آموزشکده توانا
58.6K subscribers
29.5K photos
35.9K videos
2.54K files
18.5K links
کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin

📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org

instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010
Download Telegram
احمدرضا حائری، زندانی سیاسی، به مناسبت ماه مهر و شروع مدرسه، متنی به شرح زیر نوشته است:

«سومین مهر دور از "هستی" و پاسخ دقیق دخترکم به سفیدسازی زندان؛

"زندان بد است، هر جا که باشد!"

تماس تلفنی:

هستی: بابا راستی یه سوال؟ شما زندان اوین راحت‌تر بودی یا قزلحصار!؟

من: عزیزم سوال سختیه! اوین یه بدی‌‌هایی داشت، اما یه سری امکاناتش بیشتر بود، قزلحصار هم خوب کمی پیچیده‌ است وضعیتش!

هستی: اما بابا به نظرم اشتباه جواب دادی!

من: چرا!؟

هستی: چون باید می‌گفتی هیچ‌کدوم!

من: قربونت برم من، کاملا درست میگی!، جواب اشتباهی دادم، اوین باشه یا قرلحصار یا تهران بزرگ! هیچ‌کدوم خوب و راحت نیست! این اشتباه‌ترین جوابی بود که توی زندگی به یک سوال دادم!!


پی‌نوشت: یاد پارسال افتادم، که به قزلحصار تبعید شدیم، آن روزها هم نزدیک مهر بود. در بند امن تماس سه دقیقه‌ای در روز داشتیم؛ در اولین مکالمه با صدای بغض‌آلود پرسید: "بابا چرا شما را بردن "اوین حصار"!؟

از ۹۸ به این سو، این سومین مهرماهی است که نخستین روز رفتن دخترکم به مدرسه را پشت میله‌های زندان بودم، نه در کنارش! مهر ۱۳۹۹ که در زندان تهران بزرگ دربند بودم، مهر پارسال و اکنون نیز مهر ۱۴۰۳!

روشنگری "هستی" به عنوان دختربچه‌ای ده‌ساله درباره رنج زندان که از اعماق وجودش برمی‌خواست؛ پاسخی بود در خور به دوستانی که چند وقت اخیر به بهانه اختلاف نظرهای سیاسی یا غیرسیاسی در داخل زندان، "سیاهی" زندان را "سفید" جلوه می‌دادند، یا دست‌کم حاصل نوشته‌هایشان این بود.
زندان بد است، و هیچ کسی نباید به خاطر عقاید سیاسی، مذهبی و یا فقر شدید و تضاد طبقاتی حاکم بر جامعه و نتایج آن زندانی شود. درد دلم به خصوص درباره زندانیان غیرسیاسی را اگر بر کاغذ آورم، مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد. اما فعلا به همین پاسخ دخترکم اکتفا می‌کنم.

به یاد همه دختران و پسرانی که در این سال‌ها روز اول مدرسه را در حالی سپری کردند که پدر یا مادرشان به خاطر عقاید سیاسی، مذهبی و... پشت میله‌های زندان دربند بودند؛ و به یاد محسن، کیان و صدها کودک و نوجوانی که در همه این سالها با قساوت خونشان را بر زمین ریختند و دیگر زنگ ماه مهر را نشنیدند، و با گرامی‌داشت یاد قاسم آبسته، ایوب کریمی، آسو عبدالهی و صدها زندانی سیاسی و عقیدتی دیگری که در این سال‌ها به دار آویخته شدند تا امروز کودکانشان مهری بدون مهربانی پدر یا مادر را تجربه کنند. و با درود به معلمانی که درس آزادگی را به فرزندان‌ این سرزمین می‌آموزند.

#احمدرضا_حائری
زندان قزلحصار
اول مهر ۱۴۰۳»

#ماه_مهر #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
سی‌وپنجمین هفته کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در ۲۱ زندان کشور

«ما را در راه دفاع از حق زندگی زندانیان یاری دهید»

روز یک‌شنبه یکم مهرماه با شروع سال تحصیلی جدید، شاهد فاجعه انفجار معدن در شهر طبس بودیم. در این فاجعه بیش از ۵۰ نفر از کارگران معدن جان خود را از دست داده یا مفقود شدند و تعدادی نیز مجروح شدند. کارگرانی که در محیطی بدون کمترین ایمنی برای مخارج اولیه زندگی، با به خطر انداختن جانشان، نان خانواده‌شان را تامین می‌کردند. این نوع فجایع که به دفعات در کشور اتفاق افتاده، حاصل فساد و ناکارآمدی ساختاری حکومت استبدادی است که ضمن چپاول و غارت دست‌رنج مردم زحمت‌کش ایران، هرگز پاسخگوی عملکرد فاجعه‌آفرین خود نبوده است.

فعالان کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام، با خانواده‌های جان‌باختگان صمیمانه ابراز همدردی می‌کنند و آرزوی سلامتی برای مجروحین این حادثه را دارند.

همچنین در آغاز سال تحصیلی یادی می‌کنیم از بیش از یک میلیون کودک و نوجوانی که به دلیل فقر گسترده از تحصیل باز می‌مانند و عموما به دلیل فقر مجبور به کار کردن می‌شوند.

و گرامی می‌داریم خاطره دانش‌آموزان و معلمانی که در قیام ژینا جان خود را از دست دادند و کشته شدند.

ما زندانیان کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»  در زندان‌ها و در میان زندانیان غیرسیاسی تعداد زیادی زندانی محکوم به اعدام به دلیل جرائم مواد مخدر و... دیده‌ایم و از نزدیک روایت زندگی آن‌ها را شنیده‌ایم. ما نیک می‌دانیم که آن‌ها عموما در کودکی و نوجوانی، به دلیل فقر، ترک‌تحصیل کرده و در کودکی و در بزرگسالی نیز دچار آسیب‌های اجتماعی گوناگون شده‌اند. حکومت ولایت فقیه که با گسترش فقر بستر زندگی سخت آن‌ها را در کودکی و نوجوانی فراهم آورده، اکنون با به دار کشیدنشان به وسیله حکم غیرانسانی اعدام، نقطه پایانی بر زندگی کوتاه این قربانیان می‌گذارد.

در یک هفته گذشته استبداد دینی حاکم بر ایران دو زندانی سیاسی به نام‌های مهدی حسنی و بهروز احسانی را که در اعتراضات ۱۴۰۱ بازداشت شده بودند، با نقض حق دادرسی منصفانه، پشت درهای بسته و با اتهامات ساختگی محکوم به اعدام کرد. محمدجواد وفایی‌ثانی، بوکسور و زندانی سیاسی بازداشت‌ شده در اعتراضات آبان ۱۳۹۸، پس از دو بار نقض حکم اعدام در دیوان عالی کشور،  برای سومین بار به اعدام محکوم شد. حکم اعدام حاتم اوزدمیر، زندانی سیاسی تبعه کشور ترکیه که از سال ۱۳۹۸ در زندان است هم پس از یک بار نقض، تایید شد.

باور ما این است که این احکام غیرانسانی اعدام که با نقض تمامی موازین حقوق‌بشری صادر می‌شود، تنها در راستای ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه و جلوگیری از به راه افتادن موج تازه‌ای از اعتراضات سراسری و استفاده مردم از حق بنیادین «اعتراض» صورت می‌گیرد.

کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» از تمامی نمایندگان دولت‌ها در سازمان ملل و همه  نهادهای حقوق‌بشری می‌خواهد در سفر رئیس دولت حکومت اعدام که روانه سازمان ملل شده است، او را در ارتباط با موج گسترده کشتار و اعدام زندانیان مورد سوال و بازخواست قرار دهند. سوال اساسی این است که چگونه با تحریم گسترده انتخابات و بدون کسب رای اکثریت، پزشکیان خود را نماینده مردم ایران می‌داند!؟

کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» در سی‌و‌پنجمین هفته از این کارزار، روز سه‌شنبه سوم مهر ۱۴۰۳ در ۲۱ زندان مختلف از جمله زندان اوین (بند زنان، بند چهار و هشت)، قزلحصار (واحد سه و چهار)، مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، خرم آباد، نظام شیراز، اسدآباد اصفهان، بم، مشهد، قائم شهر، لاکان رشت، اردبیل، تبریز، ارومیه، خوی، نقده، سلماس، سقز، بانه، مریوان و زندان کامیاران علیه حکم غیرانسانی اعدام دست به اعتصاب غذا می‌زنند.

زندانیان حاضر در این کارزار ضمن هشدار نسبت به اجرای حکم ده‌ها زندانی سیاسی و غیر سیاسی زیر حکم اعدام، صدور احکام اعدام برای چهار زندانی سیاسی مهدی حسنی، بهروز احسانی، محمدجواد وفایی‌ثانی، حاتم اوزدمیر و تمام محکومان به اعدام با هر اتهامی را محکوم می‌کنند و از مردم و تمامی فعالان حقوق‌بشری داخلی و بین‌المللی می‌خواهند، با یاری کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» ما را در جهت نجات جان این عزیزان و دفاع از «حق حیات» زندانیان و لغو حکم اعدام یاری دهند.

#کارزار_سه‌شنبه‌های_نه_به_اعدام
سه‌شنبه سوم مهرماه ۱۴۰۳

#بیانیه #نه_به_اعدام #مهدی_حسنی #بهروز_احسانی #محمدجواد_وفایی_ثانی #حاتم_اوزدمیر #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
درخواست نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل، از اعضای مجمع عمومی سازمان ملل متحد؛ اقدام فوری برای توقف اعدام‌ها، آزادی همه زندانیان سیاسی - عقیدتی، توقف سرکوب زنان و سرکوب نهادهای مدنی مستقل
 

جناب آقای گوترش
دبیر کل محترم سازمان ملل
 
اعضای محترم مجمع عمومی سازمان ملل متحد
 
دو سال از جنبش «زن، زندگی، آزادی» می‌گذرد. جنبشی که سراسر ایران را فرا گرفته است. این جنبش دموکراتیک، مطالباتش را شعار زن، زندگی و آزادی کرده و دموکراسی و برابری را فریاد می‌زند.
تاوان این برخاستنِ جمعی و همبستگیِ مردم، چون خیزشها و جنبش‌های اجتماعی پیشین، سرکوب بی‌رحمانه مردم بود که همچنان ادامه دارد.
جهان شاهد کشتار، اعدام، زندان و سرکوب خشونت‌بار و بی‌رحمانه زنان در خیابان‌ها، بازداشتگاه‌ها و زندان‌هاست. این روزها نگران و شاهد صدور حکم اعدام برای زنان فعال (پخشان عزیزی و شریفه محمدی) هستیم.
 
نمایندگان محترم
 
نمایندگان این حکومت در میان شما در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد خواهند بود. از شما تقاضا دارم برای تحقق دموکراسی و صلح در خاورمیانه و در ایران به طور جدی و فعال و نه فقط در کلام و کنایه، حقوق بشر را پیش‌شرط هر نوع مذاکره‌ای در هر سطحی قرار دهید و برای
۱- توقف اعدام‌های گسترده و وحشیانه زندانیان بی‌پناه
۲- آزادی همه زندانیان سیاسی و عقیدتی
۳- توقف سرکوب سیستماتیک و هدفمند زنان ایران و جرم‌انگاری آپارتاید جنسیتی
۴- توقف سرکوب نهادهای مدنی مستقل
اقدام عاجل و قاطع نمایید.
 
نرگس محمدی
زندان اوین
شهریور ۱۴۰۳


#نرگس_محمدی #بیانیه #نه_به_جمهوری‌_اسلامی #نه_به_اعدام #زن_زندگی_آزادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چهار نفر از زندانیان سیاسی زندان قزل‌حصار، در این پیام صوتی، خواستار همراهی با کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» شدند و تاکید کردند که این کارزار مربوط به هیچ گرایش سیاسی خاصی نیست و همه زندانیان با عقاید مختلف در برابر حکم ظالمانه اعدام متحد شده‌اند.

۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانه‌ها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد می‌شد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانه‌ها و افکار عمومی شناخته شد.

کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نام‌های جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمان‌‌زاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امام جمعه، میثم دهبان‌زاده، لقمان امین‌پور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سه‌شنبه‌های #نه_به_اعدام» شکل دادند. کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق‌ بشری ایرانی و بین‌المللی در حمایت از آن بیانیه‌ مهمی را صادر کردند.

زندانیان تلاش می‌کنند تا از طریق این کمپین توجه جامعه، فعالان حقوق بشر و رسانه‌ها را به منظور محو مجازات اعدام جلب کنند. آن‌ها امیدوارند که در سطح داخلی و بین‌المللی این پیام رسانده شود که اعدام به عنوان ابزار سرکوب علیه جامعه استفاده می‌شود. همچنین به این دلیل روز سه‌شنبه برای کارزار انتخاب شد که نماد آخرین روز زندگی زندانیانی است که در شرف اعدام هستند و نشانه مقاومت در برابر این مجازات غیرانسانی است.

براساس بررسی و تحلیل متن بیانیه‌ها و نامه‌های منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبه‌های نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنش‌های قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام

متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm

#رضا_سلمان_زاده #رضا_محمدحسینی #زرتشت_احمدی_راغب #مصطفی_رمضانی #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
هفتم مهر ماه، زادروز سامان یاسین، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزل‌حصار است. به همین مناسبت مادرش، نامه‌ای خطاب به فرزندش به شرح زیر نوشته است:

«هناسگم! یک سال هرشب را با کابوس چهارپایه، طناب دار و اعدامت به صبح رساندم، از روز تولد و بازداشتت در ۱۴۰۱/۷/۷ تا سال روز تولد دیگر تولدت در مهر ۱۴۰۲ روانت را به هم ریختند تا پنج ماه پیش کمیسیون روانپزشکی نوشت : «باید شش ماه را برای درمان بیرون از زندان باشی »
پسرکم گفتم هفتِ مهر ۱۴۰۳ سومین تولدت را دیگر در زندان نخواهی بود؛ گفتم با مهر و محبت مادری کم کم رنج و محنت دوسال حبس کشیدن در زندان رجایی‌شهر، اوین و قزلحصار را در درونت کم می‌کنم، اما هفت مهر آمد و تو نیامدی!
خدا زندگی آنهایی را بی سروسامان سازد که «سامان» زندگی مرا نا حق در بند کرده و جلوی آزادی اش را گرفته‌اند.

مادر دلسوخته‌ی سامان یاسین
۷ مهر ۱۴۰۳ سومین سالروز تولد فرزندش در زندان»

سامان صیدی معروف به سامان یاسین، ترانه‌ سرا و خواننده رپ اهل کرمانشاه و ساکن تهران، است که روز ١٠ مهر ۱۴۰۱ (۲ اکتبر ۲۰۲۲) به دلیل حمایت از انقلاب ۱۴۰۱ در منزل شخصی خود بازداشت شد.

سامان از روز بازداشتش تاکنون تحت شدیدترین شکنجه‌ها بوده است. تاکنون دو بار او را به بیمارستان اعصاب‌و‌روان امین‌آباد منتقل کرده‌اند.
سامان یاسین چندی پیش در نامه‌ای از رییس قوه‌قضاییه درخواست حکم اعدام خود را کرده بود.

احمدرضا حائری، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزلحصار، هم پیشتر با انتشار نامه‌ای نسبت به وضعیت وخیم سامان یاسین، خواننده رپ محبوس در این زندان، هشدار داده بود.

#سامان_یاسین #samanyasin #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
بیانیه زندانیان سیاسی زندان عادل‌آباد شیراز، در پی جان‌باختن کارگران معدن زغال سنگ طبس

محمد داوری، وفا احمدپور، سعید غریبی، سیروس مولودی، احسان مشک‌سار، مهرزاد موسوی، زندانیان سیاسی محبوس در زندان عادل‌آباد شیراز، پس از حادثه کشته‌شدن کارگران معدن طبس، در بیانیه‌ای به بررسی وضعیت کارگران معادن در سال‌های اخیر پرداخته‌اند و بر سرکوب دستمزد، وضعیت اسفناک ایمنی کارگران و بی‌اهمیتی آن برای دولت و سرمایه‌گذاران و مالکان شرکت‌های معادن و صنایع در ایران تاکید کرده‌اند.

متن کامل بیانیه:

«کارگران شریف و زحمتکش ایران!
سلام و تسلیت ما زندانیان سیاسی محبوس در زندان عادل‌آباد شیراز را پذیرا باشید و ما را شریک غم خود بدانید.
پس از حادثه انفجار و ریزش معدن زغال‌سنگ طبس، ما جمعی از زندانیان سیاسی، به یاد کارگران جان‌باخته با برگزاری مجلسی یادبود چراغ‌های بند و اتاق‌هایمان را خاموش و به حرمت خانواده این عزیزان از‌دست‌رفته، مدتی را در سکوت گذراندیم و با بغض فروخورده یاد آن‌ها را گرامی داشتیم.
از این رو لازم می‌دانیم مواردی را به استحضار عموم برسانیم:
بررسی وضعیت معادن و صنایع در سال‌های اخیر نشان می‌دهد که علاوه بر سرکوب دستمزد، وضعیت ایمنی کارگران برای دولت و سرمایه‌گذاران و مالکان شرکت‌های معادن و صنایع فاقد اهمیت بوده است. سال‌هاست که خبر خودکشی و جان‌باختن کارگران بر اثر حوادث قابل‌پیشگیری و پیش‌بینی، خانواده‌های بسیاری را داغدار نموده. مرگ کارگران بر اثر سوختگی، تصادف، ریزش آوار، برق‌گرفتی، سقوط از ارتفاع، گرمازدگی و استنشاق گازهای سمی، خود بخشی از مصیبت هموطنانی‌ست که برای لقمه‌ای نان، از جان خود مایه می‌گذارند.
آمار منتشر‌شده توسط مرکز آمار جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که از ۵۶۵۰ معدن فعال در کشور تنها ۲۳درصد دارای واحد ایمنی می‌باشد. نشر این آمار توسط حاکمیت، خود حاکی از بی‌ارزش‌بودن جان کارگران و بر‌باد‌رفتن آمال و آرزوهای زن و فرزندانی می‌باشد که پس از مرگ پدر، باید مصیبت‌های زندگی را زیر بار مشکلاتی همچون تورم سرسام‌آور، پرداخت اقساط بانکی، اجاره خانه و هزینه‌های گزاف تحصیل و بهداشت را تحمل کرده و صورت خود را شرافتمندانه با سیلی سرخ نگه دارند. مادری تنها و شرمندگی از پس شرمندگی دیگر، خود وضعیت اسفناکی‌ست که در این شرایط اقتصادی، از عمق فاجعه خبر می‌دهد.
سیدمحمد اتابک، وزیر صمت دولت وفاق ملی، در نطق نیم‌ساعته معارفه خود در مجلس، حتی یک جمله در دفاع از شرایط بغرنج کارگران معادن و وضعیت غیر استاندارد معادن نه‌ تنها به زبان نمی‌آورد بلکه با حمایت تمام قد از کارفرمایان و سرمایه گذاران، عدم بهره‌وری و کاهش ارزش افزوده معادن را مشکل اصلی معادن و صنایع شمرده و با متهم‌کردن دولت به دخالت در امور سرمایه‌گذاران و مالکان، هدف وزارت خانه خود را بهره‌وری حداکثری برای تحقق برنامه توسعه هفتم معرفی می‌کند. هدفی که به قیمت جان صدها کارگر در طی چندسال اخیر، قرار است محقق شود.
محمدرضا عارف، معاون اول ریاست جمهوری، پس از پیداشدن جسد آخرین کارگر جان‌باخته می‌گوید: برای دولت حفظ جان هموطنان نسبت به بهروه‌وری حداکثری از معادن کشور، اولویت دارد! این اظهارات معاون اول دولتی‌ست، که پس از آمدن بر سر کار، پایه اهداف اقتصادی خود را نه در جهت رفع مشکلات عدیده کارگران به عنوان اکثریت جامعه ایران، بلکه در جهت حمایت همه جانبه از سرمایه گذاران و کارفرمایان بنا گذاشته است. برای اثبات این موضوع، با نگاه اجمالی به شورای عالی کار در طول سال‌های اخیر، از ۹ نماینده دارای حق رای فقط سه رأی ‌از آن کارگران می‌باشد. سه رأی از آن نمایندگان دولت و سه رأی دیگر از آن نمایندگان کارفرمایان است. نه تنها هیچ گونه تشکل کارگری در این جلسات حق حضور ندارد بلکه حق رأی محفوظ به شورای اسلامی کار است.
دولت هرچند در چنین مصیبت‌هایی شعار حمایت از کارگران را سر می‌دهد اما هربار تجربه ثابت کرده است که در مسئله افزایش دستمزد و دیگر مسائل (رفاهیات، ایمنی و محیط زیست) نمایندگان دولت در شورای کار با رای‌دادن به سود کارفرمایان، کفه ترازو را به سمت طرف مخالف کارگران سوق داده و به سرکوب دستمزد و ایمنی کارگران پرداخته است.
این اظهارات، ما را به یاد این مثل معروف یعنی “نوش‌دارو پس از مرگ سهراب” می‌اندازد! ادامه این روند، نه‌تنها دردی دوا نمی‌کند بلکه خود مقدمه‌ای بر حوادث پیش رو می‌باشد.

عدم وجود تشکل‌های کارگری مستقل، عدم حق رأی و عدم حضور دیگر تشکلات کارگری در جلسات شورای عالی کار، عدم نظارت نمایندگان دولت و کارفرمایان را در مسائلی همچون ایمنی در پی خواهد داشت و قوانین ابلاغی لگدمال این بی‌توجهی می‌شود؛ بی‌توجهی که جوانان وطن را به زیر آوار مدفون می‌کند.

ادامه را در لینک زیر بخوانید:
tavaana.org/prisoners-statement-for-tabas-martyrs/

#بیانیه #معدن_طبس #طبس #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حمایت مظاهر حیدری، زندانی سیاسی سابق، از کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام»

مظاهر حیدری، درویش گنابادی و از زندانیان سیاسی سابق است که با ویدیوهای انتقادی‌اش در شبکه اینستاگرام معروف شده. فردی روستانشین که در ویدیوهایش در کنار گوسفندانش، خطاب به مسئولان و مردم سخن می‌گفت و به طرز مسالمت‌آمیز انتقاداتش را بیان می‌کرد، چنان حکومت مدعی اقتدار را ترسانده که او را اینهمه آزار داده‌اند.

مظاهر حیدری در این ویدئو حمایت خود را از کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام اعلام کرده است.

۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانه‌ها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد می‌شد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانه‌ها و افکار عمومی شناخته شد.

کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نام‌های جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمان‌‌زاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امام‌جمعه، میثم دهبان‌زاده، لقمان امین‌پور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق‌ بشری ایرانی و بین‌المللی در حمایت از آن بیانیه‌ مهمی را صادر کردند.

براساس بررسی و تحلیل متن بیانیه‌ها و نامه‌های منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبه‌های نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنش‌های قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام


#مظاهر_حیدری #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مسعود (عرشیا) وظیفه، در این ویدیو حمایت خود از کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام را اعلام می‌کند.

۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانه‌ها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد می‌شد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانه‌ها و افکار عمومی شناخته شد.

کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نام‌های جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمان‌‌زاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امام‌جمعه، میثم دهبان‌زاده، لقمان امین‌پور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق‌ بشری ایرانی و بین‌المللی در حمایت از آن بیانیه‌ مهمی را صادر کردند.

براساس بررسی و تحلیل متن بیانیه‌ها و نامه‌های منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبه‌های نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنش‌های قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام

متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm

#مسعود_وظیفه #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهدی ساورعلیا، زندانی سیاسی سابق، در این ویدیو حمایت خود از کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام را اعلام می‌کند.

۱۲ شهریور سال ۱۴۰۲ بود که رسانه‌ها از تبعید تعدادی از زندانیان سیاسی از زندان اوین به زندان قزلحصار خبر دادند. زندانی که تا پیش از آن به عنوان بزرگترین زندان مواد مخدر در ایران و بلکه در کل منطقه غرب آسیا از آن یاد می‌شد. اما مدت زیادی طول نکشید که قزلحصار نه به عنوان زندان مواد مخدر بلکه به عنوان کانون اصلی ایستادگی در برابر «اعدام» به عنوان مجازاتی غیرانسانی، در رسانه‌ها و افکار عمومی شناخته شد.

کمتر از شش ماه پس از تبعید زندانیان سیاسی به نام‌های جعفر ابراهیمی، احمدرضا حائری، زرتشت احمدی راغب، رضا سلمان‌‌زاده، سعید ماسوری، حمزه سواری، سپهر امام‌جمعه، میثم دهبان‌زاده، لقمان امین‌پور و رضا محمدحسینی از زندان اوین به زندان قزلحصار، با وجود فشار و سرکوب پس از تبعید، کارزاری را با عنوان «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» شکل دادند.
کارزاری که اکنون به بیش از ۲۳ زندان ایران گسترش یافته و در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۲ نیز ۶۸ تشکل و سازمان حقوق‌ بشری ایرانی و بین‌المللی در حمایت از آن بیانیه‌ مهمی را صادر کردند.

براساس بررسی و تحلیل متن بیانیه‌ها و نامه‌های منتشر شده از زندانیان سیاسی قزلحصار در رابطه با کمپین «سه شنبه‌های نه به اعدام» خواسته اصلی آنان و تفاوتش با برخی کنش‌های قبلی، در ۴ مورد است:
۱. توجه بیشتر نسبت به اعدام زندانیان با جرائم غیرسیاسی
۲. تأکید بر عمل جمعی به منظور موفقیت
۳. لزوم استمرار و تداوم عمل جمعی
۴. توجه بیشتر به زندانیان سیاسی و عقیدتی گمنام زیر حکم اعدام

متن کامل گزارش خانم شیرین عبادی را درباره این کارزار:
tinyurl.com/ShiEdm

کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام، متعلق به هیچ گروه سیاسی خاصی نیست و زندانیان سیاسی و عقیدتی با گرایش‌ها و باورهای مختلف در آن مشارکت دارند.

#مهدی_ساور_علیا #نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech
رضا محمدحسینی، زندانی سیاسی محبوس در زندان قزل‌حصار، با نزدیک شدن به سالگرد درگذشت پدرش، در متنی ضمن اشاره به رنجی که بر او و پدرش در لحظه بازداشت و پس از آن تحمیل شد، نوشت:

«برای «اینها» این که یک شهروند ایرانی جرات کند که بگوید:«ما شما را نمی‌خواهیم» ازصدها عملیات تروریستی برایشان وحشتناک تر است چون می‌دانند در نهایت شجاعت«نه گفتن»به استبداد تکثیر شده و روزی فروپاشی استبداد دینی حاکم بر این کشور را قطعی می‌سازد.»

متن کامل نوشته آقای محمدحسینی به شرح زیر است:

«گوشه گوشه خانه پدر مامور اطلاعات سپاه بود که در حال به هم ریختن وسایل خانه بودند، پدر را روی مبل نشانده بودند؛ چند مامور بالای سر من چنان ضربات محکمی به سر و پهلویم زدند که ناخواسته به زانو به زمین افتادم، یکی از ماموران سپاه اسلحه کلت کمری را روی شقیقه خونینم گذاشت در آنی با پدر چشم در چشم شدم، آن لحظه نمی‌دانستم این آخرین دیدارمان است؛ لخته خون روی پرده چشم‌هایم را گرفته بود و نتوانستم درست او را ببینم،فقط شنیدم که با لحنی از سر استیصال به ماموران گفت: «نزنید پسرم رامگر تروریست دستگیر کرده‌اید؟!» چند ماه بعد(آبان۱۴۰۲)در انفرادی‌های موسوم به سوییت زندان قزلحصار و در روزهایی که اعدام زندانیان دوباره اوج گرفته بود و وضع روحی من از شنیدن تراژدی شب های سه شنبه آخر زندگی زندانی های اعدامی از نزدیک، به کلی به هم ریخته بود؛مصادف شده بود با چهلمین روز جان باختن پدر که البته از «اینها» انتظار نداشته مرا تحت الحفظ از سلول انفرادی به مراسم چهلم ببرند.
این روزها یک سال از جان باختن و به تعبیر دقیق تر دق مرگ شدن پدر در(۱۴ مهر۱۴۰۲)با دیدن رفتارهای قرون وسطایی می‌گذرد، پدر نمی‌دانست «اینها»کینه شان از من و امثال من بسیار بیش‌تر از کسی است که اسلحه به دست بگیرد؛ چون چنانکه قاضی جنایتکار شعبه۲۸ بی دادگاه انقلاب محمد رضا عموزاد در حکم صادر شده(صفحه۱حکم بدوی)نوشته: متهم اقدام به حضور بر مزار کشته شدگان اغتشاشات اخیر و دیدار با خانواده معدوم محسن شکاری نموده.... و در فردای آزادی خود از زندان اقدام به تهیه و انتشار کلیپی از خود با مضمون نه به جمهوری اسلامی نموده و در آن بیان داشته که «به چه زبانی بگوییم که جمهوری اسلامی را نمی‌خواهیم!»

آن زنده‌یاد تصور نمی‌کرد برای «اینها»این که یک شهروند ایرانی جرات کند که بگوید: «ما شما را نمی‌خواهیم» ازصدها عملیات تروریستی برایشان وحشتناک تر است چون می‌دانند در نهایت شجاعت «نه گفتن» به استبداد تکثیر شده و روزی فروپاشی استبداد دینی حاکم بر این کشور را قطعی می‌سازد.

ادامه در کامنت
.
گمان نمی‌کنم «اینها»که پدری را چنان دق مرگ کردند آن اندازه شرافت و انسانیت داشته باشند که بگذارند در نخستین سالگرد جان باختنش با حضور ماموران‌شان بر سر مزارش لحظاتی آرام بگیرم؛
اما در هر حال این هفته را به یاد پدرم و تمام پدران و مادرانی که فرزندانشان را به ستم به دار آویختند با تنها به جرم اعتراض و آزایخواهی جان شیرین فرزندانشان را گرفتند، روز سه شنبه مورخ ۱۰مهر۱۴۰۳ را در اعتصاب غذا خواهم بود و به یاد همه ی پدران و مادرانی که تا به امروز دادخواه خون به ناحق ریخته شده‌ی فرزندانشان هستند در «سی و ششمین هفته کارزار سه‌شنبه‌های نه به اعدام» همگام و همراه با دیگر هم بندی ها دست به اعتصاب غذا خواهم زد.

رضا محمدحسینی
دوشنبه ۹ مهر ۱۴۰۳
زندان قزلحصار»

#رضا_محمدحسینی #نه_به_جمهوری_اسلامی #نه_به_اعدام #سه_شنبه_های_نه_به_اعدام #بیانیه #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech