Forwarded from ساحت زیست
چرایی مغفول ماندن محیط زیست
قسمت دوم : واژگونه نمایی محیط زیست به عنوان یک مسئله خوش خیم
🖋دکتر محمد فاضلی
این مقاله در شماره 31 مجله اندیشه پویا با عنوان «باید خشمگین باشیم: بحران محیط زیست و مسئولیت علوم اجتماعی» منتشر شده است.
@sahatzist
بدخیم خوشخیم نمایاندهشده
محیط زیست در ایران با تقلیل مسأله بدخیم به خوشخیم نیز مواجه بوده است. مسائل محیط زیست ذاتا مسائلی بدخیم[2] بوده و هستند اما در ایران به صورت مسائلی خوشخیم مطرح شدهاند. مسأله بدخیم، مسألهای است که اولاً تعریفش مشخص نیست و ثانیاً راهکار حل مسأله بر روی تعریف مسأله اثر دارد. در شرایط عادی مساله طرح شده و جستوجوی راهکارهای آن آغاز میشود. اما در مسأله بدخیم، بسته به اینکه چه راهکاری برای حل در نظر گرفته شود، خود مسأله عوض خواهد شد. مسأله بدخیم، نقطه پایان حل مسأله یا نقطه توقف ندارد و مثل مسأله ریاضی نیست که بتوان مشخص کرد در چه وضعیتی، مسأله پایان مییابد. ارزشها و سلیقهها در مسائل بدخیم خیلی مؤثرند و ماجرا کاملا فنی نیست. در دنیای مسایل بدخیم، اساساً هیچ نسخه از پیش تعیین شدهای وجود نداشته و راهکار، از قبل موجود نیست و کنشگران باید در حین پرداختن به مسأله و گفتوگو درباره آن، گزینههای گوناگون و راهکارها را بسازند. به عبارتی، برای مسائل بدخیم، راهحل[3] وجود ندارد، بلکه در این گونه مسائل، رفع مناقشه[4] صورت میگیرد.
@sahatzist
برجام نمودی از رفع مناقشه در یک مسأله بدخیم است. راهکار پرونده هستهای را کسی نمیدانست. با اطمینان زیادی میتوان گفت ایران و کشورهای مذاکرهکننده، یا جواد ظریف و جان کری نمیدانستند که در نهایت به متنی 159 صفحهای برای رفع این مناقشه خواهند رسید. این راهکار 159 صفحهای در فرایند گفتگوی ذینفعان ساخته شده است. این راهکار رفع مناقشه نیز ناکامل ولی رضایتبخش خوانده شده است. حتی در این لحظه نیز میتوان ادعا کرد که برجام نقشهای به سوی رفع مناقشه است.
@sahatzist
«مسائل خوشخیم» در مقابل «مسائل بدخیم» قرار دارند که برای آنها میتوان راهکارهایی قطعی ارائه داد. اما خطر، زمانی ایجاد میشود که مساله بدخیم به عنوان مسالهای خوشخیم تعریف شود و راهکارهای قطعی برای آن پیشنهاد گردد. به عبارتی، ماهیت متفاوت و مناقشهبرانگیز مسأله نادیده گرفته شود. این امر به همان اندازهای خطرناک است که با یک تومور سرطانی بدخیم به مثابه تومور خوشخیم برخورد شود. مساله محیطزیست که بدخیم است به همین ترتیب ارزیابی شده و عملکرد در قبال آن بر همین اساس صورت گرفته است.
وقتی مسأله بدخیم به صورت خوشخیم در نظر گرفته میشود، اولین اتفاقی که میافتد، آن است که گفتگو به عنوان جزء ضروری بررسی مسأله حذف خواهد شد؛ با مساله به مثابه یک معادله ریاضی برخورد میشود که جنس تخصصهای لازم برای حل آن کم است، و ماهیت اجتماعی مسأله نادیده گرفته میشود. به همین دلیل است که در ایران، 40 سال ضرورت گفتگو درباره محیط زیست نادیده گرفته شده و تصمیمگیری درباره سدسازی، جایابی کارخانجاتی که شدیداً بر محیط زیست مؤثرند، مسکن مهر تخصیص آب، در رویهای بوروکراتیک انجام شده است. مهم اینکه توسعه مسألهای بدخیم است که تعریف و راهکارهای حل مناقشه درباره آن در فرایند مشارکت و گفتوگو ساخته میشوند. دو مسأله بدخیم توسعه و محیط زیست در ایران به عنوان مسائلی در حیطه تخصص بوروکراسی و تکنوکراسی طرح شده و سناریوی راهکارهای قطعی و مشخص برای آنها به بروز فاجعه انجامیده است. با تبدیل مساله بدخیم محیط زیست و توسعه به مسالهای خوشخیم، ذینفعان[5] و متخصصان گوناگون از فرایند گفتوگو حذف شدهاند. حذفی که منفعتش را گروهی اندک بردند و ضررش را اکثریتی از ملت ایران تجربه کردهاند.
#محمد_فاضلی
@sahatzist
http://s1.upzone.ir/10454/IMG_0542.jpg
قسمت دوم : واژگونه نمایی محیط زیست به عنوان یک مسئله خوش خیم
🖋دکتر محمد فاضلی
این مقاله در شماره 31 مجله اندیشه پویا با عنوان «باید خشمگین باشیم: بحران محیط زیست و مسئولیت علوم اجتماعی» منتشر شده است.
@sahatzist
بدخیم خوشخیم نمایاندهشده
محیط زیست در ایران با تقلیل مسأله بدخیم به خوشخیم نیز مواجه بوده است. مسائل محیط زیست ذاتا مسائلی بدخیم[2] بوده و هستند اما در ایران به صورت مسائلی خوشخیم مطرح شدهاند. مسأله بدخیم، مسألهای است که اولاً تعریفش مشخص نیست و ثانیاً راهکار حل مسأله بر روی تعریف مسأله اثر دارد. در شرایط عادی مساله طرح شده و جستوجوی راهکارهای آن آغاز میشود. اما در مسأله بدخیم، بسته به اینکه چه راهکاری برای حل در نظر گرفته شود، خود مسأله عوض خواهد شد. مسأله بدخیم، نقطه پایان حل مسأله یا نقطه توقف ندارد و مثل مسأله ریاضی نیست که بتوان مشخص کرد در چه وضعیتی، مسأله پایان مییابد. ارزشها و سلیقهها در مسائل بدخیم خیلی مؤثرند و ماجرا کاملا فنی نیست. در دنیای مسایل بدخیم، اساساً هیچ نسخه از پیش تعیین شدهای وجود نداشته و راهکار، از قبل موجود نیست و کنشگران باید در حین پرداختن به مسأله و گفتوگو درباره آن، گزینههای گوناگون و راهکارها را بسازند. به عبارتی، برای مسائل بدخیم، راهحل[3] وجود ندارد، بلکه در این گونه مسائل، رفع مناقشه[4] صورت میگیرد.
@sahatzist
برجام نمودی از رفع مناقشه در یک مسأله بدخیم است. راهکار پرونده هستهای را کسی نمیدانست. با اطمینان زیادی میتوان گفت ایران و کشورهای مذاکرهکننده، یا جواد ظریف و جان کری نمیدانستند که در نهایت به متنی 159 صفحهای برای رفع این مناقشه خواهند رسید. این راهکار 159 صفحهای در فرایند گفتگوی ذینفعان ساخته شده است. این راهکار رفع مناقشه نیز ناکامل ولی رضایتبخش خوانده شده است. حتی در این لحظه نیز میتوان ادعا کرد که برجام نقشهای به سوی رفع مناقشه است.
@sahatzist
«مسائل خوشخیم» در مقابل «مسائل بدخیم» قرار دارند که برای آنها میتوان راهکارهایی قطعی ارائه داد. اما خطر، زمانی ایجاد میشود که مساله بدخیم به عنوان مسالهای خوشخیم تعریف شود و راهکارهای قطعی برای آن پیشنهاد گردد. به عبارتی، ماهیت متفاوت و مناقشهبرانگیز مسأله نادیده گرفته شود. این امر به همان اندازهای خطرناک است که با یک تومور سرطانی بدخیم به مثابه تومور خوشخیم برخورد شود. مساله محیطزیست که بدخیم است به همین ترتیب ارزیابی شده و عملکرد در قبال آن بر همین اساس صورت گرفته است.
وقتی مسأله بدخیم به صورت خوشخیم در نظر گرفته میشود، اولین اتفاقی که میافتد، آن است که گفتگو به عنوان جزء ضروری بررسی مسأله حذف خواهد شد؛ با مساله به مثابه یک معادله ریاضی برخورد میشود که جنس تخصصهای لازم برای حل آن کم است، و ماهیت اجتماعی مسأله نادیده گرفته میشود. به همین دلیل است که در ایران، 40 سال ضرورت گفتگو درباره محیط زیست نادیده گرفته شده و تصمیمگیری درباره سدسازی، جایابی کارخانجاتی که شدیداً بر محیط زیست مؤثرند، مسکن مهر تخصیص آب، در رویهای بوروکراتیک انجام شده است. مهم اینکه توسعه مسألهای بدخیم است که تعریف و راهکارهای حل مناقشه درباره آن در فرایند مشارکت و گفتوگو ساخته میشوند. دو مسأله بدخیم توسعه و محیط زیست در ایران به عنوان مسائلی در حیطه تخصص بوروکراسی و تکنوکراسی طرح شده و سناریوی راهکارهای قطعی و مشخص برای آنها به بروز فاجعه انجامیده است. با تبدیل مساله بدخیم محیط زیست و توسعه به مسالهای خوشخیم، ذینفعان[5] و متخصصان گوناگون از فرایند گفتوگو حذف شدهاند. حذفی که منفعتش را گروهی اندک بردند و ضررش را اکثریتی از ملت ایران تجربه کردهاند.
#محمد_فاضلی
@sahatzist
http://s1.upzone.ir/10454/IMG_0542.jpg
خواندنی :
۱.
📝ساختارها و سازههایی که ما را دود میکنند و به هوا میبرند
✍ #محمد_فاضلی
✅بدبختانه همه آنچه امروز در تهران با فروریختن ساختمان پلاسکو رخ داد، در مقابل آنچه پس از زلزله محتمل این شهر در مخاطره، یا پس از فرونشست احتمالی زمین در جایی از این شهر، در مقابل دیدگاه ما قرار خواهد گرفت، هیچ است. آتشنشانها را بستاییم، قربانی شدن ایشان را تسلیت بگوییم، عزای عمومی اعلام کنیم، مردمی را با تجمع برای گرفتن سلفی و فیلم و عکس باعث شدند عملیات امداد و نجات مختل شود نکوهش کنیم، و مدیران و صاحبان ساختمانی را که ایمنی کافی نداشت و قهرمانان ما را به کام مرگ کشید محاکمه کنیم؛ اما هیچ کدام از این ها به اندازه نقد سیاستهایی که چنین شهری را پدید آورده، و توصیف و تبیین حکمرانی شهریای که مسئول این وضعیت است، برای ما راهگشا نخواهد بود. سیاستها باعث خلق ساختارها و سازههایی شدهاند که ما را دود میکنند و به هوا میبرند.
۲.
سهم "من" در فاجعه پلاسكو
فقط يك دقيقه فكر كنيم به اين كه:
سهم "من" در به وجود آوردن چنين حوادثي چيست؟
سهم "من" در گسترش چنين حوادثي چيست؟
سهم "من" در مرگ انسان ها چقدر است؟
اگر "من" مسوولي هستم كه كاري براي جلوگيري از خطرات نكردم، در قتل انسان هاي بي گناه
چقدر سهم دارم؟
اگر "من" معلم، رسانه دار ، صاحب تريبون يا الگوي اجتماعي اجتماعي هستم، كوتاهي ام در فرهنگ سازي و آموزش، سهم "من" را در فجايع اين چنيني چقدر كرده است؟
اگر شهروندي هستم كه براي ارضاي حس كنجكاوي و عكاسي و تصويربرداري ايجاد ازدحام كرده ام، سهم "من" در مرگ آتش نشان ها و به خاكستر نشستن هزاران تن ديگر چقدر است؟ آيا "من" قاتل نيستم؟
به اين "من" فكر كنيم؛ ما هر چه مي كشيم از اين "من" خودخواه و نادان است كه حتي اجازه نمي دهد نقدش كنيم... فقط يك دقيقه فكر كنيم.
*جعفر محمدي
۳.
اندوه بزرگ در راه است
✍ احسان محمدی
▪️بیشتر از آنکه اشک بریزیم، بغض در گلو داریم برای همین شقیقه هایمان درد می کند. مثل وقتی که دنبال دیواری می گردیم تا سرمان را به آن تکیه بدهیم و یک دل سیر گریه کنیم.
▪️تلخ است اما چهل روز دیگر که از این ماجرا بگذرد، بیشتر ما نه در پلاسکو، که در پاساژها و بازارهای دیگر دنبال خرید شب عیدیم. کفش پا می زنیم، کت و شلوار و شال و مانتو ست می کنیم و یادمان می رود که آخرین شب دی ماه خودش یلدایی بود و با تلخی به صبح بهمن گره زدیم.
یادمان می رود. زندگی ادامه دارد و خاک سردی می آورد...
▪️اما در آتش سوزی پلاسکو و حادثه هایی از این دست، بیش از «زنده» ها این «زندگی» ها هستند که می سوزند، می میرند.
🔳جانباختگان عدد می شوند، آمار و سنگ قبری سیاه که تا ابد داغش بر دل خانواده هایشان می ماند اما بازماندگان چه کنند؟
▪️پلاسکو فقط یک ساختمان کهنه نبود که فرو ریخت. برکه ای بود که خشک شد و حالا دهها و صدها ماهی در کف ترک خورده آن تشنه لب، پرپر می زنند.
▪️خبر دارید چند خانواده اینجا نان می خورد؟ می دانید چند نفر بیکار شدند؟ چند زن خیاط که سوزن سوزن می زدند و حتی حقوق آبان و دی ماه را نگرفته بودند حالا باید سفره شان را کوچکتر بچینند؟
چند نفر سفره شان جمع می شود؟ چند کودک بیمار دیگر داروهایشان به موقع نمی رسد؟
🔳مدیریت بحران فقط آوار برداری و خاموش کردن آتش نیست. بحران خانواده هایی که زندگی شان به این ساختمان گره خورده بود درست از فردا شروع می شود.
▪️امشب شام غریبان زنده هاست، آنها که زندگی، آرامش و امنیت شان به مخاطره افتاده است. چک هایی که برگشت می خورند، مردهای آبرومندی که ورشکسته می شوند، زندگی هایی که از هم می پاشد...
▪️امیدواریم اینطور نشود، اما واقعیت زبان تلخی دارد.
گزنده، بی رحم و یادمان می آورد که در فاجعه هایی از این دست که یک جرقه کوچک بی احتیاطی و سهل انگاری آن را شلعه ور می کند، بیش از زنده ها، این زندگی ها هستند که می سوزند
و
می میرند ...
۴.
✅پيشنهاد ارزشمند يك معلم به همكارانش در سراسر ايران
من فردا زنگ اول با دانش آموزانم در خصوص رفتار شهروندی در برابر حوادث و نحوه عبور از بحرانها و رفتار نابهنجار بعضی ها صحبت خواهم کرد.
فردا شنبه زنگ اول، فداکاری و از خود گذشتگی.
👈🏼لطفا و لطفا معلمان عزيز فردا زنگ اول را به اين بحث اختصاص دهند.
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
۱.
📝ساختارها و سازههایی که ما را دود میکنند و به هوا میبرند
✍ #محمد_فاضلی
✅بدبختانه همه آنچه امروز در تهران با فروریختن ساختمان پلاسکو رخ داد، در مقابل آنچه پس از زلزله محتمل این شهر در مخاطره، یا پس از فرونشست احتمالی زمین در جایی از این شهر، در مقابل دیدگاه ما قرار خواهد گرفت، هیچ است. آتشنشانها را بستاییم، قربانی شدن ایشان را تسلیت بگوییم، عزای عمومی اعلام کنیم، مردمی را با تجمع برای گرفتن سلفی و فیلم و عکس باعث شدند عملیات امداد و نجات مختل شود نکوهش کنیم، و مدیران و صاحبان ساختمانی را که ایمنی کافی نداشت و قهرمانان ما را به کام مرگ کشید محاکمه کنیم؛ اما هیچ کدام از این ها به اندازه نقد سیاستهایی که چنین شهری را پدید آورده، و توصیف و تبیین حکمرانی شهریای که مسئول این وضعیت است، برای ما راهگشا نخواهد بود. سیاستها باعث خلق ساختارها و سازههایی شدهاند که ما را دود میکنند و به هوا میبرند.
۲.
سهم "من" در فاجعه پلاسكو
فقط يك دقيقه فكر كنيم به اين كه:
سهم "من" در به وجود آوردن چنين حوادثي چيست؟
سهم "من" در گسترش چنين حوادثي چيست؟
سهم "من" در مرگ انسان ها چقدر است؟
اگر "من" مسوولي هستم كه كاري براي جلوگيري از خطرات نكردم، در قتل انسان هاي بي گناه
چقدر سهم دارم؟
اگر "من" معلم، رسانه دار ، صاحب تريبون يا الگوي اجتماعي اجتماعي هستم، كوتاهي ام در فرهنگ سازي و آموزش، سهم "من" را در فجايع اين چنيني چقدر كرده است؟
اگر شهروندي هستم كه براي ارضاي حس كنجكاوي و عكاسي و تصويربرداري ايجاد ازدحام كرده ام، سهم "من" در مرگ آتش نشان ها و به خاكستر نشستن هزاران تن ديگر چقدر است؟ آيا "من" قاتل نيستم؟
به اين "من" فكر كنيم؛ ما هر چه مي كشيم از اين "من" خودخواه و نادان است كه حتي اجازه نمي دهد نقدش كنيم... فقط يك دقيقه فكر كنيم.
*جعفر محمدي
۳.
اندوه بزرگ در راه است
✍ احسان محمدی
▪️بیشتر از آنکه اشک بریزیم، بغض در گلو داریم برای همین شقیقه هایمان درد می کند. مثل وقتی که دنبال دیواری می گردیم تا سرمان را به آن تکیه بدهیم و یک دل سیر گریه کنیم.
▪️تلخ است اما چهل روز دیگر که از این ماجرا بگذرد، بیشتر ما نه در پلاسکو، که در پاساژها و بازارهای دیگر دنبال خرید شب عیدیم. کفش پا می زنیم، کت و شلوار و شال و مانتو ست می کنیم و یادمان می رود که آخرین شب دی ماه خودش یلدایی بود و با تلخی به صبح بهمن گره زدیم.
یادمان می رود. زندگی ادامه دارد و خاک سردی می آورد...
▪️اما در آتش سوزی پلاسکو و حادثه هایی از این دست، بیش از «زنده» ها این «زندگی» ها هستند که می سوزند، می میرند.
🔳جانباختگان عدد می شوند، آمار و سنگ قبری سیاه که تا ابد داغش بر دل خانواده هایشان می ماند اما بازماندگان چه کنند؟
▪️پلاسکو فقط یک ساختمان کهنه نبود که فرو ریخت. برکه ای بود که خشک شد و حالا دهها و صدها ماهی در کف ترک خورده آن تشنه لب، پرپر می زنند.
▪️خبر دارید چند خانواده اینجا نان می خورد؟ می دانید چند نفر بیکار شدند؟ چند زن خیاط که سوزن سوزن می زدند و حتی حقوق آبان و دی ماه را نگرفته بودند حالا باید سفره شان را کوچکتر بچینند؟
چند نفر سفره شان جمع می شود؟ چند کودک بیمار دیگر داروهایشان به موقع نمی رسد؟
🔳مدیریت بحران فقط آوار برداری و خاموش کردن آتش نیست. بحران خانواده هایی که زندگی شان به این ساختمان گره خورده بود درست از فردا شروع می شود.
▪️امشب شام غریبان زنده هاست، آنها که زندگی، آرامش و امنیت شان به مخاطره افتاده است. چک هایی که برگشت می خورند، مردهای آبرومندی که ورشکسته می شوند، زندگی هایی که از هم می پاشد...
▪️امیدواریم اینطور نشود، اما واقعیت زبان تلخی دارد.
گزنده، بی رحم و یادمان می آورد که در فاجعه هایی از این دست که یک جرقه کوچک بی احتیاطی و سهل انگاری آن را شلعه ور می کند، بیش از زنده ها، این زندگی ها هستند که می سوزند
و
می میرند ...
۴.
✅پيشنهاد ارزشمند يك معلم به همكارانش در سراسر ايران
من فردا زنگ اول با دانش آموزانم در خصوص رفتار شهروندی در برابر حوادث و نحوه عبور از بحرانها و رفتار نابهنجار بعضی ها صحبت خواهم کرد.
فردا شنبه زنگ اول، فداکاری و از خود گذشتگی.
👈🏼لطفا و لطفا معلمان عزيز فردا زنگ اول را به اين بحث اختصاص دهند.
https://telegram.me/joinchat/B5XELjvByQFyPHYQMdMTiQ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیروز خبرگزاریها خبری مبنی بر اخراج دکتر محمد فاضلی از دانشگاه «شهید بهشتی» منتشر کردند.
بر اساس آنچه «خبرآنلاین» نوشته است: «دانشگاه شهید بهشتی، حکمی مبنی بر عدم نیاز به محمد فاضلی، استاد جامعهشناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی این دانشکده صادر کرده که این حکم به معنی اخراج وی از دانشگاه تلقی میشود».
محمد فاضلی نظریات انتقادی نسبت به روند جاری امور در جمهوری اسلامی داشته است.
این ویدئو که در کانالهای اجتماعی او منتشر شده است بیانگر بخشی از دیدگاه انتقادی اوست.
#محمد_فاضلی #جامعه_شناس #استاد_دانشگاه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
بر اساس آنچه «خبرآنلاین» نوشته است: «دانشگاه شهید بهشتی، حکمی مبنی بر عدم نیاز به محمد فاضلی، استاد جامعهشناسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی این دانشکده صادر کرده که این حکم به معنی اخراج وی از دانشگاه تلقی میشود».
محمد فاضلی نظریات انتقادی نسبت به روند جاری امور در جمهوری اسلامی داشته است.
این ویدئو که در کانالهای اجتماعی او منتشر شده است بیانگر بخشی از دیدگاه انتقادی اوست.
#محمد_فاضلی #جامعه_شناس #استاد_دانشگاه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
عکسی از ما و درک ما از جهان
«این عکس همین مال امروز (۱۴٠٠/۱۱/۲۸) ساعت هشت شب است. خیلی نمادین است. اسم ساختمان «مرکز تجارت جهانی فردوسی» است.
دقت کنید که از ۲٠ حرف نام ساختمان، ۱۱ حرف آن خاموش است. خیلی تلخ نشان می دهد که تجارت جهانی در این مملکت چقدر شوخی تلخی است، درست مثل ۱۱ حرف خاموش این عبارت که از ان یک شیر بی یال و دم و اشکم ساخته است.
انگار مدیران این ساختمان هم باور دارند که اسم آن شوخی است و به فکر روشن کردن حروف خاموش عبارت نیستند.
نمی دانم احساس شما چیست، اما گمان من این است که وضع ما در تجارت جهانی همان گونه است که تابلو این ساختمان مرکز تجارت جهانی نشان می دهد، بیچاره فردوسی حکیم که خاموش به ته این عبارت چسبانده شده است.
حرف W از واژه World در عبارت انگلیسی هم کلا افتاده است. جالب نیست؟ جهانی که برای ما آغاز ندارد. شاید من اشتباه کنم، ولی چنین واژه ای در فرهنگ لغات انگلیسی نیست...».
#یاری_مدنی_توانا #دغدغه_ایران #محمد_فاضلی #اقتصاد_ایران
@Tavaana_TavaanaTech
«این عکس همین مال امروز (۱۴٠٠/۱۱/۲۸) ساعت هشت شب است. خیلی نمادین است. اسم ساختمان «مرکز تجارت جهانی فردوسی» است.
دقت کنید که از ۲٠ حرف نام ساختمان، ۱۱ حرف آن خاموش است. خیلی تلخ نشان می دهد که تجارت جهانی در این مملکت چقدر شوخی تلخی است، درست مثل ۱۱ حرف خاموش این عبارت که از ان یک شیر بی یال و دم و اشکم ساخته است.
انگار مدیران این ساختمان هم باور دارند که اسم آن شوخی است و به فکر روشن کردن حروف خاموش عبارت نیستند.
نمی دانم احساس شما چیست، اما گمان من این است که وضع ما در تجارت جهانی همان گونه است که تابلو این ساختمان مرکز تجارت جهانی نشان می دهد، بیچاره فردوسی حکیم که خاموش به ته این عبارت چسبانده شده است.
حرف W از واژه World در عبارت انگلیسی هم کلا افتاده است. جالب نیست؟ جهانی که برای ما آغاز ندارد. شاید من اشتباه کنم، ولی چنین واژه ای در فرهنگ لغات انگلیسی نیست...».
#یاری_مدنی_توانا #دغدغه_ایران #محمد_فاضلی #اقتصاد_ایران
@Tavaana_TavaanaTech
فرصتسوزی ریلی
«این تصویر تحول خطوط ریلی در چین بین ۲٠٠۸ تا ۲٠۲٠ را نشان می دهد. خطوط آبی ظرفیت سرعت بالای ۳٠٠ و خطوط سبز ظرفیت بین ۲٠٠ تا ۲۹۹ کیلومتر بر ساعت دارند.
این فاصله یعنی سال های ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۹، وقتی صدها میلیارد دلار پول نفت در اختیار ایران بود، ده ها میلیارد دلار صرف تثبیت نرخ ارز شد، ده ها میلیارد دلار ارز ترجیحی برای واردات و توزیع رانت داده شد، و...
آیندگان از ما چگونه یاد خواهند کرد؟ یکی از بزرگترین راهدارهای دنیا که راهدار جاده ابریشم بوده است و شاه عباس کاروانسراهای بسیار برای توسعه تجارت ساخت، برای استفاده از مزیت جغرافیای ایران در راهداری چه کرده ایم و چه فرصت ها به باد داده ایم؟»
برگرفته از کانال تلگرامی محمد فاضلی- مدیر پادکست دغدغه ایران
#یاری_مدنی_توانا #دغدغه_ایران، #شبکه_ریلی، #راه_ابریشم، #محمد_فاضلی، #توسعه_چین
@Tavaana_TavaanaTech
«این تصویر تحول خطوط ریلی در چین بین ۲٠٠۸ تا ۲٠۲٠ را نشان می دهد. خطوط آبی ظرفیت سرعت بالای ۳٠٠ و خطوط سبز ظرفیت بین ۲٠٠ تا ۲۹۹ کیلومتر بر ساعت دارند.
این فاصله یعنی سال های ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۹، وقتی صدها میلیارد دلار پول نفت در اختیار ایران بود، ده ها میلیارد دلار صرف تثبیت نرخ ارز شد، ده ها میلیارد دلار ارز ترجیحی برای واردات و توزیع رانت داده شد، و...
آیندگان از ما چگونه یاد خواهند کرد؟ یکی از بزرگترین راهدارهای دنیا که راهدار جاده ابریشم بوده است و شاه عباس کاروانسراهای بسیار برای توسعه تجارت ساخت، برای استفاده از مزیت جغرافیای ایران در راهداری چه کرده ایم و چه فرصت ها به باد داده ایم؟»
برگرفته از کانال تلگرامی محمد فاضلی- مدیر پادکست دغدغه ایران
#یاری_مدنی_توانا #دغدغه_ایران، #شبکه_ریلی، #راه_ابریشم، #محمد_فاضلی، #توسعه_چین
@Tavaana_TavaanaTech
«حامیان پزشکیان در سیرک انتخابات، دارند در حمایت از محمد فاضلی ، مشاور پزشکیان که صداوسیما میکروفنش رو قطع کرد، هشتگ میزنن که #بگذارید_حرفش_رو بزنه
البته به نظر من این مظلوم نمایی برای گرمکردن تنور انتخابات برنامهریزی شده بوده و ما از این بازیها زیاد از سوی رژیم دیدیم.
اما من میخوام به زندانیامون اشاره کنم، زندانیهایی که جرمی جز حرف زدن ندارن و الان توی زندان هستن و هیچوقت صدایی از همین اصلاحطلبان در نیومد که #بگذارید_حرفش_رو_بزنه
همیشه هم با حکومت در سرکوبها همراهی کردند و لباس سپاه تروریست رو پوشیدن و با افتخار گفتن که سپاهی هستند!
همین یک سال پیش دو نفر فقط به خاطر عقیدهشون و خداناباور بودن، اعدام شدند، کدوم یک از این اصلاحطلبا اعتراض کردن؟!
الان مجید توکلی، فاطمه سپهری، سعید مدنی، مهوش ثابت، نرگس محمدی، احمدرضا حائری، امیرسالار داوودی، نرگس محمدی، سپیده قلیان و ... جز حرف زدن مگه چه کار کرده بودن که زندانی هستن؟
تریبونتون قطع شد ناراحت شدین؟ دیدم محمد حبیبی، معلم و کنشگر صنفی و زندانی سیاسی سابق توییت خوبی نوشته بود:
"سخت بود آقای #محمد_فاضلی ؟
دفعه بعد که خواستی بیانیه روزنه گشایی بدهی، به هزاران معلم و دانشجو و کارگری فکر کن که بازداشت شدند، کتک خوردند، حبس کشیدند، تحقیر شدند و اخراج شدند.
به آن بازنشستهای که در مقابل چشمان همسرش، دستش را شکستند.
به دخترانی که هر روز سرکوب میشوند."
راستی، وقتی قاضی نمیذاشت نوید افکاری تو دادگاه حرفشو بزنه، نمیذاشت محمد حسینی حرفشو بزنه و .... اونوقت کجا بودین؟ شماها مگه معترضها رو به کرکس و ویرانیطلب بودن متهم نکرده بودین؟ شماها مگه به ماها نمیگفتین اغتشاشگر؟
خلاصه اینکه این تنور انتخابات با این شوهای تلویزیونی گرم بشو نیست، ما داغ دیدیم، میفهمید؟ میدونید داغ چیه؟!
ما میخوایم اصلا این رژیم نباشه، بعد بیایم گول بازیتون رو بخوریم و به حکومت آخوندها مشروعیت بدیم؟»
- متن ارسالی مخاطبان توانا
#سیرک_انتخابات #نه_به_جمهوری_اسلامی #رای_بی_رای #زندانیان_سیاسی #آزادی_بیان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
البته به نظر من این مظلوم نمایی برای گرمکردن تنور انتخابات برنامهریزی شده بوده و ما از این بازیها زیاد از سوی رژیم دیدیم.
اما من میخوام به زندانیامون اشاره کنم، زندانیهایی که جرمی جز حرف زدن ندارن و الان توی زندان هستن و هیچوقت صدایی از همین اصلاحطلبان در نیومد که #بگذارید_حرفش_رو_بزنه
همیشه هم با حکومت در سرکوبها همراهی کردند و لباس سپاه تروریست رو پوشیدن و با افتخار گفتن که سپاهی هستند!
همین یک سال پیش دو نفر فقط به خاطر عقیدهشون و خداناباور بودن، اعدام شدند، کدوم یک از این اصلاحطلبا اعتراض کردن؟!
الان مجید توکلی، فاطمه سپهری، سعید مدنی، مهوش ثابت، نرگس محمدی، احمدرضا حائری، امیرسالار داوودی، نرگس محمدی، سپیده قلیان و ... جز حرف زدن مگه چه کار کرده بودن که زندانی هستن؟
تریبونتون قطع شد ناراحت شدین؟ دیدم محمد حبیبی، معلم و کنشگر صنفی و زندانی سیاسی سابق توییت خوبی نوشته بود:
"سخت بود آقای #محمد_فاضلی ؟
دفعه بعد که خواستی بیانیه روزنه گشایی بدهی، به هزاران معلم و دانشجو و کارگری فکر کن که بازداشت شدند، کتک خوردند، حبس کشیدند، تحقیر شدند و اخراج شدند.
به آن بازنشستهای که در مقابل چشمان همسرش، دستش را شکستند.
به دخترانی که هر روز سرکوب میشوند."
راستی، وقتی قاضی نمیذاشت نوید افکاری تو دادگاه حرفشو بزنه، نمیذاشت محمد حسینی حرفشو بزنه و .... اونوقت کجا بودین؟ شماها مگه معترضها رو به کرکس و ویرانیطلب بودن متهم نکرده بودین؟ شماها مگه به ماها نمیگفتین اغتشاشگر؟
خلاصه اینکه این تنور انتخابات با این شوهای تلویزیونی گرم بشو نیست، ما داغ دیدیم، میفهمید؟ میدونید داغ چیه؟!
ما میخوایم اصلا این رژیم نباشه، بعد بیایم گول بازیتون رو بخوریم و به حکومت آخوندها مشروعیت بدیم؟»
- متن ارسالی مخاطبان توانا
#سیرک_انتخابات #نه_به_جمهوری_اسلامی #رای_بی_رای #زندانیان_سیاسی #آزادی_بیان #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech