This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز پنجشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ معلمان در بسیاری از شهرها مطابق فراخوانی که صادر شده بود، تجمع اعتراضی برگزار کردند.
آنها علاوه بر خواستههای صنفی خود، خواهان آزادی معلمان زندانی هستند. در هفتههای اخیر معلمان و فعالان مدنی یبه طور گستردهای بازداشت شدهاند.
این ویدئو،تجمع چند شهر را. نشان میدهد.
#جنبش_معلمان #اعتراضات_سراسری_معلمان #معلم_زندانی_آزاد_باید_گردد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
آنها علاوه بر خواستههای صنفی خود، خواهان آزادی معلمان زندانی هستند. در هفتههای اخیر معلمان و فعالان مدنی یبه طور گستردهای بازداشت شدهاند.
این ویدئو،تجمع چند شهر را. نشان میدهد.
#جنبش_معلمان #اعتراضات_سراسری_معلمان #معلم_زندانی_آزاد_باید_گردد #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Forwarded from کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 #طوفان_توییتری_شورای_هماهنگی_تشکلهای_صنفی_فرهنگیان_ایران در همبستگی با #معلمان و #کارگران زندانی
✅ ایستادگی میکنند در مقابل استبداد
مقاومت میکنند در برابر سناریوی سازی ها، صدایشان باشیم.
💢 طوفان توئیتری
📌سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱
⏰ ساعت ۵ تا ۷ بعد از ظهر به وقت ایران
با هشتگ
#معلم_زندانی_کارگر_زندانی_آزاد_باید_گردد
#Freedom_for_Trade_Unionists_in_Iran #Solidarity #1u
#رسول_بداقی
#اسکندر_لطفی
#شعبان_محمدی
#مسعود_نیکخواه
#جعفر_ابراهیمی
#محمد_حبیبی
#رضا_شهابی
#حسن_سعیدی
#ریحانه_انصاری_نژاد
#آنیشا_اسداللهی
#کیوان_مهتدی
#واله_زمانی
🔹🔹🔹
لطفا عضو کانال شورا شوید و کانال را به دانشآموزان، اولیا و همکاران معرفی نمایید 👇👇👇
🆔 @kashowra
دریافت اخبار از طریق آیدی زیر 👇👇👇
@kashowranews
✅ ایستادگی میکنند در مقابل استبداد
مقاومت میکنند در برابر سناریوی سازی ها، صدایشان باشیم.
💢 طوفان توئیتری
📌سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱
⏰ ساعت ۵ تا ۷ بعد از ظهر به وقت ایران
با هشتگ
#معلم_زندانی_کارگر_زندانی_آزاد_باید_گردد
#Freedom_for_Trade_Unionists_in_Iran #Solidarity #1u
#رسول_بداقی
#اسکندر_لطفی
#شعبان_محمدی
#مسعود_نیکخواه
#جعفر_ابراهیمی
#محمد_حبیبی
#رضا_شهابی
#حسن_سعیدی
#ریحانه_انصاری_نژاد
#آنیشا_اسداللهی
#کیوان_مهتدی
#واله_زمانی
🔹🔹🔹
لطفا عضو کانال شورا شوید و کانال را به دانشآموزان، اولیا و همکاران معرفی نمایید 👇👇👇
🆔 @kashowra
دریافت اخبار از طریق آیدی زیر 👇👇👇
@kashowranews
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سمانه عابدینی، همسر جعفر ابراهیمی معلم زندانی، در این فایل صوتی، درباره آخرین وضعیت همسرش سخن میگوید.
در تاریخ ۲۴ خردادماه، جعفر ابراهیمی به همراه دو تن از فعالین صنفی دیگر به نامهای محمد حبیبی و رسول بداقی، به سلول های انفرادی بند ۲۴۰ این زندان منتقل شدند. این افراد به همراه تنی دیگر از فعالین صنفی معلمان به نام علی اکبر باغانی در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ماه بازداشت و به بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده بودند.
جعفر ابراهیمی، معلم و عضو کانون صنفی معلمان تهران است. او پیش از این نیز به دلیل فعالیتهای خود سابقه بازداشت و محکومیت داشته است. او در دیماه سال گذشته توسط دادگاه انقلاب کرج به ۴ سال و ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شد.
اوایل تیرماه امسال، خانواده آقای ابراهیمی به همراه خانواده ۹ فعال صنفی و کارگری بازداشتی دیگر، با نوشتن نامه ای سرگشاده نسبت به تداوم بازداشت این افراد اعتراض کردند. آنها در این نامه خواستار «توقف فوری پروندهسازی های دروغین علیه آنها» و آزادی بی قید و شرط عزیزانشان شدند.
#جعفر_ابراهیمی #اعتراضات_سراسری_معلمان #معلم_زندانی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در تاریخ ۲۴ خردادماه، جعفر ابراهیمی به همراه دو تن از فعالین صنفی دیگر به نامهای محمد حبیبی و رسول بداقی، به سلول های انفرادی بند ۲۴۰ این زندان منتقل شدند. این افراد به همراه تنی دیگر از فعالین صنفی معلمان به نام علی اکبر باغانی در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ماه بازداشت و به بازداشتگاه وزارت اطلاعات موسوم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شده بودند.
جعفر ابراهیمی، معلم و عضو کانون صنفی معلمان تهران است. او پیش از این نیز به دلیل فعالیتهای خود سابقه بازداشت و محکومیت داشته است. او در دیماه سال گذشته توسط دادگاه انقلاب کرج به ۴ سال و ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شد.
اوایل تیرماه امسال، خانواده آقای ابراهیمی به همراه خانواده ۹ فعال صنفی و کارگری بازداشتی دیگر، با نوشتن نامه ای سرگشاده نسبت به تداوم بازداشت این افراد اعتراض کردند. آنها در این نامه خواستار «توقف فوری پروندهسازی های دروغین علیه آنها» و آزادی بی قید و شرط عزیزانشان شدند.
#جعفر_ابراهیمی #اعتراضات_سراسری_معلمان #معلم_زندانی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اواسط مردادماه ۹۸ نامهای با امضای ۱۴ تن از کنشگران مدنی مبنی بر استعفای رهبر جمهوری اسلامی و گذار از جمهوری اسلامی منتشر شده بود. این بیانیه به بیانیه ۱۴ معروف شد.
پس از انتشار این نامه شماری از امضاکنندگان آن بازداشت شدند و برخی دیگر تحت فشار قرار گرفتند.
از جمله بازداشتشدگان، محمد حسین سپهری، بود که پیش از این نامه هم با ویدیوهای انتقادیاش، لقب معلم شریف را دریافته بود.
محمد حسین سپهری شعبه ۴ دادگاه انقلاب مشهد به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد. این محکومیت توسط دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی عینا تایید شد.
اما برخورد حکومت با او که اکنون دوران حبس خود را میگذراند با اعمال خلاف قانون و نقض حقوق زنذانی ادامه یافت و او در طی این سالها در زندان آزار بسیار دید و حتی یک روز هم به او مرخصی داده نشده است.
در این فایل صوتی، همسر آقای سپهری، وضعیت او و موارد نقض حقوق او را شرح میدهد.
#محمدحسین_سپهری #بیانیه #بیانیه۱۴ #معلم_زندانی #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
اواسط مردادماه ۹۸ نامهای با امضای ۱۴ تن از کنشگران مدنی مبنی بر استعفای رهبر جمهوری اسلامی و گذار از جمهوری اسلامی منتشر شده بود. این بیانیه به بیانیه ۱۴ معروف شد.
پس از انتشار این نامه شماری از امضاکنندگان آن بازداشت شدند و برخی دیگر تحت فشار قرار گرفتند.
از جمله بازداشتشدگان، محمد حسین سپهری، بود که پیش از این نامه هم با ویدیوهای انتقادیاش، لقب معلم شریف را دریافته بود.
محمد حسین سپهری شعبه ۴ دادگاه انقلاب مشهد به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد. این محکومیت توسط دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی عینا تایید شد.
اما برخورد حکومت با او که اکنون دوران حبس خود را میگذراند با اعمال خلاف قانون و نقض حقوق زنذانی ادامه یافت و او در طی این سالها در زندان آزار بسیار دید و حتی یک روز هم به او مرخصی داده نشده است.
در این فایل صوتی، همسر آقای سپهری، وضعیت او و موارد نقض حقوق او را شرح میدهد.
#محمدحسین_سپهری #بیانیه #بیانیه۱۴ #معلم_زندانی #یاری_حقوقی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
روایت یک پرونده، ۴۳ - جعفر ابراهیمی، معلم زندانی
در این برنامه نگاهی شده است به پرونده و وضعیت جعفر ابراهیمی، زندانی سیاسی، در زندان.
این برنامه با حضور جمعی از کنشگران مدنی در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ در اتاق آموزشکده توانا در کلابهاوس برگزار شد.
برنامه کامل را در یوتیوب توانا بشنوید:
https://youtu.be/q1SNSeMgxQw
یا در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/revayate-yek-zendan-43
#جعفر_ابراهیمی #جنبش_معلمان #معلم_زندانی #حقیقت_زندان #کلاب_هاوس #لایو_ایونت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
در این برنامه نگاهی شده است به پرونده و وضعیت جعفر ابراهیمی، زندانی سیاسی، در زندان.
این برنامه با حضور جمعی از کنشگران مدنی در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ در اتاق آموزشکده توانا در کلابهاوس برگزار شد.
برنامه کامل را در یوتیوب توانا بشنوید:
https://youtu.be/q1SNSeMgxQw
یا در ساندکلاد:
https://soundcloud.com/tavaana/revayate-yek-zendan-43
#جعفر_ابراهیمی #جنبش_معلمان #معلم_زندانی #حقیقت_زندان #کلاب_هاوس #لایو_ایونت #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
YouTube
روایت یک پرونده، ۴۳ - جعفر ابراهیمی، معلم زندانی
در این برنامه نگاهی شده است به پرونده و وضعیت جعفر ابراهیمی، معلم زندانی.
این برنامه با حضور جمعی از کنشگران مدنی در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ در اتاق آموزشکده توانا در کلابهاوس برگزار شد.
صفحه اینستاگرام آموزشکده توانا:
http://instagram.com/tavaana
کانال تلگرام…
این برنامه با حضور جمعی از کنشگران مدنی در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ در اتاق آموزشکده توانا در کلابهاوس برگزار شد.
صفحه اینستاگرام آموزشکده توانا:
http://instagram.com/tavaana
کانال تلگرام…
بهنام گرجینیا معلم زبان انگلیسی، کوهنورد و فعال محیط زیست گچسارانی که در مهر ماه سال قبل با در دست داشتن برگه کاغذ A4 که روی آن نوشته شده بود «من اغتشاشگر نیستم ولی ترسو هم نیستم» و در زیر برگه نوشته شده بود «زن،زندگی،آزادی» به خیابان اصلی شهر گچساران رفت و برای دفعه اول دستگیر شد و چندی بعد با تودیع قرار به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی آزاد شد.
ایشان بهمن ماه به زندان فرا خوانده شد و پس از مدتی با قرار وثیقه از زندان آزاد شد.
آقای گرجینیا در نهایت به ده ماه حبس تعزیری محکوم و با یورش مأموران امنیتی به خانهاش در تاریخ ۴ اردیبهشت به زندان گچساران منتقل شد.
بهنام گرجینیا از جمله فعالان مدنی و نیروهای اصلی در مهار آتشسوزی.های جنگلهای گچساران و باشت است و از دوستان نزدیک البرز زارعی از جانباختگان راه طبیعت بود.
البرز زارعی از نیرویهای داوطلب بسیار فعال در مهار آتشسوزیها در کوههای زاگرس بود. که در ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ هنگام خاموش کردن آتش دچار سوختگی شدید شد و در سی خرداد درگذشت.
#بهنام_گرجی_نیا #معلم #معلم_زندانی #گچساران #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
ایشان بهمن ماه به زندان فرا خوانده شد و پس از مدتی با قرار وثیقه از زندان آزاد شد.
آقای گرجینیا در نهایت به ده ماه حبس تعزیری محکوم و با یورش مأموران امنیتی به خانهاش در تاریخ ۴ اردیبهشت به زندان گچساران منتقل شد.
بهنام گرجینیا از جمله فعالان مدنی و نیروهای اصلی در مهار آتشسوزی.های جنگلهای گچساران و باشت است و از دوستان نزدیک البرز زارعی از جانباختگان راه طبیعت بود.
البرز زارعی از نیرویهای داوطلب بسیار فعال در مهار آتشسوزیها در کوههای زاگرس بود. که در ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ هنگام خاموش کردن آتش دچار سوختگی شدید شد و در سی خرداد درگذشت.
#بهنام_گرجی_نیا #معلم #معلم_زندانی #گچساران #زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
مهدی فتحی، معلم تاریخ محبوس در زندان عادلآباد شیراز، طی نامهای از اعتصاب غذای اعتراضی خود خبر داد. او در این نامه همچنین پاسخی به افراد حکومتی داده که به او گفتند توبهنامه بنویسد تا آزادش کنند!
متن نامه آقای فتحی را در زیر بخوانید:
*توبه نامه*
✍️ معلم تاریخ مهدی فتحی
من یک معلم تاریخ هستم، که از فراز تاریخ مطالبهگری معلمان فارس شما را مورد خطاب قرار میدهم. خطابهای بر محوری از حق و حقیقت، تا به یادگار بماند که شرف در همه تاریخ و حکومتها قیمتی نبوده و نخواهد بود. در ابتدا مورد خطابم ابدا نهادهای دستگیر کننده و پروندهساز و یا قاضیهای دستگاه قوهقضاییه نیست، چرا که آنان وظیفه شرعی و دینی خود را انجام و در اکثر مواقع بسیار مومنانهتر هم انجام وظیفه میکنند. من داغدار و عزادار دلسوزی گاهی خونبار و تحقیرآمیز همکاران محترم فرهنگی خودم و خصوصا همکاران گرامی واحدهای حراست و بازرسی اداره کل و منطقه است. لازم است در وحله اول تاکید کنم که وظیفه حراست در ادارات، دفاع از حقوق معلم و دانشآموز و تثبیت امنیت و آسایش جامعه فرهنگی ایران است.
امروز اگر من به بی گناهی کامل در بند و همزمان در زنجیر بودن با هفت هشت نفر داعشی که مسلح به رحلهای قرآنی و انواع تیزیها هستند، مجبور به جنگی تن به تن شده و زخمهایی بسیار برمیدارم. من امروز اگر بدون در نظر گرفتن آییننامه تفکیک جرائم محکومان هر روز آواره این بند و آن بند هستم و در مسیر دادگاهها و دادسراها و پزشکی قانونی با زنجیر بر دست و پایم تحقیرها و توهینهای بیشماری میبینم، فقط به آن جهت است که بخشی از بیعدالتی و فساد و دزدی را که دیدهام فریاد زدهام. تازه آنهم در هنگامهای فریاد زدهام که تمامی راهکارهای قانونی را طی کرده و تمامی دستگاه قضایی و امنیتی در جریان کامل پرونده فساد کشف شده بودهاند و این فساد و دزدی حتی دامنهاش به چهارچوب خانه و خانوادهام کشیده شده بود.
من هیچگاه در طول سالهای حبس، زندان و شکنجههای بسیار جسمی و روحی در مخوفترین اتاقکهای انفرادی و بازجویی در بازداشتگاهها و زندانها خودم را نباختم، والله و والله که هیچگاه و هرگز. اما پیشنهاد شما در نوشتن پشیمانبودن از راه رفته مرا بسیار افسرده خاطرُ رنجورُ صاحب بُغضی شکسته و خفهکننده کرد. والله من خودم هم نمیدانم چه گناهی کردهام که باید در مذمت آن اظهار تأسف و ندامت کنم؟
شما که قدم رنجه میکنید و پیشقدم میشوید که بنده توبهنامه بنویسم تا شما در کمتر از یک هفته شرایط آزادی من را فراهم مینمایید، لطفا فقط بگویید من بابت کدام گناه باید اظهار ندامت کرده و توبهنامه بنویسم؟ کاش قبل از آمدن به زندان و فرودآوردن آن دشنه زهرآگین از غلافِ زبانتان، این پرسش را از مدیر کل محترم قوهقضاییه فارس جناب سیدکاظم موسوی کرده بودید. که اگر چنین کاری کرده بودید، هرگز به چنین ماموریت شبه نظامی منحوسُ مُشمئز کننده نمیآمدید. چرا که شخص ایشان ماهها پیشتر و با حضور در واحد چهار امنیتی در بند سبز بزرگسالان از بنده خواسته بود که با چنین حُقهای میشود از بند و زندان بِرَست، اما به خدای یکتا و یگانه که من هدفم رُستَن بود و نه رَستَن.
ادامه را اینجا بخوانید.
#مهدی_فتحی #معلم_زندانی #اعتصاب_غذا #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
متن نامه آقای فتحی را در زیر بخوانید:
*توبه نامه*
✍️ معلم تاریخ مهدی فتحی
من یک معلم تاریخ هستم، که از فراز تاریخ مطالبهگری معلمان فارس شما را مورد خطاب قرار میدهم. خطابهای بر محوری از حق و حقیقت، تا به یادگار بماند که شرف در همه تاریخ و حکومتها قیمتی نبوده و نخواهد بود. در ابتدا مورد خطابم ابدا نهادهای دستگیر کننده و پروندهساز و یا قاضیهای دستگاه قوهقضاییه نیست، چرا که آنان وظیفه شرعی و دینی خود را انجام و در اکثر مواقع بسیار مومنانهتر هم انجام وظیفه میکنند. من داغدار و عزادار دلسوزی گاهی خونبار و تحقیرآمیز همکاران محترم فرهنگی خودم و خصوصا همکاران گرامی واحدهای حراست و بازرسی اداره کل و منطقه است. لازم است در وحله اول تاکید کنم که وظیفه حراست در ادارات، دفاع از حقوق معلم و دانشآموز و تثبیت امنیت و آسایش جامعه فرهنگی ایران است.
امروز اگر من به بی گناهی کامل در بند و همزمان در زنجیر بودن با هفت هشت نفر داعشی که مسلح به رحلهای قرآنی و انواع تیزیها هستند، مجبور به جنگی تن به تن شده و زخمهایی بسیار برمیدارم. من امروز اگر بدون در نظر گرفتن آییننامه تفکیک جرائم محکومان هر روز آواره این بند و آن بند هستم و در مسیر دادگاهها و دادسراها و پزشکی قانونی با زنجیر بر دست و پایم تحقیرها و توهینهای بیشماری میبینم، فقط به آن جهت است که بخشی از بیعدالتی و فساد و دزدی را که دیدهام فریاد زدهام. تازه آنهم در هنگامهای فریاد زدهام که تمامی راهکارهای قانونی را طی کرده و تمامی دستگاه قضایی و امنیتی در جریان کامل پرونده فساد کشف شده بودهاند و این فساد و دزدی حتی دامنهاش به چهارچوب خانه و خانوادهام کشیده شده بود.
من هیچگاه در طول سالهای حبس، زندان و شکنجههای بسیار جسمی و روحی در مخوفترین اتاقکهای انفرادی و بازجویی در بازداشتگاهها و زندانها خودم را نباختم، والله و والله که هیچگاه و هرگز. اما پیشنهاد شما در نوشتن پشیمانبودن از راه رفته مرا بسیار افسرده خاطرُ رنجورُ صاحب بُغضی شکسته و خفهکننده کرد. والله من خودم هم نمیدانم چه گناهی کردهام که باید در مذمت آن اظهار تأسف و ندامت کنم؟
شما که قدم رنجه میکنید و پیشقدم میشوید که بنده توبهنامه بنویسم تا شما در کمتر از یک هفته شرایط آزادی من را فراهم مینمایید، لطفا فقط بگویید من بابت کدام گناه باید اظهار ندامت کرده و توبهنامه بنویسم؟ کاش قبل از آمدن به زندان و فرودآوردن آن دشنه زهرآگین از غلافِ زبانتان، این پرسش را از مدیر کل محترم قوهقضاییه فارس جناب سیدکاظم موسوی کرده بودید. که اگر چنین کاری کرده بودید، هرگز به چنین ماموریت شبه نظامی منحوسُ مُشمئز کننده نمیآمدید. چرا که شخص ایشان ماهها پیشتر و با حضور در واحد چهار امنیتی در بند سبز بزرگسالان از بنده خواسته بود که با چنین حُقهای میشود از بند و زندان بِرَست، اما به خدای یکتا و یگانه که من هدفم رُستَن بود و نه رَستَن.
ادامه را اینجا بخوانید.
#مهدی_فتحی #معلم_زندانی #اعتصاب_غذا #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Telegraph
نامه اعلام اعتصاب غذای مهدی فتحی، معلم زندانی
مهدی فتحی، معلم تاریخ محبوس در زندان عادلآباد شیراز، طی نامهای از اعتصاب غذای اعتراضی خود خبر داد. او در این نامه همچنین پاسخی به افراد حکومتی داده که به او گفتند توبهنامه بنویسد تا آزادش کنند! متن نامه آقای فتحی را در زیر بخوانید: *توبه نامه* ✍️ معلم…
عزیز قاسمزاده، معلم و کنشر مدنی محبوس در زندان لاکان رشت، طی نامهای درباره رفتار غیر قانونی قاضی ناظر جدید زندان لاکان رشت نوشت. متن این نامه به شرح زیر است:
پیرامون قاضی ناظر زندان لاکان رشت
✍🏻عزیز قاسم زاده
بند میثاق زندان لاکان رشت
چهارشنبه ۰۱/ ۰۹ / ۱۴۰۲
کمی بیشتر از دو ماه است که قاضی ناظر زندان لاکان رشت عوض شده و جوانی متولد اواخر دهه هفتاد بر این جایگاه تکیه زده است. تغییر افراد در سطوح مختلف مدیریتی و نهادهای گوناگون،مسلما به همراه خود اندک تغییراتی را در پی دارد اما اگر تغییر افراد به تغییر رویهها و ساختارها در سطح کلان منجر شود، حکایت از ناهمگونی مشخصی دارد که مهمترین آن رویکرد فردی در فرایند تصمیمگیری به جای رویکرد قانونی است که دستورالعملهای لازم را در حیطههای مختلف تصمیمگیریها معین کرده است. رویه قاضی جوان نه تنها با رویه دیگر قاضی ناظرهای پیش از خود در همین زندان تفاوت فاحشی دارد، بلکه اساسا با آنچه در وظایف قانونی و حقوقی قاضی ناظر تعریف شده، منافات مسلم و آشکاری دارد. به عنوان نمونه روال مرخصیها به این شکل است که بعد از درخواست زندانی، رییس اندرزگاه، مسوول واحد اصلاح و تربیت و یا مددکار اجتماعی و کارشناس فرهنگی و مسوول واحد قضایی زندان یا مددکار قضایی (دبیر شورا) و مسوول حفاظت و اطلاعات، مسوول واحد بهداشت و درمان و روانشناس و رییس یا معاون زندان پس از موافقت خود مراتب را طی نامهای در نهایت به قاضی ناظر زندان ارجاع می دهند. در واقع پس از بررسیهای انجام شده و تایید مراجع تعیین شده فوق، تایید قاضی ناظر به تعبیر فقهی قضیه، علی الاغلب "جنبه امضایی" دارد و نه "تاسیسی" بدین معنی که قاضی ناظر واضع یک قانون تازه برای ارادهی معطوف به نادیده انگاشتن تصمیم جمعی بر طبق قوانین و یا دست کم عرفی که در زندانهای کشور مرسوم است، نمیباشد. در حالی که قاضی فعلی با عدم رعایت این اصل، زندانیها را به صف میکشد و از آنها میخواهد که قرآن بخوانند و هر کس که از پس این کار بر نیاید مرخصی او را لغو میکند. پیرامون قرآن این کتاب آسمانی توصیه موکد شده است که بی وضو سراغ آن نرویم. اینکه زندانیان مختلف را با انواع و اقسام جرمهای عمومی به صف کردن حتی با نیت پاک، نتیجه آن خیر نخواهد بود. قرآن کتابی است آسمانی و شاهدی است قدسی اما این رویه تبدیل این "شاهد قدسی" به "شاهد بازاری" است.
امری که بنا به توصیه همه بزرگان دینی در حفظ و نگهداری این کتاب آسمانی کوشا باید بود نه اینکه فقط در ظواهر امر خود را فردی قرآنی نشان دهیم بلکه باید در بواطن امر عامل به قرآن بود با چنین شیوهای باید گفت:
گر تو قرآن بر این نّمّط خوانی
ببری رونق مسلمانی
از سوی دیگر روال بر ابن است که افراد مراجعه کننده در دفتر قاضی ناظر در سالن انتظار میمانند و نامهها و درخواستهای آنها از طریق کارمندهای آن بخش به دست قاضی ناظر می رسد و او در نهایت تصمیم میگیرد و در صورت لزوم شخص خاصی را احضار میکند اما قاضی جوان تک تک افراد را صدا میزند و اگر فردی روی صندلیهای تعیین شده بنشیند، خطاب به او میگوید: چه کسی به تو اجازه داده که روی صندلی بنشینی؟ و اگر در پاسخ بشنود که این صندلیها را برای نشستن گذاشتهاند، میگوید : تو زندانی هستی تا من اجازه ندادهام حق نشستن نداری
لازم است که گماردگان و ناظران بر قاضی ناظر جوان در دستگاه قضایی به ويژه دادگستری استان گیلان آداب و رسوم قضایی را دست کم به صورت شکلی به این جوان که در حال کارآموزی است بیاموزند چرا که به قول سعدی :
ضرورت است که افراد را سَری باشد
وگرنه مُلک نگیرد به هیچ روی نظام
به شرط آنکه بداند سر اکابر قوم
که بی وجود رعیت سری است بی اندام
امید میرود که دست اندرکاران قضایی با تغییر رویه کنونی شرایط زندان را به حالت تعادل برسانند. این شیوه و منش نه با سازو کارهای حقوقی و قانونی منطبق است و نه با سازوکارهای شرعی و اخلاقی تطابقی دارد و از سوی دیگر اختلال در امور زندان و تصمیمگیریهای زندان در حوزههای مختلف را نیز به دنبال دارد. قاضی جوان نیز میباید توصیه حافظ شیرازی را به گوش جان بسپارد و زین پس بر این منوال طی طریق نماید:
مکن که کوکبه خسروی شکسته شود
چو بندگان بگریزند و چاکران بجهند
#عزیز_قاسم_زاده #معلم_زندانی #زندان_لاکان_رشت #بیانیه
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
پیرامون قاضی ناظر زندان لاکان رشت
✍🏻عزیز قاسم زاده
بند میثاق زندان لاکان رشت
چهارشنبه ۰۱/ ۰۹ / ۱۴۰۲
کمی بیشتر از دو ماه است که قاضی ناظر زندان لاکان رشت عوض شده و جوانی متولد اواخر دهه هفتاد بر این جایگاه تکیه زده است. تغییر افراد در سطوح مختلف مدیریتی و نهادهای گوناگون،مسلما به همراه خود اندک تغییراتی را در پی دارد اما اگر تغییر افراد به تغییر رویهها و ساختارها در سطح کلان منجر شود، حکایت از ناهمگونی مشخصی دارد که مهمترین آن رویکرد فردی در فرایند تصمیمگیری به جای رویکرد قانونی است که دستورالعملهای لازم را در حیطههای مختلف تصمیمگیریها معین کرده است. رویه قاضی جوان نه تنها با رویه دیگر قاضی ناظرهای پیش از خود در همین زندان تفاوت فاحشی دارد، بلکه اساسا با آنچه در وظایف قانونی و حقوقی قاضی ناظر تعریف شده، منافات مسلم و آشکاری دارد. به عنوان نمونه روال مرخصیها به این شکل است که بعد از درخواست زندانی، رییس اندرزگاه، مسوول واحد اصلاح و تربیت و یا مددکار اجتماعی و کارشناس فرهنگی و مسوول واحد قضایی زندان یا مددکار قضایی (دبیر شورا) و مسوول حفاظت و اطلاعات، مسوول واحد بهداشت و درمان و روانشناس و رییس یا معاون زندان پس از موافقت خود مراتب را طی نامهای در نهایت به قاضی ناظر زندان ارجاع می دهند. در واقع پس از بررسیهای انجام شده و تایید مراجع تعیین شده فوق، تایید قاضی ناظر به تعبیر فقهی قضیه، علی الاغلب "جنبه امضایی" دارد و نه "تاسیسی" بدین معنی که قاضی ناظر واضع یک قانون تازه برای ارادهی معطوف به نادیده انگاشتن تصمیم جمعی بر طبق قوانین و یا دست کم عرفی که در زندانهای کشور مرسوم است، نمیباشد. در حالی که قاضی فعلی با عدم رعایت این اصل، زندانیها را به صف میکشد و از آنها میخواهد که قرآن بخوانند و هر کس که از پس این کار بر نیاید مرخصی او را لغو میکند. پیرامون قرآن این کتاب آسمانی توصیه موکد شده است که بی وضو سراغ آن نرویم. اینکه زندانیان مختلف را با انواع و اقسام جرمهای عمومی به صف کردن حتی با نیت پاک، نتیجه آن خیر نخواهد بود. قرآن کتابی است آسمانی و شاهدی است قدسی اما این رویه تبدیل این "شاهد قدسی" به "شاهد بازاری" است.
امری که بنا به توصیه همه بزرگان دینی در حفظ و نگهداری این کتاب آسمانی کوشا باید بود نه اینکه فقط در ظواهر امر خود را فردی قرآنی نشان دهیم بلکه باید در بواطن امر عامل به قرآن بود با چنین شیوهای باید گفت:
گر تو قرآن بر این نّمّط خوانی
ببری رونق مسلمانی
از سوی دیگر روال بر ابن است که افراد مراجعه کننده در دفتر قاضی ناظر در سالن انتظار میمانند و نامهها و درخواستهای آنها از طریق کارمندهای آن بخش به دست قاضی ناظر می رسد و او در نهایت تصمیم میگیرد و در صورت لزوم شخص خاصی را احضار میکند اما قاضی جوان تک تک افراد را صدا میزند و اگر فردی روی صندلیهای تعیین شده بنشیند، خطاب به او میگوید: چه کسی به تو اجازه داده که روی صندلی بنشینی؟ و اگر در پاسخ بشنود که این صندلیها را برای نشستن گذاشتهاند، میگوید : تو زندانی هستی تا من اجازه ندادهام حق نشستن نداری
لازم است که گماردگان و ناظران بر قاضی ناظر جوان در دستگاه قضایی به ويژه دادگستری استان گیلان آداب و رسوم قضایی را دست کم به صورت شکلی به این جوان که در حال کارآموزی است بیاموزند چرا که به قول سعدی :
ضرورت است که افراد را سَری باشد
وگرنه مُلک نگیرد به هیچ روی نظام
به شرط آنکه بداند سر اکابر قوم
که بی وجود رعیت سری است بی اندام
امید میرود که دست اندرکاران قضایی با تغییر رویه کنونی شرایط زندان را به حالت تعادل برسانند. این شیوه و منش نه با سازو کارهای حقوقی و قانونی منطبق است و نه با سازوکارهای شرعی و اخلاقی تطابقی دارد و از سوی دیگر اختلال در امور زندان و تصمیمگیریهای زندان در حوزههای مختلف را نیز به دنبال دارد. قاضی جوان نیز میباید توصیه حافظ شیرازی را به گوش جان بسپارد و زین پس بر این منوال طی طریق نماید:
مکن که کوکبه خسروی شکسته شود
چو بندگان بگریزند و چاکران بجهند
#عزیز_قاسم_زاده #معلم_زندانی #زندان_لاکان_رشت #بیانیه
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
InstaFix
@tavaana
عزیز قاسمزاده، معلم و کنشر مدنی محبوس در زندان لاکان رشت، طی نامهای درباره رفتار غیر قانونی قاضی ناظر جدید زندان لاکان رشت نوشت. متن این نامه به شرح زیر است:
پیرامون قاضی ناظر زندان لاکان رشت
✍🏻عزیز قاسم زاده
بند میثاق زندان لاکان رشت
چهارشنبه ۰۱/…
عزیز قاسمزاده، معلم و کنشر مدنی محبوس در زندان لاکان رشت، طی نامهای درباره رفتار غیر قانونی قاضی ناظر جدید زندان لاکان رشت نوشت. متن این نامه به شرح زیر است:
پیرامون قاضی ناظر زندان لاکان رشت
✍🏻عزیز قاسم زاده
بند میثاق زندان لاکان رشت
چهارشنبه ۰۱/…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ایرج رهنما، یکی از معلمان زندانی در استان فارس است. او و غلامرضا غلامی کندازی (دیگر معلم زندانی) نه روز است که در اعتصاب غذا هستند.
طبق اخبار دریافتی حکم زندان این همکاران در دیوان عالی کشور نقض شده و نامه آن نیز مدتی است به دادگستری شیراز ابلاغ شده اما بنا به خواست ضابطان اعلام و اجرا نشده؛ که اجرای آن به معنای آزادی این معلمان تا تعیین تکلیف در شعبه همعرض است.
این دو معلم به خاطر حقوق ابتدایی و نقض شدهشان مجبور به اعتصاب غذا شدهاند که با توجه به سن آنها و فشارخون بالای آقای رهنما حتی قبل از اعتصاب، خطرات زیادی سلامتی آنان را تهدید میکند.
یادآور میشویم روز ۲۷ خرداد ۱۴۰۲، هشت معلم در استان فارس، به دلیل فعالیتهای صنفی، به ۳۴ سال زندان محکوم شدند.
بر اساس این رای، عبدالرزاق امیری به دو سال زندان با پابند، زهرا اسفندیاری به دو سال زندان با پابند، ایرج رهنما به پنج سال حکم تعزیری، افشین رزمجویی به پنج سال حکم تعزیری، مژگان باقری به پنج سال حکم تعزیری، غلامرضا غلامی به پنج سال حکم تعزیری، محمدعلی زحمتکش به پنج سال حکم تعزیری و اصغر امیرزادگان به پنج سال حکم تعزیری محکوم شدند.
آقای ایرج رهنما در یک فایل صوتی که پیش از شروع اعتصاب غذا از ایشان منتشر شده بود، میگوید:
«توصیه من به حکومت این است که خشونت پرهیز باشد زیرا خشم نتیجهاش هرج و مرج و درگیری است.
معلم رسالتش مهربانی ست پس جایش زندان نیست، ما به شما خشونت را آموزش ندادیم که با ما این چنین رفتار میکنید.»
#ایرج_رهنما #غلامرضا_غلامی #معلم_زندانی #اعتصاب_غذا #بیانیه
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
طبق اخبار دریافتی حکم زندان این همکاران در دیوان عالی کشور نقض شده و نامه آن نیز مدتی است به دادگستری شیراز ابلاغ شده اما بنا به خواست ضابطان اعلام و اجرا نشده؛ که اجرای آن به معنای آزادی این معلمان تا تعیین تکلیف در شعبه همعرض است.
این دو معلم به خاطر حقوق ابتدایی و نقض شدهشان مجبور به اعتصاب غذا شدهاند که با توجه به سن آنها و فشارخون بالای آقای رهنما حتی قبل از اعتصاب، خطرات زیادی سلامتی آنان را تهدید میکند.
یادآور میشویم روز ۲۷ خرداد ۱۴۰۲، هشت معلم در استان فارس، به دلیل فعالیتهای صنفی، به ۳۴ سال زندان محکوم شدند.
بر اساس این رای، عبدالرزاق امیری به دو سال زندان با پابند، زهرا اسفندیاری به دو سال زندان با پابند، ایرج رهنما به پنج سال حکم تعزیری، افشین رزمجویی به پنج سال حکم تعزیری، مژگان باقری به پنج سال حکم تعزیری، غلامرضا غلامی به پنج سال حکم تعزیری، محمدعلی زحمتکش به پنج سال حکم تعزیری و اصغر امیرزادگان به پنج سال حکم تعزیری محکوم شدند.
آقای ایرج رهنما در یک فایل صوتی که پیش از شروع اعتصاب غذا از ایشان منتشر شده بود، میگوید:
«توصیه من به حکومت این است که خشونت پرهیز باشد زیرا خشم نتیجهاش هرج و مرج و درگیری است.
معلم رسالتش مهربانی ست پس جایش زندان نیست، ما به شما خشونت را آموزش ندادیم که با ما این چنین رفتار میکنید.»
#ایرج_رهنما #غلامرضا_غلامی #معلم_زندانی #اعتصاب_غذا #بیانیه
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«سلام توانای گرامی و عزیز.
سال نوی شما فرخنده باد.
بزرگوار من آموزگار هستم و میخوام ادای دینی کردم باشم به اين ۱۲ تن همکاری که برای حمایت از اعتراضات مردمی، برای محکومکردن حملات شیمیایی به مدارس، برای حضور در تحصن فرهنگیان و... از کارشون اخراج شدند و زیر بدترین فشارهای نهادهای امنیتی هستند و هم اکنون هم زیر بار فشار اقتصادی آسیب دیدند.
میخواستم این ویدئو رو با یک کپشن زیبا تو شبکههای اجتماعیتون منتشر کنید.
اسامی این معلمان به شرح زیر است:
رسول بداقی، عاتکه رجبی، محمود ملاکی، شیوا عاملیراد، سارا سیاهپور، جعفر ابراهیمی، حسن نظریان، محمدحبیبی، فریبا آنامی، محمد دارکش، عزیز قاسمزاده و محمد سعیدی ابواسحاقی»
- معلمانی که گرچه احضار، بازداشت و محروم از تدریس شدهاند، ولی کلاس درسشان همچنان ادامه دارد. آنها در حال تدریس ایستادگی، خلوص و مقاومت هستند.
اعضای کانون صنفی معلمان و شورای تشکلهای صنفی فرهنگیان طی سالهای گذشته تلاش کردند نقش مؤثری در «مطالبهگری» و «حقطلبی» ایفا کنند و هزینهاش را هم دادهاند.
این ویدیو را یکی از مخاطبان فرستاد و غیر از این ۱۲ نفر معلمان بسیار زیادی هستند که طی سالهای گذشته بازداشت شدند و هنوز هم در زندان هستند. مثل محمدحسین سپهری، مثل جواد لعلمحمدی، مثل هاشم خواستار، مثل مهدی فتحی و ...
معلمان دیگری هم که آزاد شدند مثل محمود صدیقیپور، انوش عادلی ، اسماعیل عبدی و .... که همچنان تحت فشار هستند.
#جای_معلم_زندان_نیست #معلم_زندانی #معلمان_ایران #نوروز #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
سال نوی شما فرخنده باد.
بزرگوار من آموزگار هستم و میخوام ادای دینی کردم باشم به اين ۱۲ تن همکاری که برای حمایت از اعتراضات مردمی، برای محکومکردن حملات شیمیایی به مدارس، برای حضور در تحصن فرهنگیان و... از کارشون اخراج شدند و زیر بدترین فشارهای نهادهای امنیتی هستند و هم اکنون هم زیر بار فشار اقتصادی آسیب دیدند.
میخواستم این ویدئو رو با یک کپشن زیبا تو شبکههای اجتماعیتون منتشر کنید.
اسامی این معلمان به شرح زیر است:
رسول بداقی، عاتکه رجبی، محمود ملاکی، شیوا عاملیراد، سارا سیاهپور، جعفر ابراهیمی، حسن نظریان، محمدحبیبی، فریبا آنامی، محمد دارکش، عزیز قاسمزاده و محمد سعیدی ابواسحاقی»
- معلمانی که گرچه احضار، بازداشت و محروم از تدریس شدهاند، ولی کلاس درسشان همچنان ادامه دارد. آنها در حال تدریس ایستادگی، خلوص و مقاومت هستند.
اعضای کانون صنفی معلمان و شورای تشکلهای صنفی فرهنگیان طی سالهای گذشته تلاش کردند نقش مؤثری در «مطالبهگری» و «حقطلبی» ایفا کنند و هزینهاش را هم دادهاند.
این ویدیو را یکی از مخاطبان فرستاد و غیر از این ۱۲ نفر معلمان بسیار زیادی هستند که طی سالهای گذشته بازداشت شدند و هنوز هم در زندان هستند. مثل محمدحسین سپهری، مثل جواد لعلمحمدی، مثل هاشم خواستار، مثل مهدی فتحی و ...
معلمان دیگری هم که آزاد شدند مثل محمود صدیقیپور، انوش عادلی ، اسماعیل عبدی و .... که همچنان تحت فشار هستند.
#جای_معلم_زندان_نیست #معلم_زندانی #معلمان_ایران #نوروز #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
حلقهی بیمارها
✍️ رسول بداقی
رسول بداقی، معلم زندانی و کنشگر صنفی فرهنگیان این شعر را در زندان اوین سروده است.
گریه میخواهد دلم بسیارها
بهر این اندیشهها بردارها
جای هر اندیشهای جادو نشست
خون چکید از گونهها، خروارها
بیگناهی، نیست در آیین ما
پنجه در سر پنجهی خونخوارها
لاف قدرت میزند بیچاره چون
کرکسی در مجلس مُردارها
با چنان هیبت ز شیران وطن
خنده دارد، زوزهی کفتارها
تاس رِندان مینشیند جفت، جفت
آفرین بر حلقهی بیمارها
بی هنر تا دست بر شمشیر یافت
خامُشی، شده بهرهی هشیار ها
در قفس هرگز نمیماند یلی
گو بداند، اسوهی کفتارها
گر خرد، همبستگی آرد به بار
با نسیمی بشکند دیوارها
- منبع کانال تلگرام شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان
- رسول بداقی، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ بازداشت شد. بعد از این تاریخ، تنها ۴ روز برای مراسم خواستگاری دخترش، به مرخصی آمد و بلافاصله به زندان بازگردانده شد. اکنون بیش از ۲ سال از حبس او میگذرد و از مرخصی محروم است. تلاش وکلای او برای آزادیاش با رد اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور هم بینتیجه مانده است.
رسول بداقی یک معلم شجاع و فعال صنفی برجستهای است که طی سالیان اخیر بارها و بارها مورد بازداشت و ضرب و شتم قرار گرفته است.
آقای بداقی پیشتر هفت سال حبس بدون مرخصی را گذراندهبود، دو دختر دو قلویش حالا دیگر بزرگ شده است و در مجموع بیش از ۹ سال از زندگیشان پدرشان در حبس بود.
حقوق این معلم و فعال صنفی قطع شده است و انواع و اقسام فشارها علیه او اعمال شده ولی همه اینها نتوانسته روحیه و منش آزادیخواهی او را بگیرد و صدایش را خاموش کند.
#رسول_بداقی #معلم_زندانی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
✍️ رسول بداقی
رسول بداقی، معلم زندانی و کنشگر صنفی فرهنگیان این شعر را در زندان اوین سروده است.
گریه میخواهد دلم بسیارها
بهر این اندیشهها بردارها
جای هر اندیشهای جادو نشست
خون چکید از گونهها، خروارها
بیگناهی، نیست در آیین ما
پنجه در سر پنجهی خونخوارها
لاف قدرت میزند بیچاره چون
کرکسی در مجلس مُردارها
با چنان هیبت ز شیران وطن
خنده دارد، زوزهی کفتارها
تاس رِندان مینشیند جفت، جفت
آفرین بر حلقهی بیمارها
بی هنر تا دست بر شمشیر یافت
خامُشی، شده بهرهی هشیار ها
در قفس هرگز نمیماند یلی
گو بداند، اسوهی کفتارها
گر خرد، همبستگی آرد به بار
با نسیمی بشکند دیوارها
- منبع کانال تلگرام شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان
- رسول بداقی، ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ بازداشت شد. بعد از این تاریخ، تنها ۴ روز برای مراسم خواستگاری دخترش، به مرخصی آمد و بلافاصله به زندان بازگردانده شد. اکنون بیش از ۲ سال از حبس او میگذرد و از مرخصی محروم است. تلاش وکلای او برای آزادیاش با رد اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور هم بینتیجه مانده است.
رسول بداقی یک معلم شجاع و فعال صنفی برجستهای است که طی سالیان اخیر بارها و بارها مورد بازداشت و ضرب و شتم قرار گرفته است.
آقای بداقی پیشتر هفت سال حبس بدون مرخصی را گذراندهبود، دو دختر دو قلویش حالا دیگر بزرگ شده است و در مجموع بیش از ۹ سال از زندگیشان پدرشان در حبس بود.
حقوق این معلم و فعال صنفی قطع شده است و انواع و اقسام فشارها علیه او اعمال شده ولی همه اینها نتوانسته روحیه و منش آزادیخواهی او را بگیرد و صدایش را خاموش کند.
#رسول_بداقی #معلم_زندانی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
#یاداشت
🔴 دیوارها بیگناهند
✍️ #رسول_بداقی
یادداشت زیر را رسول بداقی #معلم_زندانی برای مراسم ازدواج دخترش نوشته است.
و کانال تلگرام شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان منتشر کرده است.
رسول بداقی در بیش از دو سال گذشته به جز یک بار به مدت ۴ روز، همچنان از حق مرخصی محروم مانده و «تلاش وکلای او برای آزادیاش با رد اعاده دادرسی در دیوان عالی بی نتیجه مانده است».
او پیش از این یک دوره هفت ساله زندان بدون مرخصی را گذرانده است.
او که حتی برای مراسم ازدواج دخترش نیز اجازه نیافت از حق مرخصی قانونی خود استفاده کند، این یادداشت را در همین رابطه برای دخترش نوشته است.
«دخترم شبنم، از پشت دیوارها و قفلهای زندان، جشن عروسیات را شادباش میگویم؛ میدانم دیوارها و قفلها بی گناهند، آنان که در بیدادگاه خودکامگان گناهکارند، آزادگانند.
دخترم، میدانم که ده سال زاد روزت را بدون پدر جشن گرفتنید، ده عید تنها بر سفرهی هفتسین نشستید؛ ده چهارشنبهسوری و سیزدهبهدر چشمتان به در بود. اما من نه فقط ده عید که روزی ده بار در اندوه دوری شما اشکهایم را پنهان کردم. ده سال، هر آن دلم زیر باران و سوز سرمای اندوه به خود لرزید. خود میدانی که مرگ مادر را هم در تنهایی سلول زندان با خود به سوگ نشستم و دیدم که دیوار زندان هم به حالم گریست.
دلبندم، اندوه نبودنم در کنار سفرهی عقد تو، همچون نبودنم هنگام جانکندن مادر، سنگین و دلخراش بود؛ گرچه آنروزها خواب دیدم که مادر سر بر زانوی من جان میسپرد، اما این خواب زخمیست که نمکش سکوت و نگاههای رمزآلود و گلهمند شماست.
فرزندم، واپسین نگاه و خاطرهام از مادر، تنها سنگ قبریست، سرد و بیجان که هرگز باورش نکردم. نمیدانم آیا مادرم با آن ارادهی استوار زیر آن سنگ بود یا اطرافیانم فریبم دادند! هرگز باورم نشد که مادری دلیر و با احساس چگونه میتواند زیر سنگی سرد پنهان شود؟!
گمان میکردم اگر مادرم زیر آن سنگ بود، برای نوشیدن چای صدایم میکرد. در آن گورستان در میان زمزمههای نامفهوم اطرافیان دلم من همچون همیشه گوشش به صدای پر مهر مادر بود، اما نه...! من فقط خیال میکردم و امیدوارنه دلم مرا بهسوی خانهای پر از خاطرههای مادر میکشاند؛ خانهای که دلم را چون بچه آهویی در آن جا گذاشته بودم.
از گورستان که به خانه آمدم، چشمانم به در بود، شاید مادرم همچون همیشه به رویم آغوش بگشاید؛ اما نه مادر و نه هیچکس دیگر در خانه نبود. تا سر بر ستون شانههایش غبار از دل بزدایم و رنج هفت سال زندان را با او قسمت کنم. من ماندم و خاطراتی تلختر و اشکهایی که هنوز پشت پلکهایم پنهان شده است.
این بار جشن عروسی تو نیز برفی دیگر بر زمستان دلم نشاند، این سرنوشت، مرده ریگ نیاکان است که باید ما دگرگونش کنیم. برف روی برف. زمستان پشت زمستان! اما برآنم که اندوهم را روزی، با خاک گور قسمت کنم که رازدار است و پربار و بیسرزنش.
از مادرم آموختم که: «درد دل سی زیر گل» آموختم که پنهان و بیصدا گریه کنم، آموختم که محبت به گدایی ندهند، محبت خریدنی نیست. همچون دستان بخشندهی طبیعت، رایگان و خودروست.
دخترم، سوگند به اشکهای آزادگان؛ سوگند به خون گرم شهیدان راه آزادی و انسانیت، جز برای رهایی انسان از بند خودکامگان آرمانی ندارم، و هیچ چیز بهجز لذت آزادگی در کام من شیرین نیست. مال و شهرت و مقام جز خس و خاشاکی، بر روی دریای آرزوهایم نیست؛ که من بر کشتی اراده، اندیشه و تجربهی خویش، توانا و شاداب ایستادهام؛ از تلخی روزهای پیشرو مرا باک نیست. زیرا هیچ چیز برای من تلختر از بندگی و شکمبارگی نیست. والاترین شکوه برای من شادی و رفاه و آرامش و آزادمنشی ایرانیان است و در این راه یک دم درنگ نخواهم کرد.
فرزندانم مرا ببخشید، چون همهی آزادی و همهی مسئولیت من با خودم است و شما نیز آزاد و مسئول رفتار و گفتار و کردار خویشید.
من و شما همانا آفریدهی اندیشه و رفتار خویشیم. در آرزوی خوشبختی شما
رسول - شهریور ۱۴۰۳»
#رسول_بداقی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech
🔴 دیوارها بیگناهند
✍️ #رسول_بداقی
یادداشت زیر را رسول بداقی #معلم_زندانی برای مراسم ازدواج دخترش نوشته است.
و کانال تلگرام شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان منتشر کرده است.
رسول بداقی در بیش از دو سال گذشته به جز یک بار به مدت ۴ روز، همچنان از حق مرخصی محروم مانده و «تلاش وکلای او برای آزادیاش با رد اعاده دادرسی در دیوان عالی بی نتیجه مانده است».
او پیش از این یک دوره هفت ساله زندان بدون مرخصی را گذرانده است.
او که حتی برای مراسم ازدواج دخترش نیز اجازه نیافت از حق مرخصی قانونی خود استفاده کند، این یادداشت را در همین رابطه برای دخترش نوشته است.
«دخترم شبنم، از پشت دیوارها و قفلهای زندان، جشن عروسیات را شادباش میگویم؛ میدانم دیوارها و قفلها بی گناهند، آنان که در بیدادگاه خودکامگان گناهکارند، آزادگانند.
دخترم، میدانم که ده سال زاد روزت را بدون پدر جشن گرفتنید، ده عید تنها بر سفرهی هفتسین نشستید؛ ده چهارشنبهسوری و سیزدهبهدر چشمتان به در بود. اما من نه فقط ده عید که روزی ده بار در اندوه دوری شما اشکهایم را پنهان کردم. ده سال، هر آن دلم زیر باران و سوز سرمای اندوه به خود لرزید. خود میدانی که مرگ مادر را هم در تنهایی سلول زندان با خود به سوگ نشستم و دیدم که دیوار زندان هم به حالم گریست.
دلبندم، اندوه نبودنم در کنار سفرهی عقد تو، همچون نبودنم هنگام جانکندن مادر، سنگین و دلخراش بود؛ گرچه آنروزها خواب دیدم که مادر سر بر زانوی من جان میسپرد، اما این خواب زخمیست که نمکش سکوت و نگاههای رمزآلود و گلهمند شماست.
فرزندم، واپسین نگاه و خاطرهام از مادر، تنها سنگ قبریست، سرد و بیجان که هرگز باورش نکردم. نمیدانم آیا مادرم با آن ارادهی استوار زیر آن سنگ بود یا اطرافیانم فریبم دادند! هرگز باورم نشد که مادری دلیر و با احساس چگونه میتواند زیر سنگی سرد پنهان شود؟!
گمان میکردم اگر مادرم زیر آن سنگ بود، برای نوشیدن چای صدایم میکرد. در آن گورستان در میان زمزمههای نامفهوم اطرافیان دلم من همچون همیشه گوشش به صدای پر مهر مادر بود، اما نه...! من فقط خیال میکردم و امیدوارنه دلم مرا بهسوی خانهای پر از خاطرههای مادر میکشاند؛ خانهای که دلم را چون بچه آهویی در آن جا گذاشته بودم.
از گورستان که به خانه آمدم، چشمانم به در بود، شاید مادرم همچون همیشه به رویم آغوش بگشاید؛ اما نه مادر و نه هیچکس دیگر در خانه نبود. تا سر بر ستون شانههایش غبار از دل بزدایم و رنج هفت سال زندان را با او قسمت کنم. من ماندم و خاطراتی تلختر و اشکهایی که هنوز پشت پلکهایم پنهان شده است.
این بار جشن عروسی تو نیز برفی دیگر بر زمستان دلم نشاند، این سرنوشت، مرده ریگ نیاکان است که باید ما دگرگونش کنیم. برف روی برف. زمستان پشت زمستان! اما برآنم که اندوهم را روزی، با خاک گور قسمت کنم که رازدار است و پربار و بیسرزنش.
از مادرم آموختم که: «درد دل سی زیر گل» آموختم که پنهان و بیصدا گریه کنم، آموختم که محبت به گدایی ندهند، محبت خریدنی نیست. همچون دستان بخشندهی طبیعت، رایگان و خودروست.
دخترم، سوگند به اشکهای آزادگان؛ سوگند به خون گرم شهیدان راه آزادی و انسانیت، جز برای رهایی انسان از بند خودکامگان آرمانی ندارم، و هیچ چیز بهجز لذت آزادگی در کام من شیرین نیست. مال و شهرت و مقام جز خس و خاشاکی، بر روی دریای آرزوهایم نیست؛ که من بر کشتی اراده، اندیشه و تجربهی خویش، توانا و شاداب ایستادهام؛ از تلخی روزهای پیشرو مرا باک نیست. زیرا هیچ چیز برای من تلختر از بندگی و شکمبارگی نیست. والاترین شکوه برای من شادی و رفاه و آرامش و آزادمنشی ایرانیان است و در این راه یک دم درنگ نخواهم کرد.
فرزندانم مرا ببخشید، چون همهی آزادی و همهی مسئولیت من با خودم است و شما نیز آزاد و مسئول رفتار و گفتار و کردار خویشید.
من و شما همانا آفریدهی اندیشه و رفتار خویشیم. در آرزوی خوشبختی شما
رسول - شهریور ۱۴۰۳»
#رسول_بداقی #بیانیه #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech