialogue1402